شایانیوز– اگر هنوز فرصت نکرده‌اید فیلم «مرد ایرلندی» را ببینید، این آخر هفته بهترین زمان است تا بنشینید، چراغ‌ها را خاموش کنید، تلفن همراه‌تان را کنار بگذارید و با یک فنجان قهوه یا لیوانی نوشیدنی، وارد دنیای سرد و نفس‌گیر فرانک شیرن با بازی رابرت دنیرو شوید؛ مردی که زندگی‌اش، روایت خاموشی ا‌ست از خیانت، قدرت، ترس و پیری.

derythfjhfj

 فیلمی که با زمان می‌جنگد

«مرد ایرلندی» نه فقط فیلمی سرگرم کننده و درخشان، بلکه سفری ا‌ست در قلب زمان. این فیلم یک بازگشت است، نه فقط به دنیای مافیایی دهه‌های ۵۰ و ۶۰ آمریکا، بلکه به خود سینما، به زمانه‌ای که رابرت دنیرو، آل پاچینو و جو پشی، سه ستون هنر بازیگری، هنوز قلب تپنده پرده نقره‌ای بودند.

مارتین اسکورسیزی، کارگردان اسطوره‌ای، در این فیلم به شکلی هوشمندانه از تکنولوژی جوان‌سازی چهره‌ها استفاده می‌کند، اما آن‌چه فیلم را جاودانه می‌سازد، نه تکنولوژی، بلکه حسرت، دلهره و فروپاشی درونی شخصیت‌هاست.

ytdhdfhfhnfjn

داستان فیلم

فرانک شیرن (رابرت دنیرو)، راننده کامیونی که به ‌تدریج وارد دنیای مافیا می‌شود و به یکی از مهره‌های کلیدی اتحادیه کارگری و جنایت سازمان‌یافته بدل می‌شود. رابطه او با راسل بوفالینو (جو پشی) و جیمی هوفا (آل پاچینو) سه‌ضلعی‌ خطرناکی را شکل می‌دهد که در نهایت، به یک تراژدی انسانی ختم می‌شود. این فیلم روایت‌گر پشت ‌پرده‌ روابط قدرت و تنهایی ا‌ست؛ تنهایی‌ای که نه از فقر، بلکه از خیانت و تصمیمات سخت می‌آید.

 بازی‌هایی از نسل طلایی

این فیلم، خداحافظی آرام و باشکوه سه غول بازیگری هالیوود است. رابرت دنیرو با چشمانی خسته اما سنگین، مردی را به تصویر می‌کشد که بار جنایت‌هایش را بر دوش می‌کشد. آل پاچینو، خشم فروخورده جیمی هوفا را به انفجاری‌ترین شکل ممکن بازآفرینی می‌کند؛ و جو پشی، با بازی‌ای سرد و محاسبه‌گرانه، نشان می‌دهد چطور یک نگاه، می‌تواند مرگ را امضا کند.

erydehjfj

 تأملی بر مفهوم پیری، مرگ و حسرت

در حالی‌ که بسیاری از فیلم‌های مافیایی تمرکزشان روی قدرت و هیجان است، «مرد ایرلندی» روایتی ا‌ست درباره فروپاشی آرام یک مرد. فیلم نه به سبک گلوله و انفجار، بلکه با سکوت‌های طولانی، نگاه‌های سنگین و دیالوگ‌هایی با طعم سالخوردگی، از ما می‌پرسد: هدف این ‌همه خیانت و جنایت، در نهایت چه بود؟

فرانک شیرن در خانه سالمندان تنهاست، دستانش می‌لرزد، و دیگر کسی نیست که از او بپرسد: “آیا پشیمانی؟” …. و این‌جا، فیلم به اوج فلسفی خود می‌رسد.

نکات برجسته

استفاده از تکنولوژی جوان‌سازی، در خدمت داستان است، نه جلوه‌گری.

اسکورسیزی بر خلاف «رفقای خوب» و «کازینو»، این‌بار ما را در دنیایی غرق می‌کند که نه زرق ‌و برق، بلکه خاکستر زمان بر آن نشسته.

فیلم‌نامه‌ استیو زیلیان، به‌ شکلی استادانه ساختار بازگشت به گذشته را با حس نوستالژی و واقع‌گرایی درهم می‌آمیزد.

rhghjnh

 آیا این فیلم برای همه مناسب است؟

شاید نه. ریتم کند فیلم، مدت ‌زمان طولانی و نگاه فلسفی آن، برای بعضی تماشاگران خسته ‌کننده باشد. اما اگر اهل سینما هستید، اگر به داستان‌های واقعی و دراماتیک علاقه دارید، و اگر دوست دارید فیلمی ببینید که سکوت‌هایش بیشتر از دیالوگ‌ها حرف می‌زنند، «مرد ایرلندی» را از دست ندهید.

افسانه‌ای که آرام آرام تمام می‌شود

«مرد ایرلندی» فیلمی ا‌ست درباره خیانت، قدرت، حسرت و مهم‌تر از همه، عبور زمان. در روزگاری که سینما بیش از هر چیز به دنبال هیجان و جلوه‌های بصری است، این فیلم با صداقت، سادگی و عمقش، به ما یادآوری می‌کند که داستان، قلب تپنده سینماست.

آخر هفته با “مرد ایرلندی”: اگر می‌خواهید فیلمی ببینید که بعد از تیتراژ پایان، تا مدت‌ها ذهنتان را ترک نکند، این انتخاب را در صدر فهرست‌تان قرار دهید.

djfjfj

source

توسط expressjs.ir