انتخابات چهاردهم ریاست‌جمهوری در حالی دور اول و دوم خود را پشت سر گذاشت و مسعود پزشکیان را راهی پاستور کرد که درصد مشارکت پایین مردم در این انتخابات، نقطه عطفی در تمام انتخابات‌های برگزارشده بعد از انقلاب بود. مردمی که اعتراض‌شان را به وضعیت عمومی کشور نشان دادند و حتی این نکته از دید دو نامزد نهایی که به دور دوم انتخابات رفتند هم پنهان نماند؛ به‌طوری‌که مسعود پزشکیان در مناظره آخرش با سعید جلیلی چندبار بر این درصد پایین مشارکت تاکید کرد و خطاب به رقیبش گفت که با تمام این حرف‌ها، ۶۰ درصد مردم ما را نخواسته‌اند و باید صدایشان شنیده شود.

گرچه در دور دوم انتخابات، مشارکت مردم بالاتر رفت و همین هم شد کلید موفقیت مسعود پزشکیان، اما همچنان درصد مشارکت در بعضی از استان‌ها پایین بود. درصد مشارکت در دور اول انتخابات در استان کردستان ۲۳  درصد بود که در دور دوم به ۲۹ درصد رسید. در استان سیستان و بلوچستان، ۴۰ درصد از رأی‌دهندگان پای صندوق‌های رأی رفتند که این عدد در دور دوم انتخابات به ۵۱ درصد افزایش یافت. درصد مشارکت در استان گیلان در دور اول انتخابات ۳۲ درصد بود و در دور دوم انتخابات ۴۳ درصد و استان خوزستان با ۲۹ درصد مشارکت در دور اول و ۴۰ درصد در دوم، جزو پایین‌ترین درصدهای مشارکت در هر دو دور انتخابات ریاست‌جمهوری بود؛ استان‌هایی مهم با انواع و اقسام مسائل و مشکلات اجتماعی و اقتصادی که به گفته فعالان مدنی‌اش، مردمش را از مشارکت در انتخابات زده کرده و همین مشکلات قهر سیاسی آن‌ها را با صندوق‌های رأی رقم زد.

از بیکاری گسترده در استان کردستان گرفته تا فقر شدید و بی‌توجهی به اهل سنت در تمام سال‌های بعد از انقلاب در استان سیستان و بلوچستان. از نابودی منابع طبیعی در استان گیلان که زندگی مردمش مستقیم به آن وابسته است تا محرومیت‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در استان خوزستان؛ مسائلی که به گفته این فعالان باید موردنظر رئیس‌جمهور منتخب و هیئت‌دولت قرار بگیرد تا شاید گره‌ای از این مشکلات باز کند.

سیستان و بلوچستان، خسته از فقر و محرومیت

استان سیستان و بلوچستان در حوزه‌های زیادی در قعر جدول شاخص‌های رفاهی و… است؛ ازجمله در بیکاری که براساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران، ۱۲/۴درصد است.

مولوی یونس‌نهنگی، امام جمعه اهل سنت شهرستان زرآباد سیستان و بلوچستان که طرفداری‌اش از سعید جلیلی را اعلام و یکی از سخنرانان گردهمایی طرفداران این نامزد در مصلی تهران بود به «هم‌میهن» می‌گوید، آنچه در این دوره از انتخابات باعث مشارکت نکردن یا کاهش آن در استان سیستان و بلوچستان شد، اتفاقاتی بود که در هشتم مهرماه سال ۱۴۰۱ در زاهدان اتفاق افتاد: «به‌دلیل همین مسائل بود که شخص مولوی عبدالحمید به‌عنوان پیشوای مذهبی اهل سنت در استان سیستان و بلوچستان گفتند که کسی حرف ما را گوش نمی‌کند. ایشان گفتند، ما گفتیم قانون را رعایت کنید اما صدایمان به جایی نرسیده است. درواقع این قهر سیاسی پیشوای مذهبی اهل سنت یکی از دلایلی بوده که باعث شده مشارکت در انتخابات ریاست‌جمهوری در این استان پایین بیاید. در دور اول مشارکت پایین‌تر بود اما در دور دوم به‌دنبال وعده‌ها و حرف‌هایی که از سوی آقای پزشکیان زده شد، مشارکت بالاتر رفت.»

به گفته نهنگی، علاوه بر اتفاقات زاهدان، مورد دیگری که موجب پایین آمدن مشارکت مردم شد این بود که مردم می‌گویند صدای ما و مطالبات‌مان شنیده نمی‌شود: «مردم می‌گویند ما دیده نمی‌شویم و از اینکه مسئولان همیشه مرکز را می‌بینند، خسته شده‌ایم. آنها می‌گویند به سیستان و بلوچستان توجهی نمی‌شود. به‌‌رغم اهمیت استان سیستان و بلوچستان و سواحل مکران برای رهبری، اما متاسفانه آنچنان که باید به این استان توجه نمی‌شود. در کنار این موضوع ثبات نداشتن بازار ارز، فقر و محرومیت، رسیدگی نکردن به امورات عمرانی منطقه و بی‌توجهی نسبت به تکمیل پروژه‌ها از دیگر مواردی‌اند که نارضایتی مردم را به‌ دنبال داشته است. درواقع اکثر پروژه‌ها به جایی نرسیده‌اند. همچنین سلیقه‌ای برخورد کردن در گزینش‌ها و تبعیض ازجمله دلایلی است که باعث شده مردم زده شوند و مشارکت پایین بیاید.»

به گفته او آنچه باعث شد در دور دوم مشارکت بالا برود، حرف‌های آقای پزشکیان در مناظره‌ها و قول‌هایی بود که به اهل سنت داد: «این حرف‌ها مردم و حتی برخی اساتید مسجد مکی را برانگیخته کرد که آن‌ها هم ورود کنند تا حتماً آقای پزشکیان جلوتر بیفتد و قهر سیاسی کمی کم‌رنگ و لعاب‌تر شود.»

نهنگی می‌گوید، گفتاردرمانی دیگر مردم را خسته کرده است: «آنچه باعث شد تا مردم بیشتر ‌سمت آقای پزشکیان تمایل پیدا کنند، گفته‌های ایشان مبنی بر مشارکت دادن اهل سنت در اداره امور کشور است که مردم را امیدوارتر کرد که شاید اصلاح‌طلب‌های قبلی این کار را انجام نداده‌اند اما ایشان تقریباً با صداقت در گفتارشان بیشترین امید را برای به کار گرفتن اهل سنت القاء کردند. این باعث شد مردم گرایش پیدا کنند و اعتماد کنند تا ببینند دکتر پزشکیان چطور عمل خواهد کرد.» به گفته او، حرف اصلی اهل سنت این است که ما برادری خودمان را ثابت کردیم، مرز‌داری کردیم و بدون اینکه تجهیزاتی باشد، از تمامیت مرزی حفاظت کردیم اما به آنها به اندازه مرکز اهمیت داده نشده است: «مردم سیستان و بلوچستان حالا می‌خواهند تا در عمل دیده شوند. می‌خواهند اهل سنت به کار گرفته شوند و برای عمران و آبادانی مناطق مختلف استان تلاش شود.»

گیلان، درگیر بیکاری و نابودی منابع طبیعی

گیلان یکی دیگر از استان‌هایی بود که واجدان شرایط شرکت در انتخابات، درصد پایینی را در رأی‌دادن ثبت کردند؛ در دور اول انتخابات 32 درصد و در دور دوم 43 درصد. یکی از دلایلی که این روزها به‌عنوان اصلی‌ترین دلیل تاثیرگذار بر مشارکت پایین گیلانی‌های مقیم این استان ذکر می‌شود، درصد بالای تخریب جنگل‌ها و وضعیت نابسامان محیط‌زیست در این منطقه بوده است.

شیرین پارسی، فعال مدنی و محیط‌زیست گیلانی هم این موضوع را تایید می‌کند. او به «هم‌میهن» از فروپاشی و از هم‌گسیختگی محیط‌زیستی در استان گیلان می‌گوید: «ما شاهد تغییرکاربری زمین‌های کشاورزی به‌دلیل حمایت نکردن از تولید هستیم. به‌ویژه تولید برنج که حرف اول را در کشور می‌زند که اشتغال عظیمی در این حوزه در استان گیلان باید شکل بگیرد. ما در گیلان دارای بیشترین تعداد بیکارانیم. اینها بر نارضایتی اجتماعی در زیست انسان‌ها اثر خودش را نشان می‌دهد. جوانان به حوزه کشاورزی نمی‌پردازند، کار نیست و بسیاری از کارخانه‌ها درست کار نمی‌کنند، بسیاری نیمه‌تعطیل‌اند و نیروی کار به استان‌های دیگر می‌رود. برای مثال ما می‌بینیم که گیلانی‌ها برای کار کردن به استان‌های جنوبی می‌روند. شاید این یکی از دلایلش باشد که مردم از شرایط زیستی خودشان رضایت ندارند، به انتخابات بی‌تفاوت‌اند و امیدی به فردا ندارند.»

پارسی می‌گوید: «من در روستا زندگی می‌کنم. روستایی که به جنگل خیلی نزدیک است. علاوه بر زمین‌های کشاورزی که همه تغییر کاربری داده و درحال تبدیل‌شدن به ویلا هستند، بافت و ساخت روستا در حال عوض‌شدن است و این خیلی فاجعه است. ما شاهد تغییر و تبدیل‌ها در بالادست‌ها و زمین‌های منابع طبیعی‌ هستیم که ویلاهای زیادی از طریق مجوزهایی که صادر می‌شوند، ساخته می‌شوند. برای مثال اصفهانی‌ها تعدادشان در استان گیلان زیاد است و می‌گویند هر تَرَکی که در اصفهان اتفاق می‌افتد، به‌دنبال آن موج مهاجرت به استان گیلان هم آغاز می‌شود.»

او می‌گوید، به‌عنوان یکی از اعضای انجمن زنان کارآفرین در حال جمع‌آوری مطالبات استان گیلان است تا به دولت جدید ارائه شود: «چیزی که ما باید انتظار داشته باشیم، پایداری در زمینه محیط‌زیست است. یعنی اگر ما پایداری و استفاده بهینه از منابع آب و جنگل نداشته باشیم، باتوجه به شرایط اقلیمی کشور شاهد فروپاشی و تخلیه روستاها خواهیم بود. این موارد زنگ خطرند. با اینکه کار خود من کشاورزی است، اما می‌بینم که کسی دیگر دوست ندارد کار کشاورزی انجام دهد و این خیلی خطرناک است. پایداری محیط‌زیستی و پشتیبانی تولید که به سیاست‌گذاری‌های ما برمی‌گردد، موضوع مهمی است. به‌جای اینکه تأمین اعتبار برای واردات کنیم، باید این فرصت را به تولیدکننده دهیم تا با امنیت خاطر بتواند فعالیت‌های خود را ادامه دهد. برای مثال در دوره آقای خاتمی شاهد تأمین اعتبارات برای تأمین نهاده‌ها و ماشین‌آلات بودیم؛ اما امروز نه چیزی وارد می‌شود، نه چیزی می‌توان خریداری کرد.»

به گفته او، 50 درصد از رأی‌دهندگان برای بسط امید و پایداری کشور در انتخابات اخیر مشارکت کردند اما ایران پایدار مستلزم استفاده از نیروهای کارآمد، پایداری محیط‌زیست و تأمین حداقل خواسته‌های مردم است: «به نظرم نهادسازی هم موضوع مهمی است. برخلاف دوره‌هایی که از تشکیل نهادها جلوگیری و سنگ‌اندازی‌هایی می‌شده، باید گشایشی شود تا نهادهای مدنی بتوانند به‌عنوان بازوی عملیاتی برای دولت جدید عمل کنند.»

خوزستان و حاشیه‌نشینی

مجتبی گهستونی، فعال مدنی خوزستانی است که به «هم‌میهن» می‌گوید، مشکلات زیاد اجتماعی و اقتصادی دلیل اصلی مشارکت پایین مردم خوزستان در انتخابات اخیر بوده است: «ما دوست داشتیم این افتخار را داشته باشیم تا برای انتخاب یک چهره که رویکرد اصلاح‌طلبانه دارد، در صدر باشیم. همانطور که خوزستان برای انتخاب آقای خاتمی سنگ‌تمام گذاشت، دوست داشتیم امسال هم خوزستان در صدر رأی‌دهندگان به اصلاحات و آقای پزشکیان باشد اما در این سال‌ها اتفاقاتی در خوزستان رخ داده که مردم را خیلی نگران و اذیت کرده است. اگرچه موج مشارکت در دور دوم و موج استقبال برای رأی‌دادن به آقای پزشکیان بیشتر بود، ولی به‌طورکلی جمع‌بندی‌ها حکایت از درصد پایین مشارکت نسبت به سایر استان‌ها دارد که نشان از ناعدالتی در حوزه‌های مختلف مثل توزیع ثروت، دادن حق آلاینده‌ها و ایجاد شرایط مطلوب برای زندگی بهتر مردم دارد.»

به گفته گهستونی، در حوزه محیط‌زیست، صنایع آلاینده زندگی مردم را در برخی از شهرهای خوزستان مختل کرده است: «از نفت گرفته که بیش از یک‌قرن است که در حال ایجاد آلاینده است تا بقیه صنایع که وجود دارند، زندگی مردم این استان را تحت‌تاثیر قرار داده است. دوم بحث کشاورزی مطرح است. باز هم می‌بینیم که کشاورزان آنچنان که باید و شاید مورد توجه لازم قرار نگرفته‌اند. برخی انتظار داشتند محصولات‌شان پیش‌خرید شود، پول‌شان پرداخت شود یا حتی خسارت‌هایی که ناشی از سیلاب و زلزله بوده، جبران شود. اما می‌بینیم که این روند یا فرسایشی شده یا اصلاً تا به امروز پرداخت درستی انجام نشده است. نمونه دیگر، بحث جابه‌جایی روستاها است؛ تعداد زیادی روستا جابه‌جا شدند که همه آن‌ها خانواده‌اند و خانوارهای متعددی تحت پوشش‌شان قرار دارند. طبیعی است خانواده‌ای که جابه‌جا شده، وابستگانش تحت‌تأثیر این شرایط قرار می‌گیرند و از وضع موجود ناراضی می‌شوند، لذا فکر می‌کنند رأی‌دادن کاری از پیش نمی‌برد و راضی کردن آنان برای مشارکت در انتخابات کار سختی است.»

به گفته او، دیگر دوره اینکه ما برویم رأی بدهیم تا فرزندمان استخدام شود، گذشته و مردم به بلوغ رسیده‌اند و با مشارکت نکردن‌شان در انتخابات می‌توانند صدای اعتراض خودشان را برسانند: «در روزهای گذشته ما با یک گرمای طاقت‌فرسا که تا 8 یا 9 شب هم ادامه داشته، مواجه بودیم. در برخی مناطق روستایی ناپایداری برق وجود دارد. سوال اینجاست که این مردم با چنین شرایطی چگونه رأی بدهند، وقتی احساس می‌کنند ناعدالتی وجود دارد؟ برای نمونه شهر عنبر، شهری است با روستاهای متعدد که روزانه برق‌رفتگی دارد. خب انتظاری از این مردم نمی‌رود که پای صندوق رأی بروند. این است که وقتی مطالبات اجتماعی‌شان بر زمین مانده، عصبانی می‌شوند.»

گهستونی می‌گوید: «دوستانی که اهل فرهنگ‌اند می‌بینند گروه‌های فشار با نیسان آبی کنسرت را به‌هم می‌ریزند، آزادی‌های فرهنگی وجود ندارد و نمی‌توانند ایده‌آل خودشان را اجرا کنند، طبیعی است که آنها به‌عنوان بخشی از جامعه که می‌توانند بر دیگران هم اثرگذار باشند، ناراضی می‌شوند. در حوزه سیاسی هم می‌بینیم که احزاب، فعالیتی ندارند و آنطور که باید و شاید حضور مؤثری در جامعه ما ندارند. نمی‌بینیم که مطالبه‌گری کنند. نمی‌بینیم که صدایشان برای احقاق حقوق مردم بلند شود. این موضوع هم گروه‌های سیاسی را رنج می‌دهد و مانع از این می‌شود که در انتخابات شرکت کنند چراکه این بخش از جامعه می‌تواند اثرگذار باشد؛ اگر برای شرکت در انتخابات قانع شود.»

به گفته او، خوزستان یک جامعه سنتی با تنوع فرهنگی و قومیتی است که همین موضوع باید مدنظر مسئولان باشد: «در خوزستان دو قشر داریم؛ یک قشری که فکر می‌کند اگر به آقای پزشکیان رأی دهد ممکن است تفکری برسرکار بیاید که نتواند آنچنان که باید و شاید ارزش‌های مذهبی را حفظ کند و قشر دیگری که دوست دارد رأی بدهد اما این کار را نمی‌کند، قشری است که فکر می‌کند رئیس‌جمهور نمی‌تواند مطالبات‌شان را پیگیری کند و مدام هم تأکید می‌کنند بعد از انتخابات گشت‌های ارشاد برمی‌گردند، سرکوب‌ها شروع می‌شوند و رئیس‌جمهور هیچ‌کاره است. اینها بخشی از صداهایی‌اند که ما از جامعه خوزستانی می‌شنویم.»

گهستونی گریزی هم به مسائل بهداشتی استان خوزستان می‌زند: «برای مثال درحال‌حاضر ما در استان جمعیت قابل توجهی داریم. روستاهایی که حتی فاقد امکانات اولیه‌اند و به لحاظ بهداشتی و درمانی باید مسافت‌های طولانی را برای دریافت خدمات طی کنند. ما در خوزستان شهرهایی داریم مانند شهر اندیکا که می‌تواند قطب گردشگری باشد، اما در شاخص‌ها از محرومیت بی‌نهایت رنج می‌برد. اینجاست که اعتراضات زیاد می‌شود و درنهایت تبدیل به فریادی می‌شود که تلاش می‌کنند با رأی ندادن منتقل کنند. کسی که رأی می‌دهد، می‌تواند صدایش برای مطالبه‌گری و دادخواهی بلند باشد. حال سوال اینجاست کسی که مشارکت نکرده، چه حقی برای خودش قائل می‌شود؟»

نکته مهم دیگر از نظر گهستونی، بحث فضای مجازی، انرژی‌ها و سوخت و حاشیه‌نشینی است: «درحال‌حاضر یکی از مواردی که دهان‌به‌دهان میان مردم می‌چرخد این است که بالاخره اینها می‌خواهند کمبودها را با بالا بردن قیمت بنزین جبران کنند. بی‌ثباتی در بازار و فساد اداری، مردم را عصبانی می‌کند. همین پول بنرهایی که از سوی سازمان‌های دولتی هزینه شد برای مثال می‌توانست مشکل حصیر‌آباد را حل کند. در قلب اهواز مردم برخی از محله‌ها در آلونک و فقر شدید زندگی می‌کنند. ما در دو یا سه سال پیش در حاشیه‌نشینی، استان سوم بودیم و الان استان اول شده‌ایم. نکته بعدی، بحث فضای مجازی است. برخی از اینکه ما وقت‌مان را باید صرف اتصال به وی‌پی‌ان کنیم تا ارتباطات‌مان را برقرار کنیم، انتقاد دارند. درست است که مردم به بلوغ کامل سیاسی نرسیده‌اند اما خیلی چیزها را هم درک می‌کنند که با معیشت‌شان ارتباط دارد.»

کردستان و ندیدن ظرفیت‌ها

گزارش مرکز آمار ایران نشان می‌دهد، نرخ بیکاری در فصل پاییز سال ۱۴۰۲ در استان کردستان 7/9 درصد بوده است؛ موضوعی که حالا به نظر می‌رسد با همراهی دیگر نارضایتی‌ها در این استان، مشارکت در انتخابات ریاست‌جمهوری را نسبت به همه استان‌ها پایین‌تر برده است.

جلال جلالی‌زاده، نماینده پیشین مجلس و یکی از کسانی است که در هر دو دور انتخابات از مسعود پزشکیان حمایت و مردم را به رأی‌دادن ترغیب کرد. آنطور که او به «هم‌میهن» می‌گوید، استان کردستان و دیگر مناطق کردنشین شرایط اجتماعی خاص خودشان را دارند که باید به آنها توجه شود: «باتوجه به مطالباتی که از بعد از انقلاب بوده، مردم کردستان از سوی عده‌ای همیشه به تحریم انتخابات تشویق شده‌اند، اما در انتخابات شرکت کرده‌اند. کردها در دوم خرداد سال 76 به آقای خاتمی و بعد در سال 92 به آقای روحانی بیشترین رأی را دادند؛ اما اینکه چرا مردم در انتخابات اخیر شرکت نکردند، دلایل خودش را دارد. برای مثال در شهر سنندج مرکز استان کردستان تابه‌حال یک‌نفر از مردم این شهر مدیرکل، استاندار یا فرماندار نشده است. وقتی بعد از 45 سال، حکومت هنوز به کردها اطمینان ندارد، این مردم چه کار کنند؟ مردم قبلاً به‌خاطر گزینش و سایر موارد می‌ترسیدند و رأی یا رأی باطله می‌دادند اما امروز مردم این موضوع را درک کرده‌اند که مشارکت در انتخابات هم یک نوع مبارزه مدنی است که فرد می‌تواند به‌واسطه رأی‌ندادن پیام خود را به حاکمیت برساند.»

جلالی‌زاده می‌گوید باتوجه به اعتراضاتی که در سال 1401 شکل گرفت، مسائلی پیش آمد که باعث داغدار شدن بسیاری از خانواده‌ها شد که این موضوع بر مشارکت در انتخابات اخیر تاثیرگذار بود: «آقای پزشکیان باید نگاه ویژه‌ای به مناطق کردنشین داشته باشد و فاصله‌ای که بین مردم و نظام ایجاد شده را از میان بردارد. گماشتن مدیران لایق و شایسته اهل سنت و کرد در مناطق مختلف، همچنین نگاه توسعه‌گرا به این مناطق می‌تواند این شکاف را کمتر کند.»

او هم مانند مولوی نهنگی می‌گوید، پزشکیان باید اهل سنت را ببیند: «در گذشته صدایی نبود. ابزار و رسانه‌ای هم نبود و اگر در کشوری کودتا می‌شد و اکثریت ظلم می‌کرد، کسی متوجه نمی‌شد؛ اما امروز دنیا تغییر کرده و همه مردم جهان می‌دانند که امروز در یک کشور چه می‌گذرد. من معتقدم که در هر صورت هم دولت روحانی، هم دولت رئیسی به وعده‌ی خودشان درخصوص اهل سنت و اقوام عمل نکردند. مردم کردستان نسبت به آقای پزشکیان دچار نوعی شک و تردید بودند؛ اما به‌نظر من آقای پزشکیان باتوجه به شخصیت اخلاق‌مدارش و وعده‌ای که برای عمل به قول‌هایش داده، فکر می‌کنم اگر از شایستگان اهل سنت که کم هم نیستند در مقامات مختلف استفاده کنند، قطعاً به‌نفع نظام و همبستگی ملی خواهد بود. این موضوع حتماً در راستای هدف توسعه‌گرای آقای پزشکیان هم خواهد بود. اگر همه هموطنان ایرانی به کار گرفته شوند، همبستگی ملی بیشتر خواهد شد و حتی نگاه خارجی‌ها به ایران مثبت خواهد شد.»

جلالی‌زاده می‌گوید استان ظرفیت‌های خوبی دارد که باید از آنها استفاده کرد: «این استان منابع خوبی برای ایجاد اشتغال دارد. فکر می‌کنم کردستان جزو اولین مناطق از نظر دارا بودن منابع طلا، منابع آبی، زمین‌های حاصلخیز و داشتن مرز و منابع انسانی قوی و تحصیلکرده است. مشکل کردستان، نیروهای غیرقومی‌اند که فقط برای منافع خودشان به کردستان می‌آیند و فقط به فکر پرکردن جیب خودشان ‌هستند. آنها تلاشی برای خدمت به مردم یا تقویت پایگاه نظام در بین مردم نمی‌کنند. من معتقدم اگر آقای پزشکیان یک استاندار کُرد را در استان کردستان منصوب کنند، شاهد تغییر و تحول شگرفی از نظر اجتماعی و اقتصادی در کردستان خواهیم بود. فکر می‌کنم اگر آقای پزشکیان به وعده‌های خود عمل کنند، همبستگی ملی در مناطق مرزی تقویت خواهد شد اما در غیر این‌صورت واگرایی بیشتر در بین مردم کردستان ایجاد خواهد شد.»

source

توسط expressjs.ir