جوان آنلاین: در اوت ۲۰۲۵ رئیس‌جمهور ترامپ با اعلام «وضعیت اضطراری جرم» در واشنگتن دی. سی. گامی بی‌سابقه برای فدرالیزه کردن پلیس محلی و استقرار گارد ملی در پایتخت برداشت.

به گزارش تسنیم، این اقدام، که به گفته او برای مبارزه با جرم و جنایت ضروری است، در حالی انجام شد که آمار رسمی پلیس متروپولیتن دی. سی. نشان می‌دهد جرایم خشونت‌آمیز در این شهر تفاوتی نسبت به گذشته نداشته است.

 دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش (از ژانویه ۲۰۲۵) اقداماتی انجام داده که نشان‌دهنده تمایل به تمامیت‌خواهی و تمرکز قدرت در دست خودش و تضعیف نهاد‌های دموکراتیک است.

۱. کنترل پلیس و گسترش نظارت: قدرت در پوشش امنیت

ترامپ در اوت ۲۰۲۵ اعلام کرد که به دلیل «وضعیت اضطراری جرم» در واشنگتن، پایتخت آمریکا، پلیس محلی این شهر را تحت کنترل دولت فدرال درمی‌آورد و نیرو‌های گارد ملی – که نوعی نیروی نظامی داخلی است – را در خیابان‌ها مستقر می‌کند. او همچنین نهاد‌های فدرال مثل اداره تحقیقات فدرال (FBI) و اداره مهاجرت و گمرک (ICE) را وارد این عملیات کرد.

این اقدام به دولت فدرال اجازه داد تا از ابزار‌های نظارتی پیشرفته‌ای استفاده کند که معمولاً در جنگ‌های خارجی به کار می‌روند.

برای نمونه، در جریان اعتراضات سال ۲۰۲۰، هواپیما‌های جاسوسی و پهپاد‌های نظامی برای رصد شهر واشنگتن استفاده شدند. دستگاه‌هایی به نام «دیرتباکس» و «استینگری» نیز به کار رفتند که مکالمات تلفنی و داده‌های شهروندان را بدون مجوز قانونی جمع‌آوری می‌کردند. این ابزار‌ها ابتدا برای ردیابی گروه‌های مخالف آمریکا در خاورمیانه طراحی شده بودند، اما حالا در آمریکا علیه مردم عادی به کار می‌روند.

علاوه بر این، فناوری‌های جدید مبتنی بر هوش مصنوعی نظارت را گسترده‌تر کرده‌اند. ابزار‌هایی که با یک نام یا آدرس ایمیل می‌توانند اطلاعات شخصی افراد را از شبکه‌های اجتماعی و دوربین‌های عمومی جمع‌آوری کنند، در اختیار نهاد‌های امنیتی قرار دارند. 

فناوری تشخیص چهره، که در فرودگاه‌ها و توسط مأموران مهاجرت استفاده می‌شود، گاهی اشتباه می‌کند و به‌ویژه برای افراد سیاه‌پوست مشکل‌ساز بوده است؛ گزارش‌ها از دستگیری اشتباه چند نفر به دلیل نقص این فناوری خبر داده‌اند.

یک فرمان اجرایی در مارس ۲۰۲۵ هم موانع قانونی برای اشتراک‌گذاری داده‌های شهروندان بین نهاد‌های دولتی را برداشت و به شرکت‌های خصوصی اجازه داد این داده‌ها را راحت‌تر تحلیل کنند. این اقدامات، که بدون نظارت نهاد‌های محلی یا شورا‌های شهروندی انجام می‌شوند، قدرت رئیس‌جمهور را برای کنترل زندگی روزمره مردم افزایش داده و نشانه‌ای از یک نظام متمرکز و اقتدارگراست.

۲. مهندسی انتخابات: تضعیف حق رأی

یکی دیگر از اقدامات نگران‌کننده، تلاش‌های حزب جمهوری‌خواه، که تحت رهبری ترامپ است، برای تغییر مرز‌های حوزه‌های انتخاباتی در ایالت‌های مختلف است. این کار، که به آن «بازترسیم حوزه‌های انتخاباتی» می‌گویند، به معنای کشیدن دوباره مرز‌های مناطق انتخاباتی است تا یک حزب خاص شانس بیشتری برای برنده شدن داشته باشد. برای مثال، در ایالت‌هایی مثل تگزاس و کارولینای شمالی، جمهوری‌خواهان مرز‌ها را طوری تغییر داده‌اند که رأی‌دهندگان حزب رقیب (دموکرات) یا در چند حوزه محدود جمع شوند یا در حوزه‌های مختلف پخش شوند تا تأثیرشان کم شود. این کار باعث شده حتی اگر رأی دو حزب برابر باشد، جمهوری‌خواهان کرسی‌های بیشتری در کنگره به دست آورند.

این روش عملاً رقابت عادلانه انتخاباتی را از بین می‌برد و اعتماد مردم به انتخابات را کاهش می‌دهد. وقتی رأی‌دهندگان احساس کنند نظرشان اهمیتی ندارد، دموکراسی به یک نمایش تبدیل می‌شود که قدرت را در دست یک گروه کوچک نگه می‌دارد. این اقدام، همراه با کنترل پلیس و نظارت گسترده، نشان می‌دهد که هدف، تحکیم قدرت یک فرد یا حزب خاص است، نه تقویت دموکراسی.

۳. خاموش کردن نظارت: از دادگاه تا رسانه‌ها

ترامپ همچنین تلاش کرده نهاد‌هایی که بر قدرت رئیس‌جمهور نظارت می‌کنند، مثل دادگاه‌ها و رسانه‌ها، را تضعیف کند. یکی از اقدامات جنجالی او، عفو افرادی بود که در حمله ۶ ژانویه ۲۰۲۱ به ساختمان کنگره آمریکا شرکت داشتند. در این حمله، که به تحریک سخنان ترامپ انجام شد، بیش از ۱۴۰ مأمور پلیس زخمی شدند.

عفو این افراد پیامی خطرناک فرستاد: قانون‌شکنی در راستای اهداف سیاسی رئیس‌جمهور می‌تواند بدون عواقب باشد. این کار استقلال قوه قضاییه را، که باید رئیس‌جمهور را پاسخگو نگه دارد، به شدت تضعیف کرد.

در حوزه رسانه‌ها هم فشار‌هایی وجود داشته است. کاهش بودجه رسانه‌های عمومی و انتقاد‌های تند از رسانه‌های مستقل، فضا را برای اطلاع‌رسانی آزاد تنگ کرده است.

برای مثال، اظهارات مقامات نزدیک به ترامپ، مثل استفن میلر که واشنگتن را «خطرناک‌تر از بغداد» خواند، تلاشی برای ایجاد ترس در مردم و توجیه اقدامات سخت‌گیرانه است. تهدید به گسترش کنترل فدرال به شهر‌های دیگر مثل نیویورک و بالتیمور نیز بخشی از این استراتژی برای ساکت کردن صدا‌های مخالف است.

۴. چرا این اتفاق ممکن شد؟ ضعف‌های نظام آمریکا

این اقدامات در بستری از ضعف‌های ساختاری نظام آمریکا ممکن شده‌اند. واشنگتن، برخلاف دیگر شهر‌های آمریکا، استقلال کامل ندارد و رئیس‌جمهور می‌تواند در شرایط خاص کنترل آن را به دست بگیرد. این ساختار، که ریشه در قوانین قدیمی دارد، به ترامپ اجازه داد بدون مقاومت جدی، پلیس محلی را فدرالی کند. همچنین، نظام انتخاباتی آمریکا به ایالت‌ها اجازه می‌دهد مرز‌های انتخاباتی را بدون نظارت کافی فدرال تغییر دهند، که راه را برای سوءاستفاده باز می‌کند.

علاوه بر این، کاهش قدرت دادگاه‌ها و رسانه‌ها، که باید جلوی قدرت‌طلبی رئیس‌جمهور را بگیرند، این مشکلات را بدتر کرده است. وقتی نظارت قضایی و رسانه‌ای ضعیف شود، رئیس‌جمهور می‌تواند بدون پاسخگویی عمل کند، که نشانه‌ای از یک نظام اقتدارگراست.

اقدامات ترامپ – از کنترل پلیس و گسترش نظارت دیجیتال تا مهندسی انتخابات و تضعیف نظارت قضایی و رسانه‌ای – بخشی از یک برنامه برای تمرکز قدرت در دست یک نفر است. این اقدامات در پوشش امنیت و مبارزه با جرم انجام می‌شوند، اما در واقع دموکراسی را به خطر می‌اندازند.

ضعف‌های ساختاری نظام آمریکا، مثل نبود استقلال کامل برای واشنگتن و نظام انتخاباتی آسیب‌پذیر، این روند را آسان کرده‌اند. هرچند آمریکا هنوز با کشور‌هایی مثل چین یا روسیه، که نظارت گسترده و سرکوب مخالفان در آنها رایج است، فاصله دارد، اما این فاصله در حال کم شدن است. اگر این روند ادامه پیدا کند، دموکراسی آمریکا ممکن است به یک پوسته خالی تبدیل شود که فقط نام مردم‌سالاری را یدک می‌کشد.

برای جلوگیری از این سرنوشت، نیاز به اصلاحات ساختاری، تقویت نهاد‌های نظارتی، و مقاومت شهروندان در برابر تمرکز قدرت است. بدون این اقدامات، خطر یک نظام متمرکز و اقتدارگرا در آمریکا جدی‌تر خواهد شد.

source

توسط expressjs.ir