انشا ادبی در مورد مکالمه دریا و صخره
انشای زیبا با موضوع مکالمه دریا و صخره به صورت ذهنی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.
موضوع انشا گفت و گوی خیالی دریا و صخره
روزی روزگاری، در کنار یک ساحل آرام، دریا و صخرهای عظیم زندگی میکردند. آن دو همیشه با هم در حال گفت و گو بودند. هر کدام داستانها و تجربیات خود را برای دیگری بازگو میکرد. دریا با صدای آرام و نوسانی خود شروع به صحبت کرد و گفت: “ای صخرهی مقاوم، من از زمانهای دور و دراز اینجا هستم. من زندگیهای بسیاری را دیدهام، از ماهیهای کوچک تا کشتیهای بزرگ. هر روز برایم پر از ماجرا است.”
صخره با صدای عمیق و محکم خود پاسخ داد: “ای دریا، من نیز از زمانهای بسیار دور اینجا ایستادهام. هر موجی که به من برخورد میکند، کمی از وجودم را با خود میبرد. اما من همچنان مقاوم ایستادهام و به گذر زمان نگاهی دقیق دارم. من شاهد تغییرات تو و قدرت بیپایانت هستم.”
دریا لبخندی به صخره زد و گفت: “تو به من پایداری و مقاومت را میآموزی. هر بار که موجهای من به تو برخورد میکنند، مقاومت میکنی و ایستادهای. همچنین به من نشان میدهی که چگونه باید در برابر چالشها قوی بود و تسلیم نشد.”
صخره نیز با افتخار گفت: ” تو به من میآموزی که زندگی جریانی پیوسته است و هر لحظه میتواند تجربهای جدید باشد. به من آموختهای که چگونه باید انعطافپذیر بود و از تغییرات لذت برد.”
این مکالمهی دوستانه بین دریا و صخره، روز به روز ادامه داشت و هر دو از یکدیگر چیزهای زیادی یاد میگرفتند. دریا با هر موجی که به صخره میزد، داستانی تازه به همراه میآورد و صخره با هر ضربهای که میخورد، قدرت و پایداری بیشتری پیدا میکرد. به این ترتیب، دریا و صخره در کنار هم زندگی میکردند و هر کدام با بهرهگیری از تجربهها و ویژگیهای دیگری، به زندگی خود معنا و زیبایی میبخشیدند. مکالمهی پایانناپذیر آنها، درسهای بسیاری را به ما میآموزد مانند پایداری و انعطافپذیری، قدرت و زیبایی و همچنین همزیستی و یادگیری متقابل.
انشا گفت و گوی خیالی ماهی و تور
انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی
source