به آثاری ادبی که با استفاده از عناصر روایت، شخصیت، لحن، زمان، مکان، زاویه دید و… نوشته میشوند، ادبیات داستانی میگوییم. برای مثال، شعر «طوطی و بقال» از مثنوی معنوی مولانا، ادبیات داستانی محسوب میشود. در این مطلب از مجله فرادرس یاد میگیریم ادبیات داستانی چیست و انواع آن یعنی قصه، رمانس، داستان بلند، داستان کوتاه و رمان را معرفی میکنیم. همچنین به بررسی عناصر داستان یعنی روایت، شخصیت، زمان، مکان، لحن و زاویه دید میپردازیم. در انتهای مطلب نیز پرسشهایی چهارگزینهای طرح کردهایم تا با پاسخ دادن به آنها میزان یادگیری خود را بسنجید.

ادبیات داستانی چیست؟
ادبیات داستانی، هر اثری است که شامل روایتی خلاقانه با همراهی عناصری چون شخصیت، زمان، مکان، لحن و زاویه دید باشد. منظور از خلاقانه بودن روایت این است که نویسنده یا شاعر، تفکرات، تخیلات و اندیشههای خود را در اثر ادبی خود وارد میکند. ادبیات داستانی شامل انواع قصه، رمانس، داستان، داستان کوتاه و رمان است.
در ادامه مطلب، عناصر و انواع ادبیات داستانی را توضیح میدهیم. پیشنهاد میکنیم برای یادگیری ادبیات داستانی، فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه دهم فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آودهایم.
مثال ادبیات داستانی
در جدول زیر، نمونههایی از ادبیات داستانی فارسی را آوردهایم و خلاصهای از آنها را نیز قرار دادیم.
مثال | توضیح |
وامق و عذرا از «عنصری» | آشنایی وامق با شاهزادیای به نام عذرا و حکایت عشق این دو نسبت به هم |
ویس و رامین از «فخرالدین اسعد گرگانی» | عشق و ازدواج بر مبنای ساختهای اجتماعی پیش از اسلام |
خسرو و شیرین از «نظامی» | ماجرای عشق خسرو و فرهاد نسبت به شیرین و کامیاب شدن خسرو در این عشق |
منطقالطیر از «عطار» | داستان تلاش مرغها برای پیدا کردن سیمرغ، داستان شیخ صنعان |
مثنوی معنوی از «مولانا» | حکایتهای مختلف |
بوستان و گلستان از «سعدی» | حکایتهای متنوع |
هزار و یک شب ترجمه از «عبداللطیف طسوجی» | داستانهایی کوتاه و بلند از نقاط مختلف جهان |
کلیله و دمنه از «عبدالله منشی» | حکایتهایی پندآمیز از زبان حیوانات به خصوص دو شغال به نامهای کلیله و دمنه |
سندبادنامه نگارش به نثر فنی از «ظهیری سمرقندی» | حکایتهای پندآموز |
سمک عیار از «فرامرز ابن خداداد ابن عبدالله ارجانی» | داستانهای عامیانه فارسی |
داستانهای بسیاری از شاهنامه فردوسی | مانند رستم و سهراب، زال و رودابه، ضحاک و کاوه آهنگر، رستم و اسفندیار، بیژن و منیژه، سیاوش و سودابه |
سیاحتنامه ابراهیم بیگ از «زینالعابدین مراغهای» | داستانهای یک تاجرزاده ایرانی ساکن در مصر به نام ابراهیم بیگ در سفر به ایران |
تهران مخوف از «مشفق کاظمی» | نخستین رمان اجتماعی و توصیف وضعیت بد زنان ایرانی در اواخر عهد قاجار |
یکی بود و یکی نبود از «محمدعلی جمالزاده» | نخستین داستانهای کوتاه فارسی |
هَرَس از «نسیم مرعشی» | روایتی متفاوت از تأثیر جنگ هشتساله ایران و عراق بر زندگی یک خانواده ایرانی |
عناصر ادبیات داستانی چیست؟
تا اینجا دانستیم ادبیات داستانی چیست و در این بخش با عناصر سازنده آن آشنا میشویم. برای اینکه یک اثر را جزو ادبیات داستانی بدانیم باید دارای عناصر و اجزایی باشد که در ادامه، آنها را توضیح خواهیم داد. عناصر داستان یا ادبیات داستانی را در فهرست زیر آوردهایم.
- روایت یا پیرنگ یا طرح
- شخصیت
- زاویه دید یا راوی
- زمان و مکان
- لحن
پیشنهاد میکنیم برای یادگیری عناصر داستان از فیلم آموزش رایگان عناصر داستان و نوشتن داستان خوب در فرادرس استفاده کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.

روایت یا پیرنگ یا طرح
روایت، طرح، «پلات» (Plot) یا پیرنگ در واقع سیر حوادث و ماجراهای یک داستان است. به بیان دقیقتر، پیرنگ یا طرح، توالی اتفاقات و حوادث علی و معلولی است که در پی هم رخ میدهند و روایت داستان را میسازند. برای مثال، این عبارت یک پیرنگ است: «شاهزاده مرد و پادشاه از مرگ فرزند خود دق کرد و مرد.» خود پیرنگ یا طرح از اجزایی تشکیل شده است که در فهرست زیر، آنها را آوردهایم.
- شروع
- گره افکنی
- تعلیق
- بحران
- نقطه اوج
- گره گشایی
- پایان
در ادامه، عناصر پیرنگ را توضیح میدهیم و هریک را در حکایت زیر از گلستان سعدی، مشخص میکنیم.
«توانگری بخیل را پسری رنجور بود. نیکخواهان گفتندش: «مصلحت آن است که ختم قرآنی کنی از بهر وی یا بذل قربانی.» لختی به اندیشه فرو رفت و گفت: «مصحفِ مهجور، اولیتر است که گلهی دور.»
صاحبدلی بشنید و گفت: «ختمش به علتِ آن اختیار آمد که قران بر سر زبان است و زر در میان جان.»»
دریغا گردن طاعت نهادن
گرش همراه بودی دست دادن
به دیناری چو خر در گل بمانند
ور الحمدی بخواهی، صد بخوانند
(سعدی)
شروع
مؤلف در این مرحله، مقدمات داستان خود را برای مخاطب بیان میکند. برای مثال، میتواند شخصیتها یا یکی از شخصیتهای خود را معرفی کند یا نمایی کلی از مکان و فضای روایت داستان به مخاطب ارائه دهد. این مرحله، یکی از مهمترین مراحل داستان است زیرا مخاطب بعد از مطالعه این بخش، تصمیم به ادامه دادن یا ندادن مطالعه آن داستان میگیرد.
در حکایت سعدی، پیرنگ یا طرح داستانی با معرفی شخصیت اصلی داستان یعنی «توانگر بخیل (خسیس)» شروع میشود. سعدی در همین جمله ابتدایی، یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیت داستان خود را نیز بیان میکند.
گره افکنی
در این مرحله، که آن را واقعهی اوج گیرنده یا کنش صعودی نیز مینامند، داستان به سمت نقطه اوج خود حرکت میکند. یعنی حوادث داستان بهگونهای پیش میرود که موقعیتی پیچیده برای شخصیتها ایجاد میشود. معمولاً کشمکش نیز در همین عنصر گره افکنی وجود دارد یعنی شخصیت با خود، دیگران یا طبیعت دچار کشمکش میشود و در ادامه، مجبور به حل این کشمکشها است.
در حکایت سعدی، بیمار بودن پسرِ «توانگر بخیل» گرهافکنی است زیرا شخصیت اصلی را دچار چالش کرده و موقعیت دشواری را برای او ایجاد کرده است. همچنین ایجاد دوراهی «ختم قرآن» یا «بذل قربانی (بخشیدن گوشت قربانی)» برای این شخصیت نیز، گرهافکنی است و او در ادامه داستان، مجبور به انتخاب بین این دو گزینه است.
بحران
بحران مهمترین اتفاقی است که در نهایت باعث حرکت مسیر روایت داستان به سمت نقطه اوج خود میشود. در واقع، بحران بالاترین نقطه وخامت اوضاع قبل از رسیدن به نقطه اوج داستان است.
در حکایت بیانشده از سعدی، انتخاب «توانگر بخیل» بین ختم کردن قرآن یا بخشش گوشت قربانی برای شفا گرفتن فرزندش، بحران اصلی است. زیرا در این مرحله، شخصیت اصلی با یک بحران اساسی برای انتخاب راهی ارزان و مفید برای شفای پسرش روبهرو است.

تعلیق
تعلیق در جایی پدید میآید که مؤلف، مخاطب خود را در وضعیتی بلاتکلیف اما خواستنی قرار میدهد تا منتظر رسیدن نقطه اوج و نتیجه داستان باشد. در واقع با ایجاد تعلیق، مخاطب داستان، نمیتواند نتیجه آن را حدس بزند و به همین دلیل نیز برای خواندن ادامه آن و رسیدن به نتیجه، مشتاق میشود.
تعلیق در این حکایت از گلستان، آنجایی وجود دارد که توانگر بخیل بعد از شنیدن پیشنهادها برای شفای فرزندش، «لختی به اندیشه» فرو میرود. یعنی مدت زمانی مشغول تفکر میشود و در این لحظه مخاطب نمیداند که او در نهایت، کدام گزینه از میان دو گزینهی موجود را انتخاب میکند.
نقطه اوج
در این مرحله، شخصیت اصلی داستان، تصمیم خود را میگیرد و گرههای ایجاد شده در داستان و کشمکشهای شخصیتها به نتیجه میرسد. در واقع، مؤلف در این مرحله، نتیجه اساسیترین بحران و گره داستان را به مخاطب نشان میدهد.
در این حکایت از سعدی میتوانیم بخش «و گفت: «مصحف مهجور اولیتر است که گلهی دور»» را نقطه اوج داستان بدانیم. زیرا در این بخش، شخصیت اصلی یعنی «توانگر بخیل»، تصمیم خود را برای انتخاب بین «ختم قرآن» و «بخشش گوشت نذری» میگیرد و این انتخاب، «ختم کردن قرآن» است. معنای این جمله، چنین است: «خواندن قرآن که مهجور و دورافتاده مانده به کشتن و قربانی کردن گوسفندی که در گله و دور از ما است، اولویت دارد.»
گره گشایی
گره گشایی یعنی گرههایی که در مرحله گره افکنی ایجاد شده بودند و بحرانهای داستان، حل میشوند. یعنی این عنصر در برابر عنصر گره افکنی قرار میگیرد.
در حکایت نمونه از گلستان سعدی، انتخاب توانگر بخیل برای «ختم قرآن» کردن برای شفای پسرش، گره گشایی محسوب میشود. البته در این داستان، یک گره گشایی دیگر نیز داریم و آن، جملهای است که «صاحبدل» در علت انتخاب توانگر بخیل مطرح میکند. این انسان صاحبدل، علت انتخاب «ختم قران» را این میداند که «توانگر» انسان ریاکار و خسیسی است که قرآن و دین بر سر زبانش است و در واقع برای او ارزشی ندارد اما زر (جناس از پول) در میان جان او است و برای او ارزش بسیار زیادی دارد و حاضر نیست از پول خود برای خرید و نذر گوسفند پرداخت کند.
نتیجه گیری و پایان
در بخش پایان و نتیجهگیری، مؤلف نتیجه تصمیمهای مختلف شخصیتها و بحرانها و کشمکش های فرعی را نیز بیان میکند و به نوعی از کل داستان نتیجهگیری میکند. با افزودن این عنصر به داستان، مخاطب پاسخ همه سؤالات خود را میگیرد.
در حکایت نمونهای که از «گلستان» آوردیم، دو بیت انتهایی که سعدی سروده است، نتیجهگیری و پایانبندی این داستان محسوب میشود.
تا اینجا یاد گرفتیم ادبیات داستانی چیست و یکی از عناصر آن یعنی پیرنگ را با مثال معرفی کردیم. در ادامه، سایر عناصر داستان یعنی شخصیت، زاویه دید، زمان و مکان و لحن را توضیح میدهیم.

شخصیت
شخصیتهای ادبیات داستانی، افرادی غیرواقعی هستند که یا ذهن نویسنده آنها را خلق کرده یا از شخصیتهای واقعی برای ساخت و خلق آنها تأثیر گرفته است. «شخصیت» (Character) یا قهرمان عنصری است که روایت داستان را پیش میبرد و با اعمال یا گفتار خود، داستان را میسازد. به اعمال شخصیت، «کنش» (Action) و به گفتار او، «دیالوگ» (Dialog) میگوییم. به انگیزههایی که باعث میشوند شخصیتها، عمل یا گفتار خاصی داشته باشد نیز، انگیزه (Motivation) گفته میشود. در ادامه با انواع شخصیتها در ادبیات داستانی آشنا میشویم.
در این بخش، ضمن مقایسه انواع شخصیتها با ویژگیهای شخصیتهای ادبیات داستانی نیز آشنا میشویم. شخصیت را میتوانیم در دستهبندیهای زیر، تقسیمبندی کنیم.
- شخصیت اصلی و فرعی
- شخصیت ثابت و پیچیده
- تیپ و فرد
- شخصیت نمایشی یا شخصیت روایی
در ادامه، موارد بالا را توضیح میدهیم. پیشنهاد میکنیم برای یادگیری همه عناصر داستان مانند شخصیت، فیلم آموزش عناصر داستان و نوشتن داستان خوب فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
شخصیت اصلی و فرعی
تفاوت شخصیت اصلی و فرعی را در جدول زیر آوردهایم.
شخصیت اصلی | شخصیت فرعی |
اعمال و گفتار او، اجزای پیرنگ و طرح داستان را میسازند. | سازنده و پیشبرنده روایت داستان نیست بلکه نقشی جزئی دارد. |
معمولاً تعداد کمتری دارد. | میتواند تعداد زیادی داشته باشد. |
حضور او برای ساخت داستان، الزامی است. | حضور او الزامی نیست. |
شخصیت ثابت و پیچیده
در جدول زیر، تفاوتهای این دو نوع شخصیت را بیان کردهایم.
انواع شخصیت از نظر تغییرپذیری | توضیح |
شخصیت ثابت | از ابتدا تا انتهای داستان تغییری نمیکند. (ساده و بدون پیچیدگی و جذابیت) |
شخصیت متغیر | به دلیل حوادث کوچک یا بزرگ دچار تغییر و تحول میشود. (پیچیده و دارای جذابیت و خلقیات و تفکرات پیچیده) |
تیپ و فرد
تفاوت تیپ و فرد را در جدول زیر توضیح دادهایم. هر دوی این مفاهیم، نوعی از شخصیت هستند.
انواع شخصیت از نظر خاص یا کلی بودن | توضیح |
تیپ | کلی / نماینده قشر و صنف خاصی از مردم و دارای ویژگیهای کلی |
فرد | خاص / دارای ویژگیهای مخصوص به خود که نمیتوانیم به راحتی مصداقی واقعی در جامعه برای او پیدا کنیم. |
شخصیت نمایشی یا روایی
مؤلف برای شخصیتپردازی در داستان باید یکی از شیوههای نمایشی یا روایی را انتخاب کند. تفاوت این دو روش پرورش شخصیت در داستان را در جدول زیر آوردهایم.
انواع شخصیت از نظر نوع نشان دادن آن | توضیح |
شخصیت نمایشی | شناخت ویژگیها و انگیزههای شخصیت از طریق اعمال و گفتار خود شخصیت در داستان |
شخصیت روایی | توصیف و ارزشگذرای شخصیتها توسط نویسنده |
نکته: دقت کنید که منظور از شخصیت نمایشی در جدول بالا، شخصیتهای ادبیات نمایشی نیست بلکه در اینجا فقط به شیوه نشان دادن شخصیت داستان به مخاطب پرداختهایم که یکی از شیوههای آن، نمایشدادن شخصیت به نویسنده از طریق اعمال و گفتار خود او است.

زاویه دید یا راوی
برای روایت هر نوعی از ادبیات داستانی باید زاویه دیدی (Point Of View) داشته باشیم. زاویه دید یا راوی، آن جایگاه و منظری است که داستان از آن روایت میشود که معمولاً از اول شخص (من) یا سوم شخص (او) برای روایت استفاده میکنیم. برای مثال، زاویه دید یا راوی عبارت «به تهران سفر کرده بودم.»، اول شخص و راوی جمله «مهسا به تهران سفر کرده بود.»، سوم شخص است. ممکن است یک داستان واحد، چند راوی یا زاویه دید مختلف داشته باشد. در ادامه با این دو راوی پرکاربرد بیشتر آشنا میشویم.
پیشنهاد میکنیم برای آشنایی با راوی و زاویه دید، فیلم آموزش نگارش ۳ پایه دوازدهم فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
راوی اول شخص
اگر داستان از زاویه دید «من» روایت بشود، راوی آن اول شخص است. برای تشخیص این نوع راوی باید دقت کنیم که اگر در روایت ماجراهای داستان (نه در دیالوگها) از ضمایر شخصی «من» و «-َ م» و شناسه فعل «-َ م» استفاده شده بود، راوی یا زاویه دید، اول شخص است. البته ممکن است در این زاویه دید، از ضمایر و شناسههای اول شخص جمع (ما، ـيم، مان) نیز استفاده کنیم. راوی اول شخص، یا شخصیت اصلی (قهرمان) داستان یا یکی دیگر از شخصیتهای داستان است.
مثال
در کادر زیر، نمونهای از زاویه دید یا راوی اول شخص را آوردهایم.
«شاید آن روز هم سکوت کرده بودم که فکر کردی با رفتنت موافقم. ساکت نشسته بودم و چمدانت را میبستم. موافق نبودم، فقط ساکت بودم و تو بدون من رفتی.»
(نسیم مرعشی)
نکته: همانطور که مشاهده کردید، در جملههای بالا، ضمایر و شناسههای فعل دوم شخص نیز دیده میشد. یکی دیگر از نشانههای تشخیص راوی اول شخص این است که فقط در این نوع زاویه دید از ضمایر و شناسههای افعال دوم شخص مفرد (تو، ـی و -َ ت) و جمع (شما، ـید و ـتان) استفاده میشود. زیرا در زاویه دید سوم شخص، راوی غايب است و نمیتواند کسی از شخصیتها را مخاطب قرار دهد.

راوی سوم شخص
راوی سوم شخص، بیرون از داستان است و اعمال و گفتار شخصیتها را به مخاطب گزارش میدهد. برای تشخیص این نوع راوی یا زاویه دید، باید دقت کنیم که اکثر ضمایر و شناسههای به کار رفته در چنین داستانی، مربوط به سوم شخص مفرد (او، -َ ش و -َ د) یا جمع (آنها، ـشان و -َ ند) هستند. کادر زیر، نمونهای از زاویه دید سوم شخص است.
چو تابوت را دید دستان سام
فرودآمد از اسپ زرین ستام
تهمتن پیاده همیرفت پیش
دریده همه جامه، دل کرده ریش
(فردوسی)
راوی سوم شخص دانای کل
اگر راوی سوم شخص، از همه حوادث، احساسات و تفکرات شخصیتها و… خبر داشته باشد، راوی دانای کل است. راوی دانای کل یا به شیوه فضولی یا به شیوه غیرفضولی (غیرشخصی) روایت میکند.
- راوی دانای کل فضولی: منظور از شیوه فضولی این است که راوی، علاوه بر روایت آزادانه حوادث و اعمال و گفتار، این اعمال و گفتار شخصیتها را ارزشگذاری نیز میکند. «تولستوی»، رمان «جنگ و صلح» را به همین شیوه نوشته است.
- راوی دانای کل غیرشخصی: اگر راوی، از همه حوادث و تفکرات و احساسات شخصیتها باخبر باشد اما صرفاً آنها را گزارش کند و داوری و نظرات خود را مطرح نکند، از روش غیرفضولی یا غیرشخصی برای بیان روایت استفاده شده است. «همینگوی» در داستان کوتاه خود به نام «یک جای روشنِ تر و تمیز» از راوی دانای کل غیرفضولی استفاده کرده است.
راوی سوم شخص با زاویه دید محدود
در این نوع روایت، زاویه دید داستان سوم شخص است اما راوی سوم شخص از تمام حوادث و اتفاقات و تمام ویژگیها و مشخصات همهی شخصیتها باخبر نیست و به گزارش ویژگیهای محدودی از گفتار و رفتار شخصیتها بسنده میکند.
تفاوت تغییر راوی با دیالوگ
باید توجه کنید که راوی داستان را با راوی دیالوگهای داستان اشتباه نگیرید. دیالوگها، گفتوگوهایی هستند که شخصیتهای داستان با هم انجام میدهند و راوی همه دیالوگها، اول شخص است زیرا هر شخصیتی از جانب خود و با راویه دید خود سخن میگوید. اما راوی داستان، آن زاویه دیدی است که حوادث داستان را برای مخاطب توضیح میدهد. برای مثال در دو بیت آخر داستان زیر، راوی یا زاویه دید، تغییر نکرده بلکه یکی از شخصیتهای داستان، در حال دیالوگ است.
سیهکاری از نردبانی فتاد
شنیدم که هم در نفس جان بداد
پسر، چند روزی گرستن گرفت
دگر با حریفان نشستن گرفت
به خواب اندرش دید و پرسید حال
که چون رستی از حشر و نشر و سؤال؟
بگفت ای پسر! غصه بر من مخوان
به دوزخ در افتادم از نردبان
(سعدی)
نکته: قبل از دیالوگها، افعالی از مصدرهای «گفتن، فرمودن، بیان کردن و…» وجود دارد که با کمک آنها میتوانیم تشخیص دهیم دیالوگ وجود دارد و راوی داستان، تغییر نکرده است.
تا اینجا بررسی کردیم ادبیات داستانی چیست و بعضی از مهمترین عناصر آن، یعنی پیرنگ، شخصیت و راوی را معرفی کردیم. در ادامه، به بررسی عناصر دیگری چون زمان و مکان و لحن میپردازیم.

زمان و مکان
زمان و مکان وقوع حوادث داستان، یا زمینه یا فضای ادبیات داستانی، زمان تاریخی و مکان جغرافیاییِ اتفاق افتادن حوادث داستان است. هر روایتی باید در بعدی از زمان و مکان (محدود یا نامحدود) رخ بدهد. این زمان و مکان میتواند واقعی یا غیرواقعی و تخیلی باشد. هرچهقدر نویسنده با مکانهایی که می خواهد در داستان استفاده کند و با زمانهای که میخواهد داستان را در آن دوره روایت کند، آشناتر باشد، در نگارش داستان خود و جذب مخاطب، موفقتر خواهد بود.
لحن
شیوههایی که راوی برای بیان جملههای خود یا شخصیتهای داستان برای بیان دیالوگهای خود به کار میبرند، لحن است. مؤلف با استفاده از لحن، احساسات و عواطف خود را به داستان وارد میکند. از طرف دیگر، یکی از وظایف مؤلف، لحنسازی مناسب برای دیالوگهای هرکدام از شخصیتها متناسب با پیشینههای فرهنگی، طبقه اجتماعی، ویژگیهای فردی آن شخصیتها است. برای مثال اگر شخصیتهای یک داستان، یک زن شهری تحصیلکرده و یک مرد روستایی باشند، باید لحن دیالوگهای این دو شخصیت نیز متفاوت باشد.
جدول انواع لحن
در جدول زیر، برخی از پرکاربردترین لحنهای ادبیات داستانی را آوردهایم تا با این عنصر، بهتر آشنا شوید.
انواع لحن ادبیات داستانی | توضیح |
لحن رسمی | لحن خشک و جدی، خالی از صمیمیت و شوخی |
لحن غیررسمی | شبیه به لحن معمول ما در مکالمات روزمره |
لحن شاعرانه | لحنی شبیه به شعر که در آن از واژههای همقافیه و هموزن یا آرایههای ادبی استفاده میکنیم. |
لحن طنزآمیز | لحنی همراه با شوخیهای معمولی یا زننده |
لحن وهمآلود | بیان ترسناک و همراه با وحشت |
لحن مالیخولیایی | لحنی مشوش، بینطم و مبهم |
لحن خسته | لحنی خسته کننده و به دور از هیجان |
نکته: توجه کنید که انواع لحن در ادبیات داستانی با انواع لحنِ خوانشِ متون ادبی که در ادبیات هشتم یاد گرفتید، متفاوت است. در انواع لحن خوانش متون ادبی، یاد میگیریم که هرکدام از متنهای حماسی، عارفانه، عاشقانه و… را چگونه بخوانیم. پس این انواع لحن، مربوط به خواننده و مخاطب متون ادبی است نه مؤلف آثار ادبی. برای یادگیری این انواع لحن، میتوانید فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه هشتم فرادرس را تماشا کنید.
یادگیری ادبیات داستانی در فارسی دهم با فرادرس
تا اینجا یاد گرفتیم ادبیات داستانی چیست و با نمونههایی از آن آشنا شدیم. ادبیات داستانی شامل آثار ادبی بسیار زیادی در ادبیات فارسی است. بهخصوص در دوران معاصر که عمده آثار ادبی فارسی، جزء دسته ادبیات داستانی محسوب میشوند. با یادگیری درست عناصر و انواع ادبیات داستانی، هم میتوانیم آن را شناسایی کنیم و هم میتوانیم دست به نگارش آثاری در حوزه ادبیات داستانی بزنیم. به همین دلیل در این بخش، برخی از فیلمهای آموزشی فرادرس را آوردهایم که در یادگیری این نوع ادبی، مفید هستند.
همچنین برای یادگیری کامل مباحث کامل مربوط به ادبیات فارسی، میتوانید از مجموعه آموزش زیر استفاده کنید.

انواع ادبیات داستانی چیست؟
حالا که یاد گرفتیم ادبیات داستانی چیست و عناصر آن را شناختیم، در این بخش انواع آن را معرفی میکنیم. ادبیات داستانی به انواعی چون قصه،رمانس، داستان، داستان کوتاه و رمان تقسیم میشود که هرکدام مشخصات خاص خود را دارا هستند.
- قصه
- رمانس
- داستان بلند
- داستان کوتاه
- رمان
در ادامه، توضیح میدهیم که مشخصات هرکدام از انواع ادبیات داستانی چیست اما پیش از آن، پیشنهاد میکنیم برای یادگیری یکی از انواع ادبیات داستانی، فیلم آموزش مقدماتی داستان نویسی داستان کوتاه در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
قصه
قصهها شکل اولیه داستانها هستند که معمولاً عناصر ادبیات داستانی را نیز به طور کامل ندارند. قصهها معمولاً روایتهای شفاهی مردم زمانهای بسیار گذشته بودند که به حالت عامیانه و محاورهای به حالت مکتوب در آمدند. میتوانیم بسیاری از آثار نوشته یا سروده شده در حوزه ادبیات داستانی پیش از انقلاب مشروطه در ایران را قصه محسوب کنیم.
ویژگی های قصه
در جدول زیر، مهمترین مشخصات قصه را آوردهایم.
مشخصات قصه | توضیح |
زبان | ساده و آمیخته با محاوره و اصطلاحات عامیانه |
حوادث | معمولاً عجیب و غیرطبیعی |
زمان و مکان | محدود به زمان و مکان مشخصی نیستند و لزومی برای داشتن این دو عنصر نیست. |
رابطه علی و معلولی (پیرنگ) | لزومی ندارد که حوادث داستان، علت و معلول یکدیگر باشند. |
نتیجه و هدف | پند و نتایج اخلاقی |
رمانس
رمانس روایتی تخیلی است که موضوعاتی مانند حوادث عجیب، اعمال قهرمانانه و عشقهای اساطیری را بیان میکند. اولین رمانسها به شکل شعر بودند اما نمونههای بعدی آنها به صورت نثر نیز نگاشته میشدند. رمانس با حماسهها تفاوت دارد. البته هر دوی این انواع ادبی، شامل حوادث خارقالعاده، اعمال پهلوانی و قهرمانی، شخصیتهای فوق طبیعی و… هستند اما تأکید حماسه بر رشادتها و جنگآوری و تأکید رمانس بر روابط عاطفی و ماجراهای عاشقانه است.
در مطلب زیر از مجله فرادرس درباره حماسه توضیح دادهایم و تفاوت آن با داستان را نیز بررسی کردهایم.
تا اینجا یاد گرفتیم ادبیات داستانی چیست و چه اجزایی دارد. سپس انواعی از آن مانند قصه و رمانس را شناختیم. در ادامه، انواعی دیگر مانند داستان بلند و کوتاه و رمان را بررسی میکنیم.

داستان بلند
داستان بلند یا داستان، اثری منثور است که دارای عناصر ادبیات داستانی یعنی پیرنگ، شخصیت، راوی، زمان و مکان و لحن است. این نوع از ادبیات داستانی با دو نوع قبلی خود یعنی قصه و رمانس تفاوتهایی دارد که در ادامه، آنها را توضیح دادهایم.
جدول تفاوت داستان و قصه و رمانس
در جدول زیر، تفاوت داستان با قصه و رمانس را آوردهایم.
داستان | قصه و رمانس |
منثور | منظوم و منثور |
جدیدتر | قدیمیتر |
حرکت به سمت مضامین و موضوعات جدید | موضوعات عجیب و حوادث خارقالعاده |
شخصیتهای عادیتر | شخصیتهای فوق طبیعی |
داستان کوتاه
داستان کوتاه، روایت منثور کوتاهی است که مانند داستان بلند دارای پیرنگ و اجزای آن است. یعنی در داستان کوتاه نیز گرهافکنی و گرهگشایی و… وجود دارد. داستانهای کوتاه از نظر موضوع، محدودیتی ندارند و میتوانند دارای مضامینی چون موضوعات تراژدی، رمانتیک، طنزآمیز و… باشند. در واقع تفاوت اصلی داستان کوتاه و داستان بلند در کوتاهتر بودنِ طول روایت داستان کوتاه نسبت به داستان بلد است. اما این کوتاهی، مقدار و معیار مشخصی ندارد. مجموعه داستان کوتاه «خیمهشببازی» اثر «صادق چوبک» نمونهای از چند داستان کوتاه ایرانی است.
پیشنهاد میکنیم برای یادگیری نحوه نگارش داستان کوتاه، فیلم آموزش تکمیلی داستان کوتاه نویسی در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
اصول داستان کوتاه
داستان کوتاه به معنای امروزی آن در قرن نوزدهم و توسط «ادگار آلنپو» (Edgar Allan Poe) ایجاد شد. او برای داستان کوتاه مشخصاتی را ارائه کرده است که آنها را در فهرست زیر آوردهایم. البته همه داستانهای کوتاه، دقیقاً دارای این مشخصات نیستند.
- همه جزئیات داستان باید پیرامون یک موضوع واحد باشد.
- داستان کوتاه باید فاقد هرگونه کلمه اضافی باشد که در ساخت یا تأثیرگذاری داستان نقشی ندارند.
- خوانش یک داستان کوتاه باید در نیم ساعت الی دو ساعت تمام شود.
- داستان کوتاه باید برای مخاطب کامل باشد و ابهامی باقی نگذراد.
تفاوت داستان و داستان کوتاه
در جدول زیر، تفاوتهای داستان بلند و داستان کوتاه را آوردهایم.
داستان کوتاه | داستان بلند |
روایت کوتاهتر | روایت طولانی |
شخصیتهای کمتر | شخصیتهای بیشتر |
شخصیتپردازی سطحی | شخصیتپردازی عمیق |
تا اینجا دانستیم ادبیات داستانی چیست و اجزا و انواع آن را شناختیم. در ادامه، آخرین و جدیدترین نوع آن یعنی رمان را معرفی میکنیم و انواع آن را میشناسیم.

رمان
رمان، جدیدترین نوع ادبیات داستانی و رایجترین نوع آن در زمان معاصر است. رمانها، زبان گویای عصر مدرنیته هستند و همزمان با رشد مفهوم آزادی از عصر مدرنیته، رواج و رشد بیشتری پیدا کردند. به همین دلیل نیز، برخلاف سایر انواع ادبیات داستانی که سنتی و قاعدهمند هستند، آزادتر است و مقید به رعایت قواعد خاصی نیست. برای مثال، موضوع رمان میتواند برخلاف رمانس از موضوعات روزمره انسان عصر معاصر باشد یا مانند قصهها مقید به پایانبندی اخلاقی نیست. «سمفونی مردگان» اثر «عباس معروفی» مثالی برای رمان فارسی است. رمانها دستهبندیها و انواع مختلفی دارند که در اینجا مهمترین آنها را توضیح میدهیم.
انواع رمان از نظر ساخت
رمان از نظر ساختمان به انواع زیر تقسیم میشود.
- رمان حوادث: رمان حوادث، چیزی جز مجموعه حوادث و ماجراهای پیدرپی داستان رمان نیست. این نوع رمان، حد فاصلِ رمان و رمنس محسوب میشود زیرا در رمنس نیز مجموعه حوادث زیادی برای قهرمان داستان پیش میآید. «سمک عیار» را میتوانیم نمونهای از این نوع رمان بدانیم.
- رمان شخصیت: برخلاف رمان حوادث که تکیه داستان بر اعمال قهرمان است، در رمان شخصیت، تکیه داستان بر انگیزه قهرمان از انجام اعمال خود است. «بوف کور» از «صادق هدایت» نمونهای از این نوع رمان است.
- رمان نامهای: ساختار این نوع رمان برمبنای نامههای شخصیتها به یکدیگر ایجاد میشود. «نامههای ورتر (رنجهای ورتر جوان)» از «گوته» مثالی برای این نوع رمان است. در برخی از آثار ادبی شبیه به رمان در فارسی، مانند «عشاقنامه» از «عراقی» نیز میتوانیم چنین ساختی را ببینیم.
- رمان اندیشه: این نوع رمان در قالبهایی نوشته میشود که مبنای آنها، باورها و اندیشههای از پیش تعیینشده است. برای مثال، «مزرعه حیوانات» از «جُرج ارول» نمونهای از این نوع رمان است.
انواع رمان از نظر موضوع
رمانها از نظر موضوعی که دارند و هدفی که دنبال میکنند دارای انواعی هستند که آنها را در فهرست زیر توضیح دادهایم.
- رمان تربیتی: موضوع این رمانها، تکامل و رشد ذهنی و شخصیتی قهرمان داستان است. شخصیت اصلی این نوع رمان بعد از سپری کردن حوادث و تجربههای گوناگون، دچار تحول میشود. رمان «در جستوجوی زمان ازدسترفته» از «مارسل پروست» نمونهای از این رمان تربیتی است.
- رمان اجتماعی: موضوع اصلی این نوع رمان، تأثیرات جامعه و اوضاع اجتماعی بر شخصیت یا شخصیتهای داستان است. گاهی نویسنده در چنین رمانهایی، دست به انتقاد از شرایط جامعه میزند و پیشنهاداتی نیز برای اصلاح آنها ارائه میکند. «خوشههای خشم» از «جان اشتیانبک» نمونهای از رمان اجتماعی است.
- رمان تاریخی: در این رمانها، نویسنده از شخصیتها یا حوادث تاریخی برای نگارش رمان خود اثر گرفته است. البته این رمانها حالت مستندگونه ندارند زیرا در این صورت، رمان و از انوع ادبیات داستانی محسوب نمیشدند. «آشیانهی عقاب» اثر «زینالعابدین مؤتمن»، مثالی برای این نوع رمان است.
- رمان محلی: نویسنده در این نوع رمان تأکید ویژهای بر آیین و رسوم، زبان، مکانها و… یک منطقه محلی خاص دارد. البته هدف این نوع رمان، ثبت این موارد نیست بلکه نویسنده از این طریق، تأثیر شرایط و موقعیت محلی بر اعمال و گفتار شخصیتهای داستان را نشان میدهد.
- رمان روانی: موضوع اصلی رمانهای روانی، اوضاع روحی و روانی شخصیتهای داستان است. با پیشرفت علم روانشناسی در دوران معاصر، این نوع رمان نیز رشد زیادی داشته است. بسیاری از آثار صادق هدایت، رمان روانی محسوب میشوند.
تفاوت رمان و داستان بلند
داستان بلند به داستان کوتاه شبیهتر است و با رمان تفاوتهای زیادی دارد. در جدول زیر، این تفاوتها را توضیح دادهایم.
رمان | داستان بلند |
طولانیتر از داستان بلند | طولانیتر از داستان کوتاه و کوتاهتر از رمان |
فاقد هرگونه محدودیت در موضوع | نسبت به رمان، موضوعات محدودتری دارد. |
امکان شخصیتپردازیهای عمیق | عدم امکان برای شخصیتپردازی عمیق |
جزئیات بیشتر | جزئیات کمتر |

تفاوت ادبیات غیرداستانی و ادبیات داستانی چیست؟
تا اینجا یاد گرفتیم ادبیات داستانی چیست و عناصر و انواع آن را بهطور کامل و با مثال معرفی کردیم. در این بخش به بررسی تفاوت داستان و ناداستان میپردازیم. ادبیات غیرداستانی، گونهای از متون ادبی یا شعر است که تخیلات، خلاقیت و ذهنیت شخصی مؤلف در آن وراد نشده است. در واقع همه چیز در ادبیات غیرداستانی، واقعی است. زندگینامهها، کتابهای آموزشی مانند آموزشهای هنری یا آشپزی، کتابهای افزایش مهارت، شعرهای شامل فنون رزم و بزم برای تربیت پادشاهان و… نمونههایی از ادبیات غیرحماسی هستند.
پیشنهاد میکنیم برای یادگیری ادبیات داستانی، فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه دهم فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
جدول تفاوت ادبیات داستانی و غیرداستانی
در جدول زیر، تفاوتهای ادبیات غیرداستانی و داستانی را آوردهایم تا با تفاوت این دو نوع را بهتر درک کنید.
ادبیات داستانی | ادبیات غیرداستانی |
بیان حوادث خیالی (نه لزوماً غیرممکن) | بیان حوادث و حقایق واقعی |
شخصیتهای غیرواقعی (هیچ الزامی برای وجود شخصیتها در جهان واقعیت، نیست.) | شخصیتهای واقعی |
زمان و مکان میتواند غیرواقعی باشد. | لزوم واقعی بودن زمان و مکان |
نمونه سؤال ادبیات داستانی
حالا که یاد گرفتیم ادبیات داستانی چیست و انواع و عناصر آن را شناختیم، میتوانید با شرکت در آزمون زیر، تمرین کنید و میزان یادگیری خود را نیز بسنجید. برای شرکت در این تمرین، کافی است پاسخ هر سؤال را انتخاب کرده و روی آن کلیک کنید. سپس گزینه «مشاهده جواب» را بزنید تا پاسخ درست را مشاهده کنید. با ثبت هر پاسخ درست، یک امتیاز میگیرید. در پایان آزمون یعنی پس از پاسخ دادن به همه پرسشها، امتیاز نهایی خود را با کلیک بر گزینه «دریافت جواب آزمون» خواهید دید.
۱. کدام گزینه، تعریف درستی برای ادبیات داستانی است؟
ادبیات داستانی شامل شعرهای عاشقانه و عارفانه است.
ادبیات داستانی شامل داستان کوتاه و رمان است.
ادبیات داستانی شامل هرگونه روایت ادبی خیالی و دارای انواعی چون داستان کوتاه و قصه است.
ادبیات داستانی همان حماسه یا افسانه است.
۲. در کدام گزینه، تمام عناصر داستان وجود دارند؟
پیرنگ، شخصیت، راوی، زمان و مکان و لحن
طرح، شخصیت، زمان و مکان، زاویه دید، لحن و موضوع
پیرنگ، شخصیت و لحن
راوی، روایت، زمان و مکان و زاویه دید
۳. پیرنگ یا طرح داستان شامل چه اجزایی است؟
شروع، تعلیق و پایان
شروع، گرهافکنی و پایان
شروع، گرهافکنی، بحران، گرهگشایی و پایان
۴. کدام گزینه درباره شخصیت و شخصیتپردازی در داستان درست نیست؟
تیپ، نماینده قشری از یک جامعه است اما فرد، دارای ویژگیهای خاص و منحصر به فرد است.
معمولاً همه شخصیتهای داستان ها متغیر هستند و در انتهای داستان دچار تحول عمیق میشوند.
مؤلف یا شخصیت را نمایش میدهد و یا آن را روایت میکند.
شخصیتها میتوانند اصلی و فرعی باشند.
۵. منظور از راوی یا زاویه دید در داستان چیست؟
شخصیتهایی که داستان خود را برای مخاطب روایت میکنند.
زاویهای که گوینده داستان نبست به خواننده دارد را زاویه دید داستان میگوییم.
صیغه گویندههای دیالوگهای داستان، نشاندهنده زاویه دید یا راوی داستان است.
منظر و دیدگاهی که روایت داستان از آنجا صورت میگیرد را راوی یا زاویه دید میگوییم.
۶. نویسنده یا شاعر با استفاده از کدام عنصر از عناصر ادبیات داستانی، میتواند احساسات شخصی خود را وارد داستان کند؟
۷. کدام گزینه درباره عنصر لحن در ادبیات داستانی نادرست است؟
یک شخصیت در یک داستان میتواند بیش از یک لحن داشته باشد.
لحن، مجرای ورود تفکرات و احساسات مؤلف به داستان او است.
لحن دیالوگهای داستان میتواند نشاندهنده میزان توانایی مؤلف باشد.
میتوانیم برای خلق شخصیتهایی با ویژگیهای کاملاً متفاوت، از لحن یکسانی استفاده کنیم.
۸. کدام گزینه، یکی از مشخصات قصه است؟
دارای زبان بسیار پیچیده و رسمی
عدم محدودیت به زمان و مکان مشخص و خاص
خالی از نتایج اخلاقی و پند و اندرز
از جدیدترین انواع ادبیات داستانی
۹. رایجترین نوع داستان در دوران معاصر و یکی از ویژگیهای مهم این نوع، در کدام گزینه آمده است؟
رمانس / تأکید بر روابط عاشقانه
رمان / آزادی در فرم و محتوا
قصه / اصطلاحات عامیانه و محاوره
داستان کوتاه / بیان مختصر و کامل شروع تا پایان داستان
۱۰. کدام گزینه درباره رمان تاریخی درست است؟
رمان تاریخی، روایتی مستند از حوادث تاریخی است.
رمان تاریخی، روایت واقعی از شخصیتهای مهم تاریخی است.
رمان تاریخی از انواع ادبیات داستانی محسوب نمیشود.
رمانهای تاریخی با تأثیرگیری از شخصیتها یا حوادث تاریخی نوشته میشوند.
جدول خلاصه نکات ادبیات داستانی
در این مطلب از مجله فرادرس یاد گرفتیم ادبیات داستانی چیست و انواع آن یعنی قصه، رمانس، داستان، داستان کوتاه و رمان را بررسی کردیم. همچنین به بررسی تفاوت ادبیات داستانی و غیرداستانی پرداختیم. عناصر ادبیات داستانی مانند پیرنگ، شخصیت، زمان، مکان، لحن و زاویه دید را نیز معرفی کردیم. در انتهای مطلب، پرسشهایی چهارگزینهای طرح کردیم تا با استفاده از آنها، میزان یادگیری خود را ارزیابی کنید. در جدول زیر، خلاصهای از مهمترین نکات بیانشده در این مطلب را آوردهایم. البته برای یادگیری کامل ادبیات داستانی حتماً کل مطلب را مطالعه کنید.
۱. ادبیات داستانی | آثاری ادبی و خیالی که شامل عناصری چون پیرنگ، شخصیت، لحن، زاویه دید و زمان و مکان باشد. |
۲. مثال ادبیات داستانی | حکایتهای بوستان و گلستان سعدی / رمانهای معاصر |
۳. عناصر ادبیات داستانی | پیرنگ یا طرح: دارای اجزای شروع، گرهافکنی، تعلیق، بحران، نقطه اوج، گرهگشایی و پایان |
شخصیت یا قهرمان: پیشبرنده روایت و حوادث داستان / انواعی چون تیپ، فرد و… | |
راوی یا زاویه دید: زاویه روایت داستان / معمولاً: اول شخص و سوم شخص | |
زمان و مکان: هر داستانی در بستری از زمان و مکان واقعی یا غیرواقعی روایت میشود. | |
لحن: لحن موجود در دیالوگهای شخصیتها یا زبان راوی / غیررسمی، جدی، طنزآمیز، مالیخولیایی و… | |
۴. انواع ادبیات داستانی | قصه / رمانس / داستان بلند / داستان کوتاه / رمان |
۵. قصه | شکل ابتدایی داستانها / عامیانه و محاوره / حوادث غیرطبیعی / عدم وجود روابط علی و معلولی بین حوادث / دارای نتایج اخلاقی |
۶. رمانس | روایتی تخیلی از اعمال دلاورانه و عشقهای اغراقآمیز / منظوم و منثور |
۷. داستان بلند | اخیرتر از دو نوع قبلی / شخصیتهای عادی / موضوعات جدید/ منثور / دارای عناصر ادبیات داستانی |
۸. داستان کوتاه | روایتی دارای عناصر ادبیات داستانی اما کوتاهتر از داستان بلند |
۹. رمان | جدیدترین نوع ادبیات داستانی و رایجترین نوع در حال حاضر |
دارای انواعی چون: رمان حوادث، شخصیت، اجتماعی، تربیتی، تاریخی، روانی و… | |
تفاوت رمان و داستان بلند: رمان طولانیتر، آزادتر در موضوع، دارای جزئیات و شخصیتپردازیهای بیشتر است. | |
۱۰. تفاوت داستان و ناداستان | ناداستان یا ادبیات غیرداستانی: گونهای از نثر یا نظم که تخیل و ذهنیت مؤلف وارد آن نشده و دارای مضامین و شخصیتهای واقعی است. |
source