شایانیوز- در ششسالگی، بث توماس به روانشناس بالینی خود اعتراف کرد که اگر فرصتی به او داده شود، والدین خوانده و خواهر و برادرش را خواهد کشت. تیم و جولی تنانت، والدین فرزندخوانده او، هر شب دختر کوچکشان (بث) را در اتاقش حبس میکردند، زیرا از آنچه ممکن بود انجام دهد، وحشت داشتند. آنها نمیدانستند که بث در گذشتهای تاریک و پر از درد، توسط پدر بیولوژیکیاش مورد آزار و اذیت وحشتناکی قرار گرفته بود. تنها زمانی که بث شروع به صحبت با روانشناس کرد، روند بهبودی او از ضربههای روحی آغاز شد.
جلسات درمانی بین بث و دکتر کن مجید، بعداً در مستند HBO با عنوان Child of Rage در سال ۱۹۹۰ به نمایش درآمد. این مستند تأثیرات ویرانگر غفلت شدید و سوءاستفاده جنسی را بر یک کودک نشان داد و بینندگان را با تصاویر هولناکی از اعترافات بث مواجه کرد.
جهنم کودکی در سایه وحشت
بث توماس در اوایل زندگی نشانههایی از رفتارهای روانپریشانه از خود بروز داد. او در حدود سال ۱۹۸۲ در ایالات متحده متولد شد و تنها یک سال داشت که مادرش درگذشت. او و برادر کوچکش، جاناتان، تحت سرپرستی پدری خشن و سوءاستفادهگر قرار گرفتند. پدر بیولوژیکی بث ماهها از او سوءاستفاده جنسی کرد و زمانی که به او آسیب جسمی نمیرساند، از او غفلت میکرد. جاناتان نیز از این سوءاستفادهها در امان نبود. تا سال ۱۹۸۴، هر دو کودک از خانه پدری خارج شدند و به فرزندخواندگی تیم و جولی تنانت سپرده شدند.
جنون کوچک: از قتل جوجهها تا آزار برادر
بث از همان ابتدا رفتارهای خشونتآمیز و غیرعادی از خود نشان داد. او لانه پرندگان را از درخت میکند و جوجهها را له میکرد، حتی زمانی که مادرخواندهاش به او هشدار داد که این کار باعث مرگ جوجهها میشود. اما این تنها بخش کوچکی از رفتارهای ترسناک او بود. بث از برادرش جاناتان سوءاستفاده فیزیکی و جنسی میکرد و بارها تلاش کرد او را بکشد. او حتی سر جاناتان را به زمین سیمانی میکوبید و تمایل خود را برای کشتن والدین خواندهاش نیز پنهان نمیکرد. بث در سنین بسیار پایین کارهایی برای رضایت میکرد، حتی در مکانهای عمومی.
والدین خواندهاش، تیم و جولی، که از رفتارهای او وحشت داشتند، هر شب او را در اتاقش قفل میکردند تا از جاناتان و خودشان محافظت کنند. اما این وضعیت نمیتوانست ادامه پیدا کند. زمانی که بث شش ساله شد، آنها تصمیم گرفتند از یک متخصص کمک بگیرند.
تشخیص اختلال دلبستگی واکنشی (RAD): ریشههای یک ذهن شکست
بث توماس در نهایت مبتلا به اختلال دلبستگی واکنشی (RAD) تشخیص داده شد. این اختلال در کودکانی رخ میدهد که با مراقبان خود پیوند عاطفی ایجاد نمیکنند و معمولاً در اثر تجربههای تروماتیک شدید مانند سوءاستفاده و غفلت به وجود میآید. بث در جلسات درمانی خود با دکتر کن مجید، ریشههای آسیبهای روحی خود را آشکار کرد. او با جزییات دقیق درباره سوءاستفادههای جنسی و جسمی که توسط پدر بیولوژیکیاش تجربه کرده بود، صحبت کرد.
در مستند Child of Rage، بث با بیاحساسی کامل درباره تمایلش به کشتن والدین خواندهاش گفت: «به آنها چاقو میزنم.» او همچنین اعتراف کرد که برادرش جاناتان را آزار میداد و به او آسیب میرساند. وقتی از او پرسیده شد که با اندام جاناتان چه کرده است، پاسخ داد: «به آن صدمه زدم… نیشگونش گرفتم. فشارش دادم. لگد زدم.»
یک سالگی و آزارهای جنسی که مانا شد!
آزاردهنده تر، گذشته بث با پدر بیولوژیکش بود، که به طرز وحشیانه ای هم او و هم جاناتان را مورد آزار و اذیت قرار داده بود. دکتر از او درباره یک کابوس مکرر درباره مرد خشنی که قبلاً از او نام برده بود پرسید، و او پاسخ داد که در خواب، «من در خانه طبقه بالا خواهم بود. او از پله ها بالا می آید و مرا آزار می دهد.» همانطور که معلوم شد، مردی که در کابوس بود، پدر بیولوژیک او بود.
در یک نوار، مجید از بث در مورد پدر بیولوژیکیاش و آنچه میتوانست از او به خاطر بسپارد، سؤال کرد. بث علیرغم سن کمش، با جزییات تصویری درباره آزار جسمی و جنسی پدر بیولوژیکش صحبت کرد: «او من را لمس کرد تا جایی که خونریزی کرد. خیلی درد داشت. و او زیاد به من غذا نمی داد، به من ضربه زده بود. برای من خیلی خوب نیست.» وقتی از بث پرسیده شد که در زمان وقوع آزار چند ساله بوده، بث گفت که او تنها یک سال داشته است.
اتاق که زندان شد و درمان
پس از جلسات درمانی با دکتر مجید، بث به یک مرکز درمانی منتقل شد و تحت مراقبت کانل واتکینز، یک درمانگر که در درمان اصلاح رفتارهای شدید تخصص داشت، قرار گرفت. واتکینز روشهای سختگیرانهای را به کار برد و بث را مجبور کرد تا برای هر کاری، حتی برای غذا خوردن یا استفاده از حمام، اجازه بگیرد. این روشها به بث کمک کرد تا به تدریج بهبود یابد و شروع به ابراز پشیمانی از رفتارهای گذشتهاش کند.
با این حال، بث به خانه تیم و جولی بازنگشت و در عوض توسط نانسی توماس، زنی دیگر، به فرزندخواندگی پذیرفته شد. او تحت مراقبت نانسی به پیشرفت خود ادامه داد و در نهایت از دانشگاه کلرادو با مدرک پرستاری فارغالتحصیل شد. امروز بث به عنوان یک پرستار در مرکز پزشکی فلگ استاف آریزونا کار میکند و از نوزادان مراقبت میکند. او همچنین در برنامههای حمایتی برای خانوادههایی که فرزندخوانده دارند، داوطلب میشود.
جنجالهای پس از درمان
با این حال، درمان بث توماس بدون جنجال نبود. کانل واتکینز، درمانگری که بث تحت مراقبت او بهبود یافت، بعدها به دلیل نقشش در مرگ یک کودک ۱۰ ساله به نام کندیس نیومیکر در جریان یک روش درمانی بحثبرانگیز به نام «تولد مجدد»، به زندان محکوم شد. این روش شامل پیچیدن کودک در پتو و فشار دادن او با بالش برای شبیهسازی تولد بود که منجر به خفگی کندیس شد. واتکینز به ۱۶ سال زندان محکوم شد اما پس از ۷ سال آزاد شد.
گروههای حمایتی از روشهای درمانی واتکینز و نانسی توماس انتقاد کردهاند و معتقدند که این روشها میتوانند برای کودکان مبتلا به اختلال دلبستگی واکنشی مضر باشند. با این حال، بث توماس یکی از معدود افرادی است که از این روشها به عنوان یک درمان مؤثر یاد میکند.
پایان تاریک و امیدوارکننده
داستان بث توماس یک داستان تاریک و ترسناک از کودکی است که در اثر سوءاستفاده و غفلت شدید به ورطه رفتارهای روانپریشانه سقوط کرد. اما بهبودی او نشان میدهد که حتی در تاریکترین شرایط نیز امید به بهبودی وجود دارد. با این حال، روشهای درمانی که برای او به کار گرفته شد، همچنان مورد بحث و انتقاد هستند و یادآوری میکنند که درمان کودکان آسیبدیده باید با دقت و مسئولیتپذیری انجام شود.
امروز بث توماس به عنوان یک پرستار و مددکار اجتماعی، زندگی جدیدی را آغاز کرده است، اما گذشته تاریک او همچنان به عنوان یک هشدار برای جامعه باقی مانده است.
source