هوکشتاین، نماینده ویژه کاخ سفید که افسر نیرو‌های ذخیره ارتش اسرائیل نیز هست، به موازات سفر بلینکن به تعدادی از کشور‌های عربی، به بیروت آمده و اهداف مهم، ولی مأیوسانه را دنبال می‌کند. در تقسیم کار امریکایی و اسرائیلی برای بهره‌برداری از نتایج اقدامات تروریستی انفجار پیجر‌ها و بیسیم‌ها و سپس شهادت فرماندهان جهادی و دبیرکل حزب‌الله، سید حسن نصرالله و حمله زمینی به لبنان، که با بلندپروازی و به قول برخی نخبگان غربی، با ژست مغرورانه نتانیاهو و رژیم صهیونیستی همراه بود کشتی آرزوهایشان به گل نشسته، یک شتاب زدگی آشفته به چشم می‌خورد. در طرح حمله به لبنان و پس از بن‌بست و ناکامی رژیم صهیونیستی در غزه، اینگونه طراحی کرده بودند که رژیم صهیونیستی با شوک مجموعه اقدامات فوق، زمینه را برای تغییر موازنه جنگ در غزه و منطقه فراهم نماید و در بخش سیاسی و دیپلماسی عمومی، امریکا آن را به یک کارکرد مهم سیاسی تبدیل کند، که اصلی‌ترین محور آن خارج کردن حزب‌الله از چرخه سیاسی و قدرت در لبنان و منطقه بود. 
این شتاب زدگی و آشفتگی امریکایی و اسرائیلی از این جهت بود که کاخ سفید و بایدن و هریس، نیاز مبرمی به یک دستاورد سیاسی در سیاست خارجی خود داشتند تا با ثبت دستاورد‌های سیاسی به نفع رژیم صهیونیستی، از یک سو فضای انتخاباتی را به سود خود تغییر دهند و از حمایت لابی صهیونیستی بهره بیشتری ببرند و از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی را از بحران ناکامی در غزه خارج کنند. این تصور و برنامه هالیوودی، آنقدر سست و توهمی بود که از زبان سفیر امریکا در بیروت، با ذوق‌زدگی، حذف حزب‌الله را از همه این روند‌های سیاسی لبنان تکرار و خواستار اجرای سریع انتخاب رئیس‌جمهور و اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ همراه با تعدیلات جدید به نفع صهیونیست‌ها شدند. برای ترویج این گفتمان، از سمیر جعجع خواستند تا کارناوالی از یک جریان‌سازی به راه اندازد که با عدم همراهی طوایف و گروه‌های سیاسی مواجه شد و بیانیه مؤسسه مارونی و کاردینال مسیحی-مارونی نیز با بی‌توجهی روبه‌رو شد. از این جهت که اسرائیل نیز بنا به برآورد‌های درونی در ساختار‌های حکومتی، با چالش‌های گوناگون روبه‌روست و فرسایش فزاینده در جنگ زمینی و گسترش شعاع و شدت عملیاتی حزب‌الله در عمق رژیم صهیونیستی، این رژیم را به مرز تاب‌آوری نزدیک می‌کند، نیازمند حذف حزب‌الله از ساختار قدرت سیاسی در لبنان و جدا کردن پرونده لبنان با غزه هستند. این مأموریت به هوکشتاین داده شده تا با وعده و وعید‌های موهوم، آرزو‌های مأیوسانه را در دیدار با نبیه بری و میقاتی در لبنان دنبال کند. پاسخ لبنان روشن است که اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ موکول به توقف جنگ در لبنان و توافق و توقف جنگ در غزه است و آنچه حتی قبل از طوفان الاقصی برأی تغییر و تعدیل قطعنامه ۱۷۰۱ از سوی امریکا و رژیم صهیونیستی دنبال می‌شد، ناکام ماند، از یک بن‌بست نظامی به عملیاتی در لبنان و غزه، حاصل نخواهد شد. به ویژه اینکه راهبرد عملیاتی فشار دردناک حزب‌الله علیه رژیم صهیونیستی، هم در عمق اسرائیل و هم در درگیری‌های مرزی، هزینه‌های میلیاردی را با تلفات و خسارت‌های نظامی سنگین تحمیل کرده و ادامه این جنگ فرسایشی و گذشت ایام، به شدت به زیان صهیونیست‌ها و پیامد‌های انتخاباتی برای امریکاست. 
همانگونه که هوکشتاین در سفر‌های قبلی، دست خالی و ناکام از بیروت بازگشته و امکان تحمیل رؤیا‌های مأیوس را نداشته، این سفر نیز پیام و نتیجه خود را از شاخص‌های میدان نبرد در غزه و لبنان و منطقه دریافت خواهد کرد. به ویژه اینکه هیولاسازی از تبلیغات برای حمله به ایران نیز از سوی رژیم صهیونیستی، نه تنها نمی‌تواند کارساز باشد، بلکه بر شتاب فروپاشی رژیم صهیونیستی خواهد افزود و تلاش بلینکن برای ائتلاف‌سازی عربی نیز خوش خیالی و بی‌نتیجه است.

source

توسط expressjs.ir