«تابناک با تو» – همیشه برایم جالب بوده که آدمها در کشورهای مختلف چطور فکر میکنند. مثلا وقتی به زبان انگلیسی صحبت میکنم، احساس میکنم ذهنم ساختاری متفاوت پیدا میکند، ولی وقتی به زبان مادریام حرف میزنم، احساس راحتی و درک عمیقتری دارم. اما آیا واقعا زبان باعث این تفاوت میشود، یا فقط یک احساس است؟ تحقیقات علمی نشان میدهند که زبان یک کشور، بهطور مستقیم بر طرز فکر و شیوه درک مردم آن تأثیر میگذارد. از نوع کلماتی که برای توصیف احساسات استفاده میکنیم تا شیوهای که درباره زمان و مکان فکر میکنیم، زبان چیزی فراتر از یک ابزار ارتباطی است. زبان یک ساختار ذهنی است که چارچوب تفکر را مشخص میکند و حتی ممکن است تصمیماتی که میگیریم را تحت تأثیر قرار دهد.
چند وقت پیش مقالهای خواندم که توضیح میداد چگونه برخی زبانها آینده را به شکل واضحتری بیان میکنند و همین باعث میشود مردمانی که به این زبان سخن میگویند، بهتر پسانداز کنند! یا مثلا زبانهایی که در آنها جهتها بهصورت مطلق (مانند شمال و جنوب) بیان میشوند، باعث میشوند مردمشان حس مسیریابی قویتری داشته باشند. این مسئله نشان میدهد که زبان فقط مجموعهای از کلمات نیست، بلکه ذهنیت ما را میسازد. پس اگر بخواهیم بفهمیم مردم یک کشور چطور فکر میکنند، باید نگاهی به زبانشان بیندازیم. در ادامه، ۱۰ دانستنی جالب در مورد تأثیر زبان یک کشور بر طرز تفکر مردمش را بررسی میکنیم.
۱- زبانهای مختلف، درک ما از زمان را تغییر میدهند
در بعضی زبانها، مانند انگلیسی و اسپانیایی، آینده و گذشته بهطور جداگانه و مشخص بیان میشود، اما در زبانهایی مانند چینی ماندارین Mandarin، زمان بهصورت انعطافپذیرتری درک میشود. پژوهشها نشان دادهاند که افرادی که زبانهای بدون زمان مشخص صحبت میکنند، تمایل بیشتری به برنامهریزی بلندمدت دارند، زیرا آینده را مانند یک بخش جدا از حال نمیبینند. به همین دلیل، این مردم معمولا نرخ پسانداز بالاتری دارند. در مقابل، متکلمان به زبانهایی دارند که تفکیک زمانی واضحی دارند. به این ترتیب افراد احساس کنند آینده دورتر است و همین میتواند رفتارهای اقتصادی آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
۲- زبان میتواند روی تصمیمگیری تأثیر بگذارد
تحقیقات نشان دادهاند که افراد وقتی به زبان مادری خود فکر میکنند، تصمیمات احساسیتری میگیرند، اما وقتی به یک زبان خارجی فکر میکنند، منطقیتر عمل میکنند. این پدیده که به “اثر زبان خارجی” (Foreign Language Effect) معروف است، نشان میدهد که زبان دوم باعث کاهش وابستگی احساسی و افزایش تفکر تحلیلی میشود. به همین دلیل، افرادی که به بیش از یک زبان مسلط هستند، هنگام تصمیمگیریهای سخت، ممکن است نتایج متفاوتی بگیرند بسته به اینکه در لحظه به چه زبانی فکر میکنند.
۳- زبانهای مختلف شیوه دیدن رنگها را تغییر میدهند
در برخی زبانها، مانند روسی Russian، کلمات متفاوتی برای رنگهای آبی روشن و آبی تیره وجود دارد، درحالیکه در انگلیسی همه آنها تحت عنوان «آبی» شناخته میشوند. آزمایشهای علمی نشان دادهاند که سخنگویان به زبانهایی که تمایزات زبانی بیشتری برای رنگها دارند، در تشخیص تفاوتهای رنگی سریعتر و دقیقتر عمل میکنند. به این معنا که زبان حتی میتواند روی پردازش اطلاعات بصری در مغز تأثیر بگذارد و تجربهی ما از جهان را تغییر دهد.
۴- ساختار زبانی میتواند درک فضا و جهتیابی را تغییر دهد
در برخی زبانها مانند زبان گوارانی Guugu Yimithirr (زبان بومی استرالیا)، جهتها همیشه بهصورت مطلق بیان میشوند. مثلا بهجای اینکه بگویند «دست راستت»، میگویند «سمت شرق تو». جالب است که گآنها، توانایی بسیار بالایی در جهتیابی دارند و بهطور طبیعی میتوانند موقعیت جغرافیایی خود را بدون استفاده از ابزارهای کمکی تعیین کنند. این نشان میدهد که زبان نهتنها تفکر انتزاعی، بلکه حتی تواناییهای شناختی مانند مسیریابی را هم شکل میدهد.
۵- زبان میتواند بر احساسات و نحوه بیان آنها اثر بگذارد
برخی زبانها، مانند ژاپنی Japanese، تمایل دارند احساسات را بهصورت غیرمستقیم بیان کنند، درحالیکه زبانهایی مثل اسپانیایی یا ایتالیایی، احساسات را به شکلی پرشور و مستقیم منتقل میکنند. تحقیقات نشان داده که این تفاوتهای زبانی باعث میشود فرهنگهای مختلف، احساسات را به شکل متفاوتی درک و پردازش کنند. به همین دلیل، فردی که به چند زبان صحبت میکند، ممکن است هنگام استفاده از هر زبان، شخصیت و نحوه بیان احساساتش تغییر کند.
۶- زبان میتواند میزان دقت ما در توصیف اشیا را تغییر دهد
در برخی زبانها، مانند اسپانیایی و فرانسوی، اسامی دارای جنسیت هستند، درحالیکه در زبانهایی مانند انگلیسی این ویژگی وجود ندارد. پژوهشها نشان دادهاند که افرادی که به زبانهایی با جنسیت دستوری صحبت میکنند، هنگام توصیف اشیا، ویژگیهای آنها را متفاوت درک میکنند. مثلا در آلمانی، کلمه «پل» (Brücke) مونث است، و آلمانیها معمولا آن را با ویژگیهایی مانند «زیبا» و «ظریف» توصیف میکنند. در مقابل، در اسپانیایی، کلمه «پل» (puente) مذکر است و افراد آن را بیشتر با صفاتی مانند «قوی» و «مقاوم» توصیف میکنند. این تفاوت نشان میدهد که زبان میتواند روی شیوهای که اشیا را در ذهن خود دستهبندی میکنیم، اثر بگذارد. در واقع، ما نهتنها بهوسیله زبان صحبت میکنیم، بلکه زبان نیز ذهنیت ما را شکل میدهد. این تأثیر، بهویژه در هنر، ادبیات و حتی تبلیغات تجاری قابل مشاهده است.
۷- زبان میتواند روی درک ما از علت و معلول تأثیر بگذارد
برخی زبانها، مانند انگلیسی، بهطور دقیق فاعل را در جملات مشخص میکنند، درحالیکه برخی دیگر، مانند ژاپنی، تمرکز کمتری روی آن دارند. برای مثال، اگر کسی لیوانی را بهطور تصادفی بشکند، در انگلیسی میگوییم «او لیوان را شکست» (He broke the glass)، درحالیکه در ژاپنی بیشتر گفته میشود «لیوان شکست» (The glass broke). این تفاوت ظاهراً ساده، نحوه تفکر افراد درباره مسئولیت و علت رویدادها را تحت تأثیر قرار میدهد. در فرهنگهایی که زبانشان بر روی فاعل تأکید بیشتری دارد، افراد تمایل دارند مسئولیت را به شخص نسبت دهند. در مقابل، در زبانهایی که این تأکید کمتر است، افراد تمایل دارند شرایط محیطی و عوامل بیرونی را در بروز حوادث دخیل بدانند. همین ویژگی میتواند روی شیوه قضاوت اخلاقی، سیستمهای حقوقی و حتی روابط اجتماعی تأثیر بگذارد.
۸- زبان میتواند میزان همدلی افراد را تغییر دهد
برخی زبانها، مانند کرهای و تایلندی، دارای سطوح پیچیدهای از احترام و ادب در ساختار خود هستند. این زبانها باعث میشوند که افراد هنگام صحبت کردن، مرتباً موقعیت اجتماعی خود و طرف مقابل را در نظر بگیرند. در نتیجه، آنها تمایل بیشتری به رعایت ادب و درک احساسات دیگران دارند. در مقابل، زبانهایی مانند هلندی یا انگلیسی، که ساختار رسمی کمتری دارند، معمولاً باعث میشوند افراد با لحن مستقیمتری صحبت کنند و روابطشان غیررسمیتر باشد. تحقیقات نشان دادهاند که این تفاوتهای زبانی میتواند روی میزان همدلی، احترام متقابل و حتی انتظارات اجتماعی اثر بگذارد. به همین دلیل، جوامعی که زبانهای رسمیتری دارند، معمولاً روی سلسلهمراتب اجتماعی تأکید بیشتری میکنند، درحالیکه جوامعی با زبانهای غیررسمیتر، تمایل بیشتری به برابری و صراحت دارند.
۹- زبان بر توانایی ما در انجام عملیات ریاضی اثر دارد
جالب است که زبان میتواند روی درک ما از اعداد و انجام محاسبات تأثیر بگذارد. برخی زبانها، مانند چینی، دارای سیستم عددی بسیار منظمتری هستند که یادگیری و بهخاطرسپاری اعداد را آسانتر میکند. برای مثال، در چینی، عدد یازده بهصورت «ده-یک» و دوازده بهصورت «ده-دو» گفته میشود، که با سیستم عددی سادهای هماهنگ است. در مقابل، در زبانهایی مانند فرانسوی یا انگلیسی، ساختار نامگذاری اعداد پیچیدهتر است، که میتواند یادگیری ریاضی را دشوارتر کند. پژوهشها نشان دادهاند که کودکانی که به زبانهایی با ساختار عددی شفافتر صحبت میکنند، معمولاً در انجام محاسبات سریعتر و دقیقتر هستند. این اثر زبانی میتواند روی عملکرد تحصیلی و حتی شیوه تفکر منطقی در آینده اثرگذار باشد.
۱۰- زبان میتواند روی برداشت افراد از روابط اجتماعی تأثیر بگذارد
در برخی زبانها، مانند اسپانیایی و ایتالیایی، ساختارهای زبانی خاصی برای نشان دادن روابط نزدیک و صمیمی وجود دارد. در مقابل، برخی زبانها مانند فنلاندی یا چینی، برای بیان صمیمیت و نزدیکی، به اندازه زبانهای لاتین کلمات مشخصی ندارند. پژوهشها نشان دادهاند که در زبانهایی که واژگان گستردهای برای بیان احساسات و روابط صمیمی دارند، مردم بیشتر به ایجاد و حفظ روابط اجتماعی اهمیت میدهند. این تفاوت میتواند روی شیوه تعاملات روزمره، میزان اعتماد میان افراد و حتی ساختار خانواده و دوستی اثر بگذارد. بهعبارت دیگر، زبان نهتنها طرز تفکر ما را شکل میدهد، بلکه حتی روی سبک زندگی و نوع روابط اجتماعیمان هم تأثیر میگذارد.
منبع: یک پزشک
source