ضمیر کلمه‌ای است که به جای اسم می‌آید و نقش‌های اسم را می‌گیرد. برای مثال در جمله «تو به خانه برگشتی.»، کلمه «تو» ضمیری است که به جای یک اسم آمده است و نقش فاعلی دارد. در زبان فارسی انواع ضمایر شخصی، مشترک، اشاره، پرسشی، تعجبی و مبهم وجود دارند که هرکدام کاربردهای خاص خود را دارند. اما کاربرد اصلی همه آن‌ها جانشینی به جای اسم و گرفتن نقش‌های آن مانند نهاد و فاعل و مفعول و متمم و… است. در این مطلب از مجله فرادرس با مثال یاد می‌گیریم که انواع ضمیر در فارسی و کاربرد هرکدام از آن‌ها چیست و بعد از آشنایی با همه انواع ضمایر، پرسش‌هایی طراحی کرده‌ایم که با پاسخ دادن به آن‌ها می‌توانید میزان یادگیری خود را بسنجید.

فهرست مطالب این نوشته

انواع ضمیر در فارسی

از ضمایر به جای اسم استفاده می‌کنیم و با استفاده از آن‌ها از تکرار اسم جلوگیری می‌کنیم. ضمیرها از جهاتی چون صرف شدن و نگرفتن برخی از نشانه‌های اسم، با اسم تفاوت دارند اما به علت شباهت‌های بسیاری که با اسم‌ها دارند، برخی از دستورشناسان ضمایر را به عنوان اسم در نظر می‌گیرند. به اسمی که ضمیر به جای آن در جمله به کار رفته نیز، مرجع ضمیر می‌گوییم. برای مثال در عبارت «زهرا به دانشگاه رفت. من او را در کلاس استاد محمدی دیدم.»، اسم «زهرا» مرجع ضمیر «او» در جمله دوم است. پیشنهاد می‌کنیم با استفاده از فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه هفتم فرادرس که لینکش را در کادر پایین آورده‌ایم، با انواع ضمیر بیشتر آشنا شوید.

انواع ضمایر فارسی شباهت‌هایی با هم دارند که مهم‌ترین آن‌ها، نشستن به جای اسم است. اما به جهت تفاوت‌هایی که با هم دارند به انواعی تقسیم شده اند که در بخش بعدی همه آن‌ها را با مثال بررسی می‌کنیم.

جدول انواع ضمیر در فارسی با مثال

کلمه‌هایی مانند «من»، «آن»، «تان»، «خویش»، «کدام»، «هرکس»، «چه» و… نمونه‌هایی از ضمایر زبان فارسی هستند که در دسته‌بندی ضمایر شخصی، ضمایر مشترک، ضمایر اشاره، ضمایر پرسشی، ضمایر تعجبی و ضمایر مبهم قرار می‌گیرند. در جدول زیر تمام این ضمایر را با مثال می‌بینیم و در بخش‌های بعد هرکدامشان را با مثال‌های متنوع، بررسی می‌کنیم.

انواع ضمایر فارسی مثال
شخصی من، تو، او، مان، تان، شان و…
مشترک خود و خویشتن و خویش
اشاره این، آن، همان، این‌قدر و…
پرسشی که، چه، کدام، کجا، چندم و…
تعجبی چه، چگونه، چه‌قدر، عجب و… (در معنای شگفتی)
مبهم چند، همه، دیگر، کسی، برخی و…

یادگیری انواع ضمیر در فارسی هفتم

همانطور که گفتیم، ضمایر به عنوان جانشین اسم، نقش‌های مختلف اسم را می‌گیرند. اما در جمله‌های مختلف، نقش‌های دستوری زیادی داریم که اسم‌ها می‌گیرند. نقش‌هایی مانند نهاد، فاعل، مفعول، متمم، قید و… که برای شناخت و شناسایی هرکدام از آن‌ها باید به طور کامل با تمام آن‌ها آشنا باشیم. یادگیری هرکدام از این مباحث به یک اندازه مهم است و برای شناخت برخی از آن‌ها لازم است که با دیگر نقش‌ها نیز آشنا باشیم تا آن‌ها را با یکدیگر اشتباه نگیریم. به جهت همین حساسیت‌های موجود در درس ادبیات فارسی باید از آموزش‌های ساده اما دقیق و کاربردی استفاده کنیم. به همین علت در این بخش برخی از فیلم‌ها و مجموعه فیلم‌های آموزشی فرادرس را آورده‌ایم تا با استفاده از آن‌ها بتوانید به تمام مباحث زبان و ادبیات فارسی مسلط شوید.

مجموعه آموزش‌های ادبیات فارسی و نگارش متوسطه
برای دیدن مجموعه فیلم‌های آموزشی ادبیات فارسی و نگارش دوره متوسطه فرادرس روی عکس کلیک کنید.

برای دسترسی به آموزش‌های بیشتر، پیشنهاد می‌کنیم از مجموعه آموزش‌های ادبیات متوسطه و نگارش فرادرس استفاده کنید که لینک آن را در ادامه آورده‌ایم:

بررسی انواع ضمایر فارسی با مثال

انواع ضمیر در فارسی به دسته‌بندی‌های زیر تقسیم می‌شود که در همین بخش همه آن‌ها را با مثال توضیح می‌دهیم. اما قبل از آن، تماشای فیلم آموزشی ادبیات پایه هشتم فرادرس را به علت دربرداشتن آموزش‌هایی درباره اسم و وابسته‌های آن، به شما پیشنهاد می‌کنیم. لینک این فیلم آموزشی در ادامه آورده شده است:

  • ضمیر شخصی (جدا و پیوسته)
  • ضمیر مشترک
  • ضمیر اشاره
  • ضمیر پرسشی
  • ضمیر تعجبی
  • ضمیر مبهم

در ادامه هرکدام از این موارد را با مثال‌های مختلفی بررسی می‌کنیم.

ضمیر شخصی (متصل و منفصل)

ضمیرهای شخصی ضمایری هستند که برای انسان‌ها به کار می‌روند و بر اشخاص دلالت می‌کنند. به همین علت مانند فعل‌ها در شش و شخص و شمار قابل صرف هستند. ضمایر شخصی دارای دو نوع گسسته (جدا) و پیوسته (متصل) هستند. در این بخش، ابتدا جدول این دو نوع ضمیر را می‌بینیم و سپس هر دو را با مثال بررسی می‌کنیم و به تفاوت‌هایشان پی می‌بریم.

جدول ضمایر شخصی در تمام صیغه ها

در جدول زیر انواع ضمایر شخصی جدا و متصل را در تمام صیغه‌ها می‌بینیم.

شخص و شمار ضمیر شخصی گسسته ضمیر شخصی پیوسته
اول شخص مفرد من -َ م
دوم شخص مفرد تو -َ ت
سوم شخص مفرد او (وی) -َ ش
اول شخص جمع ما مان
دوم شخص جمع شما تان
سوم شخص جمع ایشان شان

ضمیر شخصی منفصل

ضمیر شخصی منفصل یا گسسته یا جدا مانند «او»، نوعی از ضمیر است که استقلال لفظی و معنایی دارد یعنی به کلمه قبل از خودش نمی‌چسبد و از نظر معنایی نیز وابسته به کلمه دیگری نیست. در مثال‌های زیر با این نوع ضمیر فارسی بیشتر آشنا می‌شویم.

مثال ۱

در بیت زیر، ضمیر گسسته «ایشان» به عنوان یک کلمه مستقل، جانشین اسم شده است.

صائب از دامان ایشان دست رغبت بر مدار
کاین عزیزان وقت حاجت دستگیر عالمند
(صائب تبریزی)

مثال ۲

در مثال زیر نیز ضمیر منفصل «ما» به لحاظ معنایی و لفظی، مستقل از سایر کلمه‌های بیت است.

زد فصل گل چو خیمه به هامون جنون ما
از داغ تازه سوخت دل لاله‌گون ما
(فرخی یزدی)

گل های نرگس و طرح های سنتی ایرانی

ضمیر شخصی متصل

ضمیر پیوسته یا متصل مانند ضمیر «شان» نوعی ضمیر است که از نظر لفظی و معنایی استقلال ندارد و به کلمه قبل از خودش وابسته است. در مثال‌های زیر این موضوع را بهتر درک می‌کنیم.

مثال ۱

در بیت زیر، شاعر چندین بار از ضمیر متصل «-َ ش» استفاده کرده است و همانطور که می‌بینید این ضمیر از لحاظ لفظی و معنایی به کلمه‌های قبل از خود وابسته است.

رویش خوش و مویش خوش و‌ آن طره جعد‌ینش
صد رحمت هر ساعت بر جانش و بر دینش
(مولانا)

مثال ۲

در بیت زیر نیز ضمیر متصل «-َ ت» را داریم که به کلمه قبل از خود چسبیده است و از لحاظ معنایی هم به آن کلمه نیازمند است.

زنهار حذر کن ز فسونکاری اقبال
جز بستن دستت نگشاید ز حنا هیچ
(بیدل دهلوی)

نکته های مهم در مورد ضمایر شخصی

در مبحث ضمایر متصل و منفصل شخصی، توجه به نکات زیر لازم است.

  • ضمیرهای «شما» و «ما» جمع هستند و اضافه کردن نشانه‌های جمعی مانند «ها» به آن‌ها درست نیست. مگر اینکه نشانه‌های جمع را برای بیان انواع و مثال به این ضمایر اضافه کنیم. برای مثال در جمله زیر، منظور از کلمه «شماها»، شما و افرادی مانند شما است و برای جمع بستن به کار نرفته است.

«و عجب مى‌دارم از شماها که چرا این کوه را از پیش بر نمی‌دارید؟!»
(شیخ بهایی)

  • اگر بعد از ضمایر «من» و «تو»، «را» بیاید، ممن است که «ن» و «و» از انتهای این ضمایر حذف شود و این ضمایر به صورت «مرا» و «تُرا» دربیایند. در این صورت باید توجه کنیم که این ضمایر متصل نیستند بلکه منفصل هستند. مثال زیر را ببینید که در آن هر دو این موارد را می‌بینیم.

به موبد چنین گفت کای پرخرد
مرا و ترا روز هم بگذرد
(فردوسی)

  • در کتاب‌های دستور زبان قدیمی، کلمه‌های «-َ م، ی، -َ د، ایم، اید، اند» را به عنوان ضمایر پیوسته فاعلی در نظر می‌گرفتند و به ضمایر شخصی پیوسته نیز، ضمایر پیوسته مفعولی و اضافی می‌گفتند. اما امروزه به ضمایر پیوسته فاعلی، شناسه فعل می‌گوییم. برای مثال در فعل «آمدید» لفظ «ید» در انتهای جمله، شناسه است نه ضمیر.
  • اگر ضمایر پیوسته (به‌خصوص در صیغه‌های مفرد) به کلمه‌هایی بچسبند که حرف آخر آن‌ها مصوت «آ» یا «او» است، بین ضمیر و کلمه قبلش، «ی» می‌آید. برای مثال برای چسباندن ضمیر پیوسته «-َ ت» به کلمه «گیسو» باید از «ی» میانی کمک بگیریم و به ساخت «گیسویت» برسیم. مثال زیر را نیز ببینید.

دست‌هایم را در باغچه می‌کارم
سبز خواهم شد، می‌دانم، می‌دانم، می‌دانم.
(فروغ فرخزاد)

  • اگر ضمایر پیوسته مفرد بعد از کلمه‌هایی بیایند که حرف آخر آن‌ها «ه» چسبان است، بین آن کلمه‌ها و ضمیر، «الف» می‌آید و این موضوع نباید ما را به اشتباه بیندازد که این ضمایر، منفصل یا جدا هستند. مثال زیر را ببینید که در آن بین کلمه «جامه» و ضمیر پیوسته «-َ ت»، «ا» آمده است.

خوی به دامان از بناگوشش بگیر
تا بگیرد جامه‌ات بوی گلاب
(سعدی)

  • ممکن است برای ادای احترام، ضمایر شخصی مفرد را به صورت جمع به کار ببریم. یعنی مرجع ضمیر ما مفرد است اما ضمیرش را به صورت جمع می‌آوریم. برای مثال بری محترمانه گفتن «کتابت» از کلمه «کتابتان» استفاده می‌کنیم.
  • برخی از ضمیرهای شخصی جدا، گاهی صفت می‌گیرند. به بیت زیر توجه کنید که در آن صفت «بیچاره» برای ضمیر شخصی منفصل «من» آمده است.

مِی به دهن برد و چو مِی می‌گریست
کای من بیچاره مرا چاره چیست
(نظامی)

پرنده های آبی روی کاشی های آبی ایرانی-انواع ضمیر در فارسی

ضمیر مشترک

یکی دیگر از انواع ضمیر در فارسی، ضمیر مشترک است. سه کلمه «خود»، «خویش» و «خویشتن» را به این علت که برای همه صیغه‌ها مشترک هستند و برای همه آن‌ها قابل استفاده هستند، ضمایر مشترک می‌نامند. یعنی برای تمام شش شخص و شمار فارسی، می‌توانیم از ضمایر مشترک استفاده کنیم. در جدول زیر می‌توانید این موضوع را با مثال ببینید.

شخص و شمار مثال ضمیر مشترک
اول شخص مفرد خود به مهمانی می‌روم.
دوم شخص مفرد خود به مهمانی می‌روی.
سوم شخص مفرد خود به مهمانی می‌رود.
اول شخص جمع خود به مهمانی می‌رویم.
دوم شخص جمع خود به مهمانی می‌روید.
سوم شخص جمع خود به مهمانی می‌روند.

ضمایر مشترک «خویشن و «خویشتن» نیز به همین ترتیب برای تمام اشخاص قابل استفاده هستند. در مثال‌های زیر این موارد را بررسی می‌کنیم.

مثال ۱

در بیت زیر، ضمیر مشترک «خویشتن» برای دوم شخص مفرد به کار رفته است. این نکته را باید از روی شناسه فعل جمله‌ای که این ضمیر در آن به کار رفته است، متوجه بشویم. زیرا در فعل «کنی»، شناسه «ی» که متعلق به دوم شخص مفرد است به کار رفته است.

ریش و سبلت همی خضاب کنی
خویشتن را همی عذاب کنی
(رودکی)

مثال ۲

اما در مثال زیر، همان ضمیر «خویشتن» برای سوم شخص مفرد به کار رفته است و مانند مثال قبل، این نکته را از دیگر کلمه‌هایی که در جمله وجود دارند تشخیص می‌دهیم. صیغه فعل «ندید» در مصرع دوم بیت زیر، سوم شخص مفرد است بنابراین ضمیر این جمله نیز، به جای سوم شخص مفرد به کار رفته است.

که هر کاو نبید جوانی چشید
به گیتی جز از خویشتن را ندید
(فردوسی)

نکته های ضمایر مشترک

درباره استفاده از ضمیر مشترک «خود» باید به نکات زیر توجه کنیم.

  • امروزه گاهی از ضمیر «خود» به همراه ضمیرهای شخصی جدا یا پیوسته برای تأکید استفاده می‌کنیم. برای مثال به جمله‌های زیر نگاه کنید.

خودم می‌گویم.

خودشان می‌آیند.

خود او می‌گوید.

خود ما می‌گوییم.

  • گاهی ضمیر مشترک «خود» علاوه بر ضمایر شخصی پیوسته، همراه با یک اسم می‌آید. برای مثال در جمله‌های زیر، ضمیر «خود» به همرا اسم «سهراب» آمده است.

 سهراب خودش ماند.

خود سهراب ماند.

  • ضمیر «خود» در اشعار و متن‌های ادبی به جای آمدن با ضمیرهای پیوسته با ضمیرهای جدا می‌آید. بیت‌های زیر را ببینید.

من خود ز ستم هیچ نمی‌دانم گفت
کو با تو و خوی تو چو من خواهد زیست
(سنایی)

نه فرزند زالی مرا گفت نیز
وگر هستی او خود نیرزد به چیز
(فردوسی)

گلهای نرگس با پس زمینه طرح های ایرانی

ضمیر اشاره

ضمیر اشاره ضمیری است که از آن برای اشاره به مرجعی که می‌دانیم چیست استفاده می‌کنیم. پرکاربردترین ضمایر اشاره این موارد هستند: «این، آن، همین، همان، چنین، چنان، این چنین، همچنان، آنطور، این‌قدر، این‌یک، آن دیگری و…». این ضمیر یکی از انواع ضمیر در فارسی است که خودش مصداق‌ها و انواع گوناگونی دارد و در ادامه همه را یاد می‌گیریم. پیشنهاد می‌کنیم با استفاده از فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه هفتم فرادرس، مبحث ضمیر و انواع آن را به‌خوبی یاد بگیرید.

جدول تفاوت ضمیر اشاره و صفت اشاره

کلمه‌های «این» و «آن» و «همان» و… اگر همراه اسم بیایند، صفت اشاره و اگر بدون اسم بیایند، ضمیر اشاره هستند. در جدول زیر هم نمونه‌هایی از ضمایر اشاره را می‌بینیم و هم متوجه تفاوت صفت و ضمیر اشاره با یکدیگر می‌شویم.

ضمیر اشاره صفت اشاره
آن را به من بده. آن کتاب را به من بده.
همین را می‌خواهم. همین لباس را می‌خواهم.
این‌قدر کافی است. این‌قدر غذا کافی است.
چنین نماند و چنان نیز هم نخواهد ماند. چنین وضعی نماند و چنان وضعی نیز هم نخواهد ماند.

  نکته ضمایر اشاره

در تشخیص ضمیر اشاره از صفت اشاره باید به نکته زیر توجه کنیم.

  • صفت اشاره همیشه به صورت مفرد می‌آید و حتی اگر اسمی که پس از آن می‌آید نیز جمع باشد، صفت اشاره‌اش را به صورت جمع نمی‌آوریم. اما ضمایر اشاره را می‌توانیم به صورت جمع نیز بیاوریم. در گذشته اگر مرجع ضمیر، انسان بود ضمایر اشاره را با نشانه «ان» جمع می‌بستیم و اگر مرجع ضمیر غیرانسان بود، از نشانه «ها» برای جمع بستن استفاده می‌کردیم. اما امروزه برای هر دو مورد، بیشتر از نشانه جمع «ها» استفاده می‌شود. مثال‌های زیر را ببینید.

آنان را در محله دیدم.

آن‌ها را در محله دیدم.

این‌ها را از دستم بگیر.

ضمیر پرسشی

ضمیر پرسشی یکی از انواع ضمیر در فارسی است که مفهوم سؤالی دارد و پرکاربردترین ضمایر پرسشی این موارد هستند: «چه، که، کدام، کدامی، کجا، چند، چندم، چندمین، چه‌قدر و…». اگر این کلمه‌های پرسشی را بدون همراهی یک اسم دیگر به کار ببریم، آن‌ها ضمیر پرسشی هستند.

جدول تفاوت ضمیر پرسشی و صفت پرسشی

اگر کلمه‌هایی که به عنوان صفت پرسشی می‌شناسیم بدون اسم و به‌تنهایی بیایند، ضمیر پرسشی هستند. در جدول زیر علاوه بر آشنایی بیشتر با ضمایر پرسشی، تفاوت آن‌ها با صفت‌های پرسشی را نیز بهتر درک می‌کنید.

ضمیر پرسشی صفت پرسشی
کدام را بردارم؟ کدام کتاب را بردارم؟
چه است؟ چه چیزی است؟
چندمی بود؟ چندمین ظرف بود؟
چه‌قدر داریم؟ چه‌قدر خرما داریم؟
پرنده های کوچک در میان گل های ایرانی-انواع ضمیر در فارسی

ضمیر تعجبی

وقتی کلمه‌هایی مانند «چه»، «چگونه»، «چه‌قدر»، «عجب» و… بدون اسم دیگری بیاید و بر تعجب و شگفتی دلالت کند، ضمیر تعجبی داریم. اما اگر اینها، با اسم دیگری بیاید، صفت تعجبی هستند نه ضمیر تعجبی.

جدول تفاوت ضمیر تعجبی و صفت تعجبی

باید توجه کنیم که در ضمیر تعجبی بعد از «چه»، اسمی نمی‌آید. مثال‌های جدول زیر را با هم ببینیم که در آن‌ها تفاوت ضمیر و صفت تعجبی را بهتر یاد می‌گیریم.

ضمیر پرسشی صفت پرسشی
چه خوب! چه کتاب خوبی!
چه‌قدر بهتر! چه‌قدر حال بهتری داری!
چه کم! چه غذای کمی!

ضمیر مبهم

اگر کلمه‌هایی مانند «همه»، «هیچ»، «قدری»، «هیچ‌یک»، «هرکس» و… بدون اسمی دیگر بیایند و بیانگر فرد یا چیز یا مقدار مبهمی باشند، ضمیر مبهم داریم. علاوه بر مواردی که در ابتدا گفتیم، پرکاربردترین ضمایر مبهم، این موارد هستند: «برخی، هم، هیچ، فلان، بسیاری، خیلی، قدری، چندی، هرچه، چندتا و…».

جدول تفاوت ضمیر مبهم و صفت مبهم

مانند ضمایر اشاره و پرسشی و تعجبی، اگر ضمایر مبهم همراه با اسمی بیایند، تبدیل به صفت مبهم می‌شوند. در جدول زیر نمونه‌هایی از ضمایر مبهم را با صفات مبهم مقایسه می‌کنیم.

ضمیر مبهم صفت مبهم
هیچ‌ نخوردم. هیچ‌ غذایی نخوردم.
همه او را دوست دارند. همه مردم او را دوست دارند.
برخی از معلم راضی نیستند. برخی از شاگردان از معلم راضی نیستند.
چندی راه رفتم. چند قدمی راه رفتم.

کاربرد انواع ضمیر در فارسی

حالا که همه انواع ضمیر در فارسی را شناختیم، لازم است که با کاربردهای آن‌ها نیز آشنا شویم. هرکدام از ضمیرهای فارسی مانند اسم و وابسته‌های اسم، نقش‌های دستوری می‌گیرند. البته همه ضمایر، تمام کاربردهای اسم را ندارند و با هم تفاوت‌هایی دارند که در این بخش، کاربرد هرکدام از انواع ضمیر در فارسی را با مثال توضیح داده‌ایم. اما پیش از آن پیشنهاد می‌کنیم که با استفاده از فیلم آموزشی ادبیات فارسی پایه دوازدهم فرادرس با تمام نقش‌های دستوری زبان فارسی که ما در ادامه توضیح خواهیم داد، آشنا شوید و آن‌ها را به سادگی و به طور کامل یاد بگیرید.

کاربرد ضمیرهای شخصی منفصل

ضمیرهای شخصی جدا یا منفصل یعنی «من، تو، او، ما، شما و ایشان» می‌توانند بیشتر نقش‌هایی که اسم‌ها می‌گیرند را بگیرند. در فهرست زیر، کاربردهای این ضمایر را آورده‌ایم و سپس برای هرکدام از آن‌ها نمونه می‌آوریم. پیشنهاد می‌کنیم از فیلم آموزش رایگان مفعول در فارسی فرادرس که لینک آن را در کادر پایین آورده‌ایم برای شناسایی این نقش دستوری ضمایر، استفاده کنید.

  • نقش نهاد
  • نقش مسند
  • نقش مفعول
  • نقش متمم
  • نقش اضافی
  • نقش تمیز

در ادامه هرکدام از این موارد را با مثال بررسی می‌کنیم.

در نقش نهاد

جمله‌ها از دو بخش نهاد و گزاره تشکیل می‌شوند و هر جمله چیزی را درباره فرد و افراد یا چیزهایی به ما منتقل می کند. کلمه یا کلمه‌هایی که در جمله چیزی راجع به آن‌ها گفته می‌شود، نهاد و خبری که درباره آن نهاد داده می‌شود، گزاره است. از آنجایی که ضمایر به جای اسم‌ها می‌نشینند، می‌توانیم ضمایر شخصی منفصل را که کلمه‌هایی مستقل هستند به عنوان نهاد به کار ببریم و درباره آن‌ها خبری بدهیم. مثال زیر را با هم ببینیم. در این بیت ضمیر منفصل «ما» نهاد مصرع اول است و بقیه کلمه‌های این مصرع، خبری را راجع به این نهاد به ما منتقل می‌کنند.

ما عاشق و رند و مست و عالَم‌سوزیم
با ما منشین اگر نه بدنام شوی
(حافظ)

در نقش مسند

در زبان فارسی فعل‌هایی داریم که بر انجام کاری دلالت نمی‌کنند و فقط چیزی را به فرد یا چیز دیگری نسبت می‌دهند. به این افعال، فعل‌های اسنادی می‌گوییم که پرکاربردترین آن‌ها «استن» و «بودن» و«شدن» هستند. اما کلمه‌هایی که به وسیله آن‌ها فعل اسنادی را به نهاد جمله نسبت می‌دهیم، مسند هستند و ضمایر شخصی منفصل می‌توانند مسند نیز باشند. برای مثال در جمله زیر، ضمیر شخصی منفصل «او» مسند است و مسند الیه آن نیز «پدرام» است.

پدرام او بود.

برای آشنایی بیشتر با مسند و مسند الیه و راه‌های شناسایی آن‌ها، مطلب زیر از مجله فرادرس را بخوانید.

در نقش مفعول

در جمله‌هایی که فعل‌ گذرا یا متعدی دارند باید مفعول داشته باشیم. در واقع فعل‌های گذرا برای کامل شدن معنای خود به مفعول نیاز دارند. به طور معمول، بعد از مفعول حرف نشانه «را» می‌آید اما ممکن است مفعولی داشته باشیم که این نشانه را نداشته باشد. ضمایر شخصی گسسته می‌توانند مفعول نیز بشوند. مانند مثال زیر که در آن، ضمیر «ما» مفعول فعل «مَکش» است و در جواب پرسش «چه کسی را مکش؟»، می‌گوییم: «ما را ».

که ما را مکش تا یکی نو هنر
بیاموزی از ما که‌ت آید به بر
(فردوسی)

در مطلب «مفعول چیست» از مجله فرادرس، به‌طور مفصل در مورد این نقش دستوری بحث شده است.

کتابخانه ای ایرانی

در نقش متمم

متمم نیز مانند مفعول یکی از وابسته‌های فعل است و برخی از فعل‌ها برای کامل شدن معنای خود به آن احتیاج دارند. متمم‌ها بعد از حروف اضافه ای چون «از، به، بر و…» می‌آیند و بدون آن‌ها معنای فعل‌های متمم‌پذیر، کامل نمی‌شود. در مثال زیر، ضمیر شخصی منفصل «تو» به عنوان متمم فعل «جوش زدن» آمده است و معنای آن را کامل کرده است.

زنده به خون‌خواهی‌ات هزار سیاووش
گردد از آن قطره خون که از تو زند جوش
(عارف)

در نقش مضاف الیه

ضمایر مانند هر اسمی، می‌توانند بعد از کسره به یک اسم دیگر اضافه شوند و به این ترتیب تبدیل به مضاف الیه شوند. توجه کنید که مضاف الیه‌ها همان نقش اسم قبل از خود (مضاف) را می‌گیرند. برای مثال در بیت زیر، ضمیر منفصل «من» مضاف الیه «بخت» است و به عنوان وابسته اضافی این کلمه، نقش نهاد را دارد.

جامه ای پوشید بخت من رهی را جود او
جامه ای کو را سعادت بود پود و فخر تار
(عنصری)

در نقش تمیز

بعضی از فعل‌ها برای کامل شدن معنای خود علاوه بر مفعول یا متمم به چیز دیگری نیز احتیاج دارند تا جمله را از ابهام خارج کند. اینجا با مفهوم تمیز روبه‌رو می‌شویم و ضمایر شخصی منفصل می‌توانند تمیز نیز باشند. این ضمیرها به همراه افعالی مانند «شمردن»، «دانستن»، «انگاشتن» و «پنداشتن» می‌آیند و ابهام جمله را برطرف می‌کنند. مثل بیت زیر که در آن، ضمیر منفصل یا گسسته «تو» تمیز فعل «نمی‌انگاشتم» است.

پیش از اینت گر که در خود داشتم
هرکسی را تو نمی‌انگاشتم
(فروغ فرخزاد)

کاربرد ضمیرهای شخصی متصل

ضمیرهای شخصی متصل یا پیوسته یعنی «-َ م، -َ ت، -َ ش، مان، تان و شان» با اینکه مثل ضمایر شخصی جدا در لفظ و معنل مستقل نیستند اما می‌توانند نقش‌های مفعولی و متممی و اضافی بگیرند.

  • نقش مفعولی
  • نقش متممی
  • نقش اضافی

این نوع ضمایر هرکدام از این نقش‌ها را در موقعیت‌هایی خاص می‌گیرند که در ادامه همه آن‌ها را با مثال بررسی می‌کنیم.

نقش مفعولی

ضمایر شخصی متصل می‌توانند با قرار گرفتن در موقعیت‌های زیر، مفعول بشوند.

  • در آخر بعضی از فعل‌های گذرا
  • بین دو جزء فعل مرکب
  • بین پیشنود و فعل پیشوندی
  • در آخر متمم فعل‌های گذرا
  • در آخر تمییز

در مثال‌های زیر برخی از این موارد را بررسی می‌کنیم.

مثال ۱

در جمله زیر، ضمیر پیوسته «-َ ش» میان دو جزء فعل مرکب «بیرون کردن» آمده است و نقش مفعول جمله را دارد. یعنی در جواب سؤال «اصحاب چه‌کسی را بیرون کردند؟» می‌گوییم: «او را» یعنی سوم شخص مفردی که ضمیر «-َ ش» بر آن دلالت می‌کند.

«اصحاب بیرونش کردند.»
(عطار)

مثال ۲

در بیت زیر نیز، ضمیر «ـَ ش» نقش مفعول را دارد زیرا در آخر متمم فعل گذرای «نگه دار» آمده است. در واقع معنای مصرع دوم این بیت این است که «خداوندا! او را از زوال نگه دار.»

خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش
خداوندا نگه دار از زوالش
(حافظ)

سیمرغ و خورشید

نقش متممی

ضمایر شخصی پیوسته اگر در موقعیت‌های زیر قرار بگیرند، می‌توانند نقش متمم را داشته باشند.

  • در آخر برخی از فعل‌های گذرا به متمم
  • بعد از حرف اضافه
  • بین دو جزء فعل مرکب
  • در آخر مفعول
  • در آخر نهاد
  • در آخر مسند
  • بین دو جزء فعل لازم یک شخصه
  • در آخر افعال سوم شخص مفرد (-َ ش)

در ادامه برخی از این موارد را با مثال‌ بررسی می‌کنیم.

مثال ۱

در بیت زیر، ضمیر پیوسته «-َ ت» در آخرِ فعل گذار به متمم «نگفتمت» آمده است و متمم این فعل است. یعنی معنای «به تو نگفتم» دارد.

نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمه حیات منم
(مولانا)

مثال ۲

در مثال زیر نیز ضمیر متصل «-َ م» در انتهای مفعول (ساغر) آمده است و نقش متمم فعل را دارد. مصرع دوم بیت زیر معنای «ساقیان طرب، یکی دو ساغر را به من دادند.» دارد.

بویِ تو می‌شنیدم و بر یادِ رویِ تو
دادند ساقیانِ طَرَب یک دو ساغرم
(حافظ)

نقش مضاف الیه

ضمایر شخصی متصل در موقعیت‌های زیر، می‌توانند نقش اضافی بگیرند و در واقع مضاف الیه شوند. برای آشنایی بیشتر با مضاف و مضاف الیه، تماشای فیلم آموزشی رایگان مضاف و مضاف الیه در زبان فارسی فرادرس را که لینکش را در کادر پایین آورده‌ایم، به شما پیشنهاد می‌کنیم.

  • در آخر اسم
  • در آخر ضمیرهای اشاره و پرسشی و مبهم
  • در آخر ضمیر مشترک

در مثال‌های زیر، مضاف الیه شدن ضمایر متصل را بررسی می‌کنیم.

مثال ۱

ضمیر شخصی پیوسته «-َ م» در بیت زیر، در آخر کلمه «دین» آمده و مضاف الیه آن است.

چو من مرد دینم همی مرد دنیا
نه آید به کارم نه آیم به کارش
(ناصر خسرو)

نکته: ممکن است مانند مثال بالا، خودِ اسمی که ضمیر به آن اضافه می‌شود و مضاف الیهش می‌شود، مضاف الیه اسم دیگری باشد. در واقع ضمیر ما در اینجا، مضاف الیهِ مضاف الیه می‌شود زیرا خود کلمه «دین»، مضاف الیه کلمه «مرد» است.

مثال ۲

در مثال زیر، ضمیر شخصی پیوسته «شان» در آخر ضمیر مشترک «خود» آمده است و نقش مضاف الیهِ این ضمیر مشترک را دارد.

خاص خودشان مکن که عامند این
دانه‌شان پر مخور، که دامند این
(اوحدی)

جنگلی با گل های ایرانی رنگارنگ-انواع ضمیر در فارسی

کاربرد ضمیرهای مشترک

ضمیر مشترک «خود» که پرکاربردترین ضمیر مشترک است، نقش‌های بیشتری را می‌تواند بگیرد اما ضمایر مشترک «خویش» و «خویشتن» نیز می‌توانند نقش‌های دستوری زیادی بگیرند. تمام نقش‌های دستوری ضمیرهای مشترک را در فهرست زیر آورده‌ایم. با تماشای فیلم آموزش رایگان مفعول در فارسی فرادرس، می‌توانید این نقش دستوری را یاد بگیرید و آن را به سادگی در جمله تشخیص دهید.

  • نهاد
  • مسند
  • مفعول
  • متمم
  • تمیز
  • قید
  • بدل
  • مضاف الیه

در ادامه با مثال بررسی می‌کنیم که هرکدام از ضمیرهای مشترک، کدام‌یک از این نقش‌ها را می‌گیرند.

نقش نهاد

ضمایر مشترک «خود» و «خویشتن» می‌توانند نقش نهاد جمله را بگیرند. در مثال‌های زیر این مورد را بررسی می‌کنیم.

 مثال ۱

در بیت زیر، ضمیر مشترک «خود»، نهاد (به همراه «لشکرش») مصرع دوم است. در واقع این مصرع چنین معنایی دارد: «خود و لشکرش را به سوی کابل راند.»

پس آنگاه سیندخت آنجا بماند
خود و لشکرش سوی کابل براند
(فردوسی)

مثال ۲

در مصرع اول بیت زیر نیز، ضمیر مشترک «خویشتن» در نقش نهاد جمله است. زیرا این مصرع درباره این کلمه توضیح می‌دهد.

خویشتن پاک دار و بی‌پرخاش
هیچ کس را مباش عاشق غاش
(رودکی)

نقش مسند

ضمیر مشترک «خود» را می‌توانیم در جمله‌هایی که فعل اسنادی دارند به عنوان مسند به کار ببریم. مانند مثال زیر که در آن، ضمیر «خود»، مسند فعل اسنادی «هستی» است.

   بی‌ادب خودت هستی.

نکته: در مثال بالا ضمیر شخصی متصل «-َ ت» که به ضمیر مشترک «خود» چسبیده است، مضاف الیه است.

نقش مفعول

هر سه ضمیر مشترک «خود» و «خویشتن» و «خویش» می‌توانند مفعول فعل گذرا بشوند. در مثال‌های زیر این موضوع را می‌بینیم.

مثال ۱

در جمله زیر، ضمیر مشترک «خود»، مفعول فعل مرکب «به دردسر انداختن» است.

خودش را به دردسر انداخت.

مثال ۲

ضمیر مشترک «خویش» در جمله زیر، مفعول فعل «بدنام کردن» است.

«و خویش را بدنام کند.»
(بیهقی)

مثال ۳

در مصرع دوم بیت زیر، ضمیر مشترک «خویشتن» مفعول فعل «یافتن» است.

کسی کاو ز فرمان یزدان بتافت
سراسیمه شد خویشتن را نیافت
(فردوسی)

نقش متمم

هر سه ضمیر مشترک می‌توانند نقش متمم فعل را نیز بگیرند. در مثال‌های زیر این موارد را توضیح می‌دهیم.

مثال ۱

در جمله زیر، ضمیر «خود» که بعد از حرف اضافه «با» آمده است، متمم فعل «روراست باش» است.

با خود روراست باش.

مثال ۲

در مثال زیر در جواب سؤال «از چه بهراس؟» باید بگوییم: «از خویش بهراس» بنابراین ضمیر «خویش» در این جمله، متمم فعل است.

از خویش بهراس.

مثال ۳

ضمیر «خویشتن» در جمله زیر، متمم فعل «یافتند» است.

آن سی‌مرغ در خویشتن، حق را یافتند.

پرنده های سبز و طلایی و گل های رنگارنگ ایرانی-انواع ضمیر در فارسی

نقش تمیز

ضمیر مشترک «خود» را می‌توانیم به عنوان تمیز فعل بیاوریم و با استفاده از آن، ابهام جمله را برطرف کنیم. مانند مثال زیر که در آن، ضمیر «خودم» تمیزِ فعل گذرای به مفعول «می‌پندارم» است. و ما با استفاده از این ضمیر، مشخص می‌کنیم که «من او را چگونه می‌پندارم.»

من او را خودم می‌پندارم.

نقش قید

نقش قیدی نیز مختص ضمیر مشترک «خود» است. قید یکی از وابسته‌های فعل است و چگونگی انجام آن فعل را به ما نشان می‌دهد. در مثال زیر با قید و ضمیر «خود» در جایگاه قیدی آشنا می‌شویم. در جمله زیر، ضمیر «خود» قیدی برای فعل «واضح بودن» است.

این خیال، خود واضح است.

نقش بدل

نقش بدل نیز فقط برای ضمیر «خود» قابل استفاده است. منظور از بدل، کلمه یا کلمه‌هایی است که بعد از یک اسم می‌آیند و توضیحی درباره آن اسم اضافه می‌کنند. مانند مثال زیر که در آن، «خود» توضیحی است که برای اسم «من» اضافه شده است.

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
(سعدی)

نقش اضافی

هم «خود» و هم «خویش» و «خویشتن» می‌توانند با اضافه شدن به یک اسم دیگر، به مضاف الیه تبدیل شوند. در مثال‌های زیر این موضوع را با هم می‌بینیم.

مثال ۱

در مثال زیر، «خویش» با کسره به کلمه «دست» اضافه شده و مضاف الیه آن شده است.

کار من و تو چنان‌که رای من و توست
از موم به دست خویش هم نتوان کرد
(خیام)

مثال ۲

در بیت زیر نیز ضمیر «خویشتن» مضاف الیه کلمه «سخن» است.

پس گفت سیف واله و حیران چه مانده ای
فرصت چو یافتی سخن خویشتن بگوی
(سیف فرغانی)

کاربرد ضمیرهای اشاره

از ضمایر اشاره که معروف‌ترین آن‌ها «این» و «آن» هستند، نیز مانند دیگر انواع ضمیر در فارسی، می‌توانیم در نقش‌های زیادی استفاده کنیم. برای آشنایی بیشتر با ضمایر و انواع آن، تماشای فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه هفتم فرادرس که لینک آن را در کادر پایین آورده‌ایم را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

  • نهاد
  • مسند
  • مفعول
  • متمم
  • بدل
  • مضاف الیه
  • قید
  • منادا

در ادامه با مثال بررسی می‌کنیم که ضمایر اشاره چگونه در این نقش‌های دستوری ایفای نقش می‌کنند.

به عنوان نهاد

برخی ضمایر اشاره را می‌توانیم به عنوان نهاد جمله بیاوریم. در مثال‌های زیر می توانید این موضوع را ببینید.

مثال ۱

کلمه «اینان» در عبارت زیر، جمع ضمیر اشاره «این» است و نهاد جمله اول این عبارت است.

«و اینان فراذات رفتند و جزو ندیدند.»
(خواجه عبدالله انصاری)

مثال ۲

در جمله زیر نیز، ضمیر «همین» که از ضمایر اشاره است، نقش نهاد را دارد.

همین گذشت و برنگشت.

به عنوان مسند

برخی از ضمایر اشاره همراه با یک فعل اسنادی و حرف ربط «که» و یک جمله پیرو بعد از آن‌ها، در نقش مسند به کار می‌روند. مثال‌های زیر را ببینید.

مثال ۱

در جمله زیر، ضمیر اشاره «آن»، مسند فعل اسنادی «بود» است که بعد از آن حرف ربط «که» آمده و بعد از آن نیز یک جمله دیگر آمده و معنای جمله اول را کامل کرده است.

وظیفه تو آن بود که از خواهرت مراقبت کنی.

مثال ۲

در مثال زیر نیز ضمیر «همان» را به عنوان مسند فعل اسنادی «باشد (در معنای اسنادی)» آورده‌ایم.

ایمان مؤمن همان باشد که ناامید نشود.

درخت هایی سبز در کنار یک رود

به عنوان مفعول

می‌توانیم ضمایر اشاره را به عنوانی اسمی بیاوریم که فعل گذرای به مفعول برای کامل شدن معنای خود به آن احتیاج دارد. مثال‌های زیر را ببینید.

مثال ۱

در این بیت، ضمیر «این» مفعول فعل «مدان» است.

تو این را دروغ و فسانه مدان
به رنگ فسون و بهانه مدان
(فردوسی)

مثال ۲

در جمله زیر نیز «آن یکی» ضمیری است که برای اشاره استفاده می‌شود و به عنوان مفعول فعل «بردار» آمده است.

تو آن یکی را بردار.

به عنوان متمم

وقتی در جمله‌ای که فعل گذرای به متمم دارد، قبل از ضمایر اشاره، حروف اضافه می‌آید و آن ضمیر به کامل شدن معنای فعل کمک می‌کند، نقش متمم را دارد. مثال‌های زیر را ببینید.

مثال ۱

در جمله زیر، ضمیر «آن» متمم فعل «بساز» است.

با آن بساز و بسوز.

مثال ۲

کلمه «همین» در جمله زیر نیز ضمیر اشاره‌ای است که نقش متمم فعل «می‌ترسیدم» را ایفا می‌کند.

از همین می ترسیدم.

به عنوان بدل

بدل، توضیحات اضافه‌ای درباره یک اسم به ما می‌دهد و اگر بخواهیم ضمایر اشاره را به عنوان بدل استفاده کنیم، به طور معمول باید آن را بعد از یک اسم بیاوریم و سپس یک حرف ربط و بعد از آن نیز یک جمله پیرو بیاوریم که معنای جمله قبلی را کامل کند. نمونه های زیر را ببینید.

مثال ۱

جمله «همان که برایت گفته بودم» که با ضمیر اشاره «همان» شروع شده است، بدلی است برای اسم «دوستم» و بعد از آن نیز حرف ربط و جمله‌ای دیگر آمده است.

دوستم، همان که برایت گفته بودم، به دیدنم آمد.

مثال ۲

در جمله زیر، «آنان» بدلی است برای اسم «والدین».

والدین، آنان که صلاح ما را می‌دانند، گاهی اشتباه می‌کنند.

به عنوان مضاف الیه

از بیشتر ضمایر اشاره می‌توانیم به عنوان مضاف الیه استفاده کنیم. مانند مثال زیر که ضمیر «این همه» مضاف الیه اسم «حرف» شده است.

نخواستی حرف این همه را گوش کنی.

به عنوان قید

ضمایر اشاره می‌توانند چگونگی انجام یک فعل را برای ما مشخص کنند و به این ترتیب نقش قید را بگیرند. جمله‌های زیر را ببینیم.

مثال ۱

ضمیر «چنین» در جمله زیر، چگونگی فعل «رفتن» را به ما نشان می‌دهد.

قدیمیان این راه را چنین می‌رفتند.

مثال ۲

در جمله زیر نیز، ضمیر «این‌قدر» قید فعل «آزار ندادن» است.

این‌قدر مرا آزار نده.

به عنوان منادا

منادا کلمه‌ای است که بعد از حرف ندا مانند «ای، یا و…» می‌آید و در واقع مورد خطاب قرار می‌گیرد. از ضمایر اشاره «این» و «آن» می‌توانیم به عنوان منادا استفاده کنیم. مانند مثال زیر که کلمه «آن‌که» منادایی است که بعد از ندای «ای» آمده است.

ای آن‌که از عشق تو اندر جگر خویش
آتشکده دارم سد و بر هر مژه ای ژی
(رودکی)

پرنده های کوچک و گل های صورتی و سفید-انواع ضمیر در فارسی

کاربرد ضمیرهای پرسشی

ضمیرهای پرسشی مانند «چه» و «که» و «چه‌قدر» و «چند» و… یکی از انواع ضمیر در فارسی هستند که سؤالی را طرح می‌کنند و می‌توانیم آن‌ها را در نقش‌های دستوری زیر ببینیم. برای شناخت مضاف و مضاف الیه در زبان فارسی، تماشای فیلم آموزشی رایگان مضاف و مضاف الیه در فارسی فرادرس را به شما پیشنهاد می‌کنیم. لینک این آموزش را در کادر سمت چپ پایین آورده‌ایم.

  • نهاد
  • مسند
  • مفعول
  • متمم
  • تمیز
  • مضاف الیه
  • قید

در ادامه با نمونه بررسی خواهیم کرد که ضمایر اشاره چگونه در این نقش‌ها به کار می‌روند. اما پیش از آن بدانید که ضمیرهای پرسشی نقش همان اسمی را گرفته‌اند که درباره آن سؤال می‌کنند. برای مثال در جمله «چه‌کسی رفت؟»، ضمیر «چه‌کسی» نهاد است و جانشین اسمی شده است که دارد درباره‌اش سؤال می‌کند. یعنی اگر در پاسخ به این سؤال بگوییم: «سهراب رفت.»، سهراب نهاد این جمله است و «چه‌کسی» نیز نهاد جمله قبلی است.

ضمیر پرسشی در نقش نهاد

برخی ضمایر پرسشی را می‌توانیم به عنوان نهاد جمله بیاوریم. مانند مثال‌ زیر که در آن، ضمیر «که» را در نقش نهادی آورده‌ایم.

که این حرف را زده است؟

در نقش مسند

ضمایر پرسشی می‌توانند مسند یک فعل اسنادی نیز باشند. مثال‌های زیر را ببینید.

مثال ۱

در جمله زیر، ضمیر «چندم» به عنوان مسند فعل اسنادی «بود» آمده است.

دیروز چندم بود؟

مثال ۲

در مثال زیر نیز، کلمه «چگونه» مسندی است برای فعل اسنادی «است» که درباره چگونگی مسند الیه «راه به خدا» صحبت می‌کند.

«گفت: الهی راه به تو چگونه است؟»
(عین القضات)

در نقش مفعول

اگر از ضمیر پرسشی برای پرسیدن درباره مفعول یک فعل استفاده کنیم، نقش مفعولی می گیرد. در مثال‌های زیر این موضوع را بهتر درک خواهید کرد.

مثال ۱

در این بیت از ضمیر «چه» به عنوان مفعول برای فعل‌های «می‌گویی» و «می‌خواهی» استفاده کرده‌ایم.

جانم آمد به لب چه می‌گویی
عمرم آمد به سر چه می‌خواهی
(غزنوی)

مثال ۲

در جمله زیر کلمه «چه‌قدر» مفعول فعل «گرفتن» است.

خیاط برای دوختن این لباس چه‌قدر می‌گیرد؟

در نقش متمم

اگر ضمایر پرسشی را در جمله‌هایی که فعل گذرای به متمم دارند به کار ببریم و با استفاده از آن‌ها معنای فعل و جمله را کامل کنیم، نقش ضمیر پرسشی ما، متمم می‌شود. می‌توانید مثال‌های زیر را ببینید.

مثال ۱

در بیت زیر از ضمیر «کجا» برای کامل کردن معنای فعل گذرای به متمم «رفتن» استفاده کرده‌ایم.

کس می‌نزند دمی درین معنی راست،
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست!
(خیام)

مثال ۲

ضمیر پرسشی «چه‌کس» در جمله زیر، متمم فعل گذرای به مفعول و متمم «گفتن» است. مفعول این فعل نیز کلمه «درد» است.

این درد را به چه‌کس باید گفت؟

در نقش تمیز

ضمایر پرسشی «که» و «چه» را می‌توانیم به عنوان تمیز یک فعل استفاده کنیم و به وسیله آن، ابهامات فعل و جمله را برطرف کنیم. نمونه‌های زیر را ببینید.

مثال ۱

ضمیر «چه» در جمله زیر، تمیز فعل «خواندن (در معنای دانستن و در نظر گرفتن)» است.

تو را چه بخوانم؟

مثال ۲

کلمه «که» جمله زیر نیز تمیز فعل «دانستن» است.

او را که می‌دانی؟

نکته: دقت کنید که ضمیر پرسشی «که» را با حرف ربط «که» اشتباه نگیرید. برای تشخیص این دو کلمه از یکدیگر باید توجه کنیم که ضمیر «که» معنای «چه کسی؟» دارد اما حرف «که» معنای «تا اینکه، برای اینکه و…» دارد.

در نقش مضاف الیه

برخی از ضمایر پرسشی با اضافه شدن به یک اسم دیگر، مضاف الیه آن اسم می‌شوند. مانند جمله زیر که ضمیر «چندم» به اسم «ماه» اضافه شده است.

شهریور، ماه چندم است؟

در نقش قید

اگر ضمایر پرسشی را طوری به کار ببریم که درباره چگونگی انجام یک فعل سؤال کنند، آن ضمایر نقش قیدی گرفته اند. این موضوع را می‌توانیم در مثال‌های زیر ببینیم.

مثال ۱

در جمله زیر با استفاده از قید «کجا» درباره چگونگی فعل «ماندن» سؤال کرده‌ایم.

شما کجا ماندید؟

مثال ۲

در بیت زیر به‌وسیله قید «کی»، درباره چگونگی انجام فعل‌های «رفتن» و «بودن» پرسیده‌ایم.

کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را؟
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟
(فروغی بسطامی)

پروانه هایی با پس زمینه کاشی ایرانی-انواع ضمیر در فارسی

کاربرد ضمیر تعجبی

از ضمایر تعجبی می‌توانیم به عنوان نهاد و مفعول و قید استفاده کنیم. پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری آسان مفعول و شناسایی آن، از فیلم آموزشی رایگان مفعول در فارسی فرادرس استفاده کنید. لینک این آموزش را در کادر پایین آورده‌ایم.

  • نهاد
  • مفعول
  • قید

در ادامه این سه کاربرد ضمیر تعجبی را با مثال توضیح می‌دهیم.

ضمیر تعجبی در نقش نهاد

ضمیر تعجبی می‌تواند مانند مثال زیر، نهاد جمله باشد.

چه بهتر!

ضمیر تعجبی در نقش مفعول

از ضمیر تعجبی می‌توانیم به عنوان مفعول فعل گذرا نیز استفاده کنیم. مثل جمله زیر که جمع ضمیر «چه‌ها»، مفعول فعل «یاد گرفتن» شده است.

چه‌ها یاد گرفتی!

ضمیر تعجبی در نقش قید

با استفاده از ضمیر تعجبی می‌توانیم چگونگی انجام فعل یک جمله را توضیح دهیم. مانند مثال زیر که در آن ضمیر «چه» تعجبی، قیدی برای فعل «بی (با معنای باشد)» است. کلمه «خوش» نیز، مسند این جمله است.

چه خوش بی‌ مهربانی هر دو سر بی
که یکسر مهربانی دردسر بی
(بابا طاهر)

کاربرد ضمیرهای مبهم

ضمیرهای مبهمی مانند «هرکس»، «برخی»، «فلان»، «هیچ‌کس» و… را می‌توانیم در نقش های دستوری زیر استفاده کنیم.

  • نهاد
  • مسند
  • مفعول
  • مضاف الیه
  • متمم
  • تمیز
  • بدل
  • قید

در ادامه برای هرکدام از این موارد مثال می‌آوریم.

ضمیر مبهم در نقش نهاد

ضمایر مبهم می‌توانند نهاد یک جمله باشند یعنی بقیه جمله درباره آن‌ها خبر یا اطلاعاتی به ما بدهد. مانند جمله زیر که در آن ضمیر مبهم «کسی» نهاد جمله است و مابقی جمله گزاره‌ای برای این نهاد است.

کسی با من درباره او حرف نزند.

ضمیر مبهم در نقش مسند

ضمایر مبهم را می‌توانیم به عنوان مسند فعل اسنادی نیز به کار ببریم. برای مثال به جمله زیر نگاه کنید که در آن، ضمیر مبهم «یکی دیگر» را به صورت مسندی برای فعل «است» آورده‌ایم.

دوست من یکی دیگر است.

ضمیر مبهم در نقش مفعول

ضمیر مبهم «هیچ‌کدام» در جمله زیر، مفعول فعل «ندیدم» است که نشانه مفعولی «را» نیز دارد.

«و هیچ کدام را ندیدم بی‌طیلسان شطوی‌ یا توزی‌
یا تستری‌ یا ریسمانی‌ یا دست- کار که‌ فوطه است.»
(ابوالفضل بیهقی)

ضمیر مبهم در نقش مضاف الیه

ضمیر مبهم نیز مانند دیگر انواع ضمیر در فارسی، می‌تواند مضاف الیه شود و با کسره به یک اسم دیگر اضافه بشود. برای مثال، ضمیر مبهم «این و آن» در جمله زیر، مضاف الیه اسم «کتاب‌ها» است.

در موضوع ادبیات، کتاب‌های این و آن را خواندم.

نکته: اگر کلمه‌های «این» و «آن» به صورت «این و آن» یعنی با هم و بدون فاصله بیایند ضمیر مبهم داریم و اگر جدا از هم بیایند، ضمیر اشاره داریم.

ضمیر مبهم در نقش متمم

ضمایر مبهمی که بعد از حروف اضافه می‌آیند و معنای فعل گذرای به متمم را کامل می‌کنند، نقش متممی دارند. مثال‌های زیر را ببینیم.

مثال ۱

ضمیر مبهم «همه» در جمله زیر، متمم فعل «نشان دادن» است.

به همه نشان بده که می‌توانی.

مثال ۲

کلمه «برخی» در جمله زیر، ضمیر مبهمی است که نقش متمم را دارد.

با برخی نباید معاشرت کرد.

ضمیر مبهم در نقش تمیز

در جمله زیر، ضمیر مبهم «کسی» به عنوان تمیز فعل «می‌نامند» به کار رفته و ابهام آن را برطرف کرده است.

تو را کسی می‌نامند که روی خوش دارد.

ضمیر مبهم در نقش بدل

مانند جمله زیر که در آن از ضمیر مبهم «یکی» به عنوان بدل و برای توضیح بیشتر دادن درباره کلمه «من» استفاده کرده‌ایم.

من یکی نمی‌توانم این اوضاع را تحمل کنم.

ضمیر مبهم در نقش قید

ضمایر مبهم نیز مانند بسیاری دیگر از انواع ضمیر در فارسی، می‌توانند قید فعل باشند و چگونگی وقوع آن فعل را مشخص کنند. برای مثال در جمله زیر ضمیر مبهم «دیگر» را به عنوان قید فعل مرکب «جان به لب رسیدن» آورده‌ایم.

دیگر جانم به لبم رسید.

پرنده هایی در باغ ایرانی

یادگیری ضمیر و دیگر اسم های فارسی

در این مطلب قرار بود که انواع ضمیر در فارسی را یاد بگیریم اما همانطور که دیدید نه تنها باید با انواع اسم و انواع نقش‌های اسم آشنا می‌شدیم و آن‌‌ها را یاد می‌گرفتیم بلکه باید با برخی از انواع فعل و مشخصات و وابسته‌های آن‌ها نیز آشنا بودیم. بسیاری از موضوعات درس ادبیات اینچنین هستند و در واقع با هم ارتباط دارند. پس برای یادگیری مباحث ادبیات باید از آموزش‌های جامعی استفاده کنیم که در عین کامل بودن، با زبانی ساده به یادگیری ما کمک کنند. به همین علت در این بخش برخی از فیلم‌های آموزشی و مجموعه فیلم‌های آموزشی فرادرس را آورده‌ایم تا با تماشای آن‌ها، یادگیری شما در زبان و ادبیات فارسی، کامل شود.

آموزش های ادبیات فارسی دوره متوسطه
برای دیدن مجموعه فیلم‌های آموزشی ادبیات فارسی و نگارش دوره متوسطه فرادرس روی عکس کلیک کنید.

تمرین انواع ضمیر در فارسی

بعد از اینکه با انواع ضمیر در فارسی آشنا شدیم و انواع دسته‌بندی‌هایش را با مثال بررسی کردیم و کاربردهای همه ضمایر فارسی را نیز یاد گرفتیم، می‌توانید با پاسخ دادن به پرسش‌های چهارگزینه‌ای زیر، خودتان را بسنجید. برای اینکار کافی است که بر روی گزینه صحیح موردنظرتان کلیک کنید و سپس با زدن گزینه «مشاهده جواب»، پاسخ صحیح را ببینید. هر جواب درست یک امتیاز دارد و بعد از پاسخ دادن به تمام سؤالات، می‌توانید امتیاز خود را ببینید.

۱. در کدام گزینه ضمیر شخصی منفصل داریم؟

دستم را بگیر ای دوست.

خداوندا! مرا نجات ده.

قلمت را زمین مگذار.

داستان‌هایش را شنیده ام.

۲. منظور از ضمایر مشترک چیست؟

منظور ضمایری است که میان انسان و غیر انسان مشترک هستند.

منظور ضمایری است که میان مفرد و جمع یکی هستند.

یعنی ضمایر «خود» و «خویش» و «خویشتن» که برای همه صیغه‌ها مشترک هستند.

هر ضمیری اگر با ضمیر دیگری همراه شود، تبدیل به ضمیر مشترک می‌شود.

۳. در کدام گزینه ضمیر اشاره وجود دارد؟

این کتاب را بگیر.

همان کتابی که خوانده بودم را خوانده ای.

همین لباس را بپوش.

۴. کلمه «چه» در کدام گزینه با دیگر گزینه‌ها متفاوت است؟

چه چیزی خریدی؟

چه‌قدر حرف داریم.

۵. کدام گزینه درست نیست؟

ضمیر «چه» در جایی که نشنگر تعجب و شگفتی باشد، ضمیر تعجب است.

ضمایر شخصی فقط برای انسان‌ها قابل استفاده هستند.

در گروه اسمی «همان درخت» ضمیر اشاره نداریم بلکه صفت اشاره داریم.

ضمیرها را نباید اسم بدانیم زیرا تفاوت‌هایشان با اسم‌ها بیشتر از شباهت‌هایشان با آن‌ها است.

۶. اگر کلمه «چه کسی» بدون همراهی اسمی دیگر بیاید، چه نوع کلمه‌ای است؟

۷. نقش دستوری ضمیر «کدام‌یک» در جمله «اسب کدام‌یک را می‌خواهی؟» در کدام گزینه آمده است؟

۸. در کدام گزینه نقش ضمیر آن گزینه، نادرست نوشته شده است؟

همه را بررسی کردیم. : ضمیر «همه» نهاد است.

این سالها چگونه گذشتند؟ : ضمیر «چگونه» قید است.

تو یکی را نمی‌شود سرجا نگه داشت. : ضمیر «یکی» بدل است.

باید به تو چه بگویم؟ : ضمیر «تو» متمم است.

۹. در این عبارت چند ضمیر داریم؟ «این را به تو دادم تا آن را بخوانی و قدرش را بدانی و بدان که تو را یاری می‌کند و باعث سربلندیت خواهد شد.» 

۱۰. نقش دستوری ضمایر در کدام‌یک از گزینه‌های زیر با بقیه گزینه‌ها متفاوت است؟

کتاب او را قرض گرفتم.

من بیچاره از دست زمانه خسته ام. 

رنگ کدام را دوست داری؟

 

جمع بندی

در این مطلب از مجله فرادرس یاد گرفتیم که انواع ضمیر در فارسی چه دسته بندی‌هایی دارند و با مثال‌های متنوعی با تمام دسته‌بندی‌ها و انواع آن‌ها آشنا شدیم. در ادامه نیز کاربرد هرکدام از این ضمایر را به‌طور جداگانه بررسی کردیم و در انتها سؤالات چهارگزینه‌ای طرح کردیم تا با پاسخ دادن به آن‌ها بتوانید میزان یادگیری خود را از مبحث انواع ضمیر در فارسی بسنجید.

source

توسط expressjs.ir