«مکالمه به زبان انگلیسی» (Speaking) یکی از چهار مهارت اصلی در زبان انگلیسی است که تسلط بر آن نیازمند تمرین و تکرار فراوان است. با اینکه مکالمه انگلیسی میتواند بین چند نفر صورت بگیرد، برای تقویت آن ابتدا لازم است تا مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را تمرین کنیم. برای این کار میتوانیم با یکی از دوستان خود به انگلیسی صحبت کنیم. همچنین، خواندن یا گوش دادن به چند مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر نیز میتواند در تقویت مهارت اسپیکینگ نقش بسزایی داشته باشد. زیرا در این روش با اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه برای موقعیتهای مختلف آشنا میشویم و میتوانیم از آنها در مکالمات واقعی خود استفاده کنیم. از همین رو، در این مطلب از «مجله فرادس» ۱۲ مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را همراه با توضیح اصطلاحات، تلفظ صوتی و ترجمه فارسی در اختیار شما قرار میدهیم.
اما قبل از بررسی این نمونه مکالمات، با کاربردیترین اصطلاحات در مکالمات انگلیسی مثل عبارات رایج برای سلام و احوالپرسی به انگلیسی و تشکر کردن به انگلیسی آشنا میشویم.
نمونه مکالمات انگلیسی این مطلب را در دستهبندیها موضوعی مختلف مثل مکالمه انگلیسی درمورد شغل، سفر و… همچنین، بین افراد مختلف مثل دو دوست، پزشک و بیمار، گارسون و مشتری و… در اختیار شما قرار دادهایم تا با اصطلاحات رایج انگلیسی در موقعیتهای واقعی آشنایی پیدا کنید. در بخش انتهایی مطلب نیز، تمرینات متنوعی ارائه کردیم تا نکات مطلب هر چه بهتر برایتان جا بیفتد.
چگونه مکالمه انگلیسی را تقویت کنیم؟
برای مسلط شدن به زبان انگلیسی لازم است تا هر چهار مهارت آن را یعنی «خواندن» (Reading)، «شنیدن» (Listening)، «نوشتن» (Writing) و «صحبت کردن» (Speaking) را تمرین کنیم. از این میان، مهارت Speaking اهمیتی کلیدی دارد چرا که بدون آن نمیتوانیم با سایر افراد انگلیسیزبان ارتباط کلامی مؤثر برقرار کنیم و مقصود خود را بهدرستی برسانیم.
به همین جهت، در این بخش از مطلب، بهترین روشهای برای یادگیری و تمرین مهارت اسپیکینگ را معرفی میکنیم. برخی از کاربردیترین روشهایی که میتوانند به تقویت مکالمه انگلیسی شما کمک کنند، عبارتاند از:
- عبارات رایج انگلیسی برای موقعیتهای مختلف را بیاموزید: بارها شنیدهایم که برای تقویت مکالمه انگلیسی نیاز است تا دایره لغات خود را گسترش دهیم. با اینکه افزایش دامنه لغات انگلیسی در بهتر صحبت کردن به این زبان مؤثر است، اما یادگیری عبارات رایج انگلیسی به مراتب کاربردیتر از حفظ کردن لغات بهطور مجزا است. سعی کنید این عبارات را در دستهبندیهای موضوعی مثل عبارات رایج انگلیسی برای مکالمه در رستوران، حین خرید و… بیاموزید.
- از اشتباه صحبت کردن نترسید: به جرأت میتوان گفت یکی از اصلیترین عوامل بازدارنده در تقویت مهارت اسپیکینگ، ترس از اشتباه کردن است. باید بدانید که اشتباه کردن نه تنها کاملا طبیعی است، بلکه بخشی جدانشدنی از مراحل تسلط بر صحبت کردن به هر زبان جدیدی است. مطمئن باشید شما در در این مسیر تنها نیستید و تمام زبان آموزان سطح پیشرفته زمانی اشتباهات شما را داشتهاند.
- با خود صحبت کنید و صدایتان را ضبط کنید: صحبت کردن با خود روشی همیشه در دسترس برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی است. همچنین، ضبط کردن صدا به ما کمک میکند ضعفهای خود را بهتر ببینیم و در نتیجه برای رفع آنها قدم برداریم. این روش بهخصوص برای مشخص شدن نقاط ضعف در تلفظ کلمات انگلیسی کاربرد دارد.
- از تکنیک سایه استفاده کنید: در تکنیک سایه یا Shadowing به فایل صوتی یا ویدئو به زبان انگلیسی گوش میدهیم و سپس هر آنچه شنیدهایم را با همان لحن، لهجه و سرعت تکرار میکنیم. مهم است که حتما ویدئو یا فایل صوتی انتخابی ما از یک بومیزبان انگلیسی و مطابق با لهجه انگلیسی دلخواهمان باشد. برای مثال، میتوانید سکانسی از یک فیلم را انتخاب کنید، به صحبتهای بازیگر گوش داده و سعی کنید بهطور طوطیوار آنچه شنیدهاید را با صدای بلند عینا تکرار کنید.
- فیلم و سریالهای انگلیسیزبان تماشا کنید: بخشی از یادگیری زبان به صورت ناخوادگاه است؛ مشابه زمانی که برای اولین بار زبان مادری خود را آموختیم. با نگاه کردن به فیلم و سریال مستقیما در معرض زبان انگلیسی قرار میگیریم، بنابراین، به مرور و بهطور ناخوادگاه با طیف گستردهای از لغات، اصطلاحات کاربردی در مکالمات انگلیسی بین دو نفر آشنا میشویم.
- کمک گرفتن از فیلمهای آموزشی: فیلمهای آموزشی برای تقویت مکالمه به ما کمک میکنند تا در کمترین زمان ممکن با گرامر، لغات و عبارات ضروری برای صحبت کردن در محیطهای مختلف، از دانشگاه و محل کار گرفته تا سوپرمارکت و رستوران، آشنا شویم. این روش بهخصوص برای آن دسته از زبان آموزانی که فرصت شرکت در کلاسهای آموزشی را ندارند، بسیار توصیه میشود. از دیگر مزیتهای فیلمهای آموزشی به همیشه در دسترس بودن آنها برای تماشای مجدد و مرور نکات میتوان اشاره کرد. فیلمهای آموزشی زیر از فرادرس میتواند به تقویت مهارت اسپیکینگ شما کمک کند:
- فیلم آموزش مکالمه انگلیسی فرادرس (سطح مقدماتی)
- فیلم آموزش مکالمه انگلیسی فرادرس (سطح متوسط)
- فیلم آموزش مکالمه زبان انگلیسی فرادرس (سطح پیشرفته)
مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر
همانطور که در مقدمه اشاره کردیم، گوش دادن یا خواندن چند مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر میتواند به ما کمک کند مهارت اسپیکینگ خود را تقویت کنیم. زیرا با استفاده از این مکالمات میتوانیم با اصطلاحات رایج انگلیسی در موقعیتهای مختلف آشنا شویم و آنها را در مکالمات روزمره خود بهکار ببریم. بهعلاوه، با گوش دادن به این مکالمات، تلفظ صحیح کلمات انگلیسی را نیز میآموزیم و همزمان به تمرین مهارت Listening میپردازیم.
در این مطلب از «مجله فرادرس» ۱۲ نمونه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را همراه با فایل صوتی و ترجمه فارسی برای شما ارائه میکنیم. این مکالمات در دستهبندیهای موضوعی و به همراه توضیح اصطلاحات در اختیارتان قرار گرفتهاند. اما قبل از خواندن این نمونه مکالمات، برخی از کاربردیترین اصطلاحات در مکالمات انگلیسی را به شما معرفی خواهیم کرد. همچنین، میآموزیم که کدامیک از آنها مناسب موقعیتهای رسمی هستند و کدامیک برای موقعیتهای غیررسمی بهکار میروند.
در بخش بعدی، انواع و اقسام اصطلاحات و عبارات رایج در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را در رابطه با موضوعات زیر یاد میگیریم:
- سلام کردن به انگلیسی
- احوالپرسی کردن به انگلیسی
- خداحافظی به انگلیسی
- تشکر کردن به انگلیسی
اصطلاحات رایج در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر
معمولا تمام مکالمات انگلیسی با سلام و احوالپرسی آغاز میشوند. شاید تصور کنید که سلام و احوالپرسی ابتداییتر از آن است که اصلا به آن پرداخته شود و میتوان آن را به «Hello» و «?How are you» خلاصه کرد. اما در واقعیت، «بومیزبانان انگلیسی» (Native English Speakers) از طیف گستردهتری از عبارات در مکالمات روزمره خود برای سلام کردن و احوال پرسیدن استفاده میکنند.
همچنین، از آنجا که هر مکالمهای پایانی دارد، لازم است تا با انواع اصطلاحات برای پایان مکالمه آشنا باشیم تا بتوانیم بهدرستی در موقعیتهای رسمی و غیررسمی به انگلیسی خداحافظی کنیم.
دستهای دیگری از اصطلاحات پرکاربرد در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را نیز میتوان تشکر و قدردانی در نظر گرفت. در ادامه میآموزیم چه عبارات جایگزین بهتر دیگری به غیر از «Thank You» برای تشکر کردن به زبان انگلیسی وجود دارد.
سلام کردن به انگلیسی
سلام کردن به انگلیسی جزو اولین مواردی است که برای برقراری مکالمه به این زبان لازم است به آن مسلط باشیم. در این بخش از مطلب با انواع اصطلاحات رسمی و غیررسمی برای سلام کردن در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر آشنا میشویم.
- Hello/Hi/Hey: سادهترین و خلاصهترین راه برای سلام دادن به زبان انگلیسی استفاده از این سه کلمه رایج است. با این تفاوت که «Hello» از هر سه رسمیتر و در مقابل «Hey» غیررسمیتر در نظر گرفته میشود. «Hi» نیز در میانه قرار دارد.
- Good Morning/ Afternoon/ Evening: بسته به ساعتِ شبانهروز میتوانیم یکی از این عبارات را در آغاز مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر بهکار ببریم. «Good Morning» معمولا برای ساعت ۵ صبح تا ۱۲ بعد از ظهر، «Good Afternoon» از ساعت ۱۲ بعد از ظهر تا ۶ عصر و در نهایت «Good Afternoon» را حدود ساعت ۶ عصر یا زمان غروب خورشید استفاده میکنیم.
نکته: دقت داشته باشید که «Good Night» را هرگز در ابتدای مکالمه بهکار نمیبریم، بلکه برای خداحافظی کردن هنگام شب از آن استفاده میکنیم.
- Nice to see you/Good to see you: این عبارات رایج را در ابتدای مکالمه و خطاب به دوست، آشنا یا همکاری که مدتی است او را ندیدهایم بهکار میبریم. دقت داشته باشید که این دو عبارت برای موقعیتهای بسیار رسمی مناسب نیستند. در مواقع رسمی میتوانیم از عبارت «It’s a pleasure to meet you» استفاده کنیم.
- It’s nice to bump into you: این اصطلاح در مقابل با عبارات بالا خودمانیتر و محاورهایتر در نظر گرفته میشود و حین رویارویی غیرمنتظره با شخصی در خیابان، فروشگاه و… برای ابراز خوشحالی از دیدن او بهکار میرود.
It’s nice to bump into you again! You really made my day.
خوشحال شدم که اتفاقی دوباره دیدمت! واقعا روزم را ساختی.
- Long time no see: معادل فارسی این عبارت را میتوان «چه عجب از این طرفها» یا «کمپیدا شدهای» در نظر گرفت که در موقعیتهای غیررسمی و برای ابراز تعجب از رویارویی با فردی بهکار میرود که مدت زیادی است او را ندیدهایم.
Long time no see! We’ve missed you.
چه عجب از این طرفها! دلمان برایت تنگ شده بود.
- It’s been ages: معنای لغوی کلمه «age» به فارسی «عصر/دوران» است اما در این اصطلاح کنایه از «مدتها پیش» دارد. این عبارت غیررسمی است و زمانی بهکار میرود که از آخرین باری که کسی را دیدهایم مدتزمان قابل توجهی گذشته باشد، مانند مثال زیر:
Emily! it’s been ages since the last time I saw you.
امیلی! از آخرین باری که دیدمت خیلی میگذرد.
- Hello stranger: فرض کنید مدت زیادی از دفعه آخری که دوستتان را دیدهاید گذشته است و میخواهید با عبارتی کنایهآمیز اما دوستانه به او سلام دهید. «hello stranger» بهترین گزینه برای آغاز مکالمه در چنین موقعیتی است. از آنجا که معنای «stranger» در فارسی «غریبه» است، عبارت فارسی «پارسال دوست، امسال آشنا» معادل خوبی برای آن در نظر گرفته میشود:
Look who’s here! Hello stranger! For what do I owe the pleasure?
نگاه کن کی اینجا است! پارسال دوست امسال آشنا! چی شد که سعادت دیدن شما نصیب ما شد؟
- Speak of the devil: حتما برایتان پیش آمده است که در حال صحبت درمورد کسی باشید و او ناگهان سروکلهاش پیدا شود. در چنین مواردی برای ابراز کردن تعجب خود از این پیشامد، عبارت انگلیسی «speak of the devil» را بهکار میبریم که در فارسی با «چه حلالزاده» ترجمه میشود، مانند مثال زیر:
A: Did you hear what happened to Daniel last week?
B: Speak of the devil! He’s right behind you.
A: شنیدی هفته پیش چه اتفاقی برای «دنیل» افتاد؟
B: چه حلال زاده! دقیقا پشت سرت است.
- It’s great to finally meet you in person: بسیار پیش آمده است که فردی را دورادور بشناسیم اما فرصت ملاقات با او «بهصورت حضوری» (in person) را نیافته باشیم. در چنین موقعیتی میتوانیم از این عبارت رسمی استفاده کنیم که در فارسی با «خوشحالم که بالاخره حضوری شما را ملاقات میکنم» ترجمه میشود:
A: Professor Richardson?
B: Oh, Hello! You must be Dr. Davis. It’s great to finally meet you in person!
A: I am pleased to meet you too! I’m a big fan of your work.
A: پروفسور «ریچادرسون»؟
B: اوه، سلام! شما باید دکتر «دیویس» باشید. خوشحالم که بالاخره حضوری شما را ملاقات میکنم.
A: من هم از ملاقات با شما خوشوقتم. خیلی کارهای شما را دنبال میکنم.
- I’ve heard so much about you: تصور کنید در موقعیتی رسمی قرار دارید و اولینبار است فردی را ملاقات میکنید و میخواهید به او بگویید «خیلی تعریف شما را شنیدهام». این عبارت دقیقا مناسب چنین شرایطی است. همچنین، در پاسخ به این عبارت و برای گفتن اینکه امیدوارید طرف مقابل چیزهای خوبی از شما شنیده باشند، میتوانید از عبارت «All good things, I hope» یا «All positive, I hope» استفاده کنید، مانند مثال زیر:
A: Pleased to meet you. I’ve heard so much about you.
B: All good things, I hope.
A: از آشنایی با شما خوشوقتم. خیلی تعریف شما را شنیدهام.
B: امیدوارم چیزهای خوبی از من شنیده باشید.
- I don’t think we’ve crossed paths before: گاهی ممکن است فردی ناشناس به ما سلام کند یا مکامهای را آغاز کند. برای اینکه مؤدبانه به این فرد بگویم که او را بهجا نمیآوریم، استفاده از این عبارت میتواند گزینه مناسبی باشد. فعل انگلیسی «cross» به معنای «عبور کردن» و اسم انگلیسی «path» در معنای «مسیر» بهکار میرود. در این عبارت، منظور این است که تابهحال با هم برخوردی نداشتهایم و در نتیجه یکدیگر را ملاقات نکردهایم، مانند مثال زیر:
A: Excuse me, you look very familiar to me. Do I know you from somewhere?
B: Sorry, but I don’t think we’ve crossed paths before.
A: ببخشید، شما خیلی برایم آشنا بهنظر میرسید. من قبلا شما را جایی ملاقات کردهام؟
B: متأسفم اما فکر نمیکنم قبلا شما را جایی دیده باشم.
لحن این عبارت خنثی است و نه خیلی رسمی است و نه خیلی غیررسمی. اما در موقعیتهای رسمیتر میتوانیم از عبارات زیر استفاده کنیم:
I apologize, but I don’t recall meeting you.
معذرت میخواهم اما به یاد ندارم شما را ملاقت کرده باشم.
***
Forgive me, but my memory isn’t serving me well. Have we met before?
ببخشید اما حافظهام یاری نمیکند. من شما را میشناسم؟
چند Slang برای سلام کردن به انگلیسی
قبل از هر چیز لازم است بدانیم Slang چیست؟ به بیان ساده، Slang به دستهای از کلمات یا عبارات گفته میشود که بسیار غیررسمی هستند، بیشتر در زبان محاوره دیده میشوند تا نوشتار و اغلب توسط گروه خاصی از افراد بهکار میروند.
در این بخش از مطلب با چند Slang برای سلام کردن به انگلیسی آشنا میشویم.
- !Hey there: این عبارت مناسب سلام دادن به دوستان نزدیک است و در موقعیتهای رسمی جایگاهی ندارد. «there» در «hey there» معنای خاصی ندارد و صرفا یک «کلمه پرکننده» (Filler Word) است. کلمات پرکننده فاقد معنای لغوی خاصی هستند. این کلمات برای پر کردن مکث در جملات (مثل well و you know) یا اضافه کردن لحن خاصی به آن بهکار میروند. در این موقعیت نیز، «there» صرفا لحن را غیررسمی و خودمانیتر میکند.
- !Yo: این کلمه برای سلام کردن به انگلیسی بین نسل جوان رواج دارد. دقت داشته باشید که این «yo» جزو کلمات کوچه بازاری محسوب میشود و تنها در موقعیتهای بسیار غیررسمی و بین دوستان نزدیک بهکار میرود.
- !Hiya!/Heya: این دو کلمه نیز در زبان انگلیسی برای سلام کردن مورد استفاده قرار میگیرند. دقت داشته باشید که «!Hiya» اغلب توسط مردم شمال انگلیس به کار میرود.
- G’day: این واژه کوتاهشده یا مخفف انگلیسی عبارت «Good Day» است که اکثرا در استرالیا بهعنوان کلمهای برای سلام کردن استفاده میشود.
- !Howdy: این کلمه نیز در مناطق جنوبی ایالت متحده آمریکا برای سلام دادن استفاده میشود.
- Hello, mate: بهطور کلی از در بسیاری از مناطق استرالیا و انگلیس «mate» بهعنوان کلمهای برای خطاب دوستانه کاربرد دارد. استفاده از عبارت «Hello, mate» نیز روشی خودمانی برای سلام کردن در این مناطق است.
- !Ahoy: این کلمه در انگلیسی باستان بین «ملوانان» (Sailors) جهت سلام کردن استفاده میشده است. با اینکه امروزه Ahoy منسوخ شده و در گفتوگوهای روزمره کاربردی ندارد اما در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر در برخی از فیلمها و کارتونها مثل «باباسفنجی» به گوش میرسد.
- !‘Ello, gov’nor: این عبارت در واقع کوتاه شده «Hello, governor» است و در «دوره ویکتوریا» (Victorian Era) در شهر لندن و برای ادای احترام به طبقه اشراف از آن استفاده میشد. اما امروزه کاربرد متفاوتی دارد و جهت مزاح و سربهسر گذاشتن انگلیسیها بهکار میرود.
چطوری به انگلیسی
احوالپرسی از واجبات در آداب معاشرت است و استفاده از عبارات مناسب برای آن نقش مؤثری در تحکیم روابط اجتماعی و گذاشتن تأثیر مثبت بر ذهن مخاطب دارد. در این بخش از مطلب چند عبارت کاربردی برای احوالپرسی در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر آشنا میشویم و کاربرد آنها را بررسی میکنیم.
- ?How are you: همه ما این عبارت پرسشی و «fine, thanks» بهعنوان پاسخ به آن را از اولین لحظات ورود به کلاس زبان به یاد داریم. این عبارت رایج هم در موقعیتهای رسمی و هم در موقعیتهای غیررسمی کاربرد دارد، مانند مثال زیر:
A: Hey, Maria. How are you?
B: Fine, thanks. How are you?
A: سلام، «ماریا»، حالت چطوره؟
B: خوبم، ممنون. تو چطوری؟
(موقعیت غیررسمی)
Hello, Mrs. Smith. How are you today?
سلام، خانم «اسمیث». امروز چطورید؟
(موقعیت رسمی)
برای پاسخ دادن به «?How are you» میتوانیم از عبارات جدول زیر نیز استفاده کنیم:
پاسخ به How Are You | |
ترجمه فارسی | عبارت |
من خوبم، مرسی. تو چطوری؟ | I’m well, thank you. How are you? |
عالی! مرسی. تو خوبی؟ | Great! thanks. How about you? |
خوبم. مرسی. | Good. Thanks. |
مثل همیشه، شما چطور؟ | As usual, and you? |
بهتر از همیشه! | Never been better! |
- ?How are you doing: این عبارت در مقایسه با «?How are you» لحنی خودمانیتر دارد. همچنین، معمولا از مخاطب انتظار میرود که پاسخ مفصلتری به آن بدهد و ما را در جریان اتفاقات اخیر زندگیاش بگذارد، مانند مثال زیر:
A: Hey, Steve. How are you doing?
B: A bit tired, but good. Been really busy at work lately.
A: سلام «استیو». حال واحوالت چطوره؟
B: یهکم خستم اما خوبم. این اواخر خیلی به کار مشغول بودم.
عبارات زیر نیز نمونهای از پاسخهای احتمالی «?How are you doing» هستند:
Doing great. Thank you. Really enjoying this new class that I’m taking.
خوبم. ممنون. کلاس جدیدم واقعا برایم لذتبخش است.
***
I’m doing well. thanks. Just finished a big project for work.
خوبم. ممنون. بهتازگی یک پروژه بزرگ کاری را به اتمام رساندهام.
همچنین، گاهی ممکن است بخواهیم بگوییم که حالمان نه خوب است و نه بد اما اصطلاحا اموراتمان را میگذرانیم. در چنین مواقعی، میتوانیم عبارات جدول زیر را بهکار ببریم:
بد نیستم به انگلیسی |
Not bad. |
So-so. |
Hanging in there. |
I’ve had better days. |
برای درک بهتر، به مثال زیر توجه کنید:
A: Grandma, how are you doing?
B: Not bad/So-so/Hanging in there/I’ve had better days, honey. My knee’s been really hurting.
A: چطوری مامانبزرگ؟
B: میگذرانم عزیزم. زانویم خیلی درد میکند.
در موقعیتهای رسمی نیز میتوانید از عبارات رایج زیر برای احوالپرسی استفاده کنید:
- ?How do you do: این اصطلاح فقط در موقعیتهای بسیار رسمی و در دیدار اول با یک فرد بهکار میرود:
A: Hello, Ms. Davis. It’s a pleasure to meet you. I’m Jack Johnson.
B: The pleasure is all mine. How do you do, Mr. Johnson?
A: سلام، «آقای دیویس». از آشنایی با شما خوشوقتم. من «جک جانسون» هستم.
B: من هم همینطور. حالتون چطوره آقای «جانسون»؟
- ?How have you been: این عبارت در مقایسه با «?How are you» رسمیتر و مؤدبانهتر محسوب میشود و معمولا زمانی بهکار میرود که از آخرین باری که فردی را دیدهایم، مدت زمان قابل توجهی گذشته باشد، مانند مثال زیر:
A: Hey Sarah! Wow, it’s been a while! How have you been?
B: Hey Alex! Great to see you! I’ve been good, just busy with university. How about you?
A: سلام «سارا». خیلی وقت است ندیدمت! این مدت چطور بودی؟
B: سلام «الکس»! خوشحال شدم که دیدمت. خوبم، فقط سرم به دانشگاه مشغول بوده است. تو چطور؟
چه خبر به انگلیسی
تا اینجای مطلب آموختیم چطور در موقعیتهای مختلف به زبان انگلیسی سلام کنیم و جویای احوال طرف مقابلمان شویم. در این بخش از مطلب میآموزیم چگونه در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر از مخاطب بخواهیم تا ما را در جریان وقایع اخیر زندگیاش قرار دهد.
- ?How’s Everything Going: در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر، این عبارت به ما کمک میکند تا سر صحبت را باز کنیم. کلمه «Everything» این سوال را بسیار کلی کرده و به مخاطب این اجازه را میدهد که هر چقدر که خودش احساس راحتی میکند، ما را در جریان اتفاقات زندگیاش بگذارد. از این اصطلاح میتوانیم در موقعیتهای رسمی نیز استفاده کنیم، مانند مثال زیر:
A: How’s everything going, Jack? Haven’t seen you in ages.
B: Not much. Recently I’ve been busy with my research paper.
A: چه خبرا «جک»؟ خیلی وقته ندیدمت.
B: خبر خاصی نیست. این اواخر مشغول به انجام مقاله پژوهشیام بودهام.
- ?What have you been up to: این عبارت لحنی خودمانی به مکالمه شما میدهد و فقط در موقعیتهای غیررسمی و خطاب به دوستان و نزدیکان کاربرد دارد، مانند مثال زیر:
A: Hey there! What have you been up to this weekend?
B: Hey! not much, just relaxing at home. How about you?
A: سلام! این آخر هفته چه کارها میکردی؟
B: سلام! هیچی، فقط در خانه استراحت میکردم. تو چطور؟
- !What have I missed? Fill me in: فعل عبارتی انگلیسی «fill in» بهمعنای «درجریان گذاشتن» است. در شرایطی که خیلی وقت است دوست خود را ندیدهایم و مشتاقیم بدانیم در نبود ما چه اتفاقاتی برای او افتاده است، میتوانیم از این عبارت استفاده کنیم، مانند مثال زیر:
Hey there! haven’t seen you in a month. What have I missed? Fill me in!
سلام! یک ماه است ندیدمت. چه خبرها؟ تعریف کن ببینم چه چیز را از دست دادهام.
چند Slang برای چه خبر در انگلیسی
- ?Sup?/Wassup?/Wazzup: این عبارات در واقع شکل مخفف و عامیانه «What’s up» است که در معنای «چه خبر؟» و اغلب در بین نوجوانان بهکار میرود، مانند مثال زیر:
A: Yo! Sup?/Wassup?/Wazzup?
B: Hey! Not much, just heading to class. What about you?
A: سلام! چه خبر؟
B: سلام. خبر خاصی نیست، دارم میروم کلاس. تو چطور؟
- ?How’s things: از این Slang نیز بهعنوان یک سوال کلی برای باز کردن سر صحبت در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر استفاده میشود:
Hi Bob! It’s been a long time. How’s things?
سلام «باب»! خیلی وقت است ندیدمت. اوضاع چطور است؟
- ?How’s Life: این عبارت پرسشی نیز مخاطب را به صحبت کردن درمورد جریانات اخیر زندگیاش دعوت میکند:
Such a nice surprise! I didn’t know you’d be here. How’s life?
چه سورپرایز قشنگی! فکر نمیکردم اینجا باشی. چه خبرها؟
پاسخ به چه خبر در انگلیسی
اکنون ممکن است این سوال برایتان مطرح شود که پاسخ به چه خبر در زبان انگلیسی به چه صورت است. برای کوتاه پاسخ دادن به «چه خبر؟» در زبان انگلیسی و گفتن اینکه «خبر خاصی نیست» میتوانیم از این عبارت جدول زیر استفاده کنیم.
خبر خاصی نیست به انگلیسی |
Not much |
I’ve not been up too much |
Just the usual |
The same old, same old |
حال اگر بالعکس بخواهیم بگوییم که حرفهای زیادی برای گفتن داریم، میتوانیم از یکی از دو اصطلاح زیر استفاده کنیم:
- There’s so much to talk about: این عبارت ساده و کاربردی در پاسخ به چه خبر در انگلیسی بهکار میرود و میتوان آن را با «گفتنیها زیاد است» ترجمه کنیم:
A: Hi! What’s up, Kelly? I’ve missed you!
B: Hey there! Me too. There’s so much to talk about.
A: سلام! چهخبر «کِلی»؟ دلم برایت تنگ شده بود!
B: سلام! من هم همینطور. گفتیها زیاد است.
- We’ve got so much to catch up on: فعل «to catch up» یکی از افعال عبارتی است که بهطور کلی در معنای «رسیدن به چیزی/کسی که از آن عقب هستیم» بهکار میرود. حین سلام و احوالپرسی به معنای «باخبر شدن درمورد وقایع اخیر» استفاده شده است و زمانی کاربرد دارد که قصد داریم بگوییم حرفهای زیادی برای گفتن و شنیدن داریم:
I think we’ve got so much to catch up on. Are you free tonight?
فکر کنم خیلی حرف برای گفتن و شنیدن داریم. امشب وقتت آزاد است؟
خداحافظی به انگلیسی
در زبان انگلیسی، بهغیر از «Goodbye» یا «bye» راههای زیاد دیگری برای خداحافظی کردن وجود دارد. در این بخش از مطلب «مجله فرادرس» خواهیم دید که برای خداحافظی در موقعیتهای رسمی و غیررسمی از چه عباراتی میتوانیم استفاده کنیم. همچنین، شما را با چند Slang برای خداحافظی کردن آشنا میکنیم.
اول از همه فرق «Goodbye» و «Bye» چیست و چه زمان میتوانیم از آنها استفاده کنیم؟
«Bye» شکل مخففشده «Goodbye» است که آن را در موقعیتهای غیررسمی بهکار میبریم. بهطور کلی از «Bye» و «Goodbye» میتوانیم در پایان مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر، خروج از یک مکان یا قطع کردن تلفن استفاده کنیم. اما از «Goodbye» میتوان از آن در موقعیتهای رسمی، مثل خداحافظی از رئیس نیز استفاده کرد.
در جدول زیر لیستی از انواع عبارت رایج برای خداحافظی در موقعیتهای رسمی را میبینیم:
خداحافظی به انگلیسی (موقعیت رسمی) | |
ترجمه | اصطلاح |
آخر هفته/روز خوبی داشته باشید. | Have a nice weekend/day! |
روز خوبی را برایتان آرزو میکنم. | Have a great rest of your day! |
از همصحبتی با شما خوشحال شدم. | It was a pleasure seeing you/talking to you. |
پس با شما صحبت خواهم کرد – زمانی از این اصطلاح استفاده میکنیم که بدانیم قرار است به زودی دوباره با فردی صحبت کنیم. | Speak to you then. |
پس شما را میبینم – زمانی این اصطلاح را بهکار میبریم که بدانیم قرار است چندی بعد فردی را ملاقات کنیم. | I’ll see you then. |
بیصبرانه منتظر جلسه بعدی با شما هستم. | I look forward to our next meeting. |
تا هفته/سهشنبه/… آینده – بعد از «until» به زمانی اشاره میکنیم که قرار است دوباره فردی را ببینیم. | Until next week/Tuesday/… |
شب خوش- در زبان انگلیسی از ۶ عصر به بعد میتوان این عبارت را برای خداحافظی کردن بهکار برد. | Good night. |
در جدول زیر نیز کاربردیترین عبارات برای خداحافظی در موقعیتهای غیررسمی را همراه با ترجمه فارسی میبینیم:
خداحافظی به انگلیسی (موقعیت غیررسمی) | |
ترجمه | اصطلاح |
فعلا خداحافظ! | Bye for now. |
میبینمت/به زودی میبینمت/بعدا میبینمت. | See you/See you soon/See you later. |
میبینمت – از این اصطلاح زمانی استفاده میکنیم که بدانیم به زودی مخاطب را خواهیم دید. | See you around. |
میبینمت. «ya» شکل محاورهای «you» است. | See ya. |
دیگر باید کمکم بروم. | I’ve got to get going. |
«Gotta go» در واقع شکل کوتاه عبارت فوق است. | Gotta go. |
دارم میروم – از این عبارت هنگام ترک یک مکان مثل خانه دوستمان استفاده میکنیم. | I’m heading off. |
شبخوش – از این دو عبارت از ساعت ۶ عصر تا صبح میتوانیم جهت خداحافظی استفاه کنیم. | ‘night/nighty night |
خوش گذشت – این عبارت در پایان یک قرار ملاقات بهکار میرود. | This was fun. |
خوش بگذرد – این اصطلاح را وقتی بهکار میبریم که میدانیم طرف مقابل قرار است به مهمانی یا تفریح برود. | Have fun! |
خوش باشی. | Be well. |
روز خوبی داشته باشی- این عبارت اغلب در گویش انگلیسی آمریکایی شنیده میشود. | Have a good one. (US) |
[حین رانندگی] مراقب خودت باش. | .Drive safe |
سفر به سلامت. | Safe travels. |
سفر به سلامت. | Have a safe trip/flight. |
نکته: «Farewell» و «So long» برای خداحافظی در مواقعی بهکار میروند که قرار نیست به زودی مخاطب را ببینیم، مانند مثالهای زیر:
So long, friend. I’m gonna miss you.
خدانگهدار دوستم. دلم برایت تنگ میشود.
Farewell. Hope we meet again.
خدانگهدار. امیدوارم دوباره همدیگر را ببینیم.
در ادامه با چند Slang برای خداحافظی کردن آشنا میشویم. همانطور که اشاره کردیم Slang به دستهای از کلمات یا عبارات گفته میشوند که لحنی بسیار محاورهای دارند و اغلب توسط گروه خاصی از افراد، مثلا افراد نسل جوان یا ساکنین منطقه خاصی، بهکار میروند. بههیچ عنوان از Slang در موقعیتهای رسمی استفاده نکنید.
در جدول زیر چند Slang برای خداحافظی کردن را میبینیم که در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر کاربردی هستند.
چند Slang برای خداحافظی در زبان انگلیسی | |
ترجمه | عبارت |
خداحافظ – این اصطلاح از فرهنگ «هیپهاپ» وارد زبان انگلیسی شده است. | Peace out!/ Peace. |
من دارم میروم. | I’m out/ I’m outta here. |
من رفتم. | I’m off. |
من باید بروم. | I gotta hit the road. |
بعدا میبینمت. | Catch you later. |
تا بعد. | Laters. |
بعدا میبینمت. | Smell you later. |
خوش بگذرد. | Take it easy. |
نکته: اصطلاح «Take it easy» در معنای «سخت نگیر» هم بهکار میرود اما یکی دیگر از کاربردهای آن برای «خداحافظی کردن» در زبان انگلیسی است، مانند مثالهای زیر:
Take it easy and rest untill you get better.
به خودت سخت نگیر و استراحت کن تا حالت بهتر شود.
***
Take it easy guys. See you soon.
خداحافظ بچهها. به زودی میبینمتون.
یک روش مؤدبانه برای به پایان رساندن مکالمه، نشان دادن تمایل به صحبت بیشتر در آینده است. در ادامه این بخش از مطلب، با اصطلاحات رایج در این خصوص آشنا میشویم که در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر بسیار کاربردی هستند.
- I feel like we’ve got so much more to talk about: این اصطلاح علاقه به صحبت و ارتباط بیشتر را به مخاطب میرساند و در معمولا در پایان مکالمات بهکار میرود:
A: Although the meeting is over I feel like we’ve got so much more to talk about.
B: Exactly! Let’s stay in touch. Here’s my contact info.
A: با اینکه جلسه به پایان رسید، حس میکنم هنوز حرف برای گفتن مانده است.
B: دقیقا! بیاید در ارتباط باشیم. این اطلاعات تماس من است.
- We should discuss this over + food/coffee: برای بیان تمایل به بحث درمورد چیزی هنگام خوردن یا نوشیدن از این اصطلاح استفاده میکنیم. بعد از حرف اضافه انگلیسی «over» میتوانیم وعدههای غذایی یا نوشیدنی مثل «lunch» و «dinner» و «coffee» بیاوریم، مانند مثال زیر:
A: What do you think about the new project?
B: We should discuss this over lunch/dinner/coffee.
A: نظرت درباره پروژه جدید چیست؟
B: بهتر است موقع ناهار/شام/قهوه نوشیدن درمورد آن بحث کنیم.
- I’d love to carry this on at a later time/date: با استفاده از این اصطلاح مؤدبانه میتوانید تمایل خود به صحبت در آینده را نشان دهید، مکالمهتان را به زمان دیگری موکول کنید. این اصطلاح مناسب موقعیتهای رسمی است، مانند مثال زیر:
I need to go right now, Mrs. Johnson, but I’d love to carry this on at a later time/date.
الان باید بروم خانم «جانسون» اما خوشحال میشوم که در زمان دیگری درموردش صحبت کنیم.
توجه داشته باشید که در زبان انگلیسی «carry on» بهطور کلی در معنای «چیزی را ادامه دادن» استفاده میشود که در این موقعیت به ادامه دادن مکالمه اشاره دارد.
- We should do this again: این اصلاح رایج برای نشان دادن تمایل به دیدار مجدد پس از یک قرار ملاقات استفاده میشود و لحنی خودمانی دارد.
A: I had so much fun today. We should do this again.
B: Sure thing! I’m in.
A: امروز خیلی خوش گذشت. بیا باز هم همدیگر را ببینیم.
B: حتما! پایهام.
نکته: در پاسخ به چنین اصطلاحاتی میتوانیم عبارات زیر را به کار ببریم:
Here’s my number. Text me so we can find a good time.
این شماره من است. به من پیام بده تا بتوانیم زمان مناسبی را [برای ملاقات] پیدا کنیم.
Drop me a line, and we’ll sort something out.
پیامی به من بزن و زمانی را [برای ملاقات] هماهنگ میکنیم.
در زبان انگلیسی «drop someone a line» اصطلاحی عامیانه بهمعنای «به کسی پیام کوتاهی فرستادن» است و فعل عبارتی «sort out» نیز در معنای «هماهنگ کردن» کاربرد دارد.
- Don’t be a stranger: این اصطلاح غیررسمی را معمولا به کسی خطاب میکنیم که حدس میزنیم او را به زودی نخواهیم دید. معادل این اصطلاح را میتوان «ما را از یاد نبر» در نظر گرفت، مانند مثال زیر:
Have fun in Paris! Don’t be stranger and call me.
در «پاریس» خوش بگذرد! من را از یاد نبر و با من تماس بگیر.
در ادامه یک نمونه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درمورد احوالپرسی را به همراه ترجمه فارسی آن میخوانیم.
Emma: Hey Mark! Long time no see! How’s it going?
Mark: Hey Emma! Good to see you! I haven’t seen you in ages. What have you been up to?
Emma: Not much, just the usual – work, university, the same old, same old. You? How’s work?
Mark: It’s actually going really well! I’m learning a lot, and my co-workers are great. It’s been keeping me busy, though. I even had to stay up all night this week to meet a deadline!
Emma: Sounds like things are good. We should definitely catch up sometime. How about grabbing lunch next week? I know this great new place that just opened up downtown.
Mark: Great idea! We have so much to talk about. Text me later so we’ll sort something out.
ترجمه مکالمه
مارک: سلام «اما»! خوشحال شدم دیدمت! خیلی وقته ازت خبری نیست. چیکارا میکردی؟
اما: هیچی، همون چیزای همیشگی – کار و دانشگاه و همون کارای تکراری. تو چی؟ کار چطور پیش میره؟
مارک: راستش خیلی خوب پیش میره! دارم کلی چیز یاد میگیرم و همکارام خیلی خوبن. اما سرم حسابی شلوغ شده. این هفته حتی مجبور شدم یه شب تا صبح بیدار بمونم تا به موعد برسم.
اما: به نظر میرسه همه چی خوب باشه. حتما باید یه وقتی همدیگه رو ببینیم. نظرت راجعبه هفته دیگه ناهار چیه؟ یه جای عالی توی مرکز شهر میشناسم که تازه باز شده.
مارک: چه فکر عالیای! خیلی حرف برای گفتن داریم. بعدا بهم پیام بزن تا با هم هماهنگ کنیم.
تشکر کردن به انگلیسی
تشکر و قدردانی همواره بخشی جداییناپذیر از آداب اجتماعی بوده است. بنابراین، لازم است تا با عبارت رایج برای تشکر به زبان انگلیسی در موقعیتهای مختلف آشنا شویم.
همه با «Thank You» و «Thanks» آشنا هستیم. دقت داشته باشید که «Thank you» لحنی خنثی دارد و در موقعیتهای رسمی و غیررسمی میتوان از آن استفاده کرد اما «Thanks» برای موقعیتهای غیررسمی مناسب است.
احتمالا تابهحال مشتقات زیادی از کلمه «Thank» در عبارات مختلف به گوشتان خورده است. در جدول زیر لیستی از این عبارات رایج را میبینیم:
مشتقات کلمه Thank در زبان انگلیسی | |
ترجمه | عبارت |
خیلی ممنون. | Thank you very much. |
بابت همهچیز متشکرم. | Thank you for everything. |
بابت کمکتان ممنونم. | Thank you for your help. |
ممنون که تشریف آوردید. | Thank you for coming. |
از خرید شما سپاسگزاریم – این عبارت معمولا به مشتری خطاب میشود. | Thank you for your business. |
از خدمات خوب شما ممنونم – از این عبارت معمولا برای تشکر از پیشخدمت رستوران استفاده میکنیم. | Thank you for your service. |
ممنون که من را رساندید – این عبارت را برای تشکر کردن از راننده تاکسی یا کسی که ما را جایی رسانده است بهکار میبریم. | Thank you for the ride. |
یک دنیا ممنون. | Thanks a million/a ton/a lot. |
کلی ممنون. | .Many Thanks |
هر چقدر تشکر کنم کافی نیست. | I can’t thank you enough. |
بینهایت از شما سپاسگزارم – از این عبارت تنها در موقعیتهای رسمی، بهخصوص در نوشتار، استفاده میکنیم. | Please accept my deepest thanks. |
اما در زبان انگلیسی راههای دیگری هم برای تشکر کردن، بدون استفاده از کلمه «Thank» وجود دارد. در جدول زیر لیستی از این عبارات را همراه با ترجمه فارسی آنها میبینیم.
راههای دیگر تشکر کردن به انگلیسی (موقعیت رسمی) | |
قدردانی من را بپذیرید. | Accept my endless gratitude. |
سپاسگزارم. | Much obliged. |
بابت کمکتان سپاسگزارم. | I am grateful for help. |
بابت کمکتان مدیون شما هستم. | I am indebted to you for your help. |
صمیمانه قدردان کمک شما هستم. | I sincerely appreciate your help. |
حمایت شما برایم ارزشمند است. | .I value your support |
راههای دیگر تشکر کردن به انگلیسی (موقعیت غیررسمی) | |
واقعا نجاتم دادی! | You’re a lifesaver! |
راضی به زحمتت نبودم! | You shouldn’t have! |
خیلی ممنون. | Much appreciated. |
یکی بهت مدیونم! | I owe you one! |
بدون تو از پسش برنمیامدم. | I couldn’t have done it without you. |
تو بینظیری. | You’re awesome/great/fantastic! |
تو حرف نداری! | You rock! |
مرسی! (گویش انگلیسی بریتانیایی) | Cheers! (UK) |
نمونه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر در موضوعات مختلف
در ادامه چند نمونه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را میخوانیم که در دستهبندیهای موضوعی مختلفی ارائه شدهاند. همچنین میتوانید ترجمه فارسی هر کدام از این نمونه مکالمات را ببینید و به فایل صوتی آنها گوش دهید. عبارات و اصطلاحات موجود در هر یک از این مکالمات را نیز توضیح دادهایم.
مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درمورد شغل
شغل و حرفه ما بخشی عظیمی از زندگیمان را به خود اختصاص میدهد. بنابراین، بدیهی است که حضور پررنگی در مکالمات روزمره ما داشته باشد. در این بخش از مطلب با اصطلاحات رایج مربوط به شغل آشنا میشویم و یاد میگیریم چگونه به زبان انگلیسی از شغلمان بگوییم و درمورد شغل دیگران بپرسیم.
در ادامه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درمورد شغل را به همراه ترجمه فارسی و فایل صوتی آن میخوانیم.
Sarah: Hi there! You must be new.
David: Hi! Yeah, I am. My name’s David.
Sarah: I’m Sarah. Nice to meet you! What department do you work in?
David: Marketing. I’m excited to learn the ropes.
Sarah: Oh, cool! I’m in Accounting. How much experience do you have in Marketing?
David: I just graduated with a degree in Marketing, so I’m fresh out of school.
Sarah: Ah, well then, welcome aboard! This company is known for offering great training programs and helping young talent climb the corporate ladder.
David: That’s great to hear! I’m eager to learn and contribute.
Sarah: Me too. I’ve been here for a few years now, and I can tell you it’s an excellent place to build your career. The management really encourages everyone to develop their skills.
David: That sounds promising. I’m hoping to eventually specialize in digital marketing.
Sarah: You seem to be on the fast track already!
David: Thanks, Sarah! Maybe we can grab coffee sometime.
Sarah: Sounds good! See you around, David.
ترجمه مکالمه
سارا: سلام! شما باید جدید باشین.
دیوید: سلام! بله، همینطوره. اسم من «دیوید» هست.
سارا: منم سارام. از آشنایی باهات خوشوقتم. توی کدوم بخش کار میکنی؟
دیوید: بازاریابی. مشتاقم فوتوفنش رو یاد بگیرم.
سارا: اوه، خیلی هم خوب! من توی بخش حسابداریم. چقدر تجربه بازاریابی داری؟
دیوید: من تازه با مدرک بازاریابی فارغالتحصیل شدم، پس میشه گفت مستقیم از دانشگاه اومدم.
سارا: آها، خب پس به مجموعه خوش اومدی! این شرکت به مهیا کردن فرصتهای یادگیری فوقالعادهش و کمک به استعدادهای جوان برای پیشرفت شغلی معروف هست.
دیوید: خوشحالم که این رو میشنوم. مشتاقم که یاد بگیرم و تأثیرگزار باشم.
سارا: من هم همینطور. الان سالهاست که اینجا کار میکنم و میتونم بهت بگم اینجا برای پیشرفت شغلی عالیه. مدیریت همه رو برای بهبود تواناهاشون تشویق میکنه.
دیوید: دلگرمکننده بهنظر میرسه. امیدوارم بتونم در بازایابی دیجیتال ماهر بشم.
سارا: به نظر میاد همین الانم روی غلتک افتاده باشی.
دیوید: ممنون سارا! شاید خوب باشه سر فرصت یه قهوه با هم بخوریم.
سارا: حتما! میبینمت، دیوید.
در ادامه، اصطلاحات مکالمه فوق را توضیح دادهایم.
- ?What department do you work in: زمانی که میخواهیم بپرسیم شخصی در کدام بخش از یک شرکت مشغول بهکار است، میتوانیم از این اصطلاح استفاده کنیم:
A: Nice to meet you, Jack. By the way, what department do you work in?
B: Nice to meet you too. I work in accounting.
A: از آشناییات خوشوفتم «جک». راستی، در کدام بخش مشغول به کار هستی؟
B: منم از آشنایی با تو خوشوقتم. من در بخش حسابداری کار میکنم.
- To learn the ropes: این اصطلاح در معنای «فوتوفن یا چَموخَم کار را یاد گرفتن» بهکار میرود. ریشه این اصطلاح به دنیای دریانوردی برمیگردد؛ در گذشته ملوانانی که میتوانستند به خوبی «طناب» (rope) بادبانهای کشتی را ببیند «کاربلد» شمرده میشدند:
That company gave me a chance to learn the ropes of business.
آن شرکت این فرصت را به من داد تا چَموخَم دنیای کسبوکار را یاد بگیرم.
- I’m in + job field: با استفاده از این اصطلاح میتوانیم زمینه کاری خود را به دیگران بگوییم. دقت داشته باشید که بعد از این عبارت به حیطه کاری اشاره میکنیم و نه شغل، مانند مثال زیر:
I’m in teaching.
I’m in teacher.
من در زمینه تدریس فعالیت میکنم.
- How much experience do you have in + job field: این عبارت پرسشی رایج نیز برای سوال کردن از تجربه کاری فردی در یک زمینه کاری استفاده میشود، مانند مثال زیر:
A: How much experience do you have in customer service?
B: I’ve been working in customer service for the past three years.
A: چقدر تجربه در زمینه خدمات مشتریان دارید؟
B: سه سال است که در زمینه خدمات مشتریان مشغول به کار هستم.
- To be fresh out of + place: این اصطلاح را زمانی بهکار میبریم که بخواهیم بگوییم بهتازگی از مکانی مثل دانشگاه، مدرسه و… خارج شدهایم، مانند مثال زیر:
New employees were all fresh out of college.
کارمندهای جدید همگی بهتازگی از کالج فارغالتحصیل شده بودند.
- Welcome abroad: وقتی شخصی بهتازگی عضو یک شرکت شده باشد، میتوانیم از این عبارت برای خوشآمدگویی به او استفاده کنیم، مانند مثال زیر:
Welcome abroad, Jimmy! Hope we can make a great team.
به جمع ما خوش آمدی «جیمی»! امیدوارم بتونیم تیم خوبی بسازیم.
- To climb the corporate ladder: کلمه «ladder» در زبان انگلیسی به معنای «نردبان» است و «coporate» به «شرکت» اشاره دارد. بنابراین این اصطلاح در معنای «ترفیع سمت گرفتن» بهکار میرود، مانند مثال زیر:
Today more and more women are climbing the corporate ladder.
امروزه زنان بیشتر و بیشتری ترفیع سمت میگیرند.
- To build someone’s career: این عبارت در معنای پیشرفت در شغل یا حرفه بهکار میرود، مانند مثال زیر:
She wanted to build a career in fashion industry.
او میخواست در صنعت مُد پیشرفت کند.
- To specialize in + job title: فعل «specialize» به معنای «تخصص داشتن» است و بعد حرف اضافه «in» به حرفه موردنظر اشاره میکنیم، مانند مثال زیر:
A: What do you specialize in?
B: I specialize in legal translation.
A: شما در چه حرفهای تخصص دارید؟
B: من در زمینه ترجمه حقوقی تخصص دارم.
- To be on the fast track: این اصطلاح که با «روی غلتک افتادن» یا «در مسیر ترقی بودن» ترجمه میشود به راه افتادن در کاری با سرعتی بالاتر از حد انتظار اشاره دارد:
She was on the fast track of becoming a famous actress.
او در مسیر ترقی برای تبدیل شدن به هنرپیشهای مشهور قرار داشت.
همچنین، در ادامه با سه Idiom کاربردی دیگر در خصوص شغل آشنا میشویم. یادگیری این Idiomها برای زبانآموزان سطوح انگلیسی Upper Intermediate و Advanced ضروری است.
- Get the sack: این اصطلاح رایج بهمعنای «کسی را اخراج کردن» و فقط در موقعیتهای غیررسمی کاربرد دارد:
If I arrive at the office late one more time, I’ll get the sack.
اگر یکبار دیگر دیر به اداره برسم، اخراج میشوم.
- To talk shop: شاید برایتان پیش آمده باشد که با وجود به پایان رسیدن ساعات کاری، هنوز مشغول به صحبت کردن درمورد مسائل کاری باشید. در چنین شرایطی، شما در حال «talk shop» هستید:
We’re at a party. Stop talking shop and have some fun.
ما در مهمانی هستیم. صحبت درمورد کار را تمام کن و کمی لذت ببر.
- Rank and file: این عبارت به افراد معمولی در یک مجموعه اشاره میکند که سمت و رتبه بسیار پایینتر در مقایسه با مدیران آن دارند، مانند مثال زیر:
The rank and file of the company started to question the authority.
افراد معمولی شرکت شروع به زیر سوال بردن قدرت کردند.
مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درمورد سفر
ما معمولا بعد از بازگشت از سفر تجربیات خود را از آن با دوستان و آشنایانمان در میان میگذاریم. بازگو کردن تجربیات سفر را میتوان یکی از جذابترین موضوعات در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر دانست. در این بخش از مطلب با چند اصطلاح کاربردی در این خصوص آشنا میشویم که میتوانیم از آنها در مکالمات انگلیسی خود استفاده کنیم.
در ادامه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درمورد سفر را به همراه ترجمه فارسی آن میخوانیم. اصطلاحات مهم آن بولد شدهاند که توضیح آنها را میتوانید در انتهای بخش بخوانید.
Maya: Hey, Liam! How was your trip to Japan?
Liam: Hey Maya, it was incredible! I had a blast.
Maya: Really? Tell me all about it!
Liam: Well, first things first, I went to Tokyo, the capital city. It’s like another world! There are so many neon lights and bustling streets.
Maya: Wow, that sounds amazing! Did you try any local food?
Liam: Absolutely! I had tons of delicious sushi, ramen, and even exceptional snacks like seaweed soup.
Maya: That’s so cool! What would you say was the highlight of your trip?
Liam: It’s hard to choose just one! But seeing Mount Fuji was definitely a sight for sore eyes. It was majestic!
Maya: I’m so glad you had such a fantastic time. Visiting Japan is definitely on my bucket list now!
Liam: You should give it a go! It’s an unforgettable experience.
Maya: Yeah, I could use a change of scenery.
ترجمه مکالمه
مایا: سلام «لیام»! سفرت به ژاپن چطور بود؟
لیام: سلام «مایا»، عالی بود! کلی خوش گذشت.
مایا: جدا؟ بیشتر درموردش بهم بگو.
لیام: خب، اول از همه به «توکیو»، پایتخت ژاپن، رفتم. اصلا یه دنیای دیگهای بود! با نورهای نئون چراغونی شده بود و خیابونهای شلوغی داشت.
مایا: چه جالب، عالی به نظر میاد! غذای محلی هم امتحان کردی؟
لیام: دقیقا همینطوره! یه عالمه سوشی، رامن و حتی غذاهای خاصی مثل سوپ جلبک خوردم.
مایا: چه باحال! چه چیزی رو از همه بیشتر درمورد سفرت دوس داشتی؟
لیام: انتخابش سخته! اما کوه «فوجی» منظرهای بسیار دیدنی داشت. باشکوه بود.
مایا: خوشحالم که انقدر بهت خوش گذشته. قطعا رفتن به ژاپن الان دیگه تو لیست کاراهایی است که باید قبل از مرگ انجامشون بدم.
لیام: حتما باید امتحانش کنی! تجربه فراموش نشدنیایه.
مایا: آره، به یهکم تنوع احتیاج دارم.
در ادامه اصطلاحات بولد شده در مکالمه بالا را توضیح دادهایم.
- ?How was your trip to + destination: وقتی کسی از سفر بازگشته است و میخواهیم از تجربه سفر او بدانیم، میتوانیم از این عبارت پرسشی استفاده کنیم. «Did you enjoy your trip to + destination» نیز عبارت رایج دیگری برای چنین مواقعی است، مانند مثال زیر:
How was your trip to Rome?/ Did you enjoy your trip to Rome?
سفرت به «رُم» چطور بود؟
- To have a blast: این اصطلاح انگلیسی عامیانه است و در معنای «اوقات خوشی را تجربه کردن/خوش گذراندن» بهکار میرود، مانند مثال زیر:
We had a blast at Emily’s birthday party last night.
شب گذشته در جشن تولد «امیلی» بسیار خوش گذشت.
- ?…Did you try: برای جویا شدن از اینکه کسی کار بهخصوصی را در سفرش تجربه کرده است یا خیر میتوانیم این عبارت پرسشی را بهکار ببریم:
Did you try wearing a sari when you were in India?
آیا وقتی در هند بودی ساری پوشیدی؟
نکته: اگر بخواهیم از کسی بپرسم که آیا تابهحال (در تمام طول عمر) چیزی را تجربه کرده است، از «زمان حال کامل انگلیسی» (Present Perfect Tense) استفاده میکنیم:
Have you tried ice-skating?
آیا تا بهحال اسکیت روی یخ را امتحان کردهای؟
- ? …What would you say was the highlight of: این سوال در مواردی که میخواهیم بخش تجربه کسی از چیزی را بدانیم کاربرد دارد، مانند مثال زیر:
What would you say was the highlight of your career Mr. Clarke?
بهترین بخش حرفه شما چه چیزی بوده است آقای «کلارک»؟
- A sight for sore eyes: یکی از کاربردهای این اصطلاح در توصیف منظرهای بهکار میرود که تماشای آن برایمان لذت بخش باشد، مانند مثال زیر:
Sunrise on a snowy day is always a sight for eyes.
طلوع خورشیدن در یک روز زمستانی همیشه منظرهای تماشایی است.
برای آشنایی با اصطلاحات رایج انگلیسی در سفر نیز میتوانید فیلم آموزش مکالمه زبان انگلیسی در سفر فرادرس را ببینید که لینک آن را در ادامه آوردهایم.
- Bucket list: در زبان انگلیسی «bucket list» به لیستی از کارهایی اشاره دارد که فرد قبل از مرگ میخواهد آنها را انجام دهد. این کلمه عامیانه است و کاربرد آن در موقعیتهای رسمی توصیه نمیشود:
I have so many things on my bucket list to do.
خیلی چیزها در لیست آرزوهای قبل از مرگم است که باید به آنها برسم.
- Give something a go: از این اصطلاح کاربردی در معنای «چیزی را امتحان کردن»، بهخصوص برای بار اول، استفاده میکنیم:
After years, Sarah finally decided to give painting a go.
بعد از سالها، «سارا» بالاخره تصمیم گرفت که نقاشی را امتحان کند.
- A change of scenery: این اصطلاح به تغییر مکان معمولا موقتی برای عوض شدن روحیه اشاره دارد، مانند مثال زیر:
To have a change of scenery, I decided to travel to the countryside.
برای اینکه حالوهوایم عوض شود، تصمیم گرفتم به اطراف شهر سفر کنم.
مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درباره سلامتی و بیماری
همه ما در طول زندگیمان بارها سلامتی و بیماری را تجربه میکنیم. بنابراین تعجبی ندارد که یکی از پرکاربردترین موضوعات در مکالمات روزمره ما را به خود اختصاص دهد.
در متن زیر مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درباره سلامتی را میخوانیم. ترجمه فارسی و توضیح اصطلاحات آن را نیز در ادامه میتوانید بخوانید.
Mike: Hi Sarah, Are you feeling alright? Your face looks as pale as a ghost.
Sarah: Hi Mike, to be honest, I’ve been feeling under the weather for a few days now.
Mike: I’m sorry to hear that. What’s wrong?
Sarah: I’m having a splitting headache and aches throughout my body. I also keep breaking out in a cold sweat even though I’m not feeling hot.
Mike: That sounds awful. What do you think is wrong?
Sarah: I’m not sure, but I’m definitely not feeling well. I’m exhausted, and I can barely keep my eyes open.
Mike: You should see a doctor just to be safe. It’s always better to err on the side of caution, especially regarding your health.
Sarah: You’re right, I think I will. Thanks for caring, Mike.
Mike: No problem at all. Get better soon!
ترجمه مکالمه
مایک: سلام سارا، حالت خوبه؟ رنگ به رُخسار نداری.
سارا: سلام مایک، راستش چند روزی میشه که کسالت دارم.
مایک: متأسفم که این رو میشنوم. مشکل چیه؟
سارا: سردرد وحشتناکی دارم و کل بدنم درد میکنه عرق سرد هم میکنم اما تب احساس نمیکنم گرمم باشه.
مایک: ناجور به نظر میرسه. فکر میکنی مشکل چی باشه؟
سارا: مطمئن نیستم اما قطعا حالم خوب نیست. خستم و بهزور میتونم چشمام رو باز نگه دارم.
مایک: محض احتیاط بهتره که یه دکتر بری. همیشه بهتره جانب احتیاط رو در نظر بگیری، مخصوصا وقتی پای سلامتیت در میون باشه.
سارا: حق با توئه، فکر کنم همین کار رو بکنم. ممنون که اهمیت میدی «مایک».
مایک: خواهش میکنم. زودتر خوب شو!
در ادامه اصطلاحات مکالمه فوق را توضیح دادهایم.
- ?Are you feeling alright: از این عبارت پرسشی رایج میتوانیم برای جویا شدن از احوال بیمار استفاده کنیم:
A: You look a little tired today. Are you feeling alright?
B: I woke up with a bit of a headache, but I’ll be okay. Thanks for asking.
A: سلام، یهکم خسته بهنظر میرسی. حالت خوبه؟
B: با کمی سردرد بیدار شدم اما خوب میشم. ممنون که پرسیدی.
- As pale as a ghost: این اصطلاح که در فارسی «رنگ به رُخسار نداشتن» ترجمه میشود، برای توصیف رنگپریدگی ناشی از مریضی یا ترس بهکار میرود. دقت داشته باشید که در این عبارت از گرامر as…as برای تشبیه یک چیز به چیز دیگر استفاده شده است:
A: You look as pale as a ghost. What’s the matter?
B: I don’t feel so good. My stomach hurts.
A: اصلا رنگ به رخسار نداری. چیزی شده؟
B: حالم زیاد خوب نیست. شکمم درد میکند.
- Under the weather: از این عبارت برای توصیف کسالت خفیف استفاده میکنیم. دقت داشته باشید که این اصطلاح برای اشاره به بیماری شدید بهکار نمیرود. همچنین، معمولا با فعل «Be» یا «Feel» همراه میشود:
I am/feel a bit under the weather. I think I should get some rest.
کمی کسالت دارم. فکر کنم بهتر باشد استراحت کنم.
- To have a splitting headache: این عبارت برای اشاره به سردرد بسیار شدیدی استفاده میشود که تحمل آن بسیار سخت باشد، مانند مثال زیر:
Ugh, has anyone got any painkillers? I have a splitting headache.
آخ، کسی مسکن دارد؟ سرم دارد از درد میترکد.
- To err on the side of caution: این اصطلاح در معنای «جوانب احتیاط را در نظر گرفتن» بهکار میرود و به محکمکاری کردن اشاره دارد:
It was a little cloudy, so I erred on the side of caution and brought an umbrella.
هوا یهکم ابری بود، برای همین جانب احتیاط را رعایت کردم و چتر آوردم.
- Get better soon: این عبارت رایج را در معنای «زودتر خوب شو» به بیمار خطاب میکنیم تا به او نشان دهیم که امیدواریم حالش زودتر خوب شود:
He sent me flowers with a “get better soon” post card on it.
او برای من دستهگلی فرستاد که روی آن کارت پستالی با [نوشته] «زودتر خوب شو» قرار داشت.
مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درمورد غذا
غذا یکی از موضوعاتی است که تقریبا هر روز درباره آن صحبت میکنیم. از همین رو، دانستن عبارات و اصطلاحات رایج انگلیسی درمورد غذا برای قطعا در مکالمات به کارمان میآید.
در این بخش از مطلب مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درباره غذا را به همراه ترجمه فارسی و توضیحات اصطلاحات آن میخوانیم.
Anita: Hey Daniel, what do you want to eat for dinner?
Daniel: Hey, Anika! Good question! I’m actually starving. Honestly, I’m in the mood for something hearty. I don’t have anything specific in mind, but if I had to choose, a big pepperoni pizza with fries would be perfect. How about you?
Anita: Oh, pizza sounds amazing! but it’s not my cup of tea. Right now, I feel like eating something lighter, like a salad with grilled chicken and a light balsamic dressing.
Daniel: (Laughs) Pizza is not your cup of tea? Everyone loves pizza, weirdo. Just kidding, a salad is a healthy choice! Speaking of which, have you tried the new place called “Fresh Greens” on Main Street? I heard they have amazing salads, and you can order the ingredients you like.
Anita: Really? Wow, that sounds perfect! Maybe we should check it out for lunch tomorrow?
Daniel: Sounds like a plan! It would be great to try this new place together and see what all the hype is about.
ترجمه مکالمه
آنیتا: سلام «دنیل»، برای شام چی میخوری؟
دنیل: سلام «آنیکا»، چه سوال بهجایی! واقعا خیلی گرسنمه. راستش رو بخوام بگم، دلم یه غذای سنگین میخواد. چیز خاصی تو ذهنم نیست اما اگه بخوام انتخاب کنم، یه پیتزای پپرونی بزرگ با سیبزمینی سرخکرده عالی میشه. تو چی؟
آنیتا: اوه! پیتزا عالی بهنظر میرسه اما موردعلاقه من نیست. الان دلم یه چیز سبک میخواد مثل یه سالاد با مرغ گریلشده و سس بالزامیک.
دنیل: (میخندد) پیتزا موردعلاقت نیست؟ همه پیتزا دوس دارن خلوچل! شوخی کردم، سالاد انتخاب سالمیه. حالا که صحبتش شد، رستوران جدید به اسم «فِرِش گرینز» که توی خیابان اصلی باز شده رو امتحان کردی؟ شنیدم که سالادهای فوقالعادهای داره که میشه محتویاتش رو به دلخواه خودت انتخاب کنی.
آنیتا: واقعا؟ وای چه عالی! نظرت چیه فردا برای ناهار بهش سر بزنیم؟
دنیل: پایهام! خیلی خوب میشه این جای جدید رو با هم امتحان کنیم و ببینیم چرا انقدر معروف شده.
در ادامه اصطلاحات بولد شده در مکالمه بالا را توضیح دادهایم.
- ? …What do you want to eat for: برای اینکه از کسی بپرسیم برای صبحانه، ناهار یا شام چه چیزی میل دارد، میتوانیم این عبارت پرسشی را بهکار ببریم:
What do want to eat for lunch?
برای ناهار چه چیزی میل داری؟
- …I’m in the mood for: این عبارت میتواند پاسخی مناسب برای سوال بالا باشد. بهطور کلی «to be in the mood for something» تمایل ما به چیزی در لحظه را میرساند. در مکالمه فوق نیز، «دانیل» به «آنیتا» میگوید که الان هوس غذایی سنگین کرده است. اما کاربرد این عبارت فقط به غذا محدود نمیشود، مانند مثال زیر:
It seems like he is in the mood for a fight today.
بهنظر میرسد امروز او دلش دعوا میخواهد.
همچنین اگر بخواهیم بعد از آن از فعل بیاوریم، به جای حرف اضافه for از to استفاده میکنیم، مانند مثال زیر:
Sorry, but I’m not really in the mood to talk.
ببخشید اما الان واقعا تمایلی به صحبت کردن ندارم.
- …I feel like: بهطور کلی، فعل عبارتی «feel like» نیز به تمایل به انجام کاری در لحظه کنونی اشاره میکند. این عبارت را میتوان در دو ساختار زیر بهکار برد:
Subject + feel like + for + noun
Subject + feel like + verb + -ing
به مثالهای زیر توجه کنید.
I feel like for a cold drink.
دلم یک نوشیدنی خنک میخواهد.
***
I feel like ordering a pizza.
دلم میخواهد پیتزا سفارش دهم.
- Not someone’s cup of tea: این عبارت اغلب در جملات منفی بهکار میرود و به چیزی اشاره دارد که موردعلاقه کسی نباشد، مانند مثالهای زیر:
Thanks for inviting me but playing golf is not my cup of tea.
ممنون که من را دعوت کردی اما من علاقهای به گلف بازی کردن ندارم.
- Just kidding: وقتی بهشوخی حرفی را میزنیم و میخواهیم به مخاطبمان خاطرنشان کنیم که آنچه گفتیم تنها جهت مزاح بوده است، از این عبارت استفاده میکنیم، مانند مثال زیر:
There’s food stuck between your teeth. Just kidding! you look great.
غذا بین دندونت گیر کرده است. شوخی کردم! عالی بهنظر میرسی.
- Speaking of which: معادل این اصطلاح کاربردی در فارسی «راستی» یا «حالا که حرفش شد» است و برای اشاره به بحثی مرتبط بهکار میرود، مانند مثال زیر:
This song reminds me of Sarah. Speaking of which, have you heard from her lately?
این آهنگ من را یاد «سارا» میاندازد. راستی، اخیرا خبری ازش داری؟
- To check out: این فعل جزو افعال عبارتی جداشدنی در زبان انگلیسی طبقهبندی میشود و به معنای «به مکانی رفتن و آن را دیدن» کاربرد دارد. این فعل فقط در زبان غیررسمی استفاده میشود، مانند مثال زیر:
Today I’m gonna check out that new library. Wanna come with me?
امروز میخواهم بروم ببینم آن کتابخانه جدید چطور است. میخواهی با من بیایی؟
- Sounds like a plan: این اصطلاح محاورهای جهت پذیرفتن پیشنهاد به انجام کاری استفاده میکنیم، مانند مثال زیر:
A: How about we go to new famous pizza place for dinner?
B: Sounds like a plan!
A: نظرت چیه برای شام به پیتزا فروشی جدید برویم؟
B: پایهام!
- What all the hype is about: کلمه «hype» در نقش اسم به معنای «هیاهو/سروصدا» است. از این عبارت برای اشاره به «چیزی که سروصدای زیادی به پا کرده است» استفاده میکنیم، مانند مثال زیر:
Now that I finally watched that movie, I can understand what all the hype is about!
حالا که بالاخره آن فیلم را تماشا کردم، میفهمم چرا انقدر سروصدا به پا کرده است.
نمونه مکالمه انگلیسی درمورد خانواده
صحبت درمورد خانواده یکی از پرکاربردترین موضوعات در مکالمات روزمره است. زمانی که با فرد جدیدی در مدرسه، دانشگاه، محیط کار و… آشنا میشویم و مشغول گفتوگو با او میشویم، معمولا یکی از رایجترین سوالاتی که از او میپرسیم درباره خانواده است. در این بخش از مطلب، با برخی از رایجترین عبارات و اصطلاحات در این خصوص آشنا میشویم.
در ادامه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درباره خانواده را به همراه ترجمه فارسی آن میخوانیم. همچنین، اصطلاحات بولد شده در آن را توضیح میدهیم.
Daniel: Hey Maria, how’s your day going?
Maria: Hi Daniel, not bad! Just finished a call with my mom. They’re all doing well back home. What about you? Do you have siblings?
Daniel: Nope, I’m an only child. Always have been a bit jealous of big families, you know?
Maria: Oh, I understand. I have two younger brothers. We don’t always get along, but it’s never dull! They‘re both really into sports, just like my dad. The apple doesn’t fall far from the tree, right?
Daniel: (Laughs) Sounds like a lot of fun. Do you ever all get together for holidays?
Maria: Absolutely! family comes first in holidays for us. We always cook a lot of food, tell stories, and spend quality time together. It’s a tradition.
ترجمه مکالمه
دنیل: سلام «ماریا»، روزت چطور پیش میره؟
ماریا: سلام «دنیل»، بد نیست. یهکم پیش تلفنی با مامانم صحبت میکردم. همه تو خونه خوبن. تو چی؟ خواهر برادری داری؟
دنیل: نه، تکفرزندم. همیشه به خانوادههای بزرگ حسادت میکردم، میدونی چی میگم؟
ماریا: اوه، میفهمم. من دو تا برادر کوچیکتر دارم. همیشه با هم نمیسازیم اما هیچوقت حوصلمون سر نمیره. هر دوتاشون به ورزش علاقه زیادی دارن، درست مثل پدرم. تَرِه به تخمش میره حسنی هم به باباش، مگه راست نیست؟
دنیل: (میخندد) خیلی خوب بود! بهنظر میاد خیلی بهتون خوش میگذره. برای تعطیلات دور هم جمع میشین؟
ماریا: همینطوره! توی تعطیلات خانواده برای ما در اولویته. همیشه یه عالمه غذا میپزیم، داستان تعریف میکنیم و با هم وقت میگذرونیم. این یه رسمه.
در ادامه، اصطلاحات مکالمه فوق را توضیح دادهایم.
- How’s your day going: از این عبارت رایج در ابتدای مکالمه در گفتوگوهای خودمانی استفاده میکنیم تا از طرف مقابلمان بپرسیم روزش چطور پیش رفته است، مانند مثال زیر:
A: How’s your day going, David?
B: It’s going great. Thanks for asking. How about yours?
A: روزت چطور پیش میرود «دیوید»؟
B: عالی پیش میرود. ممنون که جویا شدی. برای تو چطور؟
- To be an only child: اگر بخواهیم به زبان انگلیسی بگوییم که تکفرزند هستیم و خواهر یا برادری نداریم، میتوانیم این عبارت را بهکار ببریم، مانند مثال زیر:
Emily is an only child and does not have anyone to play with at home.
«امیلی» تکفرزند است و در خانه همبازی ندارد.
- To get along: یکی از پرکابردترین افعال عبارتی در زبان انگلیسی «get along» است. یکی از معناهای این فعل «با کسی ساختن/سازش داشتن» است و معمولا بعد از آن از حرف اضافه «with» استفاده میکنیم:
Please do not invite Michael to the party. I really don’t get along with him.
لطفا «مایکل» را به مهمانی دعوت نکن. من واقعا با او نمیسازم.
- To be into something: این اصطلاح رایج به معنای «اهلِ کاری بودن» استفاده میشود و فقط در موقعیتهای غیررسمی کاربرد دارد:
A: We want to watch football. Wanna join?
B: Thanks for asking but I’m not into sports at all.
A: میخواهیم فوتبال تماشا کنیم. میخواهی به ما ملحق شوی؟
B: مرسی که گفتی اما من اصلا اهل ورزش نیستم.
- The apple doesn’t fall far from the tree: این ضربالمثل رایج انگلیسی برای اشاره به شباهت والدین به فرزند، بهخصوص پدر به پسر، بهکار میرود. «تره به تخمش میره، حسنی به باباش» یا «پسر کو ندارد نشان از پدر» را میتوان معادلهای فارسی مناسبی برای آن در نظر گرفت:
A: He is a talented singer, just like his father.
B: So true! The apple doesn’t fall far from the tree, after all.
A: او خواننده بااستعدادی است، درست مثل پدرش.
B: واقعا همینه! بالاخره تره به تخمش میره، حسنی به باباش.
- Family comes first: فعل «come first» در زبان انگلیسی به معنای «اولویت داشتن» بهکار میرود، بنابراین این عبارت را میتوان با «خانواده حرفِ اول را میزند» ترجمه کرد:
For Liam, family comes first in all his decisions.
برای «لیام» خانواده حرفِ اول را در تمام تصمیماتش میزند.
- Spend quality time: به زمانی که فارغ از هرگونه حواسپرتی و با حضور ذهن صرفِ وقت گذراندن با خانواده یا دوستان میکنیم «quality time» میگوییم که اغلب همراه با فعل spend بهعنوان کالوکیشن انگلیسی استفاده میشود:
I’ve been really busy with work lately that I forgot to spend quality time with my family.
این اواخر بهقدری سرم به کار مشغول بوده است که فراموش کردهام با خانوادهام وقت بگذرانم.
مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درمورد شخصیت
ما در طول روز با افراد مختلفی در ارتباط هستیم که هر کدام شخصیت منحصربهفرد خودشان را دارند. گاهی در مکاله زبان انگلیسی بین دو نفر میخواهیم ویژگیهای شخصیتی خود را توصیف کنیم یا درباره خصوصیات و علایق طرف مقابل بدانیم. در این بخش از مطلب با چند اصطلاح کاربردی در این خصوص آشنا میشویم.
در ادامه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درباره شخصیت را به همراه ترجمه فارسی آن میخوانیم. همچنین، توضیح اصطلاحات آن را میتوانید در ادامه ببینید.
Lisa: Hi there! I’m Lisa. Nice to meet you!
John: Hi Lisa, I’m John. The pleasure is mine! What brings you to this event?
Lisa: Well, I’m always looking to meet new people. I’m a people person, to be honest.
John: Definitely! You seem very outgoing. Are you from around here?
Lisa: Nope, I just moved here recently. I can be shy at first, but I warm up quickly. What about you? How do you describe yourself?
John: Hmm, I’d say I’m quite shy. I don’t like drama, I always try to think outside of the box, and I stop at nothing.
Lisa: That sounds nice! Do you have any hobbies outside of work?
John: Absolutely! I love to be outdoors and enjoy the silence of nature. Hiking is my thing. What about you?
Lisa: Oh! so you’re a lone wolf. I love to paint but I enjoy hiking too. Seems like we have something in common!
ترجمه مکالمه
لیزا: سلام من «لیزا» هستم. از آشنایی باهات خوشوقتم!
جان: سلام «لیزا». من «جان» هستم. من هم همینطور. چه چیزی باعث شده به این مراسم بیای؟
لیزا: خب، من همیشه علاقه دارم با افراد جدید ملاقات کنم. راستش رو بخوای، اهل معاشرت هستم.
جان: قطعا همینه! خیلی اجتماعی بهنظر میرسی. اهل این طرفهایی؟
لیزا: نه، بهتازگی اینجا نقل مکان کردم. گاهی اولش یهکم خجالتیام اما زود یخم آب میشه. تو چطور؟ خودت رو چطور توصیف میکنی؟
جان: اوممم، میتونم بگم بیشتر اوقات سرم به کار خودمه. از حاشیه خوشم نمیاد، همیشه سعی میکنم باز فکر کنم و هیچوقت تسلیم نمیشوم.
لیزا: عالی بهنظر میرسه! خارج از کار سرگری هم داری؟
جان: قطعا! عاشق هواخوریام و از سکوت طبیعت لذت میبرم. کوهنوردی خوراک منه. تو چطور؟
لیزا: اوه! پس انزوا طلبی. من عاشق نقاشی کردنم اما از کوهنوردی هم لذت میبرم. بهنظر میاد یه وجه اشتراک با هم داریم!
در ادامه، اصطلاحات مکالمه فوق را توضیح میدهیم.
- People person: این کلمه در توصیف فردی بهکار میرود که روابط اجتماعی خوبی دارد و از معاشرت با دیگران لذت میبرد. این دسته از افراد معمولا «برونگرا» (Extrovert) هستند، مانند مثال زیر:
Emily’s an extrovert. She is a people person.
«امیلی» فردی درونگرا است. او اهل معاشرت است.
- ?How do you describe yourself: تصور کنید که بهتازگی با فردی آشنا شدهاید و چیز زیادی از او نمیدانید اما مایلید با خصوصیات اخلاقی وی آشنا شوید. این عبارت پرسشی برای چنین موادری بسیار کاربردی است، مانند مثال زیر:
How do you describe yourself? Do you see yourself as a strong person?
چطور خودت را توصیف میکنی؟ آیا خود را فردی قوی میدانی؟
- To think outside of the box: این اصطلاح به طرز فکری باز و خلاقانه اشاره دارد که لزوما مطابق عرف یا سنت نیست. در فارسی میتوان آن را با «فکری باز داشتن» ترجمه کرد، مانند مثال زیر:
Most artists think outside of the box.
بیشتر هنرمندان ذهنی باز دارند.
- To stop at nothing: همانطور که از ترجمه تحتالفظی این عبارت پیداست، اصطلاح «to stop at nothing» در زبان انگلیسی به معنای مصمم بودن و هرگز تسلیم نشدن بهکار میرود، مانند مثال زیر:
She will stop at nothing until she gets what she wants.
او تا آنچه را میخواهد بهدست نیاورد، تسلیم نمیشود.
- ?Do you have any hobbies outside of work: این عبارت پرسشی در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر کاربرد بسیاری دارد و برای باز کردن سر صحبت بسیار مناسب است. گوینده با مطرح کردن این سوال از مخاطب میخواهد تا از فعالیتها و علایق خود به او بگوید، مانند مثال زیر:
Tell me more about yourself, Ben. Do have any hobbies outside of work?
بیشتر از خودت به من بگو، «بِن». آیا خارج از کار سرگرمی هم داری؟
- To be someone’s thing: در این اصطلاح کلمه «thing» به «کار موردعلاقه» فرد اشاره دارد. معادل فارسی این اصطلاح را میتوان «خوراکِ کسی بودن» درنظر گرفت. در واقع، این عبارت به کاری اشاره میکند که فردعلاقه زیادی به آن دارد یا در انجامش خوب است. مانند مثال زیر:
A: I can’t turn my computer on! What should I do?
B: Ask Jake. Fixing computers is his thing.
A: نمیتوانم کامپیوترم را روشن کنم. چه کار کنم؟
B: از «جیک» بپرس. تعمیر کردن کامپیوتر خوارک او است.
- Lone wolf: این کلمه برای توصیف کسی بهکار میرود که از تنهایی و انزوا لذت میبرد و ترجیح میدهد کارهایش را بهصورت انفرادی انجام دهد. این دسته افراد معمولا «درونگرا» (Introvert) هستند. معادل این کلمه در فارسی را میتوان «تَکرو» دانست، مانند مثال زیر:
A lone wolf does not like teamwork.
یک فرد تَکرو از کار تیمی خوشش نمیآید.
- To have something in common: این عبارت که با «وجه اشتراک داشتن» ترجمه میشود، در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر بسیار کاربرد دارد؛ خصوصا زمانی که افراد درمورد علایق خود صحبت میکنند.بعد از این اصطلاح معمولا از حرف اضافه with استفاده میکنیم، مانند مثال زیر:
A: What do you have in common with her?
B: We both love animals.
A: چه وجه اشتراکی با او داری؟
B: هر دو حیواندوست هستیم.
اگر هم دو فرد هیچ وجه اشتراکی با هم نداشته باشند، از «Have nothing in common» استفاده میکنیم.
The couple had nothing in common.
آن زوج هیچ وجه اشتراکی نداشتند.
نمونه مکالمه انگلیسی بین افراد مختلف
همانطور که اشاره کردیم، برای تقویت مکالمه انگلیسی ابتدا لازم است تا نحوه صحبت کردن به انگلیسی بین دو نفر را تمرین کنیم. یکی از بهترین روشها برای این کار نیز، خواندن و گوش کردن به چند مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر است. طبیعتا این مکالمات بین افراد مختلفی صورت میگیرد و بر همین طبق از اصطلاحات متفاوتی استفاده میشود. برای مثال، در مکالمه بین دو دوست از اصطلاحات غیررسمی استفاده میکنیم و در صحبتهای بین معلم و دانشآموز اصطلاحاتی رسمیتری بهکار میبریم.
همچنین، حین مکالمه با افراد مختلف، اصطلاحات با موضوعات متفاوتی بهچشم میخورند. به عنوان نمونه، در مکالمه بین پزشک و بیمار با اصطلاحاتی در خصوص توصیف بیماری، پرسیدن درمورد علائم و… سروکار داریم. درحالیکه موضوع صحبت یک گارسون و مشتری را میتوان در پرسیدن از منو، سفارش دادن غذا یا رزرو میز خلاصه کرد.
بنابراین، با مطالعه این بخش از مطلب «مجله فرادرس»، علاوه بر آشنایی با اصطلاحات رسمی و غیررسمی، این اصطلاحات را در دستهبندیهای موضوعی مرتبط میخوانید و میتوانید در مواقع مشابه از آنها در مکالمات خود استفاده کنید. گوش دادن به فایل صوتی مکالمات نیز نه تنها به شما کمک میکند تا با تلفظ صحیح کلمات و عبارات آشنا شوید، بلکه مهارت Listening شما را هم تقویت میکند.
مکالمه زبان انگلیسی بین دو دوست
از آنجا که معمولا بین دو دوست صمیمیت زیادی وجود دارد، اصطلاحات خودمانی زیادی بین آنها ردوبدل میشود. از این رو، خواندن یا گوش دادن به این مکالمات را برای آشنایی با اصطلاحات محاورهای توصیه میشود.
در این بخش از مطلب مکالمه زبان انگلیسی بین دو دوست در مدرسه را ارائه کردهایم. اصطلاحات مهم آن بولد شده است. همچنین، ترجمه فارسی مکالمه و توضیح اصطلاحات را نیز میتوانید در ادامه بخوانید.
Sarah: Ugh, I finally finished that math exam! I am ready to drop.
Ben: (Sighs) You can say that again. I swear, some of those questions were trying to trip us up on purpose. Did you manage to figure out number 12? The one with the crazy angles?
Sarah: (Shrugs her shoulders) I took a shot in the dark. Honestly, I’m just hoping I didn’t completely bomb the whole thing. How about you?
Ben: I’m not feeling super confident either. I blanked out on several formulas, which is never a good sign. But hey, at least it’s over now, right? We can finally chill out and forget about it for a while.
Sarah: Exactly! Are you up for grabbing some pizza after school to celebrate the end of the semester? My treat!
Ben: Deal! Pizza sounds fantastic right now. No matter how I did, having pizza has always been a great way to cheer me up.
Sarah: (Laughs) Don’t worry. I have a feeling we both did better than we thought. But pizza is a good plan, regardless. Let’s go!
ترجمه مکالمه
سارا: آخیش بالاخره امتحان ریاضی هم تموم شد. دارم از خستگی غش میکنم.
بن: (آهی میکشد) وای آره. قسم میخورم بعضی از سوالات عمدی سخت انتخاب شده بودن. تونستی سوال ۱۲ رو حل کنی؟ همون سوال با زاویههای عجیب.
سارا: (سارا شانههایش را تکان میدهد) شانسی جوابش دادم. واقعیت، امیدوارم کلِ امتحان رو خراب نکرده باشم. تو چطور؟
بن: من هم زیاد به خودم مطمئن نیستم. چندتا از فرمولا بهکلی از ذهنم پرید و این اصلا نشونه خوبی نیست. اما ببین، حداقل دیگه تموم شده. مگه نه؟ میتونیم بالاخره یهکم استراحت کنیم و تا یه مدت بهش فکر نکنیم.
سارا: دقیقا! پایهای بعد از مدرسه پیتزا بخوریم و پایان ترم رو جشن بگیریم؟ مهمون من!
بن: قبوله! الان پیتزا میچسبه. مهم نیست چه عملکردی داشتم، پیتزا خوردن همیشه حالم رو جا آورده.
سارا: (میخندد). نگران نباش. حسم میگه از اون چیزی که فکر میکنیم، امتحان رو بهتر دادیم. اما به هر حال پیتزا فکره خوبیه. بزن بریم.
در ادامه اصطلاحات متن فوق را توضیح دادهایم.
- To be ready to drop: فعل «drop» به معنای افتادن است و این اصطلاح کنایه از خستگی شدید دارد؛ بهقدری که فرد حس کند در حال افتادن است. «از خستگی غش کردن» معادل مناسبی برای این اصلاح است:
I’ve spent the whole day hiking! I’m ready to drop.
تمام روز به کوهنوردی مشغول بودم! دارم از خستگی غش میکنم.
- A shot in the dark: این اصطلاح به حدس و گمانی اشاره دارد که کاملا شانسی باشد و اغلب از آن در توصیف پاسخهای شانسی به سوالات امتحانات استفاده میشود. «حدسِ شانسی» را میتوان معادل فارسی مناسبی برای آن در نظر گرفت، مانند مثال زیر:
My answer to the last question of the test was a shot in the dark.
سوال آخر آزمون را شانسی حدس زدم.
همچنین معمولا از فعل take بهعنوان کالوکیشن برای آن استفاده میکنیم:
I didn’t remember his name, but I tried to take a shot in the dark.
من اسم او را به یاد نداشتم اما سعی کردم آن را شانسی حدس بزنم.
- to bomb something: یکی از معناهای این فعل «سخت در چیزی شکست خوردن» است که اگر مانند مکالمه بالا به امتحانات اشاره داشته باشد، میتوان آن را با «امتحان را خراب کردن» ترجمه کرد، مانند مثال زیر:
Most students bombed the final exams.
بیشتر دانشآموزان امتحانات نهایی را خراب کردند.
- To blank out: یکی معناهای این فعل عبارتی «پریدن ناگهانی همهچیز از ذهن» است که اغلب در نتیجه استرس شدید رخ میدهد، مانند مثال زیر:
I completely blacked out when the interviewer asked me about my job experience.
وقتی مصاحبهکننده درمورد سابقه کاریام از من پرسید، ناگهان همهچیز از ذهنم پرید.
- To chill out: این فعل در معنای استراحت کردن، خصوصا بعد از یک فعالیت سنگین یا خستهکننده، بهکار میرود و تنها در موقعیتهای غیررسمی استفاده میشود:
Such a long day! Let’s chill out and watch a movie.
عجب روز طولانی بود! بیا یک استراحتی بکنیم و فیلمی تماشا کنیم.
برای آشنایی بیشتر با اصطلاحات عامیانه و غیررسمی نیز میتوانید از فیلم آموزشی اصطلاحات عامیانه پرکاربرد انگلیسی فرادرس کمک بگیرید که برای دیدن آن کافی است روی لینک زیر کلیک کنید.
- To be up for something: این عبارت بهصورت خبری یا پرسشی در معنای «تمایل/حوصله انجام کاری داشتن» استفاده میشود. در جملات پرسشی برای بیان پیشنهاد بهکار میرود، مانند مثالهای زیر:
Are you up for a walk?
تمایل داری قدم بزنیم؟
Sorry, but I’m too tired, and I‘m not up for a party.
ببخشید اما من خیلی خستم و واقعا حوصله یک مهمانی را ندارم.
- My treat: در زبان انگلیسی این عبارت را برای «تقبل هزینه و مهمان کردن دیگران» استفاده میکنیم. در واقع، شکل کامل آن «It’s my treat» است اما در محاوره «It’s» را از ابتدای آن حذف میکنیم:
A: Let me pay the check.
B: No, you paid for food last time. (it’s) my treat this time.
A: اجازه بده صورتحساب را پرداخت کنم.
B: نه، دفعه قبل تو پول غذا را حساب کردی. ایندفعه مهمان من باش.
همچنین میتوانیم از عبارات «you/our…treat» به معنای «مهمان شما/مهمان ما…» استفاده کنیم، مانند مثالهای زیر:
It’s your birthday Emily. So it’s our treat.
امروز تولدت است «امیلی». پس مهمان ما هستی.
- To cheer someone up: «کسی را سرحال آوردن/به کسی روحیه دادن» را میتوان مناسبترین معادلهای فارسی برای این عبارت در نظر گرفت و معمولا زمانی بهکار میرود که اتفاقی از قبل روحیه فرد را خراب کرده باشد، مانند مثال زیر:
You look sad! How can I cheer you up?
غمگین بهنظر میرسی! چطور میتونم سر حال بیارمت؟
- To have a feeling: این اصطلاح به باور داشتن به چیزی صرفا بر اساس احساسات یا حدس اشاره دارد، مانند مثال زیر:
I have a feeling I’ll meet her again.
یک حسی به من میگوید که دوباره او را خواهم دید.
مکالمه انگلیسی بین معلم و دانش آموز
یکی دیگر از نمونههای بارز مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را میتوان در صحبتهای بین معلم و دانشآموز دید. این نوع مکالمه عموما در کلاس درس و درمورد مسائلی مثل حضور و غیاب، اجازه خواستن، پرسش و پاسخ درمورد درس و… صورت میگیرد.
در ادامه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر، معلم و دانشآموز، را میخوانیم. عبارات و اصطلاحات مهم آن بولد شده است و ترجمه فارسی آن را در ادامه آوردهایم.
Teacher: Hello everyone! Please sit down and take out your books. Today, we’ll be continuing our lesson on “Essential English Vocabulary.” Can someone explain the difference between “affect” and “effect”?
Student 1: “Affect” is usually a verb that means to influence something. “Effect” is a noun that refers to the result of something that has happened.
Teacher: Excellent! Remember, the more you practice using these new words, the easier you’ll be able to ace your next test. Does anyone have any questions before we move on?
Student 2: Teacher, I’m confused about the difference between “hopefully” and “wishfully.” Can you explain that again?
Teacher: Of course, that’s a good question. “Hopefully” shows a positive expectation for the future, while “wishfully” talks about a desire for something that might not be likely to happen.
Student 2: Thank you, teacher. May I leave a bit early today?
Teacher: That’s not a problem at all. Remember, learning a new language takes time and effort, but practice makes perfect! Oh, look at the clock. Time’s up. See you all next Thursday.
ترجمه مکالمه
معلم: سلام به همگی! لطفا بشینین و کتابهاتون رو در بیارین. امروز درس «کلمات ضروری انگلیسی» رو ادامه میدیم. کسی میتونه تفاوت بین «Affect» و «Effect» رو توضیح بده؟
دانش آموز ۱: «Affect» معمولا فعله و در معنای چیزی را تحت تأثیر قرار دادن بهکار میره. «Effect» اسم است و به نتیجه یه اتفاق اشاره داره.
معلم: عالیه! هر چقدر بیشتر از این کلمات جدید استفاده کنین، راحتتر میتونین امتحانتون رو بهخوبی پشت سر بذارین. قبل از اینکه به مبحث بعدی بریم، کسی بازم سوالی داره؟
دانش آموز ۲: خانم، من درمورد تفاوت بین «hopefully» و «wishfully» گیج شدم. میشه دوباره اون رو توضیح بدین؟
معلم: حتما، سوال خوبیه. «Hopefully» انتظاری مثبتاندیشانه به آینده رو نشان میده، درحالیکه «wishfully» از تمایل ما به چیزی صحبت میکنه که شاید رخ نده.
دانشآموز ۲: ممنون خانم. اشکالی نداره امروز کمی زودتر برم؟
معلم: اصلا مشکلی نیست. فراموش نکنین که یادگیری زبان جدید زمان و تلاش زیادی میطلبه اما همهچیز با تمرین کردن بهتر میشه. ئه، ساعت رو نگاه کنین. وقت کلاس به پایان رسید. سهشنبه آینده همتون رو میبینم.
در جدول زیر لیستی از عبارات رایج برای پرسشهای متداول در کلاس درس را میبینیم. عبارات این جدول به دانشآموزان کمک میکند با مطرح کردن سوال خود از معلم با او مکالمه کنند. در ادامه اصطلاحات مکالمه فوق را توضیح میدهیم.
- ?Can someone explain the difference between A and B: یکی از کاربردهای فعل کمکی وجهی can پرسش مؤدبانه است. معلم یا دانشآموز معمولا از این سوال رایج برای پرسیدن درباره تفاوت بین دو موضوع استفاده میکند:
Can someone explain the difference between an electron and a proton?
کسی میتواند تفاوت بین الکترون و پروتون را توضیح دهد؟
- To ace a test/exam: در گویش «انگلیسی آمریکایی» (American English) از فعل ace بهمعنای بهدست آوردن نمره بالا در امتحان استفاده میکنیم، مانند مثال زیر:
Elizabeth aced her entrance exams.
«الیزابت» نمره بالایی در امتحانات ورودیاش کسب کرد.
- ?May I leave a bit early today: فعل کمکیوجهی یا مُدال May نیز برای مطرح کردن سوال بهطور مؤدبانه مورداستفاده قرار میگیرد. وقتی دانشآموزی بخواهد زودتر کلاس درس را ترک کند، میتواند از این عبارت پرسشی استفاده کند:
A:Teacher, may I leave a bit early today? I’m not feeling so good.
B: No problem, Julia. You can leave whenever you want.
A: خانم/آقا، اجازه هست امروز کمی زودتر بروم؟ حالم زیاد خوب نیست.
B: اشکالی ندارد، «جولیا». هر موقت خواستی میتوانی بروی.
- Practice makes perfect: منظور از این ضربالمثل رایج در انگلیسی این است که با تمرین کردن در کاری میتوانیم به آن تسلط یابیم و معادل آن در فارسی را میتوان «کار نیکو کردن از پر کردن است» دانست:
Sarah gradually became better and better at playing the guitar and proved that practice makes perfect.
«سارا» بهمرور در نواختن گیتار بهتر و بهتر شد و ثابت کرد که کار نیکو کردن از پر کردن است.
- Time’s up: برای اینکه نشان دهیم زمان یا مهلت چیزی به پایان رسیده است از این عبارت استفاده میکنیم، مانند مثال زیر:
Turn in your papers, students. Time’s up.
دانشآموزان، برگههایتان را تحویل دهید. مهلت به پایان رسیده است.
در جدول زیر نیز لیستی از عبارات رایج از پرسشهای متداول در کلاس درس را میبینیم. عبارات این جدول به دانشآموزان کمک میکند با مطرح کردن سوال خود از معلم با او مکالمه کنند.
اصطلاحات رایج برای پرسش و پاسخ در کلاس درس (Common Expression for Question and Answer in the Classroom) |
|
درخواست برای رفع ابهام (Asking for Clarification) |
|
ببخشید، میشه لطفا آن را تکرار کنید؟ | Excuse me, could you please repeat that? |
این بخش کمی برایم مبهم است. میشود آن را بیشتر توضیح دهید؟ | I’m a bit confused about this part. Could you explain that more, please? |
میشود توضیح دهید منظورتان از… چیست؟ | Can you explain what you mean by…? |
من در این تمرین مشکل دارم. میشود راهنماییام کنید؟ | I’m having trouble with this exercise. Can you help me? |
درخواست اجازه (Asking for Permission) |
|
میشود پنجره را باز کنم/ببندم؟ | Would it be okay for me to open/close the window? |
میتوانم لامپها را روشن/خاموش کنم؟ | Can I turn off/on the lights? |
میتوانم به سرویس بهداشتی بروم؟ | May I use the restroom, please? |
میتوانم پای تخته بیایم؟ | Can I go to the board? |
سوالات رایج دیگر (Other Common Questions) |
|
کدام صفحه هستیم؟ | Which page?/ What page are we on? |
میشود لطفا بلندتر صحبت کنید؟ | Can you speak louder, please? |
تکالیف برای چه زمانی باید آماده شود؟ | When is the homework for? |
آیا امشب تکلیف داریم؟ | Do we have homework tonight? |
آیا این در امتحان میآید؟ | ?Is this on the test |
امتحان چه زمان برگزار میشود؟ | When is the exam? |
مکالمه انگلیسی بین بیمار و پزشک
صحبتهای بین بیمار و پزشک را میتوان بهعنوان نمونهای پرکاربرد از مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر در نظر گرفت. لحن چنین مکالماتی معمولا رسمی است و در آنها عبارات انگلیسی زیادی در توصیف بیماری و علائم آن بهکار میرود.
در ادامه مکالمه زبان انگلیسی بین بیمار و پزشک را میخوانیم. عبارات و اصطلاحات مهم آن بولد شده است. همچنین، ترجمه فارسی آن را در ادامه آوردهایم.
Doctor: Hello, Mr. Miller. Please, have a seat. How are you feeling today?
Patient: Hi, Dr. Jones. I’m not feeling too well. I’ve been having chest pains and feeling a bit under the weather for the past few days.
Doctor: I see. Can you describe the chest pains? How often do you experience them?
Patient: The pain comes and goes, and I feel it mainly on the left side of my chest.
Doctor: Okay, that’s helpful. I’m going to listen to your heart and lungs now and take your temperature as well.
Doctor: (After examination) Mr. Miller, based on the examination and your symptoms, I think it’s best to run a few tests to ensure everything is fine.
Patient: Okay, sounds good. As they say, It’s better to be safe than sorry.
Doctor: Absolutely. We’ll get the results back in a few days. In the meantime, take it easy and rest up. I’ll prescribe some medication to help alleviate the chest pain.
Patient: Thank you, Dr. Jones. I appreciate your time and advice.
Doctor: You’re welcome, Mr. Miller. Contact me if your symptoms worsen or if you have any questions.
ترجمه مکالمه
دکتر: سلام آقای «میلر». لطفا بشینید. امروز حالتون چطوره؟
بیمار: سلام، دکتر «جونز». حالم زیاد خوب نیست. در چند روز گذشته درد قفسه سینه داشتم و احساس کسالت میکردم.
دکتر: متوجه هستم. میشه درد قفسه سینهتون رو توصیف کنید؟ چند وقت یکبار درد دارید؟
بیمار: درد میاد و میره و اغلب در سمت چپ سینهم حسش میکنم.
دکتر: باشه، کافیه. الان میخوام به ضربان قلب و تنفستون گوش بدم و تبتون رو بگیرم.
دکتر: (بعد از معاینه) آقای «میلر» با توجه به معاینه و علائمی که دارید، فکر میکنم بهتر باشه چند آزمایش انجام بدیم تا مطمئن شیم که مشکلی وجود نداره.
بیمار: بله، خوبه. به قول معروف، کار از محکمکاری عیب نمیکند.
دکتر: قطعا همینطوره. در عرض چند روز نتایج به دستمون میرسه. توی این مدت، به خودتون سخت نگیرید و استراحت کنید. چندتا دارو براتون تجویز میکنم تا درد قفسه سینتون رو تسکین بده.
بیمار: ممنونم آقای «جونز». از وقت و توصیتون سپاسگزارم.
دکتر: خواهش میکنم آقای «میلر». اگر علائمتون بدتر شد یا سوالی داشتید، با من در تماس باشید.
در ادامه، توضیح اصطلاحات مکالمه فوق را میخوانیم.
- ?How are you feeling today: معمولا وقتی وارد مطبی میشویم، پزشک برای جویا شدن از علت مراجعه ما از این سوال استفاده میکند. از دیگر اصطلاحات رایج در این خصوص میتوان به «?What brings you here today» اشاره کرد، مانند مثال زیر:
A: How are you feeling today?/What brings you here today?
B: My head’s been spinning for two days, doctor.
A: امروز حالتان چطور است؟/ چه چیزی شما را امروز به اینجا آورده است؟
B: دو روز است که سرم گیج میرود دکتر.
- .I’m not feeling too well: در پاسخ به سوالات بالا و قبل از توصیف دقیق علائم خود میتوانیم از این عبارت کاربردی نیز استفاده کنیم:
I’m not feeling too well, Dr. Richardson. I have a fever, and my throat is very sore.
حالم زیاد خوب نیست دکتر «دکتر ریچاردسون». تب دارم و گلویم خیلی میسوزد.
- To feel under the weather: این اصطلاح را برای اشاره به کسالت یا بیماری خفیف بهکار میبریم، مانند مثال زیر:
Yesterday, I was feeling under the weather, but I am much better now.
دیروز کمی کسالت داشتم اما الان حالم بسیار بهتر است.
- To come and go: از این فعل عبارتی برای توصیف وضعیتی ناپایدار استفاده میکنیم، مانند مثال زیر:
My headache comes and goes.
سردردم میآید و میرود.
- It’s better to be safe than sorry معادل فارسی این ضربالمثل رایج انگلیسی را میتوان «کار از محکمکاری عیب نمیکند» در نظر گرفت.
I know it’s just a simple headache, but I want to see a doctor. It’s better to be safe than sorry.
میدانم که این فقط یک سردرد ساده است اما میخواهم به پزشک مراجعه کنم. کار از محکمکاری عیب نمیکند.
- I appreciate your time and advice: در انتهای ویزیت نیز میتوانید از این عبارت برای تشکر از زمانی که پزشک صرف معاینه شما کرده است، استفاده کنید:
A: I appreciate your time and advice doctor.
B: My pleasure. Hope you get better soon.
A: از وقت و توصیههای شما سپاسگزارم دکتر.
B: باعث افتخار است. امیدوارم به زودی حالتان بهتر شود.
همچنین در متن فوق چند پروسه همیشگی در مطلب پزشک را میبینیم که در جدول زیر ترجمه فارسی هر یک را آوردهایم.
چند پروسه در مطلب پزشک |
Listen to someone’s heart and lungs |
به صدای قلب و ریه کسی گوش دادن |
Take someone’s temperature |
تب کسی را گرفتن |
Run a few tests |
چند آزمایش دادن |
Prescribe Medication |
دارو تجویز کردن |
مکالمه انگلیسی بین گارسون و مشتری
صحبت با پیشخدمت رستوران برای سفارش غذا یکی از موقعیتهای رایجی است که در سفر یا زندگی در کشورهای انگلیسیزبان با آن مواجه میشویم. بنابراین لازم است تا با اصطلاحات پرکاربرد برای سفارش غذا، پرسیدن درمورد منو و… آشنا باشیم.
در ادامه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر، گارسون و مشتری، را میخوانیم. عبارات و اصطلاحات مهم آن بولد شده است. همچنین، ترجمه فارسی آن را در ادامه آوردهایم.
Customer: Good evening! Could we get a table for two, please?
Waiter: Of course, right this way. Here are your menus. Have you decided on your drinks?
Customer: Yes, we’ll have water for now. Thank you.
Waiter: Certainly. Feel free to browse the menu. Any questions about the dishes?
Customer: What do you recommend? Something not too spicy, please.
Waiter: Our chef’s special, the tomato pasta, is very popular among our customers.
Customer: Sounds good. We’ll go with that. Oh, and could we get a side of garlic bread as well?
Waiter: Excellent choice! Sure. I’ll put that in for you. Anything for the dessert?
Customer: No, that should be it for now, thanks. You know what they say “A moment on the lips, forever on the hips.”
Waiter: (Laughs) so true! Alright, Your order will be up shortly. If you need anything else, just let me know.
Customer: Thank you for your excellent service.
Waiter: Our pleasure.
ترجمه مکالمه
مشتری: عصر بهخیر. یه میز برای دو نفر دارید؟
پیشخدمت: بله، از این طرف بفرمایید. این منوها خدمت شما. نوشیدنی خاصی مدنظر دارید؟
مشتری: بله، فعلا آب میخوریم. ممنون.
پیشخدمت: چشم. میتوانید منو را بررسی کنید. سوالی درمورد غذاها دارید؟
مشتری: پیشنهاد شما چیه؟ یه چیزی که خیلی تند نباشه لطفا.
پیشخدمت: غذای ویژه سرآشپز، پاستای گوجهای، بین مشتریها خیلی محبوبه.
مشتری: خوب به نظر میرسه. ما هم همون رو سفارش میدیم. اوه، میتونیم یه نون سیر هم کنار غذامون سفارش بدیم؟
پیشخدمت: چه انتخاب خوبی! حتما. الان به سفارشتون اضافهش میکنم. دِسِر چیزی میل دارید؟
مشتری: نه، همین کافیه، ممنون. «لذتش یه لحظه است اما چاقیش همیشگی»
پیشخدمت: (میخندد) واقعا همینه! خیلی خب، سفارش شما به زودی آماده میشه. اگر به چیز دیگهای احتیاج داشتین، بهم خبر بدین.
مشتری: از خدمات عالیتون متشکرم.
پیشخدمت: باعث افتخارمونه.
در ادامه، اصطلاحات مکالمه بالا را توضیح دادهایم.
- ?Could we get a table for two, please: استفاده از این عبارت، سادهترین راه برای اطلاع از خالی بودن میز یا رزرو آن است. توجه داشته باشید که اگر حین رزو میز تنها باشیم، برای مثال حین رزو کردن پشت تلفن، به جای ضمیر فاعلی انگلیسی we ضمیر فاعلی I را بهکار میبریم. بعد از حرف اضافه «for» نیز به تعداد افراد اشاره میکنیم، مانند مثال زیر:
Could I get a table for four?
میز خالی برای چهار نفر دارید؟
- Here are your menus: بهطور کلی در زبان انگلیسی از ساختار «here + is/are + something» قبل از ارائه یا تحویل دادن چیزی استفاده میکنیم که اینجا برای ارائه منو به مشتری رستوران به کار رفته است. این عبارت را در موقعیتهای رسمی و غیررسمی میتوان بهکار برد:
Here is my credit card.
کارت اعتباری من خدمت شما.
Here are some pictures of me when I was little.
این هم چند عکس از دوران کودکی من.
- We’ll have + food/drink: یکی کاربردهای فعل کمکی وجهی Will بیان تصمیمات لحظهای است. در سفارش غذا در رستوران نیز معمولا مشتری با نگاه به منوی غذا در لحظه تصمیم به انتخاب میگیرد. فعل «have» در این عبارت به معنای «خوردن یا آشامیدن» بهکار رفته است. از این اصطلاح رایج برای ثبت سفارش غذا یا نوشیدنی مثل سفارش قهوه به انگلیسی استفاده میکنیم. دقت داشته باشید برای مؤدب بهنظر رسیدن حتما بعد از این عبارت از کلمه «please» استفاده کنید، مانند مثال زیر:
I’ll have a Mexican pizza, please.
یک پیتزای مکزیکی میخواستم.
اگر شما هم اهل سفرهای خارجی هستید و تمایل دارید با اصطلاحات رایج انگلیسی در این خصوص بیشتر آشنا شوید، میتوانید فیلم آموزشی عبارات و اصطلاحات گردشگری انگلیسی فرادرس را ببینید که لینک آن را در ادامه آوردهایم.
- Feel free to browse the menu: فعل «browse» در زبان انگلیسی به معنای «بررسی کردن» است و فعل «feel free» برای «دعوت به انجام کاری» استفاده میشود. پیشخدمت رستوران پس از ارائه منو به مشتری این عبارت را بهکار میبرد تا از او بخواهد منو را بررسی کند:
Welcome to our restaurant! Feel free to browse the menu and call me when you’re ready to order.
به رستوران ما خوش آمدید. منو را بررسی کنید و آماده سفارش که بودید من را صدا بزنید.
- ?What do you recommend: مواقعی که مطمئن نیستیم چه چیزی سفارش دهیم، میتوانیم با استفاده از این عبارت رایج از پیشخدمت رستوران راهنمایی بگیریم، مانند مثال زیر:
Excuse me, but I can’t decide what to order. What do you recommend?
میبخشید اما نمیتوانم تصمیم بگیرم چه چیزی سفارش دهم. پیشنهاد شما چیست؟
- We’ll go with + food/drink: یکی دیگر از راههای ساده برای ثبت سفارش غذا یا نوشیدنی در رستوران استفاده از این عبارت است. بعد از حرف اضافه «with» میتوانیم غذا یا نوشیدنی موردنظرمان را بگوییم. توجه داشته باشید که اگر بهتنهایی در حال سفارش دادن هستید از ضمیر فاعلی «I» استفاده کنید، مانند مثال زیر:
A: Hmm, should I get the pizza or the burger?
B: Our pizza is a customer-favorite.
A: Then I’ll go with the pizza.
A: اوممم، بهتر است پیتزا سفارش دهم یا برگر؟
B: پیتزای ما منتخب مشتریها است.
A: پس پیتزا سفارش میدهم.
نکته: همانطور که در مثال بالا دیدید، اغلب زمانی از «I’ll go with + food/drink» برای سفارش دادن استفاده میکنیم که قبلتر بین انتخاب چند گزینه مردد بودهایم.
- …Could we get a side of: اگر میخواهید در کنار غذای اصلی خود مخلفاتی مثل سیبزمینی سرخکرده یا سالاد سفارش دهید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید، مانند مثال زیر:
Can I get a side of crispy mushrooms?
میتوانم بهعنوانِ مخلفات قارچ سوخاری سفارش دهم؟
- That should be it for now, thanks: معمولا پس از سفارش غذای اصلی پیشخدمت با طرح سوالاتی مثل «?Anything else» از شما میپرسد که آیا چیز دیگری هم میل دارید یا خیر. اگر دیگر تمایل به سفارش چیزی نداشته باشید، میتوانید این عبارت را بهکار ببرید:
A: Anything else, sir?
B: That should be it for now, thanks.
A: چیز دیگری هم میل دارید آقا؟
B: فعلا همین کافیه، ممنونم.
- A moment on the lips, forever on the hips: از این اصطلاح برای تأکید به لزوم رعایت رژیم غذایی استفاده میکنیم. کلمه «hip» به معنای «ران» است و این اصطلاح به لذت لحظهای غذا و تأثیر ماندگار آن در اضافه وزن اشاره دارد، مانند مثال زیر:
No more chocolate cake for me. As they say, a moment on the lips, forever on the lips.
دیگر کیک شکلاتی نمیخواهم. به قول معروف، لذتش برای یک لحظه است و چاقیاش برای همیشه.
- Thank you for your excellent service: اگر در انتهای صرف وعده غذایی خود در رستوان میخواهید از پیشخدمت بابت خدمترسانیاش تشکر کنید، میتوانید این عبارت را بهکار ببرید:
Here’s a ten-dollar tip. Thank you for your excellent service.
این ده دلار بهعنوانِ انعام خدمت شما. از خدمات عالی شما ممنونم.
مکالمه انگلیسی بین فروشنده و مشتری
یکی دیگر از نمونههای بارز و کاربردی مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را میتوان گفتوگوی بین فروشنده و مشتری در نظر گرفت. خواندن مکالماتی که در موقعیتهای واقعی بهکار رفتهاند به ما کمک میکنند تا در مواجه با شرایط مشابه در زندگی واقعی، آمادگی بیشتری داشته باشیم و با عبارات رایج مربوط به آن آشنا باشیم، درنتیجه با اعتمادبهنفس بیشتری انگلیسی صحبت کنیم.
در ادامه مکالمه زبان انگلیسی بین فروشنده و مشتری را میخوانیم. عبارات و اصطلاحات مهم آن بولد شده است. همچنین، ترجمه فارسی و توضیح اصطلاحات آن را در ادامه آوردهایم.
Salesperson: Hi there! Can I help you find anything today?
Customer: Hi, thanks for asking! I’m looking for a new pair of jeans. Something comfortable but also stylish, you know?
Salesperson: Absolutely! We have a great selection of jeans. What are you looking for? Something loose or tight?
Customer: Hmm, that’s a good question. I want something to fit me like a glove—not too baggy but not too tight, either.
Salesperson: Perfect! We have some great straight-leg jeans that might be just what you’re looking for. They’re a classic style that never goes out of fashion. Would you like to try them on?
Costumer: Sure, that sounds great! What size would fit me? I usually wear a size 8.
Salesperson: Here you are, try these on. Our fitting rooms are right over here.
Customer: Wow! It perfectly fits me.
Salesperson: Exactly! It looks great on you.
ترجمه مکالمه
فروشنده: سلام، امروز چطور میتونم کمکتون کنم؟
مشتری: سلام! ممنون که پرسیدید! راستش دنبال یه شلوار جین جدیدم. یه چیزی که هم راحت باشه و هم مدل خوبی داشته باشه. میدونید منظورم چیه؟
فروشنده: قطعا! ما یه مجموعه عالی از شلوارهای جین داریم. دنبال چجور شلواری میگردید؟ آزاد باشه یا تنگ؟
مشتری: اوممم، سوال خوبیه. یه چیزی میخوام که کیپِ تنم باشه. نه خیلی گشاد و نه خیلی تنگ.
فروشنده: عالیه! ما چند شلوار جین راسته داریم که احتمالا همون چیزی باشن که مدنظرتونه. یه مدل کلاسیکه که هیچوقت از مُد نمیافته. میخواین اونا رو پرو کنید؟
مشتری: حتما! عالی بهنظر میرسه. فکر میکنید چه سایزی مناسبم باشه؟ من معمولا سایز ۸ میپوشم.
فروشنده: بفرمایید، این رو امتحان کنید. اتاق پرو ما اونجا است.
مشتری: به به! کاملا اندازمه.
فروشنده: دقیقا! خیلی بهتون میاد.
در این بخش از مطلب، اصطلاحات مهم در مکالمه فوق را توضیح دادهایم.
- …I am looking for: حین خرید در مغازه و برای بیان اینکه بهدنبال چه چیزی هستید، میتوانید این عبارت را بهکار ببرید. همچنین، فروشنده ممکن است از شکل سوالی این عبارت استفاده کند، مانند مثال زیر:
A: What are you looking for, Ma’am?
B: I am looking for a baggy T-shirt.
A: چه چیزی مدنظرتونه خانم؟
B: دنبال یک تیشرت آزاد میگرد.
- To fit someone like a glove: این اصطلح عامیانه را زمانی بهکار میبریم که لباسی کاملا برای کسی اندازه و مناسب باشد. «قالبِ تن/کیپِ تن کسی بودن» میتواند معادل فارسی مناسبی برای آن باشد، مانند مثال زیر:
Wow! This dress fits you like a glove. You should definitely buy it.
به به! این لباس کاملا قالبِ تنت است. واقعا باید آن را بخری.
- To go out of fashion: این اصطلاح بهمعنای «از مُد افتادن» بهکار میرود، مانند مثال زیر:
Always buy clothing that won’t go out of fashion anytime soon.
همیشه لباسهایی بخر که به این زودیها از مُد نمیافتند.
- To try something on: این فعل عبارتی حین خرید کردن بسیار کاربردی است در معنای «پررو کردن» یا «امتحان کردن» کفش و لباس استفاده میشود. از آنجا که جزو افعال عبارتی جداشدنی است، فرقی نمیکند مفعول را بین فعل و حرف اضافه یا بعد از آن بیاورم:
Excuse me, Can I try these shoes on?
Excuse me, can I try on these shoes?
ببخشید میتوانم این کفشها را امتحان کنم؟
- ?What size would fit me: فعل «fit» در زبان انگلیسی به معنای «اندازه بودن» است و اگر مطمئن نیستید که چه سایزی از لباس یا کفش مناسب شما است، میتوانید این عبارت پرسشی را بهکار ببرید:
I’m not sure what size to get. Can you please help me find out what size would fit me?
مطمئن نیستم که چه سایزی بگیرم. میشه لطفا راهنماییم کنید که چه سایزی اندازهام میشود؟
- To look great on someone: اگر بخواهیم به زبان انگلیسی بگوییم که لباس، مدل مو یا آرایشی بهکسی میآید، میتوانیم از این عبارت کاربردی استفاده کنیم، مانند مثال زیر:
A: What do you think about my new red lipstick?
B: It looks great on you! Where did you get it?
A: نظرت راجع به رژ لب جدیدم چیه؟
B: خیلی بهت میآید. از کجا آن را خریدی؟
مکالمه انگلیسی بین توریست و پذیرش هتل
گفتوگو با پذیرش هتل برای رزرو اتاق یکی از نمونههای کاربردی دیگر برای مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر است. خواندن این قبیل مکالمات ما را برای موقعیتهای واقعی مشابه آماده میکند.
در ادامه مکالمه زبان انگلیسی بین تورییست و پذیرش هتل را میخوانیم. عبارات و اصطلاحات مهم آن بولد شده است. همچنین، ترجمه فارسی و توضیح اصطلاحات آن را در ادامه آوردهایم.
Tourist: Hello! Excuse me, do you have any rooms available for tonight?
Receptionist: Good afternoon. Welcome to the Grand View Hotel. Absolutely! Can I get your name, please?
Tourist: Sure, it’s Sarah Jones. I’m traveling alone and was hoping for a single room with a nice view, if possible.
Receptionist: Certainly, Ms. Jones. We do have a few single rooms available with great city views. Would you prefer a king-size bed or a double?
Tourist: A double bed would be perfect. How much would that be for one night?
Receptionist: A double room with a city view is $120 per night. Would you like me to reserve that for you?
Tourist: That sounds great! Yes, please reserve it for me. Do you take cash or credit?
Receptionist: Will do! Either is fine.
Tourist: Thank you. Here’s my card. I’ll be arriving around 7 pm this evening.
Receptionist: Wonderful! The room will be ready when you arrive. Here’s a map of the hotel and your room key. Enjoy your stay in our hotel!
ترجمه مکالمه
توریست: سلام! میبخشید برای امشب اتاق خالی دارید؟
متصدی پذیرش: عصر بهخیر. به هتل «گرند ویو» خوش آمدید. میشه اسمتون رو بگید؟
توریست: حتما! من «سارا جونز» هستم. تنها سفر میکنم و درصورت امکان یه اتاق تکنفره با نمای زیبا میخواستم.
متصدی پذیرش: حتما خانم «جونز». چند اتاق تکنفره خالی با نمای عالی از شهر داریم. تختخواب خیلی بزرگ میخواید یا دونفره؟
توریست: دونفره باشه عالی میشه. هزینه اقامت برای یک شب چقدر میشه؟
متصدی پذیرش: یک اتاق با تخت دو نفره و نمای شهر شبی ۱۲۰ دلار میشه. تمایل دارید براتون رزروش کنم؟
توریست: عالیه! بله لطفا برام رزروش کنید. نقدی قبول میکنید یا اعتباری؟
متصدی پذیرش: حتما! هر دو.
توریست: ممنونم. اینم از کارتم. حدود ساعت ۷ عصر برمیگردم.
متصدی پذیرش: عالیه! وقتی برسید اتاقتون آماده است. این هم از نقشه هتل و کلید اتاقتون. امیدوارم از اقامتتون در این هتل لذت ببرید.
در ادامه اصطلاحات این مکالمه را همراه توضیح دادهایم.
- ?Do you have any rooms available for + time duration: تصور کنید که وارد هتلی در کشوری انگلیسیزبان شدهاید و میخواهید بدانید آیا اتاق خالی برای شما دارند یا خیر. در چنین شرایطی میتوانید از عبارت کاربردی فوق استفاده کنید. همچنین، بعد از for میتوان به زمان موردنظر برای اقامت اشاره کرد، مانند مثال زیر:
A: Do you have any rooms available for October 12th?
B: Let me check. Good news! We have a few rooms available for October 12th. Would you like to reserve one?
A: برای دوازدهم اکتبر اتاق خالی دارید؟
B: بذارید بررسی کنم. خبر خوش! چند اتاق خالی برای ۱۲ اکتبر داریم. میخواهید یکی از آنها را رزرو کنید؟
- ?Can I get your name, please: هتل با پرسیدن این عبارت از شما میخواهد تا اسم خود را به او بگویید تا بتواند اتاق را به نام شما ثبت کند، مانند مثال زیر:
A: I’d like to reserve a room for the night.
B: Sure. Can I get your name, please?
A: میخواستم برای شب یک اتاق رزرو کنم.
B: حتما. میتوانم اسمتان را بدانم؟
- ?Would you prefer a king-size bed or a double: متصدی پذیرش هتل معمولا از این عبارت پرسشی برای جویا شدن از اندازه تخت موردنظر شما استفاده میکند. تختهای هتل معمولا سه سایزبندی میتوان دید که به ترتیب از سایز کوچک به بزرگ «Double» و «Queen» و «King» نام دارند. اندازه تختهای Double اغلب از تختهای استاندارد دو نفره کمی بزرگتر است. تخت Queen از نظر اندازه در میانه قرار دارد و تختهای King بزرگترین نوع تخت در هتل محسوب میشوند.
- ? How much would that be for + time duration: زمانی که بخواهید از هزینه اقامت خود در هتل مطلع شوید، میتوانید این عبارت را بهکار ببرید و بعد از «for» مدت زمان اقامت خود را ذکر کنید، مانند مثال زیر:
How much would that be for five nights?
[هزینه اقامت] برای پنج شب چقدر میشود؟
- Price + per + unit of time: در زبان انگلیسی «per» در معنای «به ازایِ» استفاده میشود. از این ساختار برای نشان دادن رابطه بین قیمت و طول مدت استفاده از چیزی استفاده میکنیم:
The price of private teaching is $20 per hour.
هزینه تدریس خصوصی ساعتی ۲۰ دلار است.
اگر قصد سفر یا مهاجرت به کشورهای انگلیسیزبان را دارید، برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی خود میتوانید فیلم آموزش مکالمه انگلیسی برای سفر، مهاجرت تحصیلی فرادرس را ببینید. به این منظور، کافی است روی لینک زیر کلیک کنید.
- ?Do you take cash or credit: این عبارت در زبان انگلیسی کاربرد گستردهای دارد و حین پرداخت در فروشگاه، رستوران و… برای اطمینان حاصل کردن از روشی که میتوانیم با آن پرداخت کنیم استفاده میشود، مانند مثال زیر:
A: It’ll be 5 dollars.
B: Do you take cash or credit?
A: میشود ۵ دلار.
B: نقدی قبول میکنید یا اعتباری؟
- …Enjoy your stay in: در این جمله «stay» در نقش اسم و بهمعنای «اقامت» بهکار رفته است. از این عبارت استفاده میکنیم تا اوقات خوشی را برای کسی حین اقامتش در مکان خاصی، مثل یک شهر، کشور یا هتل، آرزو کنیم، مانند مثال زیر:
Enjoy your stay in Hawaii.
لحظات خوبی را در «هاوایی» برای شما آرزو میکنم.
یادگیری اصطلاحات روزمره انگلیسی در موقعیت
انگلیسیزبانان از طیف گستردهای از «عبارات» (Expressions) و «اصطلاحات» (Idioms) در گفتوگوها و معاشرتهای روزمره خود استفاده میکنند. برای تسلط کامل به زبان انگلیسی، بهخصوص مهارت Speaking، لازم است تا یادگیری این اصطلاحات و عبارات را جدی بگیریم چراکه بدون آنها نمیتوانیم مقصود خود را بهدرستی به مخاطب برسانیم.
اما بهترین راه برای یادگیری این اصطلاحات روزمره چیست؟ بهطور کلی، ذهن انسان بهنحوی طراحی شده است که اگر اطلاعات جدید را بهطور طبقهبندی شده دریافت کند، راحتتر میتواند آنها را به حافظه بسپارد. از این رو، توصیه میشود اصطلاحات زبان انگلیسی را دستهبندیهای موضوعی و در موقعیت یاد بگیرید. برای مثال، اصطلاحات رایج انگلیسی در فرودگاه را بهصورت یکجا و باهم یاد بگیرید و سپس به سراغ موضوع دیگری مثل اصطلاحات انگلیسی ضروری حین خرید بروید.
فیلمهای آموزشی بسیاری در مجموعه آموزشهای زبان انگلیسی فرادرس برای یادگیری عبارات و اصطلاحات انگلیسی فراهم شده است که از این میان فیلم آموزشی زیر را بهطور خاص برای یادگیری اصطلاحات روزمره انگلیسی به شما توصیه میکنیم. این فیلم آموزشی فرادرس، اصطلاحات و عبارات انگلیسی را در موقعیتهای مختلف مثل احوالپرسی، صحبت در مطب دندانپزشکی، مکالمه تلفنی انگلیسی و … به شما آموزش میدهد:
تمرین مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر
در این بخش از مطلب، چند مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را در موضوعات مختلف برای شما ارائه کردهایم تا با پر کردن جاهای خالی موجود در آنها، دانش خود را از اصطلاحات آموخته شده در این مقاله بسنجید.
تمرین اول
در متن زیر نمونه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را میبینیم که بعد از مدتی یکدیگر را دیدهاند و مشغول به سلام و احوالپرسی هستند. جاهای خالی را با استفاده از اصطلاحات موجود در کادر زیر پر کنید.
How’s life? – Not much – Hey there – We should definitely catch up more often – the same old, same old
Conversation 1:
A: ___ It’s been ages since we last caught up. ____?
B: Oh, ___, just the usual. What have you been up to?
A: I’ve been working on this new project, and it’s been keeping me super busy. How about you?
B: I’ve been good, just taking it easy. You know, ____. But hey, I heard you started a new hobby. What’s that all about?
A: Oh yeah, I’ve been trying my hand at painting. It’s been a fun way to relax after work.
B: I’m glad to hear about your painting, and it was nice to bump into you. Would you like to grab a coffee this weekend?
A: That sounds great! ____.
Answer 1:
A: Hey there! It’s been ages since we last caught up. How’s life?
B: Oh, not much, just the usual. What have you been up to?
A: I’ve been working on this new project, and it’s been keeping me super busy. How about you?
B: I’ve been good, just taking it easy. You know, the same old, same old. But hey, I heard you started a new hobby. What’s that all about?
A: Oh yeah, I’ve been trying my hand at painting. It’s been a fun way to relax after work.
B: I’m glad to hear about your painting, and it was nice to bump into you. Would you like to grab a coffee this weekend?
A: That sounds great! We should definitely catch up more often.
تمرین دوم
در ادامه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درمورد شغل را میخوانیم. با استفاده از عبارات کادر زیر، جاهای خالی آن را پر کنید.
learn the ropes- What do you do outside of work?- got the sack- How much experience do you have in ….? – the talk shop
Conversation 2:
A: Hey, did you hear that Sarah ___ last week?
B: Yeah, poor Sarah! I was surprised, too. She was such a fast learner and could ____ in just a month.
A: Speaking of which, ____ marketing? Three years?
B: Exactly! I’ve been in this field for three years now, but I still have so much to learn. By the way, ____? Do you have any hobbies?
A: Oh, I’m into hiking and photography. It’s a great way to unwind after work. How about you?
B: I’m a bit of a bookworm, to be honest. Love getting lost in a good story.
A: Nice! You know, we should stop ___ and give ourselves a break from all work-related stuff. How about grabbing lunch together sometime this weekend?
B: Absolutely! A break from work conversations sounds refreshing. Let’s make it happen.
Answer:
A: Hey, did you hear that Sarah got the sack last week?
B: Yeah, poor Sarah! I was surprised, too. She was such a fast learner and could learn the ropes in just a month.
A: Speaking of which, how much experience do you have in marketing? Three years?
B: Exactly! I’ve been in this field for three years now, but I still have so much to learn. By the way, what do you do outside of work? Do you have any hobbies?
A: Oh, I’m into hiking and photography. It’s a great way to unwind after work. How about you?
B: I’m a bit of a bookworm, to be honest. Love getting lost in a good story.
A: Nice! You know, we should stop the shop talk and give ourselves a break from all work-related stuff. How about grabbing lunch together sometime this weekend?
B: Absolutely! A break from work conversations sounds refreshing. Let’s make it happen.
تمرین سوم
در این تمرین مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر درمورد سلامتی و بیماری را میخوانیم. با استفاده از اصطلاحات کادر زیر جاهای خالی آن را پر کنید.
how long have you been feeling this way?- as pale as a ghost- get better soon- feeling under the weather- Just to be on the safe side
Conversation 3:
A: Hey there, you look ____. What’s going on? Are you ____?
B: Yeah, I’m not feeling well. My stomach hurts, and I feel burnt out.
A: Oh no, that doesn’t sound good. _____?
B: It started a couple of days ago, and I thought it would pass, but no. To be honest, I’m not sure what’s going on.
A: I’m really sorry to hear that. ____, I think you should see a doctor. They could give you some advice or prescribe something to help.
B: You’re right. I’ve been thinking about it, too. I’ve just been super busy this week—work, family, you know how it is.
A: Absolutely, but your health is important, too. Take care of yourself and ____, okay?
B: Aww, thanks. will do.
Answer:
A: Hey there, you look as pale as a ghost. What’s going on? Are you feeling under the weather?
B: Yeah, I’m not feeling well. My stomach hurts, and I feel burnt out.
A: Oh no, that doesn’t sound good. How long have you been feeling this way?
B: It started a couple of days ago, and I thought it would pass, but no. To be honest, I’m not sure what’s going on.
A: I’m really sorry to hear that. Just to be on the safe side, I think you should see a doctor. They could give you some advice or prescribe something to help.
B: You’re right. I’ve been thinking about it, too. I’ve just been super busy this week—work, family, you know how it is.
A: Absolutely, but your health is important, too. Take care of yourself and get better soon, okay?
B: Aww, thanks. Will do.
تمرین چهارم
در این تمرین مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر، گارسون و مشتری، را میخوانیم. این مکالمه بهم ریخته است، آن را بخوانید و شمارهها و حروف مربوطه را بههم متصل کنید.
A. Of course, here you are. | 1. Could we get a table for four, please? |
B. Absolutely, let me check for availability. | 2. Could we put our names down on a waiting list? |
C. Certainly, take your time. | 3. Are there any vegan options? |
D. Excellent choice! Your order will be ready shortly. | 4. May I have the menus, please? |
E. Sure, your wait time should be about 15 minutes. | 5. We’d like a few more minutes to look over the menu. |
F. Great, would you like a receipt? | 6. We’ll get the taco and ravioli. |
G. absolutely! We have a dedicated vegan section on our menu. | 7. Is this for here or to go? |
H. Thanks! that’s very generous of you. | 8. Is everything ok with your meal? |
I. To go, please. | 9. I’ll pay in cash. |
J. Everything’s okay. Thanks for asking. | 10. Keep the change as a tip. |
برای نمایش پاسخ درست میتوانید روی گزینه «جواب» کلیک کنید.
Answer:
1. B: Absolutely, let me check for availability.
2. E: Sure, your wait time should be about 15 minutes.
3. G: Absolutely! We have a dedicated vegan section on our menu.
4. A: Of course, here you are.
5. C: Certainly, take your time.
6. D: Excellent choice! Your order will be ready shortly.
7. I: To go, please.
8. J: Everything’s okay. Thanks for asking.
9. F: Great, would you like a receipt?
10. H: Thanks! that’s very generous of you.
تمرین پنجم
در این تمرین یک نمونه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را میخوانیم. این مکالمه بهم ریخته است. جملات زیر را بخوانید و آنها را از شماره ۱ تا ۸ مرتب کنید.
- Sarah: You’re right. Worry solves nothing.
- Sarah: Ugh, I am ready to drop the test! I studied forever, but I still feel awful. What if I bombed it?
- Michael: Of course! Besides, we can celebrate finishing the exams. Are you up for a big juicy burger?
- Michael: Hey, don’t worry! You did your best. Even if it goes bad, we can figure it out later.
- Sarah: Absolutely! Good food always helps.
- Sarah: Thanks! Now I feel much better. You always know how to cheer me up.
- Michael: Same! It helps me forget about all my problems. To be honest, I have a feeling everything will be alright.
- Michael: That’s what friends are for! Now, let’s get out of here!
برای نمایش پاسخ درست میتوانید روی گزینه «جواب» کلیک کنید.
Answer:
2. Sarah: Ugh, I am ready to drop the test! I studied forever, but I still feel awful. What if I bombed it?
4. Michael: Hey, don’t worry! You did your best. Even if it goes bad, we can figure it out later.
1. Sarah: You’re right. Worry solves nothing.
3. Michael: Of course! Besides, we can celebrate finishing the exams. Are you up for a big juicy burger?
5. Sarah: Absolutely! Good food always helps.
7. Michael: Same! It helps me forget about all my problems. To be honest, I have a feeling everything will be alright.
6. Sarah: Thanks! Now I feel much better. You always know how to cheer me up.
8. Michael: That’s what friends are for! Now, let’s get out of here!
جمعبندی
در این مطلب آموختیم که برای صحبت کردن به انگلیسی، ابتدا لازم است تا مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را تمرین کنیم. برای مثال، از دوست یا همکلاسی خود بخواهیم با ما انگلیسی صحبت کند. یکی دیگر از راهکارهای پیش رو نیز، خواندن و گوش دادن به چند مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر است. در این روش، علاوه بر آشنایی با اصطلاحات رایج در موقعیتهای مختلف، تلفظ صحیح کلمات را یاد میگیریم و مهارت Listening خود را تقویت میکنیم.
همچنین، روشهای کاربردی دیگری برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی را برشمردیم که میتوان آنها در موارد جدول زیر خلاصه کرد.
کاربردیترین روشها تقویت مکالمه انگلیسی |
یادگیری اصطلاحات رایج در موقعیتهای واقعی مثل سفارش غذا یا رزو هتل |
غلبه بر ترس از اشتباه صحبت کردن به انگلیسی |
صحبت کردن با خود و ضبط کردن صدا |
استفاده از تکنیک سایه یا Shadowing |
تماشای فیلمها و سریالهای انگلیسی |
استفاده از فیلمهای آموزشی تقویت مکالمه زبان انگلیسی |
در ادامه، برخی از رایجترین اصطلاحات در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را توضیح دادیم. در این بخش، با کلمات و عبارات رایج برای سلام کردن، احوال پرسیدن و تشکر کردن به زبان انگلیسی در موقعیتهای رسمی و غیررسمی آشنا شدیم. سپس، ۱۲ نمونه مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را در دستهبندیهای متفاوت خواندیم:
- مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر در موضوعات مختلف: مثل شغل، غذا، خانواده و…
- مکالمه زبان انگلیسی بین افراد مختلف: مثل دو دوست، معلم و دانشآموز، بیمار و پزشک و…
در انتهای مطلب نیز تمرینات متنوعی ارائه کردیم تا با استفاده از آنها دانش خود از اصطلاحات مهم در مکالمه زبان انگلیسی بین دو نفر را بسنجید.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
source