انشای دانش آموزی از زبان چوب لباسی
انشا از زبان چوب لباسی به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.
موضوع: انشا ادبی از زبان چوب لباسی
من، چوب لباسی سادهای هستم. در گوشهای از کمد، روزها و شبها را سپری میکنم. شاید به نظر ناچیز بیایم، اما شاهد بسیاری از رویدادهای زندگی انسانها بودهام. از جشنها و مهمانیها گرفته تا روزهای غم و اندوه، همه را از نزدیک دیدهام.
هر لباسی که بر من آویخته میشود، داستانی دارد. لباسی که برای یک مهمانی مهم آماده شده است، لباسی که برای یک مصاحبه کاری پوشیده شده است، لباسی که در روزهای عادی و روزمره به تن میشود، هر کدام دنیایی از احساسات و خاطرات را در خود جای دادهاند.
من، چوب لباسی، با تن پوشهای مختلف، به نقاط مختلفی سفر کردهام. به مهمانیهای باشکوه، به جلسات کاری مهم، به پیک نیکهای خانوادگی و به بسیاری از مکانهای دیگر. هر سفر، یک تجربه جدید برای من بوده است.
گاهی اوقات، لباسها با همدیگر حرف میزنند. لباس مجلسی، به لباس ورزشی میخندد که چقدر ساده است. لباس ورزشی، به لباس مجلسی حسادت میکند که چقدر مورد توجه است. من به این حرفها گوش میدهم و به خودم میگویم که هر لباسی، زیبایی خاص خودش را دارد.
گاهی اوقات که لباسهای مهمانی بر تن من مینشینند. لباسهایی با پارچههای لطیف و براق که با هر حرکت، درخششی خاص را به نمایش میگذارند. من در این لحظات، احساس غرور میکنم که میتوانم در زیبایی و شکوه دیگران سهیم باشم.
زندگی من اینجا در کنج خانه، شیرین و جذاب است.
اختصاصی-دانشچی
انشا جان بخشیدن به اشیا
source