جواب به سوالات و تمرین ها درس پنجم عربی هشتم ( پاسخ ها به صورت گام به گام )

پاسخ تمرین های درس پنجم عربی هشتم

پاسخگویی به سوالات درس پنجم عربی هشتم صفحات ۶۳ تا ۷۱ با دانشچی همراه باشید.

ترجمه درس ۵ عربی هشتم

ترجمه درس پنجم عربی هشتم صفحه ۶۳

اَلصَّداقَةُ

ترجمه: دوستی

«أَسْرین» طالِبَةٌ فِی الصَّفِّ الثّانی الْمُتَوَسِّطِ. هیَ جاءَتْ مِنْ «سَنَندَج» إلَی «طهران». هیَ طالِبَةٌ جَدیدَةٌ فِی الْمَدرَسَةِ وَ بَقِیَتْ مُدَّةَ أُسبوعَینِ وَحیدَةً.

ترجمه: «اسرین» دانش‌آموزی در کلاس دوم متوسطه است. او از «سنندج» به «تهران» آمد. او دانش‌آموز جدید در مدرسه است و به مدت دو هفته تنها ماند.

فِی الأسُبوعِ الثّالِثِ، فی یَوْمِ السَّبْتِ جاءَتْ إلَیها إحْدَی زَمیلاتِها بِاسْمِ «آیلار» وَ بَدَأَتْ بِالْحِوارِ مَعَها فی ساحَةِ الْمَدرَسَةِ.

ترجمه: در هفته سوم، در روز شنبه یکی از همکلاسی‌هایش به نام «آیلار» به سوی او آمد و در حیاط مدرسه با او گفت‌وگو کرد.

اَلْحِوارُ بَیْنَ الطّالِبَتَینِ «آیلار» وَ «أَسْرین»

ترجمه: گفت‌وگو بین دو دانش‌آموز «آیلار» و «اسرین»

– کَیفَ حالُكِ؟

ترجمه: حالت چطور است؟

 

– الْحَمدُ لِلّهِ؛ جَیِّدَةٌ وَ کَیفَ أنتِ؟

ترجمه: خدا را شکر، خوبم، حال تو چطور است؟

– أنَا بِخَیرٍ. مَا اسْمُكِ؟

ترجمه: خوبم، نامت چیست؟

 

– اِسْمی أَسرین.

ترجمه: نامم اسرین است.

– اِسمٌ جَمیلٌ. ما مَعْناهُ؟

ترجمه: نام زیبایی است. معنایش چیست؟

 

– «أسْرین» بِالْکُردیَّةِ بِمَعنَی الدَّمْع. وَ مَا اسْمُكِ؟

ترجمه: «اسرین» در زبان کردی به معنای «اشک» است. و نام تو چیست؟

– اِسمی آیلار.

ترجمه: نامم آیلار است.

 

– ما مَعنَی اسْمِكِ؟

ترجمه: معنای نام تو چیست؟

– آیلار بِالتُّرکیَّةِ بِمَعنَی الْأَقْمارِ.

ترجمه: «آیلار» در زبان ترکی به معنای «ماه‌ها» است.

 

– اِسْمٌ جَمیلٌ جِدّاً وَ مَعناهُ جَمیلٌ أَیضاً.

ترجمه: نام بسیار زیبایی است و معنایش هم زیباست.

– مِنْ أَیِّ مَدینَةٍ أنتِ؟

ترجمه: تو اهل کدام شهری؟

 

– أنَا مِنْ سنندج. أَ أَنتِ مِنْ طهران؟

ترجمه: من اهل سنندج هستم. آیا تو تهرانی هستی؟

– لا؛ أنَا مِنْ تبریز وَ ساکِنَةٌ هُنا.

ترجمه: نه؛ من اهل تبریزم و ساکن اینجا هستم.

 

– فَأَنتِ مِثْلی أَیضاً.

ترجمه: پس تو هم مثل من هستی.

– لِماذا جِئْتُم إلَی طهران؟

ترجمه: برای چه به تهران آمدید؟

 

– لِأَنَّ والِدی فی مُهِمَّةٍ إداریَّةٍ.

ترجمه: به‌خاطر مأموریت اداری پدرم.

– کَمْ سَنَةً مُهِمَّةُ والِدِكِ؟

ترجمه: مأموریت پدرت چند سال است؟

 

– سَنَتَینِ.

ترجمه: دو سال.

– أینَ بَیتُکُم؟

ترجمه: خانه‌تان کجاست؟

 

– فی ساحَةِ خُراسان.

ترجمه: در میدان خراسان.

– عَجَباً. بَیتُنا فی نَفْسِ الْمَکانِ.

ترجمه: عجب، خانه ما هم در همان مکان است.

 

– أَ تَصدُقینَ؟!

ترجمه: آیا راست می‌گویی؟!

– نَعَم؛ بِالتَّأکیدِ؛ مَتَی جِئْتُم؟

ترجمه: بله؛ البته؛ چه زمانی آمدید؟

 

– جِئْنا قَبْلَ شَهْرٍ.

ترجمه: یک ماه پیش آمدیم.

– فَنَحنُ جارَتانِ وَ زَمیلَتانِ.

ترجمه: پس ما دو همسایه و دو هم‌کلاسی هستیم.

 

– فَکَیفَ ما رَأَیْتُكِ حَتَّی الْآنَ؟

ترجمه: پس چطور تا حالا تو را ندیدم؟

– عَجیبٌ. ما مِهنَةُ أَبیكِ؟

ترجمه: عجیب است. شغل پدر تو چیست؟

 

– هوَ مُهَندِسٌ.

ترجمه: او مهندس است.

– هَلْ تَأتینَ إلَی بَیتِنا؟

ترجمه: آیا به خانه ما می‌آیی؟

 

– بِکُلِّ سُرورٍ.

ترجمه: با کمالِ میل.

– مَتَی؟

ترجمه: چه زمانی؟

 

– بَعدَما یَسمَحُ لی والِدی وَ تَقبَلُ والِدَتی.

ترجمه: پس از این‌که پدرم به من اجازه داد و مادرم پذیرفت.

– وَ هَلْ یَأْتی أَبوكِ؟ وَ هَلْ تَأْتی أُمُّكِ؟

ترجمه: و آیا پدرت می‌آید؟ و آیا مادرت می‌آید؟

 

– إِنْ شاءَ اللّهُ. سَأَسْأَلُهُما.

ترجمه: اگر خداوند بخواهد، از آن‌دو خواهم پرسید.

 

اَلْغَریبُ مَنْ لَیْسَ لَهُ حَبیبٌ.

ترجمه: غریب کسی است که دوستی ندارد.

 

فعل مضارع (۴) صفحه ۶

عربی 8 درس 5

فنّ ترجمه صفحه ۶۶

اکنون این جمله‌ها را ترجمه کنید.

«مَا ظَلَمْناهُمْ وَلَٰکِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ»

ترجمه: «ما به ایشان ستم نکردیم بلکه آنها بر خودشان ستم کردند».

ما ذٰلِكَ الشَّیءُ فی یَدِكَ؟

ترجمه: آن چیز در دست تو چیست؟

 

اَلتَّمارین صفحه ۶۷

(۱) اَلتَّمْرینُ الْأَوَّلُ:

با مراجعه به متن درس، پاسخِ درست کدام است؟

عربی 8 درس 5 تمرین 1

(۲) اَلتَّمْرینُ الثّانی: صفحه ۶۷

جمله‌های زیر را با توجه به تصویر ترجمه کنید.

عربی 8 درس 5 تمرین 2

(۳) اَلتَّمْرینُ الثّالِثُ: صفحه ۶۸

کدام قسمت با دیگر کلمه‌ها از نظر معنا و مفهوم ناهماهنگ است؟

عربی 8 درس 5 تمرین 3

(۴) اَلتَّمْرینُ الرّابِعُ: صفحه ۶۸

کلمات مترادف و متضاد را معلوم کنید. (≠ ꓿)

مِهْنَة شُغلْ

ترجمه: شغل

أَتی جاءَ

آمد

بَساتین حَدائِق

باغ‌ها

قادِم ماضی

آینده گذشته

بَیْع شِراء

ترجمه: فروش خرید

یَصْدُقُ یَکْذِبُ

راست می گوید دروغ می‌گوید

شاهَدَ رَأی

دید

لَیل نَهار

شب روز

طَیِّب جَیِّد

ترجمه: خوب

عاقِل جاهِل

دانا نادان

کَبیرصَغیر

بزرگ کوچک

سِعْر قِیمَة

قیمت، بها

 

(۵) اَلتَّمْرینُ الْخامِسُ: صفحه ۶۸

ترجمه کنید:

  1. اَلْجاهِلُ یَکْذِبُ وَالْعاقِلُ یَصْدُقُ

ترجمه: نادان دروغ می‌گوید و دانا راست می‌گوید.

  1. أَنَا ذَهَبْتُ أَمسِ و أَنتَ سَوْفَ تَذْهَبُ غَداً.

ترجمه: من دیروز رفتم و تو فردا خواهی رفت.

  1. یا زَمیلی، ما هٰذَا الْمِصباحُ؟ أَنا ما رَأَیْتُهُ مِن قَبْل.

ترجمه: ای هم‌کلاسی، این چراغ چیست؟ من قبلاً آن را ندیده بودم.

  1. أَنتِ رَجَعْتِ قَبْلَ ساعَةٍ و نَحنُ سَنَرْجِعُ بَعْدَ ساعَةٍ.

ترجمه: تو یک ساعت پیش برگشتی و ما یک ساعت دیگر برمی‌گردیم.

  1. والِدَتی سَتَطْبُخُ طَعاماً لَذیذاً وَ نَحنُ سَوْفَ نَأْکُلُهُ.

ترجمه: مادرم غذایی خوشمزه خواهد پخت و ما آن را خواهیم خورد.

 

کَنْزُ الْحِکْمَةِ صفحه ۶۹

بخوانید و ترجمه کنید.

  1. اَلْعُلَماءُ مَصابیحُ الْأَرْضِ.

ترجمه: دانشمندان چراغ‌های زمین هستند.

  1. اَلْعِلْمُ خَزائِنُ وَ مِفْتاحُهَا السُّؤالُ.

ترجمه: دانش گنجینه است و کلید آن پرسش است.

  1. إنَّ الْعِلْمَ حَیاةُ الْقُلوبِ وَ نورُ الْأَبصارِ.

ترجمه: به‌درستی که دانش زندگی قلب‌ها و روشنی چشم‌هاست.

  1. أَعلَمُ النّاسِ، مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النّاسِ إلی عِلْمِهِ.

ترجمه: داناترین مردم، کسی است که دانش مردم را به دانش خود بیافزاید.

  1. اَلْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمالِ. اَلْعِلْمُ یَحْرُسُكَ وَ أنتَ تَحْرُسُ الْمالَ.

ترجمه: دانش بهتر از ثروت است. دانش تو را نگهبانی می‌کند و تو از ثروت نگهبانی می‌کنی.

 

اَلْأَربَعینیّات صفحه ۷۰

أَسعارُ النُّقودِ فِی الْعَتَباتِ الْمُقَدَّسَةِ

ترجمه: بهای ارز در عتبات عالیات

– أرُیدُ تَصریفَ نقُودی إلیَ الدّینارِ.

ترجمه: می‌خواهم پولم را به دینار تبدیل کنم.

 

– کَیفَ تَصریفُ النُّقودِ؟

ترجمه: چگونه است تبدیل پول؟

 

– هَلِ اَلْأَسَعارُ فی کُلِّ السّوقِ واحِدَةٌ؟

ترجمه: آیا قیمت‌ها در همه بازار یکسان است؟

 

– جَولَةٌ صَغیرَةٌ فی سوقِ الصَّرّافینَ؛ ثُمَّ أَرجِعُ.

ترجمه: گردش کوتاهی در بازار صراف‌ها می‌کنم؛ سپس برمی‌گردم.

 

بعَدَ دقَائقِ

ترجمه: بعد از چند دقیقه

 

– رَجَعتُ عِندَكَ یا أَخی.

ترجمه: بازگشتم نزد شما برادرم.

 

 

– عِندی تومان

ترجمه: تومان دارم.

 

– أهَلاً بِكَ، یا زائِرُ.

ترجمه: خوش آمدید، ای زائر

 

– اَلْأَسَعارُ مَکتوبَةٌ علَیٰ هٰذِه اللَّوحَةِ.

ترجمه: قیمت‌ها روی این تابلو نوشته شده است.

 

– باِلتَّأکیدِ، اَلْأَسَعارُ ثابِتَةٌ.

ترجمه: البته، قیمت‌ها ثابت است.

 

– لا بأَسَ؛ أنَتَ حُرٌّ. أناَ فی خِدمَةِ الزُّوّارِ.

ترجمه: اشکالی ندارد؛ شما آزادی. من در خدمت زائران هستم.

 

 

 

 

– أنَاَ فی خِدمَتِكَ. ماذا عِندَكَ؟ یورو أَمْ تومان؟

ترجمه: در خدمت شما هستم. چه چیزی نزد شماست؟ یورو یا تومان؟

 

– سَأقَولُ لَكَ مِقدارَ التَّصریفِ.

ترجمه: به شما خواهم گفت مقدار مبادله را.

 

source

توسط expressjs.ir