برخی افراد صرفاً از صدای جویدن یا صداهای مشابه خوششان نمی‌آید، اما در برخی دیگر این صداها می‌تواند باعث واکنش‌های شدید احساسی مانند خشم، وحشت یا تنفر شود. این پدیده با نام علمی میسوفونیا (Misophonia) شناخته می‌شود و می‌تواند باعث اختلال در تمرکز، روابط اجتماعی و حتی روند کاری افراد شود.

دانشمندان اکنون ردپای این واکنش را در ژن‌های انسان دنبال می‌کنند و یافته‌های جدید نشان می‌دهد که حساسیت به صدا با ویژگی‌های شخصیتی مانند نگرانی و نوسانات خلقی مرتبط است.

میسوفونیا چیست و چرا اتفاق می‌افتد؟

میسوفونیا ارتباطی با بلندی صدا ندارد. در واقع نوعی عدم تحمل نسبت به الگوهای خاصی از صداهاست – معمولاً صداهای انسانی – که پاسخ‌های عاطفی و فیزیولوژیکی شدیدی ایجاد می‌کند. این واکنش‌ها اغلب نامتناسب با موقعیت هستند و می‌توانند زندگی روزمره را مختل کنند.

چگونه میسوفونیا مورد مطالعه قرار گرفت

گروهی از پژوهشگران دانشگاه آمستردام به سرپرستی روان‌پزشک دیرک جی. اِی. اسمیت داده‌های ژنتیکی و رفتاری بیش از ۸۰ هزار نفر را مورد بررسی قرار دادند تا بفهمند چه عواملی باعث بروز میسوفونیا می‌شوند.

آن‌ها از شرکت‌کنندگان خواستند واکنش‌های احساسی خود به صداهای جویدن را گزارش دهند، سپس با استفاده از داده‌های DNA، یک مطالعه جامع ژنومی (GWAS) انجام دادند تا بفهمند آیا تمایل به خشم هنگام شنیدن صدای غذا خوردن می‌تواند ریشه ژنتیکی مشترکی با دیگر ویژگی‌های روانی یا شخصیتی داشته باشد یا خیر.

ارتباط میسوفونیا و ژنتیک

تحلیل‌های انجام‌شده نشان داد که برخی واریانت‌های ژنتیکی رایج نقش قابل توجهی در افزایش خطر واکنش شدید به صداهای جویدن دارند و الگوهای DNA آن‌ها با شرایط روانی دیگر همپوشانی دارد.

  • بین میسوفونیا و افسردگی اساسی و اضطراب فراگیر همبستگی مثبت مشاهده شد (با مقادیر همبستگی بین 0.12 تا 0.22).
  • دو خوشه از ویژگی‌های شخصیتی برجسته بودند: یکی شامل احساس گناه و نوروتیسیزم (اضطراب‌پذیری)، و دیگری شامل تحریک‌پذیری و حساسیت.
  • هیچ همپوشانی ژنتیکی با ADHD یا OCD یافت نشد و ارتباط با اوتیسم منفی بود.

پژوهشگران همچنین به چند سرنخ زیستی دست یافتند. یکی از ژن‌های مهم، TENM2، در شکل‌گیری و ارتباط نورون‌های مغزی نقش دارد. سه ژن دیگر شامل TMEM256، NEGR1 و TFB1M نیز در نتایج دیده شدند که یکی از آن‌ها در هیپوکامپ (بخش مرتبط با حافظه و شنوایی) فعال است.

چرا وزوز گوش (Tinnitus) هم دیده می‌شود

نتایج نشان داد که میسوفونیا با ژن‌های مرتبط با تینیتوس (وزوز گوش) نیز ارتباط دارد؛ حالتی که فرد صدایی را بدون منبع خارجی می‌شنود. با این حال، این ارتباط شامل عملکرد یا افت شنوایی نمی‌شد.

افراد مبتلا به تینیتوس معمولاً علائم افسردگی و اضطراب بیشتری گزارش می‌کنند و به نظر می‌رسد میسوفونیا بیشتر جنبه روانی دارد تا فیزیولوژیکی.

الگوی روانی افراد مبتلا

پروفایل شخصیتی افراد دارای ژن‌های مرتبط با میسوفونیا، بیشتر به سمت درون‌گرایی و واکنش‌های احساسی شدید متمایل است. این افراد اغلب نگرانی، احساس گناه، تحریک‌پذیری و حساسیت بالا را تجربه می‌کنند. گزارش‌های بالینی نشان می‌دهد که بسیاری از مبتلایان از موقعیت‌های تحریک‌کننده اجتناب می‌کنند و پس از واکنش‌های احساسی، دچار عذاب وجدان می‌شوند.

پژوهشگران می‌گویند مهارت‌های مقابله‌ای که در درمان اضطراب آموخته می‌شود، می‌تواند در کنترل میسوفونیا نیز مفید باشد.

شیوع جهانی میسوفونیا

آمارها بسته به روش تحقیق متفاوت است، اما مطالعات بزرگ در بریتانیا و آلمان دید روشنی ارائه داده‌اند:

  • در بریتانیا، حدود ۱۸ درصد بزرگسالان علائم میسوفونیا را در سطحی تجربه می‌کنند که بر کیفیت زندگی‌شان تأثیر قابل توجهی دارد.
  • در آلمان، این علائم اغلب همراه با اختلالات اضطرابی یا عاطفی دیده می‌شوند که نشان می‌دهد میسوفونیا بیش از آنچه تصور می‌شود شایع است.

بسیاری از افراد از صداهای روزمره مانند جویدن یا ضربه‌زدن احساس ناراحتی می‌کنند اما هرگز به دنبال درمان نمی‌روند، بنابراین آمار واقعی احتمالاً بیشتر از گزارش‌هاست.

چه معنایی برای درمان دارد؟

رهبر تیم تحقیق اعلام کرد که بین میسوفونیا و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نیز همپوشانی ژنتیکی مشاهده شده است. این موضوع نشان می‌دهد که مسیرهای زیستی مشابهی میان این دو وجود دارد و روش‌های درمانی مرتبط با تروما ممکن است در درمان حساسیت صوتی نیز مؤثر باشند.

درمان‌هایی که بر پردازش تهدید، اجتناب و تنظیم برانگیختگی تمرکز دارند، می‌توانند گزینه‌های مناسبی باشند. از منظر بالینی نیز، بیماران مبتلا اغلب ترکیبی از حساسیت صوتی و نوسانات خلقی را نشان می‌دهند که نیازمند مراقبت هماهنگ است.

میسوفونیا در آینده

سؤال «خشم از صدای جویدن» تنها بخش کوچکی از میسوفونیاست. پژوهشگران تأکید دارند که بیشتر شرکت‌کنندگان از تبار اروپایی بوده‌اند، بنابراین باید در سایر جمعیت‌ها نیز بررسی شود.

مطالعات آینده می‌تواند شامل بیماران بالینی واقعی، بررسی واکنش‌های احساسی متفاوت (نه فقط خشم) و کشف ژن‌های دقیق‌تر باشد تا مشخص شود آیا ژن‌های مشابه باعث واکنش‌های احساسی گوناگون به صداها می‌شوند یا خیر.

این پژوهش در مجله Frontiers in Neuroscience منتشر شده است.


جمع‌بندی کوتاه

میسوفونیا پاسخی احساسی به صداهای خاص است که ریشه‌هایی ژنتیکی دارد و با افسردگی، اضطراب و احساس گناه ارتباط نشان داده است.


شما چطور؟ آیا صدای خاصی باعث عصبانیت یا اضطرابتان می‌شود؟ تجربیاتتان را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید یا مقاله مرتبط با افسردگی و قند مغز: کشف مسیر جدید درمان افسردگی توسط دانشمندان کره‌ای را مطالعه کنید.

source

توسط expressjs.ir