شایانیوز– جدال اخیر میان روزنامه کیهان و حامد بهداد بر سر نحوه برخورد با داریوش ارجمند، بازتاب یکی از کهنه‌ترین عادات رسانه‌ای در ایران است: استفاده ابزاری از ارزش‌های اخلاقی برای پیشبرد اهداف سیاسی!

کیهان، با تیتر و لحن گزنده، به بهداد تاخت که «به کسی توهین کرده که به جای پدربزرگش است». این موضع، وقتی در کنار سابقه طولانی این روزنامه در حمله و تحقیر چهره‌های برجسته کشور قرار می‌گیرد، به نمونه‌ای کلاسیک از تناقض روایتی تبدیل می‌شود؛ جایی که واعظ، خود بزرگ‌ترین ناقض موعظه است. این دوگانگی رفتاری و گزینش عمل کردن، در چند لایه قابل نقد و تحلیل است.

osicoskjkjdvkjdf

لایه اول: بررسی ادعای اخلاقی کیهان

در علم ارتباطات، وقتی رسانه‌ای از مفهومی چون «احترام به بزرگان» استفاده می‌کند، باید پرسید آیا این ادعا از باور ذاتی می‌آید یا فقط ابزار گفتمانی است.

باور ذاتی یعنی اصول اخلاقی مستقل از موضع‌گیری سیاسی؛

ابزار گفتمانی یعنی ارزش‌ها فقط وقتی مطرح می‌شوند که به تقویت خط سیاسی رسانه کمک کنند.

سابقه کیهان نشان می‌دهد که احترام به بزرگان در این رسانه، نه یک اصل ثابت، بلکه ابزاری مشروط است: اگر چهره موردنظر همسو باشد، حرمتش مقدس است؛ اگر مخالف باشد، بی‌محابا تخریب می‌شود.

;pkg;pldkhopdhoptr

لایه دوم: کارنامه کیهان در حملات شخصی

سیاستمداران و مقامات پیشین

فقط یکی از نمونه‌ها محمدجواد ظریف است که بارها با تیترهایی مانند «وزیر واداده»، «دیپلمات خطاکار» و «ظریف باز هم به غرب باج داد» مورد حمله قرار گرفته است. در ماجرای فایل صوتی او درباره «میدان و دیپلماسی»، کیهان عملاً او را به خیانت به منافع ملی متهم کرد.

سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهور اسبق بارها با عناوینی چون «سرحلقه فتنه» یا «عامل بی‌دینی» مورد هدف قرار گرفت.

چهره‌های فرهنگی و هنری

محمدرضا شجریان پس از مواضع انتقادی، کیهان او را «همصدای دشمن» و «خواننده فتنه» خواند.

اصغر فرهادی به دلیل سخنانش در جشنواره‌های بین‌المللی، به «سیاه‌نمایی» و «خوش‌خدمتی به غرب» متهم شد.

گوهر خیراندیش، لیلا حاتمی، پیمان معادی هر کدام در مقاطع مختلف با اتهامات فرهنگی و اخلاقی روبه‌رو شدند.

این فهرست، صرفاً مشتی نمونه خروار است و نشان می‌دهد که زبان توهین‌آمیز در کیهان، یک سیاست سیستماتیک است نه لغزش‌های پراکنده. باقی موارد بماند!

لایه سوم: تحلیل رسانه‌ای

در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، رفتار کیهان را می‌توان در سه محور دید:

1. چارچوب‌گذاری– ایجاد دوگانه «ما» (مدافعان حرمت) و «آنها» (بی‌فرهنگان) برای کسب برتری اخلاقی.

2. حافظه گزینشی – پاک کردن یا نادیده گرفتن سابقه خود در استفاده از زبان تحقیر.

3. ابزارسازی اخلاق – استفاده از ارزش‌هایی مانند احترام، فقط وقتی که به خط سیاسی کمک کند.

لایه چهارم: نقد اخلاقی

مشکل اصلی اینجاست: وقتی «احترام» تابعی از سیاست می‌شود، دیگر احترام نیست، بلکه تاکتیک است. در چنین وضعی، بزرگ‌ترین خطر، بی‌اعتبار شدن خود ارزش‌های اخلاقی است. مخاطب، وقتی می‌بیند رسانه‌ای که سال‌ها به شخصیت‌های برجسته کشور بی‌رحمانه تاخته، حالا با ژست اخلاقی ظاهر می‌شود، به صداقت اصل «احترام» شک می‌کند.

لایه پنجم: پیامدهای سیاسی و اجتماعی

1. تشدید قطبی‌سازی – این زبان دوگانه، جامعه را به «خودی» و «غیرخودی» تقسیم و امکان گفت‌وگو را نابود می‌کند.

2. فرسایش سرمایه اجتماعی – بی‌ثباتی در معیارهای اخلاقی، اعتماد عمومی به رسانه‌ها را کاهش می‌دهد.

3. تبدیل رسانه به سلاح جناحی – رسانه به جای ایفای نقش نظارتی، به ابزار تخریب مخالف و تبرئه همسو تبدیل می‌شود.

پرونده حامد بهداد و داریوش ارجمند، بیش از آنکه موضوعی درباره ادب و بی‌ادبی باشد، آینه‌ای است که ماهیت دوگانه کیهان را نشان می‌دهد. این رسانه، با سابقه‌ای انباشته از حملات شخصی و تیترهای تحقیرآمیز، حالا مدعی پاسداری از حرمت بزرگان شده است. این تناقض نه فقط غیرقابل دفاع، بلکه مخربِ همان ارزش‌هایی است که ادعای دفاع از آن‌ها را دارد.

اگر کیهان واقعاً به حرمت‌گذاری باور داشت، باید قبل از خطابه‌خوانی برای دیگران، به آرشیو خودش سر می‌زد و می‌دید که چطور سال‌ها زبانش بزرگ‌ترین بی‌حرمتی‌ها را به نام سیاست انجام داده است.

source

توسط expressjs.ir