شایانیوز– تکیه دولت، بنای باشکوهی که در دوره قاجار و به دستور ناصرالدینشاه ساخته شد، در نگاه نخست قرار بود بزرگترین مرکز مذهبی و هنری ایران باشد؛ مکانی برای برگزاری مراسم تعزیههای باشکوه محرم و بازآفرینی صحنههای کربلا. شاه که تحت تأثیر سفرهای خود به اروپا قرار گرفته بود، با بازدید از سالنهای اپرا و آمفیتئاترهای مدرن آن روزگار، تصمیم گرفت نمونهای مشابه، اما در خدمت آیینهای شیعی، در قلب تهران بنا کند. نتیجه، بنایی عظیم با ظرفیت بیش از بیست هزار نفر بود؛ یک سالن دایرهای چند طبقه با جایگاههای متعدد که از نظر معماری در زمان خود بینظیر بود. اما این سازه که میتوانست نماد همبستگی و تجلی عشق مشترک ایرانیان به امام حسین باشد، در عمل به عرصهای برای نمایش آشکار شکافهای اجتماعی و فاصله طبقاتی بدل شد. به همین دلیل است که بررسی آن از زاویهای جامعهشناختی واجد اهمیتی دو چندان است.
از همان آغاز، تکیه دولت با طبقهبندی دقیق جایگاهها ساخته شد؛ جایگاههای مخصوص شاه و اهل حرم و اندرونی، جایگاههای اختصاصی برای اشراف و رجال درباری، و در نهایت، فضای عمومی برای تودههای مردم. ایوان وسیعی در طبقه دوم تکیه وجود داشت که رواق آن با کاشی الوان و آجرهای زیبا تزیین شده بود و البته ارتفاع بیشتری از سطح زمین و سردر و سقف بلندتری داشت. این ایوان وسیع، جایگاه مخصوص شخص شاه بود.
چنین تقسیمبندی معماری نه تنها کارکردی فنی نداشت، بلکه به طور آشکار، بازتابی بود از سلسله مراتب اجتماعی قاجار؛ سلسله مراتبی که در آن دربار در رأس هرم قدرت قرار داشت و مردم عادی در پایینترین سطوح. بدین ترتیب، تعزیهای که قرار بود یادآور آزادگی و عدالتخواهی امام حسین باشد، عملاً در بستری برگزار میشد که خود باز تولید کننده بیعدالتی و نابرابری اجتماعی بود. مردمی که برای شنیدن حکایت عطش کودکان کربلا به تکیه میآمدند، خود تشنه عدالت اجتماعی بودند و در پایینترین ردیفها، بر زمین و اغلب با کمترین امکانات نشسته بودند، در حالی که اشراف در جایگاههای مجلل و با فاصلهای امن و پر زرق و برق به همان روایت در حال اجرا بر روی صحنه، مینگریستند و بر آن میگریستند.
این تضاد، وجههای پارادوکسیکال به مراسم میبخشید. در تعزیهها، مظلومیت خاندان پیامبر، مقاومت در برابر ظلم و نفی قدرت یزید و خلافت مستبدانه او بازخوانی میشد، اما همزمان همان کسانی که از ساختارهای ظالمانه و تبعیضآمیز قاجار بهرهمند بودند، در طبقات بالا و جایگاههای ویژه نشسته و بر این مظلومیت میگریستند. مردم رنج دیده از جور سلطنت نیز بی توجه به وضع موجود و در کمال ناآگاهی بر سر و سینه میکوفتند؛ بی آنکه از عمق واقعهای که بر روی صحنه در حال اجرا بود درس بگیرند. شایسته آن بود که آزاده باشند و همچون شهدای واقعی کربلا، به مبارزه با ظلم برخیزند. چه پدیده آشنایی! آزادگان تاریخ در هر دورهای بسیار معدود و انگشت شمارند.
بسیاری از مورخان بر این باورند که این وضعیت، نمونهای کلاسیک از «ریاکاری سیاسی ـ مذهبی» بود؛ جایی که دربار از عاشورا برای نمایش تقوا و کسب مشروعیت بهره میگرفت، در حالی که عملاً فاصلهای عمیق میان پیام نهضت حسینی و رفتار حاکمان وجود داشت؛ و مردم نیز منفعل و ناآگاه.
در بعد سیاسی نیز، تکیه دولت کارکردی فراتر از یک مرکز مذهبی داشت. ناصرالدین شاه با حضور در این آیینها میکوشید پیوند خود با باورهای مذهبی مردم را به نمایش بگذارد و از آن برای تقویت پایههای مشروعیت سلطنت و کسب مقبولیت عمومی استفاده کند. اما در عمل، همان ولخرجیهای شاهانه برای ساخت بنا و اشرافیگری آشکار در تقسیم جایگاهها، نزد بخشی از مردم به نماد ریا و بهرهبرداری ابزاری از مذهب برای مقاصد سیاسی تعبیر میشد. این تناقض، به ویژه در دورهای که شکاف میان طبقات اجتماعی روز به روز عمیقتر میشد، تأثیری منفی بر ذهنیت عمومی بر جای گذاشت و به تدریج به یکی از نشانههای جدایی مردم و دربار تبدیل شد.
از این منظر، تکیه دولت آینهای تمامنما از روح جامعه قاجاری بود: جامعهای با دوگانگیهای بنیادین، فاصله عمیق میان فقیر و غنی و حاکمانی که حتی در سوگواری امام عدالت نیز به بازتولید نابرابری اجتماعی میپرداختند.
سرنوشت تکیه دولت
بنای تکیه دولت در دوران جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۰ تخریب شد و در محل آن، ساختمان بانک ملی شعبه بازار ساخته شد ک هم اکنون نیز پابرجاست.
امروزه تابلوی نقاشی کمالالملک از تکیه دولت تنها یادگاری است که از این بنای باشکوه باقی مانده است. آن را مشاهده میکنید:
source