در یک دستهبندی کلی، نوشتهها را به دو نوع ذهنی و عینی تقسیم میکنیم. برای نگارش نوشتههای عینی، حاصل درک خود از پدیدههای مختلف بهوسیله حواس پنجگانه را مینویسیم اما برای نگارش نوشته ذهنی، از محدود حواس فراتر میرویم و با ذهن و خیال خود مینویسیم. در این مطلب از مجله فرادرس یاد میگیریم نوشته ذهنی چیست و آن را با مثال توضیح میدهیم. همچنین به بررسی تفاوت نوشته ذهنی و عینی میپردازیم و این دو نوع نوشته که در نگارش دهم با آنها آشنا میشویم را با مثال مقایسه میکنیم تا برای نوشتن انشا از نوشتههای ذهنی و عینی با موضوعات مختلف مشکلی نداشته باشید.
آنچه در این مطلب میآموزید:
-
با مثالهای کوتاه و بلند یاد میگیرید به چه نوشتهای نوشته ذهنی میگوییم.
-
روشهای نگارش نوشته ذهنی مانند روش مقایسه و جانشینسازی را یاد میگیرید.
-
با نمونههای انشا نوشته ذهنی آشنا میشوید.
-
تفاوت نوشته ذهنی و عینی را با مثال یاد خواهید گرفت.
-
مراحل نگارش نوشته ذهنی با روش تضاد مفاهیم را خواهید شناخت.
-
یاد میگیرید منظور از نوشته ذهنی چیست و چگونه میتوانید آن را بنویسید.

نوشته ذهنی چیست؟
نوشته ذهنی نوشتهای است که برای نوشتن آن از محدوده حواس پنجگانه خود فراتر میرویم و با استفاده از قدرت خیال و تفکرات خود، آزادانه مینویسیم. برای نگارش نوشته های ذهنی میتوانیم از سه روش جانشینسازی، سنجش و مقایسه و تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی استفاده کنیم که همه آنها را در همین مطلب و با مثال، آموزش میدهیم. البته ابتدای مطلب نیز چند مثال برای نوشته ذهنی را بررسی میکنیم.
پیشنهاد میکنیم برای یادگیری نوشته ذهنی و مشاهده نمونههای آن، مجموعه فیلمهای آموزش ادبیات فارسی و نگارش متوسطه در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
مثال نوشته ذهنی کوتاه
در این بخش چند نوشته ذهنی کوتاه را آوردهایم تا با این نوع نوشته آشنا شوید.
مثال ۱
در کادر زیر نوشتهای ذهنی درباره «بهار» آوردهایم.
بهار مثل دختری زیبا با پیراهن سبز است که شکوفههای سفید کوچکی روی پیراهنش نشستهاند. دختر در دشتها میدود و به هر جا پا میگذارد سبزهها بلند میشوند و با گل دادن به او سلام میکنند.
مثال ۲
در کادر زیر نوشته ذهنی کوتاه دیگری درباره «یک نوزاد» نوشتهایم.
بعد از نه ماه از شکم مادرم بیرون آمدم. یک جفت دست و یک آدم که سرتاپایش سبز بود، من را به دنیا آورد. بعد من را که خیلی کوچک و ضعیف بودم، گذاشتند روی یک میز فلزی سرد و معاینهام کردند. شانس آوردم که آن یک جفت دست، مرا از شکم مادرم بیرون آورد وگرنه آنقدر بزرگ میشدم که دیگر نمیتوانستم آنجا زندگی کنم. باید یادم بماند که حتماً از او تشکر کنم.
مثال ۳
نوشته ذهنی کوتاه دیگری درباره «دوستی» را در کادر زیر آوردهایم.
دوستان و ثروت خیلی شبیه به هم هستند. مثلاً خیلی وقتها از دست دادن دوستان صمیمی، شبیه به از دست دادن ثروتی بزرگ ما را آزار میدهد. از جهتی دیگر، اگر ثروت خوبی داشته باشی و مشکلی در زندگیات پیش بیاید، آرامتر هستی زیرا راحتتر میتوانی مشکلت را حل کنی. گاهی اوقات داشتن دوستهای واقعی نیز در زمان مشکلات و سختیها، درست به اندازه داشتن ثروت و حتی بیشتر از آن، اطمیناندهنده است.

روش های نگارش نوشته ذهنی
تا اینجا یاد گرفتیم نوشته ذهنی چیست و در این بخش سه روش مهم که برای نگارش این نوع نوشته و انشا مناسب هستند را معرفی میکنیم. این سه روش را در فهرست زیر آوردهایم.
- روش جانشینسازی
- روش سنجش و مقایسه
- روش ناسازایی معنایی یا تضاد مفاهیم
در ادامه مطلب، هر سه روش را معرفی کردهایم و نحوه نگارش نوشته ذهنی مطابق با این روشها را نیز بهطور عملی و با مثال توضیح دادهایم. پیش از آن پیشنهاد میکنیم برای یادگیری کامل نوشته ذهنی، فیلم آموزش رایگان نگارش دهم در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
روش جانشین سازی
برای نوشتن مطابق این روش که یکی از شیوه های پرورش ذهن برای خلق نوشتههای ذهنی است، خود را بهجای چیز دیگری میگذاریم و با نگاه و دیدگاه او فکر میکنیم و مینویسیم. با انجام این کار و تفاوت دیدگاهی که ایجاد میکنیم، جنبههای کمتر دیده شده آن موضوع را کشف میکنیم و قابلیتهای آن موضوع را افزایش میدهیم.
نکته های روش جانشین سازی
نکته مهم درباره استفاده از روش جانشینسازی این است که باید نوع نگرش، عواطف، حس و حال، نحو کلام و شیوه بیان ما متناسب با همان چیزی باشد که خود را به جای او گذاشتهایم. برای انتقال درست حس و عواطف و… یک شخص یا پدیده نیز باید از قبل از نوشتن، اطلاعات و شناخت کافی درباره ویژگیها، وضع ظاهری و باطنی، چیتسی و کارکرد آن شخص یا پدیده را با مطالعه و تحقیق به دست بیاوریم.
مثال
در کادر زیر با روش جانشینسازی درباره موضوع «دریا» نوشتهایم. یعنی خود را به جای موج قرار دادهایم و از زاویه آن به این موضوع پرداختهایم.
دریا خانه من است. من همیشه همینجا زندگی کردهام. هیچوقت یادم نمیآید که جای دیگری بوده باشم یا وطن دیگری داشته باشم. من و همه دوستهایم هر روز و هرشب همینجا هستیم. همه ما توی همین دریا به دنیا آمدیم. کار همیشگی ما این است که از وسط دریا با سرعت به سمت ساحل میرویم. بعضی از ما عقبتر و بعضی دیگرمان جلوتر و به ساحل نزدیکتر هستیم. گاهی آرامیم و گاهی خیلی تند. بستگی به هوا و سرعت و جهت وزش باد دارد. هرچهقدر باد شدیدتر باشد، ما هم تندتریم. وای از روزها و شبهای طوفانی: آنچنان تند و آزاد حرکت میکنیم که گاهی خودمان هم از همدیگر میترسیم.

روش سنجش و مقایسه
یکی دیگر از روشهای پرورش ذهن برای نوشتن ذهنی، سنجش و مقایسه است. در این روش از طریق مقایسه دو پدیده ظاهراً بیارتباط به یکدیگر، رابطه میان آنها را کشف میکنیم و چنین کشفی باعث میشود به مسیری راه پیدا کنیم که پر از خلاقیت است.
تفاوت روش مقایسه در نوشته های ذهنی و عینی چیست؟
در نوشتههای ذهنی فقط دو چیز مرتبط یا از یک طبقه و دسته را با هم مقایسه میکنیم اما برای نگارش نوشتههای ذهنی محدودیتی نداریم و میتوانیم آزادانه و خلاقانه بنویسیم. برای مثال در نوشته عینی دو پرنده یا دو نوع از آواز ایرانی را مقایسه میکنیم اما در نوشته های ذهنی میتوانیم یک پرنده را با یک درخت، یک کتاب را با یک میوه، یک میز را با یک انسان و… مقایسه کنیم. با مشاهده مثال زیر، این روش را بهتر درک میکنید و شیوه انجام آن را نیز یاد میگیرید.
مثال
در کادر زیر نوشته ای ذهنی را به روش سنجش و مقایسه آماده کردهایم. در این متن، آدم و میوه را با هم مقایسه کردهایم.
آدمها شبیه میوهها هستند. بعضی از میوهها سبزند، بعضیها قرمز، بعضیها زرد و… مثل آدمها که هرکدام یک نژاد دارند. بعضی از میوهها فقط در آبوهوای مرطوب رشد میکنند، برخیها فقط توی هوای گرم به عمل میآیند، برخی دیگر باید حتماً در خاک حاصلخیز و آب فراوان برویند اما بعضی دیگر نیز با هر آب و هوایی میسازند و در آن رشد میکنند. درست شبیه آدمها: بعضیهایمان سختگیریم و بعضی دیگر از ما نه. برخی از ما باید حتماً در شرایطی خاص باشیم تا بتوانیم پیشرفت کنیم اما برخی دیگر در هر شرایطی رشد میکنیم. بعضی میوهها کرمخوردهاند. دیگر نمیتوانیم آنها را بخوریم یا حتی از آنها برای ساخت محصولاتی مانند مربا، لواشک و… استفاده کنیم. درست مثل آدمها، بعضیهاشان آنقدر بد و بیمصرفاند که هیچجوره نمیتوانی در زندگیات نگهشان داری. اگر توی زندگیات بمانند، مثل کرمهای میوهها که از یک میوه به میوههای کناریاش میروند، بدیهایشان میرود توی وجود تو. آنوقت تو میمانی و روحی کرم خورده.
تا اینجا یاد گرفتیم نوشته ذهنی چیست و دو روش مهم آن یعنی جانشینسازی و مقایسه را یاد گرفتیم. در ادامه مطلب، روش تضاد مفاهیم را با مثال بررسی میکنیم.

روش ناسازی معنایی یا تضاد مفاهیم
این روش دارای چندمرحله است. مراحل این روش را در فهرست زیر و بهترتیب توضیح دادهایم.
- مرحله اول: در این روش ابتدا باید مفهوم مخالف موضوع نوشته خود را پیدا کنیم. یعنی برای مثال اگر میخواهیم درباره کودکی بنویسیم، ابتدا مفهوم بزرگسالی که مخالف آن است را پیدا میکنیم.
- مرحله دوم: در مرحله بعدی، هرکدام از دو مفهوم اصلی و مخالف را بهعنوان هسته در یک طرف متفاوت روی یک کاغذ مینویسیم.
- مرحله سوم: برای انجام مرحله سوم به همان موضوع اصلی خود برمیگردیم و و با انجام روش بارش مفاهیم، شاخههای اصلی متناسب با آن را کامل و کاملتر میکنیم.
- مرحله چهارم: سپس به سراغ شاخههای فرعی (خوشههای هر شاخه) میرویم، یعنی هرکدام از شاخههای اصلی را تا جایی که میتوانیم و خلاقیت و ذهن ما اجازه میدهد، گسترش میدهیم.
- مرحله پنجم: بعد از آن نیز دقیقاً مراحل سوم و چهارم را برای مفهوم متضاد با مفهوم اصلی، انجام میدهیم.
- مرحله ششم: بعد از انجام این مراحل، نقشه مفاهیم یا نمودار شبکهای ما گسترش پیدا میکند و با استفاده از هر نقطه از آن نمودار به انبوهی از مفاهیم پیوسته به هم میرسیم که کار نوشتن را برای ما بسیار آسان میکند.
نکته های روش تضاد مفاهیم
نکات مهم برای استفاده از این روش را در فهرست زیر بیان کردهایم.
- توجه به ارتباط خوشهها با شاخهها
- پیوند هسته (موضوع اصلی) با مفهوم متضاد
- پایبندی به فضای ذهن
مثال مراحل روش تضاد مضاهیم
در این بخش، مراحل نگارش نوشته ذهنی به روش تضاد مفاهیم را برای یک موضوع نمونه یعنی موضوع «غم» طی کردهایم تا با انجام این روش به صورت عملی آشنا شوید.
- مرحله اول: موضوع اصلی نوشته ما، «غم» است و مفهوم متضاد آن را در واژه «شادی» پیدا میکنیم.
- مرحله دوم: دو مفهوم غم و شادی را در ذهن خود و روی کاغد در مقابل هم قرار میدهیم.
- مرحله سوم: شاخههای اصلی مربوط به موضوع غم را به روش بارش فکری روی کاغذ مینویسیم. برای مثال، «فقدان»، «عزا» و «اشک» میتوانند از شاخههای غم باشند.
- مرحله چهارم: برای هرکدام از شاخههایی که در مرحله قبلی ایجاد کردیم، چند خوشه اضافه میکنیم. برای مثال برای شاخه «عزا»، خوشههایی مانند «مراسم ختم»، «مرگ نزدیکان» و «شکست» را در نظر میگیریم.
- مرحله پنجم: مراحل سوم و چهارم را برای مفهوم «شادی» نیز انجام میدهیم. برای مثال شاخههای اصلی مانند «جشن»، «رضایت» و «خنده» را برای موضوع شادی مینویسیم. «عروسی» و «تولد» نیز میتوانند خوشههای مربوط به شاخه «جشن» باشند.
- مرحله ششم: با تماشای کل نمودار شبکهای که ساختهایم، نقطه مورد نظر برای شروع نوشته را پیدا میکنیم. در کادر زیر، مرحله ششم این مراحل یعنی نگارش نوشته ذهنی موضوع غم با روش تضاد مفاهیم را انجام دادهایم.
مثال نوشته ذهنی به روش تضاد مفاهیم
بعد از انجام مراحل بالا، به نوشتهای مانند نوشته زیر میرسیم.
همه ما گاهی دچار غم میشویم. اگر کمی فکر کنی حتماً یادت میآید که در هفته گذشته، ماه گذشته و سال گذشته و حتی در زمانی دورتر از آن، احساس ناراحتی عمیق و غمگین بودن داشتهای. مثلاً انسانها در فقدان عزیزانشان غم زیادی را تجربه میکنند یا موفق نشدن در آزمونها میتواند آنها را غمگین کند. حتی همه ما روزهایی را به خاطر میآوریم که بدون آنکه اتفاق یا حادثهای خاص پیش آمده باشد، غمگین بودهایم.
شدت غم برای هر فرد و برای هر موضوعی متفاوت است. یعنی ممکن است موفق نشدن در امتحانات دانشگاه برای من بسیار غمگینکنند باشد اما اگر همین اتفاق برای برادر من بیفتد، او ناراحت نشود. ممکن است از بین رفتن یک رابطه دوستانه یکی از طرفین را بسیار غمگین کند اما طرف دیگر، تنها کمی اندوهگین شود.
احساس شادی با اینکه درست مفهومی برعکس غم دارد، اما بسیار به آن شبیه است. همه ما شادی را نیز به شکلها و درجات مختلفی در زندگی خود تجربه کردهایم. در مراسمهای جشن، در موفقیتها و در زمانهایی که از موقعیتی غمانگیز عبور میکنیم، شادی و خوشحالی را تجربه میکنیم. هر انسانی شادی را در چیزهای مخصوص به خو پیدا میکند و شدت و اندازه این احساس نیز برای هرکس متفاوت است.
غم و شادی هر دو از احساسات مهم انسان هستند و اگر هرکدام از آنها نباشند مشکلاتی جدی در جسم و روح و زندگی انسانها پدید میآید. همانقدر که شادی و تجربه این احساس برای ما لازم است، اگر غم را نپذیریم و تجربهاش نکنیم، بخش مهمی از انسان بودن خود را تجربه نکردهایم و باید در خود به دنبال اختلالات روحی جدی بگردیم.

یادگیری نوشته ذهنی در نگارش دهم با فرادرس
تا اینجا بررسی کردیم که نوشته ذهنی چیست و نمونه هایی از آن را با روشهای نگارش آن یاد گرفتیم. با تمرین و مشاهده نمونههای نوشتههای ذهنی میتوانیم ذهن خود را پرورش بدهیم و زیبا بنویسیم اما پیش از تمرین، باید با استفاده از آموزشهای مناسب، ابتدا قواعد هر نوع نوشته و نگارش را یاد بگیریم و سپس با تمرین، مهارت خود را در زمینه نگارش انواع نوشته افزایش بدهیم. به همین دلیل در این بخش، برخی از فیلمهای آموزشی فرادرس را آورده ایم که برای یادگیری انواع نگارش کاربردی هستند.

همچنین برای یادگیری همه نکات نگارش پیشنهاد میکنیم از مجموعه آموزش زیر استفاده کنید.
فرق نوشته عینی و ذهنی چیست؟
نوشته عینی در واقع صرفاً بازتابی مستندگونه از آنچه میبینیم، میشنویم، میبوییم و… است اما نوشته ذهنی هیچ محدودیتی ندارد و ابزار ما برای نگارش آن، ذهن است و ذهن نیز محدود به هیچ حد و مرزی نیست. در نوشتههای عینی یا حسی حرکت ما برای نگارش از حس (حواس پنجگانه) آغاز میشود و در همان محدوده حس نیز میماند و به پایان میرسد اما برای نگارش نوشتههای ذهنی، گستره ذهن و خیال نویسنده کاملاً آزاد و رها است و همین باعث میشود او از محدوده احساس فراتر برود و در محدوده خیال که خود بیحد است قلم بزند.
پس یک نکته مهم درباره تفاوت این دو نوشته، این است که ممکن است نوشته ذهنی نیز مانند نوشته عینی از حس و ادراک حسی آغاز شود اما در همان سطح باقی نمیماند و حتماً به فضای ذهن و تخلیات آزاد وارد میشود. بنابراین برای تشخیص عینی یا ذهنی بودن یک نوشته باید حتماً آن را از ابتدا تا انتها مطالعه و سپس نتیجهگیری کنیم. در همینجا با مقایسه دو مثال از دو نوع نوشته ذهنی و عینی، تفاوت آنها را بهخوبی درک میکنید.
مثال برای نوشته عینی و ذهنی
در این بخش یاد گرفتید تفاوت نوشته عینی و نوشته ذهنی چیست و در این بخش نوشته عینی و ذهنی درباره پاییز آوردهایم تا آنها را با هم مقایسه کنید. پیشنهاد میکنیم برای درک تفاوت این دو نوشته با یکدیگر، فیلم آموزش رایگان نگارش ۱ پایه دهم در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
نوشته عینی درباره پاییز
در کادر زیر یک نوشته عینی درباره پاییز آوردهایم تا بتوانید نوشته ذهنی را با نوشته عینی مقایسه کنید و تفاوت آنها را بهتر درک کنید.
در تقویم ما ایرانیان، پاییز سومین فصل از سال است. از نظر تغییرات دمایی، دمای هوا در این فصل نسبت به فصل پیشین یعنی تابستان، کمتر میشود و میزان بارندگیها نیز در پاییز رو به افزایش میرود. در همین فصل از سال است که در ایران و کشورهای دیگری که در این منطقه جغرافیایی قرار دارند، کمکم ساعات بیشتری از شبانهروز جزء شب و ساعات کمتری از آن، جزءروز است. مردم کشور ما، ایران، از زمان باستان تا کنون آخرین شب از فصل پاییز که بلندترین شب سال است را جشن میگیرند. نام این جشن، یلدا است. از تغییرات مهم درختان و گیاهان در فصل پاییز باید به زرد شدن و خشک شدن آنها اشاره کنیم. این روند تا جایی ادامه پیدا میکند که در فصل زمستان به طور کلی خشک میشوند تا برای رویش مجدد در فصل بهار آماده شوند.
نوشته ذهنی درباره پاییز
در کادر زیر به صورت ذهنی درباره پاییز نوشتهایم. این کار را از طریق روش سنجش و مقایسه میان «غم» و «پاییز» انجام دادهایم
پاییز شبیه غم است: همانقدر زرد و نارنجی و افسرده. یکدفعه میآید و کمکم میرود. مادربزرگ همیشه میگفت: «غم خروار خروار میاد، مثقال مثقال میره.». درست مثل پاییز که یک روز صبح از خواب بیدار میشوی، میروی توی خیابان، میبینی بعضی از برگهای درختها که تا همین دیروز سبز بود، زرد شده. فردا میبینی برگهای بیشتری زرد و نارنجی شدهاند. بعد، یک روز میروی و میبینی همه برگهای درخت که زرد و نارنجی شده بودند، حالا ریختهاند روی زمین. انگاری درخت بیکس شده است. شبیه آدم که در غم تنها است. خودش را از جمعها و آدمها میکشد کنار چون غم سراغش را گرفته است. پاییز سرما دارد و خورشیدش بیجان است. آدم دلش میخواهد با دستهایش خودش را بغل کند تا آغوش گرمش کند. شبیه وقتی که غم دارد و دلش میخواهد آغوشی او را از غم جدا کند. اما بالاخره پاییز هم هربار تمام میشود، درست مثل غم.
در مطلب زیر از مجله فرادرس، نوشته عینی و مراحل نوشتن آن را با مثالهای متنوع توضیح دادهایم.

انشا نوشته ذهنی
حال که یاد گرفتیم نوشته ذهنی چیست و چگونه باید آن را بنویسیم، در این بخش سه نمونه انشا نوشته ذهنی به سه روش جانشین سازی، سنجش و مقایسه و تضاد مفاهیم را آوردهایم تا برای نوشتن انشاهای خود به روش ذهنی بیشتر آماده باشید. پیشنهاد میکنیم برای یادگیری نوشتن خلاقانه، فیلم آموزش نویسندگی خلاق به زبان ساده و کاربردی در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
انشا ذهنی به روش جانشین سازی
در کادر زیر انشایی ذهنی را به روش جانشینسازی و درباره آسمان نوشتهایم. یعنی خود را به جای آسمان قرار دادهایم و از زبان او سخن گفتهایم.
من آسمانم. خانه پرندهها و ابرها. حتی انسانها هم گاهی به من سر میزنند. توی یک وسیله عظیم الجثه بالدار که شبیه پرندههاست اما پرنده نیست مینشینند و میآیند این بالا پیش من. فکر میکنم دوستم دارند. خیلی وقتها میبینم که دارند نگاهم میکنند. گاهی خوشاند و گاهی آنقدر غصه در چشمانشان است که دلم میخواهد بروم پایین، کنارشان بشینم و در آغوش بگیرمشان.
نمیدانم شما کی مرا بیشتر دوست دارید. خودم عاشق روزهای بهارم که پرستوها در من پرواز میکنند و آدمها از روی زمین پرستوهای در حال پرواز در من را به هم نشان میدهند. وقتی ابرها شبیه شکلهای جالب میشوند را هم خیلی دوست دارم. بچهها و حتی آدمبزرگها ابرهای مرا میبینند و به هم میگویند که این یکی شبیه اسب است و آن یکی شبیه خرگوش، آن که دورتر است شبیه یک زن است و این که از همه نزدیکتر است شبیه یک بچهگربه است.
گاهی تمام هوایم پر از کثیفی میشود. کثیفی دود کارخانهها، کثیفی دود اگزوزها، کثیفی سوختهای آلوده، نفسم تنگ میشود. بدخلق میشوم و انگار هر لحظه در حال خفه شدن باشم. دیگر پرندهها هم دوست ندارند در آغوشم باشند. حتی از آن بالا خوب میبینم که آدمها هم حالشان خوب نیست. سرفه میکنند و از چشمهایشان اشک میآید. وقتی نگاهم میکنند غمگین و عصبانی میشوند و دیگر نگاهم نمیکنند.
اما میدانی کی از همیشه بیشتر احساس زیبایی میکنم؟ وقتی باران میبارد. قطرههای باران از صورت من رد میشوند و میآیند و مینشینند روی صورت آدمها، گلها و خاک. بارانهای آرام و بدون رعد و برق را بیشتر هم دوست دارم. نه اینکه خودم بترسم اما بعضی از حیوانهای کوچک و آدمکوچکها خیلی وحشت میکنند.
راستی یادم رفت از باد و خوشید و ماه حرف بزنم. باد خانهای ندارد و مثل کولیها آواره و رها است اما همیشه برمیگردد پیش خودم. خورشید روزها مهمان من است. صبح زود کمکم از طرف شرق میآید بالا و همه جا را روشن میکند، ظهر که میشود قشنگ توی دل من خانه میکند و باز کمکم میرود به سمت غرب و آنقدر میرود پایین که ناپدید میشود. بعد هم که نوبت ماه میرسد.
خلاصه من همه شما آدمها، همه حیوانهای کوچک و بزرگ، همه گیاهان و همه و همه را دوست دارم و باد و خورشید و ماه و ابرها هم عاشق همه شما موجودات کوچک و بزرگند و همه ما دلمان میخواهد شما خوشحال باشید و با خوشحالی به من نگاه کنید.
انشا ذهنی به روش سنجش و مقایسه
در کادر زیر انشایی را به روش ذهنی و درباره دوستی نوشتهایم. این انشا را با استفاده از روش سنجش و مقایسه یعنی مقایسه «دوست» و «کتاب» با یکدیگر ساختهایم.
کتابها مثل دوستهای ما هستند. همین حالا برو و به ظاهر کتابهای توی کتابخانهات نگاه کن. میبینی که هرکدامشان یک اندازه و یک رنگ متفاوت دارند؟ حالا به موضوعات هرکدام توجه کن. یکی از آنها تاریخی است، دیگری داستان کوتاه است، آنیکی دیوان شعر است و هزار جور دیگر. اسم نویسندهها را با دقت بخوان. یکی ایرانی است، یکی روسی، یکی زن و دیگری مرد. حالا به دوستهایت فکر کن. هرکدام از آنها یک شکل خاص دارد. لباس پوشیدن هرکدامشان با دیگری متفاوت است. حتی عقاید و باورهایشان، خانوادههایشان و فرهنگ و تفکرات هرکدام با دیگر دوستهایت تفاوت دارد.
میدانم که بعضی از کتابهایت را بیشتر از بقیه دوست داری. مثلاً ممکن است یک رمان را چندبار خوانده باشی و باز هم دلت بخواهد که بخوانی. بعضی کتابها اما یک بار خواندنشان کافی است. درست شبیه روابط دوستانهات. بعضی از آنها را بیشتر دوست داری و دلت میخواهد هر روز با هم حرف بزنید یا ببینیاشان اما بعضی دیگر را اگر ماهی یا سالی یکبار ببینی هم برایت کافی است. کمتر دلتنگشان میشوی.
حتی گاهی کتابهایی را میخری که به خاطر نویسنده، شکل ظاهری، مترجم یا موضوعی که دارند، جذاب به نظر میرسند اما وقتی شروع به خواندن میکنی، یکهو میبینی که وای! چهقدر با آن چیزی که فکر میکردی فرق دارد و چه کتاب بدی است. حالا به یاد بیاور که تا به حال چند بار با آدمهایی آشنا شدهای که به خاطر تحصیلات، ظاهر و قیافه، خانواده یا حتی رفتار ظاهری آنها فکر کردهای که آدمهای خوبی هستند و میتوانی یک رابطه دوستانه خیلی خوب را با آنها بسازی اما به محض آنکه بیشتر به هم نزدیک شدید و آنها را بهتر شناختی، متوجه میشوی که چه اشتباه بزرگی در انتخاب آنها کرده بودی.
اما مهم این است که هرچقدر هم کتاب بد و بیفایده در دنیا باشد، دهها برابرش کتاب خوب هم در همین دنیا وجود دارد که میتوانی از خواندشان کیف کنی و به خودت افتخار کنی که آنها را خواندهای. پس هرچهقدر هم روابط دوستانه بدی را تجربه کرده باشی، مطمئن باش که هنوز هم آدمهایی هستند که میتوانند دوستهای خیلی خوبی برای تو باشند.

انشا ذهنی به روش تضاد مفاهیم
در کادر زیر یک انشا ذهنی را با کمک ناسازی معنایی یا تضاد مفاهیم نوشتهایم. یعنی در متن این انشا، برای صحبت درباره موضوع «زندگی»، از مفهوم مقابل و متضاد آن یعنی «مرگ» نیز کمک گرفتهایم و با روش بارش مفاهیم، از شاخهها و خوشههای مربوط به این دو مفهوم متضاد، برای گسترش نوشته خود استفاده کردهایم.
یک بار از مادرم پرسیدم روزی که من به دنیا آمدم را یادش هست یا نه. او هم گفت که درست آن لحظهای که دکتر مهربانی که مرا به دنیا آورده بود، من را گذاشته بود در آغوشش را یادش میآید. میگفت که من گریه میکردم و وقتی رفتم توی آغوشش، یکباره آرام آرام شدم. انگار نه انگار که تا همین چند لحظه پیش، مثل ابر بهار اشک میریختم.
من بزرگ شدم، به مدرسه و دانشگاه رفتم، کار کردم، ازدواج کردم و یک روز خودم هم مادر شدم.
وقتی پسرم به دنیا آمد، آن لحظه که صدای گریههایش را شنیدم، یاد حرفهای مادرم افتادم و با خودم فکر میکردم که مثل او میتوانم کودک کوچکم را آرام کنم یا نه. توی دلم خدا خدا میکردم که وقتی آمد توی بغلم آرام شود. دکتر مهربان پسرم را گذاشت توی بغلم و چند ثانیه بعد، او آرام و ساکت شد. حالا من گریهام گرفته بود و داشتم اشک شوق میریختم.
پسرم ده ساله بود که مادرم را از دست دادم. مرگ او برایم سختترین لحظه زندگی بود. وقتی دیگر نمیتوانستم در آغوش بگیرم، مطمئن شدم که دیگر هیچکس نه دوستهایم، نه همکارهایم و نه حتی هیچکدام از بقیه اعضای خانوداهام، نمیتوانند جای خالی او را برای من پر کنند. فکر میکردم زندگی و همه چیز به پایان رسیده است.
تا اینکه یک روز پسرم از مدرسه برگشت و گفت امروز در زنگ نگارش، انشایی درباره مرگ و زندگی نوشته است و بعد از خواندن انشایش همه او را تشویق کردهاند. گفتم: «چه عالی عزیزم. انشایت را برای من هم بخوان.» و او شروع به خواندن کرد: «همه ما روزی متولد میشویم و روزی میمیریم. زندگی همه ما با تولد آغاز میشود و با مرگ به انتها میرسد…» دیگر صدایش را نشنیدم. فقط به این فکر کردم که پسر ده ساله من دریافته که زندگی و مرگ انقدر شبیه و نزدیک به هماند پس من هم باید بپذیرم و ادامه بدهم.
فکر میکنم اگر روز مرگم برسد، دوستان و خانوادام خیلی ناراحت میشوند و حتماً کلی اشک میریزند. مثل اشکهایی که من زمان به دنیا آمدنم و بعد از فوت مادرم میریختم. اما امیدوارم یادشان باشد که من از روزی که به این دنیا آمدم تا زمانی که از این دنیا رفتم، همهاشان را دوست داشتم و میدانم که آنها هم مرا دوست داشتند و تنها همین است که اهمیت دارد چون زندگی و مرگ دو روی یک سکهاند.
سؤالات متداول درباره نوشتههای ذهنی
در این بخش به چند پرسش پرتکرار در زمینه نوشته ذهنی پاسخ میدهیم تا ابهامات شما در زمینه این مبحث از بین برود.
منظور از نوشته ذهنی چیست؟
منظور از نوشته ذهنی هر نوع نوشتهای است که برای نگارش آن از ذه و فکر و خلاقیت خود استفاده کردهایم.
نوشته عینی ذهنی چیست؟
نوشته عینی ذهنی وجود ندارد زیرا اگر نوشته عینی باشد نباید ذهن و تخیلات خود را در آن دخیل کنیم. یعنی در نگارش عینی نباید از محدوده حواس خارج شویم و فضای به ذهن برسیم. اما نوشته ذهنی عینی وجود دارد زیرا در نگارش نوشته ذهنی میتوانیم ابتدا از محدوده حواس و ادراک پنجگانه شروع کنیم و سپس به دنیای تخیل و ذهن خود وارد شویم.
جمع بندی نوشتههای ذهنی
در این مطلب از مجله فرادرس بررسی کردیم نوشته ذهنی چیست و منظور از آن چه نوع نوشتهای است. همچنین مثال برای نوشته ذهنی و انشا نوشته ذهنی آوردیم و سه روش اصلی برای نگارش ذهنی یعنی روشهای جانشینسازی، سنجش و تضاد مفاهیم را نیز با مثال توضیح دادیم. در ادامه، بررسی کردیم که تفاوت نوشته عینی و ذهنی چیست و برای درک بهتر تفاوت میان آنها مثالهای هرکدام را با هم مقایسه کردیم. به طور خلاصه باید بگوییم که نوشته ذهنی را با ذهن و تفکر آزاد خود مینویسیم و تفاوت آن با نوشته عینی هم در همین است زیرا برای نگارش نوشتههای عینی به حواس خود محدود هستیم و نمیتوانیم قلم را مرز این حواس فراتر ببریم اما برای نگارش نوشتههای ذهنی هیچ محدودیتی نداریم.
source