استفاده از کلمات پرکاربرد انگلیسی برای تقویت دامنه واژگان، شروع بسیار خوبی برای سیر و سیاحت در دنیای شیرین و مهیج زبان انگلیسی است. این کلمات، باعث بهبود مهارتهای زبانی شما مانند صحبت کردن یا نوشتن میشوند و میزان تسلط شما را نشان میدهند. منظور از کلمات پرکاربرد، آن دسته از لغاتی است که در انگلیسی روزمره تقریباً هر روز میشنویم و با آنها در موقعیتهای مختلف سروکار داریم. برای یادگیری میتوانیم یک دستهبندی کاملی از این لغات انگلیسی را در نظر بگیریم و بر اساس آن مطالعه را پیش ببریم تا یادگیری آسانتر شود. اما به یا داشته باشید که یادگیری لغات در قالب مثال و جملات انگلیسی به مراتب نتیجه بهتری خواهد داشت. اگر میخواهید کلمات پرکاربرد انگلیسی را با معنی یاد بگیرید، مطالعه این مطلب از مجموعه مباحث متفرقه زبان انگلیسی «مجله فرادرس» به شما کمک خواهد کرد. در این آموزش، فهرستی از ۶۰۰ اسم انگلیسی، فعل انگلیسی، صفت انگلیسی، قیدهای رایج در زبان انگلیسی، حروف اضافه انگلیسی و حروف ربط را با معنی و مثالهای متنوع ارائه خواهیم کرد. در انتهای مطلب نیز تمرینهایی با پاسخ قرار میدهیم که برای ارزیابی عملکرد شما مفید است.
اهمیت یادگیری کلمات پرکاربرد انگلیسی
فرض کنید به کشور دیگری سفر یا مهاجرت کردهاید و زبان مادری شما برای برقراری ارتباط با دیگران در محل کار یا مکانهای دیگر جایگاهی ندارد. بنابراین، باید از زبان مشترکی کمک بگیرید. این اتفاق هر روز تکرار میشود؛ هر روز باید در محل کار با همکاران خود در تعامل باشید. وقتی برای خرید کردن به مغازه میروید، باید اسم اقلامی که میخواهید تهیه کنید را بدانید و برای درخواست خود جملات انگلیسی بسازید تا فروشنده متوجه خواسته شما بشود. وقتی به بانک میرویم، باید اصطلاحات بانکی به انگلیسی را بدانیم. وقتی با دوستان جدید خود به کافه میرویم، باید اصطلاحات رایج انگلیسی را بدانیم که در گفتوگوهای روزمره به کار میرود. پس یادگیری کلمات پرکاربرد انگلیسی در هر موقعیتی اهمیت زیادی پیدا میکند. وقتی لغت جدیدی را میآموزیم و آن را در جمله به کار میبریم، به راحتی میتوانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم و آنها نیز از همصحبتی با ما لذت میبرند.
سه دلیل مهم که ضرورت یادگیری کلمات پرکاربرد انگلیسی را مشخص میکند، عبارتند از:
- وقتی افکار ما میتوانند کلماتی را که از دهانمان خارج میشوند شکل دهند، کلمات نیز بدون شک میتوانند افکار ما را شکل دهند. بنابراین، ساختن مجموعهای از لغات مناسب و افزودن آنها به دایره واژگان، این امکان را برای ما فراهم میکند که الگوهای فکری خود را تقویت کنیم. زبان انگلیسی آنقدر پویا و شگفتانگیز است که هیچوقت از یادگیری چیزهای فوقالعاده پیرامون خود خسته نمیشوید. فقط کافی است پیوسته به غنیتر کردن دامنه لغات خود فکر کنید و طرز استفاده درست از آنها را یاد بگیرید تا این فهرست کاملتر شود و روز به روز بر میزان تسلط خود در این رابطه بیفزایید.
- با کاملتر شدن دامنه واژگان، میتوانید به آنها به چشم منبعی سرشار از ویتامینهای مختلف برای تقویت دانش زبان انگلیسی نگاه کنید. مصرف آن باعث بهبود و حفظ سلامت زبان انگلیسی و مهارتهای مربوطه خواهد شد. درنتیجه، ویژگیهایی دیگری مانند اعتمادبهنفس را نیز تقویت میکند.
- همانطور که اشاره شد، یادگیری کلمات پرکاربرد انگلیسی شروع بسیار خوبی است و حاصل این کار ایجاد انگیزه کافی در شما برای تداوم این مسیر و پیشروی به سوی آموختن کلمات پیشرفتهتر است. یادگیری لغات پیشرفته و سطح بالا نیز میزان تسلط شما را به زبان انگلیسی نشان میدهد.
اما شاید از خودتان بپرسید از کجا باید بفهمیم که چه کلماتی در زبان انگلیسی کاربرد زیادی دارند و چگونه باید آنها را یاد بگیریم و در مکالمات خود به درستی به کار ببریم. در این مطلب قصد داریم به بیش از ۶۰۰ کلمه پرکاربرد انگلیسی اشاره کنیم و معنی آنها را با مثال یاد بگیریم. یکی از راههایی که در یادگیری بهتر لغات انگلیسی تأثیر دارد، قرار دادن کلمات در دستهبندیهای مختلف است. برای مثال میتوانیم کلمات مترادف یا متضاد را در یک دستهبندی قرار دهیم و آنها را در کنار هم یاد بگیریم.
همچنین میتوانیم با در نظر گرفتن اجزای کلام در انگلیسی، کلمات پرکاربرد انگلیسی را در دستهبندی متفاوتی قرار دهیم. در این آموزش قصد داریم کلمات رایج را در چهار دسته اسم، فعل، صفت و قید معرفی کنیم تا یادگیری بهتر و منسجمتری حاصل شود. برای هر دستهبندی نیز مثالهای متنوعی در اختیار شما قرار میدهیم تا به کمک آنها بتوانید با کالوکیشنهای واژگان نیز به خوبی آشنا شوید و در جملات انگلیسی به درستی به کار ببرید.
فهرست کلمات پرکاربرد انگلیسی
یکی از روشهای یادگیری لغات انگلیسی، فهرست کردن آنهاست. به کمک این روش میتوانید کلمات را بهتر یاد بگیرید، چون وقتی در دستهبندی خاصی قرار میگیرد، هم به خاطر سپردن آنها راحتتر میشود و هم مدت زمان بیشتری در ذهنمان میماند. معمولاً کلمات را با توجه به اجزای کلام در انگلیسی دستهبندی میکنیم. یعنی آن را در چهار دسته اسم، فعل، صفت و قید قرار میدهیم و بر همین اساس تقسیمبندی صورت میگیرد. در ادامه این مطلب یک دستهبندی کامل از کلمات پرکاربرد انگلیسی در قالب اسم، فعل، صفت و قید ارائه کردهایم. معنی هر کلمه زیر در جدول، زیر کلمه انگلیسی نوشته شده است و سپس مثالهایی با این کلمات نوشته شده که ترجمه فارسی و تلفظ صوتی آنها را نیز میتوانید تمرین کنید.
۱۰۰ اسم پرکاربرد انگلیسی
در جدول زیر میتوانید ۱۰۰ اسم از کلمات پرکاربرد انگلیسی را مشاهده کنید. معنی هر کلمه را نیز نوشتهایم. همچنین برای درک بهتر هر یک از کلمات در قالب متن، مثالهایی همراه با ترجمه فارسی و تلفظ صوتی ارائه کردهایم. برخی از آنها ممکن است بیش از یک معنی داشته باشند.
۱۰۰ اسم پرکاربرد انگلیسی | ||
people | year | time |
مردم | سال | زمان |
man | day | way |
مرد | روز | راه و روش |
life | woman | thing |
زندگی | زن | چیز |
school | world | child |
مدرسه | جهان | کودک |
student | family | state |
دانشآموز | خانواده | وضعیت |
problem | country | group |
مشکل | کشور | گروه |
place | part | hand |
مکان | بخش | دست |
company | week | case |
شرکت | هفته | مورد |
question | program | system |
سوال | برنامه | سیستم |
number | government | work |
عدد | دولت | کار |
home | point | night |
خانه | نقطه | شب |
mother | room | water |
مادر | اتاق | آب |
story | money | area |
داستان | پول | منطقه |
lot | month | fact |
زیاد | دهان | حقیقت |
book | study | right |
کتاب | اتاق امتحان | درست |
word | job | eye |
کلمه، لغت | شغل | چشم |
side | issue | business |
طرف، کنار | مسئله | کسبوکار |
house | head | kind |
خانه | سر | مهربان |
father | friend | service |
پدر | دوست | خدمت، سرویسدهی |
game | hour | power |
بازی | ساعت | انرژی، نیرو |
member | end | line |
عضو | پایان، آخر | خط، سطر |
city | car | law |
شهر | ماشین | قانون |
president | name | community |
رئیسجمهور | نام | جامعه، اجتماع |
idea | minute | team |
ایده | دقیقه | تیم |
information | body | kid |
اطلاعات | بدن | بچه |
face | parent | back |
صورت، چهره | والد، پدر یا مادر | پشت، کمر |
level | others | |
سطح | دیگران |
در ادامه میتوانید با کاربرد هر یک از این کلمات پرکاربرد انگلیسی در قالب مثال آشنا شوید. برای هر کلمه، علاوه بر مثال انگلیسی، ترجمه فارسی و تلفظ صوتی نیز ارائه شده است.
It’s essential to manage your time wisely to be productive.
لازم است که برای موفقیت بیشتر زمان خود را به دقت مدیریت کنید.
The year 2023 is flying by faster than I expected.
سال ۲۰۲۳ سریعتر از آنچه فکر میکردم در حال سپری شدن است.
People from all walks of life gathered to celebrate the festival.
مردم از طبقات مختلف جامعه برای جشن گرفتن فستیوال دور هم جمع شدند.
There’s more than one way to solve this problem.
بیش از یک راه برای حل این مشکل وجود دارد.
Every day is a new opportunity to make a positive change.
هر روز فرصت جدیدی برای ایجاد یک تغییر مثبت است.
The man who found the lost wallet returned it to its owner.
مردی که کیف گمشده را پیدا کرد، آن را به صاحبش بازگرداند.
I have too many things on my to-do list.
من کارهای زیادی در فهرست کارهای انجامشدهام دارم.
She is a remarkable woman who has achieved so much in her career.
او زن فوقالعادهای است که در حرفه کاریاش موفقیتهای زیادی کسب کرده است.
Life is full of ups and downs, but it’s important to stay positive.
زندگی پر از فراز و نشیب است، اما مهم است که تفکر مثبت خود را حفظ کنیم.
The child laughed and played in the park with his friends.
کودک خندید و با دوستانش در پارک بازی کرد.
The world is a vast and diverse place with countless cultures.
دنیا جای بزرگی است و مکان متنوعی با فرهنگهای بیشمار است.
Going back to school after summer vacation can be both exciting and nerve-wracking.
برگشتن به مدرسه از تعطیلات تابستان میتواند هم هیجانانگیز باشد و هم اضطرابآور.
California is a beautiful state with diverse landscapes.
کالیفرنیا ایالت زیبا با مناظر گوناگون است.
Spending quality time with family is essential for a strong bond.
برای ایجاد پیوندی محکم، باید به اندازه کافی با خانواده وقت گذراند.
The student studied diligently for the upcoming exam.
دانشآموز با پشتکار برای امتحان بعدی درس خواند.
The group of friends decided to go on a hiking trip together.
گروه دوستان تصمیم گرفتند با هم به رهنوردی بروند.
My best friend is from another country.
بهترین دوستم اهل کشور دیگری است.
Solving complex problems requires creative thinking.
حل کردن مشکلات پیچیده نیازمند فکر خلاق است.
John extended his hand to help Lisa up after she tripped.
«جان» دستش را دراز کرد تا وقتی «لیسا» زمین خورد، به او کمک کند.
Each part of the machine has a specific function.
هر یک از قطعات ماشین عملکرد مخصوصی دارد.
Let’s find a quiet place to have our discussion.
بیا جای خلوتی را برای بحث کردن پیدا کنیم.
In this particular case, the evidence is overwhelming.
در این مورد خاص، شواهد زیادی وجود دارد.
I’m looking forward to the weekend after a long and busy week.
بعد از هفتهای طولانی و شلوغ، بیصبرانه منتظر آخر هفتهام.
Her company is a leader in the tech industry.
شرکتش در صنعت تکنولوژی مقدم است.
The new operating system offers improved performance.
سیستم عامل جدید عملکرد بهبودیافتهای را پیشنهاد میدهد.
She enrolled in a coding program to enhance her skills.
او در برنامه کدگذاری ثبتنام کرد تا مهارتهایش را افزایش دهد.
If you have any questions, please don’t hesitate to ask.
اگر هر گونه سوالی دارید، لطفاً برای پرسیدن درنگ نکنید.
Hard work and dedication are key to success.
کار سخت و دلسوزی کلید موفقیت هستند.
The government implemented new policies to address climate change.
دولت سیاستهای جدیدی را برای تغییرات آب و هوایی اعمال کرد.
The number of participants in the event exceeded our expectations.
تعداد شرکتکنندگان در رویداد فراتر از انتظارات ما بود.
The night sky was filled with stars.
آسمان شب پر از ستاره شد.
He made an important point during the meeting.
او در طول جلسه به نکته مهمی اشاره کرد.
There’s no place like home.
هیچ کجا خانه آدم نمیشود.
Drinking enough water is crucial for staying hydrated.
نوشیدن آب کافی برای هیدراته ماندن لازم است.
The room was decorated beautifully for the party.
اتاق برای مهمانی به زیبایی تزیین شد.
His mother always cooked his favorite meal when he visited.
مادرش همیشه وقتی او به دیدارش میرفت غذای محبوبش را میپخت.
The park is a popular recreational area for families.
پارک محیط تفریحی محبوبی برای خانوادههاست.
Saving money for the future is a wise financial decision.
پول پسانداز کردن برای آینده یک تصمیم مالی عاقلانه است.
She shared an inspiring success story with her colleagues.
او داستان موفقیت الهامبخشش را با همکارانش به اشتراک گذاشت.
It’s important to base your arguments on facts and evidence.
مهم است که استدلالهایت را بر اساس واقعیت و شواهد پایهگذاری کنی.
July is my favorite month because of the warm weather.
«جولای» محبوبترین ماه من است، به خاطر هوای گرم.
There’s a lot to do before the project deadline.
قبل از موعد مقرر پروژه کارهای زیادی باید انجام دهیم.
Everyone has the right to express their opinions.
هر کسی این حق را دارد که نظراتش را بیان کند.
He decided to study psychology in college.
او تصمیم گرفت در کالج روانشناسی بخواند.
The book I’m reading is a thrilling mystery novel.
کتابی که من مشغول خواندنش هستم، رمان معمایی مهیجی است.
She has beautiful green eyes.
او چشمان سبز زیبایی دارد.
Finding a job in this competitive market can be challenging.
پیدا کردن کار در این بازار رقابتی میتواند چالشبرانگیز باشد.
Her harsh words really hurt my feelings.
حرفهای تند و زنندهاش واقعاً احساساتم را جریحهدار کرد.
The small business grew rapidly in just a few years.
کسبوکار کوچک در سالهای اخیر به سرعت رشد کرد.
Climate change is a pressing global issue.
تغییرات آب و هوایی مسئله جهانی مهمی است.
She stood by her friend’s side.
او کنار دوستش ایستاد.
What kind of music do you like?
چه سبک موسیقی را دوست داری؟
The small child bumped her head on the chair.
سر بچه به صندلی خورد.
Their house is located in a quiet neighborhood.
خانهشان در محله بیسروصدایی قرار دارد.
The customer service at this restaurant is exceptional.
خدمات مشتری در این رستوران منحصربهفرد است.
A true friend is always there when you need them.
دوست واقعی وقتی به او نیاز داری همیشه آنجاست.
His father taught him valuable life lessons.
پدرش درسهای مهم زندگی را یادش داد.
With great power comes great responsibility.
قدرت زیاد مسئولیت میآورد.
The meeting is scheduled for one hour.
جلسه برای یک ساعت برنامهریزی شده است.
They played a thrilling game of chess.
آنها بازی هیجانانگیز شطرنج را انجام دادند.
There was a long line at the ticket counter.
صفی طولانی در باجه بلیت شکل گرفته بود.
The end of the movie left everyone in tears.
پایان فیلم اشک همه را درآورد.
She’s been a dedicated member of the club for years.
او سالها عضو اختصاصی باشگاه بوده است.
It’s essential to respect the rule of law in any society.
باید قانون را در هر جامعهای رعایت کرد.
His new car is a modern sedan.
ماشین جدیدش یک سواری مدرن است.
My grandparents live in a large city on the coast.
والدینم در شهر بزرگی در خط ساحلی زندگی میکنند.
The local community organized a charity event.
جامعه محلی رویداد خیریهای را ترتیب داد.
He looks familiar, but I don’t know his name.
او آشنا به نظر میرسد، اما نامش را نمیدانم.
The president addressed the nation in a televised speech.
رئیسجمهور در یک سخنرانی تلویزیونی ملت را خطاب قرار داد.
The soccer team won the championship.
تیم فوتبال برنده مسابقات قهرمانی شد.
The speaker talked for about twenty minutes.
سخنگو به مدت ۲۰ دقیقه صحبت کرد.
She had a brilliant idea for a new invention.
او برای اختراع جدید ایده فوقالعادهای داشت.
The kids were excited about the upcoming field trip.
بچهها درباره گردش علمی پیش رو هیجانزده بودند.
Regular exercise is good for both the mind and body.
تمرینهای منظم هم برای روح و هم جسم خوب است.
The internet provides a wealth of information.
اینترنت انبوهی از اطلاعات را فراهم میکند.
He carried the heavy bags on his back.
او کیفهای سنگینی را روی دوشش حمل میکرد.
Both parents play a vital role in a child’s upbringing.
هم پدر و هم مادر نقش مهمی در تربیت کودک دارند.
Her face lit up with joy when she saw the surprise.
با دیدن شگفتانه صورتش غرق در خوشحالی شد.
Let’s consider the opinions of others in our decision-making.
بیایید دیدگاههای دیگران را در تصمیمگیریهای خود در نظر بگیریم.
She reached a high level of expertise in her field.
او در رشته خود به تخصص بالایی رسید.
The office was bustling with activity during the workday.
دفتر در طول روز کاری مملو از کار و فعالیت بود.
Please close the door behind you.
لطفاً در را پشت سرت ببند.
Good health is the foundation of a happy life.
سلامتی اساس یک زندگی سعادتمند است.
Each person has their own unique perspective.
هر کسی دیدگاه منحصربهفرد خودش را دارد.
The art gallery showcased a variety of contemporary pieces.
نمایشگاه نقاشی آثار متنوعی از هنرهای معاصر را به نمایش گذاشت.
War should always be a last resort in international conflicts.
جنگ باید همیشه آخرین راهحل در درگیریهای بینالمللی باشد.
Learning from history helps us avoid repeating mistakes.
درس گرفتن از تاریخ به ما کمک میکند تا جلوی تکرار اشتباهات را بگیریم.
They hosted a lively birthday party for their friend.
آنها میزبان جشن تولد پرجنبوجوشی برای دوستان خود شدند.
The scientists discussed the results of the experiment.
دانشمندان درباره نتایج آزمایش به بحث و گفتوگو نشستند.
Embracing change can lead to personal growth.
پذیرش تغییر میتواند باعث رشد فردی شود.
I have a dentist’s appointment tomorrow morning.
فردا صبح وقت دندانپزشکی دارم.
There’s a reason behind every decision we make.
پشت هر تصمیمی که میگیرم دلیلی وجود دارد.
The research paper presented groundbreaking findings.
مقاله پژوهشی یافتههای نوینی را ارائه داد.
The girl in the red dress danced gracefully.
دختر در لباس قرمز به زیبایی رقصید.
The guy at the counter was friendly and helpful.
مرد پشت پیشخوان صمیمی و یاریدهنده بود.
I stopped running for a few moments to catch my breath.
من چند دقیقهای ایستادم تا نفسی تازه کنم.
The fresh mountain air is invigorating.
هوای کوهستان نشاطآور است.
A good teacher can inspire a lifelong love of learning.
یک معلم خوب میتواند عشقی مادامالعمر را در یادگیری ایجاد کند.
The police used force to apprehend the suspect.
پلیس از نیروی کمکی برای دستگیری مظنون استفاده کرد.
Education is the key to a brighter future.
آموزش کلیدی برای رسیدن به آیندهای روشنتر است.
۱۰۰ فعل پرکاربرد انگلیسی
یکی از مهمترین اجزای کلام در زبان انگلیسی فعل است. فعل به ما نشان میدهد که فاعل مشغول انجام چه کاری است و درواقع نحوه وقوع عمل را مشخص میکند. اگر جملهای فعل نداشته باشد، نمیتوانیم آن را جمله کاملی بدانیم. حتی برخی از جملههای انگلیسی فقط از یک یا دو کلمه تشکیل شده و آن فعل است که به شکل فعل امری به کار میرود، مانند «!go» یا «!sit down». در زبان انگلیسی، فعل یکی از مشخصههای تعیینکننده زمان است. یعنی به کمک آن میتوانیم زمان جمله را تشخیص دهیم که برای مثال، حال، گذشته یا آینده است.
فعل میتواند به صورت باقاعده یا بیقاعده به کار برود، میتواند معلوم با مجهول باشد، میتواند حالتی یا حرکتی باشد، میتواند به عنوان فعل کمکی یا مُدال همراه با فعل اصلی در جمله به کار برود تا به آن معنی متفاوتی بدهد. فعلها در زبان انگلیسی انواع مختلفی دارند و به همین دلیل مهم هستند. در این بخش از مطلب کلمات پرکاربرد انگلیسی قصد داریم در یک تقسیمبندی جداگانه به فعلهایی اشاره کنیم که در زبان انگلیسی پرکاربرد هستند. در جدول زیر میتوانید ۱۰۰ فعل پرکاربرد انگلیسی را با معنی مشاهده کنید. برخی از آنها ممکن است بیش از یک معنی داشته باشند.
۱۰۰ فعل پرکاربرد انگلیسی | ||
do | have | be |
انجام دادن | داشتن | بودن |
can | go | say |
توانستن | رفتن | گفتن |
make | would | get |
ساختن؛ مجبور کردن | نوعی فعل مُدال برای توصیف شرط و درخواست کردن | گرفتن، دریافت کردن |
think | will | know |
فکر کردن | نوعی فعل مُدال برای توصیف آینده | دانستن |
come | see | take |
آمدن | دیدن | گرفتن |
look | want | could |
نگاه کردن؛ به نظر رسیدن | خواستن | توانستن |
give | find | use |
دادن | پیدا کردن | استفاده کردن |
may | work | tell |
نوعی فعل مُدال برای بیان احتمال | کار کردن | گفتن |
try | call | should |
سعی کردن | تماس گرفتن | بایستن، اجبار داشتن |
feel | need | ask |
احساس داشتن | نیاز داشتن | پرسیدن |
put | leave | become |
قرار دادن | ترک کردن | شدن |
let | keep | mean |
اجازه دادن | نگه داشتن | معنا داشتن، به معنی چیزی بودن |
help | seem | begin |
کمک کردن | به نظر رسیدن | شروع کردن |
start | turn | talk |
شروع کردن | به نظر رسیدن | صحبت کردن |
hear | show | might |
شنیدن | نشان دادن | احتمال داشتن |
move | run | play |
حرکت کردن | دویدن | بازی کردن |
believe | live | like |
باور داشتن؛ ایمان داشتن | زندگی کردن | دوست داشتن |
happen | bring | hold |
اتفاق افتادن | فراهم آوردن | نگه داشتن |
provide | write | must |
آماده کردن، فراهم کردن | نوشتن | باید |
lose | stand | sit |
گم کردن | ایستادن | نشستن |
include | meet | pay |
شامل شدن | ملاقات کردن | پرداختن (پول) |
learn | set | continue |
یاد گرفتن | رخ دادن؛ معین کردن | ادامه دادن |
understand | lead | change |
فهمیدن | رهبری کردن | تغییر دادن |
stop | follow | watch |
توقف کردن | دنبال کردن | تماشا کردن |
read | speak | create |
خواندن | صحبت کردن | خلق کردن |
spend | add | allow |
گذراندن | اضافه کردن | اجازه دادن |
walk | open | grow |
قدم زدن | باز کردن | رشد کردن |
remember | offer | win |
به یاد آوردن | پیشنهاد دادن | برنده شدن |
appear | consider | love |
ظاهر شدن | در نظر گرفتن | دوست داشتن |
serve | wait | buy |
سرو کردن غذا | منتظر ماندن | خریدن |
expect | send | die |
انتظار داشتن | فرستادن | مردن؛ مشتاق چیزی بودن |
fall | stay | build |
افتادن | ماندن | ساختن |
kill | reach | cut |
کشتن | رسیدن | بریدن |
remain | ||
باقی ماندن |
برای اینکه بتوانیم با نحوه کاربرد این فعلها بیشتر آشنا شویم، آنها را در قالب مثال توضیح دادهایم. ترجمه فارسی و تلفظ صوتی هر یک از این جملات را نیز میتوانید مرور کنید.
I am hungry.
گرسنهام است.
They are friendly.
آنها مهربان هستند.
He is a native English speaker.
او یک گوینده انگلیسیزبان است.
The movie was funny.
فیلم خندهدار بود.
My parents are retired now, but they were both doctors.
والدینم در حال حاضر بازنشسته شدهاند، اما هر دو پزشک بودند.
The festival will be awesome!
جشنواره فوقالعاده خواهد بود!
We‘ve been busy lately.
ما اخیراً سرمان شلوغ بوده است.
She became a famous author later in life.
او بعداً در زندگی به نویسنده مشهوری تبدیل شد.
The weather gets cold around November.
هوا حول و حوش ماه نوامبر سرد میشود.
They grew impatient after waiting for three hours.
بعد از سه ساعت انتظار، کاسه صبرشان لبریز شد.
His face turned red with embarrassment.
صورتش از فرط خجالت سرخ شد.
The crowd went crazy when the player scored a goal.
جمعیت با دیدن بازیکنی که گل زد، به وجد آمد.
The children seem content.
بچهها راضی به نظر میرسیدند.
He appears unhappy.
او ناراحت به نظر میرسید.
That roller coaster looks scary.
آن ترن هوایی ترسناک به نظر میرسد.
Do you like ice cream?
بستنی دوست داری؟
Where do they live?
آنها کجا زندگی میکردند؟
What time does the bank open?
بانک چه ساعتی شروع به کار میکند؟
Does Bill have a dog?
آیا «بیل» سگ دارد؟
Did you go to the party?
آیا شما به مهمانی رفتید؟
Why did she go home early yesterday?
چرا او دیروز زود به خانه رفت؟
I don’t like ice cream.
من بستنی دوست ندارم.
They don’t live in this neighborhood.
آنها در همسایگی اینجا زندگی نمیکنند.
The bank doesn’t open on Saturdays.
بانک شنبهها باز نیست.
Bill doesn’t have a dog.
«بیل» سگ ندارد.
We didn’t go to the party.
ما به مهمانی نرفتیم.
She didn’t have any more work to do, so she went home.
او دیگر کاری برای انجام دادن نداشت، به همین دلیل به خانه رفت.
I‘m studying English.
من در حال مطالعه زبان انگلیسی هستم.
He’s talking on the phone.
او مشغول حرف زدن پشت تلفن است.
We‘re having dinner right now.
ما الآن مشغول شام خوردنیم.
Is he talking on the phone?
آیا او مشغول حرف زدن با تلفن است؟
He’s talking on the phone.
او با تلفن حرف میزند.
Were you driving home from work?
آیا از سر کار با ماشین به خانه برمیگشتی؟
Will Ted be speaking at the conference?
آیا «تد» در همایش صحبت خواهد کرد؟
I’ve finished my homework.
من تکالیفم را تمام کردهام.
She has just left the office.
او همین الآن اداره را ترک کرد.
Bob and Karen have already spoken to me.
«باب» و «کارن» خیلی وقت پیش با من صحبت کردهاند.
I can swim.
من میتوانم شنا کنم.
We could go to the movies tonight.
ما میتوانستیم امشب به سینما برویم.
You can’t enter the restricted area.
شما نمیتوانید وارد منطقه ممنوعه شوید.
He tried to call me, but he couldn’t get through.
او سعی کرد با من تماس بگیرد، اما موفق نشد.
We might go camping this weekend, depending on the weather.
شاید ما این آخر هفته به اردو برویم، به وضعیت آب و هوا بستگی دارد.
I may go to the gym later if I get off from work early.
شاید بعداً به باشگاه ورزشی بروم، اگر زود از سر کار برگردم.
You have to arrive on time for the exam.
باید بهموقع برای امتحان برسی.
If I were a millionaire, I would give away a lot of my money to charity.
اگر میلیونر بودم (یک میلیون دلار پول داشتم)، پول زیادی برای خیریه کنار میگذاشتم.
Dana would study English if she had more free time.
اگر «دانا» وقت آزاد بیشتری داشت، زبان انگلیسی میخواند.
You should see that movie.
باید آن فیلم را ببینی.
I’ll help you.
من کمکت میکنم.
Bob watches four hours of TV every night.
«باب» هر شب به مدت ۴ ساعت تلویزیون تماشا میکند.
Last night, he got angry at me because I changed the channel while he was watching his favorite show.
دیشب، او از دستم ناراحت شد، چون وقتی داشت فیلم محبوبش را تماشا میکرد، من کانال را عوض کردم.
I read mostly historical fiction.
من بیشتر داستانهای خیالیِ تاریخی میخوانم.
Every day I walk home from class.
هر روز از کلاس تا خانه پیاده برمیگردم.
He felt unprepared for the presentation.
او برای ارائه احساس آمادگی نمیکرد.
I see some birds.
من چند پرنده را میبینم.
The restaurant smells of smoke.
رستوران بوی سیگار میدهد.
The suitcase weighs 20 pounds.
چمدان ۲۰ پوند وزن دارد.
۱۰۰ صفت پرکاربرد انگلیسی
یکی دیگر از اجزای کلام در زبان انگلیسی صفت است. صفت انواع گوناگونی دارد و اسم را توصیف میکند. در این بخش از مطلب کلمات پرکاربرد انگلیسی میتوانید با صد صفت کاربردی آشنا شوید. در جدول زیر میتوانید صفتهای کاربردی و معنی آنها را مشاهده کنید. برخی از آنها ممکن است بیش از یک معنی داشته باشند.
I have plans for Saturday, but let me know if you have any other suggestions.
من برای شنبه برنامههایی دارم، اما اگر پیشنهادهای دیگری داری، من را در جریان قرار بده.
She bought a new dress for the upcoming party.
او لباس جدیدی برای مهمانی بعدی خرید.
Eating a balanced diet is crucial for maintaining good health.
داشتن یک رژیم غذایی برای حفظ سلامتی ضروری است.
The mountain climbers reached a high altitude, enjoying breathtaking views.
کوهنوردان به ارتفاع بالا رسیدند، و از منظره خیرهکننده لذت بردند.
The antique shop is known for its collection of old furniture and artifacts.
آن سمساری به کلکسیونی از مبلمان قدیمی و وسایل دستساز معروف است.
The concert was a great success, with the audience cheering loudly.
کنسرت موفقیت بزرگی بود، حضار با صدای بلند دست میزدند.
The elephant is a big and majestic creature in the animal kingdom.
فیل در عالم حیوانات موجودی بزرگ و عظیمالجثه است.
Many American citizens celebrate Independence Day on July 4th.
بسیاری از شهروندان آمریکایی روز استقلال را در چهارم ژوئیه جشن میگیرند.
They live in a small cottage by the lake, surrounded by nature.
آنها در کلبه کوچکی نزدیک دریاچه زندگی میکنند، که توسط طبیعت احاطه شده است.
The library has a large collection of books on various subjects.
کتابخانه کلکسیون بزرگی از کتاب با موضوعات مختلف دارد.
The young artist showed exceptional talent in her paintings.
هنرمند جوان استعدادی استثنائی را در نقاشیهایش نشان داد.
Each person has a different perspective on life.
هر کسی دیدگاه متفاوتی درباره زندگی دارد.
The night sky was covered with a blanket of stars.
آسمان شب با ستارگان سیاه پوشانده شد.
The journey was long, but the destination was worth the wait.
سفر طولانی بود، اما مقصد ارزش منتظر ماندن را داشت.
She has a little puppy that follows her everywhere.
او تولهسگ کوچکی دارد که دنبال همه میرود.
Education is an important factor in personal and societal development.
آموزش عامل مهمی در رشد اجتماعی و شخصی است.
The citizens engaged in a political debate ahead of the elections.
شهروندان زودتر از انتخابات در مباحث سیاسی ورود کردند.
It’s not a good idea to make decisions when in a bad mood.
وقتی حالمان بد است نباید تصمیم بگیریم.
The snowy landscape appeared pure and white in the moonlight.
زمین برفی زیر نور ماه صاف و سفید بود.
The documentary provides a real-life account of environmental challenges.
فیلم مستند گزارشی را از چالشهای زیستمحیطی ارائه میدهد.
Practice and dedication are key to becoming the best in any field.
تمرین و تلاش کلید بهترین شدن در هر زمینهای هستند.
It’s essential to make the right decisions for a successful outcome.
باید تصمیمات درستی برای نتایج موفقیتآمیز بگیریم.
Social interactions play a significant role in mental well-being.
تعاملات اجتماعی نقش مهمی در سلامت و آسایش روانی دارند.
She was the only one who solved the challenging puzzle.
او تنها کسی بود که معمای چالشبرانگیز را حل کرد.
Public transportation is an eco-friendly way to travel.
حمل و نقل عمومی روش مقرونبهصرفهای برای رفت و آمد است.
Are you sure you locked the door before leaving the house?
مطمئنی قبل از بیرون آمدن از خانه در را قفل کردی؟
The temperature is unusually low for this time of year.
دما معمولاً برای این وقت از سال کم است.
Waking up early allows you to seize the day and be more productive.
زود از خواب بیدار شدن باعث میشود که لحظه را غنیمت بشمارید و پربارتر عمل کنید.
With hard work and dedication, anyone is able to achieve their goals.
با سختکوشی و تلاش، هر کسی میتواند به اهدافش برسد.
Compassion and empathy are fundamental aspects of being human.
احساسات و همدلی ویژگیهای اساسی انسان است.
The local community came together to support a worthy cause.
مردم منطقه دور هم جمع شدند تا از یک هدف ارزشمند حمایت کنند.
She apologized for arriving late to the meeting.
او برای دیر رسیدن به جلسه عذرخواهی کرد.
Success often comes to those who work hard and persevere.
موفقیت اغلب از آنِ کسانی میشود که سخت کار میکنند و پشتکار دارند.
The company made a major announcement about its expansion plans.
شرکت اعلان مهمی درباره توسعه برنامههایش داد.
Strive to be better today than you were yesterday.
تلاش کن تا امروز بهتر از دیروزت باشی.
Economic stability is crucial for the well-being of a nation.
پایداری اقتصادی موضوع مهمی برای رفاه و آسایش ملت است.
Regular exercise helps in maintaining a strong and healthy body.
ورزش کردن به طور منظم بدن را سالم و قوی میکند.
Achieving your dreams is always possible with determination.
دست یافتن به رؤیاهایتان با عزم و اراده راسخ همواره امکانپذیر است.
Let’s order a whole pizza for dinner.
بیا برای شام یک پیتزای کامل (بزرگ) سفارش دهیم.
The event is free for all attendees.
رویداد برای همه شرکتکنندگان رایگان است.
The United States is prepared to use military force to achieve its aims.
ایالات متحده آمریکا آماده است تا از ارتش نظامی برای دستیابی به اهدافش استفاده کند.
The statement was confirmed to be true after thorough investigations.
بعد از تحقیقات جامع، بیانیه تأیید شد.
Federal agencies collaborate to address national challenges.
آژانسهای فدرال برای رسیدگی به چالشهای ملی همکاری میکنند.
The conference attracted participants from various international locations.
همایش شرکتکنندگان را از مکانهای مختلف بینالمللی جذب کرد.
The auditorium was full of eager spectators.
سالن مملو از تماشاگران مشتاق بود.
Birthdays are a time to celebrate and make someone feel special.
تولد زمانی برای جشن گرفتن است و برای اینکه احساس خاص بودن بکنی.
Learning a new language may not be easy, but it’s rewarding.
یادگیری زبان جدید شاید کار راحتی نباشد، اما مفید است.
Please provide a clear explanation of your proposal.
لطفاً توضیح مشخصی درباره پیشنهاد خود ارائه دهید.
The recent advancements in technology have transformed our lives.
پیشرفتهای اخیر در تکنولوژی زندگی ما را متحول کرده است.
There is a certain charm in simplicity.
در سادگی جذابیت خاصی وجود دارد.
Personal growth often involves stepping out of one’s comfort zone.
رشد فردی اغلب شامل قدم گذاشتن به بیرون از نقطه آسایش است.
Keep an open mind to new ideas and perspectives.
ذهنت را در برابر ایدهها و دیدگاههای جدید باز بگذار.
She wore a stunning red dress to the gala.
او لباس قرمز و جذابی در آن مهمانی رسمی و باشکوه پوشیده بود.
Solving complex problems may be difficult, but it’s not impossible.
حل مسائل پیچیده ممکن است کار سختی باشد، اما غیرممکن نیست.
The new product will be available in stores starting next week.
محصول جدید از هفته آینده در فروشگاهها در دسترس خواهد بود.
It is likely that the team will win the championship this year.
این احتمال وجود دارد که تیم امسال برنده مسابقات قهرمانی شود.
The professor gave a short but informative lecture on the topic.
استاد درباره موضوع ارائهای کوتاه اما آموزنده داد.
She lives in a cozy single-bedroom apartment in the city.
او در آپارتمانی دنج و یکخوابه در شهر زندگی میکند.
Stay informed about current events to be an active citizen.
از رویدادهای فعلی مطلع باشید تا شهروند فعالی شوید.
Admitting when you’re wrong is a sign of maturity.
اعتراف کردن به اشتباه، نشانه بلوغ است.
Some moments are meant to be kept private.
برخی از لحظات باید خصوصی بمانند.
The lessons from the past guide us toward a better future.
درسهایی که از گذشته میگیریم، ما را به سمت آیندهای بهتر سوق میدهد.
Learning a foreign language can broaden your cultural understanding.
یادگیری زبان خارجی میتواند درک فرهنگی شما را افزایش دهد.
The weather was fine for a picnic in the park.
هوا برای گردش در پارک مناسب بود.
Shared values create a sense of common identity.
ارزشهای مشترک حس هویت مشترکی ایجاد میکنند.
Efforts should be made to alleviate poverty and improve living conditions.
تلاشها باید برای کاهش فقر و بهبود شرایط زندگی ایجاد شود.
The national park is home to a variety of natural wonders.
پارک ملی خانه بسیاری از عجایب طبیعی است.
The discovery was significant in advancing scientific knowledge.
این اکتشاف امری مهم در پیشرفت دانش علمی بود.
The two paintings had similar color palettes and themes.
دو نقاشی پالت و تم رنگی مشابهی داشتند.
Be cautious when handling hot objects to avoid burns.
موقع حمل چیزهای داغ، احتیاط کن تا نسوزی.
The flowers in the garden looked dead after the harsh winter.
گلهای باغ بعد از زمستان سخت پژمرده به نظر میرسیدند.
The central square of the city is surrounded by historical landmarks.
میدان مرکزی شهر توسط بناهای تاریخی احاطه شده است.
She felt happy and content after spending the day with loved ones.
او پس از سپری کردن روز با عزیزانش، احساس خوشحالی و رضایت میکرد.
The doctor’s expression turned serious as he discussed the test results.
حالت چهره دکتر موقع صحبت کردن درباره نتایج آزمایش جدی شد.
We need to be ready for the meeting scheduled for later this afternoon.
باید برای جلسهای که برای این بعدازظهر برنامهریزی شده است، آماده باشیم.
Cooking a simple meal can be just as satisfying as a gourmet feast.
پختن یک وعده غذای ساده میتواند به اندازه یک مهمانی لذیذ لذتبخش باشد.
He accidentally left his umbrella in the restaurant during lunch.
او تصادفاً چترش را موقع صرف ناهار در رستوران جا گذاشت.
Regular physical exercise is essential for maintaining good health.
ورزش کردن به طور منظم برای حفظ سلامتی ضروری است.
I have a general idea of what I want to express.
من برای چیزی که میخواهم بیان کنم، ایده کلی دارم.
The company implemented several environmental initiatives to reduce its carbon footprint.
شرک چند طرح زیستمحیطی را برای کاهش اثر کربن اجرا کرد.
Effective financial planning is crucial for a secure future.
برنامهریزی مالی مؤثر، امری ضروری برای آیندهای مطمئن است.
The clear sky was painted in various shades of blue during the day.
آسمان صاف در طول روز با سایههای مختلفی رنگآمیزی شد.
A democratic society values the input and opinions of its citizens.
یک جامع دموکراتیک برای نظرات و ایدههای شهروندانش ارزش قائل است.
The room was too dark to see anything without turning on the lights.
اتاق تاریکتر از آن بود که بدون روشن کردن چراغها بتوان چیزی را دید.
The art gallery displayed paintings from various artists around the world.
نمایشگاه نقاشی آثاری از هنرمندان مختلف در سرتاسر جهان را به نمایش گذاشت.
He read the entire book in one sitting because it was so captivating.
او کل کتاب را در یک جلسه خواند، چون خیلی پُرکشش بود.
Please close the door behind you to keep the room warm.
لطفاً در را پشت سرت ببند تا اتاق را گرم نگه داری.
Seeking legal advice is important when dealing with complex matters.
هنگام رسیدگی به مسائل پیچیده، پیدا کردن مشاوره حقوقی امری مهم است.
The religious ceremony was held in a beautifully decorated temple.
مراسم مذهبی در معبدی برگزار شد که به زیبایی تزیین شده بود.
The wind outside was so cold that it made everyone shiver.
بادی که بیرون میوزید، آنقدر سرد بود که همه لرزیدند.
This is the final decision, and no further changes will be made.
این تصمیم نهایی است و هیچ تغییر دیگری رخ نخواهد داد.
The main attraction of the park is the stunning waterfall.
جاذبه اصلی پارک، آبشار خیرهکننده آن است.
The lush green fields stretched as far as the eye could see.
مزارع سرسبز تا آنجا که چشم کار میکرد امتداد داشت.
She received a nice compliment that brightened her day.
از او تعریف و تمجید خوبی شد و همین روزش را ساخت.
The play was a huge success.
نمایش موفقیت بزرگی بود.
The new movie became popular within days of its release.
فیلم جدید چند روز پیش از اکران محبوب شد.
The family celebrated Thanksgiving with a traditional feast.
خانواده روز شکرگزاری را با مراسمی سنتی جشن گرفتند.
۱۰۰ قید پرکاربرد انگلیسی
قید را به عنوان بخشی از اجزای کلام در انگلیسی میشناسیم که فعل، صفت یا قید دیگری را توصیف میکند و اطلاعات بیشتری درباره آن به ما میدهد. بیشتر قیدهای انگلیسی با پسوند «ly» قابلتشخیص هستند. برای مثال، در جمله فارسی «سارا خوشحال است»، سه جزء برای آن تعریف شده است که شامل فاعل، صفت و متمم است. اکنون اگر به این جمله کلمه «خیلی» را اضافه کنیم، درواقع جزء مهمی را اضافه نکردهایم بلکه فقط اطلاعات بیشتری در اختیار مخاطب قرار دادهایم. وقتی کلمهای صرفاً برای دادن اطلاعات بیشتر به جمله اضافه شود و با حذف آن جمله ناقص نشود، به آن کلمه قید میگوییم. در این بخش از مطلب کلمات پرکاربرد انگلیسی به بررسی ۱۰۰ قید پرکاربرد میپردازیم که همراه با معنی در اختیار شما قرار میگیرد. در جدول زیر میتوانید این قیدها را مشاهده کنید. برخی از آنها ممکن است بیش از یک معنی داشته باشند.
۱۰۰ حرف اضافه پرکاربرد انگلیسی
حروف اضافه در زبان انگلیسی به کلماتی گفته میشود که جهت، مکان، زمان و مواردی مانند اینها را بین اشیا نشان میدهند. حرف اضافه اغلب با مفعول انگلیسی در جمله همراه میشوند که میتواند اسم یا ضمیر باشد. البته ممکن است کلماتی بین آنها قرار بگیرد، اما «عبارت حرف اضافهای» (Prepositional Phrase) با حرف اضافه شروع و به اسم یا ضمیر انگلیسی ختم میشود که نقش مفعول را دارد.
زمانی که با اجزای کلام در انگلیسی آشنا میشویم، حروف اضافه ممکن است کمی چالشبرانگیز به نظر بیاید، اما آنها در واقع به عنوان رابط در جمله عمل میکنند و حرف اضافه را به مفعول حرف اضافه تبدیل میکنند. در این بخش از مطلب کلمات پرکاربرد انگلیسی از «مجله فرادرس» قصد داریم با حرف اضافه در انگلیسی آشنا شویم که برای مکان، زمان، جابهجایی و همراه با فعل به کار میروند. برای هر یک از کلمات پرکاربرد انگلیسی معنی فارسی نوشته شده است و در ادامه آنها را در قالب مثال و با ترجمه فارسی و تلفظ صوتی در اختیار شما قرار دادهایم.
حرف اضافه زمان | |
at | after |
در | بعد از |
during | before |
در طولِ | قبل از |
in | for |
در، داخلِ | برای، به مدتِ |
since | on |
از | روی |
until | |
تا زمانی که |
به چند مثال با حرف اضافه زمان توجه کنید.
You can go after you’ve done your homework.
میتوانید بعد از انجام تکالیفتان بروید.
I met my friend at 4pm.
من دوستم را ساعت ۴ بعدازظهر دیدم.
It’ll be done before lunch.
من قبل از ناهار کارم تمام میشود.
I’ll be there sometime during the afternoon.
یکی از همین روزها، بعدازظهر به آنجا میآیم.
He’ll be in New York for two weeks.
او به مدت دو هفته در نیویورک خواهد بود.
They have dinner in the evening.
آنها هنگام غروب شام خوردند.
I’m going there on Friday.
من جمعه آنجا خواهم بود.
I’ve been up since dawn.
من از سپیدهدم بیدار بودهام.
I’ll wait until tomorrow.
تا فردا صبر میکنم.
دسته دیگری از حروف اضافه در زبان انگلیسی، حروف اضافه مکان هستند که همانطور که از اسمشان پیداست، برای اشاره به مکان به کار میروند. در جدول زیر میتوانید حروف اضافه مکان را با معنی مشاهده کنید.
حرف اضافه مکان | |
against | above |
در برابر، مقابلِ | بالای |
around | along |
اطرافِ | در امتدادِ |
behind | at |
پشتِ | در |
beside | below |
کنارِ | زیرِ |
by | between |
کنارِ | بینِ |
به چند مثال زیر توجه کنید که با حروف اضافه مکان در جدول فوق نوشته شده است.
The cereal is on the shelf above the bread.
غلات در قفسه بالای نان است.
We have to row against the current.
باید برخلاف جریان شنا کنیم.
There are many stores along the main street.
فروشگاههای زیادی در سرتاسر خیابان اصلی قرار دارد.
We all sat around the dinner table.
ما همه دورِ میز شام نشستیم.
He’s at the cafe.
او در کافه است.
The little dog followed behind me.
تولهسگ پشت سرم آمد.
We could see the city below us.
میتوانستیم شهر را زیر پایمان ببینیم.
Max sat beside her during the play.
«مکس» در طول نمایش کنارش نشست.
They put up a fence between the two houses.
آنها حصاری بین دو خانه زدند.
I’m by the lake.
من کنار دریاچه هستم.
I’m in the house.
من در خانه هستم.
There were two cars in front of me.
جلوی من دو ماشین بود.
The cat won’t go near the dog.
گربه به سگ نزدیک نخواهد شد.
I left the box next to the door.
من جعبه را کنار در گذاشتم.
She’s on the platform.
او روی سن (صحنه) است.
The bird flew over the pond.
پرنده بر فراز آبگیر پرواز کرد.
I put the suitcase under the bed.
من چمدان را زیر میز گذاشتم.
دسته دیگر حروف اضافه جابهجایی هستند که برای نشان دادن موقعیت یا جایگاه چیزی به کار میروند. در جدول زیر میتوانید این حروف اضافه را با معنی مشاهده کنید.
حرف اضافه جابهجایی | |
along | across |
در امتدادِ | آن طرفِ، بهسمتِ، از عرضِ |
into | from |
به داخلِ، توی | از |
over | onto |
از رویِ | روی |
to | through |
به | از میانِ، از وسطِ |
toward | |
به سوی |
به چند مثال زیر توجه کنید که با حروف اضافه جابهجایی در جدول فوق نوشته شده است.
I swam across the lake.
من عرض دریاچه را شنا کردم.
We walked along the shore.
ما در امتداد ساحل قدم زدیم.
He just flew in from California.
او همین چند لحظه پیش با پرواز از کالیفرنیا آمد.
I dove into the pool.
من در استخر شیرجه زدم.
She jumped onto the bed.
او پرید روی تخت.
The fox jumped over the dog.
روباه از روی سگ پرید.
I pushed through the crowd.
من از میان جمعیت رد شدم.
He walked to the supermarket.
او تا سوپرمارکت پیاده رفت.
He’s walking toward us.
او دارد به سمت ما میآید.
دسته آخر حروف اضافه آنهایی هستند که همراه با فعل به کار میروند. گاهی حروف اضافه بعد از فعل قرار میگیرد تا عبارتهایی با معنی مختلفی ایجاد کند. برای یاد گرفتن این حروف اضافه، شاید سادهتر باشد که عبارت را حفظ کنیم و حرف اضافه آن را یاد بگیریم. در جدول زیر میتوانید این نوع از کلمات پرکاربرد انگلیسی را با همراه با فعل مشاهده کنید.
حرف اضافه همراه با فعل | |
حرف اضافه | فعل |
about | complain / read |
at | arrive / look |
from | differ / suffer |
for | account / search |
in | result / succeed |
of | approve / smell |
on | concentrate / depend |
to | contribute / lead |
with | disagree / argue |
به چند مثال با حروف اضافه فوق توجه کنید. ترجمه فارسی و تلفظ صوتی را نیز میتوانید همراه با جملات زیر مرور کنید.
He complained about the delay.
او نسبت به تأخیر اعتراض کرد.
They read about the concert.
آنها درباره کنسرت اطلاعاتی کسب کردند.
They arrived at the venue.
آنها به آوردگاه رسیدند.
He looked at me.
او به من نگاه کرد.
Her opinions might differ from his.
عقایدش شاید با این فرق داشته باشد.
She’s been suffering from a bad cold.
او درگیر سرماخوردگی بدی است.
That doesn’t account for the differences in the numbers.
تفاوت در ارقام به آن مربوط نمیشود.
I’m searching for my lost dog.
من دنبال سگ گمشدهام میگردم.
Her efforts resulted in a big success for the company.
تلاشهایش منجر به موفقیت چشمگیری برای شرکت شد.
She succeeded in winning the argument.
او برنده آن بحث و گفتوگو شد.
I don’t approve of that choice.
انتخاب او را تأیید نمیکنم.
The air smells of lilacs.
هوا بوی یاس بنفش میدهد.
It’s hard to concentrate on my homework when there’s so much noise.
وقتی سروصدا زیاد باشد، تمرکز کردن روی تکالیفم کار سختی است.
I have to depend on him for rides while my car is in the garage.
وقتی ماشیم در پارکینگ است، باید به او متکی باشم و سوار ماشینش شوم.
I’m looking for a way to contribute to my community.
من در پی راهی هستم که عضو انجمنم شوم.
He led the team to victory.
او تیم را برای پیروزی رهبری کرد.
I disagree with your opinion on that.
با نظرت در آن مورد مخالفم.
I don’t want to argue with you.
نمیخواهم با تو جر و بحث کنم.
۱۰۰ حرف ربط پرکاربرد انگلیسی
«حروف ربط» (Conjunctions) برای وصل کردن کلمات، عبارات و جملهوارههای انگلیسی ضروری هستند و باعث ایجاد نظم و انسجام بیشتر بین جملات میشوند. در زبان انگلیسی حروف ربط به تعداد بیشماری وجود دارد که هر یک برای وصل کردن جملات خاصی به کار میروند. از آنجا که حروف ربط نیز در دسته کلمات پرکاربرد انگلیسی قرار دارند، در این بخش از مطلب «مجله فرادرس»، به ۱۰۰ حرف ربط پرکاربرد انگلیسی اشاره میکنیم. در جدول زیر میتوانید ۱۰۰ حرف ربط کاربردی را با مشاهده کنید. در ادامه، جملاتی با این کلمات نوشته شده است که میتوانید به واسطه آنها با معنی این حروف ربط و کاربرد آنها بهتر آشنا شوید.
حرف ربط انگلیسی | |
but | and |
nor | or |
yet | for |
although | so |
even though | though |
whereas | while |
in spite of | despite |
unless | if |
because | whether |
as | since |
after | when |
until | before |
as long as | as soon as |
while | provided that |
whenever | once |
now that | wherever |
so that | in case |
as if | rather than |
even if | as though |
then | than |
hence | meanwhile |
therefore | thus |
furthermore | consequently |
additionally | moreover |
also | besides |
after all | otherwise |
indeed | in fact |
certainly | of course |
undoubtedly | surely |
surprisingly | naturally |
unfortunately | fortunately |
finally | eventually |
in summary | in conclusion |
to sum up | in brief |
all in all | overall |
in effect | consequently |
in other words | accordingly |
for example | that is |
in particular | for instance |
to illustrate | specifically |
در ادامه میتوانید چند مثال با برخی از لغات جدول فوق را مشاهده کنید که همراه با ترجمه فارسی نوشته شده است.
She likes both tea and coffee.
او هم چای دوست دارد و هم قهوه.
Would you like pizza or pasta for dinner?
برای شام پیتزا دوست داری یا پاستا؟
They have been friends for many years.
آنها سالها با هم دوست بودهاند.
It was raining, so they decided to stay indoors.
داشت باران میبارید، به همین دلیل آنها تصمیم گرفتند داخل خانه بمانند.
He worked hard, though he didn’t expect any recognition.
او سخت کار کرد، هرچند انتظار قدردانی نداشت.
I’ll cook dinner while you finish your homework.
وقتی تکالیفت را تمام میکنی، من شام میپزم.
Despite the rain, they went for a hike.
باوجود باران، آنها برای پیادهروی رفتند.
Call me if you need any help.
اگر به کمک احتیاج داری به من زنگ بزن.
I don’t know whether he’ll come to the party.
نمیدانم او به مهمانی میآید یا نه.
They have been living here since 2010.
آنها از سال ۲۰۱۰ اینجا زندگی میکنند.
I was sleeping when the phone rang.
وقتی تلفن زنگ زد، من خواب بودم.
Finish your homework before you go out to play.
تکالیفت را قبل از اینکه برای بازی کردن به بیرون بروی تمام کن.
I’ll call you back as soon as I finish my meeting.
به محض اینکه جلسهام تمام شود، با تو تماس خواهم گرفت.
You can borrow my car, provided that you return it by tomorrow.
میتوانی ماشینم را قرض بگیری، به شرط آنکه آن را تا فردا پس بدهی.
Once you understand the concept, it becomes easy.
به محض اینکه مفهوم را متوجه شوی، برایت ساده خواهد شد.
I’ll meet you wherever you decide.
هر موقع تصمیم گرفتی من به دیدنت میآیم.
Take an umbrella in case it rains.
اگر باران بارید محض احتیاط با خودت چتر ببر.
I prefer tea rather than coffee.
من چای را به قهوه ترجیح میدهم.
He looks at me as though he has seen a ghost.
او طوری به من نگاه میکرد که انگار روح دیده است.
She wanted to go out, but it started raining.
او میخواست بیرون برود، اما باران شروع به باریدن کرد.
I neither like tea nor coffee; I prefer hot chocolate.
من نه چای دوست دارم نه قهوه؛ شکلات داغ را ترجیح میدهم.
He studied hard, yet he couldn’t pass the exam.
او سخت درس خواند، با این وجود نتوانست در امتحان قبول شود.
Although it was cold, they went for a swim.
با وجود سرمای هوا، آنها شنا کردند.
She went to the party even though she wasn’t feeling well.
با وجود اینکه حالش خوب نبود، به مهمانی رفت.
I like summer, whereas my sister prefers winter.
تابستان را دوست دارم، درحالیکه خواهرم زمستان را ترجیح میدهد.
In spite of the challenges, they completed the project on time.
با وجود چالشها، آنها پروژه را بهموقع کامل کردند.
You can’t enter the club unless you have a membership card.
نمیتوانید وارد باشگاه شوید، مگر اینکه کارت عضویت داشته باشید.
They canceled the event because of bad weather.
آنها رویداد را به دلیل هوای بد لغو کردند.
We’ll have dinner after the movie ends.
بعد از تمام شدن فیلم شام میخوریم.
Wait here until I come back.
صبر کن تا من برگردم.
You can borrow my car as long as you return it tomorrow.
اگر فردا ماشینم را برمیگردانی، میتوانی آن را قرض بگیری.
I can help you while I wait for my bus.
وقتی منتظر اتوبوسم میتوانم کمکت کنم.
Call me whenever you need assistance.
وقتی به کمک احتیاج داری با من تماس بگیر.
Now that you have finished your homework, you can go out and play.
حالا که تکالیفت را انجام دادهای، میتوانی بروی بیرون و بازی کنی.
He studied hard so that he could get good grades.
او آنقدر سخت درس خواند تا بتواند نمرات خوبی بگیرد.
I’ll come to the party even I’m a bit late.
حتی اگر کمی دیرم شده باشد، به مهمانی میآیم.
Finish your chores, then you can watch TV.
کارهایت را تمام کن، سپس میتوانی تلویزیون تماشا کنی.
نکات مهم در یادگیری کلمات پرکاربرد انگلیسی
برای یادگیری کلمات پرکاربرد انگلیسی لازم است اصولی را رعایت کنیم که روند یادگیری را تسریع کند و مدت زمانی بیشتری آن کلمه در خاطرمان بماند. به همین دلیل، در این بخش از مطلب سعی کردهایم نکات مهمی را در رابطه با یادگیری کلمات پرکاربرد انگلیسی توضیح دهیم تا تأثیر بهتری در یادگیری داشته باشد.
- کلمات را با توجه به اجزای کلام دستهبندی کنید. دستهبندی کلمات انگلیسی کمک زیادی در یادگیری بهتر آنها خواهد کرد. برای این کار بهتر است اجزای کلام در انگلیسی را بدانید و بر همین اساس دستهبندی را انجام دهید. مثلاً میتوانید اسم، فعل یا صفاتی که شبیه هم هستند یا پسوند یکسانی دارند را در یک دستهبندی قرار دهید. شاید کمی زمانبر باشد، اما نتیجه بهتری دارد.
- کلمات را بهتنهایی حفظ نکنید. هر کلمهای را که یاد میگیرید، در قالب جمله یا مثال تمرین کنید. این کار باعث میشود که هم با نحوه استفاده از کلمه در جمله آشنا شوید و هم مدت زمان بیشتری در ذهنتان بماند. میتوانید برای مثال، هر روز چند تا از کلمات پرکاربرد انگلیسی را با معنی یادداشت کنید و کنار آنها مثالی از دیکشنری پیدا کنید و کنار هر کلمه بنویسید تا هر موقع به مرور آن لغت میپردازید، مثالی که برای آن زدهاید را نیز تمرین کنید.
- کالوکیشنهای انگلیسی را یاد بگیرید. کالوکیشن به نوعی از کلمات گفته میشود که وقتی در کنار هم قرار میگیرند، معنی پیدا میکنند. اگر بدانیم هر کلمهای را باید با چه کالوکیشنی به کار ببریم، بهتر میتوانیم آن را یاد بگیریم و در جملات خود آنها را به شکل درستی به کار میبریم. وقتی از سفرهای کوتاه صحبت میکنیم، عبارت «take a trip» را زیاد به کار میبریم. «take» و «trip» در کنار هم قرار میگیرند تا معنی درستی به جمله بدهند. این همان کالوکیشن است که یادگیری آن در کنار آموختن لغات انگلیسی توصیه میشود.
سوالات رایج درباره کلمات پرکاربرد انگلیسی
در ادامه این مطلب سعی کردهایم به تعدادی از پرسشهای رایج در خصوص کلمات پرکاربرد انگلیسی پاسخ دهیم.
اهمیت یادگیری کلمات پرکاربرد انگلیسی چیست؟
یادگیری کلمات پرکاربرد انگلیسی اهمیت بسیار زیادی دارد، زیرا کلمات اساس برقراری روابط با دیگران هستند. آنها اغلب در زبان انگلیسی روزمره به کار میروند و باعث میشوند درک ایدهها و نظرات مختلف سادهتر شود.
چگونه میتوانیم کلمات پرکاربرد انگلیسی را حفظ کنیم؟
بهترین راه برای حفظ کردن این کلمات، تمرین کردن آنها در قالب مثال و در متنهای انگلیسی است. اگر کلمهای را بهتنهایی یاد بگیریم، ممکن است بعد از مدتی آن را فراموش کنیم. اما اگر برای مثال به دیکشنری مراجعه کنیم و آن را با مثالی یاد بگیریم و مرور کنیم، مدت بیشتری در ذهن ما میماند. میتوانید هر روز چند لغت جدید را به همین شکل تمرین کنید و مدام آنها را مرور کنید. با تمرین و تکرار به صورت پیوسته میتوانید تعداد کلمات بیشتری را برای مدت طولانیتری یاد بگیرید.
چگونه کلمات پرکاربرد انگلیسی را تشخیص دهیم؟
کلمات پرکاربرد انگلیسی به آن دسته از لغاتی گفته میشود که در متنهای مختلف و در جملات روزانه با آنها زیاد سروکار داریم و برای برقراری ارتباط با دیگران باید آنها را یاد بگیریم. فهرستی از کلمات پرکاربرد انگلیسی در کتاب، دیکشنری و منابع آنلاین در دسترس است. این فهرست عمدتاً شامل کلماتی میشود که به طور مکرر در انگلیسی نوشتار و محاوره کاربرد دارد.
تمرین کلمات پرکاربرد انگلیسی
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «مطلب کلمات پرکاربرد انگلیسی»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. آزمون اول شامل ۱۵ سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
تمرین اول
گزینه درست را انتخاب کنید.
1. Please __________ the door when you leave.
2. She is allergic to __________ and always sneezes around them.
3. After a long day at work, he felt __________ and decided to take a nap.
4. The teacher asked the students to __________ quietly during the exam.
5. I always have a cup of __________ in the morning to start my day.
6. The students were asked to __________ quietly during the exam.
7. We had a __________ time at the party, dancing and laughing.
8. She decided to __________ her old clothes to charity.
9. The little boy __________ his toy in the garden and couldn’t find it.
10. We went for a __________ in the park and enjoyed the fresh air.
11. My grandmother makes the best __________ in the world.
12. He ________ his keys at home and had to call a locksmith.
13. The book is __________ on the shelf; you can borrow it.
14. The __________ opened the door and greeted us with a smile.
15. The children were __________ in the playground, laughing and playing games.
تمرین دوم
جاهای خالی را با توجه به صفات داخل باکس خاکستری کامل کنید.
annoying – awful – boring – great – interesting – pregnant – scary – stressful – strong – sunburnt
Q1: A: Have you heard the good news? – Mary’s _______.
B: That’s wonderful? When is it due?
Answer: Have you heard the good news? – Mary’s pregnant.
Q2: That was a _______ film we saw on TV yesterday. – So much blood and horrible scenes.
Answer: That was a scary film we saw on TV yesterday. – So much blood and horrible scenes.
Q3: It was a _______ school week. On Monday we had two tests and on Wednesday I had to hand in my presentation.
Answer: It was a stressful school week. On Monday we had two tests and on Wednesday I had to hand in my presentation.
Q4: He’s from Texas. You can tell that because he has such a _______ accent whenever he speaks.
Answer: He’s from Texas. You can tell that because he has such a strong accent whenever he speaks.
Q5: When I opened the door I saw that the whole room was a mess and nobody had tidied it up. It was pretty ______.
Answer: When I opened the door I saw that the whole room was a mess and nobody had tidied it up. It was pretty awful.
Q6: They played a _______ game and beat the other team 5-1.
Answer: They played a great game and beat the other team 5-1.
Q7: History is an _______ subject. I love learning about life in ancient Egypt and how the Romans lived.
Answer: History is an ineresting subject. I love learning about life in ancient Egypt and how the Romans lived.
Q8: I can’t stand him any more. He always promises to do things but never gets them done. It’s so _______.
Answer: I can’t stand him any more. He always promises to do things but never gets them done. It’s so annoying.
Q9: Our teacher is so _______. He says the same things over and over again. I often fall asleep during lessons.
Answer: Our teacher is so boring. He says the same things over and over again. I often fall asleep during lessons.
Q10: Be careful not to get _______. It can cause skin cancer.
Answer: Be careful not to get sunburnt. It can cause skin cancer.
تمرین سوم
جاهای خالی را با یکی از کلمههای مترادف زیر کامل کنید.
big – great – high – large – tall
Q1: There is a nice house with a ______ garden.
Answer: There is a nice house with a big garden.
Q2: Albert Eintsein was a _______ physicist.
Answer: Albert Eintsein was a great physicist.
Q3: She is a very ______ child for her age.
Answer: She is a very tall child for her age.
Q4: A _______ rate of inflation makes exports uncompetitive.
Answer: A high rate of inflation makes exports uncompetitive.
Q5: My mother is six feet _______.
Answer: My mother is six feet tall.
Q6: He is making a _______ mistake.
Answer: He is making a big mistake.
Q7: Can you see the big trees _______ the lake?
Answer: Can you see the big trees behind the lake?
Q8: The city has a ______ level of pollution.
Answer: The city has a high level of pollution.
Q9: This pullover isn’t _______ enough.
Answer: This pullover isn’t big enough.
Q10: My grandfather lived to a ______ age.
Answer: My grandfather lived to a great age.
تمرین چهارم
متن زیر ۶ کالوکیشن اشتباه دارد. آنها را مشخص و شکل درست را تمرین کنید.
Question:
Many people dream of doing up their own business. They believe it will bring them financial freedom and the ability to be their own boss. However, the journey of entrepreneurship is not always as smooth as it may sound. Taking in the challenges and pitfalls is crucial for success.
One common mistake is underestimating the importance of effectively carrying out marketing strategies. A good marketing plan is essential for attracting customers and bringing about brand awareness. Without a well-thought-out plan, businesses may find themselves running out in financial trouble.
Another issue is the lack of focus on customer service. Some entrepreneurs neglect the significance of keeping up good relationships with customers. Neglecting this aspect may result in a loss of trust and a decline in customer loyalty.
Answer:
Many people dream of setting up their own business. They believe it will bring them financial freedom and the ability to be their own boss. However, the journey of entrepreneurship is not always as smooth as it may sound. Facing the challenges and pitfalls is crucial for success.
One common mistake is underestimating the importance of effectively carrying out marketing strategies. A good marketing plan is essential for attracting customers and building brand awareness. Without a well-thought-out plan, businesses may find themselves running into financial trouble.
Another issue is the lack of focus on customer service. Some entrepreneurs neglect the significance of maintaining good relationships with customers. Neglecting this aspect may result in a loss of trust and a decline in customer loyalty.
جمعبندی
یادگیری کلمات پرکاربرد انگلیسی نقش مهمی در بهبود مهارتهای زبانی مانند «Speaking» یا «Reading» دارد. وقتی کلمهای را در جای درست خود به کار میبریم، مخاطب متوجه منظور ما میشود و میتواند به ما پاسخ دهد. در این صورت ارتباط با دیگران شکل میگیرد هر چقدر دامنه واژگان ما گستردهتر باشد، تعاملات موفقتری خواهیم داشت و میتوانیم دوستان بیشتری پیدا کنیم. همچنین وقتی متنی را به زبان انگلیسی میخوانیم یا فیلم و سریالی را تماشا میکنیم، باید معنی کلمات و اصطلاحات کاربردی آن را متوجه شویم. همچنین وقتی به پادکست انگلیسی یا فایل صوتی گوش میدهیم، باید به خوبی آن را متوجه شویم و درک کنیم. دانستن لغات انگلیسی در درک بهتر این مهارتها کمک زیادی به ما میکند.
در این آموزش با کلمات پرکاربرد انگلیسی آشنا شدیم. اما برای اینکه بتوانیم این کلمات را بهتر یاد بگیریم، در چهار دستهبندی اسم، فعل، صفت و قید آنها را معرفی کردیم. همچنین برای اینکه بتوانیم کاربرد هر یک از این کلمات انگلیسی را در جمله یاد بگیریم، مثالهای متعددی را همراه با معنی ارائه کردیم تا بهتر تمرین کنید. در کل، این نکته را به یاد داشته باشید که یادگیری کلمات جدید باید در «متن» (Context) صورت بگیرد. یعنی اگر کلمات را صرفاً حفظ کنیم و معنی آنها را یاد بگیریم، تأثیر چندانی بر دایره واژگان ما نخواهد داشت. ممکن است مدتی در خاطرمان بماند، اما اگر بخواهیم در درازمدت کلمهای را یاد بگیریم و در مکالمات روزمره خود از آن استفاده کنیم، باید بتوانیم آن را در قالب جمله یا مکالمههای روزانه بیاموزیم.
از دیگر مواردی که در این آموزش به آن اشاره شد، استفاده از کلمات انگلیسی همراه با کالوکیشن بود. در این مطلب یاد گرفتیم که برای استفاده درست از کلمات انگلیسی لازم است با کالوکیشنهای آنها آشنا شویم و در کنار هم به کار ببریم. هر چقدر کلمات مناسبتری به کار ببریم و از کالوکیشنهای درستی استفاده کنیم، میزان تسلط خود را بر زبان انگلیسی نشان دادهایم.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
source