شایانیوز– در یکی از گرمترین تابستانهای قرن شانزدهم، خیابانهای شهر استراسبورگ واقع در فرانسه، در قلمروی امپراتوری مقدس روم، شاهد صحنهای عجیب و آزاردهنده بود: زنی به نام «فراو تروفیا» به ناگاه در وسط کوچه شروع به رقصیدن کرد. نه از روی شادی و نه با موسیقی، بلکه انگار نیرویی بیرونی کنترل بدنش را بهدست گرفته بود. این حرکت، که ابتدا برای رهگذران نوعی دیوانگی یا شوخی به نظر میرسید، ظرف چند روز به یک بحران عمومی تبدیل شد. دهها نفر یکییکی به او پیوستند. و آنچه آغازش یک رقص بیدلیل بود، تبدیل شد به «همهگیری مرگبار رقص».
روایت واقعه از منابع معتبر
براساس اسناد ثبتشده در بایگانیهای کلیسا، شوراهای شهر، و گزارشهای پزشکان شهر، طاعون رقص حدوداً ۴۰۰ نفر را درگیر کرد. برخی از افراد حتی بیش از ۶ روز بدون توقف میرقصیدند. گزارشهایی وجود دارد که میگوید مردم رقصان، به زمین میافتادند، خونریزی میکردند، از پا درمیآمدند و در نهایت بر اثر سکته، نارسایی قلبی یا خستگی شدید جان میدادند. پزشکان آن زمان، که هنوز به نظریههای مدرن پزشکی نرسیده بودند، این اتفاق را به «گرم شدن خون» نسبت دادند و توصیه کردند که افراد بیشتر برقصند تا بدنشان از این گرما تخلیه شود!
شورای شهر، سالن رقص و نوازنده استخدام کرد تا محیط مناسبی برای «درمان» افراد فراهم کند؛ تصمیمی که تنها به گسترش بیماری کمک کرد.
پایان این رقص مرگبار چگونه رقم خورد؟
پس از چند هفته، با بالا رفتن تعداد تلفات و درماندگی پزشکان، سرانجام مقامات مذهبی وارد عمل شدند. آنها طاعون رقص را نفرینی از سوی سن ویتوس (Saint Vitus) تلقی کردند، قدیسی که باور داشتند میتواند افراد را با رقص جنونآمیز مجازات کند.
در پاسخ، شورای شهر دستور داد افرادی که گرفتار این رقص شدهاند را به زیارتگاه سن ویتوس در شهر ساوِرن (Saverne) ببرند. در آنجا، برایشان دعا خوانده شد، پاهایشان را در آب مقدس شستوشو دادند، و نمادهایی مذهبی به بدنشان بستند. این اقدامات، در کمال شگفتی، باعث فروکش کردن این «همهگیری» شد.
علل احتمالی طاعون رقص: از قارچهای توهمزا تا هیستری جمعی
اینکه چه چیزی باعث شد صدها نفر همزمان، بدون کنترل، تا سر حد مرگ برقصند، هنوز هم یکی از رازهای حلنشده تاریخ است. با این حال، محققان مدرن چند فرضیه اصلی را مطرح کردهاند:
۱. مسمومیت با ارگوت (Ergot Poisoning)
قارچی که بر گندم مینشیند و حاوی ارگوتامین است، ترکیبی شیمیایی مشابه LSD. مردم استراسبورگ در آن زمان نانهایی میخوردند که احتمالاً با این قارچ آلوده شده بودند. نشانههای این مسمومیت شامل تشنج، توهم، سوزش اندام و حرکات غیرارادی است — مواردی که با رقصهای غیرقابلکنترل تطابق دارد. اما این نظریه ضعفهایی هم دارد: چرا این مسمومیت فقط در یک منطقه کوچک و فقط باعث رقص شد، نه سایر نشانههای رایج؟
۲. هیستری جمعی (Mass Psychogenic Illness)
رایجترین و پذیرفتهشدهترین نظریه در قرن بیستویکم، این است که طاعون رقص یک نمونه از هیستری جمعی یا رواننژندی دستهجمعی بوده است. فشار روانی ناشی از قحطی، بیماری، فقر شدید، و تعالیم مذهبی ترسناک درباره گناه و مجازات الهی، ذهن مردم را دچار اختلال کرده بود.
در چنین فضای مسمومی، وقتی یک نفر علائم غیرطبیعی (مثل رقص بیدلیل) بروز میدهد، دیگران نیز ناخودآگاه همان واکنش را تقلید میکنند؛ نه از روی قصد، بلکه از عمق روان زخمخورده.
۳. باورهای مذهبی و قدرت تلقین
باور به نفرین سن ویتوس و سنتهای محلی درباره مجازاتهای الهی، بستری فرهنگی برای چنین واکنشهایی ایجاد کرده بود. مردم اگر حس میکردند در معرض خشم خدا یا قدیساناند، ممکن بود دچار رفتارهای غیرقابلکنترل شوند.
درک موقعیتها
این رویداد تاریخی نشان میدهد که روان انسان چگونه در برابر استرس شدید، ناامیدی اجتماعی، و فشار مذهبی واکنشهای بدنی غیر مترقبه نشان میدهد. رواننژندی دستهجمعی امروزه هم در قالبهایی دیگر دیده میشود: از هراسهای اجتماعی گرفته تا موجهای ناگهانی واکنشهای جسمی در مدارس یا محیطهای بسته.
طاعون رقص، با تمام جنبههای تراژیک و عجیبش، یادآور این حقیقت است که بدن ما میتواند زبان روان ما باشد زبانی که وقتی راهی برای فریاد زدن پیدا نمیکند، به شکلی غریب و گاه مرگبار، فشارهای درونی خودش را نشان میدهد.
source