نوروز از قدیمیترین آیین و رسوم ایرانیان و از جشنهای باستانی ما است. بهطوریکه از دوران باستان تاکنون هرساله مردم کشورهایی که از دوران باستان جزء فلات ایران بودهاند، در ابتدای فصل بهار، نوروز را جشن میگیرند. فردوسی در اثر ادبی برجسته خود، شاهنامه، پیدایش جشن نوروز را به جمشید، یکی از قدرتمندترین پادشاهان باستانی ایران منتسب میکند. یعنی روز بر تخت نشستن جمشید و بردن تخت او بر آسمان را سرچشمه و علت ایجاد جشن نوروز میداند. ردپای نوروز در شاهنامه تا اواخر آن یعنی دوره تاریخی ساسانیان نیز باقی است. در این مطلب از مجله فرادرس، پیدایش نوروز در شاهنامه فردوسی را با ابیات آن بررسی میکنیم و بخشهایی از شاهنامه که در توصیف جمشید و نوروز است را معرفی میکنیم. همچنین به بیان اهمیت نوروز در شاهنامه میپردازیم و داستانهای آن را به زبان ساده توضیح میدهیم.

نوروز در شاهنامه
در شاهنامه فردوسی ابیاتی درباره نوروز از پیدایش آن تا اهمیت حفظ آیین نوروز در ایرانزمین وجود دارد. بهطوریکه پیدایش آن به بر تخت نشستن جمشید (چهارمین پادشاه باستانی ایران) مربوط است و تا پایان شاهنامه یعنی دوره تاریخی این اثر ادبی که در زمان ساسانیان میگذرد نیز همواره وجود داشته و برگزار میشده است. در ادامه مطلب به چگونگی پیدایش نوروز در شاهنامه فردوسی میپردازیم و سپس، دیگر شعرها در مورد نوروز از فردوسی را نیز تحلیل و بررسی میکنیم.
پیشنهاد میکنیم برای آشنایی با شاهنامه، فیلم آموزش مقدماتی نقالی به زبان ساده در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
پیدایش نوروز در شاهنامه
در این بخش، ریشه نوروز در شاهنامه را در داستان جمشید با ابیات و توضیحات ساده، معرفی میکنیم. فردوسی در شاهنامه، جمشید را پس از کیومرث، هوشنگ و طهمورث، چهارمین پادشاه معرفی میکند. جمشید پس از انجام کارهای مهمی مانند ساخت وسایل جنگی، دریانوردی و… دستور ساخت تختی را میدهد و آن را با انواع جواهرات تزیین میکند. اولین باری که جمشید روی این تخت مینشیند و به دستور او، دیوها تخت جمشید را به آسمان میبردند، روز نو یا نوروز نامگذاری شده است.
جهان انجمن شد بر آن تخت او
شگفتی فرومانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
برآسوده از رنج، روی زمین
همانطور که در ابیات بالا مشاهده میکنید، فردوسی روز به تخت نشستن جمشید را روز «هرمز» در ماه «فروردین» میداند. در ایران باستان هرکدام از روزهای ماه، یک نام خاص داشتند. هرمز یا «هرمزد» نام اولین روز از هر ماه است. بنابراین فردوسی اولین روز از فروردین را بهعنوان روز بر تخت نشستن جمشید و نوروز معرفی میکند.

یادگیری شعرخوانی با فرادرس
تا اینجا تاریخچه نوروز در شاهنامه فردوسی را معرفی کردیم و با ارتباط جمشید و نوروز نیز آشنا شدیم. شاهنامه غنیترین اثر ادبی فارسی و از بهترین حماسههای تاریخ بشریت است. ما با خواندن شاهنامه میتوانیم گذشته مردمان و سرزمین خود را بجوییم و علاوه بر آشنایی با افسانهها و اسطورههای باستانی خود، فرهنگ و اندیشه ایرانیان را نیز مشاهده کنیم. شاید در ابتدا، خوانش و درک بیتهای شاهنامه، مشکل به نظر برسد اما با کمی مطالعه و آشنایی اولیه با زبان فارسی و مشخصات شعر فارسی، میتوانید به راحتی شاهنامه را بخوانید و درک کنید. به همین دلیل در این بخش، برخی از فیلمهای آموزشی فرادرس را آوردهایم که فهم شاهنامه را برای شما آسانتر میکنند.

همچنین برای یادگیری جامع مباحث ادبیات فارسی میتوانید از مجموعه آموزش زیر استفاده کنید.
داستان های نوروز در شاهنامه
اگر بخواهیم تاریخچه نوروز در شاهنامه را بررسی کنیم، از ابتدای خلقت بشر تا آخرین بخش از شاهنامه (دوران تاریخی ساسانیان) نوروز، روزی فرخنده بوده است و بعد از بر تخت نشستن جمشید نیز بهعنوان یک جشن ملی و باستانی، هرساله بهصورت جمعی برگزار میشده است.
نخستین اشاره به نوروز در شاهنامه
اما ریشه نوروز در شاهنامه به داستان جمشید و آن دوره زمانی، محدود نیست. فردوسی در ابیات زیر از شاهنامه، آغاز پادشاهی نخستین پادشاه (و اولین انسان) را نیز در ابتدای برج حمل یعنی اولین روز از ماه فروردین میداند.
پژوهنده نامه باستان
که از پهلوانان زند داستان
چنین گفت کآیین و تخت و کلاه
کیومرث آورد و او بود شاه
چو آمد به برج حمل آفتاب
جهان گشت با فرّ و آیین و آب
بتابید از آن سان ز برج بره
که گیتی جوان گشت از آن یکسره
(فردوسی)
داستان جمشید و نوروز در شاهنامه
همانطور که در ابتدای این مطلب توضیح دادیم، فردوسی دلیل نامگذاری و ریشه نوروز را در اشعار خود به جمشید منتسب میکند. بعد از اینکه جمشید اقدامات مهمی مانند ساخت ابزار جنگی، تقسیم وظایف اجتماعی، دریانوردی، ساخت و ساز، درمان و… را انجام داد، دستور ساخت تخت پادشاهی خود را داد و آن را با بهترین جواهرات تزیین کردند. هرگاه جمشید اراده میکرد، دیوها که به فرمان او بودند، تخت پادشاهی او را بر آسمان میبردند. ایرانیان نخستین باری که جمشید بر تخت خود نشست و با آن پرواز کرد را نوروز نام گذاری کردند. در این بخش، این موراد را با بیتهای خود فردوسی توضیح میدهیم.
مهمترین کارهایی که جمشید انجام داده است را در فهرست زیر و به ترتیب تا پیدایش نوروز آوردهایم.
- ساخت ابزار جنگی: اولین کاری که جمشید در زمان پادشاهی خود انجام داد، ساخت ادوات جنگی از آهن بود.
نخست آلت جنگ را دست برد
در نام جستن به گردان سپرد
به فرّ کیی نرم کرد آهنا
چو خود و زره کرد و چون جوشنا
(فردوسی)
- آموزش بافتن و دوختن: این، دومین کاری بود که جمشید انجام داد و فردوسی آن را چنین به تصویر میکشد.
ز کتّان و ابریشم و موی قز
قصب کرد پپرمایه دیبا و خز
بیامُختشان رشتن و تافتن
به تار اندرون پود را بافتن
(فردوسی)
- تقسیم حرفهها و وظایف در جامعه: جمشید کل مردم را به چهار دسته کاتوزیان (روحانیون)، نیساریان (جنگجویان)، دهقانان و اهتوخوشی (کارگران) تقسیم کرد و برای هرکدام از آنها وظایف و جایگاهی خاص در نظر گرفت. به بیت زیر توجه کنید.
از این هر یکی را یکی پایگاه
سزاوار بگزید و بنمود راه
(فردوسی)
- ساخت ساختمان: جمشید ساخت خشت و بنا کردن ساختمان را به دیوها میآموزد و دیوها به فرمان او بناهایی چون حمام و کاخهایی بلند را میسازند.
بفرمود پس دیو ناپاک را
به آب اندرآمیختن خاک را
هرآنچ از گل آمد چو بشناختند
سبک خشت را کالبد ساختند
(فردوسی)
- استخراج سنگها و فلزات گرانبها: به بیتهای زیر توجه کنید.
ز خارا گهر جست یک روزگار
همیکرد از او روشنی خواستار
به چنگ آمدش چندگونه گهر
چو یاقوت و بیجاده و سیم و زر
(فردوسی)
- ساخت عطر: او از مواد طبیعی که در بیت زیر وجود دارند، عطرهایی خوشبو را ساخت.
چو بان و چو کافور و چون مشک ناب
چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب
(فردوسی)
- پزشکی: یکی دیگر از کارهای جمشید، درمان دردهای مختلف و رواج پزشکی در جامعه بود.
- دریانوردی: در شاهنامه، جمشید نخستین فردی است که با کشتی و از مسیر دریایی بین کشورها سفر میکرده است.
- بر تخت نشستن و نوروز: بعد از انجام همه کارهای قبلی، جمشید با کمک خدا تختی را ساخت و آن را با انواع گوهرهای قیمتی تزیین کرد. هر زمان او اراده میکرد، دیوها تخت جمشید را از زمین برمیداشتند و آن را درحالیکه جمشید بر روی آن نشسته بود، به آسمان میبردند. نخستین بار که جمشید بر این تخت نشست و دیوها او را به آسمان بردند، در شاهنامه، روز نو (نوروز) معرفی شده است.
همه کردنیها چو آمد به جای
ز جای مهی برتر آورد پای
به فرّ کیانی یکی تخت ساخت
چو مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر آن تخت او
شگفتی فرمانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نوهرمز فرودین
برآسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار
(فردوسی)

جشن نوروز و جشن های دیگر در شاهنامه فردوسی
فردوسی در شاهنامه، جشن نوروز را در کنار برخی دیگر از جشنهای مهم باستانی ایرانیان نام میبرد. در این بخش به بیان ارتباط نوروز و جشنهای سده و مهرگان در شاهنامه فردوسی میپردازیم. پیش از آن، پیشنهاد میکنیم برای آشنایی با بخش های مختلف از شاهنامه، مجموعه فیلمهای آموزش ادبیات فارسی در فرادرس را تماشا کنید. لینک این مجموعه آموزش را در کادر پایین آوردهایم.
جشن سده و نوروز
جشن نوروز در شاهنامه فردوسی معمولاً در کنار جشن سده آمده است. این جشن نیز یکی از مهمترین جشنهای باستانی ایران است زیرا علت وقوع این جشن، کشف آتش و آمدن نور به زندگی انسان بود. در ابیات زیر، فردوسی نحوه کشف آتش توسط هوشنگ و بنیانگذاری جشن سده را توصیف میکند. روزی هوشنگ با چند نفر از همراهان خود به کوهی رفته بودند و ماری را میبینند. هوشنگ برای دفع مار سنگی را به طرف او پرتاب میکند و سپس:
نگه کرد هوشنگ با هوش و سنگ
گرفتش یکی سنگ و شد تیزچنگ
به زور کیانی رهانید دست
جهانسوز مار از جهان جوی جست
برآمد به سنگ گران، سنگ خرد
همان و هم این سنگ بشکست گرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
نشد مار کشته ولیکن ز راز
از این طبع سنگ آتش آمد فراز
جهاندار پیش جهانآفرین
نیایش همیکرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آنگاه قبله نهاد
بگفتا فروغی است این ایزدی
پرستید باید اگر بخردی
شب آمد برافروخت آتش چو کوه
همان شاه در گرد با او گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خَوْرد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
(فردوسی)
همراهی نوروز و جشن سده در بخش «پادشاهی بهرام گور»
یکی از مواردی که فردوسی نوروز را در کنار جشن سده به کار برده است، در بخش پادشاهی بهارم گور است که در ابیات زیر، آتشکده را محل برگزاری جشن نوروز و جشن سده میداند.
چو شد ساخته کار آتشکده
همان جای نوروز و جشن سده
بیامد سوی آذرآبادگان
خود و نامداران و آزادگان
(فردوسی)

جشن مهرگان و نوروز
یکی دیگر از جشنهایی که فردوسی در شاهنامه در کنار جشن نوروز از آن نام برده است، جشن مهرگان است. جشن مهرگان از مهمترین جشنهای ایرانیان بوده است که هنوز هم زرتشتیان آن را جشن میگیرند. زمان این جشن از شانزدهم تا بیستویکم مهرماه است و مردم برای برداشت محصولات کشاورزی و سپاسگزاری از اهورامزدا، این دوره زمانی را جشن میگرفتهاند. ریشه این جشن در شاهنامه فردوسی روز پیروزی فریدون دادگر بر ضحاک بیدادگر است. به ابیات زیر توجه کنید.
فریدون چو شد بر جهان کامگار
ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی
بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهرماه
به سر برنهاد آن کیانیکلاه
…
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تنآسانی و خوردن آیین اوست
اگر یادگارست از او ماه مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر
(فردوسی)
همراهی نوروز و مهرگان در بخش «پادشاهی یزدگرد»
این بخش یکی از مواردی است که فردوسی در آن، جشن نوروز و مهرگان را در کنار هم به کار برده است.
به نوروز و مهر آن هم آراستست
دو جشن بزرگست و با خواستست
(فردوسی)
در مطلب زیر از مجله فرادرس، ویژگی های اسطوره را معرفی کردهایم.

شعر نوروز در شاهنامه
فردوسی نام «نوروز» را بیست و چهار بار در شاهنامه آورده است. البته این موارد، تنها موارد اشاره فردوسی به نوروز نیستند زیرا دفعات بسیاری بدون نام بردن از «نوروز» به آن اشاره کرده است. در اینجا برخی از مهمترین ابیات شاهنامه که به نوروز مرتبط هستند را آوردهایم و درباره آنها و اهمیت نوروز در شاهنامه و فرهنگ ایرانیان توضیح دادهایم.
برای یادگیری تحلیل شعرهای نوروز در شاهنامه میتوانید فیلم آموزش تحلیل شعر بهصورت گام به گام و عملی در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر پایین آوردهایم.
آغاز کتاب
فردوسی در بخش پنجم از بخش آغازین شاهنامه یعنی «گفتار اندر آفرینش آفتاب» برای اولین بار در شاهنامه، کلمه «نوروز» را به کار برده است.
ز یاقوت سرخ است چرخ کبود
نه از آب و گرد و نه از باد و دود
به چندین فروغ و به چندین چراغ
بیاراسته چون به نوروز باغ
(فردوسی)
پادشاهی دارای داراب
در این بخش، دارا به اسکندر درباره حفظ ایران چنین میگوید:
ز من پاکدل دختر من بخواه
بدارش به آرام بر پیشگاه
کجا مادرش روشنک نام کرد
جهان را بدو شاد و پدارم کرد
…
مگر زو ببینی یکی نامدار
کجا نو کند نام اسفندیار
بیاراید این آتش زردهشت
بگیرد همان زند و استا به مشت
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر نوروز و آتشکده
(فردوسی)
پادشاهی اردشیر
در این بخش، فردوسی از ساخت مکانی به نام «ایوان نوروز» در آتشکده سخن میگوید. بنابراین، در این دوره، جشن نوروز با مراسم مذهبی همراه شده بوده و از چنان اهمیتی برخوردار بوده است که در آتشکدهها که مهمترین مکانهای دینی بودهاند، جایگاهی خاص را به نوروز و آیین آ» اختصاص داده بودند.
به دیبا بیاراست آتشکده
هم ایوان نوروز و کاخ سده
یکی بزمگه ساخت با مهتران
نشستند هرجای رامشگران
(فردوسی)

پادشاهی شیرویه
در این بخش از شاهنامه، شاهد اهمیت بسیار زیاد نوروز برای ایرانیان هستیم. بهطوریکه به نوروز قسم میخورند.
به یزدان و نام تو ای شهریار
به نوروز و مهر و به خرمبهار
که گر دست من زین سپس نیز رود
بساید مبادا به من بر درود
(فردوسی)
داستان بیژن و منیژه
در این بخش از شاهنامه یکی از پهلوانان ایرانی به نام گیو، پدر بیژن، برای پیدا کردن پسر خود از پادشاه خسرو کمک میخواهد تا با کمک جام جهاننما، جای بیژن را پیدا کنند. در ابیات زیر، متوجه میشویم که خسرو فقط در نوروز امکان استفاده از جام جهان نما را دارد.
من اکنون ز هر سو فراوان سپاه
فرستم بجویم به هر جا نگاه
ز بیژن مگر آگهی یابما
بدین کار هشیار بشتابما
وگر دیر یابیم زو آگهی
تو جای خرد را مگردان تهی
بمان تا بیاید مه فرودین
که بفروزد اندر جهان هور دین
…
بخواهم من آن جام گیتینمای
شوم پیش یزدان بباشم به پای
کجا هفت کشور بدو اندرا
ببینم بر و بوم هر کشورا
…
بگویم تو را هرکجا بیژنست
به جام اندرون این مرا روشن است
(فردوسی)

جمع بندی نوروز در شاهنامه فردوسی
در این مطلب از مجله فرادرس، داستان پیدایش نوروز در شاهنامه فردوسی را بررسی کردیم و در همین حین با ریشه نوروز و داستان جمشید و نوروز آشنا شدیم. همچنین شعر های مربوط به نوروز در شاهنامه را معرفی کردیم تا با اهمیت این جشن در شاهنامه فردوسی آشنا شویم.
source