داستانهای کوتاه انگلیسی هر آنچه برای تقویت زبان انگلیسی نیاز داشته باشید را دارند. برای تقویت دستور زبان میتوانید از آنها کمک بگیرید یا میتوانید برای تقویت دامنه واژگان از آنها استفاده کنید. همچنین میتوانید با گوش دادن به فایل صوتی مهارت لیسنینگ خود را بهبود بخشید. در این مقاله با چند داستان کوتاه انگلیسی ساده با ترجمه را معرفی میکنیم که برای سطوح مقدماتی، متوسط و پیشرفته در نظر گرفته شده است. با خواندن این داستانها کوتاه میتوانید به مرور زمان سطح زبان انگلیسی خود را تقویت کنید و در کنار آن با فرهنگ کشورهای دیگر نیز آشنا شوید.
آنچه در این مطلب میآموزید:
-
با داستانهای کوتاه انگلیسی آشنا خواهید شد.
-
با ترجمه فارسی هر داستان، فهم مطلب آسانتر میشود.
-
مهارت خواندن و درک مطلب در سطح Elementary تقویت خواهد شد.
-
با وقایع روزمره انگلیسی در داستانها آشنا میشوید.
-
داستانها مهارت شنیداری و گفتاری شما را بهبود میدهند.
-
تلفظ صوتی هر یک از داستانهای انگلیسی را نیز مرور خواهید کرد.



در این دستهبندی، ۱۰ داستان کوتاه را برای سطح مقدماتی معرفی میکنیم. علاوه بر ترجمه فارسی، لغات و اصطلاحات جدید هر داستان را جداگانه و در قالب جدول آموزش میدهیم. هر داستان تلفظ صوتی هم دارد که به تقویت مهارت لیسنینگ شما کمک میکند.
۱۰ داستان کوتاه انگلیسی ساده با ترجمه (A – A2)
داستان کوتاه انگلیسی ساده برای زبانآموزان مبتدی در نظر گرفته شده است و شامل داستانهایی است که در عین کوتاه بودن، آنها را با دستور زبان و لغات جدید آشنا میکند و در عین حال سرگرمکننده هم هست. با خواندن این متن های انگلیسی ساده میتوانیم علاوه بر اینکه مهارت Reading خود را تقویت کنیم، لغات و اصطلاحات را در قالب متن و جمله یاد بگیریم. همچنین با گوش دادن به فایل صوتی هنگام خواندن متن میتوانیم به بهبود مهارت لیسنینگ خود نیز کمک کنیم.
در این آموزش ده داستان کوتاه زیر را با ترجمه یاد میگیریم.
- A Day at the Park
- The Lost Kitten
- The Birthday Surprise
- A Rainy Day Adventure
- Picnic by the Lake
- The Little Chef
- The New Friend
- The Brave Little Dog
- A Trip to the Market
- Camping Under the Stars

داستان اول: A Day at the Park
داستان اول «A Day at the Park» نام دارد و درباره امیلی و دوستش است که به پارک رفتهاند. در جدول زیر با لغات جدید متن با معنی فارسی آشنا میشوید تا هنگام خواندن داستان راحتتر بنوانید آن را درک کنید. ترجمه فارسی متن نیز بعد از آن آورده شده است.
| لغات جدید داستان کوتاه انگلیسی با معنی | |
| نیمکت | bench |
| سنجاب | squirrel |
| برکه | pond |
| پروانه | butterfly |
| آرام، ساکت | peaceful |
متن داستان اول
A Day at the Park
Emily and her dad went to the park yesterday morning. It was sunny and warm. Many families were also at the park enjoying the nice day. Emily played on the swings and went down the slide. Her dad was sitting on a bench and watching her carefully. A small squirrel ran near their feet, and Emily laughed. She gave it a nut from her snack.
Then they walked to the pond to see the ducks swimming in the water. The ducks were quacking loudly, and Emily clapped her hands. A butterfly flew past Emily’s face, and she was very excited to see it. After an hour, they went home. Emily was a little tired but very happy. It was a peaceful and fun day at the park. She hoped to visit the park again soon.
ترجمه داستان
یک روز در پارک
«امیلی» و پدرش دیروز صبح به پارک رفتند. هوا آفتابی و گرم بود. خانوادههای زیادی نیز در پارک بودند و از آن روز خوب لذت میبردند. «امیلی» تاببازی و سرسرهبازی میکرد. پدرش روی نیمکت نشسته بود و با دقت او را تماشا میکرد. یک سنجاب کوچک نزدیک پاهای آنها دوید و امیلی خندید. او از کیسه تنقلاتش آجیل برداشت و به حیوان داد.
آنها به سمت برکه پیاده رفتند تا اردکها را در حال شنا کردن در آب ببینند. اردکها با صدای بلند کوآک کوآک میکردند و امیلی شروع کرد به دست زدن. پروانهای از جلوی صورت امیلی رد شد، و او از دیدنش هیجانزده شده بود. بعد از یک ساعت، به خانه برگشتند. امیلی کمی خسته بود، اما روز آرامشبخش و سرگرمکنندهای را در پارک سپری کرده بود. آرزو کرد به زودی دوباره به پارک برود.
داستان دوم: The Lost Kitten
داستان دوم، داستان کوتاه انگلیسی ساده با ترجمه درباره «بچهگربهای» است که گم شده. در جدول زیر میتوانید با لغات جدید داستان و معنی فارسی آنها آشنا شوید. همچنین اگر قصد دارید دامنه لغات انگلیسی خود را تقویت کنید، مشاهده فیلم آموزش نحوه یادگیری لغات انگلیسی به صورت روزانه از فرادرس را به شما پیشنهاد میکنیم که لینک آن در ادامه آورده شده است.
| لغات جدید داستان کوتاه انگلیسی با معنی | |
| معنی فارسی | لغت |
| بچهگربه | kitten |
| گشتن، جستوجو | search |
| همسایه | neigbor |
| صاحب، مالک | owner |
| قدرددان | grateful |
متن داستان دوم
The Lost Kitten
Mina found a tiny kitten in her garden last evening. It was alone and crying. Mina picked up the kitten and took it inside her house. She dried the kitten with a soft towel because it was wet. Mina and her mother wanted to find the kitten’s family, so they started to search the neighborhood.
They knocked on their neighbors’ doors to ask about the kitten. One neighbor said her friend lost a kitten. Mina and her mother walked to that friend’s house. The friend was the owner of the lost kitten, and she was looking for her pet. She was very worried. When she saw Mina with the kitten, she was very happy. She thanked Mina and her mother many times. She was grateful to get her pet back, and Mina felt happy that she helped.
ترجمه داستان
بچهگربه گمشده
مینا دیشب در باغش بچهگربه کوچکی پیدا کرد. بچهگربه تنها بود و گریه میکرد. مینا اورا بغل کرد و به داخل خانه برد. چون خیس بود، با حوله نرمی خشکش کرد. مینا و مادرش میخواستند خانواده بچهگربه را پیدا کنند، بنابراین شروع به جستوجو در محله کردند.
آنها درِ خانه همسایهها را زدند تا درباره بچهگربه سوال کنند. یکی از همسایهها گفت دوستش یک بچهگربه گم کرده است. مینا و مادرش به خانه آن دوست رفتند. آن دوست صاحب بچهگربه گمشده بود و دنبال حیوان خانگیاش میگشت. خیلی نگران بود. وقتی مینا را با بچهگربه دید، بسیار خوشحال شد. او بارها از مینا و مادرش تشکر کرد. او از اینکه حیوانش را دوباره پیدا کرده بود، قدردان بود و مینا هم خوشحال بود که توانسته کمک کند.
آموزش کتاب های زبان انگلیسی در فرادرس
برای یادگیری زبان انگلیسی کتابهای زیادی در بازار موجود است. برخی از این کتابها در مؤسسات مختلفی تدریس میشود و برای سطوح مختلفی از مقدماتی تا پیشرفته طراحی شده است. اگر قصد دارید زبان انگلیسی خود را تقویت کنید، این کتابها بسیار مفید خواهند بود، زیرا هر چهار مهارت اصلی زبان را به کمک مثالهای واقعی و تمرینهای پیوسته آموزش میدهند.
در فرادرس میتوانید کتابهای زبان انگلیسی را در قالب فیلمهای آموزشی مشاهده کنید که برای انواع سطوح در نظر گرفته شده است و جزو کتابهای مهم و کاربردی در یادگیری زبان انگلیسی به شمار میرود. برای مشاهده فیلمهای آموزش کتابهای زبان انگلیسی در فرادرس روی لینک زیر کلیک کنید:

داستان سوم: The Birthday Surprise
داستان سوم، داستان کوتاه انگلیسی ساده با ترجمه درباره سورپرایز جشن تولد سام است که اعضای خانواده برای او ترتیب دادهاند. لغات جدید آن را در جدول زیر مرور کنید. سپس داستان را بخوانید.
| لغات جدید داستان کوتاه انگلیسی با معنی | |
| آماده کردن | prepare |
| تزیین کردن | decorate |
| پچپچ کردن | whisper |
| ناگهان | suddenly |
| هیجانزده | excited |
متن داستان سوم
The Birthday Surprise
Sam’s family wanted to give him a big surprise for his birthday. They prepared for the party while Sam was at school. His sister and brother decorated the living room with balloons and streamers. They blew up many balloons and hung bright streamers on the walls. Their mother was baking a cake, and their father was wrapping a gift. Everyone whispered and worked quietly because they did not want Sam to know about the plan.
In the evening, Sam came home. The house was dark and quiet. Suddenly, the lights turned on and his family shouted, “Happy Birthday!” Sam was very excited and surprised. He blew out the candles on his cake and opened his gift. Inside the box was a toy that he always wanted. It was a fantastic birthday party. Sam felt loved and happy.

ترجمه داستان
سوزپرایز روز تولد
خانواده «سام» میخواستند برای تولدش یک سورپرایز بزرگ ترتیب دهند. وقتی سام مدرسه بود، برای جشن آماده شدند. خواهر و برادرش اتاق نشیمن را با بادکنک و روبانهای رنگی تزیین کردند. آنها بادکنکهای زیادی باد کردند و روبانهای براقی روی دیوارها آویزان کردند. مادرشان در حال پختن کیک و پدرشان در حال بستهبندی هدیه بود. همه آرام حرف میزدند و بیصدا کار میکردند تا سام از نقشه باخبر نشود.
عصر، سام به خانه آمد. خانه تاریک و ساکت بود. ناگهان چراغها روشن شد و خانوادهاش فریاد زدند: «تولدت مبارک!» سام خیلی هیجانزده و غافلگیر شد. شمعهای روی کیک را فوت کرد و هدیهاش را باز کرد. داخل جعبه یک اسباببازی بود که همیشه آرزویش را داشت. جشن تولد فوقالعادهای بود. سام احساس میکرد دوستش دارند و خوشحال بود.
داستان چهارم: A Rainy Day Adventure
داستان چهارم، داستان انگلیسی کوتاه ساده با ترجمه درباره ماجراجویی در یک روز بارانی است.
لغات زیر را بخوانید تا داستان را بهتر درک کنید.
| لغات جدید داستان کوتاه انگلیسی با معنی | |
| رعد و برق | thunder |
| دنج | cozy |
| بارانی | raincoat |
| چاله آب، گودال آب | puddle |
| رنگینکمان | rainbow |
متن داستان چهارم
A Rainy Day Adventure
It rained all day yesterday. Lina could not play outside, and she felt bored. She sat by the window and watched the rain. Loud thunder shook the house in the afternoon. Lina’s mother made hot chocolate to cheer her up. They sat on the sofa under a warm blanket and played a fun game together. It was cozy inside the house.
In the evening, the rain finally stopped. Lina put on her raincoat and boots and went outside with her mother. The ground was wet, and there was a big puddle in the yard. Lina jumped in the puddle and water went everywhere. She laughed loudly. Then she looked up and saw a beautiful rainbow in the sky. The colorful rainbow made her smile. Lina was happy she had a little adventure on a rainy day after all.

ترجمه داستان
ماجراجویی در یک روز بارانی
دیروز تمام روز باران میبارید. «لینا» نمیتوانست بیرون بازی کند و حوصلهاش سر رفته بود. کنار پنجره نشست و باران را تماشا کرد. بعدازظهر، صدای رعد و برق بلند خانه را لرزاند. مادر لینا برای خوشحال کردنش شکلات داغ درست کرد. آنها زیر پتو روی مبل نشستند و با هم یک بازی سرگرمکننده انجام دادند. فضای داخل خانه گرم و دلپذیر بود.
عصر، باران بالاخره بند آمد. لینا بارانی و چکمههایش را پوشید و همراه مادرش بیرون رفت. زمین خیس بود و در حیاط یک گودال بزرگ آب جمع شده بود. لینا داخل چاله پرید و آب به اطراف پاشید. او با صدای بلند خندید. سپس سرش را بالا گرفت و یک رنگینکمان زیبا در آسمان دید. رنگینکمان رنگارنگ باعث شد لبخند بزند. لینا خوشحال بود که در نهایت در روز بارانیاش ماجراجویی کوچکی داشت.
داستان پنجم: Picnic by the Lake
داستان پنجم، داستان کوتاه انگلیسی ساده با ترجمه درباره گردش کنار دریاچه است. در جدول زیر میتوانید لغات جدید آن را با معنی فارسی مشاهده کنید.
| لغات جدید داستان کوتاه انگلیسی با معنی | |
| پیکنیک، گردش | picnic |
| سبد | basket |
| زیرانداز | blanket |
| خوشمزه | delicious |
| جوجه اردک | duckling |
متن داستان پنجم
Picnic by the Lake
Rina’s family went for a picnic by the lake last Saturday. It was a warm, sunny day and perfect for a picnic. They drove to a quiet lake outside the city. Rina’s father carried a big basket full of food, and her mother spread a blanket on the grass under a tree. They had sandwiches, fruit, and juice for lunch. The food was delicious, and everyone was happy.
After eating, Rina and her brother played ball near the water. Their parents were relaxing on the blanket and watching them. Some ducks swam close to the shore. Rina saw a mother duck with two ducklings following her. She and her brother threw small pieces of bread to the ducks. The ducks quacked softly. Later, the family packed up their things and went home in the evening. It was a fun and peaceful day by the lake.
ترجمه داستان
گردش کنار دریاچه
خانواده «رینا» شنبه هفته پیش برای گردش به دریاچه رفتند. هوا گرم، آفتابی و برای گردش و تفریح عالی بود. آنها با ماشین به دریاچه آرامی بیرون شهر رفتند. پدر رینا سبدی پر از غذا با خودش حمل میکرد و مادرش زیراندازی روی چمن زیر یک درخت پهن کرد. ساندویچ، میوه و آبمیوه برای ناهار داشتند. غذا خوشمره بود و همه راضی بودند.
بعد از اینکه غذا را خوردند، رینا و برادرش کنار دریاچه فوتبال بازی کردند. پدر و مادرشان روی زیرانداز دراز کشیده بودند و استراحت میکردند و رینا را تماشا میکردند. برخی از اردکها شنا کردند تا به خشکی نزدیک شدند. رینا اردک مادری را دید که دو جوجهاش را همراهی میکرد. او و برادرش تکههایی از نان را برای اردکها پرتاب کردند. اردکها به آهستگی کوآک کوآک کردند. کمی بعدتر، خانواده وسایلشان را جمع کردند و غروب به خانه برگشتند. روز سرگرمکننده و آرامی در کنار دریاچه بود.

داستان ششم: The Little Chef
داستان ششم، داستان کوتاه انگلیسی ساده با ترجمه درباره سرآشپزی به نام آدام است. لغات جدید این داستان را در جدول زیر بخوانید.
| لغات جدید داستان کوتاه انگلیسی با معنی | |
| سرآشپز | chef |
| دستور پخت غذا | recipe |
| آرد | flour |
| هم زدن | stir |
| احساس افتخار کردن | proud |
متن داستان ششم
The Little Chef
Adam wanted to help his father in the kitchen. They decided to bake a cake together. Adam felt like a little chef as he helped gather the ingredients. His father found a recipe for a simple cake. They mixed sugar, eggs, and milk in a bowl. Adam added flour to the bowl slowly. He stirred the mixture with a big spoon. Some flour spilled on the table and on Adam’s nose. He laughed, and his father smiled.
They poured the cake batter into a pan and put it in the oven. While the cake was baking, the kitchen smelled sweet. After some time, the cake was ready. Adam’s mother and sister tried the cake. It was tasty and soft. They told Adam he did a great job. He felt proud of himself for helping to bake a cake.
ترجمه داستان
آشپز کوچولو
«آدام» میخواست به پدرش در آشپزخانه کمک کند. آنها تصمیم گرفتند با هم کیک بپزند. آدام وقتی در جمعآوری مواد لازم کمک میکرد، احساس میکرد یک آشپز کوچولو است. پدرش دستور پخت یک کیک ساده را پیدا کرد. آشکر، تخممرغ و شیر را در یک کاسه مخلوط کردند. آدام آرد را کمکم به کاسه اضافه کرد. با یک قاشق بزرگ مواد را هم زد. کمی آرد روی میز و روی بینی آدام ریخت. خندید و پدرش هم لبخند زد.
آنها مایه کیک را داخل قالب ریختند و در فر گذاشتند. وقتی کیک داشت میپخت، آشپزخانه بوی شیرینی گرفت. بعد از مدتی، کیک آماده شد. مادر و خواهر آدام کیک را امتحان کردند. کیک خوشمزه و نرم بود. آنها به آدام گفتند کارش عالی بوده است. آدام از اینکه در پختن کیک کمک کرده بود، به خودش افتخار کرد.

داستان هفتم: The New Friend
داستان هفتم، داستان کوتاه انگلیسی ساده با ترجمه درباره همکلاسی جدید سارا است.
قبل از خواندن داستان میتوانید لغات جدید آن را در جدول زیر با معنی ببینید.
| لغات جدید داستان کوتاه انگلیسی با معنی | |
| کمرو، خجالتی | shy |
| معرفی کردن | introduce |
| مضطرب، نگران | nervous |
| صمیمی | friendly |
| همکلاسی | classmate |
متن داستان هفتم
The New Friend
Yesterday, a new student joined Sarah’s class. The girl’s name was Aisha, and she was a bit shy. The teacher introduced Aisha to the class, and everyone said hello. Aisha sat next to Sarah. She looked nervous on her first day. Sarah gave Aisha a big smile and asked if she wanted to play together at recess.
During the recess break, Sarah and Aisha played on the swings and talked. Sarah was very friendly to Aisha. At lunchtime, they ate together and continued to chat. Soon, Aisha started to relax and smile. She told Sarah about her old school and her hobbies. By the end of the day, the two girls became good friends. Aisha was happy to have a new friend on her first day, and Sarah was glad to help her classmate feel welcome.

ترجمه داستان
دوست جدید
دیروز، یک دانشآموز جدید به کلاس سارا آمد. نام دختر «آیشا» بود و کمی خجالتی به نظر میرسید. معلم آیشا را به کلاس معرفی کرد و همه به او سلام کردند. آیشا کنار سارا نشست. او در روز اولش مضطرب بود. سارا با لبخندی بزرگ به او نگاه کرد و پرسید آیا دوست دارد زنگ تفریح با هم بازی کنند.
در زمان استراحت، سارا و آیشا روی تاب بازی کردند و با هم حرف زدند. سارا با آیشا خیلی دوستانه رفتار کرد. هنگام ناهار، کنار هم نشستند و صحبتشان را ادامه دادند. خیلی زود، آیشا آرام شد و لبخند زد. او برای سارا از مدرسه قبلی و سرگرمیهایش گفت. در پایان روز، این دو دختر دوستهای خوبی شدند. آیشا خوشحال بود که در روز اولش یک دوست جدید پیدا کرده است، و سارا هم خوشحال بود که توانسته به همکلاسیاش در جمع کلاس احساس آرامش بدهد.
داستان هشتم: The Brave Little Dog
داستان هشتم، داستان کوتاه انگلیسی ساده با ترجمه درباره سگ کوچولوی شجاعی است که در توفان گم میشود. لغات جدید آن را در جدول زیر مشاهده میکنید.
| لغات جدید داستان کوتاه انگلیسی با معنی | |
| توفان | storm |
| شجاع | brave |
| نگران | worried |
| نجات پیدا کردن | rescue |
| امن | safe |
متن داستان هشتم
The Brave Little Dog
Ben’s family had a small dog named Rex. One night, a big storm came with heavy rain and thunder. Rex was usually brave, but the loud thunder scared him. When the front door opened for a moment, Rex ran out into the dark night. Ben and his parents did not see Rex in the house anymore. They were very worried about their little dog.
Ben’s father took a flashlight and went out to look for Rex. Ben and his mother waited by the window, hoping to see him. Ben was crying because he missed his dog. His father rescued Rex from under a car near the house. Rex was wet and shaking, but he was safe. The family was overjoyed and hugged Rex tightly when he came home. They praised Rex for being a brave little dog. That night, Rex slept in Ben’s room, and everyone was happy and relieved.
ترجمه داستان
سگ کوچولوی شجاع
خانواده «بن» یک سگ کوچک به نام «رِکس» داشتند. یک شب، توفان شدیدی با باران و رعد و برق سنگین شروع شد. رکس همیشه شجاع بود، اما صدای بلند رعد او را ترساند. وقتی درِ خانه برای لحظهای باز شد، رکس به بیرون دوید. بن و پدر و مادرش دیگر او را در خانه ندیدند و خیلی نگران سگ کوچولویشان شدند.
پدر بن یک چراغقوه برداشت و بیرون رفت تا به دنبال رکس بگردد. بن و مادرش از پشت پنجره منتظر ماندند و امیدوار بودند او را ببینند. بن گریه میکرد چون دلش برای سگش تنگ شده بود. پدرش رکس را از زیر یک ماشین نزدیک خانه نجات داد. رکس خیس شده بود و میلرزید، اما سالم بود. خانواده از خوشحالی او را محکم در آغوش گرفتند. آنها رکس را به خاطر شجاعتش تحسین کردند. آن شب، رکس در اتاق بن خوابید و همه احساس آرامش و شادی داشتند.
یادگیری زبان انگلیسی سطح Elementary با فرادرس
زبان انگلیسی از سه سطح اصلی مبتدی، متوسط و پیشرفته تشکیل شده است. افرادی که میخواهند زبان را از پایه شروع کنند طبق استاندارد CEFR در دو سطح A1 و A2 قرار میگیرند. سطح اول را میتوان مقدماتی دانست و سطح دوم Elementary است. برای کسانی که قصد شرکت در این دورهها را دارند، فرادرس فیلمهای آموزشی تهیه کرده که انواع مباحث گرامری، لغات، ریدینگ، لیسنینگ و رایتینگ را پوشش میدهد. فراموش نکنید که Elementary سطح پایه است و نقش زیادی در یادگیری سایر سطوح دارد. برای مشاهده فیلمهای آموزش زبان انگلیسی سطح Elementary در فرادرس روی لینک زیر کلیک کنید.

داستان نهم: A Trip to the Market
داستان نهم، داستان کوتاه انگلیسی ساده با ترجمه درباره گشتوگذار الکس در بازار است. قبل از اینکه متن را بخوانید، لغات جدید آن را مرور کنید.
| لغات جدید داستان کوتاه انگلیسی با معنی | |
| بازار | market |
| شلوغ | crowded |
| فروشنده (در بازار) | vendor |
| شلوغ، پر سر و صدا | noisy |
| غرفه | |
متن داستان نهم
A Trip to the Market
This morning, Alex went with his mother to the market in town. His mother wanted to buy fresh vegetables and fruit for the week. It was Ali’s first time at the busy outdoor market. The place was very crowded with people. Many vendors were standing behind their tables of fruits and vegetables. They were calling out prices and selling their goods. The market was noisy with sounds of people talking and children laughing.
Ali and his mother walked from stall to stall. They bought fresh tomatoes, oranges, and bread. At one fruit stall, a vendor gave Ali a small apple for free. Ali smiled and said thank you. He helped his mother carry a bag of groceries. After finishing their shopping, they went home. Ali enjoyed the trip to the market because it was lively and different from a normal store.
ترجمه داستان
گشتوگذار در بازار
صبح امروز، «الکس» همراه مادرش به بازار شهر رفت. مادرش میخواست برای هفته، میوه و سبزی تازه بخرد. این اولین بار بود که علی به بازار شلوغ و روباز میرفت. آنجا پر از جمعیت بود. فروشندگان زیادی پشت میزهای پر از میوه و سبزیجات ایستاده بودند. آنها با صدای بلند قیمتها را اعلام میکردند و اجناسشان را میفروختند. بازار پر از صدای گپوگفت مردم و خنده کودکان بود.
علی و مادرش از یک غرفه به غرفه دیگر رفتند. آنها گوجهفرنگی تازه، پرتقال و نان خریدند. در یکی از غرفههای میوهفروشی، فروشنده یک سیب کوچک به علی هدیه داد. علی لبخند زد و گفت: «متشکرم». او به مادرش کمک کرد تا یکی از کیسههای خرید را حمل کند. بعد از اینکه خریدشان تمام شد، به خانه برگشتند. علی از رفتن به بازار لذت برد چون پُرشور و انرژی بود و با فروشگاههای معمولی فرق داشت.

داستان دهم: Camping Under the Stars
داستان دهم، داستان کوتاه انگلیسی ساده با ترجمه درباره آسمان پرستاره است. لغات جدید را در جدول زیر با معنی فارسی مشاهده میکنید.
| لغات جدید داستان کوتاه انگلیسی با معنی | |
| گردش رفتن | camping |
| چادر (سفر) | tent |
| هیزم | firewood |
| آتشی که بیرون با هیزم درست میکنند | campfire |
| مارشمالو | marshmallow |
متن داستان دهم
Camping Under the Stars
Last weekend, Mira’s family went camping in the mountains. They found a nice spot near some trees. Mira’s parents set up the tent while Mira and her brother collected firewood. When it got dark, they made a small campfire. The fire was warm and bright. Mira’s mother gave everyone a stick with a marshmallow on it to roast over the fire.
They sat around the campfire and told funny stories. Mira looked up and saw thousands of stars in the sky. The sky was clear, and the stars were shining brightly. It was quiet except for the soft sounds of crickets in the night. Mira felt happy and safe with her family. After a while, they went into the tent to sleep. Mira fell asleep easily after their long day. She would always remember this special night under the stars.
ترجمه داستان
چادر زدن زیر آسمان پُرستاره
آخر هفته گذشته، خانواده «میرا» برای گردش به کوهستان رفتند. آنها جای قشنگی نزدیک چند درخت پیدا کردند. پدر و مادر میرا چادر را برپا کردند، میرا و برادرش هم هیزم جمع میکردند. وقتی هوا تاریک شد، آتش کوچکی درست کردند. آتش گرم و درخشان بود. مادر میرا به هر کدامشان یک سیخ داد تا یک مارشملو روی آتش کباب کنند.
آنها دور آتش نشستند و داستانهای خندهدار تعریف کردند. میرا به آسمان نگاه کرد و هزاران ستاره دید. آسمان صاف بود و ستارهها با روشنایی خاصی میدرخشیدند. فضا ساکت بود، فقط صدای آرام جیرجیرکها در شب شنیده میشد. میرا با بودن کنار خانوادهاش احساس خوشحالی و آرامش میکرد. بعد از مدتی، همگی به داخل چادر رفتند تا بخوابند. میرا بعد از یک روز طولانی به راحتی خوابش برد. او همیشه این شب خاص زیر آسمان پُرستاره را به یاد خواهد داشت.
جمعبندی
هدف از این آموزش یادگیری زبان انگلیسی به کمک داستان کوتاه بود. داستانهای کوتاه انگلیسی میتوانند هم به دامنه لغات ما اضافه کنند و هم ما را با کاربرد این لغات و عبارات در قالب جمله آشنا کنند. همچنین در تقویت مهارت خواندن متنهای انگلیسی مفید هستند و در کنار یادگیری لغات، به یادگیری دستور زبان نیز کمک میکنند. فراتر از همه این موارد جنبه سرگرمی این نوع یادگیری است که زبانآموزان را به ادامه مطالعه تشویق میکند و با گوش دادن به فایلهای صوتی، امکان بهبود مهارت شنیداری نیز فراهم میشود.
در این مقاله، ۱۰ داستان کوتاه انگلیسی مناسب سطح مبتدی ارائه شد که علاوه بر ترجمه فارسی، تلفظ صوتی هر متن همراه با لغات جدید آموزش داده شد. سعی کنید هر بخش را چند بار گوش کنید و برای لغت جدید هر داستان مثالهای بیشتری را به کمک دیکشنری تمرین کنید.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:

«آزاده رمضانی»، فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی است. فعالیتهای او در زمینهٔ تدریس، ترجمه و ویراستاری بوده است و درحالحاضر، بهعنوان دبیر تحریریهٔ زبانهای خارجی با مجلۀ فرادرس همکاری میکند.
source
