فیلم Smurfs حس تعلق به دو دوره‌ی زمانی متفاوت را القا می‌کند. برخلاف بسیاری از آثار مشابه که انیمیشن‌های کلاسیک را با ترکیب شخصیت‌های کارتونی و انسان‌ها به سینما آورده‌اند، در این فیلم خبری از تعامل مستقیم این دو گروه نیست، هرچند اسمورف‌ها از طریق دروازه‌هایی وارد دنیای انسان‌ها می‌شوند. داستانی جمع‌وجور با تم‌هایی قابل توجه شکل گرفته، اما در نزدیکی پایان، جذابیت خود را از دست می‌دهد. آهنگ‌ها قابل‌قبول هستند (اگرچه در ذهن نمی‌مانند)، اما با دنیای فیلم همخوانی ندارند. با آنکه انتظار داشتم بیشتر تحت تأثیر قرار بگیرم، چیزی در این میان کم است که حتی یک ماجراجویی سرگرم‌کننده هم نمی‌تواند جبرانش کند.

شخصیت No Name (بی‌نام) به کمک Jaunty (با صداپیشگی ایمی سداریس) جادویی را به دست می‌آورد؛ یکی از معدود کتاب‌های جادویی که جادوگران شرور به رهبری گارگامل و برادر خبیث‌ترش، رازامل (هر دو با صداپیشگی جی‌پی کارلیک) در تلاش هستند با استفاده از آن‌ها، خوبی را از جهان بزدایند. این داستان در عین پیچیدگی، ساده به نظر می‌رسد. جست‌وجوی شخصیت بی‌نام برای یافتن هویت شخصی‌اش در آغاز در کانون روایت قرار دارد، اما به‌زودی به ماجرایی بدل می‌شود که در آن فرصت چندانی برای نفس کشیدن شخصیت‌ها باقی نمی‌ماند؛ حتی وقتی شخصیت‌های تازه‌ای وارد داستان می‌شوند.

فیلم Smurfs بیش از آنکه قلب داشته باشد، ماجراجو است

با آنکه فیلم در جنبه‌های دیگر دچار کاستی‌هایی است، مضمون آن درباره‌ی هویت و یافتن خود بر اساس ارزش‌های درونی به‌جای تعریف‌ شدن توسط دیگران، جذاب است. این مسیر تازه‌ای در روایت برای شخصیت‌های Smurfs به شمار می‌رود، اما کاش تمرکز فیلم بیشتر روی همین موضوع بود تا بخش‌های پرتحرک و ماجراجویانه. در نتیجه، فیلمی ارائه شده که از حس صمیمیت و قلب تهی است. دوستی بین اسمورفت و بی‌نام از اجزای اصلی داستان است، اما این رابطه نیز سطحی جلوه می‌کند و به نظر می‌رسد حداقل تلاش برای ساختن آن صورت گرفته است.

موسیقی فیلم نیز در برخی لحظات موجب دور شدن از فضای داستان می‌شود. نه این‌که آهنگ‌ها بد باشند، هرچند به‌سختی می‌توان آن‌ها را به خاطر سپرد اما ناهماهنگی میان مدرنیته‌ی آهنگ‌ها و دیالوگ‌ها (مثل اشاره‌ی رازامل به جلسات Zoom و شوخی‌هایی که به زور در مکالمات گنجانده شده‌اند) با داستانی که قرار است مخصوص زمان خاصی نباشد، کاملاً محسوس است. در برخی بخش‌ها حتی فراموش می‌کردم که داستان قرار است عمدتاً درباره‌ی بی‌نام و سفر او باشد.

صداپیشگان فیلم عملکرد بدی ندارند، اما درخشش خاصی هم در میانشان دیده نمی‌شود. همه چیز در حد قابل قبول باقی مانده، اما هیچ‌کدام واقعاً چشمگیر نیستند. به نظر می‌رسد هیچ بخشی از تولید، آن‌گونه که باید، جدی گرفته نشده است. برخی صداها قابل‌تشخیص‌تر از دیگران هستند، مثلاً ناتاشا لیون در نقش Mama Poot و نیک آفرمن در نقش Ken، برادر پاپا اسمورف اما به‌جای آنکه صداها در جهان داستان محو شوند و به یکپارچگی فیلم کمک کنند، گاهی حتی موجب حواس‌پرتی می‌شوند.

برتری Smurfs در بخش انیمیشن

انیمیشن فیلم کاملاً چشمگیر است و در همین بخش است که ترکیب سنتی و مدرن به‌خوبی کار می‌کند. فیلم با بهره‌گیری از CGI و سبک گرافیکی کمیک‌های اصلی پِیو، روح شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد. انیمیشن‌ها پررنگ، پرنشاط، شاداب و در بعضی لحظات هیجان‌انگیز هستند. به‌ویژه صحنه‌ی عبور اسمورف‌ها از یک کلوب رقص در پاریس بسیار جذاب طراحی شده است. از نظر بصری، فیلم هرگز کسل‌کننده نیست و تیم انیمیشن‌سازی در استفاده از رنگ‌ها عملکردی درخشان دارد.

فیلم Smurfs اثری بد نیست، اما چیز دندان‌گیری هم ندارد. تلاش کارگردان کریس میلر و نویسنده پام بردی برای ایجاد تفاوت با پروژه‌های قبلی اسمورف‌ها قابل تحسین است. اما در نهایت، نتیجه نه‌چندان موفق از کار درآمده است (و بیشتر به خطا نزدیک شده است). فیلمنامه در برخی لحظات جرقه‌هایی دارد و گاه‌گاهی لبخندی بر لب می‌آورد.

با این حال، چیزی که فیلم واقعاً کم دارد، قلب و گرمای انسانی است. ماجراهای شتاب‌زده، مانع از شکل‌گیری پیوند واقعی با شخصیت‌ها می‌شوند. حتی داستان اصلی بی‌نام هم در برخی لحظات به حاشیه می‌رود. شاید کودکان در هنگام تماشا از این فیلم لذت ببرند، اما تردید دارم که مدت زیادی آن را به خاطر بسپارند.

منبع screenrant

source

توسط expressjs.ir