یک سنت این بوده که رئیسجمهور منتخب در امریکا ابتدا به لندن و اروپا سفر میکرده ولی از روز سه شنبه شاهد سفر ترامپ به ریاض بودیم که پس از آن از قطر و امارات نیز دیدن خواهد کرد. این نکته از دو منظر بیانگر اسباب این تغییر رفتاری از سوی کاخ سفید است. از یک سو ترامپ بساط سیاست خارجی خود و اولویتهایش را در فاصلهای معنادار از اروپا قرار داده و حتی با اعمال تعرفههای گمرکی و رها کردن اروپا در چالش راهبردی اوکراین تنها گذاشته و سرنوشت ناتو را نیز در هالهای از ابهام قرار داده است و اساس این رویکردها، این است که اروپا همواره از اقتصاد امریکا سوءاستفاده نموده و چپاول کرده است. حال آنکه اروپاییها در قبال ترامپ اطاعت و حرف شنوی کافی هم ندارند. در حالی که کشورهای عربی شورای همکاری، آماده حاتمبخشی ثروتهای کشورشان برای ترامپ هستند که به شدت نیازمند غارت اموال جهانی و عربی است تا اقتصاد امریکا را احیا نماید. مهمتر اینکه این کشورهای عربی در بیانی تحقیرآمیز که ترامپ عنوان کرد، برای حفظ حکمرانی خود، آماده باجدهی به امریکا و ترامپ و اجرای خواستههای ترامپ در عرصه منطقهای و جهانی هستند و به چرخ پنجم اجرای سیاستهای امریکا تبدیل شدهاند. هدایای چند تریلیونی ریاض، دوحه و امارات تحت عنوان سرمایهگذاری در اقتصاد و تکنولوژیهای پیشرفته، همان چیزی است که کیسینجر در سالهای پایانی عمر در یادداشتی اهانتآمیز، ثروتهای این کشورها را الزاماً در خدمت و مدیریت امریکا تعریف کرد. مضافاً اینکه کشورهای شورای همکاری، در نشست مشترک با ترامپ قراردادهای دفاعی-تسلیحاتی، سایبری، انرژی و… که بالغ بر ۶۰۰میلیارد دلار میشود را تأیید و امضا میکنند. این دستاوردهای مالی و قراردادهای رنگارنگ برای ترامپ، جذابیت بالایی دارد که از اروپا به دست نمیآید ولی در مقابل این اموال اهدایی و قراردادها وعدههای سرابگونه در حمایت از امنیت حکمرانان عربی با ترکیبی از فریبکاری است.
این سفر و دستاوردهای آن برای ترامپ یک شوک نجات بخش است که در بقیه پروندههای یکصد روز گذشته از حضور در کاخ سفید، در بن بست و ناکامی قرار دارد و میتواند تصویری از موفقیت را به افکار عمومی معترض امریکایی القا کند. ترامپ در دیدار با سران شورای همکاری خلیج فارس، دست به ریلگذاریهایی زد که آن هم بخش دیگری از چپاول و بلعیدن ثروتهای منطقه است، بدون اینکه به نیازهای بیان شده در نطقهای نمایشی در این نشست توجهی بشود. واقع این است که مهار و دهنه زدن بر رژیم صهیونیستی که با حمایت و هدایت امریکا در حال جنایات گوناگون و نسلکشی در غزه و اشغال اراضی لبنان و سوریه است، عنصر اصلی برای ثباتسازی در منطقه است و باید با احقاق حقوق فلسطینیها و پایان دادن به اشغال فلسطین در ۷۵ سال گذشته، نهایی شود. وعده برداشتن تحریمهای سوریه در دیدار با تروریست دستآموز، جولانی، در حالی که تحریمهای اساسی سوریه در اختیار کنگره است، مقدمهای برای بلعیدن ثروتهای معدنی و انرژی و تثبیت اشغالگری امریکا و رژیم صهیونی و تقسیم اراضی سوریه با ترکیه و مناطق خارج از کنترل جولانی در شرق فرات و جنوب سوریه است و برای این وعدههای توخالی، جولانی باید اطاعت محض به امریکا و کرنش در مقابل رژیم صهیونی را پذیرفته و همچون حکومت خودگردان در فلسطین یا لحد در لبنان، ابزار نیابتی امنیت مرزهای رژیم صهیونی باشد. ترامپ طی دیدار با جولانی و حضور بنسلمان، حضور اینترنتی اردوغان را هم پذیرفته تا تفهیم نماید که ترکیه فقط میتواند بر حلب تا حمص سیطره اقتصادی داشته باشد و پرونده سوریه را باید عربستان مدیریت کند. این ترامپ که وعده امنیتسازی از حاکمان عربی را داده، امروز در مقابل حکومت یمن و انصارالله ناتوان و تسلیم شده و برای خروج از چالشهای امنیتی خود در منطقه، سعی دارد تا کشورهای عربی را تبدیل به ابزار نیابتی خود نماید تا در لبنان، با کمک جولانی و عربستان، فشار به حزبالله را استمرار دهد یا در سوریه به تصحیحکننده سیطره امریکا در این کشور تبدیل شود و برای اطمینان بخشیدن به انتقال چپاولگرانه انرژی از حوزه خلیجفارس کشورهای عربی، ابزار فشار سیاسی و رسانهای علیه حکومت یمن باشد. ترامپ به خوبی میداند که رؤیاپردازی و فریبکاری در مذاکرات هستهای با ایران، حاصلی جز ناکامی نخواهد داشت.
source