در علم فیزیک، انجام کار نوعی انتقال انرژی است که با اعمال یک نیروی مشخصی به جسم و جابجا کردن آن انجام می‌شود. بنابراین فرمول کار در فیزیک از ضرب کردن نیروی وارد بر جسم در جابجایی آن به‌دست می‌آید و با W=FdcosθW=Fdcostheta

فهرست مطالب این نوشته
997696

در این نوشته از مجله فرادرس، پس از معرفی فرمول کار در فیزیک به بررسی جنبه‌‌های مختلف این فرمول خواهیم پرداخت. سپس با حل و بررسی سوالات مختلف راجع‌به محاسبه کار در فیزیک مکانیک، یاد می‌گیرید که چگونه از این فرمول در مورد نیروهای مختلفی مانند نیروی وزن یا کشش طناب و یا نیروهای متغیری مانند نیروی فنر استفاده کنید. همچنین رابطه بین فرمول کار و فرمول انرژی جنبشی نیز در قالب قضیه کار و انرژی توضیح داده می‌شود.

فرمول کار در فیزیک چیست؟

هرگاه با اعمال یک نیروی مشخص به جسمی، آن جسم در راستای یکی از مولفه‌های نیرو جابجا شود، کار انجام شده است. بنابراین فرمول کار در فیزیک برای حرکت در یک بعد به‌صورت زیر است:

W=FdcosθW=Fdcostheta

تصویری از یک مربع آبی و مثلث ساخته شده با بردار - فرمول کار در فیزیک

فرمول کار در فیزیک (برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر، روی آن کلیک کنید)

طبق فرمول بالا، واحد کار در سیستم بین‌المللی واحدها یا SI برابر می‌شود با نیوتن در متر (N.mN.m) که ژول (JJ) نام دارد. پس یک نیوتن در متر برابر است با یک ژول کار انجام شده:

1 J=1 N.m1 J=1 N.m

همان‌طور که دیدیم، در فرمول کار در فیزیک یک عبارت مثلثاتی به شکل cosθcostheta داریم. طبق دانش ریاضیات خود، می‌دانیم بیشترین مقدار cosθcostheta مساوی با عدد یک است، پس بیشترین کاری که با مقادیر نیرو و جابجایی مشخص انجام می‌شود، زمانی است که cosθ=1costheta=1

θ=0cos0=1W=Fdtheta =0 Rightarrow cos 0=1 Rightarrow W=Fd

از طرفی اگر نیرو بر جابجایی عمود باشد، داریم:

θ=90cos90=0W=0theta =90 Rightarrow cos90=0 Rightarrow W=0

بنابراین تشخیص زاویه بین بردار نیرو و جایجایی در محاسبه کار از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

فرمول کار در فیزیک را می‌توانیم با استفاده از مفهوم ضرب داخلی در ریاضیات نیز بنویسیم. ضرب داخلی هر دو برداری مانند AA و BB به شکل زیر تعریف می‌شود:

A.B=ABcosθvec{A}.vec{B}=|vec{A}||vec{B}| costheta

در محاسبه کار، نیرو و جابجایی هر دو کمیت‌های برداری هستند. اگر نیاز دارید در مورد برداری بودن جابجایی و تفاوت آن با مسافت، اطلاعات بیشتری کسب کنید، مطالعه مطلب «مسافت و جابجایی — آنچه باید بدانید به زبان ساده» از مجله فرادرس پیشنهاد می‌شود. اگر ضرب داخلی این دو کمیت برداری را به‌دست آوریم، داریم:

F.d=Fdcosθ=FdcosθRightarrow vec{F}.vec{d}=|vec{F}||vec{d}| costheta=Fdcostheta

آنچه که از این ضرب داخلی حاصل شد، همان فرمول کار در فیزیک است. پس می‌توانیم این فرمول را به شکل زیر هم بنویسیم:

W=F.d=FdcosθW= vec{F}.vec{d}=Fdcostheta

چطور مفهوم و فرمول کار در فیزیک را با فرادرس بهتر بیاموزیم؟

در این بخش چند دوره آموزشی مرتبط با محاسبه کار در سطح کتاب‌های درسی مقطع متوسطه به شما معرفی خواهد شد. برای اینکه بتوانید محاسبات کار را به‌درستی انجام دهید، ابتدا لازم است مباحث فیزیک مکانیک و تشخیص نیروها را کاملا فرا گرفته باشید. این موضوعات در کتاب‌های درسی علوم تجربی پایه هفتم و نهم و کتاب‌های درسی فیزیک پایه دهم و دوازدهم مطرح می‌شوند. بنابراین مشاهده فیلم‌های آموزشی زیر از مجموعه فرادرس در این زمینه بسیار مفید است:

تصویری از مجموعه آموزشی ریاضی و فیزیک متوسطه در فرادرس
برای دسترسی به مجموعه فیلم آموزش ریاضی و فیزیک دوره متوسطه در فرادرس، روی تصویر کلیک کنید.
  1. فیلم آموزش رایگان فرمول کار در فیزیک + مثال های مختلف فرادرس
  2. فیلم آموزش علوم تجربی پایه هفتم فرادرس
  3. فیلم آموزش علوم تجربی پایه نهم بخش فیزیک فرادرس
  4. فیلم آموزش فیزیک پایه دهم فرادرس
  5. فیلم آموزش فیزیک پایه دهم – مرور و حل تمرین فرادرس
  6. فیلم آموزش فیزیک پایه دوازدهم فرادرس
  7. فیلم آموزش فیزیک پایه دوازدهم – سوالات امتحانات نهایی فرادرس
  8. فیلم آموزش رایگان تبدیل واحد فیزیک دهم + مثال‌های عملی فرادرس

 تعریف کار در فیزیک چیست؟

برای اینکه بهتر متوجه شویم فرمول کار در فیزیک بر چه اساسی نوشته شده است، لازم است ابتدا با تعریف کار در فیزیک آشنا شویم. در نگاه اول شاید به نظر برسد منظور ما از کار، انجام دادن هر امر سختی مانند امتحان دادن یا بلند کردن یک جسم سنگین از روی زمین است. اما ممکن است از منظر علم فیزیک چنین مواردی کار محسوب نشوند. پس باید تعریف کار به‌صورت دقیق برقرار باشد تا بتوانیم انجام دادن یک عمل خاص را کار نام‌گذاری کنیم.

تعریف علمی کار در ارتباط آن با مفهومی به نام انرژی معنا پیدا می‌کند، به این شکل که هر زمان کاری انجام شود، حتما مقداری انرژی منتقل شده است. به همین علت است که واحد کار و انرژی مشابه هم است. طبق تعریف کار و فرمول کار در فیزیک، گفتیم واحد کار برابر است با حاصل‌ضرب واحد نیرو در واحد جابجایی. واحد SI برای نیرو، نیوتن و واحد استاندارد جابجایی، متر است. پس یکای استاندارد کار چنین به‌دست می‌آید:

N.mN.m

شخصی یک جعبه که روی چرخ قرار دارد، حرکت می‌دهد.

یک نیوتن در متر را با ژول (JJ) نشان می‌دهیم که به شکل زیر تعریف می‌شود:

1 J=1 N.m=1 kg.m2s21 J= 1 N.m = 1 kg.frac{m^2}{s^2}

یک ژول انرژی زیادی نیست. از این مقدار انرژی می‌توان تقریبا برای بلند کردن یک سیب صد گرمی کوچک به اندازه یک متر استفاده کرد. پس واحد کار هم مانند واحد انرژی، ژول است. برای اینکه از نظر علمی کار انجام شود، لازم است دو شرط زیر برقرار باشند:

  1. نیروی مشخصی به جسم اعمال شود.
  2. این نیرو باعث شود جسم در راستای آن جابجا شود.

پس با توجه به شرایط بالا، لازم است فرمول کار در فیزیک به این صورت تعریف شود که کار انجام شده روی یک سیستم توسط یک نیروی ثابت برابر است با حاصل‌ضرب مولفه‌ای از نیرو که در راستای حرکت سیستم است در میزان جابجایی که سیستم در اثر دریافت این نیرو داشته است. این بیان در مورد حرکت در یک بعد، به شکل زیر در قالب ریاضیات نمایش داده می‌شود:

W=FdcosθW=Fdcostheta

همان‌طور که در بخش اول توضیح داده شد، زاویه θtheta برابر است با زاویه‌ای که بین راستای نیروی FF و راستای جابجایی dd وجود دارد. در ادامه با بررسی چند مثال مختلف، بهتر متوجه اثر زاویه θtheta روی مقدار کار انجام شده خواهید شد. برای نمونه، بررسی مثال‌های مختلف نشان می‌دهد که کار انجام شده توسط یک نیروی مشخص روی یک سیستم، در حالت‌های زیر صفر می‌شود:

  • وقتی که جابجایی سیستم صفر باشد.
  • وقتی که نیروی وارد بر سیستم صفر باشد.
  • وقتی که نیرو و جابجایی بر هم عمود باشند.

کاربردهای کار در فیزیک

اما شاید این سوال مطرح شود که فایده محاسبه کار چیست. دانستن کار انجام شده در بررسی سیستم‌های مکانیکی مانند بالابرها یا ابزارهایی که به منظور کشیدن یا هل دادن اجسام طراحی می‌شوند، بسیار مهم است و مقدار عددی به دست آمده نشان‌دهنده میزان انرژی منتقل شده در این فرآیند‌های مکانیکی است. فیلم آموزش فیزیک پایه ۱ + حل مثال فرادرس می‌تواند مسیر یادگیری کاربردهای کار و فرمول کار در فیزیک و تسلط شما بر حل مسائل مرتبط با این فرمول‌ را هموار کند. لینک مشاهده این فیلم آموزشی در ادامه آورده شده است:

همچنین همان‌ طور که ادامه خواهیم دید، کار با تغییرات انرژی جنبشی جسم مرتبط است. همچنین هر کاری که بر خلاف نیروی جاذبه زمین روی اجسام انجام می‌شود، به‌ شکل انرژی پتانسیل در آن‌ها ذخیره خواهد شد. در سیستم‌های ترمودینامیکی، کار در قالب پدیده‌هایی مانند انقباض و انبساط روی سیستم‌های گازی انجام می‌شود و به علت اصل پایستگی انرژی، انرژی گرمایی سیستم به کار مکانیکی تبدیل خواهد شد. در الکتریسیته و مغناطیس، آشنایی با مفهوم کار برای درک حرکت بارها و چگونگی تولید انرژی الکتریکی لازم است.

حل مثال و تمرین از فرمول کار در فیزیک

پس از اینکه با فرمول کار در فیزیک کاملا آشنا شدیم، در این بخش چند مثال عددی مختلف در این زمینه حل می‌شود تا نحوه استفاده از این فرمول را در حل مسائل مختلف فیزیک مکانیک تمرین کنید. یکی از مهم‌ترین جنبه‌های محاسبه کار این است که بتوانیم کار نیروهای مختلف را از هم تفکیک کنیم.

همان‌طور که می‌دانید در مسائل مکانیک ممکن است همزمان چند نیرو به یک جسم وارد شود. هر کدام از این نیروها یک مقدار کار روی جسم انجام می‌دهند که باید از کار نیروی دیگر تمیز داده شود. همچنین چنانچه بخواهیم کار را در یک حرکت دو یا سه بعدی بررسی کنیم، کافی است حرکت دو یا سه بعدی را به دو یا سه حرکت یک بعدی تقسیم کنیم.

مثال ۱

فرض کنید جسمی با جرم 100 kg100 kg به اندازه 5 m5 m از سطح افقی مشخصی بلند می‌شود. کار انجام شده با در نظر گرفتن g=9.8 ms2g=9.8 frac{m}{s^2}

پاسخ

برای محاسبه کار باید از فرمول W=FdcosθW=Fdcostheta

W=mgW=mg

که در آن mm جرم جسم بر حسب کیلوگرم (kgkggg شتاب جاذبه زمین بر حسب متر بر مجذور ثانیه (ms2frac{m}{s^2}قانون اول نیوتن می‌دانیم زمانی که جسمی از سطح زمین بلند شود، مادامی که جسم ساکن بماند یا با سرعت ثابت حرکت کند، مجموع یا برآیند نیروهای وارد بر آن صفر است:

F=0sum F=0

شخصی در حال بالا بردن یک جعبه از سطح زمین است.

در این سوال چون جسم با سرعت ثابتی به سمت بالا برده می‌شود، پس مجموع نیروهای وارد بر آن مساوی با صفر است. این نیروها طبق شکل بالا عبارت‌اند از نیروی وزن و نیرویی که باعت بالا رفتن جسم شده است و ما آن را FF می‌نامیم و در حقیقت می‌خواهیم ابتدا کار همین نیرو را محاسبه کنیم. طبق فرمول قانون اول نیوتن، مجموع این دو نیرو که دو جهت مختلف دارند، برابر با صفر است:

FW=0F=W=mg=100×9.8=980 NF-W=0 Rightarrow F=W=mg=100times9.8=980 N

پس نیرو محاسبه شد. حالا با داشتن نیرو و جابجایی، فقط کافی است زاویه نیرو و جابجایی را برای پیدا کردن کار تعیین کنیم. دقت کنید در بخش اول این سوال، کار نیروی بالابرنده یا FF و در بخش دوم، کار نیروی وزن یا WW خواسته شده است. در مورد بخش اول، زاویه بین FF و جابجایی برابر با صفر است. در نتیجه کار این نیرو می‌شود:

θ=0W=Fdcosθ=980×5×cos0=4900 Jtheta=0 Rightarrow W=Fdcostheta=980times5timescos0=4900 J

در بخش بعدی سوال، کار نیروی وزن را می‌خواهیم که باید اندازه نیروی وزن، مقدار جابجایی داده شده در صورت سوال و زاویه بین جهت نیروی وزن و بردار جابجایی مشخص شود. اندازه نیروی وزن را به‌دست آوردیم و گفتیم که با اندازه نیروی FF برابر است. زاویه بین نیروی وزن و جابجایی برابر است با صد و هشتاد درجه. در نتیجه کار نیروی وزن می‌شود:

θ=180W=Fdcosθ=980×5×cos180=4900 Jtheta=180 Rightarrow W=Fdcostheta=980times5timescos180=-4900 J

دقت کنید در فرمول کار اندازه نیرو قرار داده می‌شود و جهت آن با در نظر گرفتن زاویه خود به خود اعمال خواهد شد. برای اینکه کل کار را حساب کنیم، باید مجموع کار تمام نیروهای وارد بر این جسم در نظر گرفته شوند. گفتیم دو نیروی FF و WW به جسم وارد شده و روی آن کار انجام می‌دهند. پس کل کار برابر است با:

WW+WF=4900 J+4900 J=0W_W+W_F=-4900 J +4900 J=0

مثال ۲

شخصی در حال جابجایی یک ماشین چمن‌زنی با اعمال نیروی FF به اهرم آن، مطابق شکل زیر است. می‌خواهیم ببینیم با توجه به فرمول کار در فیزیک، چگونه می‌توانیم کار انجام شده توسط این شخص را روی ماشین چمن‌زنی محاسبه کنیم. دقت کنید با اینکه جهت نیرویی که شخص از طریق اهرم مخصوص به ماشین چمن‌زنی وارد می‌کند، کاملا در راستای افقی نیست، اما جابجایی ماشین چمن‌زنی در راستای مثبت محور افق یا محور xها است.

شخصی در حال راندن یک ماشین آبی رنگ

طبق تعریف کار، گفتیم نیرویی باعث انجام کار می‌شود که یک جابجایی در راستای خودش ایجاد کند. پس در اینجا باید مولفه‌ای از نیرو را در نظر بگیریم که هم‌جهت با جابجایی یا dd باشد. این مولفه برابر است با FcosθFcostheta

{Fx=FcosθFy=Fsinθbegin{cases}F_x=Fcostheta \F_y=Fsintheta end{cases}

اگر بخواهیم کار را محاسبه کنیم، ابتدا باید جهت جابجایی جسم مشخص شود. با وارد کردن نیرویی به شکل FF به اهرم ماشین چمن‌زنی، جابجایی آن در جهت مثبت محور xها یا محور افقی است. پس باید مولفه‌ای از نیرو را انتخاب کنیم که در همین راستا باشد، یعنی مولفه Fx=FcosθF_x=Fcostheta

W=FdcosθRightarrow W=Fdcostheta

مثال ۳

فرض کنید شخصی در دو حالت زیر یک کیف را در دست خود نگه می‌دارد. می‌خواهیم با استفاده از فرمول کار در فیزیک، کار را برای این دو حالت پیدا کنیم. ابتدا به بررسی تصویر سمت چپ می‌پردازیم که در آن، کیف هیچ‌گونه جابجایی ندارد. شخص به کیف نیرویی به سمت بالا وارد می‌کند تا آن را نگه دارد (در مقابل افتادن بر اثر جاذبه زمین)، اما کیف جابجا نمی‌شود. پس در واقع d=0d=0

d=0W=Fdcosθ=0d=0 Rightarrow W=Fdcostheta=0

شخصی کیفی را در دست خود نگه داشته و ایستاده است، در حالی که شخص دیگری همراه با کیفی در دست، در حال حرکت است.

برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر، روی آن کلیک کنید.

زمانی که می‌گوییم شخص روی کیف کاری انجام نمی‌دهد، یعنی هیچ انرژی از شخص به کیف منتقل نمی‌شود. پس علت خسته شدن شخص در اثر نگه داشتن کیف چیست؟ پاسخ این سوال این است که ماهیچه‌های بدن با نگه داشتن هر چیزی، نسبت به هم در حال انجام کار هستند. اما این کاری است که یک ماهیچه نسبت به دیگری انجام می‌دهد و نه نسبت به سیستم کیف و زمین.

در تصویر سمت راست، شخص در حال جابجایی به سمت راست است. طبیعتا کیفی که در دست خود دارد نیز به سمت راست همراه با شخص جابجا می‌شود. باز هم مانند تصویر سمت چپ، نیرویی که شخص به کیف وارد می‌کند، برای نگه داشتن آن و در راستای قائم است. اگر بخواهیم مولفه‌ای از نیرو را که در راستای جابجایی است، پیدا کنیم، باید کسینوس زاویه بین نیرو و جابجایی را محاسبه کنیم. زاویه بین نیروی FF و جابجایی dd در این شکل برابر است با نود درجه. پس cosθ=cos90=0costheta=cos90=0

cos90=0W=Fdcosθ=0cos90=0 Rightarrow W=Fdcostheta=0

مثال ۴

در تصویر سمت چپ از شکل زیر، باز هم نیروی لازم برای نگه داشتن کیف به سمت بالا یا در راستای محور y است. اما در این شکل جابجایی کیف یا dd به موازات راستای پله‌ها است و در زاویه θtheta با نیروی FF قرار دارد. بنابراین در این مورد، مولفه‌ای از نیرو که در راستای جابجایی کیف باشد، وجود دارد و عبارت است از Fy=FcosθF_y=Fcostheta

W=FdcosθRightarrow W=Fdcostheta

تصویری از جابجایی چمدان روی پله و با استفاده از قرقره

برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر، روی آن کلیک کنید.

پیش از اینکه به بررسی آخرین تصویر بپردازیم، می‌توانیم با توجه به مثال‌های بالا به این نتیجه برسیم که برای پیدا کردن مولفه‌ای از نیرو که در راستای جابجایی است، کافی است کسینوس زاویه بین نیرو و جابجایی را محاسبه کنیم. در فرمول کار به شکل W=FdcosθW=Fdcostheta

در آخرین تصویر، کیفی که توسط یک قرقره نگه داشته شده، به سمت پایین جابجا می‌شود. نیروی نگه دارنده وارد بر کیف توسط قرقره در جهت مثبت محور y است، در حالی که راستای جابجایی کیف در جهت منفی محور y است. پس اگر بخواهیم مولفه‌ای از نیرو را که در راستای جابجایی است، محاسبه کنیم، کافی است کسینوس زاویه بین نیرو و جابجایی را پیدا کنیم که می‌شود cosθ=cos180=1costheta =cos180=-1

cos180=1W=Fdcosθ=Fdcos180=-1 Rightarrow W=Fdcostheta=-Fd

منفی شدن کار انجام شده توسط قرقره روی کیف، به این معنا است که انرژی از کیف کم می‌شود و به قرقره اضافه می‌شود. برخلاف مثال‌های قبل که در آن‌ها کار مثبت بود و انرژی از اعمال کننده نیرو به جسم در حال جابجایی منتقل می‌شد. پس هرگاه کار منفی شود، جهت انتقال انرژی نیز معکوس شده است. یک تفسیر از این وضعیت این است که وزن کیف روی قرقره کاری به اندازه FdFd انجام داده و به آن انرژی می‌دهد. تفسیر دیگر این است که قرقره یک کار منفی برابر با Fd-Fd روی کیف انجام می‌دهد. پس از آن انرژی می‌گیرد.

مثال ۵

اگر پدری دخترش را که سوار بر واگنی مطابق شکل شده است، حدود 30 m30 m جابجا کند، با صرف‌نظر کردن از اصطکاک، چه مقدار کار انجام داده است؟

شخصی در حال کشیدن کودکی داخل واگن است.

برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر، روی آن کلیک کنید.

پاسخ

برای محاسبه کار، باید فرمول کار در فیزیک را بنویسیم:

W=FdcosθW=Fdcostheta

جابجایی، نیرو و زاویه بین بردار نیرو و جابجایی در شکل مشخص است. با قرار دادن این مقادیر در فرمول بالا خواهیم داشت:

W=50×30×cos30=1290 JRightarrow W=50times30timescos30=1290 J

مثال ۶

یک ماشین میخ‌کوب 44 تنی از چه فاصله‌ای باید سقوط کند تا 500 kJ500 kJ کار انجام دهد؟

پاسخ

برای پاسخ به این سوال کافی است فرمول کار در فیزیک را بنویسیم:

W=FdcosθW=Fdcostheta

نیرویی که باعث انجام این کار شده است، همان نیروی جاذبه زمین یا نیروی وزن است. می‌دانیم نیروی وزن یا WW هر جسم فرضی برابر است با حاصل‌ضرب جرم آن در شتاب جاذبه زمین:

W=mgW=mg

در این سوال جرم ماشین بر حسب تن داده شده است که لازم است به کیلوگرم تبدیل شود. هر تن برابر است با هزار کیلوگرم. از طرفی مقدار شتاب جاذبه زمین معمولا عدد ثابتی و برابر با g=9.8 ms2g=9.8 frac{m}{s^2}

W=mg=4000×9.8=39200 NRightarrow W=mg=4000times9.8=39200 N

مقدار نیرو تعیین شد. زاویه بین نیرو و جابجایی برابر است با صفر درجه. نیروی وزن همواره به سمت پایین به هر جسمی وارد می‌شود و در این سوال هم سقوط ماشین را داریم که حرکتی رو به پایین است. پس این دو بردار هم‌جهت بوده و دارای زاویه صفر هستند:

500×103=39200dcos0Rightarrow 500times10^3 =39200dcos0

d=12.75 mRightarrow d=12.75 m

در محاسبه بالا می‌دانیم cos0=1cos0=1

مثال ۷

شخصی با یک سرعت ثابت در حال کشیدن بلوکی به شکل زیر روی یک سطح شیبدار بدون اصطکاک است و جعبه روی این سطح به اندازه dd جابجا می‌شود. فرمول کار در فیزیک را برای نیروهای مختلف وارد بر این جعبه بنویسید:

دختری در حال کشیدن یک جعبه طوسی روی یک سطح شیبدار است.

پاسخ

ابتدا باید ببینیم چه نیروهایی بر این جعبه وارد می‌شوند. اولین نیرو که در شکل هم واضح است، نیروی کشش طنابی است که توسط شخص به جعبه وارد شده و آن را به سمت بالای سطح می‌کشد. نیروی دیگر، نیروی وزن است که به سمت پایین بر هر چیزی از جمله این جعبه وارد می‌شود. در شکل زیر، نیروی وزن یا جاذبه زمین با پیکان سیاه نشان داده شده است. اگر این نیرو را در راستای محورهای مختصات فرضی خود تجزیه کنیم، دو مولفه (پیکان‌های قرمز) خواهد داشت.

تصویری از یک جعبه و پیکان‌هایی با رنگ مشکی و قرمز

همچنین نیروی دیگری به نام نیروی عمودی سطح داریم، که عمود بر سطح جعبه و به سمت بالا به آن وارد می‌شود. نیروی عمودی سطح نیرویی است که از طرف سطح شیبدار به جعبه وارد می‌شود. چون در سوال گفته شده سطح بدون اصطکاک است، پس هیچ نیروی اصطکاکی به جعبه وارد نمی‌شود. در غیر این صورت، نیروی اصطکاک که در خلاف جهت حرکت جعبه است نیز باید در نظر گرفته می‌شد.

پس در این سوال سه نیروی مختلف به جعبه وارد می‌شوند که برای هر کدام یک کار محاسبه می‌شود. ابتدا فرمول کار نیروی کشش طناب که توسط شخص به جعبه وارد می‌شود را می‌نویسیم. این نیرو با TT نشان داده می‌شود. جهت این نیرو دقیقا با جهت حرکت جعبه یکی است، پس زاویه بین این دو کمیت برداری برابر با صفر است:

WT=Tdcos0=TdW_T=Tdcos0=Td

در محاسبات بالا می‌دانیم که cos0=1cos0=1

Wx=WcosαW_x=Wcos alpha

در حالی که برای مولفه قائم نیروی وزن خواهیم داشت:

Wy=WsinαW_y=Wsin alpha

زاویه αalpha زاویه سطح شیبدار است. بنابراین کار نیروی وزن برابر است با مجموع کار هر کدام از مولفه‌های نیروی وزن:

WWx=Wxdcos180=WdcosαW_{W_x}=W_xdcos180=-Wdcosalpha

WWy=Wydcos90=0W_{W_y}=W_ydcos90=0

جعبه‌ای روی یک سطح شیبدار است.

در محاسبات بالا می‌دانیم cos180=1cos180=-1

WN=Ndcos90=0W_{N}=Ndcos90=0

مثال ۸

چقدر کار باید انجام شود تا شخصی موفق شود یک ماشین چمن‌زنی را با نیروی ثابتی به اندازه 75 N75 N تحت زاویه 3535 درجه با محور افقی، به اندازه 25 m25 m روی زمین جابجا کند؟ اگر کالری دریافتی روزانه این شخص برابر با 10000 kJ=2400 kcal10000 kJ=2400 kcal

پاسخ

ابتدا فرمول کار در فیزیک را می‌نویسیم. مقدار نیرو و جابجایی مشخص است. راستای جابجایی در راستای افق یا محور xها است. زاویه نیرو با این راستا داده شده است که همان زاویه θtheta در فرمول است. پس با داشتن تمام مقادیر، فقط کافی است اعداد را در فرمول کار جای‌گذاری کنیم:

W=FdcosθW=Fdcostheta

W=75×25×cos35=1536 J=1.54×103 JRightarrow W=75times25timescos35=1536 J=1.54times10^3 J

حالا مقدار کار به‌دست آمده را از ژول به کیلوکالری تبدیل می‌‌کنیم. با توجه به اینکه در صورت سوال بیان شده است که 1 kcal=4184 J1 kcal=4184 J

1 kcal4184 J=1frac{1 kcal}{4184 J}=1

W=1536 J×1 kcal4184 J=0.367 kcalRightarrow W=1536 Jtimesfrac{1 kcal}{4184 J}=0.367 kcal

بنابراین مقدار کار را از ژول به کیلوکالری تبدیل کردیم. برای مقایسه کار انجام شده با کالری دریافتی روزانه این شخص، کافی است کار محاسبه شده در رابطه بالا را بر 2400 kcal2400 kcal تقسیم کنیم:

0.367 kcal2400 kcal=1.53×104frac{0.367 kcal}{2400 kcal}=1.53times10^{-4}

این نسبت عدد خیلی کوچکی به‌دست آمد که نشان می‌دهد تنها بخش خیلی خیلی کوچکی از انرژی حاصل از مصرف غذا صرف انجام کارهای روزانه خواهد شد و بیشتر این انرژی در قالب چربی در بدن ذخیره می‌شود.

مثال ۹

ماشینی که با نیروی 2.5×1010 N2.5times10^{10} N

پاسخ

برای محاسبه کار به اندازه نیروی وارد شده، جابجایی و زاویه بین جهت نیرو و جابجایی نیاز داریم. در این سوال نیرو و زاویه مشخص است. اما برای محاسبه جابجایی با توجه به داده‌های مسئله لازم است از فرمول های سینماتیک استفاده کنیم. فرمول مناسب به شکل زیر است:

d=vtd=5×120=600 md=vt Rightarrow d=5times120=600 m

در محاسبه بالا تبدیل واحد زمان از دقیقه به ثانیه نباید فراموش شود. حالا می‌توانیم از فرمول کار استفاده کنیم:

W=FdcosθW=Fdcostheta

W=2.5×1010×600×cos0=15×1012 JRightarrow W=2.5times10^{10} times600timescos0=15times10^{12} J

مثال ۱۰

شخصی با یک نیروی ثابت 100 N‌100 N در حال کشیدن یک بسته روی زمین است و موفق می‌شود آن را به اندازه 40 m‌40 m جابجا کند. اگر این شخص نیرو را با زاویه‌ای مطابق شکل زیر به بسته وارد کند و فرض کنیم که سطح زمین هموار و صاف و بدون اصطکاک است، کار برآیند را محاسبه کنید:

تصویری از کشیدن یک بسته چوبی

برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر، روی آن کلیک کنید.

پاسخ

در این سوال کار برآیند یا مجموع نیروهای وارد بر بسته خواسته شده است. بنابراین اولین قدم مشخص کردن نیروهای وارد بر بسته است. طبق صورت سوال، یک نیروی ثابت داریم که به بسته وارد می‌شود. به علاوه دو نیروی دیگر هم در این شکل به بسته وارد می‌شوند که عبارت‌اند از نیروی وزن (mg‌mg)‌ و نیروی عمودی سطح (FN‌F_N

WF=FdcosθWF=100×40×cos37=3200 JW_F=Fdcostheta Rightarrow W_F=100times40timescos37=3200 J

WFN=FNdcosθWFN=FN×40×cos90=0W_{F_N}=F_Ndcostheta Rightarrow W_{F_N}=F_Ntimes40timescos90=0

Wmg=mgdcosθWmg=mg×40×cos90=0W_{mg}=mgdcostheta Rightarrow W_{mg}=mgtimes40timescos90=0

در دو رابطه آخر نیازی نیست مقادیر نیرو را به‌دست آوریم. با توجه به عمود بودن جهت این نیروها بر جابجایی جسم، θ=90theta =90

Wt=WF+WFN+WW=3200 J+0+0=3200 JW_t=W_F+W_{F_N}+W_W=3200 J +0+0=3200 J

یک راه ساده‌تر برای حل این سوال این بود که در ابتدا نیروی برآیند وارد بر این بسته را پیدا کنیم و سپس فقط کار آن نیرو را به‌دست آوریم. چون نیروی عمودی سطح و نیروی وزن با هم خنثی می‌شوند، تنها نیروی وارد بر این بسته همان نیروی ثابت است. پس برآیند یا مجموع کار تمام نیروهای وارد بر یک جسم معادل است با کار نیروی برآیند وارد بر آن.

تمرین ۱

فرض کنید شخصی با جرم 85 kg85 kg در حال هل دادن جعبه‌ای به سمت بالا مطابق شکل زیر است. این شخص موفق می‌شود جعبه‌ را حدود 4 m4 m با زاویه 2020 درجه نسبت به افق جابجا کند. اگر نیروی وارد شده توسط شخص به جعبه برای این جابجایی 500 N500 N بوده باشد، کار انجام شده توسط شخص روی جعبه برابر با کدام گزینه است؟

شخصی در حال هل دادن جعبه چوبی روی یک سطح مایل و به سمت بالا است.

با نوشتن فرمول کار در فیزیک و عددگذاری، گزینه صحیح یعنی گزینه دوم به‌دست می‌آید:

W=FdcosθW=Fdcostheta

W=500×4×cos0=2000 JRightarrow W=500times4timescos0=2000 J

دقت کنید در این سوال نیروی وارد شده به جعبه کاملا در راستای جابجایی آن است. بنابراین زاویه بین بردار نیرو و جابجایی صفر است و نیازی به استفاده از سایر داده‌‌های این سوال در محاسبه کار نیست.

تمرین ۲

اگر نیروی FF موجب حرکت جعبه‌ای با سرعت vv در سه حالت زیر شود، کار انجام شده توسط این نیرو از کمترین به بیشترین مقدار معادل با کدام گزینه است؟

نیروهای وارد بر سه جعبه

گزینه آخر درست است. طبق فرمول کار در فیزیک یعنی W=FdcosθW=Fdcostheta

در موقعیت AA، بین بردار FF و vv زاویه داریم. در موقعیت BB، بین بردار FF و vv زاویه‌ای وجود ندارد. به عبارت دیگر، این دو بردار هم جهت هستند و زاویه بین آن‌ها در این حالت صفر است. در CC، زاویه بین بردار FF و vv نود درجه است. بنابراین کار انجام شده برای هر موقعیت به شکل زیر است:

WA=FdcosθRightarrow W_A=Fdcostheta

WB=Fdcos0=FdRightarrow W_B=Fdcos0=Fd

Wc=Fdcos90=0Rightarrow W_c=Fdcos90=0

بنابراین کمترین کار برای موقعیت CC و بیشترین کار برای BB است. دقت کنید مقدار cosθcostheta همیشه از یک کوچکتر است. پس کار در موقعیت AA همیشه مقداری کمتر از FdFd خواهد داشت.

تمرین ۳

اگر جعبه‌ای در راستای قائم به اندازه 1.5 m1.5 m جابجا شده و سپس در همان حالت نگه داشته شود، با داشتن وزن 100 N100 N و صرف‌نظر کردن از اصطکاک، کار انجام شده روی جعبه زمانی که در این ارتفاع نگه داشته شده است، چقدر است؟

بیشتر از 150 J150 J

کمتر از 150 J150 J

کاری انجام نشده است.

گزینه آخر درست است. دقت کنید در این سوال کار برای زمانی که جعبه نگه داشته شده است، خواسته شده است. در این حالت جعبه هیچ‌گونه جابجایی ندارد. پس کاری انجام نمی‌شود.

قضیه کار و انرژی

در بخش‌های قبل با فرمول کار در فیزیک آشنا شدیم و گفتیم که کار و انرژی هر دو دارای واحد یکسانی هستند. در این بخش توضیح می‌دهیم که رابطه بین کار و انرژی چگونه است. هرگاه نیرویی به جسمی وارد شود، آن جسم تحت تاثیر نیرو می‌تواند شتاب بگیرد و به دنبال شتابی که به‌دست می‌آورد، یک جابجایی نیز خواهد داشت. شتاب همان تغییر سرعت است، پس حرکت شتابدار جسم همراه با تغییرات سرعت است. بنابراین انرژی جنبشی جسم هم عوض می‌شود.

طبق قضیه کار و انرژی، تغییرات انرژی جنبشی جسم در اثر اعمال نیرو به آن معادل است با کار انجام شده روی جسم توسط آن نیرو. پس بین کار، نیرو و تغییرات انرژی جنبشی جسم رابطه‌ای به شکل زیر برقرار است:

W=K=K2K1W=triangle K=K_2-K_1

که در آن KK انرژی جنبشی جسم است. فرمول انرژی جنبشی جسم به شکل زیر است:

K=12mv2K=frac{1}{2}mv^2

بنابراین با اعمال نیروی FF و افزایش سرعت جسم از v1v_1

W=K=K2K1=12mv2212mv12W=triangle K=K_2-K_1 =frac{1}{2}mv_2^2-frac{1}{2}mv_1^2

به همین علت است که واحد استاندارد کار و انرژی مشابه هم است. همچنین کار هم مانند انرژی یک کمیت عددی یا اسکالر محسوب می‌شود. توجه به این نکته مهم است که حاصل‌ضرب FF و dd برابر است با تغییرات انرژی جسم، نه تغییرات سرعت آن. در ادامه این بخش با حل چند مثال و تمرین، نحوه استفاده از قضیه کار و انرژی و ارتباط آن با فرمول کار در فیزیک را بهتر می‌آموزید.

نکته: علامت کار می‌تواند مثبت یا منفی باشد، اما منفی یا مثبت بودن کار به معنای جهت داشتن آن نیست. کار مثبت به این معنا است که نیروی وارد شده به جسم باعث شده است آن جسم در راستای نیرو حرکت کند. این در حالی است که کار منفی به این مفهوم است که نیروی وارد بر جسم با راستای حرکت آن مخالفت می‌کند.

مثال ۱

چقدر کار لازم است تا کامیونی با انرژی جنبشی 400 kJ400 kJ در مدت زمان 10 s10 s و پس از طی مسیر 50 m50 m کاملا متوقف شود؟

پاسخ

اگر کامیون متوقف شود، انرژی جنبشی آن نیز صفر خواهد شد. پس با محاسبه تغییرات انرژی جنبشی می‌توانیم کار انجام شده روی کامیون برای توقف را محاسبه کنیم:

W=K=K2K1W=triangle K=K_2-K_1

W=0400 kJ=400 kJ=400000 JRightarrow W=0-400 kJ=-400 kJ =-400000 J

علامت منفی برای کار به این معنا است که برای توقف کامیون لازم است 400000 J400000 J انرژی از آن کم شود.

مثال ۲

یک ماشین میخ‌کوب 400 ‌kg400 ‌ kg باید با چه سرعتی سقوط کند تا 15000 ‌J15000 ‌ J کار انجام دهد؟

پاسخ

وقتی که این ماشین سقوط کند، در اثر برخورد با زمین سرعت آن به صفر می‌رسد. پس با در نظر گرفتن سرعت نهایی صفر و نوشتن قضیه کار و انرژی خواهیم داشت:

W=K2K1=12m(v22v12)W=K_2-K_1=frac{1}{2}m(v_2^2-v_1^2)

15000=12×400×(0v12)Rightarrow 15000=frac{1}{2}times400times(0-v_1^2)

v12=15000200=75Rightarrow v_1^2=frac{15000}{200} =75

v1=8.6 msRightarrow v_1=8.6 frac{m}{s}

مثال ۳

فرض کنید یک هواپیمای جت با جرم 80000 kg80000 kg به‌صورت افقی و با سرعتی اندازه 165 kmh165 frac{km}{h}

پاسخ

با توجه به داشتن مقادیر سرعت و جرم، می‌توانیم با نوشتن قضیه کار و انرژی و محاسبه کار، نیروی برآیند را پیدا کنیم. پس داریم:

W=12m(v22v12)W=frac{1}{2}m(v_2^2-v_1^2)

بازه‌ای که هواپیما جابجایی مشخصی طی می‌کند تا متوقف شود، مد نظر ما است. در این بازه سرعت اولیه هواپیما مشخص است و در انتها هم متوقف می‌شود. پس سرعت نهایی هواپیما صفر است:

v1=165 kmhv_1=165 frac{km}{h}

v2=0v_2=0

اما پیش از اینکه سرعت اولیه را در فرمول کار و انرژی قرار دهیم، لازم است واحد آن را به واحد استاندارد سرعت، یعنی متر بر ثانیه تبدیل کنیم. برای تبدیل کیلومتر بر ساعت به متر بر ثانیه به روش زیر عمل می‌کنیم:

1 kmh=1 103 m3600 s=0.277 ms1 frac{km}{h} =1 frac{10^3 m}{3600 s}=0.277 frac{m}{s}

165 kmh=165×0.277 ms=45.07 msRightarrow 165 frac{km}{h}=165times0.277 frac{m}{s}=45.07 frac{m}{s}

حالا می‌توانیم این سرعت را در فرمول بالا جای‌گذاری کنیم تا کار انجام شده به‌دست آید:

W=12m(v22v12)=12×80000×(0(45.07)2)Rightarrow W=frac{1}{2}m(v_2^2-v_1^2)=frac{1}{2}times80000times(0-(45.07)^2)

W=12×80000×(45.07)2=81252196 JRightarrow W=-frac{1}{2}times80000times(45.07)^2=-81252196 J

با نوشتن فرمول کار در فیزیک و قرار دادن مقدار جابجایی داده شده، نیروی برآیند موتور که باعث توقف هواپیما شده است، پیدا می‌شود. اما پیش از آن باید زاویه بین نیرو و بردار جابجایی را مشخص کنیم. نیروی موتور باعث می‌شود هواپیما متوقف شود، بنابراین در خلاف جهت حرکت آن اعمال شده است. پس زاویه مناسب بین این دو بردار زاویه 180180 درجه است:

W=FdcosθW=Fdcostheta

81252196=F×1200×cos180Rightarrow -81252196=Ftimes1200timescos180

81252196=F×1200Rightarrow -81252196=-Ftimes1200

F=812521961200=67710 NRightarrow F= frac{81252196}{1200}=67710 N

مثال ۴

فرض کنید ماشینی که با سرعت 60 kmh‌60 frac{km}{h}

چهار ماشین زرد روی خط مستقیم در حرکت هستند.

برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر، روی آن کلیک کنید.

پاسخ

اگر به کمک قضیه کار و انرژی، کار انجام شده توسط نیروی ترمز را در اولین بخش حرکت پیدا کنیم، با توجه به اینکه ماشین در انتهای مسافت ترمز می‌ایستد، خواهیم داشت:

W=K2K1=12m(v22v12)W=K_2-K_1=frac{1}{2}m(v_2^2-v_1^2)

W=12m(0(v1)2)=12mv12Rightarrow W=frac{1}{2}m(0-(v_1)^2) =-frac{1}{2}mv_1^2

از طرفی می‌دانیم تغییرات انرژی جنبشی برابر است با فرمول کار. پس با توجه به اینکه جهت جابجایی در خلاف جهت نیروی ترمز است، برای کار انجام شده توسط نیروی ترمز داریم:

W=FdcosθW=Fd1cos180=Fd1W=Fdcostheta Rightarrow W=Fd_1cos180=-Fd_1

Fd1=12mv12d1=mv122FRightarrow -Fd_1=-frac{1}{2}mv_1^2 Rightarrow d_1 = frac{mv_1^2}{2F}

چون در سوال گفته شده مسافت ترمز از نیرو مستقل است و جرم ماشین هم تغییری نکرده است، پس در حالت دوم با دو برابر شدن سرعت خواهیم داشت:

d2=m2Fv22=m2F(2v1)2=4m2Fv12=4d1Rightarrow d_2= frac{m}{2F}v_2^2=frac{m}{2F}(2v_1)^2=4frac{m}{2F}v_1^2=4d_1

بنابراین بدون اینکه محاسبات را با عددگذاری انجام داده باشیم، می‌توانیم با این ضرب ساده مسئله را حل کنیم:

d2=4d1=4×20 m=80 mRightarrow d_2=4d_1=4times 20 m=80 m

تمرین

اگر انرژی جنبشی کامیونی برابر با 4 MJ4 MJ باشد، چه نیروی ترمزی می‌تواند باعث توقف آن پس از طی جابجایی 500 m500 m شود؟

8000 N– 8000 N

0.008 N0.008 N

0.008 N-0.008 N

گزینه اول درست است. با توجه به اینکه انرژی جنبشی اولیه کامیون مشخص است و پس از توقف نیز انرژی جنبشی نهایی آن برابر با صفر خواهد شد، پس می‌توانیم قضیه کار و انرژی را بنویسیم:

W=K2K1=04=4 MJW=K_2-K_1 =0-4=-4 MJ

طبق گزینه‌ها باید نیرو بر حسب نیوتن محاسبه شود، بنابراین لازم است کار انجام شده نیز بر حسب ژول نوشته شود. می‌دانیم پسوند مگا در کنار یک واحد برابر است با توان ششم عدد ده:

W=4 MJ=4×106 JW=-4 MJ=-4times10^6 J

حالا با نوشتن فرمول کار در فیزیک، قرار دادن جابجایی و اینکه می‌دانیم نیروی ترمز همیشه در خلاف جهت حرکت است، خواهیم داشت:

W=FdcosθW=Fdcostheta

4×106=F×500×cos180Rightarrow -4times10^6 =Ftimes500timescos180

4×106=F×500Rightarrow -4times10^6=-Ftimes 500

F=8000 NRightarrow F=8000 N

روش محاسبه کار یک نیروی متغیر (قانون هوک)

در بخش‌های قبل در مورد نیروهایی صحبت کردیم که اندازه ثابتی داشتند، به این مفهوم که اندازه این نیروها تابعی از زمان یا مکان نبود. اما ممکن است با مسائلی روبرو شویم که در آن‌ها اندازه نیرو با مکان تغییر می‌کند و به آن وابسته است. در این شرایط در فرمول کار در فیزیک تغییر کوچکی خواهیم داشت که در این بخش آن را توضیح می‌دهیم.

تصویری از دو فنر افقی که یکی بیشتر از دیگری کشیده شده است.
قانون هوک

برای مثال، فرض کنید می‌خواهیم کار انجام شده روی یک جسم مربعی متصل شده به یک فنر را طبق شکل بالا، محاسبه کنیم. نیروی فنر توسط فرمول معروفی به نام قانون هوک به‌دست می‌آید. این فرمول توصیف‌کننده نیروی بازگرداننده یک فنر با خاصیت کششی ایده‌آل است، چه در شرایط فشردگی یا چه در شرایط کشیدگی:

F=kxF=-kx

  • FF: نیروی فنر بر حسب نیوتن (NN)
  • kk: ثابت فنر بر حسب نیوتن بر متر (Nmfrac{N}{m}
  • xx: میزان فشردگی یا کشیدگی فنر بر حسب متر (mm)

مشاهده می‌کنید که نیروی فنر به مکان یا xx وابسته است. در نتیجه نیروی فنر یک نیروی متغیر محسوب می‌شود. نکته مهم بعدی در مورد نیروی فنر این است که این نیرو همیشه در خلاف جهت xx است و این مسئله با درج علامت منفی در قانون هوک توصیف شده است. پس جسم ما به یک فنر متصل است و این فنر نیرویی متناسب با میزان کشیدگی خود به جسم وارد می‌کند. می‌خواهیم کار نیروی فنر را پیدا کنیم. چون نیرو متغیر است، باید روی المان‌های کوچکی از فاصله به نامdx‌dx  انتگرال‌گیری کنیم:

W=0xFdx=0xkxdx‌W=int_{0}^{x} Fdx=int_{0}^{x} -kxdx

در رابطه بالا طبق آنچه از فرمول‌های انتگرال‌گیری می‌دانیم، انتگرال kxdxint -kxdx برابر می‌شود با kxdx=12kx2-kint xdx=-frac{1}{2}kx^2

W=12kx2‌W=-frac{1}{2}kx^2

مثال

شخصی با کشیدن یک فنر طول آن را به اندازه 3 cm3 cm افزایش می‌دهد. او برای انجام این کار 75 N75 N نیرو به فنر وارد کرده است. کار انجام شده توسط این شخص چقدر است؟ اگر شخص به‌جای کشیدن، فنر را به همین اندازه فشرده کند، چقدر کار انجام داده است؟

پاسخ

برای اینکه بتوانیم کار نیروی وارد شده توسط شخص به فنر را پیدا کنیم، لازم است از فرمول زیر استفاده کنیم:

W=12kx2‌W=-frac{1}{2}kx^2

اما در این فرمول باید ثابت فنر مشخص باشد. پس ابتدا قانون هوک را می‌نویسیم:

F=kxF=-kx

k=FxRightarrow k=-frac{F}{x}

k=750.03=2500 NmRightarrow k=frac{75}{0.03}=2500 frac{N}{m}

دقت کنید ثابت فنر همیشه عدد مثبتی است و فعلا بدون در نظر گرفتن علامت منفی در فرمول، آن را به دست آوردیم. همچنین میزان کشیدگی فنر باید بر حسب متر نوشته شود نه سانتی‌متر. بنابراین کار نیروی فنر برابر خواهد شد با:

W=12kx2=12×2500×(0.03)2=1.1 J‌ Rightarrow W=-frac{1}{2}kx^2=-frac{1}{2}times2500 times (0.03)^2=-1.1 J

در حالت بعدی با همان میزان فشردگی، فقط جهت جابجایی عوض می‌شود. بنابراین در حالت دوم اندازه کار همین مقدار است اما با علامت مثبت:

W=+1.1 J‌ Rightarrow W=+1.1 J

مسیر یادگیری فیزیک مکانیک دانشگاهی با فرادرس

فیزیک مکانیک از مهم‌ترین مباحث کتاب‌های فیزیک پایه دانشگاهی محسوب می‌شود و مبحث کار در فیزیک و فرمول آن نیز در این کتاب‌ها با جزئیات بیشتری توضیح داده می‌شود. فرادرس با تهیه چند فیلم آموزشی در همین زمینه، به شما کمک می‌کند تا یادگیری عمیق‌تری داشته باشید. لیست این دوره‌ها در ادامه برای شما قرار داده شده است:

تصویری از مجموعه آموزش فیزیک پایه در فرادرس
برای دسترسی به مجموعه فیلم آموزش فیزیک پایه در فرادرس، روی تصویر کلیک کنید.
  1. فیلم آموزش رایگان مقدمه ای بر فیزیک پایه ۱ فرادرس
  2. فیلم آموزش فیزیک پایه ۱ + حل مثال فرادرس
  3. فیلم آموزش فیزیک پایه ۱ – مرور و حل مساله فرادرس
  4. فیلم آموزش فیزیک ۱ دانشگاهی با رویکرد حل مساله فرادرس
  5. فیلم آموزش فیزیک پایه ۱ – مرور و حل تست فرادرس
  6. فیلم آموزش فیزیک پایه ۱ – گرانش و نوسان فرادرس

جمع‌بندی

در این مطلب از مجله فرادرس یاد گرفتیم فرمول کار در فیزیک عبارت است از W=FdcosθW=Fdcostheta

همچنین بر اساس فرمول کار در فیزیک آموختیم که کار انجام شده توسط یک نیروی مشخص صفر می‌شود، اگر جسم در اثر دریافت این نیرو هیچ‌گونه جابجایی نداشته باشد یا زاویه بین جابجایی و نیرو قائمه باشد. چنانچه کار انجام شده مقدار مثبتی به‌دست آید، به این معنا است که بردارهای نیرو و جابجایی هم‌جهت هستند. در حالی که اگر جهت جابجایی و نیرو مخالف هم باشد، کار انجام شده توسط نیرو روی جسم منفی است.

source

توسط expressjs.ir