«ایمانوئل کانت» (۱۷۲۴-۱۸۰۴) فیلسوف سرشناس آلمانی عصر روشنگری و از چهرههای تأثیرگذار فلسفه جدید است. بخش زیادی از شهرت کانت به دلیل آشتی دادن دو مکتب عقلگرایی و تجربهگرایی است. بر اساس دیدگاه کانت، عقل و احساس هر دو برای فهم و شناخت دنیا لازم و مکمل یکدیگر هستند. او در فلسفه اخلاق خود اینطور استدلال میکند که برای تشخیص درستی یا نادرستی یک عمل، باید آن را بهعنوان قانونی جهانی در نظر گرفت و عواقب آن را در سطح دنیا بررسی کرد. کانت همچنین استدلالهای متعددی را در فلسفه سیاسی، فلسفه دین، زیباییشناسی و متافیزیک مطرح کرد. در این نوشته از مجله فرادرس، ضمن معرفی این فیلسوف بزرگ و مروری بر زندگینامه او، رئوس اصلی فلسفه کانت را در اخلاق، معرفتشناسی و سیاست توضیح میدهیم. در گام بعدی، به سراغ معرفی مهمترین آثار او میرویم و با آوردن چند مورد از جملات قصار کانت، با نحوه تفکر و نگرش این فیلسوف بزرگ بیشتر آشنا میشویم.
ایمانوئل کانت کیست؟
«ایمانوئل کانت» (Immanuel Kant) فیلسوف و متفکر برجسته قرن هجدهم میلادی، در آپریل سال ۱۷۲۴ میلادی در شهر بندری «کونیگسبرگ» (Konigsberg) در امپراطوری «پروسیا» (Prussia) در خانوادهای بسیار مذهبی به دنیا آمد و تا پایان عمر خود در سال ۱۸۰۴ در همین شهر زندگی کرد. این شهر در حال حاضر کالینینگراد نام گرفته و بخشی از کشور روسیه است.
ازجمله مهمترین آثار کانت میتوان به سهگانه مشهور او به نامهای «نقد عقل محض» (Critique of Pure Reason)، «نقد عقل عملی» (Critique of Practical Reason) و «نقد قوه حکم» (Critique of Judgment) اشاره کرد. برای آشنایی بیشتر با کانت و آثار او، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش رایگان آشنایی با امانوئل کانت و آثار او در فرادرس را مشاهده کنید. لینک این فیلم آموزشی در ادامه آورده شده است.
کانت در دستگاه فلسفی خود، با ایده گرفتن از انقلاب کوپرنیکی، به بیان محدویتهای عقل در شناخت جهان پیرامون انسان میپردازد. نیکولای کوپرنیک ریاضیدان مشهور قرن پانزدهم میلادی است که معتقد بود زمین مرکز جهان نیست و باید خورشید را مرکز منظومه شمسی در نظر گرفت.
نکات مهم در فلسفه اخلاق و معرفت کانت
بر همین اساس، مجموعه دیدگاههای کانت را میتوان در موارد فهرست زیر خلاصه کرد:
- ما برای شناخت جهان هم به عقل و هم به حواس خود احتیاج داریم و هیچ کدام از آنها نمیتوانند بهتنهایی در فهم جهان به ما کمک کنند.
- عقل و حواس ما محدودیتهایی دارند و به همین دلیل شناخت ما از جهان محدود به چیزی است که میتوانیم آن را تجربه کنیم نه ذات واقعی اشیا.
- انسان موجودی آزاد است و باید در زندگی بر اساس عقل خود عمل و رفتار کند نه خرافات.
- این اراده آزاد یعنی انسان در قبال اعمال خود مسئولیت دارد و بههمین دلیل باید بر اساس اصول اخلاقی عمل کند.
- معیار مناسب برای تشخیص درستی یا نادرستی یک عمل، در نظر گرفتن آن بهعنوان یک قانون جهانی است که هیچ استثنایی نمیپذیرد (قانون امر مطلق).
- اعمال انسانها نباید به خاطر تمایل و منافع شخصی باشد و هر انسانی باید عمل نیک را فقط به خاطر خود آن انجام دهد.
کانت در سن ۴۶ سالگی به مقام استاد تمام دانشگاه کونیگسبرگ رسید و سالهای بعدی عمر خود را به تدریس منطق و فلسفه در این دانشگاه مشغول شد. البته قبل از آن هم سالهای زیادی بهعنوان معلم خصوصی منطق، متافیزیک و ریاضیات فعالیت میکرد.
او در تمام این سالها، روی «فلسفه ولف-لایبنیتس» (Wolffian-Leibnizian Philosophy) تمرکز کرده بود اما با گذشت زمان از دو فیلسوف غیرآلمانی «دیوید هیوم» (David Hume) و «ژان ژاک روسو» (Jean-Jacques Rousseau) الهام گرفت و ایدههای این دو فیلسوف را در کلاسهای درس خود با دانشجویان مطرح میکرد.
کانت در نیمه دوم زندگی خود کتابها و مقالههای زیادی بهطور ویژه در مورد فلسفه اخلاق و معرفتشناسی نوشت. استدلالهای کانت در اخلاق کانتی و نظریه شناخت او، دیدگاه و طرز فکر فیلسوفان و متفکران قرنهای بعدی را متحول کرد و زمینهساز شکلگیری دو دیدگاه «ایدهآلیسم» (Idealism) و «اگزیستانسیالیسم» (Existentialism) شد.
در مطلب زیر از مجله فرادرس، بهطور کامل در مورد عقلگرایی و فلسفه «رنه دکارت» (René Descartes) بحث کردهایم. عقلگرایی یکی از پایههای مهم فلسفه کانت را تشکیل میدهد.
در بخشهای بعدی زندگینامه کانت را مرور میکنیم و پس از آن با نگاهی دقیقتر و به زبان ساده، فلسفه کانت را توضیح میدهیم.
تولد و خانواده ایمانوئل کانت
ایمانوئل کانت چهارمین فرزند از ۹ فرزند یوهان کئورگ کانت و آنا رگینا رویتر بود. پدر امانوئل، یوهان، از نوادگان مهاجران اسکاتلندی و مادرش آنا، اهل پروس بود. شغل خانوادگی این خانواده پرجمعیت که البته فقط ۵ فرزند آنها به سن بزرگسالی رسیدند، ساخت زین و افسار اسب بود. خانوادهای از قشر متوسط که زندگی بسیار سادهای داشتند.
تصویر زیر یک نقاشی از شهر بندری کونیگسبرگ را در زمان تولد ایمانوئل کانت نشان میدهد:
البته شغل پدر در زمان جوانی کانت رو به افول رفت و آنها مجبور شدند برای هزینههای زندگی به اقوام خود اتکا کنند و کانت مجبور شد چند سالی برای کمک به امرار معاش خانواده، ترک تحصیل و بهعنوان معلم خصوصی فعالیت کند. بههمین دلیل بود که کانت از کودکی تا زمانی که به مقام استاد تمامی دانشگاه کونیگسبرگ و درآمد ثابت رسید، سایه فقر و بیپولی را روی سر خود احساس میکرد.
مذهب و تحصیلات ابتدایی کانت
شهر کونیگسبرگ در نزدیکی ساحل جنوب شرقی دریای بالتیک واقع شده بود و چون در آن زمان تحت کنترل امپراطوری آلمان بود، زبان رسمی آلمانی داشت. هم پدر و هم مادر ایمانوئل طرفدار دو آتشه نهضت دینی «زهدباوری» (Pietism) بودند که بخشی از کلیسای لوتریسم در قرن هجدهم بود. بنابراین حدس اینکه کانت در خانوادهای بسیار معتقد و سنتی پرورش یافت، چندان دشوار نیست.
یکی از کشیشهای این کلیسا که هوش و نبوغ سرشار ایمانوئل را در سنین کودکی حس کرده بود، ترتیبی داد که او را در هشت سالگی به یکی از مدارس بسیار خوب کونیگسبرگ بفرستند. موهبت بزرگی که هیچ کودکی با خانواده متوسط شانس بهرهمندی از آن را نداشت. ایمانوئل تا ۱۶ سالگی در این مدرسه تحصیل کرد و علوم دین، زبان و ادبیات لاتین را بهطور کامل یاد گرفت.
دیدگاه کانت در مورد مذهب
او با وجود تولد در خانوادهای بسیار مذهبی، معتقد بود ایمان و منطق دو مقوله جدا هستند و نباید آنها را با هم ترکیب کرد. نکته جالب اینجاست که فلسفه اخلاق کانت نیز بهطور کامل بر پایه منطق استوار است.
البته او همیشه تایید میکرد که مذهب در جامعه چقدر به افزایش تابآوری افراد در مواجهه با چالشهای زندگی کمک میکند اما بر اساس شواهد، نمیتوان ایمانوئل کانت را فردی مذهبی دانست.
اگر به مبحث فلسفه و تاریخ ادیان علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش تاریخ ادیان یا فلسفه دین در فرادرس را مشاهده کنید. لینک این فیلم آموزشی در زیر آورده شده است:
تحصیلات دانشگاهی ایمانوئل کانت
ایمانوئل کانت با هوش سرشاری که از خود نشان داد، در سال ۱۷۴۰ و در سن ۱۶ سالگی در دانشگاه کونیگسبرگ یا آلبرتینا و رشته الهیات ثبتنام کرد. او گهگاهی هم بهعنوان مبلغ مذهبی فعالیت میکرد اما پس از مدتی به ریاضیات و فیزیک علاقه بیشتری نشان داد. این علاقه با حمایت یکی از پروفسورهای جوان دانشگاه که روی نیوتن و ولف تحقیق میکرد، باعث شد کانت مدتی را به مطالعه آثار ایزاک نیوتن (Isaac Newton)، فیزیکدان انگلیسی اختصاص دهد.
۶ سال بعد پدر کانت فوت کرد و او مجبور شد برای تامین معاش خانواده دانشگاه را ترک کند. او حدود یک دهه بهعنوان معلم خصوصی فعالیت کرد و در همین دوران مقالههای زیادی را چاپ و سوالات علمی متعددی را مطرح کرد. کانت در همه این مقالات سعی داشت زمینههای مشترکی را بین خردگرایی و تجربهگرایی معرفی کند.
در سال ۱۷۵۵، کانت به آلبرتینا برگشت تا تحصیلات خود را کامل کند. در همان سال دکترا گرفت و پانزده سال بعدی عمر خود را بهعنوان استاد پارهوقت دانشگاه فعالیت کرد و آثار متعددی در مورد فلسفه اخلاق و معرفت نوشت. شغلی که همچنان درآمد ثابت و زیادی برای کانت به همراه نداشت.
فعالیت به عنوان استاد دانشگاه
در سال ۱۷۷۰ و در سن ۴۶ سالگی بالاخره به درجه استاد تمامی دانشگاه رسید و دروس مربوط به متافیزیک، منطق و فلسفه را در آنجا تدریس کرد. کانت فرد بسیار اجتماعی و خوشمشربی بود. کانت دوستان زیادی داشت و در مجالس بسیاری شرکت میکرد. با این وجود هیچوقت ازدواج نکرد و هرگز به خارج از کونیگسبرگ سفر نکرد.
فیلسوف قاعدهمند و منظمی که بر اساس شواهد تاریخی، هر روز راس ساعتی خاصی در شهر زادگاهش پیادهروی میکرد. او تمام عمر خود را به تدریس و نوشتن فلسفه اختصاص داد.
چاپ کتاب نقد عقل محض
در سال ۱۷۸۱ امانوئل کانت مشهورترین اثر خود یعنی «نقد عقل محض» را منتشر کرد که امروزه بهعنوان یکی از مهمترین منابع و آثار تفکر غربی شناخته میشود. کانت در این کتاب توضیح میدهد که چطور عقل و تجربه در کنار هم به شناخت ما از جهان کمک میکنند. این دیدگاه انقلابی به توضیح این موضوع میپردازد که چطور ذهن افراد با سازماندهی کردن تجربههای دریافتی از محیط پیرامون، به درک و فهم ما از جهان کمک میکند.
معرفی قانون امر مطلق در فلسفه
این فیلسوف بزرگ، در سالهای بعدی روی اخلاق و فلسفه انجام اعمال اخلاقی تمرکز کرد و با معرفی قانون «امر مطلق» (Categorial Imperative) به این نکته اشاره کرد که اخلاق از منطق نشات میگیرد و تمام قضاوتهای اخلاقی، از نظر منطقی هم قابلحمایت هستند. غلط، غلط است و درست، درست است و هیچ بخش خاکستری یا میانهای در این میان وجود ندارد.
او همچنین به این موضوع اشاره میکند که انسانها باید بدون هیچ قید و شرط و بهانهای امر مطلق را در زندگی دنبال کنند و فقط در صورت رعایت تمام و کمال قانون امر مطلق است که میتوان یک فرد را بااخلاق واقعی نامید.
با این که کتاب نقد عقل محض در آن زمان توجه و استقبال چندانی دریافت نکرد، کانت همچنان به بهبود نظریههای خود در مجموعه مقالاتش ادامه داد. ایمانوئل کانت در سالهای پایانی زندگی، به فراموشی مبتلا شد و در سال ۱۸۰۴ و در سن ۸۰ سالگی از دنیا رفت. او را در شهر زادگاهش یعنی کونیگسبرگ به خاک سپردند.
تصویر زیر، مقبره این فیلسوف بزرگ را در کالینینگراد نشان میدهد.
در ادامه در مورد فلسفه کانت در دو حوزه مهم اخلاق و معرفتشناسی میخوانیم.
فلسفه کانت چیست؟
کانت در طول زندگی خود نظریهها و مباحثههای متعددی را در فلسفه مطرح کرد که ازجمله مهمترین آنها میتوان به فلسفه اخلاق، فلسفه معرفتشناسی و فلسفههای سیاسی او اشاره کرد.
اگر به این مبحث فلسفه علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش فلسفه کانت در فرادرس را مشاهده کنید. لینک این فیلم آموزشی در ادامه آورده شده است:
در فهرست زیر خیلی کوتاه در مورد این فلسفه اخلاق، معرفت و سیاست توضیح دادهایم با تا ذهن آمادهتری به توضیح فلسفه کانت و استدلالهای او بپردازیم:
- «فلسفه اخلاق» (Ethics) بخشی از فلسفه است که به استدلال مفاهیم بنیادین اخلاق مانند درستی یا نادرستی کارها و امور خیر و شر میپردازد.
- «معرفتشناسی» (Epistemology) در مورد حد و مرز دانش انسان و دریافت او از جهان اطراف بحث و استدلال میکند.
- «فلسفه سیاسی» (Political Philosophy) تلاش میکند به پرسشهای مهم در مورد حکومت، مشروعیت قانونگذاران و نهادهای عمومی پاسخ دهد و مفاهیمی مانند آزادی، عدالت، حقوق و مالکیت را بهطور دقیق تبیین کند.
با این پیشزمینه، در ادامه به بیان ساده و با ذکر مثال، فلسفه کانت را در هریک از این زمینهها توضیح میدهیم.
فلسفه اخلاق ایمانوئل کانت
فلسفه اخلاق کانت یا اخلاق کانتی، مهمترین و مشهورترین فلسفه کانت است که بر پایه وظیفهگرایی عمل میکند. فلسفه اخلاق کانت سعی داشت به این سوال مهم پاسخ دهد که مردم بدون وجود دین و مذهب چطور میتوانند با یکدیگر نیکو و پسندیده رفتار کنند؟ ببینیم کانت چطور به این سوال پاسخ میدهد. او در فلسفه اخلاق وظیفهگرای خود میگوید:
شرایط محیطی یا نتایج یک عمل، اخلاقی بودن یا نبودن آن را تعیین نمیکند و هر کاری در ذات خود یا خوب است یا بد.
دیدگاهی که دقیقا برخلاف نتیجهگرایی عمل میکند. در نتیجهگرایی، نتیجهی انجام یک عمل است که اخلاقی بودن یا نبودن آن را تعیین میکند. در واقع در فلسفه اخلاق کانت، این وظیفه اخلاقی ما انسانها است که اعمال درست و نیکو انجام دهیم و از انجام اعمال بد پرهیز کنیم. چون بر اساس دیدگاه کانت:
در وجود همه انسانها، شعوری منطقی و عقلانی برای شناخت خوبی و بدی و تشخیص آنها از هم وجود دارد.
فراموش نکنیم که کانت در «عصر روشنگری» (Age of Enlightenment | Age of Reason) به دنیا آمده و زیسته است. جنبش فکری و فلسفی بزرگی که در دو قرن ۱۸ و نوزده میلادی در اروپا شکل گرفت. متفکران و حامیان جنبش روشنگری ازجمله ولتر، ژان ژاک روسو و جان لاک، قدرت و اقتدار مطلق حکومتهای سلطنتی و کلیسای کاتولیک را به چالش کشیدند.
آنها بر این باور بودند که همه انسانها به دلیل برخورداری از قوه عقل و منطق میتوانند جهان پیرامون خود را بفهمند و نیازی به کمک دیگران (مذهب و حکومت) ندارند. این افراد سعی کردند با کمک گرفتن از علم و منطق، مشکلات جامعه را حل کنند. این جنبش در نهایت به انقلاب آمریکا و فرانسه منجر شد.
کانت هم بهعنوان یکی از افراد تأثیرگذار و ادامهدهنده این جنبش، مقالهای به نام «پاسخ به سوال: روشنگری چیست؟» منتشر کرد که در کادر زیر اصلیترین موضوع آن را بیان کردهایم:
انسانها بهدلیل ترس یا تنبلی، عزم و شجاعت کافی برای تفکر عقلانی ندارند و بههمین دلیل به راهنمایی دیگران اتکا میکنند و این موضوع نوعی ناپختگی بر آنها تحمیل میکند. درحالیکه انسان فقط با کمک گرفتن از قوه عقل میتواند به روشنگری برسد.
برای آشنایی با تاریخ فلسفه جدید پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش مقدماتی تاریخ فلسفه نوین در فرادرس را مشاهده کنید. لینک این فیلم در زیر آورده شده است:
بنابراین کانت روشنگری را خروج انسان از ناپختگی با استفاده از تفکر عقلانی خود او تعریف میکند. با این پیشزمینه حتما میپذیرید که چرا کانت در فلسفه اخلاق خود میگوید:
چون همه ما انسانها برخلاف حیوانات، خوبی را از بدی تشخیص میدهیم، وظیفه داریم اخلاقی زندگی کنیم حتی اگر مجبور شویم برخلاف غرایز خود رفتار کنیم.
در ادامه با ذکر چند مثال، مفهوم فلسفه اخلاق کانت را بهتر درک میکنید.
امر مطلق در فلسفه اخلاق کانت چیست؟
حال سوالی که در این مرحله پیش میآید این است که چگونه میتوان خوبی را از بدی تشخیص داد؟ آیا انسانها میتوانند فقط با اتکا بر قوه عقل خود، عمل درست را از نادرست تشخیص دهند؟ کانت در فلسفه اخلاق خود به این سوال بر اساس اصل «امر مطلق» (Categorial Imperative) پاسخ میدهد.
منظور از این اصل این است که برای تشخیص خوب یا بودن یک عمل، باید آن را به همه مردم جهان نسبت بدهیم و ببینیم اگر همه مردم جهان به همان شکل رفتار کنند، جهان چگونه خواهد شد. اصلی که کانت آن را با عبارت کلیدی «امر مطلق» توصیف میکند. به این معنی که فکر کنید آیا میتوانید عمل خود را بهعنوان قانونی کلی برای همه مردم دنیا در نظر بگیرید؟
مثال امر مطلق
برای مثال، همه ما میدانیم که دزدی کردن از دیگران، از نظر اخلاقی نادرست است. حال دزدی را در نظر بگیرید که آنچه را از ثروتمندان میدزدد، به افراد فقیر میبخشد. او احتمالا اینطور فکر میکند که با این کار به افراد فقیر کمک میکند و عده زیادی هم با این دیدگاه موافق هستند. حال جهانی را در نظر بگیرید که در آن همه از هم دزدی میکنند.
در این صورت، اتفاقات زیر در جامعه رخ میدهند:
- هرجومرج و ناامنی زیاد میشود؛
- احترام به مالکیت خصوصی از بین میرود؛
- اعتماد بین مردم از بین میرود؛
- جامعه در نهایت دچار فروپاشی میشود.
بنابراین دزدی کردن از نظر اخلاقی کار نادرستی است و بر اساس فلسفه کانت هیچ استثنایی برای توجیه انجام آن وجود ندارد (دزدی در هیچ شرایطی پسندیده نیست). فلسفه اخلاق کانت چند اصل مهم دیگر هم دارد که در ادامه به آنها اشاره کردهایم.
فیلم آموزش فلسفه کانت در فرادرس نکات مهمی را در این زمینه بیان میکند. لینک این فیلم آموزشی در زیر آورده شده است.
اصل احترام به دیگران
اخلاق کانتی به این نکته هم اشاره میکند که همه ما موظف هستیم به اهداف و عزتنفس یکدیگر احترام بگذاریم و همه تعاملهای انسانی باید از برد و باخت دور باشند و هیچ انسانی حق ندارد فرد دیگری را وسیلهای برای رسیدن به اهداف خود قرار دهد.
اصل انجام کار درست فقط با انگیزه انجام کار درست
بر اساس اخلاق ایمانوئل کانت، کار درست و نیکو را فقط باید با انگیزه انجام کار یا رفتار درست انجام دهیم و نباید هیچ انگیزه پنهان یا عیان دیگری برای انجام کار خوب در ذهن داشته باشیم.
مثال
بهعنوان مثال اگر فردی مذهبی، اعمال درست را فقط به خاطر رفتن به بهشت و ترس از جهنم انجام دهد، بر اساس فلسفه کانت منفعتطلبی کرده و کار او اخلاقی نیست.
با توجه به مثالهای بالا حتما درک کردهاید که فلسفه اخلاق کانت، تقریبا اغلب کارهای افراد را غیراخلاقی میداند چون معتقد است انگیزه و نیت انسانها از انجام کار درست، اغلب انگیزه درستی نیست و منفعتطلبی پشت آن است. این دیدگاه را میتوان به ارتباط دین و مذهب و درستکاری هم نسبت داد و گفت:
انسان باید فقط به انگیزه درستکاری و کار نیکو کردن، اخلاق درست داشته باشد نه صرفا به دلیل اعتقاد به دین و مذهب.
اگر به مبحث فلسفه دین علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش تاریخ ادیان یا فلسفه دین در فرادرس را مشاهده کنید. فلسفه اخلاق کانت بسیار سختگیر و غیرمنعطف است. در ادامه، چند انتقاد مهم به این فلسفه را بررسی میکنیم.
انتقادات به فلسفه اخلاق کانت
به فلسفه اخلاق کانت با وجود جامع بودن و تحولاتی که در فلسفه مدرن ایجاد کرد، چند نقد مهم هم وارد است که در فهرست زیر خیلی خلاصه به آنها اشاره کردهایم:
- «قاعدهها» یا «ماکسیمها» (Maxims) بدون استثنا
- وجود تعارض بین قاعدهها
- در نظر نگرفتن احساسات انسانی
- تناقض در قضاوت اخلاقی
در ادامه در مورد هرکدام توضیح میدهیم.
عدم پذیرش استثنا در قاعده ها
کانت به اصول اخلاقی بهعنوان قوانینی بدون استثنا نگاه میکند و در اجرای آنها بسیار سختگیر است. برای مثال، دروغ گفتن تحت هر شرایطی از دیدگاه فلسفه کانت غیراخلاقی است. از سوی دیگر، منتقدان اخلاق کانتی بر این باورند که در زندگی واقعی ممکن است فردی بتواند با دروغ گفتن جان خود یا دیگری را نجات دهد.
وجود تعارض بین قاعده ها
ممکن است در شرایطی دو قاعده اخلاقی با هم در تعارض و تضاد باشند و فرد نتواند تصمیم بگیرد کدام کار را باید انجام دهد. برای مثال، فرض کنید قول دادهاید رازی را نگه دارید ولی برای وفای به قول مجبور شوید دروغ بگویید. در چنین شرایطی یا باید قولتان بشکنید یا دروغ بگویید.
در نظر نگرفتن احساسات انسانی
سازوکار اخلاق کانتی، بهایی به نقش احساسات انسانی در تصمیمگیریها نمیدهد. درحالیکه منتقدان بر این باورند که احساسات در تصمیمگیریها و داوریهای اخلاقی افراد نقش بسیار پررنگی دارند.
تناقض در قضاوت اخلاقی
نقد چهارم بهطور مستقیم قاعده امر مطلق (تعمیم عمل به جهانیان) را هدف میگیرد. درحالیکه در جایی کانت توصیه میکند که در انجام کارها نباید به نتایج انجام آن کار توجه کرد و باید فقط بر اساس انگیزه انجام کار خوب عمل کرد. بر اساس نظر منتقدان این دو مورد بهطور کامل با یکدیگر در تناقض هستند.
فلسفه معرفت شناسی کانت
بخش مهم دیگر فلسفه کانت در حوزه معرفت شناسی است. فلسفه معرفتشناسی کانت یا نظریه شناخت او، دیدگاه صاحبنظران و علاقهمندان به فلسفه را دگرگون کرد و شکل اندیشیدن آنها را در مورد نحوه شناخت دنیا تغییر داد. برای آشنایی کامل با فلسفه این فیلسوف بزرگ، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش فلسفه کانت در فرادرس را مشاهده کنید که لینک آن در ادامه آورده شده است:
قبل از کانت، دو دیدگاه در مورد معرفتشناسی وجود داشت. «خردگرایی» (Rationalism) و «تجربهگرایی» (Empiricism) که در زیر به آنها اشاره کردهایم:
- فیلسوفان عقلگرا بر این باور بودند که انسان شناخت خود را از جهان اطراف خود از راه عقل و اندیشیدن به دست میآورد و نمیتوانیم برای اثبات وجود خود به حواس پنجگانه اعتماد کنیم.
- فیلسوفان تجربهگرا معتقد بودند پیدا کردن شناخت کافی از جهان اطراف، فقط از طریق ادراک حسی و تجربه در جهان هستی به دست میآید و فقط از طریق تجربه است که میتوانیم روابط، هویت و علیت را درک کنیم.
فلسفه معرفتشناسی کانت با تعادل برقرار کردن بین این دو تفکر و آشتی دادن آنها، دیدگاه خود را به شکل زیر بیان میکند:
شناختی که ما از جهان به دست میآوریم، نتیجه ادراک حسی و پردازش این حس توسط عقل است. تجربه مانند ماده و عقل مانند ظرفی است که این ماده در آن شکل میگیرد. بنابراین پیدا کردن شناخت از جهان بدون همکاری این دو با یکدیگر امکانپذیر نیست.
برای آشنایی بیشتر با فلسفه خردگرایی، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش فلسفه دکارت در فرادرس را ببینید.
عقل و احساس چگونه بدون هم کار نمی کنند؟
به نظر کانت، «ادراک» (Perception) بدون «اندیشه» (Concept) مانند کوری مطلق است. ما انسانها میتوانیم اشیای پیرامون خود را احساس کنیم ولی بدون اندیشه، هیچی منبعی برای اتفاقی که در حال رخ دادن است نداریم. برای درک بهتر این موضوع، به مثال تصویر زیر توجه کنید.
۶ فرد نابینا پیرامون یک فیل بزرگ ایستادهاند و هریک با حواس محدودی که دارند، حدسهای مختلفی در مورد بخشهای مختلف این فیل میزنند:
از طرف دیگر، اندیشه بدون ادراک هم انتزاعی است. ما انسانها ممکن است در مورد جهان پیرامون خود نظریهپردازی کنیم اما اگر نتوانیم آن را با حواس خود توصیف کنیم، در عمل هیچوقت آن را درک نمیکنیم. برای مثال، ما میدانیم که مثلث یک شیء هندسی است که سه ضلع و سه زاویه دارد. اگر همین توضیح را به کسی که تاکنون تصویری از یک مثلث ندیده بدهیم، اون هرگز متوجه توضیح ما نمیشود. بنابراین باید گفت:
ادراک و اندیشه اجزای یکدیگر، دو مفهوم مرتبط و وابسته به هم هستند.
تمایز بین ذات و پدیده
ایمانوئل کانت در هسته مرکزی معرفتشناسی خود ادعا میکند که ما نمیتوانیم در مورد اشیایی که خود قابل شناخت نیستند، شناخت پیدا کنیم. در بخشهای قبلی به این نکته اشاره کردیم که بر اساس فلسفه کانت، عقل بهتنهایی نمیتواند به ما در فهم جهان کمک کند و برای این کار به ادراک حسی نیاز دارد. بنابراین دانش ما به آنچه توسط حواس ما دریافت میشود، محدود است.
اینجاست که دو مفهوم «ذات» (Noumena) و «پدیده» (Phenomena) بیان میشوند که اولی به ماهیت واقعی شیء اشاره دارد و دومی به تصویری که حواس ما از آن شیء در ذهن ما پدیدار میکنند. برای درک بهتر این موضوع، فرض کنید وسط بیابان در حال قدم زدن هستید و ناگهان در مقابل خود سراب میبینید. در این زمان، حواس شما میگویند که یک آبادی در مقابل شما وجود دارد.
واضح است که این تصویر واقعیت ندارد چون سراب به خاطر انعکاس نورخوشید روی سطح بیابان ایجاد شده و در واقع حواس شما فریب خورده است و اطلاعات نادرستی را برای ذهن شما ارسال میکنند. بنابراین طبق نظر کانت:
در شناخت جهان باید بین پدیده و ذات اشیا تمایز قائل شویم. این پدیدهها هستند که برای ما قابلشناسایی هستند نه ذات واقعی اشیا.
با همین استدلال، منشا هستی هم برای ما قابلشناخت نیست چون شاید بتوانیم به آن فکر کنیم اما نمیتوانیم در مورد آن هیچ تجربهای کسب کنیم.
شناخت جهان از نظر کانت
بنابراین در یک نتیجهگیری کلی، از نظر فلسفه معرفتشناسی کانت، ما انسانها بهدلیل وجود ادراک حسی و پردازش آن توسط عقل، نمیتوانیم حقیقت وجودی اشیای پیرامون خود را، آنگونه که واقعا هستند، بشناسیم. بنابراین ما انسانها فقط تصویری از جهان را که به ما نشان داده میشود میبینیم چون هم ادراک حسی و هم عقل انسان در نمایش حقیقت به ما محدودیت دارند.
بر اساس فلسفه شناخت کانت، شناخت جهان پیرامون انسان به شکل زیر اتفاق میافتد:
جهان پیرامون انسان به شکل اطلاعات خام از طریق ادراک حسی وارد ذهن انسان میشود. عقل در الگوی فضا-زمان این اطلاعات را درک و در الگوی علیت بین آنها ارتباط برقرار میکند.
بنابراین با در نظر گرفتن محدودیتهای ادراک حسی و عقل انسان، ما فقط تصویری از جهان را میبینیم که بر ما پدیدار میشود و در واقع اصلا نمیتوانیم به حقیقت وجودی جهان دسترسی داشته باشیم. پس در کمال تعجب باید بپذیریم که ذات واقعی جهان پیرامون انسان برای او قابلشناخت نیست.
فلسفه سیاسی اجتماعی کانت
فلسفه سیاسی اجتماعی ایمانوئل کانت به اندازه فلسفه اخلاق و معرفتشناسی او شهرت ندارد بهطوریکه «هانا آرنت» (Hannah Arendt) فیلسوف و تاریخنگار برجسته قرن بیستم، در اظهارنظری معروف اعلام میکند که کانت در واقع فلسفه سیاسی ندارد. با این حال فلسفه سیاسی کانت اگرچه در سایه فلسفه اخلاق و معرفت او قرار گرفت، در شکلگیری رشته روابط بینالملل و نظام جمهوری در جهان بسیار اثرگذار بود.
در فهرست زیر به مهمترین اصول فلسفه سیاسی کانت اشاره کردهایم:
- همه انسانها از زمان تولد و بهصورت ذاتی حقوق طبیعی دارند که بهطور کامل به آنها تعلق دارد.
- همه انسانها برای اجرای بهتر وظایف اخلاقی خود باید تحت کنترل «دولت مشروع» (Constitutional Law) زندگی کنند. این دولت مشروع باید بتواند از حقوق قراردادی افراد بهطور کامل محافظت کند. در چنین دولتی، همه افراد باید آزادی فردی داشته باشند و با هم برابر باشند.
- قانونگذاران و حکومت باید بهطور کامل تابع قانون باشند و با همه افراد با عدالت و برابری رفتار شود.
این اصول مواردی بودند که کانت آنها را با عنوان «Doctrine of Rights» معرفی میکند و معتقد است اگر همه حکومتها بر اساس آن عمل کنند، میتوانند بهخوبی وظایف اخلاقی خود را دنبال کنند.
صلح ابدی
کانت در ادامه فلسفه سیاسی اجتماعی خود، شرایطی را که کشورهای مختلف با رعایت کردن آنها میتوانند در صلح ابدی و پایدار بمانند، معرفی میکند. این شرایط عبارتاند از:
- دولت مشروع هر کشوری باید بهصورت جمهوری باشد. به بیان دیگر دولت مشروع هر کشور باید توسط مردم آن کشور تعیین شود تا آزادی و عدالت موردنیاز برای همه شهروندان فراهم شود.
- قانون ملتها باید بر اساس فدراسیون دولتهای آزاد و مستقل بنا شود نه بر اساس روابط قدرت بین دولتها.
- قوانین شهروندی جهانی باید بر اساس شرایط مهمانوازی بین کشورها برای افراد اجرا شود. به بیان بهتر، همه افراد باید بتوانند بدون نگرانی و ترس آزادانه به کشورهای مختلف دنیا سفر و برای مدت کوتاهی در آنجا اقامت کنند.
برای آشنایی بیشتر با تاریخ فلسفه جدید، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش پیشرفته تاریخ فلسفه جدید در فرادرس را مشاهده کنید.
یادگیری فلسفه با فرادرس
در این مطلب از مجله فرادرس، به بررسی و مرور زندگینامه ایمانوئل کانت و فلسفه او پرداختیم. رشته فلسفه به بررسی مسائل و مفاهیم بنیادین در مورد وجود انسان، شناخت او از جهان اطراف و دیگر موضوعات مرتبط با زندگی انسان میپردازد. به بیان بهتر، علم فلسفه تلاش میکند به دیدگاه جامعی در مورد دنیا و بشر برسد. یادگیری فلسفه را بهتر است با تعیین هدف و علاقه شروع کرد. گام بعدی مطالعه متون مقدماتی فلسفه و یادگیری مفاهیم ابتدایی علم فلسفه است.
در گام بعدی و پس از آشنایی با اصول و مفاهیم اولیه میتوانید به سراغ خواندن متون اصلی و تخصصی فلسفه بروید و با زبان و فضای ذهنی فیلسوفان بزرگ آشنا شوید. در ادامه این مسیر نیز، شرکت در کلاسها و جلسات بحث و گفتگو و تبادل نظر در مورد مفاهیم فلسفی به یادگیری هرچه بهتر این مفاهیم کمک میکند.
اگر به یادگیری فلسفه علاقهمند هستید و قصد دارید آن را بهعنوان رشته دانشگاهی ادامه دهید یا در رشته علوم انسانی مشغول به تحصیل هستید، پیشنهاد میکنیم از فیلمهای آموزش فلسفه فرادرس استفاده کنید.
اگر به یادگیری تاریخ فلسفه از ابتدا علاقهمند هستید، توصیه ما دیدن فیلمهای آموزشی زیر است:
برای آشنایی بیشتر با فلسفه دین و فلسفه اسلام نیز، پیشنهاد میکنیم فیلمهای آموزش زیر را ببینید:
برای یادگیری فلسفه در حوزههای مختلف نیز، میتوانید از آموزشهای زیر کمک بگیرید:
برای دسترسی به این آموزشها و آموزشهای بیشتر در حوزه فلسفه نیز، پیشنهاد میکنیم از مجموعه فیلمهای آموزش کاربردی فلسفه در فرادرس کمک بگیرید. لینک این فیلمها در ادامه آورده شده است:
آثار و کتاب های ایمانوئل کانت
کانت در طول عمر خود آثار و کتابهای زیادی تالیف کرد که هرکدام به جنبههای مختلفی از فلسفه او میپردازند. برای آشنایی با این آثار پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش رایگان آشنایی با امانوئل کانت و مرور آثار او در فرادرس را ببینید. لینک این فیلم آموزشی در ادامه آورده شده است:
در فهرست زیر نام چند اثر مهم کانت را آوردهایم:
- کتاب نقد عقل محض
- کتاب نقد قوه حکم
- کتاب نقل عقل عملی
- کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق
- کتاب تمهیدات
در ادامه بهطور مختصر توضیح میدهیم کانت در هریک از این کتابها و مقالهها عمدتا به چه موضوعاتی پرداخته است.
نقد عقل محض
کتاب «Critique of Pure Reason» که در فارسی به «نقد عقل محض» ترجمه شده است، اولین بار در سال ۱۷۸۱ چاپ شد و بهعنوان اصلیترین اثر فلسفه مدرن و نخستین جلد از سهگانه مشهور کانت شناخته میشود. کانت در این کتاب ۸۰۰ صفحهای، با نثری خشک و استفاده از اصطلاحات بسیار پیچیده، در مورد ویژگیهای عقل، تواناییها و محدودیتهای آن در شناخت متافیزیک و حقیقت جهان صحبت میکند.
کانت در این کتاب تلاش میکند با تغییر شیوه مطالعه فلسفه و متافیزیک توسط فیلسوفان، این موضوع را توضیح دهد که برخلاف طرز فکر قبلی، این عقل نیست که خود را با اشیا پیرامون خود مطابقت پیدا میکند بلکه در واقع این حقیقت اشیا است که پس از دریافت شدن توسط احساسات، در قالب فضا زمان ذهن مینشیند. سپس بر اساس رابطه علیت در ذهن شکل میگیرد.
این کتاب در ایران با دو عنوان «نقد عقل محض» با ترجمه میر شمسالدین ادیب سلطانی و «سنجش خرد ناب» با ترجمه بهروز نظری به ترتیب در انتشارات ققنوس و امیرکبیر به چاپ رسیده است.
نقد عقل عملی
کتاب «The Critique of Practical Reason» که در زبان فارسی به «نقد عقل عملی» ترجمه شده است، دومین اثر سهگانه فلسفه کانت است و در سال ۱۷۸۸ منتشر شد. کانت در این کتاب به تبیین و توضیح بنیانهای اخلاقی میپردازد. مباحثههای مطرحشده در این کتاب، در اثر دیگری به نام «Metaphysics of Morals»، تکمیل میشوند.
مباحثی مانند خودمختاری انسان و اراده آزاد او برای تحت تأثیر قرار نگرفتن تمایلات دیگران، مفهوم امر مطلق برای تعمیم رفتارها به کل جهان و اخلاق وظیفهگرا به معنی وابستگی ارزش اعمال انسان به نیت و انگیزه انجام آنها، ازجمله مهمترین مباحث این کتاب است.
این کتاب در ایران به همین نام توسط دو نشر نی به ترجمه سید مسعود حسینی و نشر سوفیا به ترجمه انشاالله رحمتی به چاپ رسیده است.
نقد قوه حکم
کتاب «The Critique of Judgment» سومین اثر از سهگانه مشهور کانت است که در سال ۱۷۹۰ برای اولین بار به چاپ رسید. کانت در این کتاب به نقد و بررسی مقوله نبوغ میپردازد. کانت در این کتاب در دو بخش زیباییشناسی و غایتشناسی این طور استدلال میکند که نبوغ اساسا پدیدهای درونی است و انسانها نمیتوانند آن را در طول زندگی تقویت کنند. بنابراین یک فرد یا بهطور ذاتی در مورد موضوعی نبوغ دارد یا ندارد.
این کتاب همچنین به این موضوع میپردازد که درک ما انسانها از زیبایی به قضاوت ما بستگی دارد و عمومی نیست.
این کتاب در ایران با نام «نقد قوه حکم» به ترجمه عبدالکریم رشیدیان توسط نشر نی به چاپ رسیده است.
بنیاد ما بعد الطبیعه اخلاق
کتاب «Metaphysics of Morals» که در فارسی به نام «بنیاد ما بعد الطبیعه اخلاق» ترجمه شده، در سال ۱۷۹۷ به چاپ رسید. موضوع اصلی این کتاب فلسفه سیاسی و اخلاقی ایمانوئل کانت است و آخرین کتابی است که این فیلسوف در استدلال فلسفه اخلاق خود نوشته است. کتاب به دو بخش «Doctrine of Rights» و «Doctrine of Virtues» تشکیل شده که در بخش اول تئوری سیاسی کانت و در بخش دوم فلسفه اخلاق کانت بهطور کامل و جامع توضیح داده میشود.
این کتاب در ایران در دو انتشارات خوارزمی به بنیاد ما بعدالطبیعه اخلاق ترجمه حمید عنایت و علی قیصری و نشر نی به نام بنیانگذاری برای مابعدالطبیعه اخلاق به ترجمه سید مسعود حسینی به چاپ رسیده است.
کتاب تمهیدات
کتاب «Prolegomena to Any Future Metaphysics» که در فارسی به صورت «تمهیدات» ترجمه شده، نام اثر دیگری از کانت است که در سال ۱۷۸۳ به چاپ رسیده است. ایمانوئل کانت در این کتاب که ۲ سال پس از نسخه اصلی نقد عقل محض به چاپ رسیده، در حقیقت خلاصهای از اصلیترین نتیجهگیریهای موجود در این کتاب را بیان میکند.
این کتاب با نام تهمیدات توسط نشر دانشگاهی و ترجمه غلامعلی حداد عادل به چاپ رسیده است.
حالا که بهخوبی میدانیم ایمانوئل کانت کیست و فلسفه کانت دقیقا به چه موضوعاتی اشاره میکند، در ادامه چند نقلقول مشهور از این فیلسوف بزرگ و نابغه را بیان و بررسی میکنیم تا با فضای ذهنی او بیشتر آشنا شویم.
جملات کوتاه ایمانوئل کانت
در این بخش چند نقلقول معروف از ایمانوئل کانت را بیان میکنیم. برای آشنایی بیشتر با آثار این فیلسوف پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش آشنایی با ایمانوئل کانت و مرور آثار او در فرادرس را مشاهده کنید. لینک این فیلم آموزشی در ادامه آورده شده است:
Look closely. The beautiful may be small.
دقیقتر نگاه کن، چیزهای زیبا ممکن است کوچک باشند.
*****
I had to deny knowledge in order to make room for faith.
باید دانش را انکار کنم تا فضایی برای دین پیدا کنم.
*****
One who makes himself a worm cannot complain afterwards if people step on him.
کسی که خود را کرم میپندارد، نباید از له شدن توسط دیگران شکایت کند.
*****
Two things fill the mind with ever-increasing wonder and awe, the more often and the more intensely the mind of thought is drawn to them: the starry heavens above me and the moral law within me.
دو چیز ذهن من را به شگفتی و حیرت وا میدارد و همیشه ذهنم را درگیر میکند:
آسمان پرستاره بالای سر من و حکم اخلاق در وجود من.
*****
Dare to think!
جرئت داشته باش که بیندیشی!
*****
Rules for happiness: something to do, someone to love, something to hope for.
قوانینی برای شادی: کاری برای انجام دادن، کسی برای دوست داشتن و چیزی برای امیدوار بودن.
*****
We are not rich what we possess but by what we can do without.
ثروتمندی ما به آنچه صاحب آن هستیم نیست، بلکه به آن کاری است که بدون آنها انجام میدهیم.
*****
Genius is the ability to independently arrive at and understand concepts that would normally have to be taught by another person.
نبوغ توانایی دستیابی و فهم مسائل به صورت مستقل است که بهطور معمول توسط اشخاص دیگر آموزش داده میشود.
*****
Morality is not properly the doctrine of how we may make ourselves happy, but how we may make ourselves worthy of happiness.
اخلاقیات در واقع در مورد این نیست که ما چگونه خود را خوشحال کنیم بلکه روشی است که ما به کار میگیریم تا ارزش خوشحالی را به دست بیاوریم.
*****
If the truth shall kill them, let them die.
اگر حقیقت آنها را میکشد، بگذارید بمیرند.
*****
It was the duty of philosophy to destroy the illusions which had their origin in misconceptions, whatever darling hopes and valued expectations may be ruined by its explanations.
این وظیفه فلسفه بود که توهماتی را که ریشه در کجفهمیها داشتند، نابود کند. چه امیدهای عزیز و انتظارات ارزشمندی که ممکن است به خاطر توضیحات فلسفی نابود شوند.
جمعبندی
در این مطلب از مجله فرادرس در مورد ایمانوئل کانت و فلسفه کانت بحث کردیم. ابتدا زندگینامه این فیلسوف مشهور قرن هجدهم را بررسی کردیم و در ادامه به سراغ توضیح فلسفه کانت در حوزههای اخلاق، معرفت و فلسفه سیاسی رفتیم. در ادامه مهمترین آثار کانت را معرفی کردیم و در پایان چند مورد از جملات کوتاه ایمانوئل کانت آلمانی را ذکر کردیم. فلسفه کانت با ترکیب خردگرایی و تجربهگرایی، شیوه جدیدی از تفکر را در متفکران پس از خود ایجاد کرد که آشنایی با آن میتواند مسیر یادگیری فلسفه را برای شما هموارتر کند.
source