جوان آنلاین: جنگ در نوار غزه به ویژه برای کودکان فلسطینی بسیار سخت بوده است. تعداد کشته‌ها حیرت‌آور و رنجی که مردم تحمل می‌کنند، غیرقابل تصور است. تقریباً نیمی از ساختمان‌های مسکونی، تمام دانشگاه‌ها و بیشتر مدارس یا آسیب‌دیده یا تخریب شده‌اند و حدود ۶۰۰ هزار کودک و نوجوان یک‌سال از تحصیل را از دست داده‌اند. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد در نوامبر ۲۰۲۳ هشدار داد که غزه در حال تبدیل‌شدن به قبرستان کودکان است و دادگاه کیفری بین‌المللی و یک کمیته سازمان ملل هم اسرائیل را به نقض گسترده کنوانسیون حقوق کودک متهم کردند. خبرنگاران خارجی نمی‌توانند در غزه گزارش تهیه کنند، اما می‌توان با احمد جابر صحبت کرد که هم اکنون در دوحه در ساختمانی به نام «مجتمع الثومه» زندگی می‌کند که برای مسابقات قهرمانی فوتبال جام جهانی ساخته شده است. صد‌ها نفر دیگر از مردان، زنان و بیشتر کودکان و جوانان در این ساختمان به سر می‌برند. 
 
 اسرائیلی‌ها ماشین را هدف قرار دادند
احمد در روز ششم جنگ، چند ساعت بعد از اینکه ارتش اسرائیل از مردم خواسته بود به سمت جنوب بروند به همراه خانواده، محل زندگی‌اش را به سوی جنوب غزه ترک کرد. دایی، پدر، برادر و مادر همراه احمد ۱۴ ساله بودند. آن‌ها فقط چند دقیقه رانندگی کردند و بعد ماشین‌شان منفجر شد. احمد از آن لحظه چیزی به خاطر نمی‌آورد و زمانی که در بیمارستان به هوش آمد، پزشکان به او گفتند پدر و مادرش زنده‌اند، اما در واقع پدر، مادر و عمویش مرده بودند و برادرش هم به شدت زخمی شده بود. پای چپ احمد از ناحیه زانو قطع شد و پای دیگرش طوری شکسته بود که پزشکان می‌خواستند آن را هم قطع کنند. احمد چندین هفته را در بیمارستان گذراند و سپس به مصر منتقل شد و پس از آن در ژانویه گذشته به قطر پرواز کرد، اما برادر احمد همچنان در غزه زندگی می‌کند. احمد حالا ۱۵ سال دارد و در آپارتمانی با پسرعموی بزرگ‌ترش که اجازه همراهی او را دارد، زندگی می‌کند. تنها شیء تزئینی که در آپارتمان بالای سر او آویزان است، پرچم فلسطین است که به دیوار چسبانده شده است. تمام بدن احمد زخمی است. او می‌گوید حتی قبل از این جنگ نیز افراد زیادی را دیده که عضوی از بدن آن‌ها قطع شده است: «یک‌بار از مردی پرسیدم که زندگی بدون پا چطور است؟ او به من گفت شش ماه اول سخت می‌گذرد، اما بعد به آن عادت می‌کنی و می‌توانی یک زندگی عادی داشته باشی.» این همان جمله‌ای است که احمد مرتباً به آن فکر می‌کند. این نوجوان فلسطینی هفت عمل جراحی انجام داده است و پس از مجروحیت، احتمال اینکه پای دیگرش را هم از دست بدهد، وجود داشت. در آن زمان به سختی می‌توانست بخوابد و هر حرکتی دردناک بود. احمد ویدئویی را در تلفن همراه خود نشان می‌دهد، خودرویی را به تصویر کشیده که منفجر می‌شود. او می‌گوید: «این ماشین ما بود.» یک نفر ویدئو را در اینترنت پیدا کرده و برای او فرستاده است. علاوه بر این، در گوشی‌اش ویدئو‌هایی دارد که خودروی تخریب شده و والدین مرده‌اش را نشان می‌دهد. او می‌گوید: هر روز به برادر و دو خواهرش فکر می‌کند که مجبور شد در غزه آن‌ها را ترک کند. احمد به خصوص به عبدالله فکر می‌کند که دست و پایش بر اثر اصابت ترکش به شدت آسیب دیده است. حالا عبدالله به سختی می‌تواند یکی از دستانش را حرکت دهد. از آن زمان تا امروز، خواهران و برادران او در چندین نوبت مجبور به فرار شده‌اند و اکنون با اقوام خود در ساختمانی در شهر خان یونس زندگی می‌کنند که تا حد زیادی ویران شده است. 

 فقط در دریا حس آزادی داشتیم
فقط چند ساختمان دورتر از احمد، نیسمه ابوجیاب روی ویلچر نشسته و با لباس مشکی روی پاهایش را پوشانده است تا جایی که نمی‌توان دید چه اتفاقی برایش افتاده است. پرده‌های اتاق کشیده شده‌اند، تلویزیون روشن است و جریان ثابتی از تصاویر غزه در اتاق‌نشیمن پخش می‌شود. نیسمه هرگز آپارتمان را ترک نمی‌کند. برخلاف احمد او تاکنون چیزی از دوحه ندیده است. این دختر ۱۸ ساله زیر چراغ‌های نئون می‌نشیند، در حالی که روی تلفن همراه خود خم می‌شود، به دلیل جراحاتش علاقه‌ای به رفتن به مدرسه‌ای در دوحه ندارد که سایر کودکان و نوجوانان غزه در آن حضور دارند. او با دریافت ۹۸ امتیاز از ۱۰۰ امتیاز در آخرین کارنامه خود یکی از بهترین دانش‌آموزان غزه بود. محمد ابوجیاب پدر نیمسه به عنوان نجات غریق و ماهیگیر کار می‌کرد و موج‌سواری را آموزش می‌داد. او می‌گوید: «دریا تنها جایی بود که می‌توانستیم احساس آزادی کنیم.» اواخر اکتبر سه گلوله به آشپزخانه خانه آن‌ها در اردوگاه آوارگان الشاطی در شمال شهر غزه اصابت کرد. ابوجیاب، نیسمه را بیهوش به بیمارستان الشفا برده و او را روی زمین اورژانس پر ازدحام خواباند. به دخترش در این بیمارستان خون تزریق کردند و آنچه از پای او باقی مانده بود را قطع کردند. پس از اینکه تانک‌های اسرائیلی بیمارستان را محاصره کرده و پزشکان فرار کردند، یک نفر به او گفت با مقداری سرکه زخم دخترت را ضدعفونی کن، در غیر این صورت می‌میرد. ابوجیاب به طور معجزه‌آسایی دو بطری را در مغازه پیدا کرد و سرکه را روی پای کنده شده دخترش ریخت. پدر می‌گوید: «نیسمه بلندتر از همیشه فریاد زد، اما سرکه جان او را نجات داد.» پس از آن، بیمارستان الشفا نزدیک به دو هفته در اشغال نیرو‌های اسرائیلی بود. در بیشتر این دوران، آن‌ها به سختی غذا یا آب به دست می‌آوردند، هیچ دارویی به آن‌ها نمی‌رسید و هیچ کس نمی‌توانست داخل یا خارج شود. محمد ابوجیاب می‌گوید: «اجساد زیادی در داخل بودند، اما امکان دفن آن‌ها وجود نداشت.» در طی یک وقفه کوتاه در جریان جنگ، نیسمه به بیمارستانی در جنوب غزه و از آنجا به مصر منتقل شد و پدرش مدت کوتاهی بعد توانست به دنبالش برود. مادر و پنج خواهر و برادر نیسمه مجبور شدند در شمال بمانند، جایی که تا به امروز در آنجا هستند. خواهر کوچک‌تر پایش آسیب دیده و لگن مادر شکسته است. این افراد، خانه به خانه نقل مکان می‌کنند و اگر چیز بهتری پیدا نکنند، غذای حیوانات را می‌خورند. این روز‌ها در دوحه، نیسمه به هیچ نوع سرگرمی تمایل ندارد. او هجدهمین سالگرد تولدش را جشن نگرفت و هرگز به تفرجگاه ساحلی دوحه با آسمان‌خراش‌های درخشان نرفته است. این دختر جوان می‌گوید: «خیلی خسته‌ام» او در امتحان نهایی خود از ۱۰۰ نمره، ۷۱ نمره به دست آورده است که برای یک دختر مجروح که کاملاً به تنهایی آماده شده بود دستاورد بسیار چشمگیری است، اما این نیسمه را امیدوار نکرد. 

 در‌های بسته آلمان به روی کودکان غزه
شهروند قطرشدن اساساً غیرممکن است و هیچ کشور دیگری به احتمال زیاد این افراد را نمی‌خواهد. در چنین شرایطی، اتحادیه اروپا با گذشت بیش از ۹ ماه، اولین کودکان زخمی و فقط ۱۶ نفر از آن‌ها را پذیرفت. در این بین با وجود تلاش‌های بسیاری از سازمان‌ها، حتی یک نفر از این افراد به آلمان نیامد. آلمان به دلایل امنیتی، به آن‌ها اجازه نداد همراه با پدر یا مادر یا فرد دیگری وارد آلمان شوند. احتمالاً هیچ جنگ دیگری در قرن بیست و یکم این تعداد کودک و جوان را در مدت زمان کوتاهی قربانی نکرده است. بیش از یک میلیون کودک خردسال در نوار ساحلی زندگی می‌کنند و به گفته مقامات بهداشتی تحت کنترل حماس در نوار غزه، بیش از ۱۱ هزار نفر از آن‌ها تا پایان ماه آگوست کشته شده‌اند. این بدان معناست که کودکان حدود یک سوم از ۳۴ هزار ساکن نوار غزه را تشکیل می‌دهند که در این جنگ کشته شده‌اند و این فقط شامل کسانی می‌شود که نام و شماره شناسایی آن‌ها مشخص است. بیش از ۶ هزار قربانی دیگر به طور کامل شناسایی نشده‌اند و در مجموع ۲۱ هزار کودک مفقود شده‌اند. حدود ۲۰ هزار کودک و نوجوان یک یا هر دو والدین خود را از دست داده‌اند. حدود ۱۷ هزار نفر از خانواده‌های خود جدا شده‌اند و ده‌ها نفر بر اثر سوء تغذیه جان خود را از دست داده‌اند. هزاران نفر دیگر از گرسنگی رنج می‌برند و در نتیجه ممکن است آسیب‌های طولانی مدتی را تجربه کنند. 
اشپیگل
یولیان فون میتل اشتات

source

توسط expressjs.ir