در همه زبانها، از جمله زبان فارسی، برای انتقال پیام به خواننده یا شنونده، از انواع جملهها استفاده میشود. جملهها خود از اجزای دیگری مانند نهاد و گزاره، فاعل، مفعول، متمم و… تشکیل میشوند. هر کدام از اجزای تشکیلدهنده جمله وظیفه خاصی را به عهده دارند و برای ایفای یکی از نقشهای اصلی یا فرعی جمله به کار میروند. به نقشی که هر کدام از اجزای جمله به عهده دارند، نقش دستوری گفته میشود. با مطالعه این مطلب از مجله فرادرس میآموزید که نقش دستوری چیست و چه انواعی دارد. همچنین به کمک مثالهای متنوع، کاربرد آنها و روش تشخیص نقشهای دستوری را در جملههای فارسی یاد میگیرید.
نقش دستوری چیست؟
در زبان فارسی، برای سخن گفتن و یا نوشتن یک مطلب، از واحدی به نام جمله استفاده میشود. البته جملهها، واحدهای تفکیکناپذیری نیستند و میتوان آنها را به اجزای کوچکتری نیز تجزیه کرد.
برای شناخت بهتر ساختار جملهها، به مثال زیر توجه کنید.
دیروز، مادرم گلدانها را دور باغچه گذاشت.
آنچه در بالا مشاهده میکنید، یک جمله کامل است که از اجزای مختلفی تشکیل شده و پیامی را به مخاطب منتقل میکند. جمله بالا را میتوانیم به اجزای معناداری تفکیک کنیم که هر کدام نقش بهخصوصی را به عهده دارند. به طور مثال، «گذاشت» فعل جمله است و نشان میدهد که عمل خاصی در زمان گذشته صورت گرفته است. از سوی دیگر، «مادرم» کلمهای است که انجامدهنده فعل را مشخص میکند و «گلدانها» پدیدهای را نشان میدهد که از فعل تأثیر پذیرفته و عملی بر روی آن انجام شده است.
به نقشهایی که هر کدام از اجزای جمله به عهده دارند، نقش دستوری گفته میشود. نقش نهادی، مسندی، مفعولی، متممی و… برخی از نقشهای دستوری در زبان فارسی هستند. نقشهای دستوری را میتوان به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم کرد. نقشهای دستوری اصلی، اهمیت بیشتری در جمله دارند و بدون آنها، جملهای ساخته نمیشود. نقشهای نهادی، مسندی، مفعولی، متممی و… در این دسته قرار میگیرند.
نقشهای فرعی نسبت به نقشهای اصلی اهمیت کمتری دارند و وجود جمله به آنها وابسته نیست. نقشهای قیدی، وصفی، اضافی و… به این دسته تعلق دارند. اکنون که به طور کلی آموختید نقش دستوری چیست، با مراجعه به بخشهای بعدی این مطلب میتوانید انواع و اقسام نقشهای دستوری را با مثال بیاموزید. البته به کمک فیلم آموزش درس فارسی هشتم فرادرس نیز میتوانید نکتههای بسیاری را در مورد نقشهای دستوری در زبان فارسی بیاموزید.
یادگیری انواع گروه های فارسی با فرادرس
اجزای تشکیلدهنده جمله معمولاً در قالب گروههای گوناگون، ساختار جملهها را میسازند. به طور مثال، نهاد به صورت گروه اسمی در جمله به کار میرود و نقش نهادی را ایفا میکند. با توجه به این نکته، متوجه میشویم که شناخت گروهها، انواع آنها و ساختارشان تا چه حد اهمیت دارد.
در واقع، بدون شناخت گروهها و کاربرد آنها، دانستن اینکه اصولاً نقش دستوری چیست امکانپذیر نخواهد بود. به همین دلیل، توصیه میکنیم با مشاهده فیلمهای آموزشی زیر در فرادرس، ابتدا ساختار گروههای فارسی را به خوبی بیاموزید و سپس یادگیری انواع نقشهای دستوری را آغاز کنید.
به آن دسته از مخاطبانی که قصد دارند دستور زبان فارسی را به طور جدی بیاموزند و در کنار آن، دهها نکته کاربردی را نیز در زمینه ادبیات یاد بگیرند، توصیه میکنیم مجموعه فیلمهای آموزشی زیر را در فرادرس تهیه کرده و تماشا کنند.
انواع نقش دستوری در جمله
در بخش پیشین این مطلب، به طور خلاصه توضیح دادیم که نقش دستوری چیست و به برخی از انواع آن نیز اشاره کردیم. در بخشهای بعدی، هر کدام از انواع نقشهای دستوری را به کمک مثالهای متنوع و با جزئیات بیشتری بررسی میکنیم. به این صورت که ابتدا آنها را به دو دسته نقشهای دستوری اصلی و فرعی تقسیم کرده و سپس هر کدام را به تفصیل توضیح میدهیم.
چنانچه بخواهید نقشهای دستوری و انواع آنها را به طور کامل بیاموزید، میتوانید از فیلم آموزش فارسی پایه هفتم فرادرس که لینک آن در ادامه آورده شده است، کمک بگیرید.
نقش های اصلی
برای اینکه بدانید دقیقاً نقش دستوری چیست، لازم است ابتدا با اصلیترین نقشهای دستوری آشنا شوید. در این بخش، نقشهای دستوری اصلی را برشمرده و هر کدام را با مثال توضیح میدهیم.
نقش دستوری نهاد یا مسند الیه
انواع اسم یا گروه اسمی که فعل جمله، صفت و… به آن اسناد داده میشود، «نهاد» یا «مسندالیه» نام دارد. این نوع نقش دستوری را «نقش مسندالیهی»، «اسنادی» و یا «فاعلی» نیز نامیدهاند. در مثالهای زیر، نهاد و نقش نهادی به خوبی نشان داده شده است. با توجه به این مثالها، به طور کامل با نقش نهادی آشنا شده و میآموزید که نقش دستوری چیست و چه کاربردی دارد.
مثال اول برای نقش دستوری نهاد
در این مثال، «نقاش» نقش دستوری نهاد را به عهده دارد و عمل «خلق کردن» به آن نسبت داده شده است.
نقاش دارد تابلوی نقاشی زیبایی را خلق میکند.
مثال دوم برای نقش دستوری نهاد
در مثال زیر، راه رفتن روی دیوار به «گربه» نسبت داده شده است. این اسم، نقش نهادی جمله خود را به عهده گرفته است.
گربه روی دیوار راه میرود.
انواع حالت های نقش نهادی
نقش نهادی خود دارای شش حالت گوناگون است. هر کدام از این حالتهای ششگانه را در ادامه بررسی میکنیم.
۱. انجامدهنده کار
در این حالت، انجام دادن یا ندادن یک کار به نهاد نسبت داده میشود. نهاد در این حالت، «فاعل» نامیده میشود و فعل جمله نیز از نوع معلوم است. برای اینکه با این نوع از نهاد بیشتر آشنا شوید، به مثالهای زیر دقت کنید.
پدربزرگ به گلها آب میدهد.
نگار فردا به مسافرت میرود.
«پدربزرگ» و «نگار» فاعلهای جملهها بالا هستند که انجام دادن دو عمل «آب دادن» و «مسافرت رفتن» به آنها نسبت داده شده است. مثالها بالا از نوع جملههای معلوم به شمار میآیند.
۲. پذیرنده کار
در چنین حالتی، پذیرفتن یا نپذیرفتن حالتی به نهاد نسبت داده میشود. این نوع نهاد معمولاً در جملههای مجهول به کار میرود. مثالهایی از آن را در ادامه مشاهده میکنید.
مضنونین پرونده بازجویی شدند.
سنگها در مسیر رودخانه گذاشته شدند.
جملههای بالا از نوع جملههای مجهول هستند. «مضنونین پرونده» و «سنگها» نهادهای این جملهها به شمار میآیند که هر دو پذیرفتن حالتی را نشان میدهند.
۳. دارنده صفت یا حالت
در این حالت، داشتن یا نداشتن یک صفت یا حالت به نهاد نسبت داده میشود. این حالت نهادها در مثالهای زیر نشان داده شده است.
آسمان ابری است.
هوا طوفانی نیست.
در مثال اول، ابری بودن به «آسمان» نسبت داده شده است. در مثال دوم نیز طوفانی نبودن به «هوا» نسبت داده شده است. «آسمان» و «هوا» نقش نهادی جملههای خود را به عهده دارند.
۴. پذیرنده صفت یا حالت
این نوع نهاد، پذیرفتن یا نپذیرفتن صفت و حالت خاصی را نشان میدهد. فعلهایی که همراه با این نهاد به کار میروند با استفاده از مصدر فعل «شدن» صرف میشوند. البته در برخی از متون کهن، به جای «شدن» از فعلهای «گشتن»، «گردیدن» و «آمدن» نیز استفاده شده است. در مورد این نوع از نهادها، به مثالهای زیر توجه کنید.
هوا بارانی شد.
آسمان روشن شده بود.
«هوا» و «آسمان» نهادهای جملههای بالا هستند که پذیرفتن حالتی را نشان میدهند. فعلهای این جملهها با استفاده از مصدر «شدن» ساخته شده است. در مثال زیر، به جای فعل «شدن» از «گشتن» استفاده شده است.
جنگجویان پیروز گشتند.
در جمله بالا، حالت «پیروزی» با استفاده از فعل «گشتن» به «جنگجویان» نسبت داده شده است.
۵. وجود داشتن یا دارندگی
در این حالت، دارندگی یا وجود داشتن به نهاد جمله نسبت داده میشود؛ همانطور که در مثالهای زیر نیز نشان داده شده است.
کسی در خانه هست؟
در کلاس، نیمکتی نیست.
در جمله اول، در خانه بودن به «کسی» نسبت داده شده است. در مثال دوم نیز وجود نداشتن به «نیمکت» نسبت داده شده است.
۶. مالکیت
در چنین حالتی، ویژگی مالک بودن و مالکیت داشتن به نهاد نسبت داده میشود. در ادامه، مثالی از این نوع نهاد، بیان شده است.
برادرم دوچرخه کوچکی دارد.
در این مثال، داشتن دوچرخه به نهاد «برادرم» نسبت داده شده است.
برای مشاهده مثالهای بیشتر، همچنین برای اینکه به طور کامل بیاموزید نقش دستوری چیست و چه انواعی دارد، میتوانید به فیلم آموزش فارسی پایه نهم فرادرس مراجعه کنید.
نهاد جدا و نهاد پیوسته
در زبان فارسی، فعل جمله مطابق با نهاد یا مسندالیه صرف میشود. در واقع، شناسههای فعلی با قرار گرفتن در انتهای فعل، شخص و شمار آن را نشان میدهند و در عین حال، مطابقت آن را با نهاد یا مسندالیه مشخص میکنند. از این جهت، شناسهها نیز جزئی از نهاد جمله به حساب میآیند.
به عبارت دیگر، نهاد به دو دسته «نهاد جدا» و «نهاد پیوسته» تقسیم میشود. نهاد جدا همان اسم یا گروه اسمی است که انجام دادن کار یا پذیرفتن حالتی را نشان میدهد.
نهاد پیوسته نیز شناسهای است که در انتهای فعل قرار میگیرد و در شخص و شمار با نهاد جمله مطابقت دارد. در ادامه، مثالهایی از نهاد جدا و پیوسته در جملههای فارسی ارائه شده است.
مثال ۱
در این مثال، از دو نهاد جدا و پیوسته استفاده شده است. «رفتگرها» نقش نهاد جدا را به عهده دارد و شناسه «ـَ ند» نهاد پیوسته جمله است.
رفتگرها هر روز صبح، سطح شهر را از آلودگی پاک میکنَند.
مثال ۲
در مثال زیر نیز دو نوع نهاد جدا و پیوسته به کار رفته است. «تو» نهاد جدا و شناسه «ی»، نهاد پیوسته این جمله هستند.
امروز قرار است تو به عنوان هنرپیشه به روی صحنه بروی.
نهاد مؤول یا گشتاری
چنانچه نهاد جمله به صورت عبارت یا جمله آمده باشد و بتوان آن را به مصدر و اسم مصدر تأویل کرد، به آن، «نهاد مُؤَوَّل» گفته میشود. به طور مثال، در جمله زیر از نهاد مؤول استفاده شده است.
اینکه هر روز صبح ورزش کنید، کار دشواری است.
در این مثال، جمله «اینکه هر روز صبح ورزش کنید» در واقع نهاد مؤول است که میتوان آن را به «ورزش کردن در صبح» تأویل کرد. «ورزش کردن» مصدر است و «در صبح» قید آن به شمار میآید.
نکته های مهم در مورد نقش نهادی
برای آشنایی بیشتر با نقش نهادی تشخیص راحتتر آن به نکتههای زیر دقت کنید.
- گاهی ممکن است به جای اسم یا گروه اسمی، یکی از انواع ضمیر در جایگاه نهاد و مسندالیه جمله قرار بگیرد. مانند: ما عصرها در استخر شنا میکنیم.
- در برخی مواقع، ممکن است صفتی با تغییر مقوله خود، به جای اسم و در جایگاه نهاد یا مسندالیه جمله بیاید. در این حالت، موصوف آن صفت از جمله حذف میشود و صفت، جانشین موصوف خود میگردد. مانند: خردمندان مردم را به نیکی دعوت میکنند.
نقش مسندی
برای آشنایی با نقش مسندی، ابتدا لازم است جملههای اسنادی و ساختار آنها را بررسی کنیم. هرگاه فعل اصلی جمله از نوع اسنادی باشد، آن را «جمله اسنادی» مینامیم. فعلهای اسنادی عبارتند از: است، بودم، شدم، گشتم و گردیدن.
البته «گشتن» و «گردیدن» زمانی فعل اسنادی هستند که به معنی «شدن» باشند. اگر این فعلها با معنای «چرخیدن» به کار بروند، دیگر فعل اسنادی نخواهند بود.
جملههای اسنادی از کنار هم آمدن مسندالیه، مسند و فعل اسنادی تشکیل میشوند. فرمول ساخت این نوع از جملهها در ادامه نشان داده شده است.
مسندالیه + مسند + فعل اسنادی
مسندالیه که در بخش قبلی نیز بررسی شد، معمولاً از نوع اسم یا گروه اسمی است و پذیرفتن یا نپذیرفتن حالتی را نشان میدهد. مسند نیز صفت، اسم یا ضمیری است که با استفاده از فعل اسنادی به مسندالیه نسبت داده میشود و نقش مسندی را در جمله ایفا میکند.
در برخی از کتابهای دستور زبان، مسند را «باز بسته» نیز نامیدهاند. برای یادگیری بهتر نقش مسندی، به مثالهای زیر توجه کنید. با دقت به این مثالها، یاد میگیرید که نقش دستوری چیست و نقش مسندی، به عنوان یکی از مهمترین انواع نقش دستوری، به چه صورت به کار میرود.
مثال اول برای نقش مسندی
در این مثال، از فعل اسنادی «شدن» استفاده شده است. همچنین صفت «طاقتفرسا» به نهاد جمله، یعنی «گرمای هوا» نسبت داده شده است.
گرمای هوا طاقتفرسا شده است.
مثال دوم برای نقش مسندی
در مثال زیر، «طاقتفرسا» نقش مسندی را به عهده دارد. در مثال دوم، اسم «قاره» با استفاده از فعل اسنادی «گشتن» به «آسیا» نسبت داده شده است. در این جمله، «قاره» نقش دستوری مسندی را ایفا میکند.
آسیا قاره است.
نقش مفعولی
مفعول آن نوع از اسم یا گروه اسمی است که از وقوع فعل تأثیر میپذیرد و فعل بر آن واقع میشود. به نقشی که این نوع از اسمها در جمله ایفا میکنند نقش مفعولی گفته میشود. هر آنچه در پاسخ به سؤالهای «چه کسی را؟» و «چه چیزی را؟» میآید، مفعول جمله است.
توجه داشته باشید که مفعول تنها در جملههای گذرا و متعدی به کار میرود. وجود مفعول در این جملهها اجباری است و جمله بدون مفعول ناقص میماند. مفعول ممکن است ضمیر و یا صفت جانشین اسم باشد.
برای یادگیری بهتر این نقش دستوری به مثالهای زیر دقت کنید. نقش مفعولی از رایجترین نقشهای دستوری در زبان فارسی است. زمانی میتوانید بیاموزید دقیقاً نقش دستوری چیست که نقش مفعولی و مصادیق آن را به طور کامل یاد گرفته باشید.
کاربرد مفعول و نقش مفعولی به طور کامل در فیلم آموزش رایگان مفعول در فارسی فرادرس توضیح داده شده است. با کلیک روی لینک زیر، به این فیلم آموزشی دسترسی خواهید داشت.
مثال اول برای نقش مفعولی
در مثال زیر، «خانه» نقش دستوری مفعولی را به عهده دارد و بدون آن، جمله ناتمام میماند.
بنّا خانه را بازسازی میکند.
مثال دوم برای نقش مفعولی
در این مثال، «آتش هولناک» دارای نقش دستوری مفعولی بوده و فعل بر آن واقع شده است.
آتشنشانان آتش هولناک را فرو نشاندند.
امروزه، مفعول به چهار حالت در جملههای فارسی به کار میرود. این چهار حالت و نشانههای مفعول در ادامه بررسی میشوند.
۱. مفعول با نقش نمای «را»
در بسیاری از موارد، بعد از مفعول، نقشنمای مفعولی «را» قرار میگیرد. این حالت زمانی رخ میدهد که مفعول از نوع شناس و معرفه باشد. در جملههای زیر، مثالی از کاربرد مفعول با نقشنمای «را» نشان داده شده است.
بهتر است لباسهایتان را اتو کنید.
در مثال بالا، «لباسهایتان» مفعول جمله است که با نقشنمای مفعولی «را» آمده است.
این حالت از مفعول در زبان فارسی بسیار رایج است. برای مشاهده مثالهای بیشتری از این نوع مفعول، توصیه میکنیم فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه هفتم فرادرس را مشاهده کنید. از طریق لینک زیر میتوانید به این فیلم آموزشی دسترسی داشته باشید.
۲. مفعول با نشانه نکره
هرگاه اسم مفعول نکره و ناشناس باشد، همراه با «ی» نکره میآید؛ مانند آنچه در مثال زیر آمده است.
داستانی نوشتهام.
«داستانی» مفعول جمله بالا است که به صورت نکره آمده و با نشانه نکره «ی» همراه شده است.
۳. مفعول بدون «را» و «ی»
چنانچه مفعول نقش اسم جنس را به عهده داشته باشد، بدون «را» و «ی» نکره به کار میرود. در مثال زیر، این نوع از مفعول به خوبی نشان داده شده است.
از بازار، گلدان خریدم.
در مثال بالا، «گلدان» مفعول جمله و اسم جنس است که بدون «را» و «ی» به کار رفته است.
۴. مفعول با «را» و «ی»
در صورتی که اسم مفعول از نوع معرفه باشد و بعد از آن جمله موصولی قرار بیاید، مفعول هم با نقشنمای «را» و هم با نشانه «ی» به کار میرود. در این حالت، «ی» نشانه نکره نیست. برای آشنایی بیشتر با این نوع از مفعولها، به مثال زیر دقت کنید.
دفتری را که دیروز خریدی، دیدم.
در این مثال، «دفتر» مفعول جمله است. این مفعول از نوع معرفه است و به همین خاطر با نقشنمای «را» آمده است. از سوی دیگر، چون بعد از آن جمله موصولی «که دیروز خریدی» قرار دارد، نشانه «ی» نیز به مفعول اضافه شده است.
نهاد مفعولی یا مسندالیه مفعولی
هرگاه یک اسم یا گروه اسمی، برای بخشی از جمله نقش نهاد را داشته باشد اما برای بخشی دیگر نقش مفعول را ایفا کند، به آن نهاد مفعولی یا مسندالیه مفعولی گفته میشود. این نوع از نهاد معمولاً در جملههای مرکب به کار میرود. به این صورت که مسندالیه یا نهاد برای یکی از جملههای پایه و پیرو، نقش نهادی داشته باشد اما برای آن دیگری، مفعول به حساب بیاید. برای روشنتر شدن این نکته، به مثال زیر توجه کنید.
فیلمی دیدهام که زیبا بود.
جمله بالا از نوع مرکب است که با کنار هم آمدن جمله پایه «فیلمی دیدم» و جمله پیرو «زیبا بود» ساخته شده است. «فیلم» برای جمله پایه مفعول است اما برای جمله پیرو، نقش نهاد را به عهده دارد. بنابراین، «فیلم» نهاد مفعولی جمله بالا محسوب میشود.
اگر نهاد مفعولی در جمله پایه، نقش مفعول را به عهده داشته باشد، نقش اصلی آن مفعولی است و میتواند با نقشنمای «را» به کار برود. چنانچه نهاد مفعولی در جمله پایه، نهاد باشد، نقش اصلی آن نهادی است و دیگر نمیتواند با نقشنمای «را» همراه شود.
مفعول مؤول
هرگاه یک عبارت یا گروه اسمی به جای مفعول جمله قرار گرفته باشد و بتوان آن را به مصدر یا اسم مصدر تأویل کرد، به آن مفعول مُؤَوَّل گفته میشود. مثالهایی از مفعول مؤول را در جمله زیر مشاهده میکنید.
احساس میکردم دارم دنیای جدیدی را تجربه میکنم.
«دارم دنیای جدیدی را تجربه میکنم» مفعول مؤول جمله بالا است که میتوان آن را به صورت مصدر درآورد. در حقیقت جمله را بالا را میتوان با اندکی تغییر به جمله زیر تبدیل کرد.
تجربه کردن دنیای جدیدی را احساس میکردم.
نقش متممی
آن دسته از اسم یا گروههای اسمی که همراه با حرف اضافه آمده باشند و به فعل یا صفت نسبت داده شوند، متمِّم نامیده میشوند و نقشی که در جمله دارند نیز نقش متممی نام دارد. برای آشنایی بیشتر با نقش متممی، مثالهای زیر را با دقت بخوانید.
مثال اول برای نقش متممی
در این مثال، گروه «از رویارویی با ترسهایشان» با حرف اضافه «از» آمده است و از نوع گروههای حرفاضافهای به شمار میرود.
آدمها از رویارویی با ترسهایشان فرار میکنند.
مثال دوم برای نقش متممی
در مثال زیر نیز، «از باران صبحگاهی» متمم است و برای کامل کردن معنای صفت تفضیلی «باطراوتتر» آمده است.
باطراوتتر از باران صبحگاهی.
متممها به دو دسته متمم فعل و متمم قید تقسیم میشوند. در ادامه به هر کدام از این دو نوع متمم و ویژگیهای آنها اشاره میشود. از آنجایی که نقش دستوری متممی در زبان فارسی اهمیت بسیاری دارد، دانستن اینکه نقش دستوری چیست و چگونه به کار میرود، بدون شناخت نقش متممی امکانپذیر نخواهد بود.
متمم فعل
متمم فعل، آن بخش از جمله است که با حرف اضافه اختصاصی فعل میآید و جمله به آن نیاز دارد. چنانچه متمم فعل از جمله حذف شود، جمله ناقص و بیمعنا میماند. منظور از حرف اضافه اختصاصی، حرف اضافهای است که برخی از فعلها همراه خود دارند، مانند «به» برای فعل «پاسخ دادن» یا «از» برای فعل «دریافت کردن».
در هر جمله، تنها یک متمم فعل حضور دارد. از آنجایی که وجود متمم فعل در جمله اجباری است، به این نوع از متمم، «متمم الزامی» نیز گفته میشود. در مثالهای زیر، کاربرد برخی از متممهای فعل نشان داده شده است.
امروز با یک کارفرمای جدید مصاحبه کردم.
همه از حیوانات وحشی میترسند.
در مثال اول، «مصاحبه کردن» با حرف اضافه اختصاصی «با» و متمم «با یک کارفرمای جدید» به کار رفته است. بدون این متمم، جمله ناقص میماند. در مثال دوم، حرف اضافه اختصاصی «ترسیدن»، «از» است که متمم فعل «از حیوانات وحشی» را ساخته است. این متمم را نمیتوان از جمله حذف کرد، زیرا فعل به آن نیاز دارد.
متمم قید
متمم قید، آن بخش از جمله است که با حرف اضافه میآید. همچنین جمله، فعل یا سایر اجزای جمله را مقید میکند و بر معنای آنها میافزاید اما وجود آن اجباری نیست و میتوان آن را از جمله حذف کرد.
این نوع از متممها با حروف اضافه مختلفی همراه میشوند و لزوماً با حرف اضافه اختصاصی فعل به کار نمیروند. هر جمله میتواند چندین متمم قید داشته باشد. مثالهایی از متممهای قیدی در مثالهای زیر ارائه شدهاند.
با آرامش راهی خانه شدم.
مسافران فردا به قشم میروند.
در مثال اول، «با آرامش» متمم قید است که حالت فاعل را در زمان وقوع فعل نشان میدهد. این متمم را میتوان از جمله حذف کرد، بدون اینکه ساختار جمله دچار مشکل شود. در مثال دوم، متمم قید «به قشم» مقصد وقوع فعل را مشخص میکند. وجود این قید در جمله اجباری نیست و میتوان آن را حذف کرد.
تفاوتهای متمم فعل و متمم قید به طور کامل در فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه دهم فرادرس آموزش داده شده است.
نقش ندایی یا منادایی
اسم یا گروه اسمی که در جمله مورد خطاب قرار بگیرد، منادا نامیده میشود و نقش ندایی یا منادایی جمله را به عهده میگیرد. گاهی صفتها نیز جانشین اسم میشوند و میتوانند به تنهایی نقش منادایی را به عهده بگیرند. در ادامه، مثالهایی از نقش دستوری منادا را در جملههای زیر مشاهده میکنید.
مثال اول برای نقش ندایی
در این مثال، اسم «خدایا» مورد خطاب قرار گرفته است. این اسم، نقش منادای جمله را به عهده دارد.
خدایا، فریادرس مظلومان باش.
مثال دوم برای نقش ندایی
در مثال زیر نیز، شاعر خودش را با کلمه «حافظا» مورد خطاب قرار داده است. «حافظا» نقش ندایی را در این جمله ایفا میکند.
حافظا! تَرکِ جهان گفتن طریقِ خوشدلیست
تا نپنداری که احوالِ جهانداران خوش است
(حافظ)
نشانه های منادا
منادا معمولاً با ۵ نشانه در جمله به کار میرود که در ادامه به آنها اشاره میشود. توجه داشته باشید که نقش ندایی یکی از مهمترین نقشهای دستوری فارسی است. برای اینکه بدانید نقش دستوری چیست و چه نمونههایی دارد، ناگزیر باید نقش منادایی و نشانههای آن را به طور کامل فرا بگیرید.
۱. آهنگ ندایی
معمولاً در گونه گفتاری زبان فارسی، هنگامی که بخواهند کسی را مورد خطاب قرار بدهند، جمله خود را با آهنگ ندایی بیان میکنند. در این حالت، قبل یا بعد از منادا هیچ نشانهای قرار نمیگیرد. در سطر زیر، مثالهایی از این حالت منادا بیان شده است.
نگین! کتاب مرا هم با خودت بیاور.
آقا! میدانید این آدرس مربوط به کجاست؟
«نگین» و «آقا» مناداهای جملههای بالا هستند که بدون هیچ نشانهای، نقش منادایی جمله را به عهده دارند.
۲. حرف ندای «ای»
گاهی منادا با استفاده از حرف ندای «ای» به کار میرود؛ مانند آنچه در مثالهای زیر نشان داده شده است.
با روز رخ تو گرچه ای دوست چو ماه
از روز و شب جهان نبودم آگاه
(عنصری)
ای رهگذر! آیا میدانی که به کدامین مسیر میروی؟
در مثالهای بالا «ای دوست» و «ای رهگذر» نقش منادایی را به عهده دارند. هر دو با استفاده از نشانه «ای» به کار رفتهاند.
۳. «ا» در انتهای منادا
گاهی در انتهای منادا، حرف «الف» قرار داده میشود، مانند مناداهایی که در مثالهای زیر ارائه شدهاند.
خدایا! بندگان گناهکارت را ببخش.
سعدیا گر بوسه بر دستش نمییاری نهاد
چاره آن دانم که در پایش بمالی روی را
(سعدی)
«خدایا» و «سعدیا» مناداهای جملههای بالا هستند که با استفاده از حرف «ا» به کار رفتهاند.
۴. «یا» قبل از منادا
در برخی از موارد، به ویژه زمانی که منادا از نوع اسمهای عربی باشد، از حرف ندای «یا» استفاده میشود. در مثال زیر نمونههایی از کاربرد این نوع از منادا را مشاهده میکنید.
یا ربّ! تنها از تو یاری میجوییم.
«ربّ» کلمهای عربی و به معنای «پروردگار» است که با استفاده از حرف ندای «یا» مورد خطاب قرار گرفته است.
۵. «ایا» قبل از منادا
گاهی ممکن است برای خطاب قرار دادن منادا، به خصوص اسمهای عربی، از حرف ندای «ایا» استفاده شود.
ایا عظیم وقاری که هر که بنده توست
ز رفع قدر کمربند توأمان گیرد
(حافظ)
در بیت بالا، «عظیم وقار» منادای جمله است که با استفاده از نشانه ندای «ایا» آمده است.
نقش تمییزی
به آن بخش از جمله که فاعل، مفعول، متمم و منادا نباشد اما نسبت مبهمی را در جمله مشخص کند، تمییز گفته میشود. بدون وجود تمییز، معنای جمله ناقص و مبهم میماند. تمییز ممکن است ضمیر یا صفت نیز باشد. علاوه بر این، گاهی متممها هم میتوانند نقش تمییزی را در جمله ایفا کنند.
معمولاً همراه با تمییز، مفعول هم به کار میرود. در واقع، تمییز برای رفع ابهام از مفعول جمله و روشن ساختن معنای آن استفاده میشود. به همین خاطر، تمییز را «مسند مفعول» نیز نامیدهاند. در ادامه، مثالهایی از کاربردهای تمییز را در جملههای فارسی مشاهده میکنید.
مثال اول برای نقش تمییزی
در مثال زیر، «باهوش» تمییز جمله است که از مفعول جمله، یعنی «شاگرد اول کلاسمان» رفع ابهام میکند.
همه بچهها شاگرد اول کلاسمان را باهوش میدانستند.
مثال دوم برای نقش تمییزی
در این مثال نیز «یکی از پرجمعیتترین قارههای جهان» تمییز است و برای رفع ابهام از مفعول «آسیا» به کار رفته است.
آسیا را یکی از پرجمعیتترین قارههای جهان به شمار میآورند.
نقش های فرعی یا وابسته
در بخشهای قبلی نشان دادیم که نقش دستوری چیست و سپس نقشهای دستوری اصلی را نیز معرفی کردیم. در این بخش، به سراغ نقشهای دستوری فرعی یا وابسته میرویم و آنها را با مثال بررسی میکنیم.
برای آشنایی بیشتر با نقشهای دستوری فارسی پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش درس فارسی پایه هشتم فرادرس را تهیه و مشاهده کنید. لینک این فیلم آموزشی در ادامه ارائه شده است.
نقش قیدی
قید آن بخش از جمله است که معنای کل جمله یا یکی از بخشهای آن را روشن کرده و توضیح بیشتری را در مورد آن بیان میکند. قیدهایی که در جمله به کار میروند، انواع مختلفی دارند و نقش قیدی را در جمله به عهده میگیرند. نمونههایی از کاربرد انواع قیدها در مثالهای زیر نشان داده شده است.
مثال اول برای نقش قیدی
در این مثال، «صبحها» قید زمان است و به عنوان قید مشترک با اسم به کار رفته است.
صبحها، سعی میکنم صبحانه مفصلی بخورم.
مثال دوم برای نقش قیدی
در مثال زیر، «هرگز» قید مختص است و کل جمله را مقید کرده است.
هرگز دیگران را وسیلهای برای رسیدن به اهداف خود قرار ندهید.
مثال سوم برای نقش قیدی
«با قطار شهری» متمم قید است و برای مقید کردن فعل جمله آمده است.
با قطار شهری به خانه میروند.
نقش وصفی یا صفتی
در برخی موارد، از اسم یا گروههای اسمی برای توصیف اسمهای دیگر استفاده میشود. در چنین حالتی این نوع از اسمها دارای نقش وصفی یا صفتی هستند. اگرچه نقش دستوری صفتی در زبان فارسی کاربرد زیادی ندارد اما برای اینکه به طور دقیق بدانید نقش دستوری چیست، لازم است با کاربردهای این نوع از نقشهای دستوری نیز آشنا شوید. در این مورد، به مثالهای زیر توجه کنید.
مثال اول برای نقش صفتی
در این مثال، «مردترین» اسمی است که نقش صفت عالی را در جمله به عهده دارد.
این غریبه، مردترین انسانی است که تاکنون دیدهام.
مثال دوم برای نقش صفتی
در مثال زیر نیز از «منتر» به عنوان صفت تفضیلی استفاده شده است. «منتر» با استفاده از ضمیر اول شخص مفرد «من» و پسوند صفت تفضیلی «تر» ساخته شده است.
در دو چشم من نشین ای آنکه از من منتری
تا قمر را وانمایم کز قمر روشنتری
(مولوی)
نقش مضافالیهی یا اضافی
هرگاه دو اسم پشت سر هم قرار بگیرند، به گونهای که اسم اول با حرکت کسره (-ِ) مکسور شده باشد، به اسم اول «مضاف» و به اسم دوم، «مضافالیه» گفته میشود. در این حالت، اسم دوم به اسم اول نسبت داده شده است و نقش مضافالیهی یا اضافی دارد.
در ترکیبهای اضافی، اسم اول به اسم دوم وابسته است و اسم دوم توضیحی را در مورد اسم اول بیان میکند. در برخی از ترکیبهای اضافی، مضاف ممکن است از نوع ضمیر یا صفت جانشین اسم باشد. چنانچه حرف آخر اسم آ (ā) یا او (ū) باشد، هنگام اضافه شدن مضافالیه به آن، بین مضاف و مضافالیه، حرف «یِ» میانجی قرار میگیرد.
در ادامه، مثالهایی از نقش اضافی اسمها و گروههای اسمی ارائه شده است. ساختار مضاف و مضافالیه نیز در فیلم آموزش رایگان مضاف و مضافالیه در فارسی فرادرس آموزش داده شده است. لینک این آموزش کاربردی را در ادامه مشاهده میکنید.
مثال اول برای نقش مضافالیهی
در این مثال، «پنجره» مضاف است و «اتاق» مضافالیه آن به حساب میآید.
مثال دوم برای نقش مضافالیهی
در این مثال نیز «سمنو» مضاف است و «عید» مضافالیه آن به شمار میرود. به این خاطر که در انتهای کلمه «سمنو» حرف «او» قرار دارد، بین این مضاف و مضافالیه آن، «یِ» میانجی آمده است.
انواع اضافه در زبان فارسی
اگرچه ترکیبهای اضافی همگی با استفاده از دو اسم مضاف و مضافالیه ساخته میشوند، اما تفاوتهای قابل توجهی نیز با یکدیگر دارند. همین موضوع باعث شده است در کتابهای دستور زبان، ترکیبهای اضافی را براساس ویژگیهای اصلی آنها دستهبندی کرده و به انواع مختلفی تقسیمبندی کنند. در این بخش، ۸ نوع ترکیب اضافی در زبان فارسی معرفی شده و کاربردها و ویژگیهای هر کدام با مثال نشان داده میشود.
۱. اضافه ملکی
هرگاه بین مضاف و مضافالیه رابطه مالکیت برقرار باشد، به آن ترکیب اضافی، «اضافه ملکی» گفته میشود. در این حالت، غالباً مضافالیه، مالک مضاف است. در اضافه ملکی، مضافالیه معمولاً انسان است و توانایی دخل و تصرف در مضاف را دارد. اضافه ملکی یکی از پرکاربردترین ترکیبهای اضافی در زبان فارسی است.
برای اینکه بدانید دقیقاً نقش دستوری چیست و چه مصادیقی دارد، لازم است با کاربردهای این نوع از ترکیب اضافی به خوبی آشنا شوید. نمونههایی از اضافههای ملکی را در ادامه مشاهده میکنید.
دفتر کتابدار
نقاشیهای سپهر
در مثال اول، بین «دفتر» و «کتابدار» رابطه مالکیت برقرار شده و در حقیقت، کتابدار مالک دفتر است. در مثال دوم نیز مضاف، یعنی «نقاشیها»، به مضافالیه، یعنی «سپهر» تعلق دارد. بنابراین این ترکیب اضافی نیز از نوع اضافههای ملکی است.
۲. اضافه تخصیصی
در اضافه تخصیصی، مضاف به مضافالیه اختصاص دارد. در این نوع از ترکیبهای اضافی، مضافالیه انسان نیست و توانایی دخل و تصرف در مضاف را ندارد؛ همانطور که در مثالهای زیر نیز قابل مشاهده است.
شیشه پنجره
رنگ دیوارها
در مثال اول، «شیشه» به «پنجره» اختصاص پیدا کرده است. بنابراین، این ترکیب از نوع اضافه اختصاصی است. در مثال دوم نیز، مضاف، یعنی «رنگ» به مضافالیه، یعنی «دیوارها» اختصاص پیدا کرده و یک اضافه تخصیصی را تشکیل داده است.
۳. اضافه توضیحی
چنانچه در یک ترکیب اضافی، مضاف اسم عام باشد و مضافالیه نام آن باشد، به آن اضافه توضیحی گفته میشود. در این نوع از ترکیبهای اضافی، مضافالیه در حقیقت برای توضیح بیشتر مضاف بیان میشود. در ادامه، مثالهایی از اضافه توضیحی ارائه شده است.
سرزمین ایران
داستان سووشون
در ترکیب اول، «سرزمین» اسم عام است و «ایران» نام آن به شمار میشود. در واقع، مضافالیه، یعنی «ایران» برای مشخص کردن مضاف، یعنی «سرزمین» آمده است. در مثال دوم، مضاف، یعنی «داستان» با استفاده از مضافالیه، یعنی «سووشون» توضیح داده شده است. بنابراین، این ترکیب اضافی، از نوع اضافه توضیحی است.
۴. اضافه بیانی یا جنسی
در اضافه بیانی، مضافالیه جنس مضاف را مشخص میکند. از این جهت، به آن اضافه جنسی نیز گفته میشود. مضافالیه در اضافههای بیانی در حیقت نقش وصفی دارد. کاربرد اضافه بیانی در مثالهای زیر نشان داده شده است.
انگشتر طلا
سنگ عقیق
در مثال اول، جنس مضاف، یعنی «انگشتر» با استفاده از مضافالیه، یعنی «طلا» بیان شده است. در مثال دوم نیز مضافالیه، یعنی «عقیق»، جنس مضاف، یعنی «سنگ» را بیان میکند.
۵. اضافه تشبیهی
هرگاه بین مضاف و مضافالیه رابطه تشبیه باشد، به آن ترکیب اضافی، اضافه تشبیهی گفته میشود. در اضافه تشبیهی، ممکن است مضاف به مضافالیه یا مضافالیه به مضاف تشبیه شده باشد. برای یادگیری بهتر اضافههای تشبیهی، به مثالهای زیر توجه کنید.
کشتی عشق
دزد گیتی
در مثال اول، «عشق» به کشتی تشبیه شده است. به عبارت دیگر، مضافالیه این ترکیب مشبه و مضاف آن، مشبهبه است. در مثال دوم نیز مضافالیه، یعنی «گیتی» به مضاف، یعنی «دزد» تشبیه شده است.
اضافه تشبیهی و ویژگیهای آن را میتوانید با مشاهده فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه دهم فرادرس به آسانی بیاموزید. نکتههای این فیلم آموزشی به شما کمک میکند به راحتی بیاموزید که نقش دستوری چیست و به چند دسته تقسیم میشود.
۶. اضافه استعاری
در اضافه استعاری، مضاف در معنای اصلی خود به کار نمیرود، بلکه معنای استعاری دارد. ممکن است در ظاهر اینطور به نظر برسد که اضافه استعاری همان اضافه تشبیهی است اما توجه داشته باشید که در اضافه تشبیهی هم مشبه و هم مشبهبه در ترکیب حضور دارند.
در حالی که در اضافه استعاری، یکی از طرفین تشبیه حذف میشود و آن دیگری با یکی از لوازم و متعلقات آن به کار میرود. با توجه به مثالهای زیر، اضافههای استعاری و کاربرد آنها را بهتر میآموزید.
دهان پسته
بام عرش
در مثال اول، مضاف، یعنی «پسته» معنای استعاری دارد. در حقیقت، به انسانی شبیه دانسته شده است که دهان دارد. در این اضافه استعاری، از آرایه استعاره مکنیه استفاده شده است. در مثال دوم نیز «عرش» به خانهای تشبیه شده که بام دارد. سپس مشبهبه، یعنی «خانه» حذف شده و مشبه، یعنی «عرش» با یکی از لوازم خانه، یعنی «بام» به کار رفته است.
۷. اضافه اقترانی
در اضافههای اقترانی، بین مضاف و مضافالیه، مقارنت و نزدیکی وجود دارد. در این نوع از ترکیبهای اضافی، مضاف بیشتر از مضافالیه اهمیت دارد؛ به طوری که معنای مورد نظر گوینده یا نویسنده بیشتر با مضافالیه مشخص میشود، نه با مضاف. در این حالت، اگر مضاف از جمله حذف شود، معنای جمله ناقص نخواهد شد.
نکته دیگر اینکه در اضافه اقترانی، مضافالیه معمولاً از نوع اسم معنی است و یکی از عواطف یا ویژگیهای انسانی را نشان میدهد. برای آشنایی بیشتر با این نوع از ترکیبهای اضافی، به مثالهای زیر دقت کنید.
سایه حمایت
آغوش محبت
در مثال اول، بین «حمایت» و «سایه» نوعی مقارنت و نزدیکی وجود دارد. در این ترکیب، مقصود اصلی گوینده یا نویسنده بیشتر با مضاف نشان داده شده است. در مثال دوم، بین «آغوش» و «محبت» نوعی همراهی و نزدیکی دیده میشود. این ترکیب نیز از نوع اقترانی است و در آن، مضاف نقش معنای بیشتری را ایفا میکند.
نکته: اگرچه اضافه اقترانی و اضافه استعاری تا حدودی به یکدیگر شبیهاند اما تفاوتهای مهمی نیز با یکدیگر دارند. به طور مثال، اضافه استعاری بر مبنای رابطه تشبیه ساخته میشود اما اضافه اقترانی چنین مبنایی ندارد.
در اضافه استعاری، مضافالیه اهمیت بیشتری دارد اما در اضافه اقترانی، مضاف مهمتر است. توجه به این تفاوتها موجب میشود به طور دقیق بیاموزید که نقش دستوری چیست و به سادگی آن را در انواع جملههای فارسی تشخیص بدهید.
۸- اضافه بنوّت یا فرزندی
هرگاه مضاف، اسم پدر یا مادر باشد و مضافالیه اسم فرزند آنها باشد، به این ترکیب اضافی، اضافه بنوّت یا فرزندی گفته میشود. در ادامه، نمونههای از ترکیبهای اضافی بنوّت ارائه شده است.
عیسی مریم
یعقوب لیث
در ترکیب اضافی اول، مضاف، یعنی «عیسی»، فرزند مضافالیه، یعنی «مریم» است. در مثال دوم نیز، «یعقوب» مضاف است و فرزند مضافالیه، یعنی «لیث» محسوب میشود.
اضافه تعلقی و غیرتعلقی
علاوه بر تقسیمبندیهای بالا، تمامی ترکیبهای اضافی را به دو دسته تعلقی و غیرتعلقی نیز تقسیم کردهاند که آشنایی با آنها برای آموختن اینکه نقش دستوری چیست، ضرورت دارد.
در اضافه تعلقی، میان مضاف و مضافالیه، نوعی رابطه مالکیت و وابستگی دیده میشود. برعکس، این نوع از رابطه بین اضافههای غیرتعلقی وجود ندارد. اضافههای اقترانی، بیانی و توضیحی در دسته اضافههای غیرتعلقی قرار میگیرند.
در اضافههای تعلقی میتوان مضافالیه را جمع بست. همچنین میتوان با جابهجا کردن مضاف و مضافالیه و اضافه کردن فعل «دارد» به آنها، یک جمله سه بخش و گذرا به مفعول ساخت. در ادامه، مثالهایی از کاربرد اضافههای تعلقی و غیرتعلقی بیان شده است.
مهماندار قطار
بشقاب نقره
مثال اول از نوع اضافه تعلقی است، به این خاطر که رابطه مالکیت و وابستگی را میان «مهماندار» و «قطار» نشان میدهد. در این ترکیب میتوان مضافالیه را جمع بست و آن را به صورت «مهماندار قطارها» درآورد. از سوی دیگر میتوان جای مضاف و مضافالیه را عوض کرد و با اضافه کردن فعل «دارد» یک جمله سه جزئی و گذرا به مفعول ساخت؛ یعنی «قطار مهماندار دارد.»
مثال دوم از نوع ترکیبهای غیرتعلقی است که میان مضاف و مضافالیه آن رابطه مالکیت وجود ندارد. نمیتوان مضافالیه این ترکیب، یعنی «نقره» را جمع بست و یا کل ترکیب را به صورت جمله سه جزئی گذرا به مفعول درآورد.
انواع ترکیبهای اضافی و وصفی در فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه هفتم فرادرس، با کمک مثالهای متنوع بررسی شدهاند.
اضافه گسسته
چنانچه مضافالیه قبل از مضاف قرار بگیرد، بدون اینکه نشانهای میان آنها باشد، سپس ضمیری به انتهای مضاف افزوده شود، به این ترکیب، اضافه گسسته میگویند. در چنین حالتی، مضافالیه را «بدل مقدم» مینامند. کاربرد این نوع از ترکیبهای اضافی را با دقت به مثال زیر بهتر میآموزید.
سینا درسش خوب است.
جمله بالا در حقیقت به صورت «درس سینا خوب است» بوده که در آن، مضاف (سینا) و مضافالیه (درس) جابهجا شدهاند. در این مثال میتوان «سینا» را بدل مقدم از ضمیر «ش» در نظر گرفت.
نقش های تبعی
هرگاه یک اسم یا گروه اسمی در نقش دستوری، تابع اسم و گروه اسمی قبل از خود باشد، دارای نقش تبعی است. نقشهای تبعی به سه دسته «بدلی»، «عطفی» و »تأکیدی» تقسیم میشوند. هر کدام از این نقشهای را در بخشهای بعدی این مطلب، با مثال توضیح میدهیم.
نقش بدلی
به اسم یا اسمهایی که همراه با اسم یا گروه اسمی دیگری به کار میروند و عنوان، لقب، شهرت، شغل، مقام یا یکی دیگر از خصوصیات یا متعلقات آن اسم را بیان میکنند، بدل گفته میشود. این اسمها یا گروههای اسمی، نقش بدلی را در جمله به عهده دارند. در برخی موارد، صفتها نیز میتوانند نقش بدل جمله را ایفا کنند.
اسمی که خصوصیات و متعلقات آن با استفاده از بدل بیان میشود، «مُبدَلٌ منه» نام دارد. بدل ممکن است در ظاهر به صفت یا مضافالیه شبیه باشد اما در اصل، تفاوتهای قابل توجهی با آنها دارد. تفاوت اصلی بدل با صفت و مضافالیه به «ی» میانجی مربوط میشود. در حقیقت، بین موصوف و صفت، همچنین میان مضاف و مضاف الیه، «ی» میانجی قرار میگیرد اما بین بدل و مبدل منه، «ی» میانجی به کار نمیرود. بدل و کاربرد آن در مثال زیر نشان داده شده است.
فردوسی، سخنسرای بزرگ پارسی، شاهنامه را سروده است.
در جمله بالا، «سخنسرای بزرگ پارسی»، نهاد جمله، یعنی «فردوسی» را به مخاطب معرفی میکند و توضیح بیشتری را در مورد آن ارائه میدهد. همانطور که در این مثال مشاهده میکنید، بین بدل و مبدلمنه آن کسرهای به کار نرفته است.
نقش عطفی
هر اسم یا گروه اسمی که با استفاده از حرف عطف به اسم یا گروه اسمی دیگری معطوف شده باشد، دارای نقش عطفی است. این نوع از اسمها یا گروههای اسمی، نقش دستوری اسم یا گروهی را دارند که به آن معطوف شدهاند. حروف عطف در زبان فارسی عبارتند از: و، با، تا، اما، ولی، یا، چون، خواه و… . نمونهای از نقش عطفی گروههای اسمی را در مثال زیر میبینید.
پدرام و پروانه به کتابخانه میروند.
در مثال بالا، «پدرام» نهاد اصلی جمله است که «پروانه» با استفاده از حرف عطف «و» به آن معطوف شده است. «پروانه» نیز به تبعیت از «پدرام»، نقش دستوری نهاد را در این جمله ایفا میکند.
نقش تأکیدی
در صورتی که یک اسم یا گروه اسمی، دو بار در جمله تکرار شود، دارای نقش تأکیدی خواهد بود. برای آشنایی بیشتر با این نوع از نقشهای تبعی به مثال زیر دقت کنید.
دوستم آمد، دوستم!
در جمله بالا، اولین «دوستم» نقش نهاد جمله را به عهده دارد اما دومین «دوستم» برای تأکید آن آمده است.
شناخت نقش اسمها در جمله
با مطالعه بخشهای قبل آموختید که نقش دستوری چیست و حتماُ به این نکته هم پی بردهاید که اسمها و گروههای اسمی مهمترین نقشهای دستوری جمله را به خود اختصاص میدهند. در واقع، اسمها با قرار گرفتن در کنار فعل جمله، هسته اصلی جملههای فارسی را تشکیل میدهند.
تمام نقشهایی که در این مطلب معرفی کردیم، اعم از نقش نهادی، مفعولی، متممی و… وابسته به وجود اسمها و گروههای اسمی هستند. چنانچه بخواهید اسمها را به عنوان یکی از مهمترین ارکان جملهها فارسی، بیشتر بشناسید، سادهترین راه این است که به فیلمهای آموزشی زیر در فرادرس مراجعه کنید.
به کمک این فیلمهای آموزشی، اسمها، ساختار و انواع آنها را به طور کامل میآموزید.
در صورتی که بخواهید نکتههای کاربردی دیگری را در مورد سایر اجزای جمله بیاموزید و نیمنگاهی هم به مباحث حوزه ادبیات داشته باشید، مجموعه فیلمهای آموزشی زیر را پیشنهاد میکنیم.
روش تشخیص نقش دستوری
با مطالعه بخشهای قبلی آموختید که نقش دستوری چیست و چه انواعی دارد. در این بخش، میآموزید که چطور نقشهای دستوری مختلف را از یکدیگر تشخیص بدهید. در این مورد، لازم است به نکتههای زیر توجه کنید. البته در صورتی که بخواهید به نکتههای بیشتری در مورد نقشهای دستوری دسترسی داشته باشید، تهیه و مشاهده فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه دهم گزینه بسیار خوبی خواهد بود. لینک این فیلم آموزشی را در ادامه مشاهده میکنید.
- هرگاه پس از اسم یا گروه اسمی، «را» آمده باشد، نقش دستوری آن «مفعولی» است.
- اگر قبل از اسم یا گروه اسمی از «ای، یا و ایا» استفاده شده باشد، نقش دستوری آن «ندایی» است.
- در صورتی که قبل از اسم یا گروه اسمی، حرف اضافه آمده باشد، نقش آن «متممی» است.
- چنانچه قبل از اسم یا گروه اسمی، حرف عطف آمده باشد، نقش دستوری آن وابسته به نقش اسم یا گروه اسمی قبل از حرف عطف است.
- هرگاه دو اسم پشت سر هم آمده باشند و میان آنها «یِ» باشد، نقش دستوری اسم دوم «اضافی» است.
- اگر به انتهای اسم، حرف «الف» اضافه شده باشد، نقش دستوری آن «ندایی» است.
- در صورتی که یک اسم یا گروه اسمی عیناً در جمله تکرار شده باشد، نقش آن «تأکیدی» است.
سؤالات متداول
اکنون که به خوبی آموختید نقش دستوری چیست و چطور میتوان انواع آن را تشخیص داد، با مراجعه به این بخش میتوانید اطلاعات خود را در مورد این مبحث تکمیل کنید. در بخش حاضر، به برخی از پیشهای متداول در مورد نقشهای دستوری پاسخ داده میشود.
آیا حرف «را» همیشه نقشنمای مفعولی است؟
خیر، «را» انواع و کاربردهای مختلفی دارد. گاهی نشانه فکّ اضافه است، گاهی به عنوان نشانه نهاد به کار میرود و… . با مطالعه مطلب زیر در مجله فرادرس میتوانید انواع «را» و کاربردهای آن را به راحتی بیاموزید.
اضافه تخصیصی چه تفاوتی با اضافه ملکی دارد؟
در اضافه ملکی، مضافالیه انسان است و میتواند در مضافالیه دخل و تصرف کند اما در اضافه تخصیصی، مضافالیه انسان نیست و توانایی دخل و تصرف در مضافالیه را ندارد.
آیا صفتی که جانشین اسم میشود، تمام قابلیتهای اسم را دارد؟
معمولاً صفتهایی که جانشین اسمها میشوند، تمام قابلیتهای اسم، اعم از گرفتن نشانه جمع، قرار گرفتن به عنوان هسته گروه و… را دارند.
تمرین نقش دستوری
با مطالعه بخشهای قبلی این مطلب آموختید که نقش دستوری چیست و چه انواعی دارد. در این بخش، به کمک تمرینهایی که در اختیارتان قرار میگیرد، میتوانید دانستههای خود را مرور کنید و کاربرد نقشهای دستوری را بهتر یاد بگیرید.
تمرینهای این بخش به صورت چهار گزینهای طراحی شدهاند. برای پاسخگویی به آنها، بعد از مطالعه صورت سؤال، لازم است گزینه مورد نظرتان را علامت بزنید. در زیر هر کدام از سؤالها، گزینه «مشاهده جواب» قرار گرفته است که با کلیک روی آن میتوانید پاسخ درست هر سؤال را مشاهده کنید.
بعد از اینکه به همه سؤالها پاسخ دادید، گزینه «دریافت نتیجه آزمون» نمایش داده میشود. با کلیک روی آن، میزان امتیاز دریافتی شما در این تمرین نشان داده میشود.
۱- نقش گروه اسمی «زردآلوهای باغ» را در جمله زیر مشخص کنید.
زردآلوهای باغ را برای درست کردن مربا میچینند.
۲- در کدام گزینه، نقش تمییزی دیده نمیشود؟
در سراسر جهان، کشتی را به عنوان یکی از ورزشهای باستانی ایرانی میشناسند.
مردم ایران، تختی را یکی از بزرگتربن پهلوانان ایرانی میدانند.
تهمتن، نام دیگر رستم زال است.
پدر و مادر کودک، او را «فرشته» نامیدند.
۳- در کدام گزینه، نوع ترکیب اضافی به درستی مشخص شده است؟
دست طلب ← اضافه اقترانی
خنده خورشید ← اضافه تشبیهی
دست روزگار ← اضافه بیانی
سینی مس ← اضافه ملکی
۴- در جمله زیر، کدام اسم دارای نقش وصفی است؟
انسانترین آدمی که تا امروز دیدهام، دوست مهربان شما بوده است.
۵- در کدام گزینه، نقش بدلی دیده میشود؟
داروخانههای این محل همیشه شلوغاند.
آقای شریفی، معلم ادبیات ما، به کلاس آمد.
درختها زیر بارش برف سنگین، سفیدپوش شدند.
برای چراغانی کردن این کوچه، چندین لامپ نیاز داریم.
۶- در کدام گزینه، نقش عطفی به کار رفته است؟
باد و باران بسیار شدیدی آغاز شد.
گنجشکها با آواز زیبای خود، درختها را از خواب زمستانی بیدار کردند.
مهمانها رسیدند، مهمانها!
معلم با آرامش به تدریس ادامه میدهد.
۷- در همه گزینهها، اضافه تعلقی به کار رفته است، به جز…
مسابقه تلویزیون
نمایشگاه بزرگسالان
۸- در کدام گزینه، نقش مسندی به کار رفته است؟
سیارههای منظومه شمسی به دور خورشید میگردند.
زمین را یکی از سیارههای منظومه شمسی میدانند.
زمین یکی از سیارههای منظومه شمسی است.
در منظومه شمسی، چندین سیاره هست.
۹- در همه گزینهها از اضافه تشبیهی استفاده شده است، به جز…
۱۰- در کدام گزینه متمم فعل به کار رفته است؟
پرندگان به سوی جنوب پرواز میکردند.
از دیروز دارد باران میبارد.
بهار با خود عطر تازگی را میآورد.
همه ماجرا را به مادرم گفت.
جمع بندی
در این مطلب از مجله فرادرس، نقشهای دستوری را معرفی کردیم و نشان دادیم که اصولاً نقش دستوری چیست و چه کاربردی در جملههای فارسی دارد. سپس انواع نقشهای دستوری را نام برده و هر کدام را به طور دقیق توضیح دادیم. در مرحله بعد، به نکتههایی اشاره کردیم که با توجه به آنها میتوانید انواع نقشهای دستوری را در جمله تشخیص دهید. سپس به سؤالهای متداول در مورد نقشهای دستوری پرداختیم و به آنها پاسخ دادیم. در نهایت، آزمونی را برای سنجش میزان یادگیریتان ارائه کردیم.
source