شایانیوز- در کوچه‌پس‌کوچه‌های آرام مازندران، زن میانسالی زندگی می‌کرد که چهره‌ای آرام و زبانی شیرین داشت، اما پشت این لبخند، رازی هولناک پنهان شده بود. کلثوم اکبری، زنی ۵۶ ساله اهل ساری، طی ۲۰ سال، ردپایی خونین در شهرهای مختلف این استان بر جای گذاشت. او با ظاهری معصوم و داستان‌هایی از تنهایی، به قلب خانه‌های مردان سالخورده و ثروتمند نفوذ می‌کرد؛ و درست وقتی که قربانی خیال می‌کرد عشق تازه‌ای یافته، سایه مرگ بر زندگی‌اش سنگینی می‌کرد.

3

شگردی که با لبخند شروع می‌شد

کلثوم در مهمانی‌ها و گعده‌های زنانه، حرف از آرزویش می‌زد: ازدواج موقت با مردی مسن و تنها. همین گفت‌وگوهای به‌ظاهر ساده، دام او را پهن می‌کرد. آشنایانِ مردان سالخورده که به‌دنبال همدمی برای آن‌ها بودند، کلثوم را معرفی می‌کردند.

او با دقت قربانی را می‌سنجید؛ ثروت، تنهایی و نبودِ مراقب دائمی. سپس، با شرط گرفتن مهریه نقدی یا ملکی، ازدواج را قطعی می‌کرد.

از همان روزهای اول، نوشیدنی‌ها و غذاهای قربانی با دوزهای کم قرص فشار خون یا قند «چاشنی‌دار» می‌شدند. چند بار اول، وقتی قربانی بدحال می‌شد، کلثوم با نقش فرشته نجات، او را به بیمارستان می‌رساند. اما در مراحل بعد، دوز دارو بالا می‌رفت تا قربانی بی‌حال شود و در نهایت با خفگی یا مسمومیت، به کام مرگ فرو برود.

3

رد خون در شهرهای مازندران

کلثوم قتل‌هایش را پراکنده انجام می‌داد؛ از ساری تا نکا، از بابل تا محمودآباد و قائم‌شهر. هر قربانی در شهری متفاوت، تا هیچ‌کس نتواند رشته جنایت‌ها را به هم وصل کند.

میراحمد عمرانی، ۶۹ ساله – تیر ۱۳۹۲، تنها یک ماه بعد از عقد دائم با کلثوم درگذشت.

اسماعیل بخشی، ۶۲ ساله – سال ۱۳۹۵، دو ماه پس از ازدواج جان باخت و مهریه‌اش با چند وسیله خانه تسویه شد.

گنجعلی حمزه‌ای، ۸۳ ساله – مهر ۱۴۰۱، تنها ۴۳ روز پس از ازدواج موقت با کلثوم، به خاک سپرده شد.

غلامرضا بابایی، ۸۲ ساله – تیر ۱۴۰۲، آخرین قربانی، که پیش از مرگش به فرزندانش گفته بود: «کلثوم به زور بهم قرص می‌ده… هر وقت نوشیدنی‌هاشو می‌خورم، از حال میرم.»

زنگ خطری که شنیده نشد

در سال ۱۳۹۹، در بابل، کلثوم با مسیح نعمتی، مردی ۸۲ ساله ازدواج موقت کرد. شبی دارو را در شربت او ریخت، اما این‌بار، مسیح بیدار ماند و جان سالم به در برد. با این‌حال، خانواده‌اش برای فرار از پرداخت مهریه، شکایتی نکردند. این بی‌توجهی، به کلثوم فرصت داد تا قتل‌هایش را ادامه دهد.

1

دستگیری بانوی قاتل

پرونده کلثوم در نهایت با مرگ غلامرضا بابایی گره خورد. شک و شهادت فرزندان او، سرنخی مهم به پلیس داد. بازپرس محمد مظهری از دادسرای محمودآباد، کلثوم را بازداشت کرد.

در بازجویی‌ها، او به ۱۱ قتل طی ۲۰ سال اعتراف کرد و حتی جلوی دوربین گفت: «نمی‌دونم چند نفر بودن… ۱۳، ۱۴، ۱۵ نفر… نمی‌دونم.» تحقیقات بعدی نشان داد او در طول این سال‌ها ۱۸ ازدواج موقت و ۱۹ ازدواج دائم داشته و بسیاری از این شوهرها مرده‌اند. احتمال می‌رود قربانیانش بیش از ۲۰ نفر باشند.

2

پایان لبخند مرگ

کلثوم اکبری، دومین زن قاتل زنجیره‌ای مشهور ایران پس از مهین قدیری، حالا در تاریخ جنایی کشور جای گرفته است. لبخندی که روزی برای فریب بود، این‌بار در قاب عکس‌های بازداشت، به نشانی از سقوط و پایان تبدیل شد.

در پسِ چهره آرامش، بیست سال مرگ و سکوت پنهان بود؛ و هر قربانی، قطعه‌ای از پازل هولناکی که سال‌ها طول کشید تا کامل شود.

چند روز پیش، حکم اعدام کلثوم اکبری صادر شد؛ حکمی که شاید برای خانواده قربانیان پایان انتظار باشد، اما ردپای وحشت و جنایات او، هنوز در حافظه مازندران باقی خواهد ماند.

source

توسط expressjs.ir