یادگیری اصطلاحات انگلیسی به ما کمک می‌کند تا در موقعیت‌های مختلف بتوانیم بهتر و طبیعی‌تر صحبت کنیم و در کنار آن، درک عمیقی از فرهنگ و دانش زبانی به دست بیاوریم. در دنیای امروز که ارتباطات بین‌المللی بسیار گسترده شده است، آشنایی با اصطلاحات روزمره و تخصصی نقش مهمی در موفقیت تحصیلی، کاری و اجتماعی افراد خواهد داشت. در این مقاله با اصطلاحات فوتبال به انگلیسی آشنا می‌شویم.

آنچه در این مطلب می‌آموزید:

  • با پرکاربردترین اصطلاحات فوتبال در زبان انگلیسی آشنا می‌شوید.

  • معنی اصطلاحات رایج فوتبال را به زبان انگلیسی یاد می‌گیرید و با کاربردهای آن آشنا می‌شوید.

  • مکالمه‌های فوتبالی را به زبان انگلیسی تمرین می‌کنید.

  • لغات کاربردی فوتبال به زبان انگلیسی را یاد می‌گیرید.

فهرست مطالب این نوشته
997696

فوتبال یکی از محبوب‌ترین ورزش‌ها است و اصطلاحات خاص خودش را دارد که آشنایی با آن‌ها می‌تواند در فهم بهتر اخبار، گفت‌وگو و تفسیر مؤثر باشد. به همین دلیل در این آموزش از مجله فرادرس ۵۰ اصطلاح فوتبال را به زبان انگلیسی یاد می‌گیریم که با ترجمه فارسی و تلفظ صوتی در اختیار شما قرار گرفته است. همچنین در ادامه ۳۰ لغت پرکاربرد و مرتبط را در قالب مثال یاد می‌گیریم.

اصطلاحات فوتبال به انگلیسی با مثال

برای یادگیری اصطلاحات فوتبال به انگلیسی بهترین روش این است که به مرور و به صورت روزانه با لغات انگلیسی و عبارات پرکاربرد آشنا شویم. در این مطلب، با ۵۰ اصطلاح پرکاربرد فوتبال به انگلیسی آشنا می‌شوید و ۳۰ لغت کلیدی را در قالب مثال‌های ساده و واقعی یاد می‌‌گیرید. این اصطلاحات به شما کمک می‌کند تا بازی را بهتر بفهمید، گزارش را دنبال کنید و حتی در گفت‌وگوهای انگلیسی‌زبان درباره فوتبال شرکت کنید.

نمودار چند اصطلاح فوتبال به انگلیسی

۱. Get a yellow card

«Get a yellow card» در زبان فارسی به معنی «کارت زرد گرفتن» است و وقتی بازیکنی خطا می‌کند یا رفتار نامناسبی نشان می‌دهد، داور به او کارت زرد نشان می‌دهد که به معنی اخطار است. اگر در همان بازی برای بار دوم کارت زرد بگیرد، داور به او کارت قرمز می‌دهد و اخراج خواهد شد.

برای آشنایی با نحوه استفاده از این اصطلاح مثال زیر را بخوانید. در این مثال عبارت Bold شده و ترجمه فارسی و تلفظ صوتی آن هم در اختیار شما قرار گرفته است.

He got a yellow card for kicking the ball away after the whistle.

او به خاطر شوت کردن توپ بعد از سوت داور کارت زرد گرفت.

۲. Counter-attack

«Counter-attack» به معنی «ضد حمله کردن» است و وقتی تیمی توپ را از حریف می‌گیرد و خیلی سریع به سمت دروازه حریف حمله می‌کند، این اصطلاح را می‌توانیم به کار ببریم. در ادامه مثالی را با «Counter-attack» به عنوان یکی از اصطلاحات فوتبال در انگلیسی مشاهده می‌کنید که در جایگاه اسم به کار رفته است.

They scored with a quick counter-attack.

آن‌ها با یک ضد حمله گل زدند.

۳. Hit the post

وقتی از این اصطلاح استفاده می‌شود، یعنی بازیکن توپ را به سمت دروازه شوت کرده است، اما توپ به تیرک دروازه برخورد کرده است. پس این اصطلاح به معنی «Hit the post» معنی می‌شود. مثال زیر را ببینید تا با نحوه استفاده از آن در جمله به عنوان یکی از اصطلاحات فوتبال در انگلیسی آشنا شوید.

His powerful shot hit the post and bounced out.

شوت قدرتمند او به تیرک خورد و به بیرون رفت.

۴. Lose your marker

از دیگر اصطلاحات فوتبال در انگلیسی «Lose your marker» به معنی «جا گذاشتن مدافع» است. معمولاً وقتی بازیکن مهاجم به دروازه حریف نزدیک می‌شود، بازیکن مدافع مراقب او است. اگر بتواند مدافع را جا بگذارد، احتمال پیشروی و گل زدن خواهد داشت. به مثال زیر دقت کنید.

The striker lost his marker and ran into space.

مهاجم مدافعش را جا گذاشت و به سمت محوطه خالی دوید.

۵. Keep possession

«Keep possession» در زبان فارسی به معنی «حفظ مالکیت توپ» است. یعنی توپ توسط بازیکن حفظ می‌شود و بله تیم مقابل اجازه نمی‌دهد آن را تصاحب کند. برای درک بهتر به مثال زیر و ترجمه آن دقت کنید.

They kept possession to control the game.

آن‌ها برای این‌که بازی را کنترل کنند، مالکیت توپ را حفظ کردند.

۶. Play a long ball

«Play a long ball» به معنی «پاس بلند دادن» است. یعنی زمانی که بازیکن توپ را از فاصله دور به هم‌تیمی خودش پاس می‌دهد. برای درک بهتر مثال زیر را بخوانید.

The defender played a long ball to the winger.

مدافع به بازیکن کناری پاس بلندی داد.

۷. Have a shot on goal

«Have a shot on goal» به معنی «شوت کردن به سمت دروازه حریف» است. بازیکن به قصد گل زدن این کار را انجام می‌دهد. اگر می‌خواهید نحوه استفاده از این اصطلاح را بهتر درک کنید، مثال زیر را بخوانید.

She had a strong shot on goal, but the keeper saved it.

او یک شوت قوی به سمت دروازه حریف زد، اما دروازه‌بان توپ را گرفت.

۸. Cross the ball

«Cross the ball» به معنی «سانتر کردن توپ» است، یعنی بازیکن توپ را از کناره زمین به داخل محوطه جریمه ارسال کند. مثال زیر را بخوانید.

He crossed the ball into the box for the striker to head.

او توپ را به داخل محوطه سانتر کرد تا مهاجم به سر به توپ ضربه بزند.

۹. Make a clearance

«Make a clearance» یکی دیگر از اصطلاحات فوتبال به انگلیسی و به معنی «دفع کردن توپ» است. برای مثال، وقتی بازیکن حریف به سمت دروازه شوت می‌کند، بازیکن مدافع توپ را با سر یا پا از نزدیکی محوطه جریمه دور می‌کند. مثال زیر را بخوانید.

The defender made a quick clearance to stop the danger.

مدافع با دفع سریع توپ، خطر را دور کرد.

۱۰. Hold the line

«Hold the line» به معنی «تشکیل / حفظ خط دفاع» است و زمانی به کار می‌رود که مدافعان همه در یک خط صاف ایستاده باشند تا اگر شوتی به سمت دروازه حریف زده شد، بازیکن در آفساید باشد و گل مردود اعلام شود. به مثال زیر دقت کنید.

The defense held the line well and the striker was offside.

خط دفاع به‌خوبی تشکیل شد و مهاجم در آفساید بود.

یادگیری لغات انگلیسی با فرادرس

یکی از مهارت‌های مهم در یادگیری زبان انگلیسی استفاده از لغات و اصطلاحات مفید و کاربردی است. برای این منظور باید با نحوه یاد گرفتن لغات انگلیسی آشنا شویم. معمولاً زبان‌آموزان برای یادگیری لغات انگلیسی فکر می‌کنند باید لغات جدید را حفظ کنند و معنی فارسی آن‌ها را یاد بگیرند. اما این روش تأثیری در یادگیری ندارد، چون در زبان انگلیسی هر لغت ممکن است معنی متفاوتی داشته باشد. بنابراین، باید در جمله و متن با آن‌ها آشنا شویم.

برای این منظور کتاب لغات می‌تواند منبع مناسبی برای یادگیری باشد. آشنایی با منابعی که کالوکیشن‌های انگلیسی را آموزش می‌دهند هم می‌تواند به این امر کمک زیادی بکند. اما برای افرادی که فیلم‌های آموزشی را به کتاب ترجیح می‌دهند، فرادرس فیلم‌هایی را تهیه کرده است لغات انگلیسی را از سطوح مقدماتی تا پیشرفته آموزش می‌دهد. برای سهولت دسترسی به فیلم‌‌های آموزش لغات انگلیسی در فرادرس روی لینک زیر کلیک کنید.

تصویر آموزش لغت انگلیسی در فرادرس
برای مشاهده فیلم آموزش لغات انگلیسی در فرادرس روی تصویر کلیک کنید.

۱۱. Take a touch

«Take a touch» را به عنوان یکی از اصطلاحات فوتبال به انگلیسی زمانی به کار می‌بریم که بازیکن توپ را با پا یا بدن کنترل کند، قبل از این‌که آن را پاس بدهد یا شوت کند. پس در زبان فارسی به معنی مهار توپ است. به مثال زیر دقت کنید.

He took a touch to stop the ball before passing it.

قبل از پاس دادن توپ را مهار کرد.

۱۲. Play a one-touch pass

«Play a one-touch pass» در زبان فارسی به معنی «پاس تک‌ضرب دادن» است و پاس دادن توپ است بدون این‌که بازیکن توپ را نگه دارد یا مهار کند. درواقع، بازیکن بلافاصله بعد از دریافت توپ، بدون هیچ مکثی آن را به هم‌تیمی‌اش پاس می‌دهد. مثال زیر را بخوانید.

She played a one-touch pass to her teammate, which allowed her to quickly advance towards the opponent’s goal and create a great scoring opportunity.

او یک پاس تک ضرب به هم‌تیمی‌اش داد که باعث شد با سرعت به سمت دروازه حریف حرکت کند و موقعیت خوبی برای گل‌زنی خلق کند.

۱۳. Slide tackle

«Slide tackle» در فوتبال به معنی «تکل زدن» است و زمانی به کار می‌رود که بازیکن حریف بخواهد با پا توپ را از چنگ حریف دربیاورد. «Slide tackle» به معنی سُر خوردن روی زمین برای گرفتن توپ از بازیکن حریف است. در تصویر زیر بازیکنی که پیراهن قرمز پوشیده از این روش برای گرفتن توپ استفاده کرده است.

بازیکن فوتبال در حال تکل زدن

به مثال زیر دقت کنید.

The defender made a clean slide tackle to stop the attack.

مدافع با یک تکل تمیز توپ را گرفت تا جلوی جمله را بگیرد.

۱۴. Get stuck in

«Get stuck in» به معنی «با جدیت و با انگیزه بازی کردن»‌ است. البته این اصطلاح برای مکالمات روزمره نیز استفاده می‌شود. به مثال زیر دقت کنید.

The coach shouted, “Get stuck in!” to motivate the players.

مربی برای ایجاد انگیزه در بازیکنان فریاد زد: «با جدیت بازی کنید!»

۱۵. Play the ball out from the back

«Play the ball out from the back» به معنی «بازی‌سازی از عقب» است. یعنی زمانی که حمله توسط بازیکنان با پاس‌های کوتاه از مدافعان شروع می‌شود.

مثال زیر را بخوانید تا با کاربرد آن آشنا شوید.

The team put pressure on the opposing side by playing the ball out from the back.

تیم با بازی‌سازی از عقب، تیم حریف را تحت فشار قرار داد.

۱۶. Take a penalty

«Take a penalty» در زبان فارسی هم به شکل «پنالتی گرفتن [از تیم رقیب]» به کار می‌رود. یعنی وقتی روی بازیکنی که در حال دویدن با توپ در محوطه جریمه است، خطا می‌شود و داور جریمه آن را با زدن ضربه پنالتی مشخص می‌کند. مثال زیر را بخوانید.

He took a penalty and placed the ball in the penalty spot.

او پنالتی گرفت و توپ را در نقطه پنالتی کاشت.

۱۷. Get a red card

«Get a red card» به معنی کارت قرمز گرفتن است و وقتی بازیکنی خطایی انجام می‌دهد، اگر خیلی شدید باشد و خطر آسیب فیزیکی برای بازیکن حریف داشته باشد، داور به او کارت قرمز می‌دهد و از بازی اخراج می‌شود. مثال زیر را بخوانید.

The player got a red card for a dangerous tackle.

بازیکن به خاطر تکل خطرناک کارت قرمز گرفت.

۱۸. Play a through ball

از دیگر اصطلاحات فوتبال به انگلیسی «Play a through ball» به معنی «پاس عمقی دادن» است. در این حالت، توپ به بازیکنی پاس داده می‌شود که دارد به سمت جلو و به سوی محوطه جریمه حرکت می‌کند.

به مثال زیر دقت کنید.

She played a perfect through ball to the striker and they could finally score a goal.

او به بازیکن مهاجم پاس عمقیِ بی‌نقصی داد و آن‌ها بالاخره توانستند گل بزنند.

پسری در حال بازی فوتبال

۱۹. Head the ball

«Head the ball» به معنی «ضربه سر» است. یعنی وقتی بازیکنی با سر به توپ ضربه می‌زند که معمولاً در محوطه جریمه این اتفاق می‌افتد و هدف وارد کردن توپ در دروازه حریف است. مثال زیر را بخوانید.

He jumped and headed the ball into the goal.

او پرید و با ضربه سر به توپ، آن را وارد دروازه کرد.

۲۰. Double up

وقتی مهاجم قدر است و شانس گل زدن زیادی دارد، مربی دو بازیکن را مأمور می‌‌کند تا به عنوان مدافع او را زیر نظر داشته باشند. به این کار «» گفته می‌شود که به معنی «دونفره دفاع کردن» است. مثال زیر را بخوانید.

They doubled up on the winger to stop him from crossing.

آن‌ها دونفره از بازیکن کناری دفاع کردند تا جلوی سانتر کردن توپ را بگیرند.

۲۱. Take a throw-in

«Take a throw-in» به معنی «گرفتن پرتاب اوت» است. یعنی وقتی بازیکنی گوشه زمین در حال دویدن با توپ است و ناگهان بر اثر تماس پای بازیکن حریف توپ از زمین خارج می‌شود، توپ به اوت (Out) رفته است و این فرصتی برای بازیکن صاحب توپ فراهم می‌کند تا با پرتاب کردن توپ از بیرون به داخل زمین به بازیکن خودی، بازی را به نفع تیمش به جریان بیندازد. پس او پرتاب اوت گرفته است. مثال زیر را بخوانید.

He took a quick throw-in to restart the game fast.

او یک پرتاب سریع اوت گرفت تا بازی را سریع‌تر شروع کند.

۲۲. Get a free kick

«Get a free kick» به معنی «ضربه آزاد گرفتن» است که به عنوان یکی از اصطلاحات فوتبال در انگلیسی به کار می‌رود. وقتی بازیکنی خارج از محوطه جریمه خطا کند، جریمه آن یک ضربه آزاد از نقطه خطا برای تیم دیگر است. مثال زیر را بخوانید.

They got a free kick just outside the penalty area.

آ‌ن‌ها دقیقاً خارج از محوطه پنالتی ضربه آزاد گرفتند.

۲۳. Play high up the pitch

«Play high up the pitch» به معنی «پرس بالا» است. در بازی فوتبال «پرس کردن» (Pressing) به معنی فشار آوردن به بازیکنان حریف برای بازپس گرفتن توپ است. انواع مختلفی هم دارد که یکی از آن‌‌ها پرس بالا است، یعنی زمانی که تیم به سرعت و به طور هم‌زمان به بازیکنان حریف در محوطه نزدیک به دروازه فشار می‌آورد. مثال زیر را بخوانید.

The team played high up the pitch to press the opposition.

تیم پرس از بالا انجام داد تا به تیم حریف فشار بیاورد.

«Lose your footing» را زمانی به کار می‌بریم که بازیکن هنگام دویدن با توپ تعادلش را از دست بدهد و زمین بخورد. در نهایت توپ را از دست می‌دهد. مثال زیر را ببینید.

The player lost his footing and missed the shot.

بازیکن تعادلش بر هم خورد و نتوانست به توپ ضربه بزند.

۲۵. Get a corner kick

«Get a corner kick» به معنی «ضربه کرنر گرفتن» است. یعنی وقتی که توپ نزدیک محوطه جریمه از گوشه زمین به بیرون می‌رود و موقع بیرون رفتن به پا یا بدن بازیکن حریف برخورد می‌کند. نتیجه آن هم یک کرنر به نفع تیم مهاجم است که احتمال گل شدن آن زیاد خواهد بود. مثال زیر را بخوانید.

They got a corner kick after the defender blocked the shot.

بعد از این‌که مدافع شوت را دفع کرد،آن‌ها کرنر گرفتند.

۲۶. Clear the ball

از دیگر اصطلاحات رایج فوتبال در انگلیسی «Clear the ball» به معنی «دور کردن یا دفع کردن توپ» است و مدافع با این کار توپ را از دروازه خودی دور می‌کند تا خطری دروازه را تهدید نکند.

The defender cleared the ball after the cross came in.

مدافع بعد از سانتر رو به جلوی توپ، آن را دور / دفع کرد.

۲۷. Play/Do keepy-uppy

این اصطلاح به معنی «روپایی زدن» است و هنگام بازی فوتبال کاربرد خاصی ندارد، اما معمولاً به عنوان یک مهارت در نظر گرفته می‌شود و اگر بازیکنی بتواند این کار را به دفعات انجام دهد، یعنی در این زمینه بسیار توانمند است. در تصویر زیر می‌توانید این حرکت را ببینید.

بازیکن فوتبال در حال روپایی زدن

به مثال زیر دقت کنید.

He showed off his skills by doing keepy-uppies for over a minute without dropping the ball.

او مهارت خود را با بیش از یک دقیقه روپایی زدن، بدون افتادن توپ روی زمین، به رخ کشید.

۲۸. Put the ball in the net

«Put the ball in the net» یکی دیگر از اصطلاحات فوتبال به انگلیسی و به معنی «وارد کردن توپ در دروازه حریف» است. به مثال زیر دقت کنید.

He put the ball in the net with a calm finish.

او با یک ضربه آرام توپ را وارد دروازه حریف کرد.

۲۹. Put pressure on the opponent

«Put pressure on the opponent» به معنی «فشار آوردن روی تیم حریف» است. وقتی تیمی قصد برد دارد یا بازی را باخته است، برای این‌که بتواند جبران کند، باید از لاک دفاعی دربیاید و به‌‌جای آن دست به حمله و ضدحمله بزند. در نتیجه حریف را تحت فشار قرار می‌دهد تا بتواند گل بزند. به مثال زیر دقت کنید.

They put pressure on the opponent and won the ball.

آ‌ن‌ها روی حریف فشار آوردند و بازی را بردند.

۳۰. Keep your eye on the ball

از دیگر اصطلاحات فوتبال در انگلیسی «Keep your eye on the ball» به معنی «چشم از توپ برنداشتن» است. مثال زیر را ببینید تا با کاربرد آن بهتر آشنا شوید.

He missed the header because he didn’t keep his eye on the ball.

او ضربه سر را از دست داد، چون چشمش به توپ نبود.

۳۱. Run with the ball

«Run with the ball» به معنی «دویدن با توپ» است و وقتی از آن استفاده می‌کنیم که بخواهیم وضعیت بازیکنی را گزارش کنیم که به سمت جلو حرکت می‌کند درحالی‌که توپ را هم تحت کنترل دارد. برای درک بهتر مثال زیر را بخوانید.

She ran with the ball past two defenders.

او با توپ از کنار دو مدافع عبور کرد.

۳۲. Play in behind

اصطلاح «Play in behind» در زبان فارسی به معنی «پاس دادن به پشت خط دفاع» است. این اصطلاح زمانی به کار می‌رود که بازیکن توپ را هم‌تیمی‌اش که پشت خط دفاع می‌دود پاس بدهد. مثال زیر را بخوانید. همچنین اگر می‌خواهید اصطلاحات بیشتر و در سطح پیشرفته‌تر یاد بگیرید، مشاهده فیلم آموزش اصطلاحات انگلیسی با کتاب English Idioms in Use را از فرادرس پیشنهاد می‌کنیم که لینک آن در ادامه آورده شده است.

He played in behind the defense for the striker to chase.

او به پشت خط دفاع پاس داد تا مهاجم توپ را دنبال کند.

تصویر پاهای یک بازیکن فوتبال در زمین بازی

۳۳. Behind closed doors

وقتی از «Behind closed doors» در فوتبال استفاده می‌شود، مفهومش این است که بازی بدون تماشاچی برگزار می‌شود. گاهی ممکن است تیم توسط مقامات مسئول جریمه شده باشد و بازی را باید بدون تماشاچی برگزار کند. گاهی هم به دلیل ملاحظات خاصی مانند جلوگیری از شیوع بیماری همه‌گیر یا مواردی از این قبیل بدون تماشاچی برگزار می‌شود. به مثال زیر دقت کنید.

Manchester United have been informed by UEFA and LASK that the Europa League game on Thursday will be played behind closed doors.

تیم منچستر یونایتد توسط یوفا و باشگاه لاسک مطلع شده است که بازی لیگ اروپا در روز پنجشنبه بدون حضور تماشاچی برگزار خواهد شد.

۳۴. Step up

«Step up» یکی دیگر از اصطلاحات فوتبال در انگلیسی است که به معنی جلو آمدن و به جلو حرکت کردن به عنوان مدافع است. از این تاکتیک برای به دام انداختن مهاجمان در تله آفساید استفاده می‌شود. مثال زیر را بخوانید.

The center-back stepped up and caught the striker offside.

مدافع میانی به جلو آمد و مهاجم را در تله آفساید انداخت.

۳۵. Lose the ball in midfield

«Lose the ball in midfield» به معنی «از دست دادن توپ در میانه میدان» است و زمانی از آن استفاده می‌شود که تیم مالکیت توپ را در وسط زمین از دست بدهد و حریف آن را از چنگش درآورد. مثال زیر را بخوانید.

They lost the ball in midfield and gave up a goal.

آن‌‌ها توپ را در میانه میدان از دست دادند و یک گل دریافت کردند.

۳۶. Play a give-and-go

وقتی بازیکن توپ را پاس می‌دهد و سپس بلافاصله حرکت می‌کند تا توپ را دوباره دریافت کند، به آن «Play a give-and-go» گفته می‌شود. به مثال زیر دقت کنید.

They played a quick give-and-go to break through the defense.

آن‌ها یک پاس و حرکت سریع انجام دادند تا از دفاع عبور کنند.

۳۷. Hold off a defender

اگر بازیکن با بدنش مدافع را عقب نگه دارد، در زبان انگلیسی به آن «Hold off a defender» گفته می‌شود. در این حالت به بازیکن مدافع اجازه داده نمی‌شود که توپ را بگیرد. به مثال زیر دقت کنید.

The striker held off the defender and passed to a teammate.

مهاجم مدافع را عقب نگه داشت و به هم‌تیمی پاس داد.

۳۸. Take a dive

این اصطلاح به معنی «تمارض کردن» است و برای بازیکنی به کار می‌رود که عمداً خودش را روی زمین می‌اندازد یا برخوردی که انجام شده را بزرگ‌نمایی می‌کند تا یک ضربه آزاد یا پنالتی بگیرد. به مثال زیر دقت کنید تا کاربرد «Take a dive» را به عنوان یکی از اصطلاحات عامیانه انگلیسی یاد بگیرید.

The referee saw that the midfielder had taken a dive and gave him a yellow card for trying to deceive the officials and get a free kick.

داور دید که بازیکن هافبک تمارض کرده است و به خاطر فریب دادن داوران و گرفتن ضربه آزاد، به او کارت زرد داد.

۳۹. Hold firm

«Hold firm» در زبان فارسی به معنی «محکم ایستادن و مقاومت کردن در برابر حملات حریف» است. این اصطلاح به توانایی تیم فوتبال اشاره دارد که در برابر تلاش‌های تیم مقابل مقاومت می‌کند و نمی‌گذارد حریف به راحتی به گل برسد. برای درک بهتر مثال زیر را بخوانید.

As the opposing team launched a series of attacks, our team’s defence held firm and denied any clear scoring opportunities to protect their goal.

وقتی تیم مقابل جملات پی‌درپی انجام داد، خط دفاعی ما محکم ایستاد و فرصت هیچ موقعیت گل‌زنی مشخصی به آن‌ها نداد تا از دروازه محافظت کند.

۴۰. A game of two halves

این اصطلاح به معنی «بازی دو نیمه»‌ است و به تغییر روند بازی در نیمه اول و دوم اشاره دارد. درواقع شرایط یا عملکرد تیم‌ها در دو نیمه بازی می‌تواند کاملاً متفاوت باشد. برای مثال یک تیم می‌تواند در نیمه اول ضعیف ظاهر شود و در نیمه دوم آن را جبران کند. برای درک بهتر «A game of two halves» به عنوان یکی از اصطلاحات فوتبال در انگلیسی به مثال زیر دقت کنید.

You know, football is a game of two halves. In the first half, we struggled and the opposition scored two goals. But the second half was a completely different story. We came out with renewed energy and won the match.

می‌دانی، فوتبال واقعاً بازی دو نیمه است. در نیمه اول به مشکل برخوردیم و دو گل از تیم مقابل دریافت کردیم. اما نیمه دوم کاملاً متفاوت بود. با انرژی تازه برگشتیم و بازی را بردیم.

۴۱. Game changer

این اصطلاح را برای بازیکنی به کار می‌بریم که تغییر مهمی در روند بازی ایجاد می‌کند. یعنی اتفاقی می‌افتد که تأثیر مثبت و مهمی روی نتیجه بازی خواهد داشت. برای مثال دقیقه نود گل می‌زند یا در شرایطی که بازی رو به اتمام است، یک ضربه پنالتی از تیم حریف می‌گیرد و با گل شدن آن در روند بازی تغییر ایجاد می‌کند.

به مثال زیر دقت کنید.

The introduction of the young striker in the second half proved to be a game changer for the home team.

ورود مهاجم جوان در نیمه دوم، به نقطه عطفی برای تیم میزبان تبدیل شد.

۴۲. Sent off

«Sent off» یکی از اصطلاحات فوتبال در انگلیسی و به معنی «اخراج شدن» است. وقتی بازیکنی خطا می‌کند، اگر خطای جدی نباشد، داور به او کارت زرد می‌دهد که به منزله اخطار است. اگر این بازیکن دوباره خطا کند، کارت قرمز می‌گیرد و از زمین بازی اخراج می‌شود. گاهی هم خطا آن‌قدر شدید است که احتمال آسیب دیدن بازیکن حریف وجود دارد. در این حالت داور می‌تواند بدون کارت زرد، مستقیم با دادن کارت قرمز او را اخراج کند.

«Sent off» یک فعل عبارتی است و ما پیش‌تر در مجله فرادرس درباره افعال عبارتی توضیحات کاملی ارائه داده‌ایم. وقتی به عنوان فعل و به معنی اخراج شدن به کار می‌رود، همیشه در حالت مجهول باید استفاده شود، چون این داور است که بازیکن را اخراج می‌کند. بازیکن اخراج می‌شود و به همین دلیل فعل مجهول به کار می‌بریم. برای درک بهتر به مثال زیر دقت کنید.

The player was sent off for a dangerous tackle, and his team had to play with ten men for the rest of the match.

بازیکن به خاطر تکل خطرناک از بازی اخراج شد و تیمش مجبور شد ده نفره بازی را ادامه دهد.

۴۳. Hold the ball up

«Hold the ball up» به معنی نگه داشتن توپ است تا به تیم زمان بیشتری داده شود. در برخی موارد مهاجم وقتی با توپ به سمت دروازه حریف حرکت می‌کند، برای این‌که هم‌تیمی‌هایش به او برسند و بتواند حمایت آن‌ها را در پاس‌کاری و ادامه روند بازی داشته باشد، توپ را نگه می‌دارد یا با آن بازی می‌کند تا هم‌تیمی‌هایش برسند. در این مواقع از «Hold the ball up» به عنوان یکی از اصطلاحات فوتبال در انگلیسی استفاده می‌کنیم. مثال زیر را بخوانید.

The striker held the ball up and waited for support.

مهاجم توپ را نگه داشت تا هم‌تیمی‌ها برسند.

۴۴. Make a decisive pass

بعضی وقت‌ها بازیکن پاسی می‌دهد که روند بازی را تغییر می‌دهد و درواقع نتیجه بازی را تعیین می‌کند. مانند پاس گلی که علی دایی در بازی ایران و استرالیا در سال ۱۳۷۶ به خداداد عزیزی داد و منجر به گل شد. به این پاس، «پاس تعیین‌کننده» یا «پاس سرنوشت‌ساز» گفته می‌شود، چون منجر به موقعیت گل خواهد شد. به مثال زیر دقت کنید.

He made a decisive pass that led to the winning goal.

او یک پاس تعیین‌کننده داد که منجر به گل برتری شد.

دو پسربچه در حال بازی فوتبال

۴۵. Play the ball out wide

اصطلاح «Play the ball out wide» به معنی «پاس دادن توپ به کناره‌ها» است و زمانی از آن استفاده می‌کنیم که توپ به سمت کناره‌های زمین پاس داده شود، مانند مثال زیر:

She played the ball out wide to the winger.

او توپ را به کناره زمین و به بازیکن کناری پاس داد.

۴۶. The 12th man

این اصطلاح به معنی «بازیکن دوازدهم» است و به هوادارانی اشاره دارد که در ورزشگاه بازی را تماشا می‌کنند و با تشویق و حمایت خود به تیم روحیه می‌دهند. هر تیم فوتبال ۱۱ بازیکن دارد، اما حضور پرشور تماشاگران در ورزشگاه آن‌قدر تأثیرگذار است که به آن‌ها لقب بازیکن دوازدهم داده‌اند. به مثال زیر دقت کنید.

The 12th man helped the team win with their loud support.

هواداران با تشویق‌های پرشور خود به تیم کمک کرد تا پیروز شود.

۴۷. To be robbed

این اصطلاح زمانی به کار می‌رود که تیم یا بازیکنی احساس کند می‌توانست نتیجه بهتری بگیرد، اما به دلایلی مثل اشتباهات داوری یا بدشانسی، این اتفاق نیفتاده است. در این حالت می‌گوییم حق تیم یا بازیکن خورده شده است. به مثال زیر دقت کنید.

Our team was robbed of a victory after the referee disallowed a perfectly legitimate goal in the final moments of the match.

 بعد از اینکه داور در لحظات پایانی یک گل کاملاً صحیح را مردود اعلام کرد، تیم ما از پیروزی محروم شد.

(حق‌مان را خوردند.)

از این اصطلاح زمانی استفاده می‌کنیم که موقعیتی پیش‌بینی‌نشده و گاهی ناامیدکننده رخ می‌دهد. درواقع با به کار بردن این جمله انگلیسی به نوعی بازی را می‌پذیریم و تسلیم شرایط می‌شویم و می‌گوییم «فوتبال همینه». برای درک بهتر آن به عنوان یکی از اصطلاحات فوتبال در انگلیسی مثال زیر را بخوانید.

After a thrilling match that ended in a draw, the captain of the team shrugged and said, “Sometimes you dominate the game and still end up with a draw. That’s football for you. We’ll learn from this and come back stronger.”

بعد از یک بازی هیجان‌انگیز که با تساوی تمام شد، کاپیتان تیم شانه بالا انداخت و گفت: «گاهی بازی در دستته، ولی مساوی تموم می‌شه. فوتبال همینه. از این تجربه یاد می‌گیریم و قوی‌تر برمی‌گردیم.»

۴۹. Park the bus

«Park the bus» به معنی «تمرکز کامل بر دفاع» است. از این اصطلاح برای توصیف تیمی استفاده می‌شود که بیشتر از دروازه خود محافظت می‌کند و یک سیستم دفاعی در پیش گرفته است. در این حالت، تیم به‌جای این‌که حمله کند، تمام بازیکنانش را نزدیک دروازه خودش جمع می‌کند تا گل نخورد و بازی را بسته نگه دارد. به مثال زیر دقت کنید.

They’re just opting to park the bus when they should be focusing on opportunities to attack.

آن‌ها فقط تصمیم گرفته‌اند دفاع کنند، در حالی که باید روی فرصت‌های حمله تمرکز کنند.

۵۰. Pile on the pressure

وقتی تیمی تصمیم می‌گیرد به طور مداوم حمله کند و تیم حریف را تحت فشار قرار دهد، از این اصطلاح استفاده می‌شود که به معنی «افزایش فشار روی تیم حریف» است. در این حالت، تیم حریف طی حملات پی در پی و فشار زیاد، دفاع حریف را خسته می‌کند و باعث می‌شود که اشتباه کند تا فرصت گل فراهم شود. مثال زیر را بخوانید.

They are piling on the pressure, launching attack after attack on the opposing defence.

آن‌ها فشار را افزایش می‌دهند و پشت سر هم به دفاع تیم مقابل حمله می‌کنند.

دروازه‌بان فوتبال

۳۰ لغت رایج فوتبال به انگلیسی با مثال

تا به اینجای مطلب با اصطلاحات فوتبال به انگلیسی آشنا شدیم. در این بخش می‌خواهیم برخی از لغات و افعال کاربردی که در فوتبال به کار می‌رود را به مثال و ترجمه فارسی یاد بگیریم. اگر قصد دارید با اصطلاحات فوتبال در انگلیسی بیشتر آشنا شوید، مشاهده فیلم آموزش لغات کاربردی برای فوتبال در زبان انگلیسی از فرادرس را پیشنهاد می‌کنیم که لینک آن در ادامه آورده شده است.

در جدول زیر می‌توانید با لغات و افعال پرکاربرد برای فوتبال در زبان انگلیسی آشنا شوید. پیش‌تر هم در مجله فرادرس با لغات پرکاربرد انگلیسی آشنا شدیم.

لغات پرکاربرد فوتبال به انگلیسی
defender corner kick assistant referee
بازیکن مدافع ضربه کرنر کمک‌داور
extra time draw dive
وقت اضافه تساوی در نتیجه بازی تمارض کردن
goalkeeper goal foul
دروازه‌بان دروازه؛ گل خطا
league handball goal line
لیگ خطای ضربه به توپ با دست (خطای هند) خط دروازه
penalty pass offside
پنالتی پاس دادن آفساید
penalty shootout penalty kick penalty area
ضربات پنالتی ضربه پنالتی محوطه جریمه
professional pitch penalty spot
حرفه‌ای زمین بازی نقطه پنالتی
striker shoot red card
بازیکن مهاجم شوت کردن کارت قرمز
throw in tactical substitute
پرتاب اوت تاکتیکی تعویض بازیکن
yellow card wall touchline
کارت زرد دیواره دفاعی کنار زمین

برای این‌که بتوانید با کاربرد کلمات جدول فوق آشنا شوید، در ادامه مثال‌هایی ارائه کرده‌ایم که با ترجمه فارسی و تلفظ صوتی در اختیار شما قرار گرفته است.

کلمات مدنظر در هر یک از مثال‌ها Bold شده‌‌اند.

Assistant referees used to be called ‘linesmen’, but the term was changed in 1996.

کمک‌داوران قبلاً «خط‌زن» نامیده می‌شدند، اما این اصطلاح در سال ۱۹۹۶ تغییر کرد.

The referee awarded a corner kick after the goalkeeper tipped the ball over the bar.

داور پس از این‌که دروازه‌بان توپ را روی تیرک دفع کرد، ضربه کرنر اعلام کرد.

Defenders include left backs, right backs and central defenders.

مدافعان شامل دفاع چپ، دفاع راست و مدافعان مرکزی هستند.

Many people see diving as a form of cheating and think players who dive should be sent off.

بسیاری از مردم تمارض کردن را نوعی تقلب می‌دانند و معتقدند بازیکنی که تمارض می‌کند باید اخراج شود.

لغات پرکاربرد فوتبال به انگلیسی

The game ended in a draw, with each team having scored two goals.

بازی با تساوی به پایان رسید، به گونه‌ای که هر تیم دو گل زد.

We won the game by scoring the only goal in extra time.

ما بازی را فقط با تک‌گل در وقت اضافه بردیم.

The referee blew his whistle and gave a penalty kick for a foul in the penalty area.

داور سوت زد و به خاطر خطا در محوطه جریمه، پنالتی گرفت.

Manchester United beat Chelsea by three goals to one.

منچستر یونایتد با نتیجه سه بر یک چلسی را شکست داد.

The goalkeeper tried to stop the penalty kick by diving to his left, but the penalty taker kicked the ball past him and scored.

دروازه‌بان برای مهار ضربه پنالتی به سمت چپ خود شیرجه زد، اما زننده پنالتی توپ را شوت کرد و از دروازه‌بان رد شد و گل شد.

The referee thought a defender was the last player to touch the ball before it went over the goal line, and awarded a corner kick.

داور متوجه شد آخرین کسی که توپ را لمس کرده، قبل از این‌که از روی خط دروازه عبور کند، بازیکن مدافع بوده، پس ضربه کرنر اعلام کرد.

The ball hit Mark on the arm and the referee awarded a free kick to his opponents for handball.

توپ به دست مارک برخورد کرد و داور به خاطر خطای هند یک ضربه آزاد برای تیم حریف گرفت.

The Spanish Football League, known as ‘La Liga’, includes famous clubs like Real Madrid and Barcelona.

لیگ فوتبال اسپانیا که به «لالیگا» معروف است، شامل باشگاه‌های معروفی مانند رئال مادرید و بارسلونا می‌شود.

The assistant referee raised his flag to indicate to the referee that one of the forward players was in an offside position.

داور کناری پرچم خودش را بالا برد تا به داور اصلی نشان دهد که یکی از مهاجمان در موقعیت آفساید بوده است.

David saw a teammate and passed the ball to him.

«دیوید بکام» هم‌تیمی‌اش را دید و توپ را به او پاس داد.

Our defender tackled their striker in the penalty box, but the referee thought it was a foul and gave them a penalty.

مدافع در محوطه جریمه روی مهاجم آن‌ها تکل زد، اما داور آن را خطا گرفت و به آن‌ها پنالتی داد.

The tackle was just outside the penalty area, but the referee thought it was inside the area and gave them a penalty.

تکل دقیقاً بیرون از محوطه جریمه انجام شد، اما داور فکر کرد داخل محوطه بوده و پنالتی گرفت.

Their best striker took the penalty kick, but our goalkeeper blocked his shot and they didn’t score the goal.

بهترین مهاجم آن‌ها پنالتی را زد، ولی دروازه‌بان ما ضربه‌اش را مهار کرد و توپ گل نشد.

Our team won the penalty shootout by four goals to three, and we were the new champions.

تیم ما در ضربات پنالتی با نتیجه چهار بر سه پیروز شد و ما قهرمان جدید شدیم.

I felt very nervous as I put the ball on the penalty spot and stepped back to take the kick.

وقتی توپ را روی نقطه پنالتی گذاشتم و چند قدم عقب رفتم تا ضربه بزنم، خیلی استرس داشتم.

It had rained all morning, so the pitch was soft and muddy and difficult to run on.

کل صبح باران آمده بود، به همین دلیل زمین بازی نرم و گلی شده بود و دویدن روی آن سخت بود.

David Beckham became a professional player at 17 when he signed a contract with Manchester United.

«دیوید بکام» در هفده‌سالگی بازیکن حرفه‌ای شد و با منچستر یونایتد قرارداد بست.

The referee had already given Lee a yellow card, so when he committed another foul he was given a red card and sent off.

داور پیش‌تر به «لی» کارت زرد داده بود، بنابراین وقتی دوباره خطا کرد، کارت قرمز گرفت و از بازی اخراج شد.

Ronaldo took the free kick and scored a great goal by shooting over the wall.

«رونالدو» ضربه آزاد زد و با یک شوت از بالای دیوار دفاعی، گل زیبایی را به ثمر رساند.

We’re not scoring enough goals, so our manager wants to get a new striker.

ما به اندازه کافی گل نمی‌زنیم، برای همین مربی‌مان می‌خواهد یک مهاجم جدید بیاورد.

They were losing by a goal with ten minutes to go, so the manager decided to substitute one of his defenders with a forward.

ده دقیقه به پایان بازی مانده بود و آن‌ها یک گل عقب بودند، به همین دلیل مربی تصمیم گرفت یکی از مدافعانش را با یک مهاجم تعویض کند.

تصویر توپ فوتبال و جام

One of the defenders tackled David and kicked the ball out of play.

یکی از مدافعان روی دیوید تکل زد و توپ را به بیرون از زمین بازی فرستاد.

They were losing, so the manager made tactical substitutions and replaced two defenders with more attacking players.

آن‌ها از بازی عقب بودند، به همین دلیل مربی تعویض‌های تاکتیکی انجام داد و دو مدافع را با بازیکنان مهاجم بیشتری تعویض کرد.

After Joe kicked the ball out, one of the other team’s players threw it into the penalty box.

بعد از این‌که «جو» توپ را به بیرون زد، یکی از بازیکنان تیم مقابل با پرتاب بلندی توپ را به داخل محوطه جریمه پرتاب کرد.

The couch stood on the touchline shouting instructions to his players.

مربی کنار زمین ایستاده بود و با صدای بلند به بازیکنان دستور می‌داد.

The defenders formed a wall to block the free kick, and the referee pushed them back ten metres.

مدافعان یک دیوار دفاعی تشکیل دادند تا ضربه آزاد را مهار کنند، و داور آن‌ها را ده متر عقب‌تر بُرد.

If Jose gets another yellow card, he’ll miss the next match.

اگر «خوزه» کارت زرد دیگری بگیرد، بازی بعدی را از دست خواهد داد.

چگونه با فرادرس زبان انگلیسی یاد بگیریم؟

برای یادگیری زبان انگلیسی باید ابتدا هدف خود را مشخص کنیم. بسیاری از افراد برای یادگیری مکالمه و جملات روزمره در کلاس‌‌های زبان شرکت می‌کنند، برخی به قصد ادامه تحصیل و برخی دیگر به منظور اهداف کاری یا مهاجرتی به سراغ یادگیری می‌روند. هر هدفی که داشته باشید، باید برای رسیدن به آن تلاش کنید. داشتن پشتکار و استمرار در یادگیری تأثیر چشمگیری دارد.

برای این منظور می‌توانید در کلاس‌های ترمیک ثبت‌نام کنید یا از اپلیکیشن‌ و پادکست انگلیسی برای تقویت زبان انگلیسی خود کمک بگیرید. در کنار این موارد، مشاهده فیلم‌های آموزشی هم می‌تواند به تقویت مهارت‌های چهارگانه زبان انگلیسی کمک کند. اگر قصد دارید با روش آخر زبان انگلیسی بیاموزید، فرادرس فیلم‌های آموزشی متنوعی را تهیه کرده است که در دسته‌بندی‌های مختلف به آموزش تمام مهارت‌ها می‌پردازد و از سطوح مبتدی تا پیشرفته را در بر می‌گیرد. لینک مجموعه فیلم‌های آموزش زبان انگلیسی در فرادرس را در ادامه مشاهده می‌کنید.

تصویر فیلم‌های آموزش زبان انگلیسی در فرادرس
برای مشاهده فیلم‌های آموزش زبان انگلیسی از فرادرس روی تصویر کلیک کنید.

جمع‌بندی

در این آموزش با اصطلاحات فوتبال به انگلیسی آشنا شدیم و کاربردهای آن‌ها را در قالب مثال‌‌های متنوع یاد گرفتیم. همچنین برخی از لغات و افعال رایج انگلیسی را که در فوتبال کاربرد زیادی دارد، با معنی فارسی و تلفظ صوتی در اختیار شما قرار دادیم. در کل برای یادگیری لغات انگلیسی لازم است علاوه بر این‌که با معنی و تلفظ آن‌ها آشنا می‌شویم، در قالب متن و جمله نیز کاربرد آن‌‌ها را بدانیم تا بتوانیم به درستی استفاده کنیم.

مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، می‌توانید فهرست این مطالب را ببینید:

source

توسط expressjs.ir