شایانیوز– سید عباس عراقچی در گفتگویی با شبکه آمریکایی CBS تصریح کرد که جمهوری اسلامی ایران «هیچگاه» از برنامه هستهای خود عقبنشینی نخواهد کرد. او خاطرنشان کرد: «پرونده هستهای دیگر صرفاً یک برنامه فناورانه نیست، بلکه به مسئلهای حیثیتی و ملی تبدیل شده که مردم ایران بهای آن را با سالها تحمل تحریم، انزوای اقتصادی، فشارهای گوناگون از جمله جنگ 12 روزه اخیر، پرداختهاند.»
عراقچی همچنین تأیید کرد که سایتهای حساس ایران مانند نطنز و فردو آسیبهای شدیدی دیدهاند و بخشی از زیرساختها عملاً از بین رفتهاند.
بازسازی تأسیسات؛ چالشهای زمان، هزینه و فناوری
با توجه به حملات اخیر به تأسیسات هستهای ایران که با هدف «فلجسازی» زیرساختها انجام شد، حالا پرسش این است که ایران چگونه میتواند باز به سطح غنیسازی قبلی بازگردد؟
دانش فنی، به گفته بسیاری از کارشناسان، همچنان در اختیار ایران است. دانشمندان هستهای ایران طی بیست سال گذشته تجربهای انباشته از کار با سانتریفیوژها، طراحی غنیسازی در سطوح مختلف و توسعه بومی تجهیزات داشتهاند. اما مسئله اصلی، تجهیزات، زیرساخت، و زمان است.
بازسازی سایتهایی مثل فردو که با شرایط خاص ایزوله و در دل کوه ساخته شده، کاری پیچیده، زمانبر و پرهزینه است. ساخت اولیه فردو سالها زمان برد و میلیاردها دلار خرج برداشت. حالا، بازسازی آن در شرایط تحریم، با محدودیتهای واردات تجهیزات و فناوری، چالشی دوچندان خواهد بود.
برآوردهای غیررسمی میگویند که بازسازی کامل زیرساختهای غنیسازی در فردو و نطنز ممکن است تا ۲ تا ۴ سال زمان ببرد و نیازمند سرمایهگذاری در حدود چند میلیارد دلار باشد. تأمین این منابع، در شرایط رکود اقتصادی، نیازمند تخصیصهای ویژه بودجهای و البته همراهی نهادهای نظامی و دولتی است.
بهای بازگشت: تحریم یا جنگ؟
بازگشت به سطح غنیسازی پیشین – بهویژه غنیسازی ۶۰ درصد و بالاتر – ایران را وارد چرخهای از فشار مضاعف خواهد کرد. تجربه برجام و دوره پس از خروج ترامپ از توافق نشان داد که هر گام ایران به سمت افزایش سطح غنیسازی با تحریمهای بیشتر، محدودیت در فروش نفت، انسداد کانالهای بانکی، و کاهش شدید منابع ارزی همراه میشود.
در سناریوی خوشبینانه، ایران صرفاً با تشدید تحریمها و فشارهای دیپلماتیک روبهرو خواهد شد، اما در سناریوی بدبینانه، احتمال اقدام نظامی پیشدستانه از سوی اسرائیل و حتی ایالات متحده (بهویژه در دوره جمهوریخواهان) نیز وجود دارد.
بیدلیل نیست که تحلیلگران غربی بارها گفتهاند «برنامه هستهای ایران نه فقط یک چالش فنی بلکه یک بحران ژئوپلیتیک است.»
در کنار همه اینها، مسائلی نظیر موقعیت ژئواستراتژیک ایران، همسایگی با متحدان روسیه و چین، و امکان بهرهبرداری از فضای چندقطبی جهانی نیز در تحلیل این مسیر نقش مهمی دارند. ایران میداند که برای عبور از بحران، باید در کنار توسعه توان داخلی، به بازیهای هوشمندانه در عرصه سیاست خارجی نیز تکیه کند.
ایران، راه آینده را چگونه ترسیم میکند؟ بازسازی یا بازنگری؟
در حالی که سخنان صریح عراقچی بر عزم نظام برای ادامه برنامه هستهای تاکید دارد، اما بازسازی تأسیسات و بازگشت به وضعیت پیش از حملات نظامی، تنها یکی از راههای پیشروی ایران است. آنچه اکنون در جریان است، نه فقط یک پروژه بازسازی فنی، بلکه یک بازتعریف راهبردی برای آینده انرژی هستهای کشور است.
در این میان سه مسیر قابلتحقق پیش روی ایران قرار دارد:
1-بازسازی بدون توافق: استقلال فناورانه با بهای سنگین
ایران میتواند تصمیم بگیرد بدون توجه به مذاکرات و صرفاً با تکیه بر توان داخلی، تأسیسات خود را بازسازی و غنیسازی را تا مرزهای بالاتر ادامه دهد. این سناریو، ایران را به جایگاه «آستانه هستهای» میرساند؛ کشوری که توان ساخت سلاح هستهای دارد اما آن را نساخته است.
چنین مسیری، ایران را در برابر فشارهای بیسابقه غرب قرار خواهد داد، تحریمهای سنگینتری در پی خواهد داشت و خطر تقابل نظامی را نیز افزایش میدهد. اما در عوض، استقلال تکنولوژیک و قدرت چانهزنی آینده را بیشتر میکند.
2-بازسازی همراه با مذاکره: سیاست دوگانه حفظ قدرت و کاهش تنش
در این مسیر، ایران بهموازات بازسازی برنامه هستهای، در قالب مذاکرات منطقهای و بینالمللی حاضر میشود تا فشار را کاهش داده و امتیازات متقابل بگیرد. در این سناریو، برگ برنده ایران همان غنیسازی و احیای تأسیسات است که میتواند بهعنوان ابزار چانهزنی از آن استفاده کند.
چنین رویکردی مورد حمایت بخشی از بدنه دیپلماسی کشور است و حتی برخی در دولت هم نسبت به احیای توافقی مانند برجام در قالبی جدید امیدوارند. البته خطر فریب سیاسی از سوی غرب نیز در این مسیر همیشه وجود دارد.
3-بازنگری راهبردی: تبدیل چالش به فرصت
یک مسیر سوم، گرچه دشوار و زمانبر، ولی بلندپروازانه است: استفاده از فرصت بازسازی برای تغییر مدل توسعه هستهای کشور. ایران میتواند با کمک کشورهای همسو مانند چین، روسیه یا حتی هند، مدل توسعهای نوینی در صنعت هستهای اتخاذ کند که هم با اهداف غیرنظامی سازگارتر باشد (تولید برق، آب شیرینکن، داروهای رادیویی)، هم کمتر قابل تحریم و ضربهپذیر باشد.
این گزینه، نیازمند سرمایهگذاری خارجی، مدیریت شفاف، و اعتمادسازی بینالمللی است؛ مواردی که تحقق آن نیازمند ارادهای ساختاری و ملی خواهد بود.
بازسازی تأسیسات هستهای ایران امروز فقط یک پروژه مهندسی نیست، بلکه یک تصمیم راهبردی بزرگ است. اگر ایران تنها به بازسازی فردو و نطنز فکر کند، بدون طراحی آینده روشن، در بهترین حالت در وضع موجود باقی خواهد ماند. اما اگر بازسازی را به بازآرایی کلی سیاست هستهای، منطقهای و دیپلماتیک پیوند بزند، میتواند مسیری متفاوت از گذشته و آیندهای کمتنشتر اما قدرتمندتر بسازد.
source