07 مرداد 1404 ساعت 20:47

چرا بمب‌افکن B-36 پیس‌میکر با وجود عظمت و هزینه گزاف، به یکی از بدترین بمب‌افکن‌های تاریخ تبدیل شد؟ دلایل این ناکامی عجیب را بررسی می‌کنیم.

در تاریخ هوانوردی نظامی، برخی هواپیماها نمادی از جاه‌طلبی و تکنولوژی زمان خود هستند، اما نتوانستند انتظارات را برآورده کنند. بمب‌افکن B-36 پیس‌میکر نمونه بارزی از این دست هواپیماهاست. این غول پرنده که با هدف تسلط بر آسمان و حملات دوربرد طراحی شد، در نهایت به دلیل چالش‌های فنی، هزینه‌های سرسام‌آور و مفهوم منسوخ‌شده، به نمادی از یک اشتباه محاسباتی بزرگ تبدیل شد.

در میان بمب‌افکن‌های تاریخی آمریکا، بمب‌افکن B-36 پیس‌میکر از نظر اندازه و نقایص طراحی در جایگاه بالایی قرار می‌گیرد. این بمب‌افکن در سال ۱۹۴۱ و طی جنگ جهانی دوم توسعه یافت و خدمت خود را در سال ۱۹۴۹ آغاز کرد. اما تنها ۱۰ سال پس از شروع خدمت، در سال ۱۹۵۹ بازنشسته شد. این بمب‌افکن دوربرد که برای پرواز از آمریکا به اروپا بدون نیاز به سوخت‌گیری مجدد ساخته شده بود، هواپیمایی غول‌پیکر با بال‌هایی به عرض ۷۰.۱ متر و شش موتور پیستونی پروانه‌ای بود که مستعد آتش‌گرفتن بودند.

بیشتر بخوانید

عملیات با این هواپیما به ۱۵ خدمه نیاز داشت و رهبران نظامی و سیاسی از آن به دلیل هزینه‌های نگهداری بیش از حد، که به میلیاردها دلار می‌رسید، و خطرناک بودن در آن دوره انتقاد کردند. نکته جالب این است که B-36 حتی پیش از آماده شدن برای خدمت، کند و منسوخ شده تلقی می‌شد. اندازه و هزینه‌های آن به اثربخشی تبدیل نشد، به همین دلیل بسیاری آن را یکی از بدترین بمب‌افکن‌های تاریخ می‌دانند.

چالش‌های فنی و عملیاتی بمب‌افکن B-36

 

شاید بزرگترین مشکل بمب‌افکن B-36 پیس‌میکر، یکی از بارزترین ویژگی‌های آن باشد: شش موتور شعاعی پرات اند ویتنی آر-۴۳۶۰ واسپ میجر (Pratt & Whitney R‑4360 Wasp Major). این موتورها در پیکربندی “فشاری” تنظیم شده بودند؛ به این معنی که هوا را از روی بال‌ها به داخل سیلندرها می‌کشیدند. این پیکربندی نقص داشت، زیرا امکان خنک‌سازی را فراهم نمی‌کرد و باعث می‌شد موتورها بیش از حد داغ شده و در میانه پرواز آتش بگیرند.

مشکل دیگر، تعداد دیوانه‌کننده شمع‌ها در هر یک از این بمب‌افکن‌ها بود؛ دقیقاً ۳۳۶ شمع، یعنی ۵۶ شمع برای هر موتور. به دلیل استفاده از سوخت اکتان‌بالا با سرب، شمع‌ها اغلب کثیف می‌شدند و نیاز به تعویض مکرر داشتند. بمب‌افکن B-36 بیشتر وقت خود را در مناطق با آب و هوای سرد مانند آلاسکا و قطب شمال، به دلیل نزدیکی به اتحاد جماهیر شوروی، سپری می‌کرد؛ بنابراین به راحتی می‌توان درک کرد که چرا خدمه از وظیفه تعویض شمع‌ها در دماهای زیر صفر هراس داشتند.

با سرعت کروز تنها ۳۷۰.۱۵ کیلومتر بر ساعت، این بمب‌افکن کند تلقی می‌شد و مستعد رهگیری توسط جت‌های مدرن و سریع‌تر مانند میگ-۱۵ شوروی بود. ماهیت دست و پا گیر آن، لقب‌های “دایناسور پرنده” و “آسمان آلومینیومی” را برایش به ارمغان آورد. این عوامل آن را به یک نمونه از بدترین بمب‌افکن‌ها تبدیل کرد.

یک ایده قدیمی در زمانه‌ای جدید

مفهوم طراحی بمب‌افکن B-36 پیس‌میکر در سال ۱۹۴۱، زمانی که فناوری موتور جت هنوز در حال توسعه بود، آغاز شد. تا زمانی که نمونه اولیه آن در سال‌های ۱۹۴۶ و ۱۹۴۸ ساخته شد، فناوری بمب‌افکن‌های استراتژیک جت و رهگیرهای مدرن به سرعت در حال پیشرفت بود. وقتی B-36 سرانجام عملیاتی شد، از قبل منسوخ شده بود.

رهبران دولتی در مورد این بمب‌افکن سکوت نکردند. این هواپیما هرگز بمبی پرتاب نکرد یا در هیچ ماموریت رزمی شرکت نداشت و به آن لقب “اشتباه یک میلیارد دلاری” داده شد. این موضوع به درگیری‌های داخلی جدی منجر شد که در بحبوحه کاهش بودجه‌های پس از جنگ در سال ۱۹۴۹، به “شورش دریاسالاران” معروف است. وزیر امور خارجه آمریکا می‌خواست بودجه نیروی دریایی را به نفع B-36 کاهش دهد، اما دریاسالاران نیروی دریایی با این ایده موافق نبودند و آن را غیرقابل اعتماد می‌خواندند.

یک هواپیمای آزمایشی هسته‌ای به نام کانویر ان‌بی-۳۶اچ (Convair NB-36H) نیز با استفاده از یک B-36 اصلاح‌شده ساخته شد، اما فراتر از آزمایش، این ایده نیز به دلیل نگرانی‌های مربوط به محافظت در برابر تشعشعات و آلودگی کنار گذاشته شد. برخی می‌گویند B-36 پیس‌میکر بدون اینکه وارد عمل شود، یک عامل بازدارنده قدرتمند در برابر اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد بود، اما به نظر نمی‌رسد این موضوع به میراث ضعیف آن کمک چندانی کند.

source

توسط expressjs.ir