ترجمه و معنی درس دوم عربی یازدهم صفحه ۱۸

ترجمه درس دوم عربی یازدهم

در ادامه با ترجمه و معنی درس دوم از کتاب عربی یازدهم رشته ریاضی و تجربی با عنوان في مَحْضَرِ الْمُعَلِّمِ آشنا می‌شوید. با دانشچی همراه باشید.

ترجمه درس ۲ عربی یازدهم

فِی الْحِصَّهِ الْأُولَی کانَ الطُّلّابُ یَسْتَمِعونَ إلَی کَلامِ مُدَرِّسِ الْکیمیاءِ.

ترجمه: در زنگ اول، دانش آموزان به سخنان معلم شیمی گوش فرا می دادند.

وَ کانَ بَینَهُم طالِبٌ مُشاغِبٌ قَلیلُ الْأََدَبِ، یَضُّرُ الطُّلّابَ بِسُلوکِهِ.

ترجمه: و در بین ایشان دانش آموزی اخلال‌گر (شلوغ کننده) و بی ادبی بود که با رفتار خود به دانش آموزان ضرر می رساند.

یَلتَفِتُ تارَهً إلَی الْوَراءِ وَ یَتَکَلَّمُ مَعَ الَّذی خَلْفَهُ وَ تارَهً یَهْمِسُ إلَی الَّذی یَجْلِسُ جَنْبَهُ حینَ یَکْتُبُ الْمُعَلِّمُ عَلَی السَّبّورَهِ.

ترجمه: یک دفعه به عقب بر میگشت و با کسی که پشت سر او بود، صحبت می‌کرد و یک بار هنگامی که معلم روی تخته می‌نوشت، با کسی که کنارش بود، آهسته سخن می گفت.

وَ فی الْحِصَّهِ الثّانیَهِ کانَ الطّالِبُ یَسأَلُ مُعَلِّمَ عِلْمِ الْأَحیاءِ تَعَنُّتاً.

ترجمه: و در زنگ دوم این دانش آموز به قصد به لغزش انداختن از معلم زیست شناسی سؤال می پرسید.

وَ فِی الْحِصَّهِ الثّالِثَهِ کانَ یَتَکَلَّمُ مَعَ زَمیلٍ مِثْلِهِ وَ یَضحَکُ.

ترجمه: و در زنگ سوم، با هم‌کلاسی اش که مانند خودش بود، حرف می‌زد و می‌خندید.

فَنَصَحَهُ الْمُعَلِّمُ وَ قالَ: مَنْ لا یَسْتَمِعْ إلَی الدَّرسِ جَیِّداً یَرْسُبْ فی الِامْتِحانِ. وَلٰکِنَّ الطّالِبَ اسْتَمَرَّ عَلَی سُلوکِهِ.

ترجمه: معلم او را نصیحت کرد و گفت: هرکس خوب به درس خوب گوش ندهد، در امتحان مردود می‌شود. ولی آن دانش آموز بر رفتارش ادامه داد.

فَکَّرَ مِهرانُ حَولَ هٰذِهِ الْمُشکِلهَِ، فَذَهَبَ إلیَ مُعَلمِِّ الْأَدَبِ الْفارِسیِّ وَ شَرَحَ لَهُ الْقَضیَّهَ وَ قالَ:

ترجمه: مهران درباره این مشکل فکر کرد و سپس نزد معلم ادبیات فارسی رفت و قضیه را برایش شرح داد و گفت:

أُحِبُّ أَنْ أَکتُبَ إنشاءً تَحتَ عُنوانِ «فی مَحضَرِ الْمُعَلِّمِ»؛

ترجمه: دوست دارم انشایی با عنوان «در محضر معلم» بنویسم.

فَوافَقَ الْمُعَلِّمُ عَلَی طَلَبِهِ، وَ قالَ لَهُ: إنْ تُطالِعْ کِتابَ «مُنْیَهِ الْمُریدِ» لِزَینِ الدّینِ الْعامِلیِّ «الشَّهیدِ الثّانی» یُساعِدْکَ عَلَی کِتابَهِ إنشائِکَ؛

ترجمه: معلم با درخواست مهران موافقت کرد و به او گفت: اگر کتاب «منیه المرید» اثر زین الدین عاملی «شهید ثانی» را مطالعه کنی تو را در نوشتن انشایت کمک می‌ کند.

ثُمَّ کَتَبَ مهرانُ إنشاءَهُ وَ أَعطاهُ لِمُعَلِّمِهِ.

ترجمه: سپس مهران انشای خود را نوشت و به معلمش داد.

فَقالَ الْمُعَلِّمُ لَهُ: إنْ تَقْرَأْ إنشاءَکَ أَمامَ الطُّلّابِ فَسَوفَ یَتَنَبَّهُ زَمیلُکَ الْمُشاغِبُ.

ترجمه: معلم به او گفت: اگر انشایت را جلوی دانش آموزان بخوانی، پس همکلاسی شلوغ کننده ات آگاه و هوشیار خواهد شد.

وَ هذا قِسْمٌ مِن نَصِّ إنشائِهِ.

ترجمه: و این قسمتی از متن انشای مهران است:

أَلَّفَ عَدَدٌ مِنَ الْعُلَماءِ کُتُباً فی مَجالاتِ التَّربیَهِ وَ التَّعلیمِ، یَرتَبِطُ بَعضُها بِالْمُعَلِّمِ، وَ الْأُخریٰ بِالْمُتَعَلِّمِ؛

ترجمه: تعدادى از دانشمندان در زمینه تربیت و یاد دادن کتاب هایى تالیف کرده اند، بعضی از آن کتاب ها به معلم مرتبط مى‌شود و برخی دیگر به دانش آموز؛

وَ لِلطّالِبِ فی مَحضَرِ الْمُعَلِّمِ آدابٌ، مَن یَلْتَزِمْ بِها یَنجَحْ؛ أَهَمُّها:

ترجمه: در حضور معلم آدابى برای دانش آموز وجود دارد، هر کس به آن آداب پایبند شود، موفق میشود، مهمترین آن عبارتند از:

۱️⃣ أَنْ لا یَعصیَ أَوامِرَ الْمُعَلِّمِ.

ترجمه: اینکه از اوامر و دستورات معلم سرپیچی نکند.

۲️⃣ اَلِاجْتِنابُ عَن کَلامٍ فیهِ إساءَهٌ لِلْأَدَبِ.

ترجمه: دوری کردن از حرفی که در آن بی ادبی باشد.

۳️⃣ أَنْ لا یَهْرُبَ مِن أَداءِ الْواجِباتِ الْمَدرَسیَّهِ.

ترجمه: اینکه از انجام تکالیف مدرسه فرار نکند.

۴️⃣ عَدَمُ النَّومِ فی الصَّفِّ، عِندَما یُدَرِّسُ الْمُعَلِّمُ.

ترجمه: نخوابیدن در کلاس، وقتی که معلم تدریس می کند.

۵️⃣ أَنْ لا یَتَکَلَّمَ مَعَ غَیرِهِ مِنَ الطُّلّابِ عِندَما یُدَرِّسُ الْمُعَلِّمُ.

ترجمه: اینکه وقتی معلم تدریس می کند، با دانش آموزان دیگر صحبت نکند.

۶️⃣ أَنْ لا یَقطَعَ کَلامَهُ، وَ لا یَسْبِقَهُ بِالْکَلامِ، وَ یَصْبِرَ حَتّیٰ یَفْرُغَ مِنَ الْکَلامِ.

ترجمه: اینکه کلام معلم را قطع نکند و در سخن، از او پیشی نگیرد و صبر کند تا سخن او به پایان برسد.

۷️⃣ اَلْجُلوسُ أَمامَهُ بِأَدَبٍ، وَ الِاسْتِماعُ إلَیهِ بِدِقَّهٍ وَ عَدَمُ الِالْتِفاتِ إلَی الْوَراءِ إلّا لِضَرورَهٍ.

ترجمه: نشستن مودبانه در برابر معلم با ادب و با دقت گوش فرا دادن به او و برنگشتن به عقب مگر در هنگام ضرورت.

لَمّا سَمِعَ الطّالِبُ الْمُشاغِبُ إنشاءَ مهران، خَجِلَ وَ نَدِمَ عَلَی سُلوکِهِ فی الصَّفِّ.

ترجمه: هنگامی که آن دانش آموزِ اخلالگر انشای مهران را شنید، شرمگین شد و از رفتارش در کلاس پشیمان گشت.

قالَ الشّاعِرُ الْمِصریُّ أحمَد شَوقیّ عَنِ الْمُعَلِّمِ:

ترجمه: احمد شوقی، شاعر مصری، درباره معلم گفته است:

قُمْ لِلْمُعَلِّمِ وَفِّهِ التَّبْجیلا *** کادَ الْمُعَلِّمُ أَنْ یَکونَ رَسولا

ترجمه: به پای معلم برخیز و احترامش را کامل به جا بیاور. نزدیک است که معلم پیامبری باشد. (تقریبا معلم همچون رسول و فرستاده خدا محسوب می شود.)

أَ عَلِمْتَ أَشرَفَ أَوْ أَجَلَّ مِنَ الَّذی *** یَبْنی وَ یُنْشِئُ أَنفُساً وَ عُقولا

ترجمه: آیا کسی را سراغ داری شریف‌تر و باشکوه‌تر از معلمی که جان‌ ها و خردها را می‌ سازد و ایجاد می کند؟

 

اختصاصی-دانشچی

source

توسط expressjs.ir