1
گاهی اوقات به نظر میرسد چتجیپیتی (ChatGPT) بیش از آنکه دیدگاهی متعادل ارائه کند، سعی دارد نقش تشویقکنندهی همیشگی شما را بازی کند. این مهربانی مداوم، هرچند در مواقعی خوشایند است، اما میتواند مشکلساز شود، مخصوصاً وقتی در حال برنامهریزی هستید یا به دنبال پاسخی بیطرفانه میگردید. برای مقابله با این موضوع، من چتجیپیتی را به بیرحمانهترین نسخهی ممکن از صداقت تبدیل کردم.
۶. صحبت با چتجیپیتی مثل یک دوست
وقتی برای اولین بار از چتجیپیتی استفاده کردم، مثل یک ربات با آن حرف میزدم. و خب، بهصورت فنی همینطور هم هست. اما در نتیجه، پاسخهایی دریافت میکردم که یا خیلی رباتوار بودند یا آنطور که من میگفتم «بیضرر اما کسلکننده».
نسخههای جدیدتر، مثل GPT-4o، بسیار بهتر توانستهاند به شکلی انسانیتر پاسخ دهند. نبود لحن رباتی در GPT-4o باعث شده اشتراک نسخه پلاس ارزش پرداخت داشته باشد. الان من با چتجیپیتی مثل دوستی که میشناسم گفتوگو میکنم، نه یک ابزار ماشینی. نتیجه؟ پاسخها شخصیسازیشدهتر و صادقانهتر شدهاند.
۵. رک بودن: از چتجیپیتی بخواهید صادقترین باشد
در ابتدا فکر میکردم اگر فقط یک درخواست بنویسم، دقیقاً همان پاسخ دلخواه را دریافت خواهم کرد. اما خیلی زود فهمیدم که اینطور نیست. بهجای اینکه منتظر باشم چتجیپیتی خودش بفهمد من چه زمینهای مد نظرم است، تصمیم گرفتم در خواستههایم دقیقتر باشم.
اگر پاسخی بیطرفانه میخواهم، مستقیماً مینویسم که: «لطفاً تا حد ممکن صادق باش». از تجربهی شخصیام، این یکی از معدود ترفندهایی است که واقعاً جواب میدهد. اگر هم بخواهم دید کلیتری داشته باشم، از آن میخواهم یک فهرست از مزایا و معایب ارائه دهد. وقتی این دستور را در مکالمه یا پروژه وارد میکنم، در ادامهی گفتوگوها هم احتمال پاسخهای صادقانهتر بیشتر میشود. اگر حافظه تغییر کند، دوباره این دستور را تکرار میکنم.
۴. درخواست دیدگاههای مخالف از چتجیپیتی
فهمیدم وقتی بیش از حد از چتجیپیتی استفاده میکنم و آن همیشه با من موافق است، ابزار کمکم بیشتر مضر میشود تا مفید. وقتی دربارهی موضوعی بحث میکنم، تأیید بیوقفه خستهکننده میشود. البته گاهی خودش بدون دستور هم مخالفت میکند، اما اغلب لازم است خودم از آن بخواهم.
بهجز اینکه از چتجیپیتی میخواهم با من مخالفت کند تا مغرور نشوم، گاهی هم در تصمیمگیریهایی خاص، مثل افزودن یک ابزار دیجیتال جدید به روتین روزانه، از آن میخواهم دیدگاههای متضاد را بیان کند. تشخیص اینکه چه زمانی چتجیپیتی بیش از حد موافق است و اقدام برای اصلاح آن، راهی است برای اینکه همیشه گفتوگویی مفیدتر داشته باشم.
۳. فعال کردن «حالت تمسخر» یا Roast Mode
اولین بار که متوجه شدم چتجیپیتی میتواند بامزه باشد، زمانی بود که از آن خواستم نظراتی تند و صریح ارائه دهد. از آن موقع به بعد، بعضی از پاسخهایی که داده برای من واقعاً جالب (و گاهی تند) بودهاند. وقتی به آن میگویم وارد حالت تمسخر شود، معمولاً پاسخهایی بیرحمانه و گاه شوخطبعانه دریافت میکنم که تجربهی استفاده را هیجانانگیزتر میکند.
در اکثر مواقع، چتجیپیتی وقتی وارد حالت تمسخر میشود که قبلاً هم در همان پروژه یا گفتوگو چنین دستوراتی دریافت کرده باشد. وقتی حافظهاش بهروزرسانی میشود و دیگر جواب دلخواه را نمیدهد، فقط کافی است دوباره دستور را وارد کنم.
۲. نقشآفرینی بهعنوان کارشناس
گاهی لازم است صراحت را مستقیماً درخواست کنم، اما همیشه اینطور نیست. بعضی وقتها فقط کافی است به چتجیپیتی بگویم که نقش یک کارشناس را ایفا کند. مثلاً وقتی در حال برنامهریزی برای اهداف تناسب اندامم هستم، از آن میخواهم نقش مربی بدنساز یا متخصص تغذیه را بازی کند. درخواست ایفای نقش کارشناس معمولاً باعث میشود که پاسخهایی دقیقتر و کاربردیتر دریافت کنم.
۱. درخواست برای مخالفت در دستور اولیه
حتی وقتی چتجیپیتی دیدگاههای متضاد را بیان میکند، باز هم گاهی بیش از حد با من موافق است یا فقط دو طرف ماجرا را شرح میدهد؛ بنابراین، وقتی میخواهم نگاه طرف مقابل را بدانم، صریحاً از آن میخواهم با من مخالفت کند. این روش بسیار سادهتر و بیحاشیهتر از جروبحث در شبکههای اجتماعی است.
گاهی این دستور را در پروژه وارد میکنم، گاهی هم مستقیماً در متن درخواست. گاهی هم خودم نقش مدافع شیطان را بازی میکنم و پرسشهای متضاد مطرح میکنم، اما بیشتر اوقات فقط دنبال پاسخهایی دقیقتر هستم.
در نهایت، اگرچه چتجیپیتی گاهی مثل یک سگ طلایی روباتیک است که فقط میخواهد خوشحالتان کند، اما میتوان آن را وادار به صداقت بیشتر کرد. گاهی وارد حالت تمسخر میشود و گاهی پاسخهای محترمانه اما مخالف ارائه میدهد. استفاده از این روشها باعث شده کار با این ابزار برایم جذابتر شود و کیفیت پاسخها نیز افزایش پیدا کند.
منبع makeuseofsource