اسطورهها روایتهایی هستند که مردم در دوران باستان برای درک مفهوم هستی و جهان خود، ساختهاند پس ریشه در گذشتهای دارد که مردم آن را واقعی میپنداشتند اما برای انسان امروزی واقعیت ندارد. برای مثال، بخش نخست «شاهنامه» فردوسی که از دوران کیومرث تا پادشاهی فریدون را در بر دارد، اساطیری است. شناخت اسطورهها برای شناخت فرهنگ ملتهای مختلف بسیار کاربردی است. در این مطلب از مجله فرادرس یاد میگیریم اسطوره چیست و چه ویژگیهای دارد. درضمن، تفاوت آن با افسانه و حماسه، بنمایههای آن و اساطیر ادبیات فارسی را با مثال بررسی میکنیم. در انتهای مطلب نیز تمرینی با پرسشهایی چهارگزینهای قرار دادهایم.
اسطوره چیست؟
اسطوره روایتی است که مردم دوران باستان از جهان و زندگی داشتهاند بنابراین شامل چیزهایی است که برای انسان امروزی عجیب و غیرواقعی به نظر میرسد اما انسان دوران باستان به حقیقت آنها اعتقاد داشته است. پس به بیان دیگر، اسطوره، داستانها و حکایتهایی بسیار قدیمی است که ژرفساخت آن حقیقت (از نظر مردم دورههای باستان) و روساخت آن، افسانه (خیال غیر واقعی) است.
اسطورهها روایتهای انسانهای دوران باستان از خود، جهان خود و آفریدگار است و به همین جهت همیشه با عقاید و باورهای مذهبی همراه است و علاوه بر آن، شامل اولینها است یعنی اولین روز خلقت، اولین انسان، اولین فرمانروا، اولین تمدن و بسیاری اولینهای دیگر را در بر دارد. برای مثال در بخش اساطیری شاهنامه، نخستین انسان، «کیومرث» نامیده شده است.
زمینه های اسطوره
در جدول زیر، مهمترین زمینهها یا ویژگیهای اسطوره را بهطور خلاصه آوردهایم و در بخشهای بعدی هرکدام را جداگانه و با مثال، توضیح میدهیم.
زمینههای اسطوره | توضیح |
آفرینش | توضیح چگونگی خلق جهان و انسان |
آفریننده | توضیح آفریدگار این جهان و انسان |
باروری | نحوه تداوم نسل بشر به صورت طبیعی و غیرطبیعی |
نجات | چگونگی بقای انسان باتوجه به خطرات طبیعی و انسانی |
ابدیت | جاودانگی انسان در این دنیا یا در جهان پس از مرگ |
قهرمان | انسان یا خدایی با ویژگیهای فوق طبیعی |
توتم | مقدس دانستن یک شیء، یک حیوان و… |
تابو | ممنوعیت یک عمل، یک فکر و… |
در ادامه، یاد میگیریم که تفاوت افسانه و حماسه با اسطوره چیست. پیش از آن، پیشنهاد میکنیم برای یادگیری بیشتر درباره اسطوره و بررسی نمونهای از آن، فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه دهم فرادرس را مشاهده کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
تفاوت اسطوره و افسانه
اسطوره همیشه با عقاید مذهبی همراه است زیرا درباره باورهای اولیه و اساسی گروهی از انسانهای باستان درباره هستی و زندگی خود است و این هستی باید آفریدگار و نظم خاصی داشته باشد که مذهب و ایدئولوژی از همین نقطه وارد اسطوره میشوند اما افسانهها، روایتهایی تاریخی هستند که لزوماً با عقاید مذهبی و ایدئولوژیک همراه نیستند بلکه واقعیتها را با اغراق و دادن ویژگیهای فراطبیعی به انسان و سایر موجودات، روایت میکنند. در جدول زیر، مشخص کردهایم که تفاوتهای افسانه و اسطوره چیست.
اسطوره | افسانه |
دوران ماقبل تاریخ | دوران تاریخی |
مذهبی و ایدئولوژیک | عدم ضرورت برای وجود باورهای مذهبی و ایدئولوژیک |
تلاشهای بشر باستان برای درک هستی و تسلط بر آن | موضوعات گسترده |
داستانی بودن | داستانی بودن |
شخصیتها و رخدادهای فراطبیعی | شخصیتها و رخدادهای فراطبیعی |
تفاوت اسطوره و حماسه
حماسه نوعی ادبی است که شامل شرح تلاشهای یک ملت و قوم برای ساخت تمدن خود و رشادتهای آنها برای حفظ سرزمین یا شرافت خود است. پس اساطیر بخشی از حماسه هستند چون حماسه مانند اسطوره منحصر به تلاشهای بشر باستانی برای درک هستی و تسلط بر آن نیست و گستردهتر از اسطوره است. با تماشای جدول زیر، درک میکنید که تفاوت حماسه با اسطوره چیست.
اسطوره | حماسه |
روایت | یک نوعِ ادبی (یک دستهبندی کلی از آثار ادبی) |
متعلق به کل نژاد بشر | متعلق به یک ملت یا فرهنگ |
شفاهی و مکتوبشده | مکتوبشده |
دوران ماقبل تاریخ | دوران ماقبل تاریخ و دوران تاریخی |
تلاشهای بشر باستان برای درک هستی و تسلط بر آن | تلاشهای بشر برای درک هستی، تسلط بر آن، کشورگشایی، حفظ ارزشها |
داستانی بودن | داستانی بودن |
شخصیتها و رخدادهای فراطبیعی | شخصیتها و رخدادهای فراطبیعی |
وجود قهرمان | وجود قهرمان |
حماسهها از نظر موضوع و قدمت خود به چندین نوع تقسیم میشوند که قدیمیترین و اصیلترین آنها، حماسه اساطیری است که مربوط به دوران ماقبل تاریخ است و بر مبنای اساطیر شکل گرفته است. برای مثال در بخش اول «شاهنامه» فردوسی (یعنی پیدایش کیومرث تا داستان فریدون) با اسطوره سروکار داریم و مباحثی چون اولین انسان، اولین انسان باسواد، اولین سازنده حمام و… را میبینیم. حماسه «گیل گمش» و همچنین بخشهایی از حماسههای «ایلیاد» و «ادیسه» از هومر و حماسههای هندی «رامایانا» و «مهابهاراتا» را نیز میتوانیم حماسههای اساطیری بدانیم.
برای یادگیری سبک حماسی و زمینههای حماسه میتوانید از فیلم آموزش علوم و فنون ادبی ۱ پایه دهم فرادرس استفاده کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
حماسههای اساطیری ایران
حماسههای اساطیری ایرانی کم نیستند و آثار بسیاری به صورت نظم و نثر وجود دارند که روایتهایی از تلاش انسانهای باستان برای فهم حیات، طبیعت و نظم مسلط بر آن را شرح دادهاند. در فهرست زیر، نمونههایی از آثار ادبی اساطیری ایرانی را آوردهایم.
- بخش نخست «شاهنامه» فردوسی
- منظومههای «مهریشت» و «زامیادیشت» در اوستا
- منظومه «گرشاسپنامه» از اسدی طوسی
- «کارنامه اردشیر بابکان» به زبان پهلوی
- «شاهنامه ابوالمؤید بلخی» (از میان رفته است.)
- «شاهنامه ابومنصوری» (از میان رفته است.)
تا اینجا یاد گرفتیم اسطوره چیست و تفاوتها و شباهتهای اسطوره با افسانه و حماسه را نیز بررسی کردیم در ادامه به بررسی ویژگیهای اسطوره میپردازیم.
ویژگی های اسطوره
تا اینجا دانستیم اسطوره چیست و آموختیم که اسطوره به نوعی، رؤیای مشترک انسانهای نخستین از زندگی و آینده خودشان است بنابراین اسطورههای نقاط مختلف دنیا و ملتهای گوناگون، در بسیاری از موارد، ریشه یکسانی دارد. به این ریشههای مشترک بین اسطورهها، الگوهای اسطوره میگوییم. پس بنمایههای اصلی اسطوره یا الگوهای اسطوره، مباحثی هستند که در اسطورههای مختلف وجود دارند و به نوعی شباهت میان تفکرات ملتهای مختلف در شناخت هستی را نشان میدهند. الگو یا بنمایههای اصلی اسطوره را در فهرست زیر آوردهایم.
- آفرینش
- آفریننده
- باروری
- نجات
- ابدیت
- قهرمان
- توتم
- تابو
در ادامه هریک از این موارد را با مثال توضیح میدهیم تا درک کنید که منظور از الگوهای اسطوره چیست. پیش از آن، پیشنهاد میکنیم با تماشای فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه یازدهم فرادرس با نمونهای از اسطوره، آشنا شوید و ویژگیهای آن را یاد بگیرید. لینک این آموزش را در کادر بالا آوردهایم.
آفرینش
شاید مهمترین پرسشهای انسانهای کهن این بوده است که چگونه، توسط چه فرد یا افرادی و به چه دلیلی آفریده شدهاند. همه این سؤالهای اساسی مربوط به الگوی آفرینش در اسطوره است. بخش زیادی از آثار اساطیری دنیا نیز مربوط به همین بنمایه است. مذهبی بودن اسطوره نیز به همین ویژگی برمیگردد زیرا بشر برای درک آفرینش خود، خدا یا خدایانی را تصور کرده است که او و این جهان را آفریدهاند و تا ابد نیز در هستی او و سایر موجودات، اختیار و نقش دارند.
مثال
تقریبا در هیچیک از اسطورهها، آفرینش از «پوچی» و «هیچ» آغاز نمیشود، بلکه آفرینش بعد از یک بینظمی ایجاد میشود. برای مثال در اساطیر یونانی، زمین و آسمان و عشق، بعد از مفهومی به نام «خائوس» یا «کائوس (Chaos)» که بینظمی و آشفتگی است، پدید میآیند.
در مطلب زیر از مجله فرادرس، الگوهای اسطوره را در نمونههایی از اسطورههای شرق و غرب، بررسی کردهایم.
آفریننده
اینکه چهکسی یا چه کسانی جهان و انسان را آفریدهاند، سؤالی بسیار مهم برای انسانهای دوران کهن بود زیرا انسان برای درک عظمت این جهان و نظم حاکم بر آن و بیهوده نبودن زندگی خود، به آفریدگاری نیاز داشت. پس الگوی آفریننده نیز یکی دیگر از بن مایههای اصلی اسطوره است.
مثال
برای مثال در اساطیر یونان باستان، ابتدا یک آشفتگی ازلی به نام «خائوس» وجو دارد و سپس «گایا (خدای زمین)» و «اروس (خدای عشق)» ظاهر میشوند و گایا که مؤنث است، بهتنهایی «اورانوس (خدای آسمان)» را به دنیا میآورد و حاصل ازدواج این دو خدا با هم، به وجود آمدن خدایان بعدی است. در معروفترین بخش اساطیر یونانی نیز شاهد سهگانگی فرمانروایی زمین بین زئوس (خدای بهشت و آسمانها)، هادس (خدای دنیای مردگان) و پوزئیدون (خدای دریاها) هستیم و فرزندان این خدایان نیز هریک خدای چیزی خاص هستند.
جالب است بدانید که در تمام اسطورهها، خدا یا خدایان دارای ویژگیهای مثبت نیستند. برای مثال در اساطیر زرتشتی، جهان ما توسط نیرویی الهی خلق شده و جهان زیرین را خدایی اهریمنی ساخته است یا در اساطیر یونانی، زئوس که خدایی بسیار قوی است دارای ویژگیهای منفی چون روابط متعدد با زنان مختلف است.
باروری
«زایش» و باروری، از همان الگوی آفرینش و آفریننده شروع میشود، خدایانی که خود را به وجود میآورند و سپس خدایان دیگر و انسانها را نیز میآفرینند. در ادامه، الگوی باروری به ادامه پیدا کردن نسل بشر و چگونگی آن میپردازد. کشاورزی برای ادامه حیات نسل بشر لازم است و انسان بعد از پی بردن به رازهای آفرینش خود، برای بقای خود تلاش کرده و راه کشت و برداشت گیاهان را یاد گرفته است. باروری در اساطیر با باروری طبیعی انسانها متفاوت است.
مثال
برای مثال در اسطوره ایرانی، از خون سیاوش که به ناحق کشته شده است، گیاهی همیشهسبز میروید که به نوعی ادامه زندگی سیاوش است. این شخصیت نوعی ایزد بوده و نامیرایی آن به صورت ادامه حیات در قالب یک گیاه، بیان شده است. در اساطیر یونانی نیز، «آتنا» که خدای جنگ و خرد است، به جای بهدنیا آمدن از رَحِم مادرش، از پیشانی پدر خود، زئوس، وارد دنیا میشود.
تا اینجا فهمیدیم اسطوره چیست و سه الگوی آفرینش، آفریننده و باروری را در اسطورهها بررسی کردیم. در ادامه، به بررسی الگوهای نجات، ابدیت، قهرمان، تابو و توتم میپردازیم.
نجات
این الگوی اسطورهای دربردارنده تلاشهایی است که یک ملت یا یک قهرمان (خدا، انسان، جانوران) برای حفظ جان، امنیت یا سرزمین خود میکنند. انسانهای باستان در جهان با خطرات بسیار زیادی روبهرو بودهاند و گذراندن شرایط سخت و نجات پیدا کردن از وقایع طبیعی و غیرطبیعی در این جهان، یکی از دغدغههای اصلی آنها بوده است. بنابراین طبیعی است که الگوی نجات، یکی از مفاهیم اصلی در اسطوره باشد. برای نمونه در اساطیر ایرانی «فریدون»، ایرانیان را از ستم هزارساله ضحاک نجات میدهد.
ابدیت
در اسطوره، علاوه بر زندگی این جهانی و چگونگی شروع آن، زندگی پس از مرگ و جهان دیگر نیز مهم است زیرا انسان برای معنادار کردن حیات خود، آیندهای را پس از مرگ خود متصور میشود تا در آنجا حیات جاودانی و نامیرا داشته باشد. پس هم موضوعات مرتبط به آفرینش و پیش از آن (ازل) و هم موضوعات مرتبط با مرگ و پس از آن (ابد) در حوزه اسطوره قرار میگیرند و از بنمایههای اصلی اسطورههای مناطق مختلف دنیا هستند.
مثال
در اساطیر ایرانی، پایان یافتن زندگی انسان با مرگ، خواسته اهریمن (شیطان) است و انسان برای حیات جاودانه به دنیا آمده است پس زندگی او بعد از مرگ نیز ادامه خواهد داشت. به همین دلیل در بسیاری از اسطورهها، مرگ و دنیای مردگان خدای مخصوص به خود را دارد. برای مثال در اسطورههای ایرانی، «ایزد سروش» بعد از مرگ انسان، از روان (روح) انسان در برابر آزار دیوان اهریمنی، محافظت میکند.
پیشنهاد میکنیم با تماشای فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه دوازدهم فرادرس با بخشی از اسطوره سیاوش، آشنا شوید. لینک این آموزش را در کادر پایین آوردهایم.
قهرمان
الگوی قهرمان در اسطورههای مختلف به چشم میخورد، قهرمانها انسان، خدا یا نیمهانسان-نیمهخدا هستند و با ویژگیهای فوق طبیعی خود در زندگی، با مراحل و مشکلات زیادی روبهرو میشوند. بسیاری از قهرمانها در اسطوره، «روئینتن» هستند یعنی به وسیله نیرو یا شیء فراطبیعی، شکستناپذیر شدهاند و کشتن آنها ممکن نیست. پس علاوه بر اعتقاد به ادامه زندگی پس از مرگ و حیات جاودانه بعد از مرگ، حیات جاودانه در همین جهان مادی نیز برای بشرِ دوران باستان، دغدغه بوده و اهمیت داشته است.
مثال
برای نمونه در اسطورههای یونانی، «آشیل» قهرمانی است که مادرش، «ثتیس»، خدا است و او را در زمان کودکی با غوطهور کردن در آب رودخانه «استوکس» روئینتن ساخته است تا هرگز نمیرد. در زمان جنگ تروآ (جنگ یونان و روم) آشیل به عنوان قهرمان یونانیان، دلاوریهای بسیاری میکند و در نهایت با تیر جنگی یکی از فرزندان پادشاه تروآ که به پاشنه پایش زده شده، کشته میشود زیرا مادر آشیل در هنگام روئینتن کردن او، پاشنه پایش را در دست داشته و آب رودخانه به آن قسمت از پای آشیل نرسیده است. البته چنین سرنوشتی، برای بسیاری از قهرمانهای رويینتن در اسطورههای مختلفی از شرق و غرب دنیا اتفاق افتاده است، گویی انسانها با وجود علاقه به زندگی جاودان در دنیا، میدانستند که این موضوع امکان ندارد و شدنی نیست.
توتم
توتم اصطلاحی برای تعریف ویژه بودن و مقدس بودن یک شیء، یک گیاه، یک جانور و… برای یک ملت و قوم خاص است و بنابراین، از بنمایههای موجود در اسطورههای شرق و غرب است.
مثال
برای مثال اقوام باستانی عقیده داشتند که روح انسانِ مُرده، در یک گیاه، شیء یا حیوان حلول میکند و به همین خاطر آن را مقدس میدانستند و برایش احترام زیادی قائل بودند. حیوان «گاو» در اساطیر ایرانی و هندی نوعی توتم بوده است. در ادبیات عرفانی ما، این حیوان نماد نفس انسان است و عارف برای گذشتن از خود باید آن را قربانی کند، یا در شاهنامه، «فریدون» که «ضحاک» ستمگر را میکشد، در کودکی از شیر گاوی به نام «برمایه» نوشیده است و هنگامی که ضحاک این گاو را میکشد، گویی آن موجود در وجود فریدون زندگی دیگری مییابد تا ضحاک بیدادگر را نابود کند.
تابو
تابو نوعی ممنوعیت است که میتواند از ممنوع بودن فکر کردن به موضوعی تا منع لمس یک شیء یا منع ارتباط با فرد یا افرادی خاص را در بر بگیرد. تابو نیز یکی از الگوهای تکرارشونده در اسطورههای مختلف دنیا است.
مثال
برای مثال در باورهای باستانی بسیاری از اقوام، ازدواج با محارم تابو است و به شدت منع میشود. یا ریختن خون قدیسان به شدت ناپسند و ممنوع است. برای نمونه در شاهنامه، «رستم» میداند که با کشتن «اسفندیار» که روئینتن است، سرنوشت بدی را در پیش روی خود خواهد داشت.
تا اینجا دانستیم اسطوره چیست، تفاوتش با افسانه و حماسه در چیست و چه الگوهایی دارد. در ادامه، اساطیر ایرانی موجود در آثار فارسی را بررسی میکنیم.
یادگیری اسطوره در فارسی دهم
تا اینجا یاد گرفتیم اسطوره چیست و باید بدانیم که اسطورهها بخش مهمی از یکی از انواع ادبی در ادبیات فارسی به نام حماسه هستند و خود ادبیات حماسی نیز دارای ویژگیهای بسیار مهمی است. آثار حماسی در ادبیات فارسی، از نظر قلمرو زبانی، فکری و ادبی ویژگیهای خاصی دارند که یادگیری آنها در هر دورهای از آموزش اهمیت دارد. برای مثال، از نظر ادبی، اسطورهها دارای آرایههای ادبی خاصی هستند که با آرایههای سایر انواع ادبی تفاوت دارد. به همین دلیل در این بخش، برخی از فیلمهای آموزش ادبیات فارسی فرادرس را آوردهایم تا بتوانید اسطوره، نمونههایی از اسطوره و ویژگیهای سبک حماسی و اسطورها را بهتر یاد بگیرید.
همچنین برای دیدن نمونههای بیشتری از اسطورههای فارسی و بررسی ویژگیهای آنها میتوانید از مجموعه آموزش زیر استفاده کنید.
حالا که یاد گرفتیم اسطوره چیست، در ادامه مطلب به معرفی ویژگیهای اسطوره، اساطیر ایرانی و تأثیر اسطوره بر ادبیات میپردازیم.
اسطوره در ادبیات فارسی
حالا که یاد گرفتیم اسطوره چیست، میتوانیم آن را در ادبیات فارسی بررسی کنیم. ما ایرانیان دارای تاریخی کهن هستیم و تمدنی چندین هزارساله داریم پس اسطوره، جزء حتمی فرهنگ و ادبیات ما است. در این بخش، ابتدا تصویری کلی از باورهای اساطیری ایرانی ارائه میدهیم و سپس مهمترین ایزدان، انسانها و موجودات اساطیر ایرانی را بررسی میکنیم. مهمترین اساطیر ایرانی را در فهرست زیر آوردهایم.
- ایزدان
- شخصیت های اساطیری
- موجودات اساطیری
پیش از بررسی اساطیر ایرانی، پیشنهاد میکنیم که با تماشای فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه دوازدهم فرادرس با یکی از مهمترین اساطیر ایرانی یعنی «سیاوش» و گذشتن او از آتش، آشنا شوید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
مشخصات اساطیر ایرانی
مهمترین باور در اسطورههای ایرانی، خیر و شرّ است که در تقابل با هم قرار دارند و به گمان ایرانیان باستان، نیکی (روشنایی) باید بر بدی (تاریکی) پیروز باشد. اکثر اساطیر ایرانی در زیر مجموعه همین دو نیروی خیر و شر قرار میگیرند. برای مثال، پادشاهی در باور اساطیری ایرانی از طرف خداوند (اهورامزدا) به یک فرد عادل و فرزندانش داده میشود و هرگاه پادشاه از مسیر عدالت خارج شود، نیروی خدایی یعنی «فرّه ایزدی» از او گرفته خواهد شد و او شکست خواهد خورد. یا «دروغ» که یکی از ناپسندترین مفاهیم در باور ایرانیان باستان بوده است، متعلق به نیروی شر و بدی است و نباید در درون انسان وجود داشته باشد. در شاهنامه فردوسی، «اوستا» و برخی کتب مذهبی قبل از دوران زرتشت، باورهای انسانهای باستان سرزمین ایران درباره جهان و هستی را میبینیم.
در ادامه به توضیح ایزدان اسطورهای و شخصیتها و موجودات اساطیری ایرانی میپردازیم. پیش از آن میتوانید با تماشای فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه دهم فرادرس، با یکی از مهمترین شخصیتهای اساطیری ایرانی یعنی «رستم»، آشنا شوید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
ایزدان
در اسطوره ایرانی، مردم به «ایزدان» (خدایان) باور داشتهاند که خدای آب، جنگ، مرگ و… هستند و سرنوشت جهان و انسان در دست آنها است. به طور کلی ایزدها یا خدایان اسطوره ایرانی، در نیکی و خیر خلاصه میشوند و هیچ جلوه اهریمنی (شرّ) در آنها وجود ندارد. مهمترین ایزدهای اساطیری ایرانی موجود در آثار اساطیری فارسی را در این بخش آوردهایم و درباره هرکدام از آنها توضیحاتی دادهایم.
- اهورامزدا: اهورامزدا، آفریدگار هستی و همه اجزای آن است. او فرزند کسی نیست، فرد دیگری او را نیافریده و دارای حیات جاودانه و ابدی است. اهورامزدا در باور ایرانیان باستان، سرچشمه همه خوبیها و نیکیها است و آسمان، آب، زمین، گیاه، گاو و انسان را آفریده است. همه خدایان بعدی که در این بخش معرفی میکنیم را نیز اهورامزدا پدید آورده است.
- میترا: میترا یا «مِهر» در باور ایرانیان باستان، خدای خورشید و دوستی، دوستدارِ عهد و پیمان و دشمن دروغ است.
- آناهیتا: آناهیتا، ایزدبانویی است که حامی مادران و کودکان، خدای آب، عشق و باروری است.
- سروش: این ایزد، پیامآور و واسطه بین مردم و خدایان است یعنی در مراسمهای نیایش حضور پیدا میکند و دعاهای مردم را به خدایان دیگر میرساند. سروش در دنیای مردگان نیز حضور دارد و درباره کردار انسانها و جایگاه آنها در جهان پس از مرگ، داوری میکند.
- بهرام: بهرام، ایزد جنگ و پیروزی در جنگ است و علاوه بر آن، در کنار «میترا» که ایزد باروری زنان است، بهرام نیز ایزد باروری مردان است.
- وایو: این ایزد که ایزد باد نیز نامیده میشود، نیروهای شرّ را با خود میبرد و ابرهای بارانزا را با خود میآورد.
- آذر: آذر، ایزد آتش یا نگهبان آتش است و برای ایرانیان ارزش بسیاری دارد زیرا در اساطیر ایرانی، آتش بهترین همراه انسان است که تاریکیها و شرّ را از بین میبرد و خیر و روشنی میآورد.
- تیر: این ایزد، ایزد آبرسان است و از بارانهای سیلآسا هم برای شکست اهریمن و هم برای ایجاد آبادانی استفاده میکند.
- هوم: این ایزد به گیاهی با همین نام مربوط است که خاصیت هوشیارکنندگی و ضد مرگ دارد. هوم، ایزد زندگی، سلامتی و قدرت است.
تا اینجا یاد گرفتیم اسطوره چیست و مهمترین خدایان اساطیری ایرانی را نیز معرفی کردیم، در ادامه با شخصیتها و موجودات اسطورهای ایرانی آشنا میشویم.
شخصیت های اساطیری
در این بخش به معرفی انسانها، قهرمانها و ضدقهرمانهای موجود در اسطورههای ایرانی میپردازیم که هرکدام دارای ویژگیهای خاص و سرگذشتی عجیب هستند. با شناخت این شخصیتها یاد میگیریم که ویژگیهای قهرمان اسطوره چیست.
پیش از بررسی این شخصیتها، میتوانید با تماشای مجموعه فیلمهای آموزش ادبیات فارسی و نگارش دوره متوسطه فرادرس با نمونههای زیادی از اساطیر ایرانی آشنا شوید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
کیومرث
کیومرث در اسطورههای ایرانی، نخستین انسانی معرفی شده و اهورامزدا او را آفریده است. او مردی خوشظاهر بود که سیسال بهتنهایی در کوهستان زندگی کرد و بعد از مرگش، تابش آفتاب به جسم او نطفهای را پدید آورد که از آن نطفه گیاهی در زمین رویید و اولین زوج انسانی، به صورت دو ساقه از آن گیاه رشد کردند، به دنیا آمدند و نسل بشر را ساختند.
سیامک
سیامک در اساطیر ایرانی از نظر زمانی بین کیومرث و هوشنگ قرار دارد و نخستین شاهزاده ایرانی است که فرّه ایزدی او، باعث حسادت اهریمن میشود. اهریمن، فرزند خود یعنی «خزروان دیو (دیو سیاه)» را به جنگ با سیامک میفرستد و سیامک که از حیله اهریمن آگاه نبوده است، با سپاهیانی اندک به جنگ با دیو میرود و با کشته شدن خود در راه پاکی، تبدیل به اولین شهید اسطورهای ایرانی میشود. او یکی از یاریدهندگان به اسطورهی منجی یا «سوشیانث» در ایران باستان است یعنی او همراه و یاریکننده منجی یا موعودی است که میآید و آدمیان را از ظلم اهریمن رهایی میبخشد.
هوشنگ
هوشنگ پسر سیامک است و در اساطیر ایرانی اولین پادشاه ایرانی حساب میشود. او با کشتن «خزرواندیو» انتقام پدر خود را از اهریمن میگیرد و خود اوست که جشن «سده» را در فرهنگ ایران باستان پایهگذاری میکند. به اینترتیب که او به طور اتفاقی متوجه میشود که با برخورد دو سنگ به یکدیگر آتش ایجاد میشود و ایرانیان به مناسبت این کشف خوب، جشنی بزرگ به نام «جشن سده» میگیرند. همچنین هوشنگ، ساخت ابزار آهنی، کشاورزی، آشپزی و دامداری را به مردم یاد میدهد.
طهمورث
طهمورث یا تهمورث، پسر هوشنگ و پادشاهی است که توانست همه دیوهای زمان خود را اسیر کند. هدف او از پادشاهی و حکومت نیز انجام همین کار و پاک کردن دنیا از بدی و جادوی دیوان و گستره کردن نیکی، خیر و خرد در جهان بوده است.
جمشید
جمشید (پسر طهمورث) در باور اساطیری ایرانیان، مردی زیبا و پادشاهی دانا و عادل است که فرّه ایزدی خود را از اهورامزدا گرفته و در زمین به هدایت انسانها و رهبری آنها مشغول است تا زمانیکه دچار غرور شده و خود را خدا میخواند، در این زمان فرّه ایزدی به صورت یک پرنده از او خارج میشود و در نهایت، ضحاک او را شکست میدهد و بر جایگاه پادشاهی او مینشیند و ایرانیان را به مدت هزار سال، آزار میدهد و در حق آنها ستم میکند. جمشید پایهگذرار مهمترین جشن ایرانیان یعنی «نوروز» است زیرا او در نخستین روز (هرمز) از اولین ماه سال (فروردین) به تخت پادشاهی نشست و این آئین باستانی هنوز هم در فرهنگ ایرانی جشن گرفته میشود. علاوه بر این در دوره پادشاهی جمشید، ابزارآلات جنگی ساخته شد و دانشهای مختلفی چون پزشکی و موسیقی پدید آمدند و مشاغل تخصصی دیگری چون خیاطی، نساجی، معماری، کشتیرانی و… نیز رواج پیدا کردند.
ضحاک
ضحاک یک ضدقهرمان و مهمترین اسطوره منفی در اساطیر ایرانی و ادبیات فارسی است. او با یاری اهریمن، پدر خود (پادشاه میانرودان) را میکشد و به جای او به تخت پادشاهی مینشیند او بعد از رفتن فرّه ایزدی از وجود «جمشید»، به هوای گرفتن سرزمین ایران به جنگ جمشید میرود و ایرانیان که دیگر توان تحمل حکومت بیدادگرانه جمشید را ندارند، به فرمانروایی ضحاک رضایت میدهند و او به مدت هزارسال به ایرانیان حکومت و ستم میکند. ضحاک در دوران زندگی خود مدام از اهریمن فریب میخورد، یکبار اهریمن که خود را به شکل آشپز درآورده بود، از او درخواست کرد که اجازه دهد بر دو کتف او بوسه بزند و از محل بوسه اهریمن بر کتف او، دو مار روییدند که هرگز نمیمردند و ضحاک را آزار میدادند، در اینجا باز اهریمن به صورت یک پزشک، نزد ضحاک میرود و چاره آرام شدن مارها و آرام شدن ضحاک را خوراندن خورشی از مغز انسان به آنها میداند و به اینترتیب، نیروهای ضحاک، هرروز دو نفر از ایرانیان را برای سیر کردن مارهای ضحاک میکشتند. همین موضوع و ادامه پیدا کردن آن، سرانجام باعث شورش ایرانیان علیه ضحاک شد.
کاوه آهنگر
کاوه که شغلش آهنگری است، آغازکننده قیام مردمی علیه ضحاک بیدادگر است. او با ورود به دربار ضحاک به ستمگری او اعتراض میکند و در ادامه با بلند کردن پیشبند چرمی خود یعنی «درفش کاویانی»، مردم را به قیام و شورش علیه ضحاک اهریمنی و ظالم دعوت میکند. در نهایت با قیام مردم و با رهبری «فریدون»، ضحاک شکست میخورد.
فریدون
فریدون نیز یکی از شخصیتهای اساطیری ایران باستان است که ضحاک ستمگر، به دنیا آمدن او و نابودی خود به دست او را در خواب میبیند و وقتی فریدون کودک است، قصد کشتن او را دارد اما موفق به انجام این کار نمیشود و در نهایت، بعد از قیام مردمی علیه ضحاک که با رهبری کاوه آغاز شده بود، فریدون که از نوادگان طهمورث است، در جنگ با ضحاک، او را شکست میدهد. البته او ضحاک را نمیکشد بلکه او را در کوه دماوند زندانی میکند. به عقیده اسطورههای ایرانی، ایزد «آناهیتا» در شکست دادن ضحاک به فریدون کمک میکند.
تا اینجا دانستیم اسطوره چیست و ایزدان و برخی از شخصیتهای اساطیری ایرانی را نیز شناختیم. در ادامه، دیگر شخصیتهای اساطیری ایرانی و مهمترین موجودات اسطورههای ایرانی را نیز معرفی میکنیم.
سیاوش
سیاوش پسر یکی از پادشاهان ایرانی به نام کیکاووس است که جوانی خوشچهره و نیکخو بود و پدرش او را به «رستم» سپرد تا فنون جنگی و جوانمردی را به او بیاموزد. بعد از اینکه سیاوش به دربار پدرش بازگشت، نامادری او «سودابه» شیفته او شد و چندینبار خواست که او را بفریبد اما سیاوش پاکدامن بود و هربار سودابه را ناکام میگذاشت. سودابه برای حفظ آبروی خود او را متهم به کارِ نکرده کرد و به این ترتیب و برای روشن شدن حقیقت، قرار شد که سیاوش از آتش بگذرد تا پاکی و ناپاکی او روشن شود، اگر سیاوش به سلامت از آتش میگذشت، راستگویی و پاکدامنی او ثابت میشد و همینطور هم شد. حتی بعد از این اتفاق نیز سیاوش واسطه شد تا پدرش، سودابه را به قتل نرساند. در ادامه او از شر دسیسههای سودابه به توران میرود و در آنجا با فرنگیس ازدواج میکند و حاکم یکی از مناطق توران میشود اما در نهایت، با دسیسههای حسودان، پادشاه توران، افراسیاب، او را میکشد و در اساطیر ایرانی چنین آمده است که از ریختن خون سیاوش به روی زمین، گیاهی میروید که زندگی جاودان و خاصیت درمانی دارد. آئین اسطورهای «سیاوُشان» یا سوگ سیاوش، مراسمی است که برای گرامی داشتن سیاوش و سوگواری برای به ناحق کشته شدن او در بعضی از مناطق سرزمین ایران انجام میشده است.
رستم
رستم مهمترین و معروفترین قهرمان ایرانی و شاید معروفترین اسطوره ایرانی است که به نامهای رستم دستان، رستم سیستانی و تَهَمتَن نیز شناخته میشود. مادر او یعنی «رودابه» از نسل ضحاک و پدر او یعنی «زال» از نسل «گرشاسپ» پهلوان بود. اسطورهای بودن رستم حتی پیش از تولد او آغاز میشود. زمانی که زال میخواهد با رودابه ازدواج کند، «منوچهرشاه» که پادشاهی از نسل جمشید است بر ایران حکومت میکند و زال و پدرش نیز از دوستان این پادشاه هستند و پادشاه با وصلت زال با زنی از تبار ضحاک موافقت نمیکند تا زمانیکه زال به دربار منوچهرشاه میرود و ستارهشناسان، حاصل ازدواج زال و رودابه را به دنیا آمدن فرزندی میدانند که ایرانزمین را از شر دشمنان و اهریمن حفظ میکند و به این ترتیب، این پیوند رخ میدهد. آن فرزند موعو نیز، رستم است که از هنگام تولد تا زمان قتلش، همواره با رخدادهای فوق طبیعی و خاص روبهرو میشود. مهمترین ویژگی رستم، وطندوستی اوست و برای حفظ ایران و شکست دشمنان آن، رشادتها و دلاوریهای بسیاری انجام میدهد تا آنجا که او برای حفظ ایران، فرزند خود، سهراب، را نیز به کام مرگ میفرستد.
اسفندیار
اسفندیار فرزند پادشاهی ایرانی به نام «گشتاسپ» است و قهرمانی اسطورهای و روئینتن است که برای راضی کردن پدر خود و به دست گرفتن پادشاهی ایران زمین، رشادتهای بسیاری میکند و زمانی که تورانیان (دشمنان دیرینه ایرانیان) خواهران او را به بند میکشند، او برای نجات آنها از هفت خوان گذر میکند و در نهایت خاک توران را به جنگ کشیده و پیروز میشود. اما «گشتاسپ» به وعده خود عمل نمیکند و چون از طریق پیشگوییها خبر دارد که پسرش به دست رستم کشته خواهد شد، به او دستور جنگ با رستم و به بند کشیدن او را میدهد. اسفندیار ابتدا خدمتهای رستم به ایران را به پدر خود یادآوری میکند اما در نهایت مجبور به پذیرفتن خواسته او میشود و برای در بند کردن رستم، به جنگ با او میرود. رستم از جنگ با اسفندیار سر باز میزند اما اسفندیار که مجبور به اطاعت از دستور پادشاه و پدر خود است، اصرار بر به بند کشیدن رستم دارد و به اینترتیب جنگ میان این دو پهلوان آغاز میشود و «سیمرغ» به رستم یاد میدهد که با زدن تیری از درخت گز به چشمان اسفندیار که هنگام غسل، بسته بوده و نامیرا نشدهاند، او را شکست بدهد. رستم همه تلاش خود را برای پایان جنگ و نکشتن اسفندیار میکند اما در نهایت، پهلوان روئینتن به دست رستم پهلوان کشته میشود.
موجودات اساطیری
تا اینجا متوجه شدیم اسطوره چیست و ایزدان اسطورهای و شخصیتهای اساطیری ایرانی را شناختیم. در این بخش به معرفی معروفترین موجودات اساطیری ایرانی میپردازیم که هریک از آنها دارای ویژگیهای خارقالعادهای هستند.
سیمرغ
سیمرغ پرندهای اسطورهای است که آشیانه او در کوه قاف (البرز) است. سر این پرنده به شکل سگ، بدنش مانند طاووس و پنجههای پایش مانند پنجههای شیر توصیف شده است. در اساطیر ایرانی چنین آمده است که سیمرغ با نشستن بر روی شاخههای درختی خاص در مرکز هستی و به هم زدن بالهای خود، باعث پخش شدن بذرهای درخت و آبادانی و سرسبزی میشود. هنگامی که «سام» پهلوان متوجه شد که فرزندش یعنی «زال»، سپیدمو به دنیا آمده است و او را در پای کوه البرز گذاشت، سیمرغ او را به لانه خود برد و او را مانند فرزندان خود بزرگ کرد. زمانی که سام برگشت و میخواست پسرش زال را با خود برگرداند، سیمرغ پَر خود را به او داد تا زال در هنگام سختی با آتش زدن پر سیمرغ او را به سمت خود بخواند. سیمرغ در به دنیا آمدن رستم، پسر زال، به کمک او آمد و بار دیگر در جنگ حساس میان اسفندیار و رستم که چیزی تا نابودی رستم نمانده بود، به کمک او شتافت و به رستم گفت که تنها راه شکست دادن اسفندیار، زدن تیر به چشمان او است.
ققنوس
ققنوس نیز در اساطیر ایرانی پرندهای اسطورهای است که جفت ندارد و آواهایی بسیار دلنشین میخواند. به عقیده مردم باستان، این موجود اساطیری، هزارسال عمر میکند و بعد از هزارسال، هیزمهای زیادی را جمع میکند، روی آنها مینشیند و شروع به آواز خواندن میکند و آنچنان از این آواز مست میشود که با برهم زدن بالهایش و با کمک منقار خود، آتشی میسازد که او را میسوزاند و از سوختنِ او تخمی به جا میماند که او نیز ققنوسی دیگر میشود و به همان شیوه زندگی میکند. در باورهای اساطیری اینچنین گفته شده که انسان، آواز و موسیقی را از ققنوس یاد گرفته است.
هما
هما که به سیمرغ شباهت زیادی دارد نیز پرندهای اسطورهای است که از دانشهای تمام تاریخ برخوردارد است و پادشاهی یا همان فرّه ایزدی را از طرف اهورامزدا به افراد شایسته واگذار میکند. به همین دلیل نیز او در فرهنگ و ادبیات فارسی، نماد خوشبختی و سعادت است.
دیو
در اساطیر ایرانی، دیوها مهمترین موجودات اسطورهای منفی هستند که ظاهری شبیه به انسان دارند اما انسان نیستند و دارای ویژگیهای ظاهری غیرطبیعیِ زیادی هستند. دیوها دارای تمدن خود هستند و جدا از انسانها زندگی میکنند. هر دیو، نمادی از یکی از خصلتهای بد انسانی چون دروغ، تکبر، تنبلی و… است. یکی از بنمایههای اصلی اساطیر ایرانی نیز جنگ قهرمان با همین دیوها است. برای مثال در شاهنامه فردوسی، رستم برای نجات «کیکاووس» و سربازان او به جنگ با «دیو سپید» میرود و در جنگی سخت او را شکست میدهد و ایرانیان را آزاد میسازد.
تا اینجا یاد گرفتیم اسطوره چیست و اساطیر ایرانی را نیز شناختیم، در ادامه به معرفی آثار ادبی اساطیری ایرانی میپردازیم.
منابع شناخت اسطوره های ایرانی
حالا که یاد گرفتیم اسطوره چیست و اساطیر ایرانی را نیز شناختیم، به سراغ معرفی آثاری میرویم که اسطورههای ایرانی در آنها وجود دارند. اساطیر ایرانی در منابعی از سه دستهبندی کلی زیر وجود دارند و در هرکدام از آنها به همه یا بخشی از اسطورههای ایرانی اشاره شده یا توضیح و روایت مفصلی از آنها آورده شده است. البته ممکن است جزئیات اساطیر در این سه دستهبندی کمی تفاوت داشته باشد اما در کلیات و وجود اساطیر با هم اشتراکات زیادی دارند.
همچنین پیشنهاد میکنیم با تماشای فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه دهم فرادرس نمونههایی از آثار ادبی اساطیر ایرانی را ببینید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
- کتابهای مذهبی پیش از زرتشت: مانند «بندهشن»، «دینکرد» و «وندیداد»
- بخش یَشت از کتاب اوستا: اوستا که کتاب مقدس زرتشتیان است از بخشهای مختلفی ساخته شده است و بخش یشت آن، درباره خدایان، فرشتهها و دیگر موجودات قبل از زرتشت است که از منابع اصلی برای شناخت اسطورههای ایرانی است. تقابل نیروهای خیر و شر و روایتهای مربوط به بسیاری از شخصیتهای اسطورهای ایرانی در بخش یشت اوستا وجود دارد.
- شاهنامه فردوسی: شاهنامه به عنوان مهمترین اثر حماسی و اساطیری ما ایرانیان، در بر گیرنده بخش بزرگی از گذشته ما است و میتوانیم در آن از دوران اسطوره تا دوران تاریخی را ببینیم. در واقع این اثر فاخر، باورهای مردمان سرزمین ما از زمان باستان تا دوران تاریخی را در بر دارد. بسیاری از اسطورههایی که میشناسیم یا نام آنها را شنیدهایم، در همین شاهنامه به ما معرفی شدهاند. بخش اول شاهنامه، یعنی زندگی کیومرث تا قیام فریدون علیه ضحاک، شامل بسیاری از اسطورههای مهم ایرانی است.
تاثیر اسطوره بر ادبیات
بعد از اینکه دانستیم اسطوره چیست و اساطیر ایرانی را شناختیم، در این بخش، تأثیر اسطوره بر ادبیات را بررسی میکنیم. اسطورههای هر ملتی اگر به صورت نظم یا نثر، مکتوب شده باشند نوعی اثر ادبی هستند زیرا روایت انسانهای باستان از رازهای آفرینش و هستی هستند و همین ویژگی روایی و داستانی بودن، آنها را به جزئی از ادبیات تبدیل میکند. حتی شاید بتوانیم اسطوره را سرچشمه ادبیات بدانیم زیرا نخستین آثار ادبی، همین روایتهای باستانیان از هستی و طبیعت است.
علاوه بر این، اسطورهها در آثار ادبیِ پس از خود نیز اثر گذاشتهاند و این تأثیر در جهان امروز نیز همچنان باقی است. پس اسطورهها، هم خودشان آثار ادبی هستند و هم سرچشمه و منبع بسیاری از آثار ادبی بوده و هستند. در این بخش برخی از تأثیرات اسطوره و اساطیر بر ادبیات فارسی و ادبیات غرب را با هم بررسی میکنیم.
- تأثیر اسطوره بر ادبیات فارسی
- تأثیر اسطوره بر ادبیات غربی
در ادامه روند تأثیر اسطوره بر ادبیات فارسی و غربی را با ذکر نمونههایی بررسی میکنیم. پیش از آن میتوانید با تماشای مجموعه فیلمهای آموزش ادبیات فارسی و نگارش دوره متوسطه فرادرس، برخی از اسطورهها و آثار ادبی تأثیرگرفته از آنها را بشناسید. لینک این آموزش را در کادر زیر آوردهایم.
تأثیر اسطوره بر ادبیات فارسی
تا اینجا یاد گرفتیم اسطوره چیست و با اساطیر ایرانی نیز آشنا شدیم. در این بخش، تأثیر اسطورههای ایرانی بر آثار ادبی فارسی را در سه مرحله تاریخی توضیح دادهایم.
تأثیر اسطوره بر آثار ادبی کلاسیک
تأثیر اسطوره بر ادبیات فارسی، متناسب با گذشت زمان سیری نزولی داشته است. در آثار ادبی کلاسیک فارسی مانند اشعار شاعرانی چون «حافظ»، «عطار» و… بسیاری از نمادهای اسطورهای ایران باستان دیده میشود. برای نمونه، محترم بودن و عزیز بودن «آتش» برای ایرانیان که یک باور اسطورهای است، در بسیاری از شعرهای دوران کلاسیک ادبیات فارسی، نمود دارد.
تأثیر اسطوره بر آثار ادبی پس از مشروطه
بعد از انقلاب مشروطه، که عقلگرایی بر فضای ذهنی ادبای ایرانی چیره شده بود، استفاده از اسطورهها در آثار ادبی و تأثیرپذیری از آنها برای خلق آثار ادبی، کمرنگتر شد. زیرا بیشتر بزرگان ادبیات فارسی در آن زمان اینگونه فکر میکردند که اسطورهها، بر پایه خرافه و جهل ساخته شدهاند و حفظ و بازآفرینی آنها، ارزش چندانی ندارد و حتی ممکن است که سد راه تفکر آزاد و پیشرفت شود.
تأثیر اسطوره بر آثار ادبی معاصر
روند کم شدن تأثیر اسطوره بر ادبیات فارسی از همان زمان مشروطه تا کنون در ادبیات فارسی پابرجا است اما اسطورهها حذف شدنی نیستند و تأثیر اساطیر ایرانی بر آثار ادبی معاصر نیز، هنوز باقی است. البته تعداد آثار ادبی متأثر از اساطیر در ادبیات فارسی کم نیست اما با توجه به پیشینه غنی اسطورههای ایرانی، میتوانستیم شاهد آثار ادبی بیشتری در این زمینه باشیم. برای نمونه، «بیژن نجدی» که یکی از نویسندگان موفق معاصر است در داستان کوتاه «شب سهرابکُشان» تأثیرپذیری خود از اسطوره رستم و سهراب را در روایت خود و شخصیتهای اصلی داستان، نشان داده است. نمونهای دیگر، «سهراب سپهری» یکی از شاعران معاصر فارسی است که میتوانیم او را شاعری اسطورهپرداز بدانیم. شعر «پشت دریاها» از سهراب، یکی از نمونههای اسطورهپردازی او است. سهراب در این شعر به دنبال یافتن جهانی اسطورهای است که در آن، خرد و پاکی فراگیر باشد. در کادر زیر بخشی از این شعر را آوردهایم و نمونههایی از ارجاع به اساطیر را در آن برجسته کردهایم.
پشت درياها شهری است
كه در آن پنجرهها رو به تجلی باز است.
بامها جای كبوترهايی است كه به فوّاره هوش بشری مینگرند.
دست هر كودک دهساله شهر، خانه معرفتی است.
مردم شهر به یک چينه چنان مینگرند
كه به یک شعله، به یک خواب لطيف.
خاک، موسيقی احساس تو را میشنود
و صدای پر مرغان اساطير میآيد در باد.
پشت درياها شهری است
كه در آن وسعت خورشيد به اندازهی چشمان سحرخيزان است.
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند.
پشت درياها شهری است،
قايقی بايد ساخت.
تأثیر اسطوره بر ادبیات غربی
تأثیر اسطوره بر آثار ادبی کشورهای غربی که دارای اساطیر یونانی و رومی بودند، در چهار مرحله قابل بررسی است. در اولین مرحله، آثار ادبی به شدت تحت تأثیر اسطورههای باستانی بودند، در دومین مرحله که در عصر روشنگری پدید آمد، در آثار ادبی نوعی اسطورهزدایی اتفاق افتاد یعنی بیشتر نویسندگان و شاعران غربی سعی داشتند که از اسطورهها و دنیای خیالی آنها فاصله بگیرند زیرا اسطورهها را توهّم و فریب میدانستند و سعی داشتند تا حد ممکن از خیال دور شوند و به تفکر و تعقّل برسند. در دوره سوم، ادیبان غربی باز هم به سمت استفاده از اسطوره در آثار ادبی خود رفتند و به نوعی، اساطیری که در دوره قبلی، به سمت نابودی و محوش شدن پیش میرفتند را در آثار خود احیاء کردند.
در دوره چهارم نیز هنرمندان غربی، دست به ساخت اسطورههای جدید زدند که هم از اسطورههای پیشینی آنها سرچشمه میگرفت و هم ویژگیهایی متناسب با دنیای مدرن را دارا بود. از جدیدترین نمونههای این اسطورههای نو، میتوانیم به «کُمیکبوکها» اشاره کنیم که داستان آنها در جهانهایی با ویژگیهای عجیب و غیرطبیعی رخ میدهد و در آنها، شخصیتهای اساطیری مانند «مرد عنکبوتی»، «سوپرمَن»، «فِلَش» و بسیاری شخصیت دیگر با ویژگیها و تواناییهای فراانسانی و فوق طبیعی با ضدقهرمانهایی فراانسانی در نبرد هستند. مجموعه کتابهای «هری پاتر» نوشته «جوآن رولینگ» نیز یکی از نمونههای موفق اسطورههای جدید در آثار ادبی غربی است.
نمونه سؤال اسطوره
حالا که یاد گرفتیم اسطوره چیست و ویژگیهایش را نیز بررسی کردیم، میتوانید با جواب دادن به سؤالهای چهارگزینهای زیر، میزان یادگیری خود از این مطلب را بررسی کنید. برای پاسخ به هر پرسش، باید روی گزینه درست مورد نظر خود بزنید و سپس با کلیک بر روی گزینه «مشاهده جواب»، پاسخ درست را خواهید دید. با ثبت هر جواب درست، یک امتیاز خواهید گرفت و در انتهای آزمون، زمانی که به همه سؤالها پاسخ دادید، امتیاز نهایی خود را خواهید دید.
۱. کدام گزینه بیش از همه گزینهها میتواند اسطوره باشد؟
داستانهایی درباره موجودات خیالانگیز
داستانهایی از تفکر انسان معاصر درباره جهانهای موازی
داستانهایی از تفکرات مردم باستانی درباره معنا و مفهوم زندگی خود
داستانهایی معاصر درباره موجودی شگفت انگیز
۲. کدام گزینه نادرست است؟
اسطوره تلاش انسانهای باستان برای درک چگونگی آفرینش آنها است.
اسطورهها مضامینی چون اولین ابزار انسان، اولین پادشاه، اولین پزشک و… را در بر دارند.
اگر روایتی از باور انسانهای باستان به صورت نوشته شده وجود نداشته باشد، نمیتوانیم آن را اسطوره بدانیم.
آنچه امروزه در اسطورهها برای انسان معاصر دروغ است، در باور انسان دوران باستان، حقیقت بوده است.
۳. کدام گزینه در تفاوت اسطوره و افسانه درست نیست؟
اسطورهها دارای باورهای مذهبی هستند.
هم در اسطوره و هم در افسانه، شاهد رخ دادن اتفاقهای غیرطبیعی هستیم.
زمان شکلگیری اسطورهها، دوران تاریخی است.
داستانی بودن و حالت روایتگونه، از ویژگیهای مشترک اسطوره و افسانه است.
۴. کدام گزینه درباره تفاوت اسطوره و حماسه درست است؟
حماسه بخشی از اسطوره است.
اسطوره شامل باورهای کلی نژاد بشر است و حماسه باورهای ملی را در بر میگیرد.
حماسه نیز مانند اسطوره فقط مربوط به دوران ماقبل تاریخ است.
حماسه فقط یک روایت است اما اسطوره یکی از انواع ادبی است.
۵. کدام گزینه از حماسههای اساطیری فارسی نیست؟
منظومه «مهریشت» در اوستا
«شاهنامه ابومنصوری»
«شاهنامه ابوالمؤید بلخی»
بخش سوم «شاهنامه فردوسی»
۶. چرا اسطورههای متفاوت، دارای الگو یا بنمایههای مشترک هستند؟
زیرا اسطوره نوعی رؤیای مشترک بین انسانهای دوران باستان از زندگی و آینده خود است.
زیرا در هر اسطورهای بشر به دنبال یافتن رازهای هستی است.
زیرا اسطوره نوعی داستان است و همه داستانها مضامین مشترکی دارند.
۷. کدام گزینه درست است؟
در اسطورهها فقط راجع به چگونگی ایجاد جهان و انسان صحبت شده است.
روایتهای انسانهای دوران باستان از آینده بشر و مرگ و جهان پس از مرگ نیز، اسطوره محسوب میشود.
وجود قهرمان، مربوط به حماسه است و از ویژگیهای اسطوره نیست.
در اسطورهها، الگوی باروری انسان مانند باروری طبیعی و عادی انسان است.
۸. کدام گزینه درباره اساطیر ایرانی نادرست است؟
در اسطورههای ایرانی همواره شاهد نبرد میان خیر و شر هستیم.
در اسطورههای ایرانی، فقط ایزدان یا خدایان وجود دارند.
سیمرغ یکی از موجودات اساطیری ایرانی است و در آثار ادبی جایگاهی ویژه دارد.
در اسطورههای ایرانی گفته شده است که رستم با کمک سیمرغ توانست اسفندیار را شکست بدهد.
۹. آیا اسطورههای ایرانی بر آثار ادبی پس از خود تأثیر گذاشتهاند؟ اگر پاسخ آری است، این تأثیرگذاری از چه زمانی کم شد؟
آری / از زمان رواج سبک هندی
آری / از زمان رواج سبک خراسانی
آری / از زمان مشروطه
۱۰. ادیبان غربی در نهایت چه رویکردی را برای استفاده از اسطورههای خود برگزیدند؟
رها کردن اسطورهها و تأثیر نگرفتن از آنها در آثار ادبی
تأثیرپذیری افراطی و بیش از حد از اساطیر یونانی
تأثیرپذیری اندک اما همیشگی از اسطورهها
آفرینش اسطورههایی نو با استفاده از تأثیرپذیری از اسطورههای باستانی
جمع بندی
در این مطلب از مجله فرادرس یاد گرفتیم اسطوره چیست، چه ویژگیهایی دارد و تفاوت افسانه و حماسه با اسطوره چیست. سپس به معرفی اسطورههای ادبیات فارسی پرداختیم و درباره هرکدام از آنها توضیحی دادیم. بعد از آن، تأثیر اسطورهها را در آثار ادبی فارسی و غربی بررسی کردیم و در انتهای مطلب نیز پرسشهایی چهارگزینهای طرح کردیم تا بررسی کنید که این مبحث را تا چه میزان یاد گرفتهاید.
source