شایانیوز– در دل یک شب پرهیاهو، هنرمندی تنها ایستاده بود و به آسمان پرستاره خیره شده بود. کسی که در زندگیاش عشق چندانی ندید، اما با قلمموی خود جهانی از احساسات را ترسیم کرد: ونسان ونگوگ، نقاش نابغه هلندی. شاهکار بیهمتای او، تابلوی «شب پرستاره» (The Starry Night)، تنها یک منظره نیست؛ روایتی است شاعرانه از آشوب درون، امید و ایمان.
تابلویی از خیال، نه واقعیت
«شب پرستاره» در سال ۱۸۸۹ کشیده شد، زمانی که ونگوگ در آسایشگاه روانی «سَنرِمی» بستری بود. اگرچه چشماندازی از پشت پنجره اتاقش الهامبخش اثر بود، اما چیزی که در بوم نقاشی میبینیم، ترکیبی از واقعیت بیرونی و دنیای خیالی ونگوگ است. در واقع، کلیسا و روستایی که در پایین تابلو دیده میشود، هرگز در آن منظره واقعی وجود نداشتند؛ آنها زاده ذهن خلاق ونگوگ بودند.
رنگها؛ آینه احساسات هنرمند
رنگها در «شب پرستاره» حرف میزنند. آبی عمیق آسمان با پیچوتابهای زندهاش، چرخشهای درخشان ستارگان، و نور ماه، همه نشانههایی از درون پرتلاطم ونگوگاند. برخی تحلیلگران هنری این تابلو را بهمثابه «نبرد امید و ناامیدی» توصیف میکنند. درخشش ستارگان و مسیر مارپیچِ نور در آسمان، شاید تلاشی بود برای رسیدن به آرامشی که هرگز در زندگیاش نیافت.
درخت سرو مرموز
درخت سرو در جلوی تابلو، یکی از رازآلودترین عناصر نقاشی است. این درخت اغلب در قبرستانها دیده میشود و نمادی از مرگ یا انتقال روح است. اما در تابلوی ونگوگ، این سرو نه ترسناک، بلکه پرشکوه است؛ گویی پلی است میان زمین و آسمان، میان زندگی و ابدیت. آیا ونگوگ از مرگ نمیترسید ؟ آیا در آن آرامشی میدید که در زندگی نمییافت؟
تأثیر شب پرستاره بر هنر مدرن
«شب پرستاره» تنها یک اثر هنری نیست؛ میراثی است که درتاریخ هنر ماندگار شده است. از تأثیر بر آثار نقاشان مدرن گرفته تا الهام بخشیدن به موسیقیدانها و فیلمسازان، تأثیر این تابلو فراتر از قاب نقاشی است. حتی ترانه معروف «Vincent Starry, Starry Night» از دان مکلین، ادای دینی عاشقانه به ونگوگ و همین تابلو است.
بینظمی آگاهانه در خدمت بیان احساسات
از دید منتقدان هنر، «شب پرستاره» نمونهای درخشان از خروج آگاهانه از قواعد کلاسیک است. آسمان در این تابلو نه تنها واقعگرایانه نیست، بلکه به شکلهایی اغراقشده و موجدار تصویر شده که تداعیگر طوفانی درونی است. ونگوگ با استفاده از ضربات قلمموی ضخیم و حرکات چرخشی و بیقاعده، فضایی خلق میکند که بیشتر به خیال شبیه است تا مشاهده واقعی.
در واقع، زیبایی اثر در همان بینظمی خلاقانه نهفته است؛ در فرار از جزئیات واقعگرایانه و غرق شدن در احساسات و شهود. برخی این تابلو را پیش درآمدی بر هنر اکسپرسیونیسم( (هیجان نمایی) میدانند؛ سبکی که دههها بعد، «بیان احساسات درونی هنرمند» را بر هر قاعده هنری، مقدم دانست.
همچنین در این تابلو، تقابل میان فضای سرد و تیره شب با درخشش پرقدرت ستارگان، نشان از تضاد درونی ونگوگ دارد؛ او در دنیای تاریک ذهنش، همچنان به دنبال نور بود.
راز و رمز یک اثر هنری
«شب پرستاره» یک نقاشی نیست؛ یک اعتراف شخصی است. اعترافی که به جای کلمات، با رنگها بیان شده؛ با چرخش نور، آسمان مواج مثل دریا، و درختی که رو به آسمان قد کشیده. تابلویی که یادآوری میکند که حتی در تاریکترین شبها از این که همیشه نوری هست؛ حتی اگر فقط از پشت بوم نقاشی.
source