مکالمه انگلیسی در مورد خانواده یعنی حرف زدن درباره اعضای خانواده، روابط و تجربیات شخصی مرتبط با آن. این نوع گفتوگو میتواند شامل معرفی اعضا، تعداد آنها و حتی مسائل فرهنگی مرتبط باشد. یادگیری این مکالمات مهارت شنیداری و گفتاری شما را تقویت میکند و در ارتباطات روزمره بسیار کاربردی است.
آنچه در این مطلب میآموزید:
-
نسبتهای خانوادگی را میآموزیم.
-
یاد میگیریم درباره اندازه و سن اعضای خانواده صحبت کنیم.
-
یاد میگیریم چطور درباره میزان صمیمیت خود با خانواده حرف بزنیم.
-
با اصطلاحات مربوط به تولد، ازدواج و بازنشستگی آشنا میشویم.
-
بهصورت مقدماتی، روش صحبت کردن درباره خانواده را میآموزیم.



معرفی اعضای خانواده و نسبتهای خانوادگی آنها، صحبت درباره روابط عاطفی بین آنها، پرسش و پاسخ درباره شغل، سن و وضعیت تأهل، از جمله موضوعاتی هستند که یادگیریشان باعث میشود در محیطهای اجتماعی راحتتر ارتباط برقرار کنید. در این آموزش، با انواع مکالمه انگلیسی درباره خانواده آشنا میشویم. همچنین، مثالها و تمرینهای پایان مطلب به شما کمک میکنند تا تسلط بیشتری روی این موضوع پیدا کنید.
مکالمه انگلیسی در مورد خانواده
مکالمه انگلیسی در مورد خانواده بخش جداییناپذیر گفتوگوهای روزمره است. معرفی اعضای خانواده یا تعریف کردن درباره رویدادهای خانوادگی منجر به تقویت ارتباط شخص با دیگران میشود. یادگیری این مهارت سبب میشود در گفتگوهای کوتاه، تعاملات فرهنگی و موقعیتهای اجتماعی ارتباط موثرتری با دیگران برقرار کنید.
نسبت های خانوادگی به انگلیسی
«نسبت های خانوادگی» (Kinship Terms) واژههایی هستند که اعضای خانواده برای توصیف یکدیگر به کار میگیرند. از «برادر» و «خواهر» گرفته تا «مادربزرگ» و «پدربزرگ»، همگی نمونههایی از نسبت های فامیلیاند. یادگیری این کلمات نقش مهمی در مکالمه انگلیسی در مورد خانواده دارد.
پدر، مادر و فرزندان آنها «اعضای خانواده نزدیک» (Immediate Family) را تشکیل میدهند. فرض کنیم شخصی بیمار است و تنها نزدیکترین اعضای خانواده اجازه دارند به ملاقات او بروند.
این جمله را میتوانیم به این شکل بیان کنیم:
Only immediate family members are allowed to visit the patient.
تنها اعضای خانواده نزدیک اجازه دارند بیمار را ملاقات کنند.
جدول زیر نسبتهای خانوادگی نزدیک را مرور میکند:
نسبتهای خانوادگی نزدیک | |
معادل فارسی | نسبت خانوادگی |
پدر | Father |
مادر | Mother |
برادر | Brother |
خواهر | Sister |
پسر | Son |
دختر | Daugther |
والدین | Parents |
خواهر و برادر | Siblings |
بچه/بچهها | Chid/children |
کودک/بچه | Kid |
نکته 1: «خواهر ناتنی» (Half sister) و «برادر ناتنی» (Half brother) تنها یک پدر یا مادر مشترک با ما دارند.
 
نکته 2: «خواهر یا برادر دوقلو» به انگلیسی «Twin Sister» یا «Twin Brother» است.

خواهران و برادران (Siblings)
واژه sibling در انگلیسی به معنای «خواهر و برادر» است و بدون توجه به جنسیت به همه فرزندان خانواده اشاره دارد.
مثال زیر کاربرد این واژه را نشان میدهد:
How many siblings do you have?
چند خواهر و برادر داری؟
فرد مقابل پاسخ میدهد:
I have four siblings: three brothers and a sister.
من چهار خواهر و برادر دارم: سه برادر و یک خواهر.
 
در مثال زیر، علاوه بر اشاره به تعداد خواهران و برادران، اشارهای هم به کوچکتر یا بزرگتر بودن آنها میکنیم:
Sara has two siblings, an older brother and a younger sister.
سارا دو خواهر و برادر دارد، یک برادر بزرگتر و یک خواهر کوچکتر.
فرزند به انگلیسی
پدر و مادر برای اشاره به فرزندانشان از کلمات «Child» یا «Kid» استفاده میکنند؛ اما برای اشاره به جنسیت میتوانند از «son» و «daughter» استفاده کنند.
A: My child loves reading.
B: That’s sweet! How old are your daughter or son?
الف: بچه من عاشق مطالعه است.
ب: چقدر عالی! پسر یا دخترت چند سالش هست؟
A: My daugher is 10.
B: Great! My kids love reading too.
الف: دختر من 10 سالش است.
ب: عالی! بچههای من هم عاشق مطالعه هستند.
پدر و مادر به انگلیسی
بچههای خانواده نیز برای اشاره به والدین خود از کلمه Parent استفاده میکنند.
در اینجا هم مانند Sibling جنسیت مطرح نیست؛ اما برای اینکه بگویند منظور از والدین «پدر» یا «مادر» است، به ترتیب از کلمات Father و Mother استفاده میکنند.
A: Are your parents at home today?
B: Yes, my mother is cooking and my father is reading a book.
الف: والدینت امروز خانه هستند؟
ب: بله، مادرم مشغول غذا درست کردن است و پدرم مشغول کتاب خواندن است.

سایر نسبتهای خانوادگی
در صورتی که غیر از «هسته اصلی خانواده» (Core Family) که در بالا به آن اشاره کردیم، بخواهیم به اعضای دیگر فامیل اشاره کنیم، باید سایر نسبتهای خانوادگی را نام ببریم.
این دسته را «خانواده گسترده» (Extended Family) مینامیم. جدول زیر شامل اعضای حاضر در این گروه است.
سایر نسبتهای خانوادگی | |
پدربزرگ | Grandfather |
مادربزرگ | Grandmother |
خاله/عمه | Aunt |
دایی/عمو | Uncle |
فرزندان خاله/عمو/دایی/عمه | Cousin |
خاله/عمه (غیررسمی) | Aunti |
نوه (پسر) | Grandson |
نوه (دختر) | Granddaughter |
دختر برادر یا خواهر | Niece |
پسر برادر یا خواهر | Nephew |
پدربزرگ و مادربزرگ
برای اشاره به والدین پدر و مادرمان میتوانیم از اصطلاح Grandparent استفاده کنیم. این اصطلاح نیز به جنسیت فرد اشاره ندارد. اگر میخواهیم به جنسیت آنها اشاره کنیم به ترتیب از Grandfather و Grandmother برای «پدربزرگ» و «مادربزرگ» استفاده میکنیم.
A: Do you visit your grandparents often?
B: Yes, every weekend we have lunch together.
الف: آیا گاهی به دیدار پدربزرگ و مادربزرگت میروی؟
ب: آخر هفتهها ناهار را کنار هم میخوریم.
A: My grandparent tells amazing old stories.
B: That sounds wonderful! I love listening to family history.
الف: پدربزرگ (مادربزرگ) خاطرات جذابی از گذشته تعریف میکند.
ب: فوقالعاده است! من عاشق گوش دادن به خاطرات خانوادگی هستم.
A: Are your grandparents coming for the holiday?
B: Yes, they will stay with us for a week.
الف: آیا پدربزرگ و مادربزرگ شما برای تعطیلات به دیدن شما میآیند؟
ب: بله، یک هفته پیش ما میمانند.
به مثال زیر توجه کنید:
He was brought up by my maternal grandmother.
او را مادربزرگ مادریاش بزرگ کرد.
- Great grandfater
- Great grandmother
She was a beloved great-grandmother.
او یک مادر مادربزرگ دوستداشتنی بود.
نوه به انگلیسی
برای اشاره به «نوه» از Grandchild استفاده میکنیم. با این حال اگر جنسیت برای شنونده اهمیت دارد، میتوانیم از Grandson و Granddaughter برای اشاره به پسر بودن یا دختر بودن نوهها استفاده کنیم.
A: How old is your first grandchild?
B: She just turned three last week.
الف: بزرگترین/اولین نوه شما چند سالش است؟
ب: هفته گذشته سه ساله شد.
A: What gift are you buying for your granddaughter’s birthday?
B: I’m getting her a new storybook.
الف: برای تولد نوهات چه هدیهای میخری؟
ب: برایش یک کتاب داستان جدید میخرم.

یادگیری گرامر انگلیسی با فرادرس
یکی از روشهای یادگیری زبان انگلیسی استفاده از منابع خودآموز است، و فیلمها یا پادکستهای آموزشی این مسیر را هموار میسازند. در این راستا، فرادرس فیلمهایی را تولید کرده است که مهارتهای زبانی را از مبتدی تا پیشرفته پوشش میدهد. برای دسترسی به این منابع، روی لینک زیر کلیک کنید.

عمو / دایی / خاله/ عمه به انگلیسی
در برخی فرهنگها برای هر یک از کلمات زیر معادلی مجزا وجود دارد:
- «دایی» و «عمو»
- «خاله» و «عمه»
اما در زبان انگلیسی چنین نیست. در مکالمات انگلیسی در مورد خانواده، این مفاهیم را به این شکل بیان میکنند:
- «دایی» و «عمو» ← Uncle
- «خاله» و «عمه» ← Aunt
A: Where does your uncle live?
B: He lives near my aunt in the next town.
الف: عمویت کجا زندگی میکند؟
ب: نزدیک داییام در شهر مجاور زندگی میکند.
اینکه Uncle یا Unte دقیقا چه معادلی دارد بستگی به متن و موقعیتی دارد که در آن قرار داریم.
A: Are your uncle and aunt coming to the party?
B: Yes, they will be here at 6 p.m.
الف: آیا خاله و عمهات به میهمانی میآیند؟
ب: بله، ساعت شش بعدازظهر اینجا هستند.
نکته: اگر بخواهیم نسبتها را طوری بیان کنیم که تداعیکننده خاله، دایی، عمه یا عمو باشند، میتوانیم از عبارتهای زیر استفاده کنیم:
- on my father’s side
- on my mother’s side
***
She is my aunt on my mother’s side.
او خاله من است.
He is my uncle on my father’s side.
او عموی من است.
 
فرزندان خاله و عمو به انگلیسی
همینطور برای فرزندان عمو، خاله، عمه و دایی کلمه مجزایی نداریم و تمام آنها را به نام Cousin میشناسیم.
- پسرخاله، دخترخاله ← Cousin
- دخترعمو، دخترعمو ← Cousin
- پسردایی، دختردایی ← Cousin
- پسرعمه، دخترعمه ← Cousin
A: I’m going to a movie with my cousin tonight.
B: That sounds fun! What are you watching?
الف: امشب با پسرعمویم به سینما میروم.
ب: جالب است! چه فیلمی را میخواهید تماشا کنید؟
A: My cousin lives in another city.
B: Do you visit them in summer?
الف: پسرخالهام در یک شهر دیگر زندگی میکند.
ب: آیا تابستان به دیدنش میروی؟
در اینجا نیز بنابر موقعیت، تشخیص میدهیم که منظور از Cousin کدام یک از آنهاست.
همسر به انگلیسی
«زن» (Wife) و «شوهر» (Husband) اساس خانواده را تشکیل میدهند. به جای این دو کلمه میتوانیم از عبارت «همسر» (Spouse) استفاده کنیم؛ در این حالت برای ما مهم نیست که جنسیت شخص مقابل چیست.
- زن ← Wife
- خانم ← Wife
- شوهر ← Husband
- همسر ← Spouse
- زن و شوهر ← Spouse
A: How is your wife doing today?
B: She’s great, thank you! How about your husband?
A: He’s doing well too. It’s nice to spend time with a spouse who is so caring.
الف: حال همسرت خوب است؟
ب: عالی، سپاسگزارم. همسر تو چطور است؟
الف: او هم خوب است. خیلی خوب است که با همسری که بسیار مهربان است روزگارت را بگذرانی.
 
خویشاوندان سببی به انگلیسی
مکالمه انگلیسی در مورد خانواده «خویشاوندان سببی» (In-laws) را نیز در بر میگیرد. خویشاوندان سببی اشخاصی هستند که پس از ازدواج به خانواده ما پیوستهاند.
در انگلیسی واژه in-laws در بیشتر مواقع بهمعنای خانواده همسر است.
A: Do your in-laws live nearby?
B: They live just a short drive away, so we see them often.
الف: آیا خانواده همسرت نزدیک شما زندگی میکنند.
ب: آنها با ماشین فاصله کمی از ما دارند، بنابراین اغلب آنها را میبینیم.
He’s spending the holiday with his in-laws.
تعطیلات را با خانواده همسرش میگذراند.
در مثالهای فوق اشاره نشد که منظور از خانواده همسر چه کسانی هستند.
اگر بخواهیم به نسبت دقیق آنها اشاره کنیم، باید in-law را با یک واژه دیگر ترکیب کنیم.
پدر همسر و مادر همسر به انگلیسی
در زبان انگلیسی، برای اشاره به پدر و مادر همسر واژه in-law را با «father» یا «mother» ترکیب میکنیم.
- پدرشوهر، پدرهمسر، پدرزن، پدر خانم ← Father-in-law
- مادرشوهر، مادرزن، مادرهمسر، مادر خانم ← Mother-in-law
A: How is your mother-in-law?
B: She’s doing well. I invited her over for dinner yesterday.
الف: حال مادرخانمت چطور است؟
ب: حالش خوب است. دیروز او را برای شام دعوت کردم.
A: I met my father-in-law at the office today.
B: Really? How was it?
A: He gave me some useful advice.
الف: پدر همسرم را در دفتر کار ملاقات کردم؟
ب: واقعاً؟ جلسه چطور بود؟
الف: او چند توصیه کاربردی به من داد.
 
برادر و خواهر همسر
برای اشاره به خواهران و برادران همسر، به ترتیب از sister-in-law و brother-in-law استفاده میکنیم.
مثال زیر نمونهای دیگر از مکالمه انگلیسی در مورد خانواده است که استفاده از اصطلاح in-law را نشان میدهد:
A: My brother-in-law is coming to visit this weekend.
B: That’s nice! Are you planning any special activities?
A: Yes, we’re going hiking in the mountains.
الف: برادر همسرم آخر همین هفته به دیدارمان میآید.
ب: عالی است! آیا برنامه خاصی دارید؟
الف: بله، میخواهیم به کوه بریم.
A: It’s sometimes hard to get along with your in-laws.
B: True, but spending time together helps us understand each other better.
الف: برخی اوقات کنار آمدن با خانواده همسر سخت است.
ب: درست است! اما سپری کردن زمان در کناب هم کمک میکند یکدیگر را بهتر بشناسیم؟
نکته: معنای Get along with سازگار بودن و کنار آمدن با دیگران است. این اصطلاح را میتوانیم برای اشاره به رابطه نزدیک و خوب با سایر اعضای خانواده به کار ببریم.
 
شوهر خاله و شوهر عمه به انگلیسی
معادل شوهر خاله و شوهر عمه اصطلاح زیر است:
My uncle in-law passed away last year.
شوهرعمه من پارسال فوت کرد.
زن عمو و زن دایی به انگلیسی
معادل زن عمو و زن دایی اصطلاح زیر است:
A: Who’s that lady sitting next to your uncle?
B: Oh, that’s my aunt-in-law.
الف: آن خانم که کنار عمویت نشسته کیست؟
ب: او زنعموی من است.
مکالمه در مورد تولد و نوزاد به انگلیسی
هنگام مکالمه انگلیسی در مورد خانواده گاهی باید به نوزاد و اصطلاحات مربوط به آن اشاره کنیم. بنابراین، ابتدا باید بدانیم معادل نوزاد به انگلیسی چیست.
نوزاد به انگلیسی
برای کودکی که سالهای کمی از تولدش میگذرد معمولترین اصطلاح baby است.
There’s a baby sleeping in the crib.
یک نوزاد در گهواره خوابیده است.
Their baby was born last month.
نوزاد آنها هفته گذشته به دنیا آمد.
They took the baby to the doctor for a check-up.
آنها نوزاد را برای چکآپ پیش دکتر بردند.

اصطلاحات و مکالمات تولد به انگلیسی
مکالمه انگلیسی در مورد خانواده گاهی اتفاقاتی مثل بارداری و تولد را شامل میشود.
باردار بودن یا حامله بودن به انگلیسی با این عبارت بیان میشود:
در این مثال میخواهیم بگوییم شخص باردار است:
Sarah is expecting a baby.
سارا باردار است./سارا منتظر تولد فرزند است.
حالا اگر بخواهیم بگوییم فرزند شخص در یک ماه خاص به دنیا میآید میتوانیم بگوییم:
Sarah is expecting a baby in October.
بچه سارا ماه اکتبر به دنیا میآید.
نکته: میتوانیم از صفت pregnant نیز برای اشاره به باردار بودن شخص استفاده کنیم.
برای اشاره به اینکه یک خانم فرزند چندم خود را باردار است، میتوانیم از این فرمول استفاده کنیم:
to be pregnant with + her … + child
مثال زیر نمونهای از مکالمات در مورد بارداری است:
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
A: Did you know that Sara is expecting a baby?
الف: میدانستی سارا منتظر تولد یک نوزاد است؟
B: Yes, she is pregnant with her second child.
.ب: بله، او فرزند دومش را باردار است
متولد شدن به انگلیسی
هنگام مکالمه انگلیسی در مورد خانواده ممکن است لازم باشد بگوییم در کجا یا در چه تاریخی متولد شدهایم. در این موقعیت میتوانیم از عبارت زیر استفاده کنیم:
My brother was born on a cold winter night.
برادرم در یک شب سرد زمستانی به دنیا آمد.
The baby was born healthy and strong.
نوزاد سالم و قوی به دنیا آمد.
با فرمول زیر، میتوانیم بگوییم شخص در خانوادهای با ویژگی خاص به دنیا آمده است:
to be born + into + a … family
به جای سه نقطه میتوانیم از صفتهای مختلف استفاده کنیم.
برای مثال، میخواهیم بگوییم که اعضای خانواده شخص اهل موسیقی بودهاند:
Alice was born into a musician family. From a very young age she wanted to be a musician.
آلیس در خانوادهای اهل موسیقی به دنیا آمد. از سن بسیار پایین میخواست موسیقیدان شود.
یا اعضای خانواده شخص تحصیلکرده بودهاند:
He was born into an educated family.
در خانوادهای تحصیلکرده به دنیا آمد.
همچنین با فرمول زیر میتوانیم به سطح درآمد خانواده شخص اشاره کنیم:
to be born into + … + family
به جای سه نقطه از صفتهای مرتبط استفاده میکنیم:
- poor → فقیر
- low-income → کمدرآمد
- middle-class → متوسط
- rich → ثروتمند
مثالهای زیر کاربرد این فرمول را نمایش میدهند:
She was born into a middle-class family and had a happy childhood.
او در خانوادهای متوسط به دنیا آمد و کودکی شادی داشت.
Although she was born into a low-income family, she worked hard and became a successful doctor.
با اینکه در خانوادهای کمدرآمد به دنیا آمد، سخت کار کرد و پزشک موفقی شد.
 
مکالمه درباره تعداد اعضای خانواده
از این عبارتها برای بیان تعداد اعضا و نشاندادن بزرگی خانواده استفاده میکنیم.
جمعیت خانواده
هنگام مکالمه انگلیسی در مورد خانواده، اگر بخواهیم درباره کوچکی و بزرگی آن صحبت کنیم، از صفتهای زیر استفاده میکنیم.
- Small → کوچک
- Large → پرجمعیت/بزرگ
- Big → پرجمعیت/بزرگ
- Nuclear → هستهای
- Extended → گسترده
خانواده کوچک و خانواده بزرگ
منظور از کوچکی و بزرگی خانواده جمعیت اعضای آن خانواده است.
مثالهای زیر گویای اندازه خانواده است:
I have a small but supportive family.
خانواده من کوچک اما حمایتگر است.
She comes from a large, loving family.
او از خانوادهای بزرگ و مهربان آمده است.
برای توصیف خانواده میتوانیم از انواع صفت ها استفاده کنیم. برای مثال در جمله اول از «خانواده حمایتگر» (supportive family) و در جمله دوم «خانواده مهربان» (loving family) استفاده کردیم. به این ترتیب، جمله ما حرفهای و زیباتر خواهد شد.

خانواده هستهای و خانواده گسترده
برخی از خانوادهها کوچکاند و از پدر و مادر و فرزندها تشکیل میشوند. اینها «خانواده هستهای» (Nuclear Family) هستند. در مقابل، در برخی خانوادهها ممکن است اعضای دیگری نیز در کنار خانواده زندگی کنند، برای مثال پدربزرگ یا مادربزرگ. اینها «خانواده گسترده» (Extended Family) هستند.
A nuclear family usually consists of parents and their children.
یک خانواده هستهای معمولاً شامل والدین و فرزندانشان است.
نکته: consists of به معنای شامل شدن است.
In many cities, the nuclear family is the most common family type.
در بسیاری از شهرها، خانواده هستهای رایجترین نوع خانواده است.
She grew up in a small nuclear family with one brother.
او در یک خانواده هستهای کوچک با یک برادر بزرگ شد.
The nuclear family can provide strong emotional support.
خانواده هستهای میتواند حمایت عاطفی قوی فراهم کند.
Some cultures value the extended family more than the nuclear family.
برخی فرهنگها خانواده گسترده را بیش از خانواده هستهای ارزشمند میدانند.
مکالمه در مورد تعداد اعضای خانواده به انگلیسی
برای اینکه تعداد اعضای خانواده را بیان کنیم، روشهای متفاوتی وجود دارد. شاید معمولترین آنها فرمولهای زیر باشند:
We are + a family + of + …
There are + … of us + in our/my family
در هر دو حالت، به جای سه نقطه میتوانیم تعداد اعضای خانواده را بگوییم.
برای مثال، از شما میپرسند:
How many people are there in your family?
چند نفر در خانواده شما زندگی میکنند؟
و شما جواب میدهید:
We are a family of four.
ما یک خانواده چهارنفره هستیم.
نکته: بهتر است در مکالمه انگلیسی در مورد خانواده یا هر موضوع دیگری، تکجملهای جواب کسی را ندهیم و جملهها را تا میتوانیم شاخوبرگ دهیم.
برای مثال، جمله بالا را بدینصورت گسترش میدهیم:
There are four of us in our family, including my mother, my father, me, and my sister. We live in an apartment in the downtown. My father is a retired teacher, my mother is a doctor. I have recently recently received my high school diploma, and my sister is studying in grade 12.
ما خانوادهای چهارنفرهایم، مادرم، پدرم، خودم و خواهرم. ما ساکن آپارتمانی در مرکز شهریم. پدرم معلم بازنشسته و مادرم پزشک است. من به تازگی دیپلم دبیرستان را گرفتهام، و خواهرم در کلاس 12 درس میخواند.
تک فرزند به انگلیسی
برای اشاره به تکفرزند بودنمان، از «only child» استفاده میکنیم.
به مکالمه زیر توجه کنید:
A: Do you have a huge extended family?
B: No, there are three of us in our family, my mom, my dad, and me.
A: So, you are the only child.
الف: آیا خانواده گسترده بزرگی دارید؟
ب: نه، خانواده ما سهنفره است، مادرم، پدرم و من.
الف: پس شما تکفرزند هستید.
نکته: در محاوره برای پدر و مادر میتوانیم از اصطلاحات غیررسمی زیر استفاده کنیم:
- پدر ← Dad
- مادر ← Mom
مکالمه در مورد اعضای خانواده به انگلیسی
گاهی افراد گفتوگوهایی را در مورد اعضای خانواده خود رد و بدل میکنند، مثل پدر، مادر، یا سایر بستگان. این مکالمهها شامل معرفی، توصیف روابط خانوادگی، و صحبت درباره ویژگیها و کارهایی است که هر عضو خانواده انجام میدهد.
مکالمه درباره سن اعضای خانواده
برای این منظور گاهی اوقات نیازی نیست به سن افراد اشاره دقیق کنیم.
مثال زیر نشان میدهد شخص کودکی را پشت سر گذاشته است:
Both of my kids are grown up, now.
بچههای من هر دو بزرگ شدهاند.
یا پیش از اشاره به سن، به کمسن بودنشان اشاره میکنیم:
I’ve got two small children – my eldest is 6 and the other one’s still a toddler.
من دو بچه کوچک دارم – بزرگترینشان شش ساله و بچه دیگرم هنوز کودکی نوپا است.
A: He was the eldest of four kids.
B: How old was he when he died/passed away?
A: He was in his sixties.
الف: بزرگترین فرد در میان چهار فرزند بود.
ب: چند سالش بود که مرد/فوت کرد؟
الف: بین 60 تا 69 سال داشت.
My parents are quite elderly now, but they like to keep busy.
والدینم نسبتاً مسن هستند، اما دوست دارند مشغول باشند.
 
نکته: فرزند وسط خانواده «Middle Child» است.
Jasmine, our middle child, works as a hairdresser in London.
جاسمین، فرزند وسطمان، در لندن آرایشگر است.
فرزند چندم خانواده به انگلیسی
پرسش در مورد ترتیب تولد فرزندان میتواند به این شکل باشد.
What is + someone’s + birth order
فرزند اول ← first-born
فرزند دوم ← second-born
A: What is John’s birth order?
B: John is the first-born, and Sara is the second-born. What about your children’?
A: My oldest kid is Mike. Marry is the middle-child. And the youngest one is Tom.
الف: جان فرزند چندم توست؟
ب: جان فرزند اول است، و سارا فرزند دوم است. فرزندان تو چطور؟
الف: بزرگترین فرزندم مایک است. ماری فرزند وسط است. و کوچکترین آنها تام است.
مکالمه درباره رابطه با اعضای خانواده
در این نوع مکالمه افراد درباره میزان صمیمیت با سایر اعضای خانواده صحبت میکنند. این گفتوگوها شامل بیان احساسات، حمایت یا حتی چالشهاست.
خانواده حامی
برای اشاره به خانوادهای که همیشه پشتیبان یکدیگرند میتوانیم از اصطلاح «حمایتگر» (Supportive) استفاده کنیم.
My dad’s always been really supportive.
پدرم همیشه حامی واقعی من بوده است.
نوع رابطه با اعضای خانواده
برای بیان رابطه خوب یا بد میتوانیم از این فرمول استفاده کنیم:
To be + on + good/bad + terms + (with someone)
A: How’s your relationship with your brother?
B: Honestly, I’m not on very good terms with him right now.
الف: رابطهات با برادرت چطور است؟
ب: صادقانه بگویم، در حال حاضر رابطه خوبی با هم نداریم.
رابطه نزدیک با خانواده
برای اشاره به خانواده منسجم و بههمپیوسته یکی از معادلهای معمول عبارت زیر است:
برای اشاره به اینکه با فردی رابطهای خوب داریم یکی از معادلهای معمول عبارت زیر است:
fdbadvert id=’1120656′]{“align”:”default”}[/fdbadvert]
در مثالهای زیر با عبارتهای بالا رابطه با اعضای خانواده را توصیف میکنیم:
A: I get along well with my sister. We are real soul mates.
B: Of all my siblings, My sister is also the one I am closest to.
A: Nice! It’s wonderful we both have a close-knit family.
الف: من با خواهرم رابطه خوبی دارم. ما یک روح در دو بدنیم.
ب: در بین تمام خواهران و برادرانم، من هم نزدیکترین رابطه را با خواهرم دارم.
الف: عالی! فوقالعاده است که هر دوی ما خانوادهای منسجم داریم.
 
سن اعضای خانواده
مکالمه انگلیسی در مورد خانواده سن اعضا و مقایسه سن آنها را نیز در برمیگیرد.
مقایسه سن افراد
جدول زیر نشان میدهد که چگونه میتوانیم سن افراد را با هم مقایسه کنیم:
مقایسه سن افراد به انگلیسی | |
اصطلاح فارسی | معادل انگلیسی |
کوچکتر/بزرگتر | younger than/older than |
همسن | the same age as |
همسن | as old / young as |
همسن | the same age |
یک سال کوچکتر/بزرگتر | a year older / younger than |
کمی بزرگتر/کمی کوچکتر | a bit older / younger than |
بسیار بزرگتر/بسیار کوچکتر | a lot older / younger |
به مثالهای زیر توجه کنید:
.Uncle Pete is the same age as my dad
عمو پیت همسن پدر من است.
My brother is two years older than me.
برادرم بزرگتر از من است.
مکالمه در مورد سن به انگلیسی
برای پرسش در مورد سن معمولترین شکل فرمول زیر است:
How old + to be + Subject
سن افراد را با فرمول زیر بیان میکنیم:
Subject + to be + age + (years old)
مثال زیر مکالمه ای درباره سن اشخاص است:
A: How old are you?
B: I’m 15 years old.
A: I’m 16. So, I’m one year older than you.
B: Yes, but we are almost the same age.
الف: چند سالت است؟
ب: من 15 سالم است.
الف: من شانزده سالم است. بنابراین، یک سال بزرگترم.
ب: بله، اما ما تقریباً همسن هستیم.
مکالمه درباره ازدواج به انگلیسی
در مکالمه انگلیسی در مورد خانواده اغلب از این فرمول برای صحبت درباره «وضعیت تأهل» (Marrital Status) استفاده میکنند:
Subject + to be + married
 
مثال زیر از فرمول بالا پیروی کرده است:
She is married and has three children.
او متاهل است و سه فرزند دارد.
او ازدواج کرده است و سه فرزند دارد.
متاهل بودن به انگلیسی
برای اشاره به اینکه شخص با چه کسی ازدواج کرده است از این فرمول استفاده میکنیم:
Subject + to be + married + to + someone
 
She is married to someone she met at college.
با شخصی که در کالج آشنا شده ازدواج کرده است.
She is married to a doctor.
.با یک پزشک ازدواج کرده است
مجرد بودن به انگلیسی
معادل اصطلاح مجرد «single» است.
I am still single, but I am planning to get married next month.
من هنوز مجردم، اما ماه دیگر ازدواج میکنم.
تفاوت Get married و Married
«get married» معنای ازدواج کردن دارد (عمل ازدواج اتفاق میافتد). این اصطلاح برای روز ازدواج یا فرایند وارد شدن به رابطه زن و شوهری به کار میرود.
«be married / are married» معنای متأهل بودن دارد. به این معنا که فرد ازدواج کرده و در وضعیت زن و شوهری قرار دارد.
این دو نمونه را مقایسه کنید.
They got married last year.
آنها سال گذشته ازدواج کردند.
 
They are married and have a happy life.
آنها ازدواج کردهاند و زندگی خوشبختی دارند.

بازنشستگی به انگلیسی
بازنشستگی معادل «retirement» انگلیسی است. اما برای اینکه بگوییم شخص بازنشسته است از فرمول زیر استفاده میکنیم:
 
اصطلاح «retired» را میتوانیم به صورت صفت هم به کار ببریم:
به مثالهای زیر توجه کنید:
He is retired.
او بازنشسته است.
He is a retired teacher.
او یک معلم بازنشسته است.
 
آموزش زبان انگلیسی با فرادرس
فرادرس فیلمهای آموزشی متنوعی را آماده کرده است تا علاقهمندان به یادگیری زبان انگلیسی بتوانند مباحث گوناگون را در سطوح مختلف بیاموزند. برای مشاهده فیلمهای آموزش زبان انگلیسی در فرادرس روی لینک زیر کلیک کنید.

تمرین مکالمه انگلیسی در مورد خانواده
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «مطلب مکالمه انگلیسی در مورد خانواده»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. آزمون اول شامل ۵ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
تمرین اول
گزینه درست را انتخاب کنید.
1. Sarah is _______ a baby.
2. They _______ married last year.
3. She is married _______ a doctor.
4. A _______ family usually consists of parents and their children.
5. I _______ with my sister. We are real soul mates.
تمرین دوم
با کلمات زیر یک جمله کامل بسازید:
Q1: four of us, in our family, There are.
Answer: There are four of us in our family.
Q2: supportive, I have, but, family, a small.
Answer:I have a small but supportive family.
Q3: into, family, She was born, a middle-class.
Answer: She was born into a middle-class family.
Q4: is pregnant, with, She, her, second child.
Answer: She is pregnant with her second child.
Q5: right now, with, on very good terms, him, I’m not.
Answer:
I’m not on very good terms with him right now.
جمعبندی
یادگیری مکالمه انگلیسی در مورد خانواده به ما کمک میکند در موقعیتهای اجتماعی حرفهایتر ظاهر شویم و همیشه حرفی برای گفتن داشته باشیم. در این آموزش موضوعاتی مانند نسبتهای خانوادگی، تولد و بازنشستگی را مرور کردیم. علاوه بر این، با مثالهای متعدد نشان دادیم که هر یک از واژههای مرتبط چگونه در مکالمات به کار میروند. با تسلط بیشتر بر این موضوع میتوانید در مصاحبهها، گفتوگوهای روزانه و موقعیتهای اجتماعی تعاملات حرفهایتری با دیگران داشته باشید.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
source