شایانیوز– در قرن‌های هجده و نوزده، اروپا در میانه یک تحول فکری، علمی و ادبی بزرگ قرار داشت. از یک‌ سو فلسفه عقل ‌گرایانه روشنگری، و از سوی دیگر جنبش‌های عرفانی و رمانتیک، روح اروپا را میان عقل و احساس معلق کرده بودند. در این میان، چشم‌هایی آرام‌ آرام از مغرب زمین به سوی شرق گشوده شد؛ شرقی که دیگر فقط سرزمین اساطیر و افسانه نبود، بلکه گنجینه‌ای از معنا، عرفان و معارف عمیق انسانی به حساب می‌آمد.

در میان این شرق‌گرایان، یک نام بیش از همه درخشید؛ یوهان ولفگانگ فون گوته، نابغه‌ ادبیات آلمان. مردی که نه ‌تنها به حافظ شیرازی دل سپرد، بلکه با دقتی خیره‌ کننده به اسلام، پیامبر و شخصیت‌هایی چون حضرت علی (ع) نگریست. او شرق را نمی‌ستود تا متفاوت باشد، بلکه از آن می‌آموخت تا عمیق‌تر بیندیشد.

در این مقاله، از مسیر اندیشه گوته گذر می‌کنیم و به ایستگاه‌های کمتر شناخته ‌شده‌ای می‌رسیم که در آن‌ها گوته از عظمت علی ابن ابی طالب و روح اسلام سخن می‌گوید.

ufufufuf

شاعری در جستجوی حقیقت 

یوهان ولفگانگ فون گوته (1832–1749) از بزرگ‌ترین نویسندگان و شاعران آلمان و جهان، نه تنها در ادبیات بلکه در فلسفه، علم و عرفان نیز چهره‌ای برجسته بود. اما آنچه شاید برای بسیاری شگفت‌آور باشد، علاقه عمیق و جستجوی معنوی او در بستر فرهنگ و عرفان اسلامی، به ‌ویژه عشقش به حافظ شیرازی و بعدها توجهش به حضرت علی (ع) است. گوته، در جست‌وجوی معنویت ناب، شرق را کشف کرد و در این مسیر، به اسلام و بزرگان آن با دیدی عارفانه و ستایش‌آمیز نگریست.

آشنایی با خواجه شیراز

در قرن هجدهم، با افزایش ترجمه متون شرقی به زبان‌های اروپایی، گوته نیز همچون بسیاری از اندیشمندان اروپایی به ادبیات پارسی توجه یافت. اما او برخلاف بسیاری از مستشرقان، نگاهش صرفاً کنجکاوانه نبود؛ حافظ برای او «آینه‌ای از جان انسان» شد.

گوته در دیوان غربی-شرقی، شعری عظیم و چندگانه، با الهام از دیوان حافظ، دنیای شرق را به زبان آلمانی بازتاب داد. او بارها حافظ را «همزاد روحی» خود خواند، و حتی در نامه‌ای نوشت:

«حافظ! تو همتای منی. اگر هم‌زمان زندگی می‌کردیم، با هم جام می‌نوشیدیم و شعر می‌خواندیم.»

گوته برخلاف فضای رایج اروپا که غالباً با نگاهی متعصبانه به اسلام می‌نگریست، در آثار خود بارها از پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) به نیکی یاد کرده. او در شعری با عنوان «Mahomet’s Gesang» یا «سرود محمد» پیامبر اسلام را چون جویباری جاری می‌بیند که همه را سیراب می‌کند.

llgllvlv

 او در حاشیه‌نویسی‌های شخصی و برخی یادداشت‌ها، بارها از شخصیت علی ابن ابی طالب با احترام یاد کرده و به گفته برخی پژوهشگران، سلوک عقلانی و روحانی علی را بسیار ستوده است.

بنا به پژوهش‌های مستند (از جمله در آثار شرق‌پژوهانی مانند آنه‌ماری شیمل)، گوته در خلال مطالعه نهج‌البلاغه که نسخه‌ آلمانی آن را که توسط مترجمان اروپایی ترجمه شده بود، مطالعه کرده بود تحت تأثیر بلاغت، عرفان و آزادگی حضرت علی قرار گرفت.

مطالب گوته درباره حضرت علی در دیوان غربی‌-شرقی نیامده است بلکه در نامه‌ها، حاشیه‌نویسی‌ها و برخی اسناد شخصی به او اشاره شده است. گوته حضرت علی را نماد عقل و عدالت می‌دانست. در یکی از نامه‌ها چنین آمده:

«آن مرد بزرگ، علی بن ابی‌طالب، برای من تصویری از مردی بود که عقل و عرفان را در اوج خود به وحدت رساند.»

گوته حتی معتقد بود اگر اروپا با علی و مکتب فکری‌اش آشنا می‌شد، معنای دین برای آن‌ها چیز دیگری می‌شد؛ نه آنچه در کلیساهای خشک دیده‌اند.

او برای درک مفاهیم متون اسلامی و شناخت ابعاد شخصیت حضرت علی، به یادگیری عربی نیز همت گمارده بود. در ادامه دست نوشته‌هایی از او را به زبان عربی می‌بیند:

fsasfsdfb

kkfkfkf7f7f

عارف سرگشته شرق، پیوندی عمیق و روحی

گوته خود را یک |«مسلمان فرهنگی» می‌دانست. در شعر معروفی از دیوان غربی-شرقی چنین می‌نویسد:

«اگر اسلام به معنای تسلیم در برابر خدا باشد،

پس ما همه در اسلام به دنیا می‌آییم و به اسلام می‌ میریم.»

او اسلام را دینی عقلانی، معنوی و در امتداد عرفان انسانی می‌دید، و حضرت علی را مظهر این پیوند عقل و عشق.

گوته در زمانه‌ای که بسیاری از متفکران اروپایی شرق را عقب‌مانده و رازآلود می‌پنداشتند، آن را دریچه‌ای به سوی معنا و روح یافت. علاقه‌اش به حافظ، احترامش به پیامبر اسلام، و شیفتگی‌اش نسبت به حضرت علی (ع)، گواهی است بر وسعت اندیشه این مرد بزرگ.

او از معدود اندیشمندانی بود که شرق را هم‌نشین خود ساخت. و از همین رهگذر، به فهمی عمیق‌تر از انسان، دین و حقیقت رسید.

source

توسط expressjs.ir