به گزارش رکنا، عصر بیست و نهم آذر ماه سال ۱۴۰۲ فریاد های کمک خواهی یک زن میانسال در یکی از خیابانهای محله تهرانپارس پیچید .هسایهها که هراسان از خانهشان بیرون دویده بودند با پسر ۲۵ ساله همسایه به نام اشکان روه برو شدند که قمه در دست از خانه خارج شد و گریخت.
مادر وی که فریاد میکشید و از همسایهها کمک میخواست گفت پسرش با قمه پدرش را به شدت مجروح کرده است.
همسایهها بلافاصله با اورژانس تماس گرفتند و مرد ۷۴ ساله به نام عادل که از ناحه سر به شدت آسیب دیده بود به بیمارستان منتقل شد. همسر وی نیز که در جدال خانوادگی مجروح شده بود به بیمارستان رفت.
این زن پس از پانسمان زخمهایش به ماموران گفت: پسر معتادم سر گرفتن پول از پدرش با او درگیر شد و با قمه به جان من و شوهرم افتاد.
خلع سلاح پسر معتاد بعد از قمه کشی
با اطلاعاتی که این زن از پسرش داده بود ماموران به ردیابی اشکان پرداختند و رد وی را در شرق تهران یافتند اما وی در مواجهه با پلیس شروع به عربده کشید و با تهدید قمه میخواست بگریزد که ماموران وی را خلع سلاح و بازداشت کردند.
در این میان از بیمارستان خبر رسید مرد سالخورده به خاطر شدت خونریزی روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شده است.
با مرگ این مرد اشکان تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل پدرش و زخمی کردن مادرش اعتراف کرد و در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
درخواست قصاص
در ابتدای جلسه مادر اشکان روبه روی قضات ایستاد و در تشریح ماجرا گفت: پسرم معتاد بود و همیشه به خاطر گرفتن پول با پدرش درگیری داشت. آخرین بار وقتی درگیری میان آنها بالا گرفت شاکان مه ای را که زیر تخت پنهان کرده بود بیرون آورد .او مقابل چشمانم با قمه به شوهرم ضربه زد .من که وحشت کرده بودم شروع به فریاد کردم اما او با قسمت پهن قمه چند ضربه هم به من زد .من خودم را مقابل در رساندم و از همسایهها کمک گرفتم .اشکان همان موقع خانه را ترک کرد.
وی ادامه داد :من یک مادر هستم و نمیتوانم برای فرزندم درخواست مجازات داشته باشم. به همین خاطر اعلام گذشت میکنم. اما ۵ خواهر و برادر دیگر اشکان برای وی حکم قصاص خواستند .
پشیمانی در دادگاه
وقتی متهم روبه روی قضات ایستاد قتل پدرش را گردن گرفت و گفت :مدتی بود به مواد مخدر معتاد شده بودم .آن روز تعداد زیادی قرص خورده بودم و حال طبیعی نداشتم که از پدرم پول خواستم تا مواد مخدر تهیه کنم .اما پدر شروع به فحاشی کرد .من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم قمه ای را که از مدتها قبل زیر تخت پنهان کرده بودم بیرون آوردم و چند ضربه به پدرم زدم. باور کنید من حال طبیعی نداشتم و و هرگز راضی به مرگ پدرم یا زخمی کردن مادرم نبودم.
قاضی گفت :قمه متعلق به چه کسی بود ؟
که متهم پاسخ داد: قمه متعلق به پدرم بود و پدرم خودش آن را از زنجان خریده بود. اما من مدتی قبل قمه را از او گرفتم و زیر تختم پنهان کردم .
قاضی:اگر حال طبیعی نداشتی چطور با قسمت پهن قمه به مادرت ضربه زدی ؟
متهم: باور کنید چیز زیادی از درگیری به خاطر ندارم و نمی دانم چرا اینکار را کردم.
وی درباره درگیری با ماموران پلیس گفت :وقتی خودم را در محاصره پلیس دیدم ترسیده بودم .من با ماموران درگیر نشدم و آنها به سمتم گاز اشک آور شلیک کردند .من از قتل پدرم پشیمان هستم و از خواهر و برادرهایم طلب بخشش دارم.
با پایان دفاعیات پسرجوان قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
فروغ طباطبایی
source