شایانیوز– در جهان امروز که رسانههای به سلاحی قدرتمند در عرصه دیپلماسی عمومی و جنگهای نرم بدل شدهاند، هر سخنرانی، مصاحبه و حتی هر جملهای میتواند بازتابی گسترده و اثرگذار بر افکار عمومی و حتی سیاستهای رسمی داشته باشد. در این میان، گفتگوهای اخیر دو چهره مطرح سیاسی ایران، مسعود پزشکیان و عباس عراقچی، با رسانههای برجستهای چون الجزیره و فاکس نیوز، فضای سیاسی کشور را وارد مرحلهای جدید کرده است. این مصاحبهها به نوعی آزمونی برای فضای رسانهای داخلی بود: آیا مقامات رده بالای نظام، میتوانند با رسانهای خارجی گفتگو کنند بدون آنکه متهم به سازش شوند؟ مصاحبههای مذکور، پاسخی است به این پرسش با روشی درون گفتمانی که ترکیب صراحت و دیپلماسی است.
مصاحبه مسعود پزشکیان با الجزیره: روایت حماسی از دفاع و سرشت نرم دیپلماسی
در گفتگو با الجزیره، پزشکیان مواضعی را بیان کرد که کمتر از زبان چهرههای رسمی شنیده میشد: او تلاش شد تا حمله به سران حکومتی از جمله خود را توطئه برای ایجاد هرج و مرج سیاسی برداشت کند؛ اشارات مستقیم وی به ترورهای طراحی شده علیه فرماندهان ارزشمند انقلاب و دانشمندان هستهای و نیز غیر نظامیان، در کنار اشاره به جنایات اسرائیل در غزه طی 22 ماه گذشته، نشان از موضع صریح وی نسبت به موجودیت رژیم صهیونیستی داشت. در عین حال، او ضمن تأکید بر مخالفت با شعارهای اتمی و جنگطلبانه، بر لزوم صبر استراتژیک، دیپلماسی گفتگو و حفظ عزت ملی پافشاری کرد.
پزشکیان همچنین با بیان اینکه «ما هیچ اطمینانی به آتشبس نداریم؛ به دنبال جنگ نیز نیستیم اما آماده دفاعیم»، تلاش کرد وعده مقاومت را با پیامی عقلانی به مخاطب جهانی برساند؛ پیامی که عکسالعمل به فشارهای خارجی را در بستر تفاهم منطقهای و نه تقابل مطلق نشان میدهد.
عراقچی و با الجزیره: خطوط قرمز، وفاداری به چاچوب رسمی و پیامهای غیرمستقیم
مصاحبه عباس عراقچی با شبکه الجزیره در حالی انجام شد که منطقه در التهاب ناشی از درگیریهای مستمر غزه و بحران روابط ایران و غرب قرار دارد. او در این گفتگو بار دیگر بر رویکرد سنتی نظام در حمایت از محور مقاومت تأکید کرد، ولی همزمان کوشید تا از لحن تند و شعاری فاصله بگیرد و گفتمانی منطقی، قابل دفاع و به نوعی «قابل ترجمه به زبان دیپلماتیک» ارائه دهد.
نکته مهم این مصاحبه نه در تکرار مواضع شناخته شده و رسمی بلکه در انتخاب زمان، رسانه و فرم بیان بود. الجزیره، که همواره سعی کرده در معادلات منطقهای نقش بازیگری مستقل ایفا کند، به عراقچی تریبونی برای بازتعریف سیاست ایران داد: اینکه جمهوری اسلامی خود را عامل بیثباتی در منطقه نمیداند بلکه آن را واکنشی به فشارهای خارجی میبیند، اینکه برنامه هستهای ایران باز هم قابل مذاکره است اگر طرف مقابل شروط غیرمنطقی را کنار بگذارد، و اینکه رویکرد دولت جدید ممکن است با دولت قبل تفاوتهایی داشته باشد ولی همچنان در چارچوب گفتمان کلان نظام حرکت میکند.
مصاحبه مسعود پزشکیان با تاکر کارلسون: سورپرایز یا راهبرد؟
مصاحبه پزشکیان با تاکر کارلسون، روزنامهنگار جنجالی امریکایی و مجری سابق فاکسنیوز که اکنون چهرهای تأثیرگذار در رسانههای مستقل جناح راست آمریکاست، یکی از غیرمنتظرهترین رویدادهای رسانهای در ماههای اخیر بود. از یک سو، تصمیم به مصاحبه با رسانهای که با نگاه ضد دمکرات، ضد نظام سیاسی آمریکا و در مواردی ضد ایرانی شناخته میشود، برای رئیس جمهور جدید ایران پرسشبرانگیز بود و واکنشهای داخلی بسیاری را برانگیخت. از سوی دیگر، حضور پزشکیان در مصاحبهای با فضایی نسبتاً محترمانه، بدون حاشیههای امنیتی رایج و حتی با فرصت توضیح دیدگاههای خود درباره وقایع داخلی، منطقهای و فرا منطقهای، نشان از رویکردی تازه در سیاستورزی رسانهای جمهوری اسلامی و ابراز زیرکانه تمایل به گفتگو و تعامل به جای تقابل سنتی داشت.
پزشکیان در این گفتگو بر اینکه مخالف سرکوب، طرفدار اصلاحات درونزا و منتقد انحصار سیاسی است تأکید کرد. هرچند بیان او به شیوهای محافظهکارانه و در چارچوب گفتمان رسمی بود، اما در متن جهانی این گفتگو، حاوی پیامهایی قابل تأمل، هم برای افکار عمومی داخل کشور و هم برای مخاطب غربی بود: جمهوری اسلامی در حال بازسازی تصویر خود در خارج است، نه لزوماً از طریق تغییر محتوا، بلکه از مسیر تغییر زبان، شخصیت و فرم ارائه مواضع.
عباس عراقچی در فاکسنیوز: غنیسازی و غرور ملی
عباس عراقچی در مصاحبه با فاکسنیوز با لحن مؤدبانه اما اعتماد به نفس بالا، تأکید کرده است که غنیسازی اورانیوم دیگر یک موضوع فنی نیست، بلکه نمادی از دستاورد علمی و غرور ملی ایران است. او ضمن پذیرفتن آسیبهای وارده به تأسیسات هستهای، تصریح کرد این مسیر را متوقف نخواهند کرد و به دنبال توافق برد-برد هستند.
او تأکید کرد غنیسازی اورانیوم برای ایران نه یک گزینه بلکه دستاوردی علمی و مسئله غرور ملی است.
وی همچنین گفت حملات امریکا به تأسیسات هستهای ایران خسارت جدی وارد کرده و در نتیجه فعلاً غنیسازی متوقف شده است.
درباره شعار «مرگ بر آمریکا» نیز توضیح داد این شعار علیه سیاستهای هژمونیک آمریکاست نه مردم یا شخصیتهای حقیقی.
درباره تمایلات تروریستی به ویژه در مورد شخص ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی، موضعگیری کرد و گفت:
«این سیاست رسمی ما نیست و هرگز نبوده است.»
مهمتر از همه اینها او اشاره کرد: ایران قصد محو کردن اسرائیل را ندارد، ولی افزود: این اقدام گروههای فلسطینی است و برای تهران موضوعیت ندارد.
فحوای سخن مهمتر از ماهیت تریبون
بخشی از واکنشها در داخل کشور معطوف به این است که چرا یک مقام ارشد با الجزیره مصاحبه کرده یا چرا پزشکیان با رسانهای چون تاکر کارلسون گفتگو کرده است. این نوع موضعگیریها، بیشتر از جنس برخورد با ظاهر ماجراست تا تحلیل دقیق محتوا. در دنیای امروز، آنچه مهمتر از رسانه میزبان است، محتوای گفتهها، شیوه ارائه و هدف نهایی سخن است. هر سخن، یک سیگنال سیاسی است. سیگنالها را باید تحلیل کرد:
پیام داخلی:
هر دو چهره، علیرغم تفاوتهای گفتاری، تصویری از ایرانِ صاحب صدا، مقاوم، افتخارآمیز و در عین حال سخنگو در جهان ارائه دادند؛ صداهایی که میکوشند فضای بسته رسانهای داخلی را بهسمت شفافسازی و پرسشگری هدایت کنند، نه صرفاً دفاع از مواضع جاری.
پیام خارجی:
آنچه عراقچی و پزشکیان در الجزیره و فاکسنیوز گفتند، سازوکاری هوشمندانه برای اثرگذاری بر افکار عمومی و سیاستگذاران غربی است. آنها تلاش کردند روایت غربی درباره ایران را به چالش بکشند: غنیسازی بدون تسلیم، مقاومت بدون شعار، و دیپلماسی بدون زانو زدن.
بازی رسانهای:
انتخاب رسانه هدفمند بود: الجزیره برای مخاطب عربی و منطقهای و فاکسنیوز برای مخاطب آمریکایی محافظهکار. برخلاف انتظار، پیام مشترک، حفظ منافع ملی در بستر منطق و مذاکره بود؛ نه عقبنشینی، بلکه تغییر فرم روایت.
پیامدهای داخلی و خارجی این گفتوگوها
از منظر داخلی، این گفتگوها به نوعی ارسال پیام به مردم کشور و حتی منتقدان نظام است مبنی بر اینکه رویکرد دولت جدید، لااقل در بیان، متفاوت از گذشته است.
اگرچه هنوز تفاوتی در ساختارهای کلان دیده نمیشود، اما تفاوت در لحن میتواند بذر تغییراتی بلند مدت باشد، به ویژه اگر این لحن به عمل سیاسی تبدیل شود.
این مصاحبهها میتوانند مبنایی برای گفتمانسازی در داخل باشند: ضرورت پرسشگری، توجه به نقش «صدای ملی» در عرصه جهانی و فهم اینکه مخاطبان جهانی تصویر ایران را از یک لایه امنیتی و نظامی، به یک لایه انسانی، علمی و دیپلماتیک تغییر دهند.
از منظر بینالمللی نیز این گفتگوها حامل سیگنالهایی روشناند. غربیها میتوانند بفهمند که دولت جدید، ضمن وفاداری به اصول رسمی جمهوری اسلامی، خواهان کاهش تنش و بازتعریف رابطه با غرب است. این ممکن است زمینه را برای مذاکرات بعدی هموار کند یا لااقل مانع از تشدید فشارهای خارجی شود.
با این حال، برخی منتقدان معتقدند چنین رویکردی ممکن است به عنوان ابزار انتقال فشار روانی به داخل تعبیر شود؛ به ویژه اگر گفتگو به دفاع از سیاستهای ایران تعبیر شود و تصویر ایران به جای مطالبهگری، در معرض روایت اتهامزدایی قرار گیرد .
این مصاحبهها یک نکته ظریف را نشان دادند: مهم آن است که سیاستمداران چه میگویند و چگونه میگویند؛ بستر رسانهای تنها یک کانال است. اگر عراقچی و پزشکیان بتوانند محتوای گفتگوی خود را در عرصه سیاست داخلی و گفتمانسازی نهادینه کنند، نقطه عطفی در تغییر شکل دیپلماسی عمومی و رسانه ایرانی رقم خواهند زد.
برخی معتقدند این مواضع و اظهارنظرها، مانوری دیپلماتیک برای کاهش فشارهای خارجی هستند؛ نه تغییری راهبردی. پرسش اساسی این است که آیا پزشکیان و عراقچی تنها سخنگویان یک تاکتیک گذرا هستند یا آغازگرانی برای یک تغییر پایدار؟ پاسخ این پرسش را نه در مصاحبهها، بلکه در عمل سیاسی هفتههای آینده باید جستجو کرد.
source