جوان آنلاین: از مک‌کارتی تا ماگا (MAGA) و حالا پرونده جفری اپستین مسائلی هستند که جناح راست را درگیر کردند. دونالد ترامپ دو هفته تلاش کرد تا خودش را از رسوایی که با عنوان «پرونده اپستین» شناخته شده، بیرون بکشد. اتهاماتی مبنی بر وجود یک توطئه میان مقامات عالی‌رتبه دولتی، دموکرات‌ها و سرمایه‌داران ثروتمند برای پنهان‌کردن حقیقت مرگ جفری اپستین و سرپوش‌گذاشتن بر فهرست افراد سرشناسی که در قاچاق جنسی و کودک‌آزاری او نقش داشته‌اند، سال‌هاست که موضوعی اصلی در محافل حامی ترامپ و جنبش ماگا بوده است. زمانی که مشخص شد، ترامپ سعی دارد جلوی انتشار این پرونده‌ها را بگیرد تا جایی که وجود موضوعی مهم که ارزش افشاشدن را داشته باشد را هم انکار کرد، بخش‌های زیادی از حامیان ماگا علیه او موضع گرفتند. تنش‌ها به قدری بالا گرفت که ترامپ، هوادارانش را «احمق» و «نادان» خطاب کرد. در همین راستا، مایک جانسون رئیس مجلس نمایندگان هم تعطیلات تابستانی کنگره را زودتر آغاز کرد تا دموکرات‌ها نتوانند لایحه‌ای برای اجبار وزارت دادگستری به افشای اطلاعات تصویب کنند. ابعاد این ماجرا همچنان رو به گسترش است و به نظر می‌رسد که ترامپ با توسل به بازی‌های سیاسی و فشار بر جمهوری‌خواهان کنگره بتواند از این بحران جان سالم به در می‌برد. صرف‌نظر از نتیجه، رسوایی «پرونده اپستین»، یکی از سخت‌ترین چالش‌های سیاسی داخلی ترامپ و یادآور قدرت سیاست‌های توطئه‌محور جناح راست درون حزب جمهوری‌خواه است. 

قدمت پارانوئید در تاریخ امریکا

بسیاری تحلیلگران، رواج «گفتمان توطئه» در حزب جمهوری‌خواه را به ترامپ نسبت می‌دهند، اما این پدیده ریشه‌ای عمیق در تاریخ جناح راست امریکا دارد. برای درک اینکه این موضوع چقدر در شریان‌های سیاست محافظه‌کارانه نفوذ کرده، باید از یکی از دقیق‌ترین مورخان این پدیده شروع کنیم، یعنی ریچارد هافستادر. در نوامبر ۱۹۶۴، همان ماهی که بری گلدواتر سناتور جمهوری‌خواه با لیندون جانسون در انتخابات ریاست‌جمهوری رقابت می‌کرد، هافستادر مقاله‌ای مهم که در مجله Harpers (هارپرز) منتشر کرد با عنوان «سبک پارانویید در سیاست امریکایی» نوشت که در تاریخ امریکا سبکی از سیاست رواج داشته که مشخصه‌اش «اغراق‌های داغ، بدگمانی شدید و خیال‌پردازی‌های توطئه‌آمیز» است. هافستادر توضیح داد در این سبک، دشمن چهره‌ای کاملاً مشخص دارد: «موجودی پلید، قدرتمند، بی‌اخلاق که همه‌جا حاضر است. این دشمن بی‌رحم و لذت‌جو است. کسی که از پارانوئید سخن می‌گویید، سرنوشت توطئه را آخرالزمانی توصیف می‌کند. در ذهن او با توطئه‌ها سرنوشت کل دنیا، نظم‌های سیاسی و ارزش‌های انسانی تعیین می‌شود. او همیشه در «سنگر تمدن» ایستاده و باور دارد در بزنگاه تاریخی زندگی می‌کند. دشمن، رسانه‌ها را کنترل می‌کند، بی‌نهایت پول دارد و در نسخه گسترش‌یافته ساختار آموزش کشور را هم در قبضه قدرت خود نگه داشته است. این نگاه معمولاً از داوری‌های قابل دفاع شروع می‌شود، ولی خیلی سریع به نتیجه‌گیری‌های اغراق‌آمیز و غیرقابل دفاع می‌رسد. 

پارانوئید در متن جریان محافظه کاری

هافستادر در مقاله‌اش پس از مروری بر توطئه‌هایی، چون «روشن‌فکران ضد‌مسیح» در دهه ۱۷۹۰ و ضدکاتولیک‌گرایی در قرن ۱۹، به دوران خودش، یعنی جنگ سرد می‌رسد. او در دهه ۱۹۵۰ و در اوج مک‌کارتیسم دید که چگونه تفکر مبتنی بر توطئه، جناح راست را تسخیر کرده است. سناتور جوزف مک‌کارتی و گروه‌هایی مثل John Birch Society، با تکیه بر ترس و خشم، حمایت عمومی را جلب کردند. تاکتیک اصلی‌شان این بود که تکه‌هایی از حقیقت را گرفته و براساس آن داستان‌هایی از توطئه بسازند. هافستادر تنها نبود، دانیل بل جامعه‌شناس هم در کتاب‌هایش از دهه ۱۹۵۰، نشان داد که این سیاست پارانوئید تنها در حاشیه نیست، بلکه با جریان اصلی محافظه‌کاری ارتباط دارد. حتی جان اف کندی نیز نگران این جریان بود. مایر فلدمن مشاورش متوجه شد که این جریان سالانه ۲۵ میلیون دلار هزینه دارد و از حمایت مالی بنیاد‌ها و شرکت‌ها برخوردار است. راست افراطی در ارتش نفوذ کرده بود و با حزب جمهوری‌خواه ارتباط داشت. فلدمن هشدار داد که راست رادیکال نیرویی چشمگیر در امریکاست و از آنچه تصور می‌شود، موفق‌تر عمل کرده است. 

رئیس‌جمهوری که با توهم قدرت گرفت

ترامپ وقتی وارد سیاست ملی شد، با تئوری توطئه «برگه تولد اوباما» شروع کرد و بر سنتی دیرینه در حزب جمهوری‌خواه سوار شد، اما تفاوتش این بود که او رئیس‌جمهور شد، در حالی که رؤسای جمهوری قبلی مثل آیزنهاور تلاش می‌کردند افراطی‌ها را مهار کنند، ترامپ برعکس عمل کرد. می‌توان گفت که او به نوعی، نظریه‌های توطئه را در آغوش کشید: دروغ‌هایی درباره تقلب در انتخابات ۲۰۲۰ مطرح می‌کرد. او در دوران کرونا، بدون مدرک، درباره علت، درمان و آمار مرگ‌ومیر اظهارنظر می‌کرد و به نظریه‌های توطئه دامن می‌زد. ترامپ حتی در سال ۲۰۲۲ در مارالاگو میزبان یکی از هواداران پیتزاگیت شد. 

با وجود اینکه ترامپ با استفاده از این سبک به قدرت رسید، اکنون متوجه شده که نمی‌تواند به‌راحتی آن را کنترل کند. همان هوادارانی که روزی او را «نجات‌دهنده» می‌دیدند، امروز او را به‌دلیل ماجرای اپستین زیر سؤال می‌برند. در این جهان‌بینی، حتی کسی که اندکی شک کند، خود تبدیل به بخشی از توطئه می‌شود. او همانطور که انتظار می‌رفت، در پاسخ تلاش کرده با طرح تئوری‌های توطئه تازه، توجه را از خود منحرف کند و ادعا درباره خیانت باراک اوباما در سال هم در همین راستا مطرح شده است. دموکرات‌ها با درک اینکه این رسوایی می‌تواند فرصتی سیاسی باشد، باید با احتیاط عمل کنند. در دنیای سیاست آمیخته به پارانوئید، حتی قهرمانان امروز ممکن است فردا متهم شوند. شاید ترامپ از این مرحله جان سالم به‌در ببرد، اما اکنون می‌داند که اگر مراقب نباشد، می‌تواند از نقش رهبر توطئه‌باوران به قربانی اصلی تبدیل شود. 

source

توسط expressjs.ir