شایانیوز– رابعه بلخی دختر کعب قُزداری، که بیشتر با نام رابعه بلخی شناخته می‌شود، یکی از درخشان‌ترین و در عین حال تراژیک‌ترین چهره‌های تاریخ ادبیات فارسی است. او نه تنها به عنوان نخستین زن شاعر فارسی‌زبان شناخته می‌شود، بلکه نمونه‌ای پیشرو از زنانی‌ است که در دل جامعه‌ای مردسالار، صدای خود را بازیافت و با جسارت سخن گفت.

images (15)

زندگی و پیشینه خانوادگی

رابعه در قرن چهارم هجری قمری در شهر بلخ (در افغانستان کنونی) چشم به جهان گشود. او از خانواده‌ای سرشناس و صاحب ‌قدرت بود. پدرش کعب قُزداری، فرمانروای بلخ و از نزدیکان دربار سامانیان بود. در آن دوران، زنان به ندرت به آموزش رسمی یا هنر و ادبیات دسترسی داشتند، اما به نظر می‌رسد محیط خانوادگی رابعه استثنایی بوده و به او امکان آموختن خواندن ونوشتن و حتی شعر گفتن را داده است.

رابعه زنی باسواد و روشن‌اندیش بود و استعداد کم‌نظیری در شعر داشت. از سبک اشعارش چنین برمی‌آید که با ادبیات عرب نیز آشنایی داشته و شعر فارسی را با نگاهی نو و احساساتی بدیع درآمیخته است. شعرهای اندکی از او باقی‌ مانده، اما همان تعداد اندک نیز نمایانگر زبانی روان، اندیشه‌ای لطیف و عاطفه‌ای صادق است.

عشق ممنوعه

آن‌چه نام رابعه را از یک شاعر به یک اسطوره بدل کرده، ماجرای عشق پرشورش به بکتاش است. بکتاش غلامی ترک‌نژاد بود که در سپاه برادر رابعه، حارث، خدمت می‌کرد. بر پایه گزارش‌هایی که بیش از همه توسط عوفی در کتاب معروف «لباب‌الالباب» آمده، رابعه دل‌باخته‌ بکتاش می‌شود. او عشق خود را پنهان نگاه می‌دارد و ملول می‌شود. تا اینکه یک روز راز دلش را به دایه‌اش می‌گوید و از او می‌خواهد نامه‌هایش را به بکتاش برساند. او چند بیت از اشعارش را در نامه می‌نویسد و چهره خودش را هم در نامه نقاشی می‌کند و برای بکتاش می‌فرستد و عشقش را به او ابراز می‌کند. بکتاش با خواندن نامه و اشعار رابعه و دیدن تصویر وی، متقابلاً به او دل می‌بازد و پاسخ نامه را برای او می‌فرستد. از آن پس، آن دو از طریق اشعار عاشقانه با یکدیگر در ارتباط  بودند.

1831087_340

این رابطه، اگرچه در ظاهر به شکل مستقیم برقرار نمی‌شود، اما سرانجام راز آن فاش می‌گردد. برادر رابعه، حارث، که این رابطه را ننگی برای خاندانش می‌دانست، تاب تحمل چنین ننگی را نداشت و رابعه را به شکل دلخراشی به قتل رساند: دستور داد رابعه را در حمام زندانی کنند و رگ‌های دستش را بزنند تا از شدت خونریزی آرام آرام جان دهد. رابعه تا واپسین لحظات عمر، انگشت در خون خود میزد و اشعار عاشقانه‌اش را با خون بر دیوار حمام می‌نوشت. صبح که درها را باز کردند، دیدند پیکر بی جان او غرق در خون بر کف حمام افتاده و دیوارها پر از این اشعار است که با خون نوشته شده:

سه ره دارد جهان عشق اکنون

یکی آتش، یکی اشک و یکی خون

 

به آتش خواستم جانم که سوزد

چو جای توست نتوانم که سوزد

 

به اشکم پای جانان می بشویم

به خونم دست از جان می بشویم

 

بخوردی خون جان من تمامی

که نوشت باد ای یار گرامی

 

کنون در آتش و در اشک و در خون

برفتم زین جهان جیفه بیرون

 

مرا بی تو سرآمد زندگانی

منت رفتم تو جاویدان بمانی

 

هنگامی که بکتاش از این واقعه آگاه شد، از زندان فرار کرد و شبانگاه به خانـﮥ حارث آمد و سرش را از تن جدا کرد؛ و سپس به مزار رابعه شتافت و با خنجر، قلب خود را درید.

58054_221

جایگاه رابعه در ادبیات فارسی

رابعه بلخی نخستین زن شاعر در زبان فارسی است که نام و آثارش در تاریخ مکتوب شده‌اند. او نمونه‌ای از زنانی ا‌ست که در زمانی سخت، از صدای خویش دفاع کرد و شعر را به عنوان ابزار بیان عشق، عرفان، اندیشه و اعتراض به کار گرفت. اشعار رابعه عمدتاً در قالب غزل و رباعی هستند و احساسات انسانی، عشق، اندوه و امید را با زبانی ساده و دلنشین بیان می‌کنند.

شاید اگر رابعه بلخی گرفتار جور زمانه و تعصبات خانوادگی نمی‌شد، نامش در کنار شاعران بزرگی چون رودکی و فردوسی می‌درخشید. اما تقدیر چنین خواست که او بیشتر با تراژدی عشقش شناخته شود تا با دیوانی از اشعارش. همین نیز نشان از آن دارد که جایگاه زن در تاریخ ادبیات فارسی، چقدر تحت‌ تأثیر ساختارهای اجتماعی و خانوادگی بوده است.

بازتاب در فرهنگ و هنر

داستان زندگی رابعه در طول قرون متمادی الهام‌بخش نویسندگان، شاعران و هنرمندان بسیاری شده است. آثار متعددی در ادبیات فارسی، اردو، ترکی و حتی ادبیات معاصر به بازسازی این داستان پرداخته‌اند. رابعه در حافظه‌ فرهنگی ایران، نماد زنی است که عشق را به‌ رغم همه‌ ممنوعیت‌ها بر زبان آورد و برای آن، جان سپرد.

source

توسط expressjs.ir