همان‌طور که گردوغبار و خاکستر ناشی از نبرد روک‌رست فرو می‌نشیند، قسمت پنجم از فصل دوم سریال خاندان اژدها (House Of The Dragon) روندی آرام‌تر نسبت به قسمت قبلی دارد اما همچنان قسمتی مهم محسوب می‌شود. رقص اژدهایان اکنون پس از وقایع رخ داده در قسمت چهارم به طور کامل شروع شده است اما این قسمت فرصتی برای هر دو طرف در این جنگ داخلی است تا زخم‌های خودشان را ارزیابی کنند و دوباره قدرت خودشان را جمع کنند. در حالی که آن‌ها این کار را انجام می‌دهند، دیمون بیشتر در کابوس هارنهال خودش فرو می‌رود و این در حالی است که برخی انتخاب‌های داستانی شگفت‌انگیز نیز گرفته می‌شود.

هشدار اسپویل!

رؤیاهای دیمون در هارنهال عجیب‌تر از همیشه می‌شوند چراکه در قسمت پنجم از فصل دوم سریال «خاندان اژدها» مادر او که از مدت‌ها قبل مرده است را نشان می‌دهد. مادر دیمون به نام آلیسا تارگرین زمانی که او تقریباً سه ساله بوده، از دنیا رفته و این طور به نظر می‌رسد که این صحنه سعی دارد تا نشان بدهد که دیمون به دنبال عشق مادرانه از دست رفته‌اش است و این در حالی است که او به دنبال زنی می‌گردد که از او مراقبت کند و خواسته‌ها و غرور او را تغذیه کند. این صحنه بسیار جالبی است اما حتی برای تارگرین‌ها نیز بیش از حد بوده است.

این ررؤیا بقیه قوس داستانی دیمون را هدایت می‌کند و او در ادامه اعلام می‌کند که می‌خواهد پادشاه باشد و نه همسر پادشاه. مت اسمیت در اینجا فوق‌العاده است و به وضوح اوقات خوبی را در این نقش سپری می‌کند. او فرصت آن را پیدا می‌کند تا نفرت‌انگیز، مغرور و بی‌ادب باشد و تمام ویژگی‌های جذاب دیگر دیمون را به نمایش بگذارد و در عین حال نیز موفق می‌شود تا آسیب‌پذیری و همچنین سردرگمی این شخصیت را نشان بدهد که برای ادامه داستان بسیار مهم است.

فکر نمی‌کنم که همه چیز در اینجا بی‌نقص باشند و تا حدی به خاطر این است که اتفاقات زیادی برای دیمون در یک قسمت رخ می‌دهد. او از تهدید براکن‌ها به نقشه‌ای با بلک‌وودها می‌رسد، نقشه‌ای که سپس اجرا می‌شود و باعث می‌شود تا لردهای عصبانی به سراغ او بیابند و این در حالی است که او هنوز درک درستی از وضعیت ندارد. این قسمت همچنین تغییرات مهمی نسبت به کتاب ایجاد می‌کند و دیمون به جای اینکه حکومت رینیرا را ببیند، می‌خواهد خودش پادشاه شود و با اینکه چیز ذاتاً بدی نیست اما ادامه داستان آن را مشخص خواهد کرد.

از نظر پیامدهای نبرد روک‌رست، صحنه‌های کینگزلندینگ جایی هستند که واقعاً سریال عالی می‌شود. درام‌های زیادی در اینجا وجود دارد چراکه شاه ایگان می‌تواند بمیرد و ایموند نیز می‌تواند حتی بیشتر از قبل به حالت شرارت عمیق شود چراکه او اکنون کنترل چیزی را به دست گرفته که همیشه می‌خواسته است. ایوان میچل و اولیویا کوک بار دیگر در صفحه‌های خودشان عالی کار می‌کنند و شکاف‌های شخصیت آلیسنت را نشان می‌دهد. علی‌رغم کارهای بدی که انجام داده، نقش‌آفرینی اولیویا کوک باعث می‌شود تا شما حس همدردی نسبت به آلیسنت داشته باشید.

صحنه‌های مربوط به مردم عادی نیز خوب بودند چراکه نادیده گرفتن آن‌ها بسیار آسان است. همیشه عالی است که مردم واقعی را درک کنیم، کسانی که تحت حکومت اشراف زندگی می‌کنند و می‌میرند، کسانی که نمی‌توانند غذا پیدا کنند و این در حالی است که حاکمانشان بر سر یک صندلی بزرگ دعوا می‌کنند. این کار خوبی است که درگیری‌ها و تنش‌های فزاینده را در بین ساکنان کینگزلندینگ نشان می‌دهد که مطمئناً نتیجه آن در قسمت‌های بعدی مشخص خواهد شد. به علاوه، چرخاندن سر اژدها در خیابان‌ها نیز صحنه‌ای چشمگیر و قدرتمند رقم زد.

بازیگران سریال «خاندان اژدها» بسیار زیاد هستند و هیچ قسمتی نمی‌تواند در خودش همه افراد را جای بدهد و بنابراین، باید امیدوار بود که در طول فصل زمان کافی در اختیار همه افراد قرار بگیرد. در این قسمت، جاکریس بیشتر به میدان می‌آید، خوب عمل می‌کند و بیننده‌ها نیز درک بهتری از شخصیت وی به دست می‌آورند. خود رینیرا با توجه به صحنه‌های زیاد مربوط به دیمون، چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد اما او چندین گفتگوی قوی و برجسته دارد که این قسمت را بهتر می‌کند و اما دارسی توانسته در این صحنه‌ها واقعاً قوی ظاهر شود.

کاراکتری که دوست دارم بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، شخصیت کورلیس ولاریون است. استیو توسنت کار بسیار خوبی با این شخصیت انجام داده و صحنه او با بیلا نیز بسیار خوب است اما پس از مرگ رینیس تارگرین، تمرکز بیشتر روی این شخصیت می‌توانست بهتر باشد. این واقعاً زمان خوبی بود که شخصیت او در کانون توجه قرار بگیرد چراکه بهتر می‌شد غم و اندوه او مورد بررسی قرار بگیرد.

در هر صورت، قسمت پنجم از فصل دوم یکی دیگر از قسمت‌های جذاب سریال «خاندان اژدها» بود که توسعه کاراکتری قوی زیادی داشت. ماجراجویی هارنهال همچنان فوق‌العاده جذاب و عجیب است و داشتن چنین قسمت کوچکتری نسبت به نبرد قسمت قبلی کاملاً منطقی است اما همچنان داستان‌های بالقوه و انفجاری زیادی در راه هستند.

منبع screenrant

source

توسط expressjs.ir