«سورئالیسم» یا «فراواقعگرایی» نام یکی از سبکهای نقاشی است که در آن هنرمند دنیایی را به تصویر میکشد که فراتر از واقعیت زندگی روزمره است. کاوش در ناخودآگاه، کنار زدن منطق، کنار هم قرار گرفتن اشیا با شکلهای عجیب و غریب و بازی با مفاهیمی مانند فضا و زمان، ازجمله اصول نقاشی سورئال است. اگر دنیایی با ساعتهای آب شده، موجودات ترکیبی و مرز نامشخص بین واقعیت و خیال برایتان جالب است، نقاشی سورئالیسم و نمونههای آن شما را جذب خواهد کرد. در این مطلب از مجله فرادرس یاد میگیریم نقاشی سورئالیسم چیست و با اصول و ویژگیهای آن آشنا میشویم. در گام بعدی، با توضیح تفاوت بین رئال و سورئال، معروفترین آثار سورئالیسم و تاریخچه این جنبش هنری و نقش سورئالیسم در روانشناسی را بهطور کامل مرور میکنیم.
سبک نقاشی سورئالیسم چیست؟
«سورئالیسم» یا «فراواقعگرایی» (Surrealism)، نام یک جنبش ادبی و هنری مدرن است که در سال ۱۹۲۴ با الهام از آموزههای زیگموند فروید درباره ناخودآگاه و آثار سبک دادائیسم توسط آندره برتون، شاعر و نویسنده فرانسوی شکل گرفت. این جنبش که نخستین بار با نگارش مانیفست سورئالیسم به راه افتاد، واکنشی به عقلگرایی حاکم بر فرهنگ و سیاست اروپا پس از جنگ جهانی اول بود که میلیونها نفر را در این کشورها به کام مرگ کشانده بود. در نقاشی سورئالیسم که بیشتر از سایر اقسام هنر تحتتاثیر این جنبش قرار گرفت، هنرمندان به جای دنیای واقعی، دنیای رویاها، تخیلات و ناخودآگاه خود را به تصویر میکشیدند.
مهمترین اصول نقاشی سورئالیسم چیست؟
بر همین اساس، مهمترین اصول نقاشی سورئالیسم را میتوان بهصورت زیر بیان کرد:
- کاوش در ناخودآگاه و الهام گرفتن از رویاها و تخیلات
- کنار زدن منطق و عقلگرایی
- استفاده از ترکیبهای غیرمعمول و غیرعقلانی
- بازی با زمان و فضا و به چالش کشیدن قواعد مرسوم فیزیکی
- استفاده از نمادگرایی و معنای پنهان کلمات و موضوعات
- بهرهگیری از تکنیکهایی مانند طراحی خودکار و جسد نفیس
به نقاشی زیر که با نام «وضع بشر» (The Human Condition) شناخته میشود و اثری از «رنه مارگریت» (René Magritte) است، توجه کنید. او در این اثر، با تلفیق منظره واقعی و خیالی، مرز واقعیت و توهم را زیر سوال میبرد:
هدف اصلی جنبش سورئالیسم کنار زدن محدودیتهای منطقی و اجتماعی و کاوش در ناخودآگاه انسان بود و هنرمندانی چون سالوادور دالی، رنه مارگریت و خوآن میرو تلاش میکردند با خلق آثار عجیب و غیرمعمول مرزهای خلاقیت را گسترش دهند. برای آشنایی بیشتر با سبکهای نقاشی و جنبشهای هنری اثرگذار، فیلم آموزش سبک شناسی در ارتباط بصری از فرادرس را مشاهده کنید.
آثار و نقاشی های معروف سورئالیسم
قبل از از آنکه تکنیکها و ویژگیهای نقاشی سورئالیسم را دقیقتر بررسی کنیم، بهتر است با مشهورترین آثار سبک نقاشی سورئالیسم آشنا شویم تا به این ترتیب بهتر درک کنیم نقاشی سورئالیسم چیست و چطور آثار مربوط به آن را تحلیل و بررسی کرد.
۱. نقاشی سورئال «تداوم حافظه» اثر سالوادور دالی
نقاشی «تداوم حافظه» (Persistence of Memory | ۱۹۳۱) بهنوعی معروفترین نقاشی سورئال و امضای «سالوار دالی» (Salvador Dali)، نقاش فراواقعگرای اسپانیایی و نماد سبک سورئالیسم است. آنچه این نقاشی را تا این حد معروف کرده، نمای نمادین چند ساعت در حال ذوب شدن است. با اینکه چیزی حدود ۱۰۰ سال از خلق این نقاشی رنگروغن میگذرد، این نقاشی هنوز هم در فرهنگ عمومی و مدرن از شهرت بسیار زیادی برخوردار است. تصویر این نقاشی را در زیر مشاهده میکنید.
با کمی دقت به این نقاشی، به دنیای رویایی و عجیبوغریبی وارد میشوید که تلاقی سطوح نرم و سخت در آن جلبتوجه میکند. دالی به دنبال بیان چه چیزی است؟ آیا ما اسیر زمان هستیم و دفاعی در برابر آن نداریم؟ قطعا از نظر دالی، زمان میگذرد ولی خاطرات و آثاری از خود به جا میگذارد.
تحلیل نقاشی تداوم حافظه
اگر بخشهای مختلف این نقاشی را بهصورت زیر شمارهگذاری کنیم، میتوان هر بخش را بهصورت زیر تفسیر کرد:
- سه ساعت خمیر مانند که نماد زمان هستند که نسبی و در حال حرکت است. دقیقا همانطور که در رویاها، گذشته، حال و آینده ما وجود دارد. با کمی دقت متوجه میشوید که هر ساعت روی سطح متفاوتی قرار گرفته که نماینده این سه زمان مختلف است.
- ساعت نارنجی رنگ ذوب نمیشود. این ساعت تداعیکننده گذر زمان است چون برعکس روی سطح قرار گرفته و توسط مورچهها پوشانده شده است.
- مورچهها ساعت سوم را سخت احاطه و تسخیر کردهاند و نماد مرگ و فساد هستند. دالی این ارتباط را د ر کودکی و در زمانیکه مورچهها را روی بقایای یک خفاش مشاهده کرده بود، در ذهنش ایجاد کرده است.
- زمان میگذرد و سپری میشود. دالی این مفهوم را با یک حشره که روی ساعت بزرگتر نشسته، نشان میدهد.
- یک شی عجیب یا به بیان بهتر شخصیت نامفهوم روی زمین افتاده که ممکن است نماد خود نقاش یا دنیای درونی و طبیعت رویایی آن باشد.
- آینه برای نشان دادن ناپایداری رسم شده است چراکه هم واقعیت و هم خیالات را بازتاب میدهد.
- درخت زیتون که نماد حکمت و دانش است، خشک شده که این موضوع نمادی از گذشته است.
- ساحل خالی احتمالا نمادی از خلاء عاطفی دالی باشد.
- دریای درخشان نمادی از حافظه و واقعیت است. این درخشش در تضاد با زمینه تاریک نقاشی قرار میگیرد که میتواند یادآور جهان گیجکننده و خیالی باشد.
- کوهها ریشه در زمین دارند همانطور که ریشه در حافظه دالی دارند و به دوران کودکی او برمیگردند (در بخشی از نقاشی، منظره کاتالونیا، شهر زادگاه سالوادار دالی نقاشی شده است.)
- تخممرغ نیز نماد تولد و در نتیجه، تجدید حیات است.
۲. نقاشی «خیانت تصاویر» اثر رنه مارگریت
اثر مشهور بعدی، نقاشی «خیانت تصاویر» (The Treachery of Images | ۱۹۲۸) از رنه مارگریت، هنرمند سورئالیست مشهور بلژیکی است. این نقاشی سبک سورئالیسم برخلاف بقیه آثار این سبک، ظاهر بسیار سادهای است. همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید، یک پیپ بزرگ در میانه تابلو قرار گرفته و در زیر آن عبارت «این نقاشی یک پیپ نیست.» (Ceci n’est pas une pipe) به فرانسوی نوشته شده است.
این نقاشی سورئالیسم ساده متعلق به یک مجموعه مخصوص از مارگریت است که در همه آنها ترکیبی از تصاویر و کلمات به کار رفته است. هدف از این نقاشی ایجاد یک پارادوکس سهگانه از مفهوم قراردادی و معمول ارتباط بین اشیا، کلمات و تصاویر و بازی با آنها است. به عبارت سادهتر، این نقاشی، یک پیپ واقعی نیست و صرفا یک تصویر از آن است.
مارگریت یکی از منتقدان سرسخت عقلگرایی سرکوبگر طبقه مرفه جامعه بود و از روشهای مختلفی مانند نامگذاری اشتباه اشیا، تکرار، معکوس کردن اشیا یا پنهان کردن آنها در آثار خود برای ایجاد شک به دیدهها و واقعیت سوژه استفاده میکرد. به همین دلیل نقاشی خیانت تصاویر، در کنار تابلوی تداوم حافظه به یکی از نمادهای مهم این جنبش تبدیل شده است.
۳. نقاشی «پسر انسان» اثر رنه مارگریت
نقاشی «پسر انسان» (The Son of Man | ۱۹۴۶) یکی دیگر از نقاشیهای بسیار مشهور سورئالیستی است که خود مارگریت از آن بهعنوان یک «خودنگاره» (Self-portrait) یاد میکند. مردهایی با کلاههای لبهدار نمدی (کلاه بولر) از شخصیتهای رایج و تکراری در نقاشیهای مارگریت هستند ولی در این نقاشی که بارها و بارها در فرهنگ عامه مورد توجه قرار گرفته است، بهطور ویژهتر دیده میشود چراکه یک خودنگاره سورئال از خود هنرمند است که بخش بزرگی از چهره او توسط یک سیب سبز پوشانده است.
تصویر این نقاشی را در زیر مشاهده میکنید. طبق گفته خود مارگریت، همیشه هرچیزی که میبینیم، بخشی از واقعیت را پنهان میکند و ما همیشه کنجکاو هستیم بدانیم پشت ظاهر اشیا چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. این موضوع باعث نوعی کشمکش و کنجکاوی بین آنچه دیده میشود و آنچه پنهان است، میشود.
مرد یک پالتوی مشکی به تن دارد و پشت به یک دیوار کوتاه ایستاده است. در پسزمینه، دریا و آسمان ابری دیده میشود و اگر خوب به چهره مرد دقت کنید، میتوانید چشمان او را که به لبه سیب سبزرنگ خیره شده است، ببینید. نکته ظریف دیگر در مورد مرد این است که بازوی چپ خود را کمی به سمت آرنج خم کرده است. علاوه بر این موضوع، عبارت پسر انسان، به عیسی مسیح اشاره دارد که نوعی حس تعلیق و تنش در ذهن بیننده ایجاد میکند.
۴. نقاشی «پیکرههای تخممرغی» اثر بریجت بات تیچنور
نقاشی «پیکرههای تخممرغی» (Untitled | Egg Figures | ۱۹۶۶) از «بریجت بات تیچنور» (Bridget Bate Tichenor) شاید بهترین توصیف بصری این جمله معروف وینستون چرچیل که گفته بود «معمایی پیچیده در راز پوشیده در یک ابهام» باشد. در اغلب آثار تیچنور مانند این مورد، افراد و شخصیتهایی را میبینیم که چهره و بدن آنها توسط لباسهای آنها پوشانده شده است. اولین سوالی که پس از دیدن نقاشی پیکرههای تخممرغی به چشمتان میخورد، این است که آیا این شخصیتها انسان هستند؟ به نظر میرسد که باشند بهخصوص اگر به دستهایشان که از لباس بیرون آمده توجه کنیم.
تصویر این نقاشی را در زیر مشاهده میکنید:
البته ماسکی که چهره آنها را پوشانده و شکل بیضوی بدن نوعی شباهت به موجودات بیگانه را در ذهن بیننده تداعی میکنند و ما را در مورد انسان بودن آنها به شک میاندازد. محیطی هم که سوژهها در آن قرار گرفتهاند، مهر تاییدی بر این ادعای فرازمینی بودن این موجودات است. فضایی بیابانمانند که فقط یک سازه بلند شبیه چراغ خیابانی با چهار حباب روی آن قرار گرفته است. در مورد شخصیت جالب نقاش این اثر همین بس که او مدل کوکو شنل بود و برای مجله ووگ نیویورک کار میکرد. در دهه ۵۰ میلادی به مکزیکوسیتی رفت و شخصیتهای عجیب نقاشیهای او بازتابی از روابطی بودند که در مکزیک پیدا کرده بود.
تا این بخش یاد گرفتیم ۴ مورد از مهمترین نقاشی های سورئالیسم چیست و هرکدام به چه مفاهیمی اشاره میکنند. در ادامه، در مورد چند اثر دیگر میخوانیم.
۵. نقاشی «کارناوال هارلکوئین» اثر خوآن میرو
تابلوی نقاشی «کارناوال هارلکوئین» (Harlequin’s Carnival | ۱۹۲۵) یکی از آثار مشهور «خوآن میرو» (Joan Miro) هنرمند مشهور اسپانیایی قرن بیستم است که بهعنوان یکی از شاخصترین شخصیتهای هنر آوانگارد نیز شناخته میشود. شهرت خوآن میرو به استفاده از رنگهای درخشان و پررنگ، اشکال هندسی و تغییر پرسپکتیو عناصر و خلق عناصری ساده و انتزاعی است. منظور از هارلکوئین یا دلقکپوش، شخصیتی با چهره رنگ شده و لباسهای رنگی است که در نمایشها حضور دارد.
در این نقاشی که تصویر آن را در زیر مشاهده میکنید، تکههایی از بخشهای مختلف یک دلقک در یک صحنه کارناوال دیده میشود که با بهکارگیری پالت رنگهای اصلی در مقابل یک پسزمینه خاکستری قرار گرفتهاند. این اثر در حقیقت مثالی برای نمادگرایی و تداعی آزاد سبک سورئالیسم است که تلاش میکند با کنار هم قرار دادن عناصر جداگانه، یک قطعه منسجم را تشکیل دهد.
در گوشه سمت راست نقاشی نیز یک پنجره با کوه و خورشید با اشکال هندسی و انتزاعی دیده میشود. بسیاری از عناصر داخل نقاشی نیز بهصورت انسانگونه طراحی شدهاند و به نظر میرسد که در حال رقص هستند. این موضوع ماهیت غیرمنطقی و بیمعنی بودن صحنه را برجستهتر میکند.
۶. نقاشی «امپراطور اوبو» اثر ماکس ارنست
نقاشی «امپراطو اوبو» (Ubu Imperator | ۱۹۲۳) از «ماکس ارنست» (Max Ernst) هنرمند آلمانی فعال در سبکهای سورئالیسم و دادائیسم است. ماکس ارنست از مخالفان پروپاقرص هنر در شکل آکادمیک بود و از جنبشهایی که رویکرد افراد را نسبت به هنر متحول کند، استقبال میکرد. نقاشی امپراطور اوبو که تصویر آن را در زیر مشاهده میکنید، با الهام از اجرای تئاتر ابزورد آلفرد ژاری به نام شاه اوبو خلق شده است. ارنست تلاش کرده است قدرت سرکوبگر را به شیوهای کنایهآمیز و تمسخرآمیز به تصویر بکشد.
همانطور که مشاهده میکنید امپراطور در یک منظره خالی به شکل یک فرفره انساننما نمایش داده شده است. امپراطور یک زره قرمز پوشیده است و دستان انسانی او حالتی از تعجب را نشان میدهند. فرفره نماد تعادل ناپایدار و تداعیگر این موضوع است که اقتدار میتواند در هر لحظه سرنگون شود. این عناصر گوناگون در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند تا یک تصویر مضحک و هولناک از قدرت ایجاد کنند.
۷. نقاشی «سه شهر دیدم» اثر کی سیج
نقاشی «سه شهر دیدم» (I Saw Three Cities | ۱۹۴۴) اثر «کی سیج» (Kay Sage) هنرمند سورئالیست آمریکایی است که فضایی وهمآور و شبحگونه را در آن به تصویر کشیده است. مهمترین ویژگی و وجه تمایز آثار کیج سیج با دیگر هنرمندان زن سورئالیسم، نفودناپذیری، تاریکی و ایدههای هیچانگاری (نیهیلیسم) است که در همه آثار او ازجمله این مورد کاملا مشخص است.
در نقاشی «سه شهر دیدم» که تصویر آن را در زیر مشاهده میکنید، او از نمای سیال پردهها که یادآور زیباییشناسی یونان باستان است در کنار اشکال هندسی لبهدار و تیز استفاده کرده است تا از تضاد بین آنها برای اشاره به تنش بین هنر مدرن و کلاسیک بهره ببرد.
۸. نقاشی «آواز عشق» اثر جورجو د کیریکو
نقاشی «آواز عشق» (The Song of Love | ۱۹۱۴) یکی از آثار معروف نقاش ایتالیایی «جورجو د کیریکو» (Giorgio de Chirico) است که بهعنوان یکی از پیشگامان سبک نقاشی سورئالیسم محسوب میشود. این نقاش در محفل سورئالیستهای پاریسی بسیار مورد تحسین قرار میگرفت. تابلوی آواز عشق که ۱۰ سال پیش از انتشار مانیفست سورئالیسم توسط آندره برتونت خلق شده است، یکی از نمونههای اولیه نقاشی سورئالیستی به شمار میرود.
همجواری عجیب اشیای نامرتبط در کنار یکدیگر مانند یک دستکش جراحی غولپیکر، یک سردیس یونانی سفیدرنگ و یک توپ پلاستیکی سبزرنگ روی زمین معجون رازآمیزی ساخته که چون در آن زمان هنوز اصطلاح سورئالیسم برای این سبک هنری به کار نمیرفت، آثار جورجو بیشتر بهعنوان نقاشیهای متافیزیکی شناخته میشدند.
تا این بخش یاد گرفتیم چند نقاشی سورئالیسم مشهور دیگر چیست و هرکدام چه ویژگیهایی دارند. در ادامه، در مورد چند اثر دیگر میخوانیم.
۹. نقاشی «خوراک آسمانی» اثر رمدیوس وارو
در نقاشی «خوراک آسمانی» (Celestial Pablum | ۱۹۵۸) که اثر «رمدیوس وارو» (Remedios Varo) هنرمند سورئالیست اسپانیایی است که عقاید فمینیستی و آنارشیستی را در آثار خود تلفیق کرده است. وارو به شکل عجیبی به مفاهیم باستانی، عرفانی و نقش زنان در اجتماع و فرهنگ علاقهمند بود. در نقاشی خوراک آسمانی، زن جوانی را میبینیم که در یک برج قرون وسطایی روی یک صندلی نشسته است. یک ماه که او نیز در قفس گرفتار شده است در کنار زن قرار گرفته است.
زن با دستگاه عجیبی در حال کار کردن و احتمالا تولید نوعی غذاست و با قاشقی که در دست دارد، به ماه غذا میدهد. ماه بهطور سنتی نماد باروری و مادری در فرهنگهای مختلف بوده است و وارو در تلاش است نقشهای از پیشتعیینشده اجتماع و نگاههای کلیشهای را نسبت به زنان نقد کند. علاوه بر آن، بسیاری از آثار وارو به کیهان مرتبط هستند چراکه اون باور داشت هنر و علم عمیقا با یکدیگر مرتبط هستند.
۱۰. نقاشی «تقسیمپذیری بیکران» اثر ایو تانگی
در نقاشی رنگروغن «تقسیمپذیری بیکران» (Indefinite Divisibility | ۱۹۴۲) اثر «ایو تانگی» (Yves Tanguy)، نقاش فرانسوی، گروهی از اشیای معمولی و روزمره دیده میشود. اشیای بهگونهای کنار هم چیده شدهاند تا شبیه به یک سه پایه هنری به نظر برسند. تانگی از مفهوم «جریان سیال ذهن» (Stream of Consciousness) برای خلق آثار خود بهره میگرفته است. بر اساس یکی از گفتههای این هنرمند، «نقاشی مقابل چشمانم پیشرفت میکند و همزمان با جلو رفتن، شگفتیهایی را پیش چشمانم آشکار میکند.»
نقاشیهای تانگی بیشتر از آنکه به دنبال توضیح مفاهیم باشند، با قصد برانگیختن احساسات مخاطبان رسم میشدهاند. جالب است بدانید کی سیج همسر او بوده است و با اینکه این دو هنرمند مستقل از هم به خلق آثار هنری میپرداختهاند، شخصیت و فضای وهمآور و خاص آثارشان بیشک تاثیر متقابلی بر خلق آثارشان داشته است.
نقاشی سورئالیسم ایرانی
در پاسخ به این سوال که نمونههای نقاشی سورئالیسم ایرانی چیست، میتوان گفت جنبش سورئالیسم در ایران نیز با الهام از مسائل فرهنگی، تاریخی و اجتماعی شکل منحصربهفردی به خود گرفته است و از اواسط قرن بیستم میتوانیم نقاشی های سورئالیستی ایرانی را بین آثار مشهور مشاهده کنیم. در مواردی، جنبش سقاخانه را در ایران با جنبش سورئالیسم هماهنگ میدانند چراکه در آن هنرمندان تلاش کردند شیوههای هنری مدرن را در کنار عناصر سنتی ایرانی به چالش بکشند.
امینالله رضایی، شاعر، نقاش و طراح ایرانی، بهعنوان پدر نقاشی سورئالیسم در ایران شناخته میشود زیرا اولین کسی بود که با نمادگرایی و تحریف شکلهای انسانی و حیوانی مضامین سیاسی و اجتماعی را بازگو میکرد و سورئالیسم را به هنر ایران وارد کرد.
مهمترین ویژگی های نقاشی سورئالیسم چیست؟
در توضیح اینکه نقاشی سورئالیسم چیست، به این نکته اشاره کردیم که سورئالیسم عمدتا بهدلیل کاوش در ذهن ناخودآگاه و ترکیب تصاویر رویایی با واقعیت شناخته میشود. بر همین اساس، مهمترین اصول نقاشی سورئالیسم را میتوان بهصورت زیر بیان کرد:
- کاوش در ناخودآگاه: سورئالیسم بهدنبال آزادسازی قدرت ذهن ناخودآگاه است و هنرمندان تلاش میکنند بدون کنترل افکار، احساسات و ایدههای خود را روی بوم نقاشی بیاورند. به این مفهوم، خودکارسازی (اتوماسیون) گفته میشود که در آن آثار هنری بهصورت خودجوش و بدون سانسور و دور از فرآیندهای ذهنی آگاهانه، احساسات و تراوشات ذهنی خود را رسم میکنند.
- خلق تصاویر رویایی: در اغلب آثار سورئالیستی، صحنههایی رویاگونه میبینیم که درک متعارف ما از واقعیت اشیا، مکانها و موقعیتها را به چالش میکشند. هدف از خلق این صحنهها، به نمایش در آوردن جنبههای عجیبوغریب و غیرمنطقی رویاها و بازتاب پیچیدههای احساسات و خواستههای انسانی با الهام از نظریههای روانکاوی زیگموند فروید است.
- به چالش کشیدن عقلگرایی: جنبش سورئالیسم بهعنوان واکنشی علیه عقلگرایی و هنجارهای سنتی شکل گرفت چراکه سورئالیستها معتقد بودند که ذهن منطقی، تخیل و خلاقیت را سرکوب میکند. بسیاری از آثار سورئالیستی تابوها و مسائل جنسی را بهصورت بیپرده عنوان میکردند تا به زعم خود بیان هنری را از محدودیتهای اجتماعی و سنتی آزاد کنند.
- ترکیب غیرمنتظره عناصر نامرتبط: در بسیاری از آثار سورئالیستی میتوانیم ترکیب و همجواری غیرمنتظره عناصر و اشکال نامرتبط و ناهمگون را در کنار هم ببینیم. این حس تضاد و عدم ارتباط، نوعی سردرگمی در ذهن مخاطب ایجاد میکند تا تشویق شوند ارتباط ناخودآگاه بین اشیا و موضوعات مختلف را درک کنند.
- نقد شرایط سیاسی و اجتماعی: انواع مختلف هنر همیشه مرجعی برای مشارکت در فعالیتهای سیاسی بودهاند و سورئالیسم نیز از این قاعده جدا نیست. نقاشی سورئالیستی ابزاری برای به چالش کشیدن رویکردهای سیاسی و ترویج آزادی بوده است و روحیه انقلابی این جنبش همیشه برای آزادی هنری در تلاش بوده است.
- استفاده از تکنیکهای هنری متنوع: تکنیکهایی مانند طراحی خودکار (رسم خودانگیخته و بدون فکر)، کلاژ (تکه چسبانی)، فروتاژ (مالش بافت رنگ) و گراتاژ (خراشیدن رنگ) و جسد نفیس (رسم بخشهای مختلف اثر توسط هنرمندان مختلف) در نقاشی سورئالیسم امکان کاوش در فرم و بافت رنگ را فراهم میکردند.
- نمادگرایی: در اغلب آثار سورئالیستی نمادگرایی بیداد میکند و هنرمندان از سمبلهای متعددی برای انتقال ایدهها و احساسات پیچیده استفاده میکنند. این نمادها ممکن است برخاسته از تجربه شخصی هنرمند یا کاوشهای روانشناختی او باشند و بتوان آنها را به شکلهای مختلفی تفسیر کرد. این موضوع باعث میشود اشیا معانی مختلفی در نقاشیهای سورئالیستی پیدا کنند و مخاطب بتواند در چند سطح با آنها تعامل برقرار کند.
- الهام گرفتن از عناصر فرهنگی مختلف: سورئالیسم از عرفان، فرهنگهای باستانی و هنرهای بومی الهام میگرفت. این رویکرد به هنرمندان اجازه میداد واقعیتهای جایگزین فراتر از مفاهیم و پیشفرضهای غربی را تصور کنند و آثاری عمیقتر و غنیتر خلق کنند.
در ادامه، مشهورترین آثار سورئالیسم را بررسی میکنیم تا بهترین درک کنید مفهوم اصول و اهداف نقاشی سورئالیسم چیست و هنرمندان چگونه آنها را در عمل به کار میگرفتهاند. در فیلم آموزش رایگان انواع سبکها و تکنیکهای نقاشی با بررسی نمونه آثار از فرادرس، ویژگیهای هر سبک بررسی شدهاند که پیشنهاد میکنیم حتما آنها را ببینید.
در مطلب زیر از مجله فرادرس نیز در مورد سبکهای مهم نقاشی به طور کامل توضیح داده شده است:
آشنایی با مکاتب و سبکهای هنری با فرادرس
در بخشهای قبلی، بهطور کامل یاد گرفتیم نقاشی سورئالیسم چیست و چه آثار مشهوری در این سبک خلق شدهاند. هنر بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای ابراز خلاقیت و بیان احساسات و ایدههای انسانی، همواره در حال تحول و تکامل بوده است. برای آشنایی با سبکهای نقاشی و جنبشهای هنری مهم، بهتر است ابتدا تاریخ هنر را مطالعه کنید که مفاهیم اساسی و داستان شکلگیری جنبشهای بزرگ مانند رنسانس، باروک، نئوکلاسیسم، رمانتیسیسم و مدرنیسم را بیان میکنند.
در گام بعدی، بهتر است با دیگر سبکهای ارتباط بصری نوآورانهتر مانند امپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم، سورئالیسم، کوبیسم و … آشنا شوید تا تحولات هر حوزه و تغییر دیدگاه هنرمندان در طی رویدادهای مختلف هنری را درک کنید. افزون بر این، مطالعه و تحلیل آثار هنرمندان برجسته مانند داوینچی، «ونسان ونگوگ» (Vincent VanGogh)، پیکاسو و دالی و فلسفه وجودی هر مکتب باعث میشود دید عمیقتری از فرهنگ آن دوران پیدا کنید. در این مسیر، پیشنهاد میکنیم از ویدیوها و فیلمهای آموزشی حوزه هنر فرادرس کمک بگیرید که با زبانی ساده و روان، مفاهیم و تکنیکهای هنری را بیان میکنند.
در فهرست زیر، به نام چند فیلم آموزشی مرتبط با سبکهای هنری اشاره کردهایم که بسیاری از آنها کاملا رایگان هستند:
آموزشهای زیر نیز مرتبط با طراحی و نقاشی با ابزارهای مختلف هستند:
البته آموزشهای هنر فرادرس فقط به تاریخ و سبکهای هنری محدود نیستند و آموزشهای متعددی نیز در زمینه تکنیکهای نقاشی، طراحی، عکاسی و … منتشر شده است. برای دسترسی به این فیلمهای آموزشی پیشنهاد میکنیم به صفحات زیر مراجعه کنید:
در بخشهای قبلی به این نکته اشاره کردیم که مهمترین ویژگیهای نقاشیهای سورئالیسم، کاوش در ذهن ناخودآگاه، تصاویر رویاگونه و همجواری غیرمنتظره اشیایی است که هیچگونه ارتباطی با هم ندارند. در بخش معرفی آثار نحوه استفاده از این اصول را بررسی کردیم و در بخش بعدی، قرار است آنها را از دیدگاه تکنیکها و رنگهای بهکاررفته در نقاشی سورئالیسم بررسی کنیم.
مشهورترین نقاشان سورئالیسم چه کسانی هستند؟
اینکه بدانیم نقاشی سورئالیسم چیست بهتنهایی کافی نیست و شناخت شاخصترین هنرمندان نقاشی سورئالیسم در تحلیل بهتر آثار این سبک اثرگذار نقاشی به ما کمک زیادی میکند. در جدول زیر، تلاش کردهایم چند نام مهم را با مشخصههای اصلی هر هنرمند ذکر کنیم.
نام هنرمند | تصویر هنرمند | خصوصیات |
«سالوادور دالی» (۱۹۰۴-۱۹۸۹) |
|
نقاش اسپانیایی برجسته سورئالیسم، مشهور به رفتارهای جسورانه و طراحی رویاها و توهمات، که بعدها از این جنبش اخراج شد. |
«ماکس ارنست» (۱۸۹۱-۱۹۷۶) |
|
هنرمند آلمانی، پیشگام سورئالیسم و برخاسته از دادا، با علاقه به تکنیکهای خلاقانه مانند طراحی خودکار، کلاژ و فروتاژ. |
«پاول کله» (۱۸۷۹-۱۹۴۰) |
|
نقاش آلمانی-سوئیسی، متأثر از موسیقی و نمادها، با آثار برجسته در اکسپرسیونیسم و مهارت در طراحی خودکار. |
«رنه مارگریت» (۱۸۹۸-۱۹۶۷) |
|
هنرمند بلژیکی سورئالیسم، مشهور به صحنههای خیالی واقعگرایانه، ترکیب اشیای نامرتبط و نمادها برای ایجاد شگفتی و ایهام. |
«خوآن میرو» (۱۸۹۳-۱۹۸۳) |
|
مجسمهساز و نقاش اسپانیایی، خالق اشکال بیومورفیک با تخیل آزاد و رنگهای زنده. |
«پابلو پیکاسو» (۱۸۸۱-۱۹۷۳) |
|
مجسمهساز و نقاش اسپانیایی، خالق اشکال بیومورفیک با طراحی خودکار، آثار زنده با رنگهای روشن و نمادهای شخصی. |
«کی سیج» (۱۸۹۸-۱۹۶۳) |
|
مجسمهساز و نقاش اسپانیایی، خالق اشکال بیومورفیک با طراحی خودکار، آثار زنده با رنگهای روشن و نمادهای شخصی. |
«فریدا کالو» (۱۹۰۷-۱۹۵۴) |
|
هنرمند مکزیکی مشهور، خالق خودنگارههای مرتبط با سورئالیسم و رئالیسم جادویی. |
با مشاهده فیلم آموزش سبک شناسی در ارتباط بصری از فرادرس میتوانید اطلاعات کاملی در مورد انواع سبکهای نقاشی به دست بیاورید و با مشهورترین هنرمندان و نمونههای هرکدام بهخوبی آشنا شوید. لینک این آموزش را برای دسترسی بهتر شما قبل از جدول قرار دادهایم.
تکنیکهای نقاشی سورئالیسم چیست؟
سبکهای هنری را میتوان از جنبههای مختلفی نظیر تکنیکهای بهکاررفته توسط هنرمندان و کاربرد رنگها نیز بررسی کرد. در نقاشیهای سورئالیستی از چند تکنیک کلیدی برای اثرگذاری بیشتر روی ذهن مخاطب استفاده میشود که در فهرست زیر به آنها اشاره کردهایم:
- «طراحی خودکار» (Automatic Drawing): در این تکنیک، هنرمند خلق اثر هنری را بدون کنترل آگاهانه یا تفکر در مورد منطقی بودن تراوشات ذهنی خود انجام میدهد. در بیانی سادهتر، نقاش دستهای خود را آزادانه روی کاغذ رها میکند تا با دسترسی به ناخودآگاه، تصاویری فیالبداهه و بدون سانسور برای نمایش افکار و احساسات پنهان او ایجاد شوند.
- «جسد نفیس» (Exquisite Corpse): در این تکنیک طراحی اشتراکی، چندین هنرمند بخشهای مختلف یک اثر هنری را بدون مشاهده بخشهای قبلی، به آن اضافه میکنند. نتیجه اغلب تصاویری غیرمنتظره و عجیب است که ناخودآگاه جمعی را به تصویر میکشد. شروع این تکنیک از بازی با کلمات بود و بعد به فرم تصویری تبدیل شد.
- «برگردان» یا «دکالکومانیا» (Decalcomania): این تکنیک بهصورت فشردن لایههای رنگ بین دو سطح و سپس جدا کردن آنها از یکدیگر انجام میشود که در نتیجه آن یک بافت تصادفی روی سطوح شکل میگیرد. ایجاد ترکیبها و الگوهای غیرمنتظره در خروجی این تکنیک، نشاندهنده علاوه سورئالیستها به تصادف و خودانگیختگی است. مکس ارنست از این تکنیک در آثار خود استفاده زیادی میکرد. با مشاهده تصویر زیر بهتر درک میکنید کاربرد این تکنیک در نقاشی سورئالیسم چیست:
- «کلاژ» (Collage): در این تکنیک، هنرمند با جمعآوری مواد مختلف مانند عکسها، برشهای مجله و اشیای مختلف و کنار هم قرار دادن آنها برای ساخت یک اثر هنری منسجم استفاده میکند. جذابیت این روش برای سورئالیستها در ترکیب عناصر نامرتبط با یکدیگر برای ایجاد معانی جدید و دیالوگهای خلاقانه است.
- «فوماژ» (Fumage): در این روش، از دود برای خلق تصاویر روی سطوح استفاده میشود. هنرمند بوم نقاشی را روی شعلههایی مانند شعله شمع نگه میدارد و از دوده آن برای ایجاد شکلها و الگوها کمک میگیرد. تاکید بر نقش شانس در خلق آثار هنری و انتظار نتایج غیرمنتظره که میتواند با تفسیرهای روانشناختی همراه شود، از مزایای این روش است.
- «فروتاژ» (Frottage): در این تکنیک، کاغذ را روی یک سطح دارای بافت (مانند دیوار یا چوب) قرار میدهند و با مداد یا وسیلهای دیگر روی آن میکشند. به این ترتیب، نقشها و طرحهای بافت زیرین، روی کاغذ نقش میبندد. به این ترتیب، هنرمندان با به کارگیری رابطه بین تصویر و بافت، از شانس نیز برای خلق آثار خود استفاده میکنند.
- «گراتاژ» (Grattage): در این روش که توسط مکس ارنست توسعه داده شد، رنگهای خشک شده از سطح بوم خراشیده میشوند تا بافتها و رنگهای زیرین آشکار شوند. هنرمندان با این کار میتوانستند به ناخودآگاه خود دسترسی پیدا کرده و تصاویر پنهان و احساسات نهفته خود را از طریق الگوهای غیرقابلپیشبینی کشف کنند.
- «تکنیک پارانویا-انتقادی» (Paranoiac-critical Method): در این روش که توسط سالوادور دالی ابداع شد، هنرمند سورئالیست با ایجاد حالات چندگانه و انتقادی تلاش میکردند درک بیننده را به چالش بکشند. ایجاد توهمات بصری و تصاویر مبهم با استفاده از این تکنیک باعث میشده است بیننده در مورد ماهیت اثر به تفکر عمیقتر وادار شود. به تصویر زیر دقت کنید تا بهتر درک کنید کاربرد این تکنیک در نقاشی سورئالیسم چیست:
آشنایی با این تکنیکها به شما کمک میکند انواع نقاشی سورئالیسم را بهتر از یکدیگر تشخیص دهید و نشانههای نقاشی سورئالیستی را در آنها بهتر تشخیص دهید.
تا این بخش از مطلب بهخوبی میدانیم نقاشی سورئالیسم چیست و اصول مهم آن کداماند. با توجه به اینکه در بخش معرفی آثار با اسامی بسیاری از هنرمندان این سبک آشنا شدهایم، در بخش بعدی، بهصورت خلاصه و در قالب معرفی مختصر، هنرمندان مشهور این سبک را در قارههای اروپا، آمریکا و آمریکای لاتین معرفی میکنیم.
جنبش سورئالیسم از کجا و توسط چه کسانی شکل گرفت؟
نقاشی سورئالیسم و به بیان دقیقتر، جنبش فراواقعگرایی تاریخچه بسیار جذابی دارد که ترکیبی از دو علم روانشناسی و فلسفه است. اغلب اینطور تصور میشود که برای پیدا کردن نقطه شروع این جنبش که در ابتدا ادبی بود و سپس وارد سیاست و بعد هنر نقاشی شد، باید حدود ۱۰۰ سال به عقب و سال ۱۹۲۴ برویم.
این تصور با اینکه درست است و دقیقا به نقطه شروع رسمی سورئالیسم بهعنوان یک جنبش هنری اشاره دارد، تصویر کامل و درستی از تاریخچه این نقاشی در اختیار ما قرار نمیدهد چون نقاشان سالها قبل و احتمالا بیآنکه بدانند از ویژگیهای سورئالیسم در آثار خود استفاده میکردند. اگر به تاریخ هنر علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش آشنایی با هنر در تاریخ ۱ از فرادرس را مشاهده کنید.
نمونههای نقاشی سورئالیسم در گذشتههای بسیار دور چیست؟
در حقیقت اولین جرقههای سورئالیسم آوانگارد و مدرن امروزی را میتوان در آثار هنری خیلی زمانهای دورتر مشاهده کرد. از گذشتههای دور، اژدهاها و شیاطین در دیوارنگارههای باستانی و آثار هنری سهلتی، دیده میشدند. جالب است بدانید یک نقاش دوره رنسانس ایتالیایی به نام «گاسیپه آرچیمبولدو» (Giuseppe Arcimboldo) از جلوههای فریب چشم برای به تصویر کشیدن چهرههای انسانی ساخته شده از میوهها، گلها، حشرات و ماهیها استفاده کرد.
هنرمند و نقاش هلندی به نام «هرمونیوس بوش» (Hieronymus Bosch) نیز حیوانات مزرعه و اشیای خانگی را در آثار خود به شکل هیولاهای ترسناک رسم کرده بود (این تابلو شباهت زیادی به یکی از آثار دالی دارد.). این دو هنرمند هر دو حدود ۶۰۰ سال قبل زندگی میکردند و با یک جمعبندی ساده میتوان به این نتیجه رسید که جلوههای هنر سورئالیسم از گذشتههای بسیار دور در آثار هنری دیده میشده است.
تصویر نقاشی «باغ خوشبختیهای زمینی» (Garden of Earthly Delights) را در زیر مشاهده میکنید. با کمی دقت، میتوانید چند مورد از نشانههای نقاشی سورئالیسم را در آن پیدا کنید:
نخستین استفاده از کلمه سورئالیسم در سال ۱۹۱۷
با این پیشزمینه به سال ۱۹۱۷ میلادی و زمانی میرویم که «گیوم آپولینر» (Guillaume Apollinaire) شاعر و نویسنده فرانسوی از اصطلاحات «سورئالیسم» (surréalisme) برای توصیف یک نمایش باله آوانگارد موزیکال به نام Parade استفاده کرد که کار طراحی لباس و صحنه آن را پابلو پیکاسو انجام داده بود.
جمع هنرمندان و جوانان از این کلمه استقبال کردند و به بحث در مورد معنای آن پرداختند. با این تفاسیر، حتما کنجکاو هستید بدانید نقطه شروع رسمی نقاشی سورئالیسم چیست و آثار مربوط به این سبک چطور یکی از پس دیگری شکل گرفتند.
شروع سورئالیسم در سال ۱۹۲۴
حالا با در ذهن داشتن این پیشینه تاریخی، به سال ۱۹۲۰ میلادی و شهر پاریس میرویم. جایی که گروهی از مردان جوان با رهبری یک شاعر و منتقد ادبی به نام «آندره برتون» (André Breton) که دانشجوی پزشکی نیز بود، تصمیم گرفته بودند با کاوش روی ناخودآگاه انسان، جلوههای مختلف آن را در آثار خود به نمایش دربیاورند. در واقع آنها میخواستند روشهای جدیدی را که هنرمندان میتوانستند از طریق آنها به خلق آثار هنری بپردازند، بررسی کنند.
اما واقعا انگیزه آنها از این کار چه بود و چه هدفی را دنبال میکردند؟ برای پاسخ بهتر به این سوال، بد نیست نگاهی به شرایط آن دوران داشته باشیم. در جدول زیر به چند مشوق مهم و انگیزه استفاده از آنها اشاره کردهایم:
مشوقها و عوامل تاثیرگذار | نحوه استفاده در جنبش سورئالیسم |
تلفات و آسیبهای جنگ جهانی اول | نیاز به اشکال جدید بیان هنری برای مقابله با افسردگی و آسیبهای روانی ناشی از جنگ |
ظهور تکنولوژیهای جدید و تغییرات اجتماعی | تحریک هنرمندان به کشف راههای نوین بیان احساسات و انتقاد از جامعه مدرن |
جنبش دادائیسم و واکنش به جامعه بورژوایی | استفاده از ایدههای دادائیسم برای نقد طبقه بورژوا، عقلگرایی بیش از حد، و فساد اجتماعی |
تلاش برای کشف ناخودآگاه انسان | استفاده از تکنیکهای نوشتن خودکار و طراحی آزاد برای دستیابی به ناخودآگاه و آشکارسازی طبیعت واقعی انسان |
استفاده از نظریههای فروید و روانشناسی ناخودآگاه | بهرهگیری از نظریههای روانشناسی فروید توسط آندره برتون برای پایهگذاری فلسفه و ایدئولوژی سورئالیسم |
نقد عقلگرایی افراطی | مقابله با تاثیرات منفی عقلگرایی که به باور این گروه، عامل کشتار و بروز جنگها بود. |
استفاده از هیپنوتیزم و دارو | تمرینهای هیپنوتیزم و استفاده از دارو برای دسترسی به بخشهای پنهان روان و کشف حالات ذهنی جدید. |
انتشار مانیفست سورئالیسم توسط آندره برتون و فلسفه پشت آن
چهار سال بعد و در سال ۱۹۲۴، اولین بار این آندره برتون بود که در کتابی بهنام «مانفیست سورئالیسم» (Manifesto of Surrealism | Manifeste du surréalisme)، فراواقعگرایی را بهعنوان روشی برای خودکارسازی خالص روانی تعریف کرد که در آن هنرمندان بدون اینکه هیچگونه کنترلی روی ذهن خود داشته باشند، افکار، احساسات و ایدههایشان را ابراز میکنند. بنابراین از دیدگاه او، ناخودآگاه انسان، میتوانست ابزاری برای تغییر دنیا و دیدگاه ما نسبت به آن باشد.
سورئالیسم تا حدی زیادی تحت تاثیر «نمادگرایی» (Symbolism) نیز بود. همانطور که در آثار هنرمندانی مانند «گوستاو مورو» (gustave moreau) که به نظر برتون، از پیشکسوتان سبک سورئالیسم بودند، عناصر سورئالیستی دیده میشد. هنرمندان سورئالیست ذهن ناخودآگاه خود را در زمان خلق اثر آزاد میگذاشتند که این موضوع به چند شکل انجام میشد.
بعضی از آنها، مانند سالوادور دالی، تصاویر رویاگونهای در آثار خود خلق میکردند که با جزییات دقیق همراه بود. بعضی دیگر، مانند خوآن میرو، از طراحی خودکار برای خلق اثر استفاده میکردند که در آنها هنرمند هرآنچه را که در لحظه به ناخودآگاه او میرسید، روی بوم نقاشی میآورد بدون آنکه منطق خود را درگیر معنادار بودن یا نبودن آن کند.
در واقع تفاوت اصلی رئالیسم و سورئالیسم نیز به همین موضوع برمیگردد که در فراواقعگرایی، هنرمند بهجای آنکه از دیدگاه واقعیت به قضیه نگاه کند، از منظر تخیل آن را زیر نظر میگیرد. تخیلی که هیچ ارتباطی با دنیای واقعی ندارد. حال درک میکنید که نقطه شروع نقاشی سورئالیسم چیست و ایده پشت شکلگیری این آثار چه بوده است.
رشد و شهرت بیشتر سورئالیسم در کشورهای اروپایی
سبک هنری سورئالیسم از پاریس آغاز شد ولی بهسرعت در سراسر جهان گسترش و محبوبیت پیدا کرد. در سال ۱۹۳۶، نمایشگاه بینالمللی سورئالیسم در لندن برگزار شد که برتون و دالی هر دو در آن سخنرانی کردند.
نکته خندهدار در مورد این مراسم آن بود که سالوادور دالی با یک لباس غواصی در آن حضور پیدا کرد که مجبور شدند برای اینکه بتواند نفس بکشد، به او کمک کنند آن را از تن خارج کند.
یکی دیگر از تصاویر آرشیوی مربوط به این رویداد را در زیر مشاهده میکنید:
سورئالیسم در بلژیک و چکاسلواکی نیز با استقبال زیادی روبهرو شد. برای نمونه، خانم «توین» (Toyen) نام مستعار یکی از هنرمندان زن اهل چکاسلواکی بود که با نام اصلی «ماریا چرمینوا» (Marie Cerminova) متولد شده و نام خود را در سالهای اول بزرگسالی به توین تغییر داده بود. این هنرمند سورئالیست با لباس کار مردانه و زبان بدن مردانه خود شهرت پیدا کرد.
این رفتارها باعث شده بود او شخصیت متمایز و منحصربهفردی پیدا کند و طرفداران مخصوص به خود را داشته باشد. یکی از مشهورترین آثار او، تابلوی «پیامی از بهشت» (The Message of the Forest) است که نمایی از یک پرنده آبی رنگ بزرگ در آن دیده میشود که جلوی یک پسزمینه تیره و رمزآلود چوبی قرار گرفته است.
در پایین تصویر نیز، تصویری شبیه به سر یک زن دیده میشود که یک مفهوم پرتکرار را در آثار و نقاشیهای سورئالیست نشان میدهد و آن چیزی نیست جز: برتری و قدرت طبیعت بر انسان.
این تصویر رویاگونه و ناراحتکننده است چراکه دختران تنها، چهرههای زن تکهتکه و پرندگان در آن زندگی میکنند. تصویری عجیب و غریب و حتی شوم که اگر از جهان رویا و کابوس به آن نگاه کنیم، حکایت از اضطراب شدید خالق اثر دارد.
ورود سورئالیسم به هنر و نقاشی آمریکا و مکزیک
همزمان با شروع جنگ جهانی دوم و ویرانی بسیاری از کشورهای اروپایی، بسیاری از هنرمندان سورئالیست خانههای جدیدی در مکزیک و آمریکا پیدا کردند و الهامبخش نسل جدیدی از هنرمندان در این کشورها شدند. برای مثال، هنرمندان سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی یا آبستره مانند هنرمند مشهور آمریکایی «جکسون پولاک» (Jackson Pollack)، از دیدگاه سورئالیستی در مورد طراحی خودکار و نشات گرفته از ناخودآگاه و این ایده که هنر باید از ذهن ناخودآگاه سرچشمه بگیرد، الهام گرفتند.
سورئالیسم خیلی زود در آثار هنرمندان دیگر نیز محبوبیت پیدا کرد و خود را در خلق تصاویر رویاگونه و کنار هم قرار دادن غیرمنتظره اشیا نشان داد. برای مثال، یک عکاس آمریکایی به نام «فرانچسکا وودمن» (Francesca Woodman) که بسیار نسبت به این سبک نقاشی علاقهمند بود، در عکسهای خود وسایلی مانند آینه که تداعیگر واضح سورئالیسم بودند، قرار داد. اما آیا آینهای وسیلهای برای دیدن سورئالیسم بود یا بهتر بود بگوییم سورئالیسم به آینهای تبدیل شده بود تا جهان را به شکل جدیدی به ما نشان دهد؟
در مطلب زیر از مجله فرادرس بهطور کامل در مورد سبک اکسپرسیونیسم توضیح داده شده است.
در بخشهای مختلف این مطلب بهطور دقیق توضیح دادیم نقاشی سورئالیسم چیست و چه تکنیکهایی دارد. همچنین، تاریخچه سورئالیسم و هنرمندان و آثار معروف آن را مرور کردیم. در بخش آخر این مطلب، در مورد ارتباط سورئالیسم و روانشناسی کمی بحث میکنیم.
بررسی نقاشی سورئالیسم از نظر روانشناسی
در بحث تاریخچه سورئالیسم به این نکته اشاره کردیم که این جنبش هنری الهام زیادی از علم روانشناسی و دیدگاههای فروید گرفته بود اما در مورد میزان ارتباط بین این دو حوزه، توضیح زیادی ندادیم. جالب است بدانید بر اساس نظریه رویاهای فروید، رویاهای انسان بیان مستقیم ناخودآگاه او هستند و خواستهها، افکار و ترسهای واقعی ما را نشان میدهند. هنرمندان سورئالیست تلاش میکردند با همین ایده اصلی آنچه را که در عمق وجود ناخودآگاه آنها قرار دارد، به تصویر بکشند.
اگر به یادگیری ماهیت هنر و تاثیر آن بر انسان و جامعه علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش فلسفه هنر به زبان ساده از فرادرس را مشاهده کنید.
بررسی دو اثر سورئالیسم از دیدگاه روانشناسی
برای مثال، در یکی از مشهورترین آثار دالی، بهنام «رویایی که پرواز یک زنبور در اطراف یک انار یک ثانیه قبل از بیدار شدن ایجاد کرد» (Dream Caused by the Flight of a Bee Around a Pomegranate a Second Before Awakening)، همسر دالی، گالا را میبینیم که روی صخرهای خوابیده و اطراف او را تفنگ، ماهی، فیل، انار و دو پلنگ پر کردهاند. ازآنجاییکه از قرار دادن تصویر کل این نقاشی در مجله فرادرس معذویم، بخشی از آن را در تصویر زیر مشاهده میکنید:
همانطور که مشاهده میکنید این نقاشی ترکیبی غیرمنطقی از اشیا را در کنار یکدیگر نشان میدهد که معانی نمادین و بعضا جنسی را به ذهن بیننده متبادر میکنند که بیارتباط با مفاهیم و معانی آنها در روانشناسی آنها نیست.
این گونه عناصر معنیدار را در آثار رنه مارگریت نیز میتوان دید. برای مثال در یکی از مشهورترین آثار او که «گولکاندا» (Golcanda) نام دارد، مارگریت بیشتر از ۱۰۰ فرد را که چهرهها و لباسهای بسیار مشابه با یکدیگر دارند در حال باریدن از آسمان نقاشی کرده است. نکته جالب در مورد این نقاشی این است که با اینکه ظاهر همه مردان کاملا واقعگرایانه و شبیه به افراد واقعی خلق شده است. این ساختار شناور بودن افراد در هوا، کاملا شبیه چیزی است که فقط در رویاها میتوان دید.
تصویر این نقاشی را در زیر مشاهده میکنید و با کمی دقت به آن بهطور کامل درک میکنید که منظور از نقاشی سورئالیسم چیست:
حال که بهخوبی میدانیم نقاشی سورئالیسم چیست و مشهورترین آثار آن کداماند، نوبت به یک جمعبندی نهایی میرسد. در این جمعبندی، بحث ارتباط بین سورئالیسم و روانکاوی را نیز بررسی میکنیم.
تفاوت نگاه فروید و سورئالیستها به روانکاوی: هنر یا درمان؟
با اینکه سورئالیستها از نظریههای فروید بسیار الهام گرفتهاند، یک تفاوت مهم بین آنها وجود داشت. نظریههای فروید اساسا برای کمک به افراد بود تا احساس بهتری در زندگی داشته باشند اما سورئالیستها اهمیت زیادی برای جنبه درمانی روانکاوری قائل نبودند و فقط میخواستند از پتانسیل خلاقانه آن برای خلق آثار خود استفاده کنند.
با این پیشزمینه، میتوانید تصور کنید که وقتی برتون از فروید دعوت کرد تا مقدمهای برای فلسفه سورئالیستی خود با هم بنویسند، واکنش فروید چه بود. در سال ۱۹۲۱، برتون تصمیم گرفت به وین و دیدن فروید برود ولی فروید علاقه چندانی به اقتباسهای هنری اون نشان نداد و همین موضوع باعث شد برتون بعدها از او به تلخی یاد کند و از سفر منصرف شد.
اگر هم در مورد دیدگاه فروید در مورد سورئالیسم میپرسید باید در پاسخ گفت فروید در نامهای که در سال ۱۹۳۲ برای برتون فرستاد نظر خود را به وضوح اعلام و بیان کرد:
«من نمیتوانم بهدرستی درک کنم سورئالیسم چیست و چه هدفی را دنبال میکند. شاید در تقدیر من نیست که آن را بفهمم چراکه از هنر بسیار دور هستم.»
با وجود اینکه فروید شخصا به سورئالیسم علاقهای نشان نداد، سورئالیستها به تلاش خود برای روانکاوی ذهن انسان از طریق هنر ادامه دادند. شاید بسیاری از این هنرمندان اهمیتی برای جنبههای مفیدی که سورئالیسم میتوانست برای سلامتی افراد بهدنبال داشته باشد، قائل نبودند اما آثار فوقالعادهای را خلق کردند که امروز از دیدن آنها لذت میبریم. همچنین، فراموش نکنیم که لذت بردن از هنر نیز خود برای ذهن انسان بسیار مفید است.
source