حتما تا کنون دقت کردهاید که رفتار شما زمانی که در یک اتاق تنها هستید با زمانی که دیگران حضور دارند، یکسان نیست. حتی اگر دوست شما در اتاق همراه شما باشد، رفتار شما بسیار متفاوت از هنگامی است که والدین شما در اتاق هستند. همانطور که میبینید حضور دیگران و محیط اجتماعی میتواند به شدت بر رفتار ما تاثیر بگذارد. علمی که به مطالعه تاثیر محیط اجتماعی بر افکار، احساسات و رفتار انسان میپردازد، روانشناسی اجتماعی نام دارد. در این مقاله از مجله فرادرس ابتدا توضیح میدهیم روانشناسی اجتماعی چیست، سپس موضوعات و کاربردهای آن را توضیح میدهیم و به بررسی تفاوت آن با جامعهشناسی میپردازیم. در گام بعدی مهمترین نظریهها و حیرتانگیزترین آزمایشهای روانشناسی اجتماعی را توضیح میدهیم و در آخر چند تا از معروفترین کتابها در این زمینه را معرفی میکنیم.
روانشناسی اجتماعی چیست ؟
«روانشناسی اجتماعی» (Social Psychology) علمی است که به مطالعه ارتباط متقابل فرد و گروههای اجتماعی میپردازد. این شاخه از روانشناسی از روشهای علمی استفاده میکند تا توضیح دهد که چگونه افکار، هیجانها و رفتار یک فرد تحت تاثیر حضور واقعی یا ضمنی دیگر انسانها قرار میگیرد. به بیانی سادهتر، روانشناسی اجتماعی بررسی میکند چطور رفتار هر فرد تحت تاثیر محیط اجتماعی که در آن قرار دارد، تغییر میکند.
رفتار افراد هنگامی که تنها هستند، با زمانی که در کنار دیگران قرار دارند، متفاوت است. تصمیمهایی که میگیریم و رفتارهایی که از خود نشان میدهیم نه تنها به حضور افراد بلکه به تعداد افراد حاضر و جایگاه آنها نیز بستگی دارد. به عنوان مثال، رفتار شما در کنار دوستان متفاوت از همکاران است. همچنین، زمانی که تنها یکی از دوستان صمیمی شما حضور دارد، تصمیمهای متفاوتی نسبت به زمانی که در کنار گروهی از دوستان هستید، میگیرید.
در کنار این موارد، روانشناسهای اجتماعی، بسیاری از مشکلات اجتماعی را نیز بررسی میکنند چراکه این دسته مسائل بر سلامت روانی افراد جامعه تأثیر میگذارد. «قلدری» (Bullying) در گروههای نوجوانان یک نمونه از این مسائل است. در ادامه به برخی از دیگر موضوعاتی که در روانشناسی اجتماعی بررسی میشوند، اشاره میکنیم.
موضوعات روانشناسی اجتماعی
روانشناسی اجتماعی طیف وسیعی از موضوعات را بررسی میکند. در ادامه به برخی از این موضوعات به همراه مثالهای مربوط به آنها اشاره میکنیم.
- رفتارهای گروهی: چطور میتوان یک کار جمعی را به کارآمدترین شکل ممکن پیش برد؟ کارآمدترین گروهها از قرارگیری چه تیپهای شخصیتی در کنار هم تشکیل شده است؟ چطور میتوان افراد را برای پیوستن به گروههای اجتماعی ترغیب کرد؟
- ادراک اجتماعی و تعامل اجتماعی: چه فکری راجع به دیگر افراد حاضر در جمع میکنیم؟ باور داریم آنها چه فکری در مورد ما دارند؟ این افکار چطور بر تعامل اجتماعی ما تاثیر میگذارد؟
- رهبری و مدیریت: چطور میتوان افراد یک گروه را با انگیزه نگه داشت؟ بهترین شیوه مدیریتی در هر سازمانی کدام است؟ کدام تیپهای شخصیتی بیشتر به ویژگیهای مدیر و رهبر نزدیکند؟
- رفتارهای غیرکلامی مثل زبان بدن: هر کدام از حالات بدنی ما چه معنایی دارد؟ برای قانع کردن افراد در مذاکره باید چه حالتی به بدن خود بدهیم؟ برای انتقال حس دوستانه چطور؟ به چه شکل میتوان رفتار و افکار افراد را با توجه به زبان بدن آنها پیشبینی کرد؟
- مطابقت فرد با گروه اجتماعی (همنوایی): چه میشود که برخی افراد تحت فشارهای اجتماعی از عقاید خود دست میکشند و رفتارهایی خلاف باورهای قبلی خود انجام میدهند؟ فشار همنوایی با جمعیت تا چه اندازه میتواند قدرتمند باشد؟ چطور میتوان از خطرهای این موضوع پیشگیری کرد؟
- اطاعت و تقلید: ما بیشتر از چه کسانی در اجتماع اطاعت یا تقلید میکنیم؟ آیا پوشش آنها بر روی این موضوع تاثیر میگذارد؟ جایگاه اجتماعی، سن و موارد دیگر چطور؟
- متقاعدسازی: چه عواملی بر روی میزان تاثیرپذیری ما از دیگران اثر میگذارند؟ چطور میتوان در مذاکره یا تجارت فرد متقابل را متقاعد کرد؟ چه راهکارهایی برای این موضوع وجود دارد؟
- پرخاشگری در محیط اجتماعی: واکنش افراد مختلف در شرایط گوناگون در برابر خشونتهای فیزیکی در اجتماع به چه شکل است؟ خشونتهای اجتماعی به چه دلیل شکل میگیرند؟ چه چیزی باعث میشود برخی افراد گاه بیرحمانه رفتار کنند؟
کاربرد روانشناسی اجتماعی
روانشناسی اجتماعی در بسیاری از تحقیقات برای درک رفتار اجتماعی انسان نقش دارد اما عملکرد این شاخه فقط تحقیق نیست و کاربردهای فراوانی دارد. از جمله این کاربردها میتوان به مثالهای زیر اشاره کرد.
- روانشناسهای اجتماعی با توجه به درک خود از رفتار انسانی به سازمانها و شرکتها برای استخدام، آموزش و رهبری کارکنان کمک میکنند.
- روانشناسهای اجتماعی به مدیرها یاد میدهند چطور اقتدار کافی برای مدیریت مجموعه خود را داشته باشند و از چه راهبردهایی برای مدیریت بهتر کارکنان استفاده کنند.
- دانستههای روانشناسی اجتماعی در بازاریابی و تبلیغات موثر است و در مذاکره، متقاعدسازی و اصول تجاری نقش بهسزایی دارد.
- متخصصهای روانشناسی اجتماعی در مدرسه برنامههای آموزشی را بررسی میکنند و به معلمهای آموزش میدهند چگونه پویایی اجتماعی را در کلاس درسی خود و محیط مدرسه حفظ کنند.
- دانش روانشناسی اجتماعی برای جذب و حفظ افراد در گروههای اجتماعی، موقعیتهای شغلی یا فعالیتهای فرهنگی کارآمد است.
- روانشناسی اجتماعی کمک میکند رفتارهای مخرب اجتماعی مانند قلدری کردن، بزههای گروهی، استعمال مواد مخدر و… کاهش یابد.
- روانشناسی اجتماعی با بررسی نقش فرایندهای اجتماعی در سلامت روان فردی افراد، در راستای ارتقای سلامت روان تلاش میکند، و… .
تفاوت روانشناسی اجتماعی با جامعهشناسی چیست ؟
شباهتهای بسیاری میان روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی وجود دارد. با این حال، مهم است که بین این دو تفاوت قائل شویم. جامعهشناسی به رفتار و تاثیر اجتماعی در سطح بسیار گستردهای نگاه میکند و به مطالعه نهادها و فرهنگهایی که بر نحوه رفتار گروهی از مردم تاثیر میگذارد، علاقهمند است، یعنی رفتار گروهی مردم را بررسی میکند. در عوض، روانشناسی اجتماعی به بررسی رفتار فرد در گروه و اجتماع میپردازد.
مهمترین نظریههای روانشناسی اجتماعی
روانشناسی اجتماعی شامل تاریخچهای از آزمایشهای بسیار حیرتآور است. نتیجه اکثر این آزمایشها باورکردنی نیست و شگفتی به همراه دارد. در ادامه برخی از مهمترین آزمایشهای روانشناسی اجتماعی را معرفی میکنیم.
مسئله اطاعت و آزمایش میلگرم
بعد از جنگ جهانی دوم بود که تحقیقات در زمینه روانشناسی اجتماعی بهطور جدی آغاز شد. وحشت از ماجرای هولوکاست باعث شد دانشمندان از خود بپرسند چه چیزی باعث شد مردم در چنین اعمال شیطانی شرکت کنند؟ همرنگ شدن با گروه، فشار گروههای اجتماعی و مسئله اطاعت اجتماعی تا چه حد در این موضوع موثر است؟
به عنوان مثال روانشناس اجتماعی به نام «استنلی میلگرم» (Stanley Milgram) آزمایشی طراحی کرد تا نشان دهد مردم چقدر مایلند از شخصیتهای مرجع پیروی کنند. میلگرم و همکارانش در این آزمایش به شرکتکنندگان دستور دارند شوک الکتریکی خطرناکی را به فرد دیگری وارد کنند. البته این شوکها واقعی نبودند اما فرد دوم وانمود میکرد که به علت شوکهای الکتریکی آسیب دیده و در رنج است، تا حدی که وقتی شوک ۳۰۰ ولتی به او وارد میشد با مشت به دیوار میکوبید و خواهش میکرد این عمل را متوقف کنند.
پیشبینی اولیه متخصصین روانشناسی این بود این بود که تنها ۱ درصد از شرکتکنندگان حاضر میشوند چنین کاری را انجام دهند. با این حال، در عمل ۶۵ درصد از شرکتکنندهها تنها به این دلیل که دانشمندان به آنها گفته بودند این کار را انجام دهند، حداکثر شوک ممکن را وارد کردند. این آزمایش یکی از بدنامترین و حیرتآورترین آزمایشهای تاریخ روانشناسی است. جزئيات آزمایش میلگرم را میتوانید در مجله فرادرس مطالعه کنید.
چه زمانی بیشترین اطاعت صورت میگیرد؟
میلگرم برای اینکه مشخص کند چه زمانی بیشترین اطاعت و فرمانبرداری صورت میگیرد، آزمایش خود را به شکلهای مختلفی تکرار کرد. مثلا در حالت اول قربانی پشت یک دیوار و در اتاقی دیگر بود اما در تکرار آزمایش، قربانی در یک اتاق به همراه شرکتکننده قرار گرفت. در این حالت تنها ۴۰ درصد شرکتکنندهها تا حداکثر شوک پیش رفتند. هنگام تکرار سوم، شخص قربانی دستهای خود را که در یک حلقه فلزی شوکدهنده قرار داشت، از حلقه خارج میکرد اما همکاران میلگرم به شرکتکننده میگفتند که دستهای او را به زور در حلقه شوکدهنده قرار دهند. در این حالت تنها ۳۰ درصد شرکتکنندهها اطاعت کردند.
متغیر دیگر میلگرم، حضور یا عدم حضور دانشمند دستوردهنده در اتاق بود. در حالت اول یک دانشمند در اتاق آزمایش در چند قدمی شرکتکننده حضور داشت و هر بار که شرکتکننده مردد میشد، با لحن خشکی به او میگفت که ادامه بدهد اما در یکی از تکرارهای این آزمایش، این فرد بعد از ارائه دستورهای اولیه از اتاق خارج میشد. در این تکرار تنها ۲۰ درصد افراد تا مراحل انتهایی پیش رفتند.
در نهایت، وجود الگو در تصمیم شرکتکنندهها بیتاثیر نبود. طی یکی از تکرارهای این آزمایش به جای یک دانشمند، سه دانشمند در اتاق بودند و دو دانشمند به طور کامل از اولی اطاعت میکردند و دکمه شوک الکتریکی را فشار میدادند. در این حالت ۷۲ درصد شرکتکنندهها از دستورات اطاعت کردند اما وقتی دانشمندان حاضر در آزمایش از انجام این کار سر باز زدند، تنها ۱۰ درصد شرکتکنندهها فرمانبردار باقی ماندند.
همچنین، زمانی که میلگرم تحت نام موسسه معتبر دانشگاه ییل فعالیت میکرد، شرکتکنندهها بیشتر دستورات او را اجرا میکردند. حتی پوشش مقتدرانه (کت آزمایشگاهی) یا عادی دانشمندها در میزان فرمانبرداری شرکتکنندهها تاثیر داشت. طبق تحقیقات بیشتر، در کل به نظر میرسد متغیرهایی مثل قدرت و جایگاه اجتماعی و میزان شباهت ادراکشده ما با فرد دستوردهنده در میزان اطاعت موثر است. هر چقدر که شباهت بیشتری از نظر وضعیت اجتماعی، سن و جنسیت احساس کنیم، بیشتر مایل به اطاعت و تقلید از فرد مورد نظر هستیم.
چه ترفندهایی برای جلب رضایت دیگران وجود دارد؟
روانشناسی اجتماعی ترفندهایی برای اطاعت دیگران به ما ارائه میدهد. با شناخت این ترفندها میتوانیم از فرمانبرداری کورکورانه از دیگران جلوگیری کنیم یا به شکلی اخلاقی آنها را برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنیم. در ادامه به فهرستی از این ترفندها اشاره میکنیم.
- درخواست هنگام خوشحالی: وقتی که کسی خوشحال باشد، احتمال اینکه درخواست ما را بپذیرد بیشتر است.
- جلب محبت و توجه: در این روش فرد ابتدا سعی میکند کاری کند تا در نظر دیگران محبوب جلوه کند و مورد علاقه آنها قرار بگیرد، سپس درخواست خود را بیان میکند.
- مدیون کردن: در روش مدیون کردن، ابتدا فرد یک کار کوچک برای دیگر افراد انجام داده و آنها را مدیون خود میسازد، سپس درخواست بزرگتری مطرح میکند و دیگران برای ادای دین خود مجبور به قبول درخواست او میشوند.
- جای پا باز کردن: در این روش فرد ابتدا درخواستهای کوچکی را مطرح میکند که انجام آنها آسان است، سپس به مرور و به آهستگی خواستههای خود را بزرگ و بزرگتر میکند.
- دام انداختن: برای به دام انداختن، فرد ابتدا تنها بخش کوچکی از خواسته خود را به دیگران میگوید که دردسری درست نمیکند. وقتی دیگران خواسته او را پذیرفتند، سپس بقیه درخواست خود را مطرح میکند.
- ایجاد احساس گناه: در این روش فرد وانمود میکند که دیگران به او صدمه زدهاند و با ایجاد احساس گناه دیگران را وادار میکند خواستههای او را بپذیرند.
- دست بالا گرفتن: در این روش فرد ابتدا خواستههای بزرگی را مطرح میکند که میداند دیگران نمیپذیرند، سپس خواسته کوچکتری را که خواسته اصلیاش است، بیان میکند، چون دیگران به چند خواسته اول او نه گفتهاند، احتمال اینکه حال پاسخ مثبت بدهند، بیشتر است.
- کمیابی: در این روش فرد وانمود میکند که در ازای قبول درخواست او، فرد مقابل به پاداش بسیار نایابی دست خواهد یافت. مثلا فروشنده مدعی میشود کالایی که دارد بسیار نایاب است یا معشوق وانمود میکند که جلب محبت او بسیار سخت است. ذهن انسان ناخودآگاه برای دستیابی به چیزهای نایاب مشتاقتر است.
- ضربالاجل: در این روش فرد درخواستی دارد که در ازای آن پاداشی به فرد دیگر میدهد. او وانمود میکند که تنها تا مدت زمان خاصی درخواست خود را ارائه میدهد که البته این زمان ساختگی است اما ذهن مخاطب را به عجله وا میدارد. در حراجها از همین روش استفاده میشود.
نظریه انطباق اجتماعی
«انطباق اجتماعی» یا «همنوایی اجتماعی» (Social Conformity) زمانی اتفاق میافتاد که فرد تحت تاثیر فشار گروهی باورها و رفتار خود را تغییر میدهد تا در گروه پذیرفته شد. شما چه خواهید کرد اگر نظر شما درست باشد اما بقیه اعضای گروه با آن مخالف باشند؟ احتمالا میگویید عقیده خود را حفظ میکنید اما «سولومون اش» (Solomon Asch) در دهه ۱۹۵۰ آزمایشی انجام داد که نتایج متفاوتی در بر داشت.
آزمایش انطباق اجتماعی اش
هنگام اجرای آزمایش «انطباق اجتماعی اش» (Asch’s Conformity Experiments) شرکتکنندهها خبر نداشتند که در یک آزمایش اجتماعی قرار دارند و فکر میکردند این آزمایش، نوعی آزمون ادراکی است. در طی آزمایش، دو کارت موجود در تصویر زیر به شرکتکنندهها نشان داده شد. سه خط روی یک کارت (سمت راست) و یک خط منفرد روی کارت دیگر (سمت چپ) رسم شده بود.
«اش» از شرکتکنندهها خواست تا مشخص کنند کدام یکی از خطوط سهگانه از نظر اندازه برابر با خط منفرد است. پاسخ این سوال به وضوح مشخص است و هنگامی که از شرکتکنندهها بهطور فردی پرسیده شد، همگی پاسخ درست دادند.
در گام بعدی هر شرکتکننده در گروهی ۷ نفره قرار گرفتند که به جز خود او، تمامی ۶ نفر دیگر بازیگرهایی بودند که «اش» استخدام کرده بود. هنگامی که «اش» از گروه میپرسید که کدام یکی از خطوط سهگانه با خط منفرد برابر است، بازیگرها موظف بودند پاسخی را که به وضوح اشتباه است، به عنوان پاسخ درست به بلندی بیان کنند. یعنی شرکتکننده اصلی در جمعیتی قرار میگرفت که همگی به شکلی متحد پاسخی جز گزینه درست را به عنوان جواب بیان میکنند. در چنین حالتی چهل درصد از شرکتکنندگانی که پیش از این پاسخ درست داده بودند، پاسخ خود را عوض کرده و پاسخ اشتباه را انتخاب کردند.
هشدار: مشاهده این عکس ممکن است آزاردهنده باشد.
آزمایش انطباق اجتماعی اش نشان میدهد که چطور افکار و رفتار را میتواند تحت تاثیر فشار گروهی تغییر کند. این آزمایش که یکی از مشهورترین آزمایشهای موجود در روانشناسی اجتماعی است، بعدها به اشکال دیگری تکرار شد. آزمایشهای بعدی نشان داد که کسانی که در فرهنگهای غربی هستند کمتر از فرهنگهای شرقی انطباق گروهی نشان میدهند چراکه فرهنگهای غربی فردگراتر هستند و در شرق، گروه و اجتماع اهمیت بالاتری دارد.
انواع انطباق اجتماعی
سه نوع انطباق اجتماعی وجود دارد:
- «درونیسازی» (Internalization): درونیسازی زمانی رخ میدهد که فرد باورها و هنجارهای اجتماعی اطرافیان خود را میپذیرد. معمولا درونیسازی زمانی اتفاق میافتد که باور داریم اطرافیان اطلاعات بیشتری از ما دارند و آنها را برتر میدانیم.
- «یکسانسازی» (Identification): یکسانسازی هنگامی که رخ میدهد که باور شخصی خود را حفظ میکنیم اما رفتار منطبق با گروه را انجام میدهیم. برای مثال ممکن است یک افسر پلیس مجبور شود به خاطر قانون فردی را دستگیر کند که از نظر خودش مجرم نیست.
- «انطباق خرسندکننده» (Ingratiational conformity): انطباق خرسندکننده زمانی رخ میدهد که کسی برای جلب پذیرش دیگران، رفتار خود را با نظر اکثریت مطابق میکند. این عمل معمولا بهعلت میل به پاداش اجتماعی رخ میدهد. نوجوانانی که برای پذیرش در گروه همسالان دست به رفتارهای مخربی همچون استعمال دخانیات میزنند، مثالی از انطباق خرسندکنندهاند.
آزمایش عروسک بوبو بندورا
«آلبرت بندورا» (Albert Bendura) روانشناس کانادایی آزمایشی به نام «عروسک بوبو» (Bobo Doll) را انجام داد. عروسک بوبو نوعی عروسک بادی ایستاده است که اگر به آن ضربه بزنید، کج شده یا روی زمین میافتد اما مجددا به حالت ایستاده برمیگردد. بندورا به کمک این عروسک یکی از مشهورترین آزمایشهای تاریخ روانشناسی اجتماعی را شکل داد.
نحوه گروهبندی در آزمایش عروسک بوبو بندورا
بندورا برای انجام این آزمایش از گروهبندی خاصی استفاده کرد. در این آزمایش ۹ دسته از دختران و پسران ۳ تا ۶ سال وجود داشتند. هر ۹ دسته در اتاقهایی قرار گرفتند که وسایل بازی در آن بود و یک بزرگسال نیز به عنوان «الگو» (Model) وارد اتاق میشد. تنها دسته اول که به عنوان «گروه شاهد» (Control Group) شناخته میشود، هیچ الگویی نداشت.
دستههای دیگر به دو گروه خشونتآمیز و صلحآمیز تقسیم شدند. در گروههای صلحآمیز، الگو هنگامی که وارد اتاق میشد درست مانند کودکان و با مهربانی به بازی با اسباببازیها میپرداخت و عروسک بوبو را نادیده میگرفت. در گروههای خشونتآمیز، الگو به سراغ عروسک رفته، به آن ضربه میزد و نسبت به آن رفتارهای پرخاشگرانه نشان میداد. همچنین، الفاظی مثل «بزنش! بهش ضربه بزن!» را بیان میکرد.
هر کدام از گروههای خشونتآمیز و صلحآمیز که ۴ دسته را در خود جای میدادند، خود به دو زیرگروه تقسیم میشدند. یعنی هر زیرگروه شامل ۲ دسته میشد. در یک زیرگروه الگو مرد و در زیرگروه دیگر الگو زن بود. در نهایت، هر زیرگروه به دو جمع دخترها و پسرها تقسیم میشد. برای درک بهتر این تقسیمبندیها، میتوانید نمودار بالا را مشاهده کنید.
نحوه اجرای آزمایش عروسک بوبو بندورا
در ابتدا کودکان به همراه الگوهای گروه خود در یک اتاق قرار داشتند و شاهد رفتار الگوی خود با اسباببازیها بودند. بعد از ده دقیقه بندورا کودکان را به اتاق دیگری برد که اسباببازیهای صلحآمیز در آن قرار داشت اما به آنها گفت تنها دو دقیقه میتوانند با اسباببازیها بازی کنند تا در آنها ناامیدی و کلافگی ایجاد کند.
در نهایت کودکان به اتاقی منتقل شدند که در آن هم اسباببازیهای خشونتآمیز و هم اسباببازیهای صلحآمیز وجود داشت. آنها میتوانستند در این اتاق به مدت بیست دقیقه آزادانه بازی کنند و رفتار آنها در این بیست دقیقه مورد بررسی قرار گرفت.
همانطور که پیشبینی میشد کودکانی که الگوی بزرگسال آنها رفتار پرخاشگری داشت، پرخاشگری بیشتری از خود نشان دادند. همچنین، هنگامی که الگو جنسیت یکسانی با کودک داشت، تقلید بیشتری از رفتار او صورت میگرفت. این بخش از آزمایش بندورا نشان داد که هنگامی که احساس شباهت بیشتری نسبت به یک الگو داشته باشیم، به احتمال بیشتری از رفتار او تقلید خواهیم کرد.
معرفی بهترین کتاب های روانشناسی اجتماعی
کتابهای بسیاری در زمینه روانشناسی اجتماعی نوشته شده است که به درک بهتر ما از این رشته کمک میکند. در این بخش از مجله فرادرس به معرفی چند تا از بهترین کتابهای موجود در این زمینه میپردازیم.
۱. روانشناسی اجتماعی ارونسون
مشهورترین کتاب مرجع روانشناسی اجتماعی در ایران، کتاب «روانشناسی اجتماعی» نوشته «الیوت ارونسون» (Elliot Aronson) است. این کتاب مفاهیم کلیدی روانشناسی اجتماعی را به کمک داستانها و مثالهای متعدد روایت میکند و درک آنها را آسانتر میسازد. ارونسون با شرح آزمایشهای واقعی توجه خواننده را جلب کرده و انگیزه کاوش بیشتر را برای خوانندهها فراهم میکند.
۲. روانشناسی اجتماعی رابرت بارون
یکی دیگر از کتابهای مشهور در این زمینه، «روانشناسی اجتماعی» به قلم «رابرت بارون» (Robert Baron) و «نیلا برانسکومب» (Nyla Branscombe) است. این کتاب تلاش میکند نظریههای روانشناسی اجتماعی را با اتفاقات دنیای واقعی پیوند دهد. همچنین، نشان میدهد که چگونه یافتههای روانشناسی اجتماعی میتواند به سوالات مهم ما در مورد زندگی اجتماعی پاسخ دهد.
۳. کتاب عجیبترین مردم جهان
کتاب «عجیبترین مردم جهان» (The Weirdest people in the world) در سال ۲۰۲۰ مورد توجه نیویورک تایمز قرار گرفت و به عنوان بهترین کتاب غیرداستانی انتخاب شد. این کتاب در مورد تکامل مشترک فرهنگها، نهادها و روانشناسی اجتماعی صحبت میکند و تاثیر تحولات فرهنگی بر روانشناسی فردی انسانها را بررسی میکند.
۴. کتاب تاثیرگذاری، رواشناسی متقاعدسازی
کتاب «تاثیرگذاری، رواشناسی متقاعدسازی» (Influence, The Psychology Of Persuasion) در سال ۲۰۰۶ به قلم «رابرت کیالدینی» (Robert Cialdini) نوشته شد و تا کنون بسیار پرفروش بوده است. کایلدینی در «تاثیرگذاری، رواشناسی متقاعدسازی» توضیح میدهد که چرا مردم به بعضی از درخواستها «بله» میگویند، در حالی که بعضی دیگر را رد میکنند و چطور میتوان اصول متقاعدسازی را به لحاظ اخلاقی در موقعیتهای تجاری و روزمره به کار برد.
۵. کتاب روانشناسی اجتماعی قربانیان جمعی
در سراسر جهان، بسیاری از افراد تحت خشونتهای اجتماعی قرار میگیرند و پیامدهای آن را برای طولانی مدت تجربه میکنند. کتاب «روانشناسی اجتماعی قربانیان جمعی» (The Social Psychology Of Collective Victimhood) به بررسی فرایندهای روانشناختی موثر در تجربههای قربانی خشونتهای اجتماعی میپردازد. تحقیر، تمسخر و طرد گروهی نمونهای از این خشونتها هستند و از جمله مثالهای با شدت بیشتر، میتوان نژادپرستی و نسلکشی را نام برد.
۶. کتاب علوم اعصاب اجتماعی
کتاب «علوم اعصاب اجتماعی» (Social Neuroscience) توسط «هارمون جونز» (Harmon Jones) و همکار او «میکائیل اینزلیت» (Michael Inzlicht) تالیف شده است. این کتاب با رویکردی زیستشناختی پدیدههای اجتماعی را بررسی میکند و توضیح میدهد که چگونه پدیدههای زیستی اساس رفتار اجتماعی انسان را تشکیل میدهند.
۷. کتاب دیدگاههای تکاملی در روانشناسی اجتماعی
کتاب «دیدگاههای تکاملی در روانشناسی اجتماعی» (Evolutionary Perspectives On Social Psychology) به قلم «لیسا ولینگ» (Lisa Welling) و همکارانش نوشته شده است. آنها در این کتاب موضوعاتی مثل شناخت اجتماعی، نگرش و تغییر نگرش، روابط بینفردی، روابط عاطفی، خشونت، پرخاشگری و… را از منظر تکاملی بررسی میکنند و برای تقویت استدلال فردی خواننده، دیدگاههایی بسیار متنوع و گاه حتی متضاد ارائه میدهند.
source