شایانیوز- جنگ 12 روزه‌ای که میان ایران و اسرائیل در گرفت، همچون صحنه یک تئاتر بود که در هر پرده حقایق بسیاری آشکار گشت. البته برای اهل نظر و آنان که دلسوز ایران‌اند و فراتر از گرایش‌های جناحی، مصالح ملی را اولویت می‌دانند.

پرده اول: همبستگی مردمی در جنگ ۱۲ روزه

در جریان جنگ اخیر، واکنش ملت ایران نقطه عطفی تاریخی بود. با وجود حملات سنگین هوایی، سایبری و روانی، تقریبا تمام مردم در برابر فشارها ایستادند، مواضع ضد ایرانی را محکوم کردند و برخلاف آن‌ چه برخی رسانه‌های خارجی امید داشتند، در حمایت از کشور و امنیت ملی، از هر گرایش و سلیقه‌ای کنار یکدیگر ایستادند.

موجی از همدلی در فضای حقیقی و مجازی دیده شد: از پست‌های حمایتی تا تجمع‌های اعتراضی علیه تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران. حتی منتقدین سیاست‌های داخلی، اکثراً در این برهه موضوعات اختلافی را کنار گذاشتند و امنیت ملی را خط قرمز دانستند.

Untitled

پرده دوم: تیر نتانیاهو و اپوزیسیون به خطا رفت

تحلیل‌ها نشان می‌دهد که بخشی از استراتژی اسرائیل، به‌ ویژه جناح راست‌افراطی به رهبری بنیامین نتانیاهو، در این بود که با تشدید فشار نظامی، شوک روانی و رسانه‌ای ایجاد کند تا بخشی از مردم ایران دچار رعب و خشم شوند و با حضور در خیابان‌ها، فضای داخلی را به آشوب بکشند که به فضل الهی تیرشان به سنگ خورد.

از سوی دیگر، اکثر گروه‌های اپوزیسیون خارج از کشور، همسو با این تحلیل پیش رفتند و نه‌ تنها سکوت نکردند، بلکه در عمل از حملات اسرائیل حمایت علنی کردند؛ با این امید که حملات شدید اسرائیل به ایجاد فروپاشی در ساختار قدرت و حتی شورش مردمی منجر شود.

اما این نقشه‌ها به نتیجه نرسید. برخلاف تصور طراحان خارجی، مردم ایران در روزهای سخت جنگ، به خیابان‌ها نیامدند تا نظام را سرزنش کنند، بلکه اغلبشان با وجود برخی مشکلات اقتصادی و اجتماعی در سمت نظام ایستادند و انسجام ملی را در اولویت قرار دادند.

4623515

پرده سوم: تکرار این همبستگی در جنگ بعدی

آیا این پرده اجرا خواهد شد و آن را به تماشا خواهیم نشست؟ اگر بار دیگر حمله‌ای اتفاق بیفتد، آیا مردم باز هم همین میزان همبستگی را نشان می‌دهند؟

پاسخ به این سؤال چندان ساده نیست. زیرا از زمان پایان جنگ تاکنون، فشارهای اقتصادی افزایش یافته، اگر وضعیت آتش بس ناپایدار ادامه پیدا کند و خدای نکرده قیمت کالاهای اساسی بالاتر برود، تورم مضاعف شده و زندگی روزمره دشوارتر از قبل خواهد شد. این شرایط می‌تواند تاب‌آوری جامعه را کاهش دهد.

از سوی دیگر، بسیاری از مردم، به ‌خصوص در مناطق آسیب‌ دیده از جنگ، هنوز از تبعات روانی و اقتصادی درگیری قبلی رها نشده‌اند. اگر جنگ تازه‌ای آغاز شود، احتمال دارد بخشی کمی از مردم، نه لزوماً از سر مخالفت سیاسی، بلکه از سر خستگی و بی‌پناهی، دچار یأس و بی‌تحرکی شوند.

در چنین وضعیتی، حفظ سرمایه اجتماعی، گفتگوی ملی و التیام اقتصادی، مهم‌ترین ابزارها برای مدیریت بحران بعدی هستند؛ وگرنه ممکن است همبستگی ارزشمند ملی که در جنگ ۱۲ روزه تجربه شد، در آینده دچار خدشه شود.

dddee3e3e

واکنش یک تحلیل‌گر با سابقه: همبستگی ملی در زمان جنگ، دوام ندارد اگر…

در یکی از اظهارنظرهای مهم و صریح پس از پایان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، عباس عبدی، تحلیل‌گر و روزنامه ‌نگار سیاسی، نکته‌ای قابل تأمل را مطرح کرد. او در یادداشتی عنوان کرد:

«همبستگی‌ای که در روزهای جنگ ایجاد شد، ارزشمند است اما اگر حکومت از آن برای حل مسائل و مطالبات اقتصادی و سیاسی مردم استفاده نکند، این انسجام به سرعت فرو می‌پاشد.»

او در بخش دیگری از تحلیلش اشاره کرد که: «آزمون واقعی دولت و حاکمیت، نه فقط در زمان جنگ، بلکه در زمان صلح و پساجنگ است. اگر فرصتی که با انسجام جنگی به ‌دست آمده، صرف بازسازی اعتماد عمومی نشود، نتیجه می‌تواند در بحران بعدی به زیان کشور تمام شود.»

با توجه به تحلیل‌هایی از این دست می‌توان نتیجه گرفت: مردم در برابر حمله خارجی واکنش نشان دادند، اما این به معنای رضایت از وضع موجود نیست.

این تحلیل‌گر سیاسی، در گفتگو با یورونیوز درباره دلیل همبستگی اخیر مردم ایران و آینده این انسجام توضیحات روشنی ارائه داد :

«دلایل متعددی وجود دارد برای اینکه مردم در شرایط جنگی، همبستگی خوبی از خودشان نشان دهند. شاید اشتباه اسرائیل {نادیده گرفتن} این {همبستگی} بود و نمی‌دانم چرا چنین اشتباهی را مرتکب شدند. شاید از بس تبلیغ کردند و گفتند مردم با حکومت مخالفند، فکر کردند مردم با کشورشان هم مخالفند. اولین دلیل {همبستگی مردم} این بود که مردم بین وطن و حکومت تمایز قائل می‌شوند. حکومت‌ها رفتنی‌اند، اما وطن یک هویت جمعی مشترک و تاریخی است. ما در برابر شخص ثالث اتحاد پیدا می‌کنیم. وقتی که شخص ثالث وجود ندارد، اختلافات‌ بین خودمان بیشتر به چشم می‌آید. وقتی دشمن مشترک از راه برسد، حضورش این تبعات را دارد.»

ZDkxMGYmKPc8

او درباره نگرانی احتمال تحلیل‌ رفتن این همبستگی در آینده، تأکید کرد:

«رفتار مردم در آینده می‌تواند تغییر کند. اگر رفتار حکومت در چارچوب دفاع از حقانیت و مظلومیت ایران باشد، همبستگی ادامه می‌یابد؛ اما اگر جامعه احساس کند اعمال حکومت، آنان را نمایندگی نمی‌کند، این انسجام شکننده خواهد شد.» 

بد نیست بدانید که عبدی برای دید رسانه‌ای خود دو نکته کلیدی را برجسته کرد:

1. همبستگی جنگی بر اساس هویت جمعی و دفاع از تجاوز است.

مردم ایران در روزهای جنگ، با وجود تفاوت‌های سیاسی یا اجتماعی، موضعی وحدت‌گر اتخاذ کردند زیرا احساس کردند امنیت کشور به‌ طور عام مورد تهدید قرار گرفته است.

2. آزمون واقعی، پس از جنگ است.

اگر حکومت نتواند در دوره بحران اقتصادی، معیشتی و اجتماعی بعد از جنگ، سیاست‌هایی همراه با عدالت و پاسخگویی به خواست عمومی اتخاذ کند، آن همبستگی زیربنایی می‌تواند فروبپاشد.

کلام آخر….

آینده نیازمند بازسازی رابطه بین مردم و ساختار قدرت است تا بتوان در بحران‌های بعدی، دوباره کنار هم ایستاد. 

روشن است که همبستگی ملی، واقعه‌ای گذرا نیست که بشود آن را در بزنگاه‌های بحران مصرف کرد و سپس به فراموشی سپرد؛ بلکه نیازمند پاسداشت و احترام همه جانبه است.

source

توسط expressjs.ir