اگر شما هم با دیدن تصویر بالا، شیفته رقص نور و رنگهای زنده و پررنگ آن شدهاید، احتمالا به «سبک نقاشی امپرسیونیسم» علاقهمند هستید. «امپرسیونیسم» یکی از محبوبترین سبکهای نقاشی است که در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی در فرانسه ابداع شد. نقاشان امپرسیونیست بهدنبال ثبت آنی دریافت بصری خود از مناظر طبیعی و زندگی روزمره مردم و اثر نور بر آنها بودند. تا قبل از معرفی این سبک به دنیای هنر، هنرمندان بیشتر در محیطهای بسته به ترسیم صحنههای تاریخی و سنتی مشغول بودند و از رنگهای ترکیبی و خطوط زاویهدار و منظم برای بازنمایی دقیق جزییات سوژه استفاده میکردند. امپرسیونیسم هنرمندان را به ترسیم صحنههای زندگی عادی و اثر زودگذر نور در فضای باز علاقهمند کرد. در حقیقت حالا هنرمندان باید بیشتر از تمرکز روی جزییات سوژه، روی دریافت اولیه خود از صحنه و بازنمایی ماهیت کلی سوژه با اثر رنگهای نور طبیعی بر آن تمرکز میکردند. دقیقا همین ویژگی است که باعث شده آثار سبک امپرسیونیسم حس زندگی و رویاگونه بودن را بهطور همزمان به بیننده منتقل کنند. در این نوشته مجله فرادرس ابتدا توضیح میدهیم سبک امپرسیونیسم چیست و آثار این سبک چه ویژگیهایی دارند.
در بخشهای بعدی با تاریخچه ابداع این سبک، هنرمندان مشهور، معروفترین آثار امپرسیونیسم و تفاوت آن با اکسپرسونیسم آشنا میشویم و آثاری از پست امپرسیونیسم را نیز بررسی میکنیم. در پایان هم نگاهی به ورود امپرسیونیسم به حوزههای دیگر ازجمله موسیقی، ادبیات، عکاسی و سینما خواهیم داشت.
امپرسیونیسم چیست؟
«امپرسیونیسم»، «برداشتگرایی» یا «دریافتگری» (به انگلیسی: Impressionism و به فرانسوی: Impressionnisme) نام یکی از سبکهای نقاشی و جنبش هنری بزرگی است که در سالهای پایانی دهه ۱۸۶۰ میلادی در جامعه هنری پاریس و توسط گروهی از نقاشان نوآور و پیشرو ازجمله «کلودمونه» (Claude Monet)، «کامی پیسارو» (Camille Pissarro) و «پیر اگوست رنوآر» (Pierre-Auguste Renoir) شکل گرفت. هنرمندان در این شیوه نقاشی، دریافت و برداشت بصری خود را با در نظر گرفتن تغییرات کیفی نور و رنگ بر سوژه یا صحنه نقاشی روی بوم به تصویر میکشند.
در امپرسیونیسم، نقاشان با ضربات کوتاه، پیدرپی و قابلمشاهده قلممو بر روی بوم نقاشی، به تصویر عمق داده و حس حرکت را در آن ایجاد میکنند. همچنین استفاده از رنگهای خالص و غیرترکیبی برای بازنمایی طبیعیتر جلوههای کلی سوژه و انتقال درست حس رنگهای اصلی باعث میشود این نقاشیها بتوانند تصویر برجستهای از حضور زودگذر و موقتی نور طبیعی و رنگهای موجود در آن روی اجسام ارائه کنند. این تکنیکها باعث میشود آثار امپرسیونیسم ظاهری تار و کمی «رنگورورفته» (Smudgy) داشته باشند.
ویژگی های نقاشی سبک امپرسیونیسم
در سبک امپرسیونیسم اغلب مناظر و صحنههای طبیعی به تصویر کشیده میشوند و میتوانید بازی نور را روی اجزای تصویر حس کنید. یک ویژگی بسیار مهم دیگر آثار این سبک آن است که میتوانید جای ضربه قلممو را روی بوم نقاشی ببینید؛ ویژگی که تقریبا در هیچکدام از آثار کلاسیک قبلی بهدلیل ظریف بود ضربات قلممو قابلمشاهده نبود. در فهرست زیر به چند مورد از ویژگیهای اصلی نقاشیهای سبک امپرسیونیسم اشاره کردهایم:
- شبیه بودن به طرح اولیه (Sketch) یا ظاهر گنگ و مبهم
- امکان تشخیص ماهیت عناصر نقاشی از دور و محو شدن عناصر با نزدیک شدن به نقاشی
- نمایان بودن رد قلممو و برجستگی رنگها روی بوم
- استفاده از خطوط بدون زاویه و ترکیببندیهای نامنظم اجزای تصویر
- نداشتن بعد و عدم استفاده از تکنیک «سایهروشن» (Light-dark) یا «کیاراسکورو» (Chiaroscuro)
- ثابت نبودن زاویه دید و محل ایستادن نقاش یا ترسیم برشهای شبیه به عکس از سوژه
- استفاده بیشتر از رنگهای تند، روشن و غیرترکیبی بهجای رنگهای تیره و مخلوط
- توجه ویژه به پرتوهای نور و اثر آن روی اشیا و اجسام
- ترسیم چشماندازهای طبیعی و دورهمیهای روزمره طبقه متوسط در کافهها، نمایشهای باله، مسابقات اسبسواری و مهمانیها
به نقاشی زیر که نام آن «زنی نشسته روی نیکمت» (Woman Seated on a Bench) اثر کلود مونه است، توجه و سعی کنید ویژگیهای بالا را در آن تشخیص دهید:
تا اینجا میدانیم نقاشی امپرسیونیسم چیست و آثار این سبک چه ویژگیهایی دارد. در بخش بعدی با چند مورد از هنرمندان بزرگ این حوزه که امپرسیونیسم بدون آنها بیمعناست، آشنا میشوید.
بهترین هنرمندان امپرسیونیست
ازجمله شاخصترین نقاشان سبک امپرسیونیسم در اروپا میتوان به اسامی فهرست زیر اشاره کرد:
- «کلود مونه» (Claude Monet): پدر سبک امپرسیونیسم، علاقهمند به ترسیم مناظر و عناصر طبیعی و پرتره افراد
- «اگوست رنوار» (Pierre-Auguste Renoir): از بنیانگذاران سبک امپرسیونیسم، معروف به آثار تابستانی و ترسیم جلوههای نور
- «اِدگار دِ گا» (Edgar De GAS): علاقهمند به امپرسیونیسم و سبک کلاسیک بهطور همزمان، بیزار از اصطلاح امپرسیونیسم، استفاده از پالت رنگ تیره در بسیاری از آثار
- «بِرت موریسو» (Bert Morisot): زن تأثیرگذار امپرسیونیسم و علاقهمند به ترسیم مناظر و صحنههای داخلی
- «کامی پیسارو» (Camille Pissarro): مسنترین هنرمند امپرسیونیست و علاقهمند به ترسیم مناظر و آثار تاریخی پاریس
- «پل سزان» (Paul Cezanne): از اولین طرفداران امپرسیونیسم با گرایش بیشتر به پست امپرسیونیسم
- «آلفرد سیسلی» (Alfred Sisley): از بنیانگذاران کمتر شناختهشده سبک امپرسیونیسم و علاقهمند به تصویر کشیدن منظرهها
- «ادوار مانه» (Edouard Manet): آوانگاردترین عضو امپرسیونیسم و علاقهمند به اضافه کردن تکنیکهای آکادمیک به امپرسیونیسم
- «گوستاو کایبوت» (Gustav Caillebotte): جوانترین هنرمند طرفدار امپرسیونیسم و علاقهمند به جمعآوری کلکسیون آثار این سبک
- «مری کسات» (Mary Cassatt): عضو آمریکایی گروه هنرمندان امپرسیونیسم و شخصیت تأثیرگذار در توسعه امپرسیونیسم به کشورهای دیگر ازجمله آمریکا
- «ماری براکموند» (Marie Bracquemond): طرفدار محتاط و کمتر شناخته شده امپرسیونیسم، علاقهمند به نقاشی با آبرنگ، نقاشی روی سرامیک و سیاهقلم چاپی
- «فردیک بازیل» (Fredric Bazille): از اعضای اصلی امپرسیونیسم، خلق آثار بسیار منحصربهفرد و متفاوت با بقیه هنرمندان
بعد از آشنایی با هنرمندان مشهور این حوزه، نوبت به آن میرسد که آثار معروف امپرسیونیسم را بشناسید. در ادامه، این آثار را معرفی و توضیح مختصری در مورد هرکدام بیان میکنیم.
نقاشی ها و آثار معروف امپرسیونیسم
سبک امپرسیونیسم سرآغاز تحولات بسیار بزرگی در شکلگیری هنر مدرن بود و آثار الهامبخش بسیاری بر اساس آن خلق شدند. در ادامه معروفترین آثار سبک امپرسیونیسم را معرفی و توضیح کوتاهی در مورد هرکدام ارائه میکنیم.
۱. نقاشی «نیلوفرهای آبی» اثر کلود مونه
نقاشی «نیلوفرهای آبی» (Water Lilies) یکی از مشهورترین آثار مونه و یکی از ۲۵۰ نقاشی رنگ روغن «مجموعه نیلوفرهای آبی» این هنرمند است. مونه نقاشیهای این مجموعه را در نیمه دوم زندگی خود و با الهام از برکه باغ خانهاش در روستای ژیورنی به تصویر کشید. آثار این مجموعه به میزان قابلتوجهی بر رنگ آب در ساعتها و روزهای مختلف و جلوه و اثر نور خورشید و رنگ آسمان بر آن اشاره دارد. تصویر زیر یکی از زیباترین آثار این مجموعه را نشان میدهد:
یکی دیگر از آثار چشمنواز این مجموعه، نقاشی «نقاشی نیلوفرهای آبی و پل ژاپنی» (Water Lilies and Japanese Bridge) است که تصویر آن را در زیر میبینید:
۲. نقاشی «گهواره» اثر برت موریسو
نقاشی رنگ روغن «گهواره» (The Cradle) اثر برت موریسو در سال ۱۸۷۲ میلادی در فرانسه به تصویر کشیده شد و دو سال بعد در اولین نمایشگاه امپرسیونیسم در کنار نقاشی طلوع آفتاب مونه به نمایش درآمد. این نقاشی تصویر خواهر برت، ادما پورلیتن را نشان میدهد که در حال نگاه کردن به دختر کوچک خود، بلانش است که در گهواره غرق خواب است. شهرت این نقاشی بیشتر بهدلیل حس مادرانگی زیبای جاری در آن است. این نقاشی در حال حاضر در موزه اورسی پاریس نگهداری میشود.
۳. نقاشی «زنی با چتر آفتابی» اثر کلود مونه
اثر «زنی با چتر آفتابی» (Woman with a Parasol) اثر کلود مونه در سال ۱۸۷۵ است. این نقاشی نمایی از همسر مونه، کامیلا و پسر آنها، جین را به تصویر میکشد که روی تپه سرسبزی در منطقه ارژنتوی در حوزه پاریس زیر نور آفتاب ایستادهاند. مونه در این اثر با کمک گرفتن از چند ضربه اثرگذار قلممو در آسمان برای تداعی حس وزش باد استفاده کرده است. لباس سفیدرنگ و پارچه ضخیم لباس کامیلا هم حس سرد بودن هوا را به بیننده القا میکند. این اثر در حال حاضر در گالری هنر ملی واشنگتن نگهداری میشود.
۴. نقاشی «میدان کنکورد» اثر ادگار د گا
نقاشی «میدان کنکورد» (Place de la Concorde) اثر ادگار د گا، تصویری از کنت لپیک و دختران او را نشان میدهد که از روی پل معروفی در میدان کنکورد شهر پاریس عبور میکنند. در این نقاشی که در سال ۱۸۷۵ به نمایش درآمد، کنت لپیک در سمت راست تصویر در حال کشیدن سیگار است و دو دختر او، بهنامهای الایو و جنین به سگ خود نگاه میکنند. مردی نظامی هم در سمت چپ تصویر ایستاده است. حس و حال این نقاشی برخلاف آثار قبلی منفی است و بهنطر میرسد ادگار تحتتاثیر هنر عکاسی آن دوران، چنین تصویری را خلق کرده است. این نقاشی در حال حاضر در موزه آرمیتاژ شهر سن پترزبورگ نگهداری میشود.
تا این بخش یاد گرفتید ۴ مورد از اصلیترین آثار امپرسیونیسم چیست. در ادامه، در مورد چند اثر دیگر میخوانید.
۵. نقاشی «در کافه» اثر ادگار د گا
نقاشی «در کافه» اثر دیگری از ادگار د گا است که مرد و زنی را نشسته در کافه نشان میدهد. حس کلافگی، خستگی و آشفتگی این دو فرد در کنار پالت رنگ تیره و حس و حال منفی نقاشی، این اثر د گا را نیز به یکی از متفاوتترین نمونههای سبک امپرسیونیسم تبدیل میکند. با وجود این تفاوتها، این اثر بهدلیل نمایش بخشی از یکنواختی زندگی کمتر دیده شده در آن روزها، به یکی از آثار مطرح آن دوران تبدیل شده و اکنون در موزه اورسی نگهداری میشود.
۶. نقاشی «دو خواهر» اثر اگوسته رنوار
نقاشی «دو خواهر» (Two Sisters) اثر پیر-اگوسته رنوآر در سال ۱۸۸۱ است. این نقاشی تصویر دختر جوانی را در کنار خواهر کوچکتر خود نشان میدهد که روی تراس رستوران Maison Fournaise در حوزه پاریس نشستهاند و سبد کوچکی از کلافهای پشمی جلوی آنها قرار دارد. در پسزمینه هم تصویر رودخانه سن دیده میشود. این نقاشی مانندذ اغلب آثار رنوار حس سرزندگی و جوانی را به بیننده منتقل میکند.
۷. نقاشی «دختر کوچک روی مبل آبی» اثر مری کسات
نقاشی «دختر کوچک روی مبل آبی» (Little Girl in a Blue Armchair) اثر مری کسات یکی از هنرمندان کمتر شناختهشده امپرسیونیسم در سال ۱۸۷۸ خلق شد. مری اصالتا آمریکایی بود و برای ادامه شغل نقاشی به پاریس نقلمکان کرد. او پس از آشنایی با ادگار د گا و دیگر چهرههای معروف سبک امپرسیونیسم، آثار زییابی را در این حوزه به تصویر کشید که دختر کوچک روی مبل راحتی یکی از محبوبترین آنها است. در این تصویر دختر کوچکی که بهنظر میرسد از بازی کردن خسته یا شاید کلافه شده روی مبل آبی رنگی لم داده و سگ او هم در گوشه سمت چپ تصویر دیده میشود. طراحی غیرقرینه تصویر هم نشاندهنده اثر سبک ادگار د گا روی مری است. این تصویر در حال حاضر در گالری ملی هنر نگهداری میشود.
۸. نقاشی «بلوار مونمارت در بهار» اثر کامی پیسارو
نقاشی «بلوار مونمارت در بهار» اثر «کامی پیسارو» یکی دیگر از آثار مطرح سبک امپرسیونیسم است که در سال ۱۸۹۷ به تصویر کشیده شد. این اثر یکی از آثار بسیار زیبای مجموعه نقاشیهای منظره شهری پیسارو است و میتوان هیجان، جاری بودن حس زندگی و دیدنی بودن منظره شهر را از طریق آن بهخوبی حس کرد.
۹. نقاشی «حمام بچه» اثر مری کسات
نقاشی «حمام بچه» (The Child’s Bath) اثر مری کسات است که در سال ۱۸۹۳ میلادی خلق شد. این نقاشی با تمرکز روی رابطه بین مادر و فرزند نوعی بلوغ در سبک مری کسات را نشان میدهد. حمام بچه در حقیقت یکی از آثار نمادین این هنرمند است چون پرسپکتیو فوقالعاده، پالت تصویری پاستلی و ترکیب رنگی بینظیری دارد. این نقاشی بازتابدهنده شوق و علاقه مری به نقاشیهای طرح چوب ژاپنی است که بسیاری از هنرمندان امپرسیونیست آن دوران را شیفته خود کرده بود. این نقاشی در حال حاضر در انستیتو هنر شیکاگو نگهداری میشود.
در بخشهای قبلی یاد گرفتید اصلیترین ویژگیهای سبک امپرسیونیسم چیست و آثار مشهور این حوزه کدامند. در ادامه با مهمترین تکنیکهای امپرسیونیسم در نقاشی رنگ روغن آشنا میشوید.
تکنیک های امپرسیونیسم در نقاشی رنگ روغن
تا اینجا میدانید ویژگیهای نقاشیهای سبک امپرسیونیسم چیست و چطور میتوان آنها را از آثار سبکهای دیگر تشخیص داد. در ادامه به چند تکنیک مهم و مورد استفاده هنرمندان این سبک اشاره میکنیم.
این موارد در زیر فهرست شدهاند:
- توجه به جلوههای مختلف نور طبیعی و تغییر کیفیت آن روی اشیا
- کشیدن نقشهای کوتاه و ضخیم قلممو روی بوم با هدف ترسیم ماهیت و کلیت اشیا بهجای جزییات آنها
- حرکت سریع قلممو روی بوم نقاشی و ایجاد حس حرکت و رخ دادن در لحظه
- استفاده کردن از برشهای رنگی غلیظ، خالص و غیرمخلوط
- بهکارگیری رنگهای مکمل مثل آبی و نارنجی و قرمز و سبز برای نمایش تضادها و بهبود تصویر کلی
- بیتوجهی به لبه اشیا با استفاده از تکنیک نقاشی «خیس در خیس یا آلاپریما» (Wet-in-Wet | Alla Prima)
- سطح مات و غیرشفاف برخلاف نقاشیهای براق و ظریف دوره رنسانس
- نقاشی در زمان غروب آفتاب برای بازنمایی بهتر جلوههای نور و سرزندگی رنگها
- ترکیب رنگهای روشنتر روی بوم نقاشی (Optical Mixing) بهجای پالت رنگ برای رسیدن به عمق و درخشش بهتر برای رنگهای ترکیبی
- استفاده از چند لایه رنگ روی هم و ایجاد شکاف بین این لایهها برای نمایش لایههای زیرین (از طریق روشهایی مثل «هاشورزنی یا هچینگ» ساده و متقاطع (Hatching & Cross-hatching)، «نقطهزنی» (Stippling)، تکنیک «قلمموی خشک» (Dry Brushing) و «خراش رنگ» (Sgraffito))
به تصویر زیر که جزییات یک نقاشی امپرسیونیست را نشان میدهد، توجه کنید. همانطور که میبینید برای ایجاد رنگ صورتی از دو رنگ سفید و قرمز در کنار هم استفاده شده است:
رنگ های مهم در امپرسیونیسم
در آثار مختلف امپرسیونیسم ممکن است تنوع بالایی از رنگها را ببینیم. صرفنظر از برداشتهای اولیه هنرمند و حس او نسبت به موضوع و سوژه نقاشی، امپرسیونیسم بهطور کلی بر اثر نور بر اشیا تمرکز دارد و نور سفید مادر رنگهای اصلی است؛ بههمین دلیل است که در این آثار بیشتر از رنگهای طیف نور سفید یعنی بنفش، آبی، سبز، زرد، نارنجی و قرمز بههمراه مقدار قابلتوجهی رنگ سفید استفاده میشود. این رنگها البته نه در ترکیب با هم بلکه در کنار هم به کار میروند.
اگر در نمایشگاهی از آثار امپرسیونیسم قدم بزنید، احتمالا از میزان رنگارنگ بودن نقاشیها و استفاده زیاد از رنگهای پررنگ و شدید شگفتزده شوید. تصویر زیر، چرخه رنگهای طیف نور سفید را در کنار رنگهای مکمل نشان میدهد:
استفاده از رنگ های مکمل
ویژگی جالب دیگر در مورد رنگهای مورداستفاده امپرسیونیستها این است که بهجای ترکیب کردن رنگهای مکمل، آنها را در کنار یکدیگر استفاده میکنند تا اثربخشی آنها را تشدید کرده و رنگهای درخشانتری ایجاد کنند. رنگهای مکمل به رنگهایی گفته میشود که در چرخه رنگها روبهروی یکدیگر قرار میگیرند. قرمز و سبز، آبی و نارنجی و بنفش و زرد اصلیترین رنگهای مکمل هستند. یکی از بهترین نمونههای بهکارگیری رنگهای مکمل، نقاشی «اثر پاییزی در ارژانتوی» (Autumn Effect in Argenteuil) اثر مونه است که تصویر آن را در زیر میبینید:
حالا که میدانید مهمترین تکنیکهای امپرسیونیست چیست، در ادامه در مورد تاریخچه این سبک و تفاوتهای آن با آثار کلاسیک توضیح میدهیم.
سبک امپرسیونیسم از کجا و چگونه شکل گرفت؟
اصطلاح امپرسیونیسم از کلمه فرانسوی «la Impression» بهمعنای «تأثیر و درک اولیه» گرفته شده که با درکی که از ويژگیهای این آثار داریم، کاملا هماهنگ است. اما این واژه واقعا از کجا آمده و چطور نام چنین جنبش مهمی از آن گرفته شده است؟ برای پاسخ دقیقتر به این سوال باید به ۱۵۰ سال پیش و سال ۱۸۷۴ میلادی برویم. زمانی که اولین نمایشگاه مستقل امپرسیونیستها در استودیو عکاس مشهور فرانسوی «فلیکس نادار» (Felix Nadar) برگزار شد. یکی از آثار مهم این نمایشگاه نقاشی «امپرسیون، طلوع آفتاب» (Impression, Sunrise) اثر کلود مونه هنرمند فرانسوی بود که با نیمنگاه کوتاهی به تصویر زیر میتوانید بهخوبی حرکات گذرای قلممو را روی بوم نقاشی حس کنید:
این نقاشی نمایی از شهر بندری لوآور (La Havre) را در شمال فرانسه در زمان طلوع آفتاب نشان میدهد. جالب است بدانید بعد از نمایش این اثر، یک منتقد هنری بهنام «لویی لِروی» (Louis Leroy) در توصیف آن از کلمه «Impression» بهشکل تمسخرآمیزی استفاده و آن را اثری ناکامل توصیف کرد. او خبر نداشت که این نقاشی و کلمه Impression در آیندهای نزدیک بهعنوان نماد و نام این جنبش انتخاب میشود. این نقاشی که اکنون در موزه مارموتان مونه در قلب پاریس نگهداری میشود، سرآغاز جنبش بزرگ امپرسیونیسم بود که به شکلگیری هنر مدرن کمک زیادی کرد. اما ماجرای برگزاری این نمایشگاه امپرسیونیسم چیست و به چه هدفی برگزار شده بود؟
تفاوت آثار امپرسیونیسم و آثار کلاسیک چیست؟
سبک امپرسیونیسم در طی یک جنبش هنری بههمین نام بین سالهای ۱۸۶۷ تا ۱۸۸۶ میلادی در جامعه هنری پاریس ظهور کرد. این جنبش در واکنش به قوانین سختگیرانه و سنتی نقاشی آکادمی هنر فرانسه و نمایشگاههای سالیانه این آکادمی (شناختهشده به نام «Salons») به راه افتاد. حامیان این جنبش نقاشان جوانی ازجمله کلود مونه، کامی پیسارو، آلفرد سیسلی و برت موریسو بودند که باور داشتند قوانین و اصول سنتی آکادمی و معیارهای انتخاب آثار توسط هیئت ژوری نمایشگاهها، مانع بروز آزادانه خلاقیت هنرمندان هستند و نقاشی باید بیشتر از آنکه روی بازنمایی جزییات تمرکز کند، بازتابدهنده درک و احساس هنرمند از دنیای اطراف باشد.
این طرز فکر باعث شده بود نقاشیهای سبک امپرسیونیسم از چند نظر با آثار کلاسیک قبل از خود تفاوت داشته باشند که در جدول زیر به مهمترین آنها اشاره کردهایم:
نقاشی امپرسیونیسم | نقاشیها و آثار قبلی | |
از نظر هدف | به تصویر کشیدن برداشتهای بصری و احساسات | به تصویر کشیدن واقعیت |
از نظر موضوع و سوژه | زندگی عادی و روزمره مردم و مناظر طبیعی | رویدادهای تاریخی، مذهبی و اساطیر |
از نظر اصول و رنگهای مورد استفاده | ضربات تند قلممو روی بوم، رد قلم قابل مشاهده و سطوح برجسته، رنگهای روشن و خالص | ضربات آهسته و بادقت قلممو روی بوم، سطح تخت بوم نقاشی، رنگهای تیره و جدی |
از نظر تکنیک نقاشی | در فضای باز (Un Plein Air) | در محیط استودیو |
از نظر توجه به جزییات | توجه کم به جزییات و دقت بیشتر به ماهیت سوژه | ترسیم دقیق جزییات |
این تفاوتها باعث شده بود آثار امپرسیونیسم مورد انتقاد تند هنرمندان سنتی آن دوران قرار بگیرند. همزمان حامیان این سبک اولین نمایشگاه گروهی خود را در پاریس در سال ۱۸۷۴ برگزار کردند. در این نمایشگاه آثاری از کلود مونه، آگوسته رنوار، ادگار دگا و پل سزان به نمایش درآمد. برگزاری این نمایشگاه حرکت بسیار تأثیرگذار و جسورانهای بود؛ زیرا دقیقا یک ماه قبل از نمایشگاه سالیانه آکادمی هنر برگزار شد.
سنتشکنی این نقاشان باعث طرد آنها از جامعه هنری سنتی فرانسه شد ولی با وجود همه مخالفتها نمایشگاههای سبک امپرسیونیسم را هفت بار دیگر و تا سال ۱۸۸۶ برگزار کردند که باعث شد سبک امپرسیونیسم با عبور از مرزهای فرانسه شهرت جهانی پیدا کند. چند سال بعد، امپرسیونیسم به نقطه عطف تاریخ نقاشی تبدیل و زمینهساز شکلگیری سبکهایی مثل کوبیسم و فوویسم شد. تا اینجا بهخوبی یاد گرفتهاید امپرسیونیسم چیست و شکلگیری آن از چه زمانی آغاز شد. در ادامه، امپرسیونیسم را با دیگر سبکهای نقاشی مقایسه و مثالهایی را در این خصوص بررسی میکنیم.
امپرسیونیسم و دیگر سبک های نقاشی
اگر تا این بخش مطلب را بهخوبی مطالعه کرده باشید، میدانید سبک امپرسیونیسم چیست، چه ویژگیهایی دارد و هنرمندان مشهور آن چه کسانی هستند. در بخشهای بعدی، کمی در مورد دیگر سبکهای مرتبط با امپرسیونیسم ازجمله اکسپرسیونیسم، نئو امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم و تفاوتهای آنها بحث میکنیم.
تفاوت امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم
«اکسپرسیونیسم» (Expressionism) که آن را «هیجاننمایی» یا «بیانگرایی» هم مینامند، نام یکی دیگر از سبکهای هنری برای بیان حالات عاطفی و احساسات هنرمند است که در قرن بیستم از کشور آلمان شکل گرفت. برخلاف امپرسیونیسم که روی ثبت لحظات گذرا از سوژههای دنیای واقعی و اثر نور روی آنها تمرکز میکند (بازنمایی برداشت بصری هنرمند با تمرکز بر عنصر نور)، اکسپرسیونیسم سعی میکند احساسات، دیدگاهها و واکنشهای ذهنی هنرمند را نسبت به وقایع زندگی شهری به تصویر بکشد.
از ویژگیهای اصلی سبک اکسپرسیونیسم میتوان به تحریف و اغراق واقعیت، استفاده از رنگهای زنده و تند، خطوط خشن و زاویهدار و تمرکز بر مفاهیم تاریک روانشناسی مانند اضطراب، انزوا و مرگ اشاره کرد. تابلوی «جیغ» (Scream) اثر «ادوارد مونک» (Edvard Munch) یکی از مشهورترین آثار این سبک است که حس ترس و اضطراب از زندگی روزمره را بهخوبی به تصویر میکشد.
اثر مشهور دیگر «خودنگاره با فیسالیس» (Self Portrait with Physalis) نام دارد. هنرمند اتریشی «اگون شیله» (Egon Schiele) این نقاشی را بهعنوان بازتابی از وضعیت روحی و روانی خودش پس از زندانی شدن خلق کرده است. در زیر تصویر این نقاشی را میبینید:
حالا که میدانید تفاوت اکسپرسیونیسم و امپرسیونیسم چیست لازم است تفاوت دریافتگری و رئالیسم را هم یاد بگیرید.
تفاوت رئالیسم و امپرسیونیسم چیست؟
«رئالیسم» (Realism) یا «واقعگرایی» نام جنبش هنری دیگری در ادبیات و هنر فرانسه است که در پاسخ به رمانتیسم و ایدهآلسازی شکل گرفت. در این سبک هنری تمرکز هنرمند روی بازنمایی واقعیت و ویژگیهای سوژه بهشکلی است که تا جای امکان به واقعیت نزدیک باشد. برخلاف امپرسیونیستها که تلاش میکردند زیبایی لحظهای و تأثیر نور و رنگهای روشن و زنده را بر سوژه بدون تمرکز زیاد روی جزییات نشان دهند، رئالیستها با تمرکز بر موضوعات اغلب تلخ زندگی طبقه پایینتر جامعه و استفاده از رنگهای تیره و خاکی، بازتاب دقیق و بسیار پرجزییاتی از سوژه ارائه میکنند.
آثار سبک رئالیسم اغلب به عکسهای باکیفیت و پرجزییاتی شباهت دارند که از زندگی روزمره مردم عادی و با نگاهی واقعگرایانه ثبت شدهاند. یکی از بهترین آثار سبک رئالیسم، نقاشی «خواهر بزرگتر» (The Elder Sister) اثر «ویلیام-آدولف بوگرو» (William-adolphe Bouguereau) است که تصویر آن را در زیر میبینید:
اثر بسیار معروف دیگر در سبک رئالیسم، نقاشی «شبزندهداران» (Nightwalks) اثر «ادوار هوپر» (Edward Hopper) هنرمند آمریکایی است:
در بخشهای قبلی یاد گرفتیم معروفترین آثار امپرسیونیسم چیست و این سبک نقاشی با سبکهای معروفی مثل رئالیسم و اکپرسیونیسم چه تفاوتی دارد. در بخش بعدی به یکی از سبکهای معروفی که از دل امپرسیونیسم شکل گرفت، اشاره میکنیم.
امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم
«پست امپرسیونیسم» یا «پسامپرسیونیسم» (Post-Impressionism) در سالهای پایانی قرن نوزدهم شکل گرفت. این جنبش هنری که توسط هنرمندانی مثل «پل سزان» (Paul Cezanne)، «ونسان ونگوگ» (Vincent van Gogh) و «ژرژ سورا» (Georges Seurat) ابداع شد، در حقیقت واکنشی به توجه بیشازحد سبک امپرسیونیسم به اثرات لحظهای نور و رنگ روی سوژه نقاشی بود. این هنرمندان در واقع هم بهطور همزمان امپرسیونیسم را گسترش دادند و هم سعی کردند محدویتهای آن برطرف کنند. نتیجه این دیدگاه، تبدیل شدن آثار این هنرمندان به نوعی تخلیه هیجانی و حسی برای آنها بود.
بنابراین پست امپرسیونیستها همچنان به استفاده از رنگهای روشن و زنده و ایجاد لایههای ضخیم رنگ برای ایجاد بافت و برجستگی رو نقاشی ادامه دادند ولی تکنیکهای کاری آنها چند تفاوت مهم با سبک امپرسیونیسم داشت که در فهرست زیر به آنها اشاره کردهایم:
- خلق آثار در فضای بسته و در محیط استودیو
- کشیدن اشکال هندسی و زاویههای بیشتر برای بازنمایی بهتر اجسام و ایجاد ساختار منظمتر
- بهکارگیری اصولیتر تکنیکهای نقاشی و صرف زمان بیشتر برای خلق اثر
- تمرکز بیشتر بر احساسات و عقیده درونی هنرمند
یکی از مشهورترین آثار سبک نقاشی پست امپرسیونیسم، نقاشی «شب پرستاره» (Starry Night) اثر «ونسان ون گوگ» (Vincent Van Gogh) است:
اثر مشهور دیگر، تابلوی زیبای «گلهای آفتابگردان» (Sunflowers) و باز هم متعلق به ونسان ون گوگ است که تصویر آن را در زیر میبینید:
نئو امپرسیونیسم چیست؟
«نئو امپرسیونیسم» یا «نو دریافتگری» (Neo-Impressionism) نام جنبش هنری دیگری در نقاشی امپرسیونیسم و در واقع پست امپرسیونیسم است که به آثار هنرمندانی مثل ژرژ سورو (George Seurat) و «پال سینیاک» (Paul Signac) اطلاق میشد. این هنرمندان تلاش میکردند با کمک گرفتن از نظریههای نورشناسی، از شیوه جدیدی از رنگهای روشن و اصلی برای ترسیم دقیقتر و واقعیتری جلوههای مختلف نور استفاده کنند.
این شیوه جدید، «تکنیک نقطهزنی» (Divisionist Technique) نام داشت که در آن رنگهای اصلی را بهصورت نقطههای کوچک روی بوم نقاشی با هم ترکیب میکردند تا چشم بیننده اثر آنها را با ترکیب کرده و درخشندگی جلوههای نور را بهتر نشان دهند. نقاشی «بعدازظهر یکشنبه در جزیره گراند ژات» (A Sunday on La Grande Jatte) اثر ژرژ سورو یکی از مشهورترین آثار نئو امپرسیونیسم است که تصویر آن را در زیر میبینید:
نقش امپرسیونیسم در حوزه های دیگر
امپرسیونیسم بهعنوان یکی از جنبشهای هنری بسیار مهم در اروپا و آمریکا فقط روی حوزه نقاشی اثرگذار نبود و توانست در حوزههای دیگری مثل ادبیات، موسیقی، عکاسی و سینما نقش داشته باشد. در این بخش به این موارد اشاره و مثالهایی را از هرکدام بررسی میکنیم.
امپرسیونیسم در ادبیات
برای اینکه بهتر درک کنیم نقش امپرسیونیسم در ادبیات چیست باید به مفهوم اصلی کلمه ایمپرشن یعنی «برداشت اولیه» توجه کنیم. امپرسیونیسم در ادبیات به سبکی گفته میشود که در آن نویسنده تمرکز و توجه اصلی داستان را بر زندگی فکری و روحی شخصیتها و عناصری مثل برداشتها، احساسات و حساسیتهای آنها متمرکز میکند. ازجمله ویژگیهای آثار ادبی متأثر از سبک امپرسیونیسم میتوان به موارد فهرست زیر اشاره کرد:
- استفاده از تکنیک «جریان سیال ذهن» (Stream of Consciousness)
- تکیه بر زاویه دید و برداشت شخصی شخصیتها بهجای واقعیت رویدادها
- بهکارگیری نقلقولهای غیرمستقیم
- استفاده از راوی و «زاویه دید چندگانه» (Multiple Perspectives)
- «نمادگرایی» (Symbolism)
نویسندگانی مانند «ویرجینیا ولف» (Virginia Woolf) در کتاب «خانم دلوی» (Mrs. Dalloway) و «جوزف کنراد» (Joseph Conard) در رمان «دل تاریکی» (Heart of Darkness) از این سبک ادبی امپرسونیسم استفاده کردهاند که باعث شده داستانها فهم دشوارتری داشته باشند.
امپرسیونیسم در موسیقی
سبک امپرسیونیسم در موسیقی هم اثربخشی خود را با تمرکز بر احساسات، حالات روحی و نمادگرایی نشان داد. موسیقی امپرسیونیسم به سبکی گفته میشود که در آن از موسیقی برای بازنمایی احساسات و حالات استفاده میشود. این موسیقی برای بازنمایی بهتر احساسات از «طنین» یا «رنگ صدا» (Timbre)، ارکستراسیون و «هارمونی پیشرونده» (Progressive Harmony) استفاده میکند. ازجمله مهمترین ویژگیهای امپرسیونیسم در موسیقی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- رد ساختارهای سنتی گذشته
- استفاده از گامهای کروماتیک و پنتاتونیک و تمامپرده
- تاکید روی حس و حال و ایجاد اتمسفر خاص در موسیقی
اولین بار دو آهنگساز فرانسوی به نامهای «کلود دبوسی» (Claude Debussy) و «موریس راول» (Maurice Ravel) تلاش کردند از موسیقی برای توصیف و نمایش بهتر احساسات استفاده کنند اگرچه هیچکدام از کلمه امپرسیونیسم برای توصیف آثار خود استفاده نکردند.
امپرسیونیسم در عکاسی
«عکاسی امپرسیونیست» (Impressionist Photography) به سبکی در عکاسی گفته میشود که روی ثبت حس و حال و اتمسفر موجود در صحنه به جای ثبت دقیق جزییات تمرکز میکند. عکاسان امپرسیونیست از تکنیکهای زیر برای ایجاد تصاویر بیانگر حس و حال استفاده میکنند:
- تکنیک «وضوح نرم» (Soft Focus) برای ایجاد هالههای تصویری و کاهش کنتراست جزییات سوژه
- تکنیک «نوردهی طولانی» (Long Exposure) برای ثبت رد اجسام متحرک در تصویر
- «برش» (Crop) عکس برای حذف بخشها و جزییات غیرضروری
- توجه به کادربندی درست برای ثابت نگه داشتن دوربین و ثبت سوژههای در حال حرکت
مانند نقاشی امپرسیونیسم، در عکاسی امپرسیونیسم هم تمرکز روی بازنمایی ماهیت سوژه عکاسی و حس و حال آن است تا بازنمایی دقیق جزییات آن. از عکاسان مطرح این حوزه میتوان به «گوستاو لوگره» (Gustav Le Gray) و «هنری» (Henry Le Secq) اشاره کرد. در زیر نمونهای از تصاویر عکاسیشده با سبک امپرسیونیسم را میبینید. تصویر زیر با تکنیک «پانینگ» (Panning) ثبت شده است که سرعت شاتر را آهسته و همزمان دوربین را حرکت میدهد:
امپرسیونیسم در سینما چیست؟
امپرسیونیسم از مدتها قبل یعنی از حدود سال ۱۹۲۰ میلادی به حوزه فیلمسازی و سینما هم ورود پیدا کرده بود. مانند دیگر حوزههای متأثر از امپرسیونیسم، ساخت فیلم در این سبک هنری با تمرکز بر بیان و انتقال حالات روحی، حس و حال و احساسات شخصیتها گره خورده بود. فیلمسازان مشهور این حوزه از تکنیکهای ویرایش فیلم برای انتقال بهتر این احساسات استفاده کردند که ازجمله مهمترین آنها میتوان به «شاتهای فردی» (Subjective Shots)، «فلشبک» (Flashbacks)، «اسلوموشن» (Slow motion)، نمادگرایی و «درآمیزی» (Dissolve) اشاره کرد.
از قدیمیترین آثار سینمایی متأثر از امپرسیونیسم میتوان به فیلم سینمایی «لبخند خانم بوده» (The Smiling Madame Beudet) ساخته ژرمن دولاک و «زوال خاندان آشر» (The Fall of the House of Usher) ساخته «جین اپستاین» (Jean Epstein) اشاره کرد.
این اثرگذاری گسترده سبک امپرسیونیسم در حوزههای مختلفی بهغیر از نقاشی، باعث شده آن را بهعنوان یک مکتب هنری نوآور و تأثیرگذار در هنر مدرن در نظر بگیرند.
سوالات متداول
در این نوشته از مجله فرادرس یاد گرفتیم امپرسیونیسم چیست و اصلیترین ویژگیها و تکنیکهای نقاشی امپرسیونیسم کداماند. در ادامه به چند متداول در مورد این سبک هنری پاسخ میدهیم.
مهم ترین تفاوت آثار کلاسیک و نقاشی های سبک امپرسیونیسم چیست؟
آثار کلاسیک بیشتر در محیط استودیو و بر اساس رویدادهای تاریخی و مذهبی ثبت میشدند و از حرکات ظریف و دقیق قلممو برای بیان بادقت جزییات سوژه استفاده میکردند. هنرمندان سبک امپرسیونیسم بومهای نقاشی خود را به محیط بیرون و هوای آزاد آوردند و تلاش کردند با ضربات کوتاه و پیدرپی قلممو زندگی روزمره مردم عادی و رفتوآمد آنها را با تمرکز بر بازنمایی ماهیت کلی اجسام و تغییر کیفیت نور روی آن به تصویر بکشند.
نئو امپرسیونیسم چه تفاوتی با امپرسیونیسم دارد؟
نئو امپرسیونیسم جنبش هنری جدیدی بود که از دل امپرسیونیسم شکل گرفت و بر بهکارگیری نظریههای نورشناسی و تکنیک ترکیب رنگهای اصلی روی بوم (Optical Mixing) برای ایجاد جلوههای دقیقتر نور در محیط تاکید میکرد. نئو امپرسیونیستها از روش نقطهزنی برای به تصویر کشیدن سوژه روی بوم استفاده میکردند.
اصلی ترین تکنیک های ادبی در سبک امپرسیونیسم چیست؟
نویسندگان امپرسیونیست از تکنیکهای جریان سیال ذهن، نمادگرایی، تغییر زاویه دید و نقلقولهای غیرمستقیم برای بیان و بازنمایی احساسات شخصیتهای داستان استفاده میکنند.
source