رئیس دانشگاه آزاد اسلامی تاکید کرد: دانشگاه تنها محل آموزش و پژوهش نیست؛ بلکه نهادی فرهنگی است که مأموریت نهایی‌اش، جامعه‌پردازی است.

به گزارش ایسنا،‌ محمدمهدی طهرانچی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در نشست معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه دانشگاه آزاد اسلامی توانسته است در سیر تحولی خود حرکت‌های مناسبی داشته باشد، گفت: در این سیر تحولی نکته مهم این است که تمام مجموعه دانشگاه وظایف خود را خوب و نیک بشناسند و به آن عمل کنند.

وی با اشاره به تحولات دانشگاه در حوزه دانشجویی فرهنگی اظهار کرد: زمانی در دانشگاه آزاد اسلامی وقتی معاونان دانشجویی دور هم جمع می‌شدند، به معنای این بود که روسای اتحادیه‌های رستوران‌داران یا هتل‌داران جمع شده‌اند؛ چرا که تمام دغدغه آنها این بود که غذا چه باید باشد، چگونه سلف را اداره کنیم و چگونه رستوران‌های دانشگاه باید اداره شوند و چگونه به خوابگاه سرویس دهند و آنها را اداره کنند. یک روز دیگر دغدغه آنها این بود که با نهادهای دانشجویی چه کنیم. در این معاونت یک مجموعه کارهایی انجام می‌شد که هیچ‌وقت به آن فکر نکردیم که چرا باید انجام شود. اوضاع به گونه‌ای بود که اگر روزی می‌خواستیم وظیفه اداره سلف یا اداره بوفه‌ها را از معاونت دانشجویی بگیریم، انگار همه‌ی وجودش را از او گرفته‌ایم و معاونت دانشجویی از حیز انتفاع خارج شده است. در واقع معاونت دانشجویی یک معنایی پیدا کرده بود و آن معاونت پشتیبانی در امور دانشجویی بود.

‎دکتر طهرانچی تاکید کرد: در دانشگاه آزاد اسلامی این موضوع بسیار فرق کرد چرا که قید فرهنگی به معاونت دانشجویی اضافه شده است. معاونان فرهنگی دانشجویی ما نه اتحادیه‌ی رستوران‌داران دانشگاه هستند و نه اتحادیه‌ خوابگاه‌داران، بلکه وظیفه‌ای بسیار مهم در نظام تعلیم و تربیت دانشگاه بر عهده دارند.

‎رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه با اشاره به موضوعاتی در خصوص وظیفه دانشگاه در مقوله جامعه‌پردازی، گفت: در این زمینه تعبیری وجود دارد تحت عنوان نسل‌های دانشگاهی که افراد زیادی آن را به کار می‌برند. نکته‌ مهم و اساسی این است که ما نباید این موضوع را فراموش کنیم که عهده‌دار نظام تعلیم و تربیت هستیم. شغل ما شغل انبیاست. شغل انبیا خواندن کتاب بر ما است. انبیا واسطه‌ی وحی و واسطه‌ی امانت الهی هستند که کتاب خدا را بر ما بخوانند و بعد وارد شوند. واقعیت این است که قرآن کریم یک نگاه بنیادی به انسان و جامعه دارد. این نگاه از این منظر است که اگر انسان قابلیت پذیرش پیدا نکند، تعلیم و تعلم فایده‌ای ندارد. یک مثالی در این زمینه وجود دارد این است که انگار که زیر باران ایستاده‌ای و ظرف خود را معکوس گرفته‌ای و در ظرف باران آبی جمع نمی‌شود. یا مولانا مثال می‌زند که اگر انبار گندمی داشته باشید و موش به این انبار زده باشد، باید اول دفع موش انجام شود، بعد ذخیره‌ی گندم آغاز شود.

‎وی ادامه داد: پس اساساً دو بعد و دو منطق دفع آسیب و کسب منفعت کنار هم می‌آید. اما یک سوالی در میان علمای آموزش عالی مطرح است و آن این است که دانشگاه جنبه‌ فردی دارد یا جنبه‌ اجتماعی؟ دانشگاه برای ارتقای فرد است یا برای ارتقای جامعه؟ این سوال، یک سوال بسیار جدی است. این مباحث طرفدارانی هم دارد. بعضی افراد نگاه فردی به دانشگاه دارند و بعضی افراد نگاه اجتماعی دارند. عده‌ای دیگر نیز اعتقاد دارند که باید بین فرد و اجتماع گره بزنیم. اما سوال این است که چگونه می‌شود منافع فردی و منافع اجتماعی یا به عبارتی منافع ملی به هم گره بخورد؟ اساساً دفع ضرر و کسب منفعت در تقاطع منافع فردی و ملی چیست؟

‎دکتر طهرانچی اظهار کرد: در نظام آموزش عالی ما دوازده سال از مالیات هزینه می‌کنیم تا یک نوجوان را به سن دانشجویی می‌رسانیم. بعد این نوجوان در دانشگاه‌هایی مثل دانشگاه شریف و دانشگاه تهران تحصیل می‌کند. در واقع دولت از مالیات مردم برای این دانشجو در این دانشگاه‌ها هزینه می‌کند و بعد از چهار سال یا شش سال، بچه‌ها در این دانشگاه‌ها تحصیل می‌کنند که منافعی برای کشور حاصل شود. اما کل فارغ‌التحصیلان یا جمع کثیری از این فارغ‌التحصیلان مهاجرت می‌کنند. اینجا سوال پیش می‌آید که نقش این دانشگاه در منافع اجتماعی چیست؟ راندمان یا بهره‌وری این دانشگاه در منافع اجتماعی چیست؟ اگر تربیت دانشجوست، چرا تربیت فردی را طوری انجام می‌دهد که این تربیت فردی نمی‌تواند نظام مهندس پیشرو در اجتماع فراهم کند؟

‎رئیس دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: سوال مهم این است که دفع آسیب فردی و اجتماعی آیا یکسان است؟ وقتی از بچه‌ها دلیل مهاجرت را می‌پرسید، می‌گویند ما پیشرفت و نفع فردی خود را لحاظ می‌کنیم. حالا سوال این است که نفع اجتماعی کجاست؟ حالا شما فرض بگیرید معاون فرهنگی دانشجویی یک دانشگاه مانند دانشگاه شریف دارد به دانشجو خدمت می‌کند. این خدمت برای نفع شخصی است یا نفع اجتماعی؟ این‌ها سوالات جدی است که پیش روی ما قرار دارد و من امروز سعی می‌کنم در مورد جهت‌گیری این دو بحث کنم.

‎وی با اشاره به مباحثی در خصوص “دفع ضرر به عنوان پایداری و کسب منفعت به عنوان کارآمدی”، گفت: در سند تحول دانشگاه آزاد اسلامی وقتی که به ساختار دانشگاه رسیدیم، یکی از راهبردهای ما راهبرد دانشگاه پایدار و کارآمد است. یعنی این بحث ریشه در سند تحول دارد. سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که بحث دفع ضرر و کسب منفعت آیا فقط در انتخاب خداوند در موضوع الهه گرفتن غیر خدا مطرح است یا نه در ذات علم هم هست؟ خداوند در قضیه‌ حضرت سلیمان دو ویژگی همزمان را ذکر می‌کند: ضرر و منفعت. اینجا کلام حضرت الهی کلام مضاعف و برای زیبایی نیست، دو وجه است. در دفع آسیب نمی‌تواند دفع آسیب کند و در کسب منفعت هم نمی‌تواند کسب منفعت کند.

‎وی ادامه داد: دفع ضرر حال است، کسب منفعت نگاه آینده است. اساساً علم باید حال و آینده را تضمین کند. پس این خصوصیت به علم هم مرتبط می‌شود. یعنی علومی هستند که ضرر می‌زنند و منفعت نمی‌رسانند. از آن طرف علومی هستند که دفع آسیب می‌کنند، ولی کسب منفعت نمی‌کنند. علمی هم وجود دارد که در حقیقت نه ضرر می‌زنند، نه منفعت می‌رسانند که در حدیث نبوی هست که این فضل است. فضل وقتی است که ضرر نمی‌زند، ولی کسب منفعت و آینده را هم نمی‌سازد. و علومی هستند که علوم کاملی هستند که دفع ضرر می‌کنند و باعث کسب منفعت می‌شوند.

‎دکتر طهرانچی در ادامه با اشاره به آیاتی از سوره‌ یونس و سوره‌ جن، گفت: خداوند در سوره‌ی یونس می‌فرماید: قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَرًّا وَلَا نَفْعًا. همان نگاه ضرر و نفع یعنی اینکه قادریت حضرت حق جاری و ساری است؛ یعنی شخص نمی‌تواند اگر اتکا و اتصال به نظام ربوبیت نداشته باشد، این دفع آسیب و کسب منفعت را به همراه داشته باشد.

‎وی ادامه داد: خداوند در سوره‌ی جن می‌فرماید: قُلْ إِنِّی لَا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا. یعنی منفعت جامعه را رشد دیده است. یعنی شما یک ضرر و منفعت فردی دارید. وقتی که به سراغ جامعه می‌روید، معنای آن رشد می‌شود. پس اگر می‌خواهیم معنای نفع ملی، منافع ملی و نفع اجتماعی جهت‌گیری کنیم، باید رشد را ببینیم.

دکتر طهرانچی با بیان اینکه «منفعت» در امر فردی در قرآن وقتی به امر اجتماعی می‌رسد به معنای «رشد» است، گفت: سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا رشد، امر تعلیمی است؟ بله. حضرت موسی وقتی به خضر رسید، معلمی پیدا کرده بود که عبد خدا بود و خداوند در وجود او مهربانی را به ودیعه گذاشته بود. او معلم بود و صاحب علم. بعد حضرت موسی از او درخواست کرد که با تبعیت از او، رشد را یاد بگیرد. پس، رشد در یک نظام استاد و شاگردی منتقل می‌شود؛ رشد جهت‌گیری دارد؛ رشد، هدایت لازم دارد؛ رشد، خودبه‌خودی به وجود نمی‌آید. بنابراین نظام دانشگاهی باید نظام رشددهنده باشد. در رشد، تبعیت، صبر و باور به استاد وجود دارد و متفاوت با نظام تعلیم و تربیت فردی است. نظام تعلیم و تربیت فردی یک بحث است، نظام تعلیم و تربیت اجتماعی ـ که رشد در آن قرار دارد ـ یک بحث دیگر است.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی تاکید کرد: وقتی داریم به کسی رشد را یاد می‌دهیم، اولاً نظام استاد-شاگردی است، ثانیاً در تبعیت است و ثالثاً معطوف به امر اجتماعی است.

وی با اشاره به داستان حضرت لوط در قرآن خاطرنشان کرد: وقتی که مهمانان حضرت لوط نزد حضرت ابراهیم رفتند و سپس پیش حضرت لوط برگشتند، حضرت لوط سوالی از آنان پرسید و آن این بود که: آیا جامعه‌تان رشدنیافته؟ آیا رجل رشیدی در آن نیست که چنین انحراف اجتماعی پیدا کرده‌اید؟ سپس آنان گفتند: تو عالمی، ما را خوب می‌شناسی، تو مشرف بر شناخت ما هستی. حضرت لوط در پاسخ فرمود: من مشرفم، ولی اگر نسبت به شما مبسوط‌الید بودم، قوا، قوه و توانایی داشتم یا می‌توانستم به رکن رشیدی تکیه کنم، وضعیت جامعه‌تان این نبود. یعنی، لوط پیامبر نتوانست، چون آن مجموعه با او همراه نشد و نظام تعلیم و تربیت شکل نگرفت. اگر نظام تعلیم و تربیت شکل نگیرد، دانایی و توانایی اجتماع بالا نمی‌آید و انحراف اجتماعی به وجود می‌آید. رشید بودن، جایی است که اجتماع را از کنش‌های معوج دور می‌کند. جامعه‌ی رشید، جامعه‌ای است که درست عمل می‌کند. برای اینکه این جامعه درست عمل کند، ما به عنوان نظام تعلیم و تربیت باید توانایی و دانایی اجتماع را بالا ببریم. پس بحث، بحث اجتماع است؛ اینکه گفتیم رشد، امر اجتماعی است.

وی با بیان اینکه «امر رشد، امر اجتماعی است»، گفت: خداوند به حضرت موسی می‌فرماید به سمت فرعون برو. فرعون تشکیلاتی به وجود آورده و گروهی از او متابعت می‌کنند، اما سیستم حکمرانی فرعون، امر رشید نیست. بنابراین جامعه، نیازمند امر رشددهنده است.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با تاکید بر اینکه همه‌ی مکاتب و نحله‌ها به رشد و پیشرفت معتقدند، اظهار داشت: فقط برداشت آن‌ها از رشد متفاوت است. در قضیه‌ی شعیب، قوم شعیب به او می‌گویند: تو رشیدی، ولی چرا باید دینت را وسط اقتصاد و فرهنگ ما بکشی؟ آیا نمازت به تو دستور می‌دهد که بگویی اقتصاد ما کج است و فرهنگ ما ناراست است؟ تو که رشیدی! در «رشید بودن» مفهومی هست که همه به سمت آن تمایل دارند. در واقع، بعضی از مفاهیم مثل «زیبایی»، مفاهیمی هستند که همه به سمت آن گرایش دارند، اما آنچه اتفاق می‌افتد، قلب معناست. آن‌ها حد رشید بودن را صرفاً نخبگی روشنفکرانه می‌دانستند.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با تاکید بر اینکه دانشگاه وقتی به جامعه‌پردازی نگاه می‌کند، باید به امر رشد توجه کند، گفت: در کتاب «پسا اسپوتنیک» آمده است که از دیرباز، موفق‌ترین تمدن‌ها، تمدن‌هایی بودند که سازمان آموزشی داشتند؛ سازمانی که بستری فراهم می‌کرد تا اجتماع شکل بگیرد و در آن رشد فردی نیز صورت بگیرد. وقتی می‌گوییم رشد فردی، یعنی این رشد، معطوف به اجتماع است. همچنین در آن سازمان، پیشرفت صورت می‌گرفت، اندیشه‌های نو به بحث گذاشته می‌شد و دانش از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد. از مدرسه‌ی افلاطون، دانشگاه جندی‌شاپور، کتابخانه‌ی بغداد، کتابخانه‌ نیشابور، رصدخانه‌ مراغه و ربع رشیدی، همه‌ی این‌ها کانون تمدنی برای دانایی فردی و رشد اجتماعی بودند.

وی با اشاره به یکی از درس‌های حضرت آیت‌الله مجتبی تهرانی گفت: ایشان می‌فرمودند انسان باید هم فرداً و هم اجتماعاً موجب رشد خود و سازندگی خویش و جامعه شود. منتها این سه وجه دارد: اعتقادی، اخلاقی و علمی. این سه وجه اگر مورد عنایت قرار گیرند، در چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره) نیز مطرح شده‌اند. امام در ذیل حدیث نبوی که در اصول کافی آمده است می‌فرمایند: علمی که نه نفع دارد و نه ضرر، فضل است؛ اما علمی که جلوی ضرر را می‌گیرد و نفع دارد، سه وجه دارد. ایشان می‌فرمایند «آیه محکمه» در حقیقت علوم عقلیه است. سپس می‌افزایند: بدان که بسیاری از علوم هستند که بر تقدیری داخل یکی از این اقسام ثلاثه می‌شوند؛ مثل علم طب، تشریح، نجوم، هیأت و امثال آن، در صورتی که نظر آیتی و علامتی در آن‌ها باشد. می‌فرمایند جهت‌گیری علم می‌تواند در سنت باشد؛ وقتی به جسم توجه دارید، یا به نفس توجه دارید، می‌تواند فریضه شود؛ وقتی به عالم عقلانی و روحانی توجه دارید، حقیقت می‌شود آیه محکمه.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: پس وقتی علم وارد می‌شود، سه وجه را خلق می‌کند؛ در ارتباط با مقام خیال، فریضه داریم؛ در ارتباط با مقام ملک، پدیده‌شناسی ما کشف سنت‌هاست؛ سنت‌های الهی، قواعدی هستند که خداوند بر طبیعت، جوامع و انسان وضع کرده است. برخی از سنت‌ها را خداوند با وحی بیان کرده و برخی دیگر را می‌فرماید انسان خودش باید دریابد. این را «سنت» می‌نامیم. همه‌ی علم ملکی ما، کشف سنت‌هاست. آنچه مربوط به مقام نفس است، «فریضه» نامیده می‌شود و آنچه مربوط به مقام روحانیت و عقلانیت است، «آیه». نگاه پدیده‌شناسی، نشانگر همین وجه است.

دکتر طهرانچی در ادامه با بیان اینکه مقام معظم رهبری تولید علم، تربیت عالم و جهت‌دهی به تولید علم و تربیت عالم را وظیفه‌ی دانشگاه می‌دانند، گفت: پس تربیت عالم باید هم تربیت فردی باشد و هم تربیت اجتماعی؛ معطوف به دفع آسیب و کسب منفعت، معطوف به پایداری جامعه و رشد آن، و هماهنگ‌سازی بین این دو. معظم‌له می‌فرمایند همه‌ ارکان دانشگاه باید به این سه نکته توجه کنند: مدیر، استاد، دانشجو؛ متن درسی و فرایندهای آموزشی، همه باید در خدمت این سه جهت باشند. کار اصلی دانشجو، فراگیری علم است، اما در کنار آن، آینده‌نگری، نگاه به جامعه، نگاه به مردم و نگاه به مشکلات نیز جزو وظایف حتمی دانشجوست. ولی وظیفه‌ اصلی رکن، تربیت، تولید و جهت‌دهی است.

وی ادامه داد: انسان، بینشش فطرتاً در خانواده شکل می‌گیرد؛ سماعی و تقلیدی. برخی‌ها در دین توقف می‌کنند، برخی‌ها نه، وارد دنیای علم می‌شوند.

دکتر طهرانچی گفت: علم، ایمان را زیاد می‌کند (فَزَادَتْهُمْ إِیمَانًا). دانشگاه از یک‌سو به دانش توجه دارد و از سوی دیگر، در دفع آسیب‌ها به گرایش توجه می‌کند و در زمینه توانایی‌ها نیز ورود کرده است. ما این ترکیب را “علم، فرهنگ و فناوری” می‌نامیم. نکته مهم این است که فراگیری، مشاهده و خردورزی در هر سه حوزه وجود دارد. فرهنگ با فعالیت فرهنگی (نظیر فعالیت‌های فوق‌برنامه اجتماعی) متفاوت است. فرهنگ، فضای تنفسی ماست. با چند پوستر و برنامه اجتماعی نمی‌توان این فضا را ساخت. به زبان امروزی، سه رکن اصلی دانشگاه عبارت‌اند از: آموزش، پژوهش و کاربست.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی افزود: مفهوم نسل‌های دانشگاهی در دهه اخیر وارد ادبیات آموزش عالی ایران شده است. این نسل‌ها از نسل اول تا نسل پنجم تقسیم‌بندی می‌شوند. برای این مفهوم از همان اصطلاح «نسل انسانی» (Generation) استفاده شده‌ است. ما زمانی دچار خطا می‌شویم که صرفاً تقلید می‌کنیم بدون آنکه مفاهیم را بفهمیم.

وی خاطرنشان کرد: آنچه در غرب رخ داده، نشان می‌دهد که دانشگاه‌های نسل اول، دانشگاه‌های آموزشی بودند. نسل دوم، آموزشی-پژوهشی است. نسل سوم، علاوه بر آموزش و پژوهش، کارآفرینی و فناوری را هم دنبال می‌کند.
در نسل اول، کشف حقیقت هدف دانشگاه بود. در نسل دوم، شناخت پدیده‌های طبیعی اهمیت پیدا کرد. نسل سوم به ارزش‌آفرینی توجه دارد. در نسل اول، توسعه سرمایه تخصصی و نخبگی جامعه مهم بود. در نسل دوم، تربیت انسان‌های متخصص اهمیت یافت. نسل سوم به افرادی اهمیت می‌دهد که کارآفرین نیز باشند.نگاه دانشگاه‌های نسل اول جهانی بود، نسل دوم نگاه ملی داشت و نسل سوم، بین‌المللی عمل می‌کند. زبان دانشگاه‌ها نیز تغییر کرده است؛ زبان نسل اول لاتین بود، نسل دوم از زبان محلی و ملی استفاده می‌کرد و زبان علمی، شاخصه نسل سوم است.

دکتر طهرانچی تصریح کرد: کالج‌ها یا دانشسراها، سازمان نسل اول دانشگاه‌ها را تشکیل می‌دهند. دپارتمان‌ها، ساختار نسل دوم را شکل می‌دهند و در نسل سوم، انستیتوها محور سازمانی هستند. در نسل اول، رئیس دانشگاه تمام‌وقت در دانشگاه حضور دارد. در نسل دوم، رئیس دانشگاه ممکن است هم‌زمان در صنعت هم فعالیت داشته باشد و حضورش در دانشگاه نیمه‌وقت باشد. اما در نسل سوم، ریاست دانشگاه نیازمند دانش مدیریتی است، نه الزاما دانش علمی.

وی افزود: در نسل اول، روش تدریس نقلی و فلسفی است؛ در نسل دوم، آموزش تک‌رشته‌ای و در نسل سوم، بین‌رشته‌ای است. ترجمه نادرست مفاهیم، منشأ خطا در الگوگیری از دانشگاه‌های دیگر می‌شود. واژه “نسل” (Generation) در بوم‌های مختلف، معانی متفاوتی دارد. یک نگاه، تقسیم دوره‌های تاریخی به نسل‌هاست. نگاه دیگر، هم‌زیستی نسل‌ها به‌صورت هم‌زمان است.

دکتر طهرانچی گفت: در واقع، دانشگاه‌ها وارد توالی‌ای شده‌اند که بر اساس آن از “نسل” برای توصیف مراحل تحول استفاده می‌شود. اما این توالی به معنای حذف نسل‌های پیشین نیست. برای مثال، کتاب سیاست آموزش عالی آمریکا در سال ۱۹۹۵ عنوان می‌کند که تنها ۳ درصد دانشگاه‌ها در آمریکا نسل دوم‌اند و عمده‌شان همچنان کالج‌اند.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: برخی گمان می‌کنند چون نسل دانشگاه تغییر کرده، آموزش دیگر ارزش ندارد و باید حذف شود. در نتیجه، بند پژوهش در آیین‌نامه ارتقا اهمیت پیدا می‌کند و سرانجام به جایی می‌رسد که اگر استادی شرکت دانش‌بنیان یا اختراع نداشته باشد، باید اخراج شود! اما باید دقت کرد که مفهوم “نسل دانشگاهی” به معنای حذف نسل‌های قبل نیست. مثل مرغ مادری که زاد و ولد می‌کند و نسل‌های بعد را می‌آورد، اما خودش همچنان باقی‌ست.

وی تأکید کرد: تلقین ذهنیت “جاماندن” به دانشگاه‌ها، نگاه اشتباهی است. حتی در کشورهایی که از نسل سوم دانشگاه صحبت می‌کنند، بیشتر دانشگاه‌ها هنوز آموزشی‌اند. همه را نمی‌شود با یک معیار سنجید. در ایران، حداکثر ۲۰ درصد اساتید مقاله ارائه می‌دهند. علوم انسانی ما در نسل اول باقی مانده، اما این بدان معنا نیست که در آن نسل پژوهش وجود ندارد. اتفاقاً پژوهش هست، اما فردی است، نه سازمانی.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی اضافه کرد: در نسل اول، کسی برای پژوهش پول نمی‌گیرد، اما کسی که پژوهشگر نباشد، اجازه تدریس ندارد. دانشگاه آموزشی نسل اول، دانشجو را محور می‌داند. در آن نسل، رسیدن به مقام استادی یا نوشتن کتاب، امتیاز محسوب نمی‌شود، اما لازمه ورود به دانشگاه و تدریس است. افراد عالم در این نسل، دانشجو تربیت می‌کنند؛ همان‌گونه که در گذشته در حوزه علمیه مرسوم بود.

دکتر طهرانچی ادامه داد: در سازمان آموزش، دانشجو محور است و در سازمان پژوهش، استاد محور. در آموزش عمومی، افراد باید جامع‌العلم باشند، نه صرفاً متخصص در یک حوزه. نسل دوم بر آموزش تخصصی تأکید دارد و نسل اول، بر آموزش عمومی. در نسل اول، وفاداری به دانشگاه اهمیت داشت. برای مثال، می‌گفتند فلانی شاگرد مکتب فلان استاد است؛ دانشجو به استاد شناخته می‌شد و وفاداری به دانشگاه معنا داشت. در نسل دوم، این وفاداری به حرفه و شغل منتقل شد.

وی گفت: اگر تحول نظام آموزشی به‌صورت یکپارچه و بی‌تفکیک رخ دهد، کشور آسیب می‌بیند. بخشی از نظام آموزشی باید متحول شود، نه همه آن. خداوند عالم را متکثر آفریده است؛ از آب، خاک و آفتابِ یکسان، گیاهان و سنگ‌های رنگارنگ پدید آمده‌اند. پس چرا انسان می‌خواهد همه چیز را یک‌شکل کند؟ این هشدار الهی‌ست. ما گرفتار “تک‌رنگی” و “تک‌ساحتی” شده‌ایم.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی گفت: یکی دیگر از ابعاد بحث، تغییر رفتار اجتماعی دانشگاه‌هاست. پیش‌تر دانشگاه‌ها مستقل و خودمختار بودند. استقلال دانشگاه‌ها به پیش از ۱۹۵۵ میلادی بازمی‌گردد. در آن دوره، دانشگاه‌ها کلی اداره می‌شدند؛ سازمان، یکپارچه و جامعه علمی منسجم بود. از سال ۱۹۵۵ به بعد، دولت‌ها شروع به دخالت کردند و “ماموریت‌گرایی” وارد دانشگاه شد. در نتیجه، دانشجوها تبدیل به پژوهشگر شدند.

دکتر طهرانچی اظهار کرد: این دگرگونی در سال ۲۰۱۵ و با تحولات دیجیتال، آثار اجتماعی عمیقی داشت. امروز شرکت متا (Meta) بیشتر از دانشگاه هاروارد مقاله منتشر می‌کند. این نشان‌دهنده نظم جدیدی است که در حال شکل‌گیری است.

وی افزود: دانشگاه نسل اول، سازمانی آموزشی و مدرسه‌محور بود. پژوهش در این نسل فردمحور بود. دانشگاه پولی برای چاپ کتاب نمی‌داد؛ بلکه بنگاه‌های انتشاراتی نزدیک دانشگاه‌ها، کتاب‌ها را چاپ می‌کردند. اگر مقاله یا کتابی چاپ می‌شد، دانشگاه منتشرکننده آن نبود. برخلاف تصور عمومی، همه افراد در دانشگاه آموزشی، صرفاً به تدریس نمی‌پردازند.

دکتر طهرانچی تأکید کرد: در حوزه علوم انسانی ایران، بیشتر پژوهش‌ها فردی است. حتی اگر مقاله‌ای به صورت گروهی نوشته شود، در عمل، نویسندگان نگاه‌های متفاوت دارند و نمی‌توان از آن‌ها انتظار داشت مانند تیم‌های علمی فنی، مشترک‌نگر باشند. این رویکرد را نباید تخطئه کرد. نمی‌توان از یک فیلسوف و شاگردش انتظار داشت دیدگاهی یکسان داشته باشند. این افراد، علامه هستند، نه صرفاً دانشمند.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی گفت: در نسل دوم دانشگاه‌ها، دانشمندان در حوزه‌های مشخصی از علم فعالیت می‌کنند؛ مانند فیزیک‌دان‌ها و شیمی‌دان‌ها. ساختار این نسل، پژوهش‌محور است. در اینجا دانشجویان لیسانس تربیت می‌شوند تا در ادامه به تحصیل در مقطع ارشد و دکتری پرداخته و با استاد خود، پژوهش مشترک انجام دهند.

وی ادامه داد: به همین دلیل است که فارغ‌التحصیلان لیسانس از دانشگاه‌های ایران، به‌راحتی جذب دانشگاه‌های خارجی می‌شوند، زیرا برای پژوهش تربیت شده‌اند. گفته می‌شود ایرانی‌ها در پرورش دانشمند بسیار خوب عمل می‌کنند. در این نسل، مفهوم «دپارتمان» شکل می‌گیرد. هر استاد، حوزه خاص خود را دارد و دانشجو بر اساس آن حوزه، استادش را انتخاب می‌کند.

وی تصریح کرد: در نسل سوم، دانشگاه فناور مطرح می‌شود. نمونه بارز آن، دانشگاه MIT است؛ اما مثلاً دانشکده فنی دانشگاه تهران هنوز فناور محسوب نمی‌شود. در این نسل، مفهوم TRL (سطح آمادگی فناوری) اهمیت دارد. مهندس فناور با مهندس عالم تفاوت دارد. علم مهندسی از ریاضیات آغاز می‌شود و به بازار کاری ندارد، اما مهندس فناور از دانش آغاز می‌کند و به بازار ختم می‌شود.

دکتر طهرانچی افزود: نسل چهارم، دانشگاه جامعه‌پرداز است. این دانشگاه، ساختاری فرهنگی دارد و هدف آن، جامعه است. در این نسل، سبک زندگی اهمیت دارد و علم، پژوهش و فناوری در خدمت آن قرار می‌گیرند. حتی دانشگاهی در غرب وجود دارد که خروجی آن، تغییر در سبک زندگی مردم تهران است.

دکتر طهرانچی با تأکید بر ضرورت بازتعریف نقش دانشگاه در جامعه امروز گفت: دانشگاه تنها محل آموزش و پژوهش نیست؛ بلکه نهادی فرهنگی است که مأموریت نهایی‌اش، جامعه‌پردازی است. ما باید بپرسیم دانشگاه ما چه سهمی در ساختن فرهنگ جامعه دارد؟

وی با مقایسه سیستم پزشکی با نظام دانشگاهی کشور افزود: در نظام پزشکی، استاد با سبک شخصی خود، دانشجوی همراه تربیت می‌کند؛ دانشجو دو سال آموزش نظری می‌بیند و سپس با مشاهده و تبعیت از استاد، شخصیت حرفه‌ای و فرهنگی‌اش شکل می‌گیرد. این یعنی فرهنگ‌سازی برای جامعه است، نه صرفاً انتقال دانش. رابطه این دانشجو و استاد حکایت دکتر قریب است که شاگردانی را تربیت می‌کند، شاگردان او مجدد شاگردی را تربیت می‌کنند. این چرخه همیشه ادامه دارد. همین است که ما پزشک فراوان داریم اما پزشک فناور نداریم.

وی با انتقاد از نگاه صرفاً اجرایی به اداره دانشگاه‌ها اظهار داشت: اگر نگاه صرفاً اداری به دانشگاه داشته باشیم، بهتر است بوفه‌ها و سلف‌ها را به اتحادیه رستوران‌داران واگذار کنیم. مجدد در این مقوله دکتر قریب اشاره می‌کند که سیر تحولی مسئولیت انسان‌ها به مراتب در حال تغییر است. به طور مکرر شکل نظام اداری تغییر می‌کند؛ چون جامعه در حال تغییر است و نظام تعلیم و تربیت نیز به جامعه وصل است.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به تحولات ساختاری در آموزش عالی گفت: در مسیر تکامل دانشگاه‌ها، نسل اول تنها به آموزش پرداخت، نسل دوم پژوهش را اضافه کرد، نسل سوم به فناوری روی آورد، و حالا نسل چهارم از جامعه‌پردازی سخن می‌گوید. اما ما همچنان با ساختارهای نسل اول کار می‌کنیم.

وی با مروری تاریخی بر شکل‌گیری وزارت علوم و نهادهای آموزشی کشور یادآور شد: وزارت علوم در ابتدا “وزارت فرهنگ” نام داشت، معاون فرهنگی هم در کل وزارت‌خانه وجود نداشت. همان زمان وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستضعف شورای عالی معارف در سال ۱۳۱۹ به وزارت فرهنگ مبدل شد. در سال ۱۳۴۴ شورای مرکزی دانشگاه‌ها و سال ۱۳۴۶ وزارت علوم آموزش و در سال ۱۳۵۷ به وزارت فرهنگ و آموزش عالی که مجدد معاون فرهنگی هیچ جایگاهی نداشت و بعد به شورای عالی انقلاب فرهنگی که وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی از آن جدا شد و در نهایت به جای اینکه بشود وزارت علوم، فرهنگ و فناوری به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نام‌گذاری شد. وظایف گسترده‌ای شامل آموزش، پژوهش، فرهنگ، و معارف داشت. اما با گذشت زمان، مأموریت فرهنگی در ساختار دانشگاه‌ها کمرنگ شد و حتی تا سال‌ها معاونت فرهنگی در دانشگاه‌ها نداشتیم.

دکتر طهرانچی تأکید کرد: اکنون زمان آن رسیده که دانشگاه‌ها ساختار خود را بازنگری کنند و به‌صورت جدی چهار بخش را در سازمان خود توسعه دهند: ۱) سازمان آموزش‌محور، ۲) سازمان پژوهشی، ۳) سازمان فناور، و ۴) سازمان جامعه‌پرداز یا فرهنگی. دانشگاه نباید تک‌بعدی باشد، بلکه باید متکثر و پاسخگو به تحولات جامعه باشد.

وی گفت: ما باید از تقلید صرف از ساختارهای غربی دست بکشیم و به درک عمیق‌تری از رفتار و فلسفه دانشگاه در جامعه خود برسیم. زمان آن رسیده که دانشگاه‌ها نقش فعال‌تری در ساخت فرهنگ و هویت اجتماعی ایفا کنند.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه سلسله مباحث تحول در نظام دانشگاهی کشور تأکید کرد: ما نمی‌توانیم تنها یک نظام آموزشی داشته باشیم. باید بپذیریم که نظام‌های آموزشی متنوعی داریم: تربیتی، پژوهش‌محور، فناورانه، و فرهنگی. هر یک از این نظام‌ها، نوع خاصی از آموزش و نوع خاصی از انسان‌سازی را دنبال می‌کند.

وی با طرح این پرسش که چرا دانشکده‌های فلسفه در دانشگاه‌ها امروز خالی از دانشجو هستند، افزود: فلسفه به دنبال جستجوی حقیقت است؛ اما آن‌قدر این مسیر را کوبیدیم که دیگر کسی جرأت ورود به آن را ندارد. در حالی که فلسفه نیاز به افرادی دارد که با هستی‌شناسی زندگی می‌کنند. انیشتین با تنها سه مقاله، تحولی عظیم در علم ایجاد کرد؛ اما امروز پژوهش را با تعداد مقاله می‌سنجیم، نه عمق نظریه.

دکتر طهرانچی سپس به اهمیت تربیت فناور و کارآفرین اشاره کرد و گفت: تربیت فناور نیاز به نظامی دارد که کاربست علم را در اولویت قرار دهد. همین‌طور نظام فرهنگی به تربیت مهندسان فرهنگی نیاز دارد، نه صرفاً استاد و پژوهشگر. دانشکده‌های حکمرانی را تأسیس می‌کنیم اما در آن‌ها نیز همان ساختارهای علمی قدیمی را پیاده می‌کنیم، درحالی‌که سیاست‌پژوه با علم‌پژوه فرق دارد.

وی تأکید کرد: ما نیازمند تربیت کنشگران اجتماعی هستیم؛ کسانی که مسائل اجتماعی را می‌فهمند و بر اساس آن‌ها راهکار ارائه می‌دهند. سازمانی که “فرهنگ و حکمرانی” را اصل قرار دهد، باید متفاوت از سازمانی باشد که آموزش یا فناوری را محور قرار می‌دهد.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی افزود: در سند تحول، پنج چرخش تحول‌آفرین پیش‌بینی شده که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، پذیرش تنوع در نقش دانشگاه‌هاست. برخی دانشگاه‌ها باید مسئله‌محور باشند، برخی مرجعیت‌ساز، برخی پیشران، و برخی کادرساز و نیروساز. این تنوع در آموزش باید به رسمیت شناخته شود.

انتهای پیام

source

توسط expressjs.ir