شایانیوز– کریدور زنگزور در ظاهر یک مسیر کوتاه زمینی است که جمهوری خودمختار نخجوان را از طریق استان سیونیک ارمنستان به جمهوری آذربایجان متصل می‌کند، اما در واقع امر، ماهیتی فراتر از یک پروژه زیرساختی دارد و به عرصه‌ای تبدیل شده که در آن منافع ژئوپلیتیک قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به شکل آشکار با یکدیگر تلاقی کرده است. این کریدور نه ‌تنها بخشی از طرح بزرگ‌تر «کریدور میانی» محسوب می‌شود که شرق آسیا را از مسیر آسیای مرکزی و قفقاز به اروپا وصل می‌کند، بلکه به دلیل عبور نکردن از خاک ایران و روسیه، می‌تواند توازن سنتی قدرت و مسیرهای ترانزیتی معمول در منطقه را دگرگون کند؛ تغییری که به ‌ویژه برای ایران پیامدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی گسترده‌ای خواهد داشت. تسلط امریکا بر منطقه زنگزور و به دست گرفتن راه‌های مواصلاتی، که پس از پیمان صلح بین ارمنستان و آذربایجان به میانجیگری امریکا اتفاق افتاد، موتور محرکه‌ای برای طرح به حاشیه راندن ایران و حذف کشور از مناسبات ژئوپلیتیکی منطقه است. لذا این طرح در صورت اجرای کامل برابر است با انزوای کامل ایران.

EUJIOJEKJB

نقشه جدید مواصلاتی

جمهوری آذربایجان این طرح را نه فقط ابزاری برای اتصال مجدد نخجوان به سرزمین اصلی خود، بلکه نماد پیروزی در جنگ دوم قره‌باغ و نقطه آغاز یک دوران جدید نفوذ اقتصادی و سیاسی در آسیای مرکزی می‌داند؛ در همین حال، ترکیه با حمایت کامل از باکو، این پروژه را گامی عملی در راستای تحقق ایده «جهان ترک» و دستیابی به یک خط ارتباطی زمینی مستقیم با جمهوری‌های ترک‌زبان آسیای میانه می‌بیند. در مقابل، ارمنستان با نگرانی شدید به آن می‌نگرد، زیرا بیم دارد که ایجاد چنین مسیری به معنای کاهش عملی حاکمیت ملی بر بخشی از خاک خود و باز کردن دروازه‌ای برای نفوذ بیشتر آذربایجان و ترکیه باشد. روسیه نیز در تلاش است تا نقش داور و ضامن امنیتی را برای خود حفظ کند، تا مانع از آن شود که غرب یا هر بازیگر دیگری به طور مستقیم مدیریت این مسیر را به دست گیرد.

هلالی بر گلوی ایران

برای ایران، ماجرا بسیار حساس‌تر است؛ زیرا کریدور زنگزور، در صورت اجرای کامل، می‌تواند عملاً جایگزین مسیر ایران–ارمنستان به‌ عنوان یکی از راه‌های کلیدی اتصال خلیج فارس به قفقاز و اروپا شود و در نتیجه، بخش قابل ‌توجهی از نقش ترانزیتی ایران را کاهش دهد. این مسئله صرفاً محدود به از دست رفتن بخشی از درآمدهای حمل ‌و نقل یا کاهش تردد کامیون‌ها نیست، بلکه در لایه‌های عمیق‌تر، به معنای تغییر در نقشه ژئوپلیتیکی و ایجاد یک کمربند نفوذ ترکی–غربی در شمال ایران خواهد بود که می‌تواند مسیرهای تجاری، خطوط انرژی و حتی تعاملات دیپلماتیک کشور با غرب را تحت ‌تأثیر قرار دهد. اگر در کنار این سناریو، نفوذ ایالات متحده و متحدانش بر این کریدور تثبیت شود، ایران با یک حلقه فشار راهبردی در مرزهای شمالی خود مواجه خواهد شد که نه ‌تنها ظرفیت‌های ارتباطی آن را محدود می‌کند، بلکه خطر انزوای ژئوپلیتیک را به شکلی بی‌سابقه افزایش می‌دهد؛ این امر در شرایطی که تهران تحت فشار تحریم‌های اقتصادی و محدودیت‌های بین‌المللی قرار دارد، می‌تواند به کاهش بیشتر قدرت مانور دیپلماتیک و کاهش جذابیت کشور برای سرمایه‌گذاران خارجی منجر شود.

GVDGDBDBDB

پیامدهای اقتصادی این پروژه برای ایران قابل چشم‌پوشی نیست؛ با اجرای زنگزور، بسیاری از مسیرهای ترانزیتی ترجیح می‌دهند به جای عبور از خاک ایران، از این راه کوتاه‌تر و سریع‌تر استفاده کنند، که این موضوع نه ‌تنها بر درآمدهای حمل‌ و نقل و نقش بنادر شمالی کشور تأثیر منفی خواهد گذاشت، بلکه به تدریج جایگاه ایران را به عنوان حلقه‌ای حیاتی در زنجیره تأمین و تجارت منطقه‌ای تضعیف می‌کند. چنین روندی می‌تواند تهران را ناچار کند که بیش از پیش به مسیرهای شرقی، نظیر طرح‌های چین و پاکستان، وابسته شود که خود محدودیت‌های ژئوپلیتیکی و اقتصادی خاصی دارد و انعطاف‌پذیری استراتژیک کشور را کاهش می‌دهد.

از منظر امنیتی، حضور یا نظارت نیروهای خارجی بر کریدور زنگزور، به‌ ویژه اگر تحت چارچوبی بین‌المللی یا با مشارکت مستقیم کشورهای غربی باشد، این خطر را ایجاد می‌کند که دسترسی امنیتی و اطلاعاتی قدرت‌های رقیب به مناطق حساس شمال‌غرب ایران تسهیل شود؛ موضوعی که می‌تواند معادلات امنیت مرزی و کنترل اطلاعاتی را به چالش بکشد.

;DSKLMDLB

انزوا یا بقا

در نهایت، کریدور زنگزور بیش از آنکه صرفاً یک مسیر ۴۰ کیلومتری باشد، به یک شاخص و معیار تعیین ‌کننده برای سنجش توان ایران در مدیریت تغییرات ژئوپلیتیک منطقه‌ای تبدیل شده است. اگر تهران نتواند در این روند نقش فعال ایفا کرده و پیشنهادهای عملی و جذاب برای بازیگران منطقه‌ای ارائه دهد، خطر آن وجود دارد که نه ‌تنها از یک مسیر کلیدی ترانزیتی کنار گذاشته شود، بلکه با روندی تدریجی اما پیوسته، به حاشیه نقشه ژئوپلیتیک قفقاز رانده شود. در این شرایط، زنگزور می‌تواند به نماد و نقطه عطفی در محدودسازی نقش ایران در منطقه بدل گردد؛ تحولی که پیامدهای آن نه در کوتاه‌ مدت، بلکه در افق‌های بلند مدت اقتصاد و امنیت ملی کشور به شکل جدی نمایان خواهد شد.

مع الوصف، اینطور که پیداست وارد عصر جدیدی در تاریخ منطقه شده‌ایم که نیازمند بازتعریف چارچوب سیاست‌های خود هستیم برای تعیین جایگاه خود در نقشه جدید غرب آسیا.

اینک لازم است دولتمردان و سیاسیون کشور همت گمارند بر پیدا کردن راهی برای جلوگیری از انزوای ژئوپلیتیکی که ایران را بیش از پیش به چاه ویل می‌برد.

source

توسط expressjs.ir