1
فوتوفن امروز رکوردی از جام جهانی را برجسته میکند. این هفته، به دوران خارقالعاده هلموت شون میپردازیم؛ مربیای که بیش از هر مربی دیگری در مراحل نهایی این رقابتها روی نیمکت حضور داشته است.
ورود به کانون توجهات
هلموت شون به کانون توجه عادت داشت، اما این بار شرایط متفاوت بود. در ردیف جلوی یک سالن تاریک، نور روی او افتاده بود. سرمربی کهنهکار تیم ملی آلمان غربی، با دستانی در هم گرهخورده و حالتی بین شگفتی و سردرگمی نشسته بود.
در کنارش، همسرش آنلیس حضور داشت که به نظر میرسید حتی کمتر از او متوجه ماجرا است. در همین حین، اودو یورگنس، خواننده معروف اتریشی و برنده مسابقه یوروویژن ۱۹۶۶، با اجرای احساسی خود این زوج را مورد خطاب قرار داده بود.
چند هفته پیش، شون سرانجام پس از ۱۴ سال هدایت تیم ملی، کلاه معروف خود را کنار گذاشته بود. اکنون، یورگنس با ترانهای احساسی در حضور جمعیت گستردهای از تماشاگران، از این مربی بزرگ تقدیر میکرد:
“تو را بارها و بارها کنار زمین دیدهایم، اما به زودی کسی دیگر جای تو خواهد نشست. مردی با کلاه به خانه بازمیگردد و احترام ما را نیز با خود میبرد.”
پایان یک دوران درخشان
آن شب، تشویقها بیوقفه بود و کاملاً هم شایسته. چرا که این مربی متولد درسدن، تیم ملی آلمان غربی را در چهار دوره متوالی جام جهانی هدایت کرده بود. سفری از انگلستان تا مکزیک، سپس در خاک آلمان و در نهایت آرژانتین، که با ثبت ۲۵ بازی و ۱۶ پیروزی به پایان رسید—دو رکوردی که هنوز هم بینظیر هستند.
اما این مسیر میتوانست کاملاً متفاوت باشد. پس از هشت سال کار تحت نظر سپ هربرگر، اسطوره مربیگری آلمان، شون در نوامبر ۱۹۶۴ جانشین او شد. اما تساوی متزلزل مقابل سوئد در مقدماتی جام جهانی ۱۹۶۶ و سه شکست در چهار بازی دوستانه، باعث شد که مردم و رسانههای آلمان نسبت به او بدبین شوند. تیم برای صعود به جام جهانی، نیاز به پیروزی در دیدار برگشت مقابل سوئد داشت. در آن بازی، شون دست به قماری بزرگ زد و اووه زیلر را که از مصدومیت رنج میبرد، در ترکیب قرار داد. زیلر نیز پاسخ این اعتماد را با زدن گل صعود داد.
از آنجا بود که دوران طلایی “مرد قدبلند” آغاز شد. تیم او در جام جهانی ۱۹۶۶ صدرنشین گروه شد، اروگوئه را در هم کوبید، شوروی را شکست داد و در فینال، در یک بازی کلاسیک در ومبلی، مغلوب میزبان شد.
انتقام در جام جهانی ۱۹۷۰
چهار سال بعد، آلمان غربی در مرحله یکچهارم نهایی مکزیک ۱۹۷۰، انتقام خود را از انگلیس گرفت. اما در نیمهنهایی، در دیداری که به “بازی قرن” معروف شد، برابر ایتالیا شکست خورد.
با نزدیک شدن به جام جهانی ۱۹۷۴ که در خاک آلمان برگزار میشد، فشارها بر شون به اوج رسید. او در یک کارزار رسانهای گسترده، سعی کرد توجه و فشار را از تیمش دور کند. تیمی که همچنان شامل بازیکنانی مانند سپ مایر، فرانتس بکنباوئر، یوپ هاینکس و گرد مولر بود، که همگی در اوج یا در آستانه پایان دوران فوتبال خود قرار داشتند.
همانطور که شون روزی گفت:
“مشکل مربیان تیمهای ملی این نیست که به بازیکنان بزرگ وابسته میشوند، بلکه این بازیکنان بزرگ هستند که به مربیان خود چسبیدهاند.”
افتخار در خانه
تنها لغزش تیم او در مراحل گروهی، شکست ۱-۰ برابر آلمان شرقی بود. اما تیم او به فینال رسید، جایی که در مقابل تیم قدرتمند هلند قرار گرفتند. در آن بازی، بزرگان تیم او درخشش خود را نشان دادند و مولر گل پیروزی را در آخرین بازی ملی خود به ثمر رساند.
شون که به ۶۰ سالگی نزدیک میشد، پس از این قهرمانی از او پرسیدند که آیا این آخرین حضورش در جام جهانی خواهد بود؟ او پاسخ داد:
“من به آینده فکر نمیکنم، فقط به بازی بعدی فکر میکنم.”
و اینگونه شد که آلمان غربی، با “مرد قدبلند” در راس کادر فنی، پا به جام جهانی ۱۹۷۸ در آرژانتین گذاشت.
پایانی تلخ در آرژانتین
با این حال، شون میدانست که دوران او رو به پایان است. پیش از تورنمنت، او به سختیهای روزافزون فوتبال اشاره کرده بود:
“جامهای جهانی ۱۹۵۸ و ۱۹۶۲ در مقایسه با حالا، مثل یک مهمانی در باغ بودند. فشارها در هر دوره بیشتر میشود. در ۱۹۶۶ فوقالعاده بود، در ۱۹۷۰ بدتر شد، در ۱۹۷۴ وحشتناک بود، و حالا دیگر از کنترل خارج شده است. در تقریباً همه کشورها، فوتبال محبوبترین ورزش است و رسانهها آن را به تودهها میرسانند. فوتبال امروز تقریباً به یک جنگ تبدیل شده است.”
آلمان غربی در مرحله اول، دو تساوی بدون گل مقابل لهستان و تونس داشت و بهسختی به دور دوم صعود کرد. اما در مرحله بعد، تساویهای ناامیدکننده مقابل ایتالیا و هلند، و سپس شکست برابر اتریش، آنها را از مسیر دفاع از عنوان قهرمانی خارج کرد.
لحظه خداحافظی
بنابراین، تعجبی نداشت که “مردی با کلاه” در پایان آن دیدار، از مربیگری کنارهگیری کند. حرفهای که با پیروزی برابر سوئیس در ۱۹۶۶ در شفیلد آغاز شده بود، ۱۲ سال بعد در کوردوبا، با شکستی تلخ برابر اتریش به پایان رسید.
شاید وقتی که برای آخرین بار به سالن کنسرت بازگشت و ترانه خداحافظی یورگنس را شنید، به این دوران درخشان فکر میکرد:
“زمانی طولانی گذشت و اکنون همهچیز به پایان رسیده است. ما همه متأسفیم. دوران مرد قدبلند تمام شد. مردی با کلاه به خانه بازمیگردد.”
source