شایانیوز– در روزهایی که دامنه آتشسوزی در جنگلهای هیرکانی این میراث میلیون ساله و یکی از معدود ذخایر زیستمحیطی ارزشمند بشر لحظه به لحظه فراتر میرود، آنچه بیش از شعلههای برافروخته بر فراز درختان کهنسال و حیوانان مظلوم بیگناه، چشم را میسوزاند، بیعملی ساختاری، ناکارآمدی مدیریتی و اولویتگذاری معکوسی است که سالهاست بر دستگاه اداری کشور سایه انداخته و اکنون، در این جغرافیای در آستانه نابودی، نتیجه عریان خود را نشان میدهد. آتش، دیروز در چند نقطه شعله کشید، امروز گسترده شد و فردا – اگر این روند ادامه یابد – دیگر چیزی برای سوختن نخواهد گذاشت؛ اما مسئله اصلی نه حجم آتش، بلکه حجم بیتدبیری است که آن را به فاجعهای ملی بدل کرده است.
![]()
آتشسوزی گسترده جنگلهای هیرکانی؛ خاکستری که از بیتدبیری برجا مانده است
در حالی که بنا بر گزارشهای میدانی، طی بیست روز دهها هکتار از این سرمایه گرانبهای بشری – نه فقط ملی– در آتش فرو رفته و کیفیت هوا در استانهای شمالی به مرحله هشدار رسیده است، مسئولان داخلی همچنان با کلیگوییهای همیشگی، شعارهای پوسیده و تکراری و وعدههای بیضمانت به افکار عمومی پاسخ میدهند. دستگاههای ذیربط، از منابع طبیعی تا مدیریت بحران، یک بار دیگر نشان دادهاند که نه تنها ظرفیت عملیاتی کافی برای مهار بحران را ندارند، بلکه حتی از حداقل شفافیت، پاسخگویی و مدیریت یکپارچه نیز برخوردار نیستند. کشور در برابر آتشسوزی جنگلهای خود عملاً زمینگیر شده است و پرسش اصلی این است: چگونه ممکن است کشوری با این وسعت، این بودجه، این ساختارهای اداری و این ادعاهای پر طمطراق منطقهای، در برابر چند جبهه آتش، تا این حد ناتوان و درمانده بماند؟
![]()
در میانه همین سردرگمی و ناتوانی، خبر کمکرسانی ترکیه به گوش میرسد. کشوری که با وجود دلایل منطقی برای اولویت دادن به مسائل داخلیاش، اکنون به راه افتاده تا آتش بیکفایتی مسئولین پرمدعای ما را خاموش کند. آن هم با چه تجهیزاتی! هواپیمای اطفاء حریق ترکیه که به جنگلهای الیت هیرکانی اعزام شده در بدترین شرایط آب و هوایی قدرت پرواز و مانور دارد و از دریا آبگیری میکند.
![]()
این مصیبتِ به بار آمده بیش از هر چیز یادآور شکاف عمیق میان ادعا و واقعیت در مدیریت بحران ایران است. آنچه باید با توان داخلی مهار میشد، اکنون با حضور بالگردها و نیروهای امدادی ترکیه سامان مییابد؛ این در حالی است که سالهاست مسئولان داخلی با صلابت ظاهری اعلام میکنند که کشور در اوج توانایی قرار دارد و هیچ نیازی به حمایت خارجی نیست! الحق که بینیازیم! صحنه به آتش کشیده شدن میراث باستانی هیرکانی دقیقاً ادعای آقایان را ثابت میکند و بینیازی ما را به رخ جهانیان میکشد! ما حتی زیرساختهای اولیه مهار آتشسوزی جنگلها را هم نداریم. از تجهیزات هوایی کارآمد گرفته تا سیستم هشدار، مدیریت ریسک، پایش ماهوارهای و نیروهای آموزش دیده؛ آنچه هست تنها شبکهای فرسوده از امکانات قدیمی است که در برابر آتش، حتی نقش بازدارنده حداقلی نیز ایفا نمیکند.
![]()
گنجینهای باستانی و تنها
جنگلهای هیرکانی، صرفاً بخشی از جغرافیای ایران نیستند؛ آنها آرشیو زیستی کره زمین، «موزه طبیعی» جهان و مجموعهای از گونههای گیاهی و جانوری منحصر به فردند که از عصر یخبندان تا امروز دوام آوردهاند. این جنگلها تنظیم کننده اقلیم شمال ایران، مانع فرسایش خاک، تولید کننده اکسیژن، حافظ تنوع زیستی و بخشی از امنیت اکولوژیک کشور هستند. هر هکتار سوخته آنها نه فقط یک لکه سیاه بر نقشه ایران، بلکه یک ضربه ساختاری بر سلامت محیطزیست، کشاورزی، منابع آبی و آینده اکولوژیک کشور است. اما مسئولی وجود ندارد که با حداقل جدیت درباره هزینه واقعی نابودی این سرمایه عظیم سخن بگوید یا مسئولیت کمکاریها را بپذیرد.
![]()
جنگلهای هیرکانی، پهنهای سبز و باستانی هستند که تقریباً ۴۵۰ کیلومتر از سواحل جنوبی دریای خزر تا دامنههای البرز و بخشهایی از شمال ایران و جمهوری آذربایجان گسترده شدهاند. این جنگلها یکی از قدیمیترین اکوسیستمهای جهان به شمار میآیند و قدمتشان به دورهٔ سوم زمینشناسی (میوسن) بازمیگردد؛ یعنی چیزی حدود ۲۵ تا ۵۰ میلیون سال پیش، زمانی که بخش بزرگی از کره زمین پوشیده از این جنگلهای انبوه بوده است.
![]()
ویژگی منحصر به فرد هیرکانی، تنوع زیستی فوقالعاده آن است. در دل این جنگلها گونههای گیاهی کمیاب و اندمیک رشد میکنند، از جمله درختان بلوط، راش، افرا، ممرز و توسکا که برخی از آنها تنها در همین منطقه یافت میشوند. همچنین بیش از ۱۰۰ گونه گیاهی بومی و صدها گونه جانوری از جمله گربه وحشی، خرس قهوهای، پلنگ ایرانی، شوکا و انواع پرندگان و خزندگان، این اکوسیستم را خانه خود میدانند. موجوداتی که از عصریخبندان و دورههای انقراض جان سالم به در بردهاند اما امروز….
![]()
این جنگلها نه تنها از نظر زیستمحیطی ارزشمندند، بلکه نقش کلیدی در کنترل آب و هوا، جلوگیری از فرسایش خاک، ذخیره آبهای زیرزمینی و تنظیم چرخهٔ کربن دارند. در طول تاریخ، جنگلهای هیرکانی میزبان تحولات زمینشناسی و اقلیمی متعددی بوده و حتی در عصر یخبندانها، بسیاری از گونهها تنها در این پناهگاه توانستهاند زنده بمانند، به همین دلیل به آنها «فسیل زندهٔ گیاهی» نیز گفته میشود. وای بر ما که چه گنجینهای میسوزد…..
![]()
سوختن این جنگلها پیامدهای زیستمحیطی بسیار جدی دارد. آتشسوزی علاوه بر از بین بردن درختان چند میلیون ساله، باعث از بین رفتن زیستگاه حیوانات، کاهش تنوع زیستی، افزایش انتشار گازهای گلخانهای و تشدید فرسایش خاک میشود. همچنین، با سوختن پوشش گیاهی، خطر سیلابهای ناگهانی در مناطق پاییندست و تغییر میکروکلیما در این مناطق افزایش مییابد. در کنار اینها، از دست رفتن چنین اکوسیستم غنی، میراث طبیعی و فرهنگی نسلهای آینده را نیز تهدید میکند و کاهش توان جذب کربن، اثرات منفی بر تغییرات اقلیمی منطقهای و جهانی دارد.
![]()
در چنین شرایطی، بخش بزرگی از جامعه با پرسشی بنیادین مواجه شده است: چگونه ممکن است کشوری که سالانه میلیاردها دلار در خارج از مرزهای خود به انحاء و عناوین مختلف هزینه میکند از لبنان و غزه گرفته تا یمن و شبکهای گسترده از گروههای نیابتی امروز برای حفاظت از جنگلهای چند میلیون ساله خود محتاج بالگرد ترکیه باشد؟ چگونه ممکن است منابع مالی هنگفتی برای حمایت از گروهها و پروژههایی در آن سوی مرزها تخصیص یابد، اما همین کشور برای خاموش کردن آتشی که در قلب سرزمینش زبانه میکشد، تجهیزات کافی نداشته باشد؟ این تناقض، امروز نه در سطح تحلیلهای کارشناسی، بلکه در لایههای عمیق افکار عمومی احساس میشود و به شکاف بیاعتمادی عمومی دامن میزند؛ شکافی که هر حادثهای از این دست آن را عمیقتر خواهد کرد.
![]()
آنچه امروز در هیرکانی در حال رخ دادن است، تنها یک آتشسوزی نیست؛ آینه تمام قد ناکارآمدی مدیریت داخلی، اولویتگذاریهای معکوس، و سیاستگذاریهایی است که سالهاست سرزمین را در برابر بحرانها بیکس و بیدفاع و تنها گذاشتهاند. آتشسوزی امروز نتیجه سالها اهمال، بیتوجهی، خرج کردن منابع ملی در اولویتهای بیرونی و سادهانگاری نسبت به محیطزیست است که اکنون صورت واقعی خود را نشان داده است.
![]()
اگر روند فعلی ادامه یابد، هیرکانی تنها آغاز راه است. سرزمینی که برای حفظ جنگلهای خود بودجه ندارد، اما برای مداخلات خارجی هزینههای کلان صرف میکند، دیر یا زود از پا درخواهد آمد. کشوری که ستون فقرات زیستمحیطی خود را از دست بدهد، امنیت، اقتصاد، سلامت و آینده خود را نیز از دست خواهد داد.
آتش هیرکانی زنگ بیدارباش است برای همه ما؛ اما باز همچون همیشه، این حادثه به چند پیام توییتری و چند گزارش صداوسیما محدود میمانَد، بنابراین فردا چیزی جز خاکستر باقی نخواهد ماند.
تکرار میکنم: ما منفعل نشستهایم و چه گنجینهای میسوزد….
![]()
source