برخی افراد بارها و بارها در طول روز دستهای خود را میشویند تا از هر گونه آلودگی دوری کنند. عدهای دیگر، بعد از خروج از خانه چندین بار به خانه برمیگردند تا مطمئن شوند در خانه را به درستی بستهاند. گروهی نیز از اعداد به خصوصی، مثل عددهای اول دوری میکنند. تمامی این موارد، میتوانند جزو مصداقهای اختلال وسواس فکری عملی باشند. اختلالی که طی آن، افکار وسواسی فرد را مجبور به انجام رفتارهایی خاص میکنند. در این مقاله از مجله فرادرس، ابتدا توضیح میدهیم اختلال وسواس فکری عملی چیست و چه علائمی دارد. سپس، انواع آن را بررسی میکنیم و در مورد روشهای درمان این اختلال صحبت میکنیم. در گام بعدی، راهکارهایی برای افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی ارائه میدهیم و در مورد برخورد صحیح با افراد مبتلا به این اختلال صحبت میکنیم. پس از آن، به بررسی نحوه تشخیص این اختلال و علت آن میپردازیم. در آخر به سوالهای رایج در این زمینه پاسخ میدهیم.
اختلال وسواس فکری عملی چیست؟
«اختلال وسواس فکری عملی» (Obsessive-Compulsive Disorder | OCD) که با نام «اختلال وسواسی اجباری» نیز شناخته میشود، یک اختلال روانشناختی است که در آن الگویی طولانی مدت از «وسواس» (Obsession) وجود دارد. وسواس به معنی وجود افکار و ترسهای ناخواسته و مزاحم است که باعث انجام رفتارهایی تکراری میشود. به این رفتارها، «رفتارهای اجباری» (Compulsion) نیز میگویند چراکه فرد، برای رهایی از اضطراب ناشی از افکار مزاحم خود، به اجبار این رفتارها را انجام میدهد. شدت این فکرها و رفتارها به حدی است که زندگی روزانه فرد را مختل میکند. در صورتی که اختلال وسواس فکری عملی درمان نشود، میتواند به انزوا، اضطراب و افسردگی مزمن منجر شود.
چرخه اضطراب در اختلال وسواس فکری عملی
در اختلال وسواس فکری عملی، چرخه ناکارآمدی از اضطراب در حال تکرار است. در مرحله اول، افکار وسواسی مزاحم باعث ایجاد اضطراب در فرد میشوند. سپس، فرد برای کاهش اضطراب خود، دست به رفتار اجباری میزند. با انجام رفتار اجباری، اضطراب فرد برای مدت کوتاهی به شکل موقتی آرام میشود. این موضوع چرخه وسواس را تقویت میکند چراکه ذهن یاد میگیرد هر گاه رفتار اجباری را انجام دهد، اضطرابش کاهش خواهد یافت. در نتیجه، بیشتر و بیشتر میل به انجام رفتار اجباری پیدا میکند، گرچه که آرامش حاصل از آن دوامی ندارد.
برای درک بهتر این اختلال، به این مثال دقت کنید. سوسن زنی است که روزی بیست الی سی بار دستهای خود را میشوید. در حالی که پوست دستهایش به شدت خشک و زخمی شده است. او باور دارد دستهای او به شدت آلوده هستند و اگر دستهایش تمیز نشنوند، میکروبهای روی آن باعث مرگ همسر و فرزندش میشوند. هنگامی که این فکر به ذهن او خطور میکند، او به جز با شستن دستهایش نمیتواند از این فکر رهایی یابد. در واقع، هر چقدر که سعی میکند افکار خود را نادیده بگیرد، این فکرها با شدت بیشتری بر میگردند. هر بار که دستهایش را میشورد ذهنش آرامتر میشود اما یک ساعت بعد، احساس میکند که دستهایش دوباره کثیف شده و باید شسته شوند. به این ترتیب، در اختلال وسواس فکری عملی چرخه معیوبی از افکار وسواسی و رفتار اجباری شکل میگیرد.
علائم اختلال وسواس فکری عملی چیست؟
مهمترین نشانه اختلال وسواس فکری عملی، وجود چرخه افکار وسواسی و رفتار اجباری است. افکار وسواسی، مزاحم و طولانی مدت هستند. همچنین، گاهی اوقات شامل امیال یا تصاویر آزاردهندهای میشوند که فرد را مضطراب و پریشان میکنند. اغلب افراد سعی میکنند به کمک رفتارهای اجباری، از این افکار رهایی یابند یا آنها را نادیده بگیرد. با این حال، شدت این افکار کاهش نمییابد و حتی زمانی که فرد سعی میکند ذهن خود را به انجام کار دیگری مشغول کند، افکار مزاحم مانع این کار میشوند.
علائم مربوط به افکار وسواسی در OCD
بهطور کلی، علائم OCD را میتوان به دو دسته «علائم وسواسی» و «علائم اجباری» تقسیم کرد. معمولا فرد مبتلا به یک اختلال روانشناسی، مجموعهای از علائم آن اختلال را از خود نشان میدهد اما در مورد وسواس، کمی متفاوت است. در ادامه فهرستی از علائم وسواسی آورده شده است اما اغلب افراد تنها چند مورد محدود از علائم زیر را دارند. یعنی چرخه افکار وسواسی و رفتار اجباری در اغلب افراد تنها در یک یا دو زمینه دیده میشود. شدت علائم نیز از فردی به فرد دیگر تغییر میکند. حتی ممکن است علائم یک فرد در طول زمان متفاوت باشد.
علائم وسواسی در اختلال وسواس فکری عملی عبارتند از:
- ترس و وحشت مداوم نسبت به آلودگی یا کثیفی
- وجود شک ممتد نسبت به برخی از اتفاقها، مثلا بستن در خانه
- نیاز افراطی به نظم و ترتیب در وسایل یا شیوه انجام دادن کارها
- وجود افکار ترسناک یا پرخاشگرانه در مورد از دست دادن کنترل و آسیب زدن به خود یا دیگران
- وجود افکار ناخواسته و آزاردهنده که میتواند شامل محتوای خشونتآمیز یا جنسی باشد
علائم مربوط به رفتار اجباری در OCD
علائم اجباری در اختلال وسواس فکری عملی، شامل رفتارهای تکراری میشوند که فرد میل شدیدی به انجام آنها دارد. هدف نهایی فرد از انجام این اعمال، کاهش استرس و اضطراب مربوط به وسواس فکری است. گاهی اوقات نیز، افراد به شکلی غیرمنطقی باور دارند که با انجام دادن رفتارها و آیینهای خاص میتوانند از وقوع اتفاقهای بد جلوگیری کنند. با این حال، انجام این رفتارها هیچگونه لذتی برای فرد ندارد و معمولا تنها برای مدت زمان خیلی کمی اضطراب آنها را کاهش میدهد.
علائم اجباری در اختلال وسواس فکری عملی عبارتند از:
- شستوشو و تمیز کردن مکرر
- بررسی و چک کردن مداوم
- شمردن اعداد به ترتیب خاص
- انجام دادن کارها در زمانهای ویژه
- اجتناب از برخی اعداد خاص
- زمزمه کردن مداوم برخی کلمهها یا عبارتهای خاص
- مرتب کردن افراطی چیزها
- پیروی کردن غیرمنطقی از یک آیین روزانه
- نیاز افراطی به دریافت اطمینان خاطر
انواع اختلال وسواس فکری عملی چیست؟
زمینه علائم OCD از فردی به فرد دیگر بسیار متنوع است. این اختلال معمولا موضوعات متفاوتی را در بر میگیرد. در نتیجه، روانشناسها اختلال وسواس فکری را عملی را به چند نوع اصلی تقسیم میکنند. در ادامه هر کدام از این موارد را همراه با مثال توضیح میدهیم. توجه کنید که علاوه بر این ۷ مورد رایج، انواع دیگری از وسواس فکری عملی ممکن است وجود داشته باشند که آنها نیز با وجود افکار وسواسی و انجام رفتارهای اجباری شناخته میشوند.
- وسواس فکری عملی در مورد آلودگی و نظافت
- وسواس فکری عملی در مورد تقارن و نظم
- وسواس فکری عملی در مورد شک و وارسی مداوم
- وسواس فکری عملی در مورد اقدامهای نامتعارف و ممنوعه
- وسواس فکری عملی در مورد دور ریختن و احتکار
- وسواس فکری عملی در مورد اعداد
- وسواس فکری عملی آیینی
۱. وسواس آلودگی و نظافت
افراد مبتلا به این نوع وسواس، همواره نگران آلودگی و کثیفی محیط اطراف خود هستند. آنها اغلب احساس میکنند که باید بهطور مداوم تمیزکاری کنند یا شستشو انجام دهند؛ بهطوری که ممکن است تمام روز درگیر شستن دستها یا ضدعفونی کردن وسایل شخصی خود باشند. برای مثال، فردی که وسواس آلودگی و نظافت دارد، ممکن است چندین بار در روز دستهای خود را با صابون بشوید یا تمام دستگیرههای خانه را با الکل ضدعفونی کند تا از هرگونه آلودگی احتمالی بپرهیزد.
۲. وسواس تقارن و نظم
این نوع از وسواس به تمایل بیش از حد به چیدن وسایل بهصورت منظم یا متقارن مربوط میشود. افراد دارای این وسواس احساس میکنند که باید همه چیز را به طور دقیق و مرتب سر جای مخصوص خود بگذارند. برای مثال، فردی که به وسواس نظم دچار است، ممکن است تمام کتابهای درون کتابخانه را به ترتیب اندازه و رنگ مرتب کند.تفاوت فرد وسواسی با فرد مرتب در این است که در وسواس، اگر کسی ترتیب کتابها را به هم بزند، فرد دچار اضطراب شدیدی میشود، تمام فکر او به همین موضوع اشغال میشود و مجبور است بلافاصله کتابها را دوباره مرتب کند. در حالی که بهم ریختن نظم کتابها، زندگی فرد مرتب را مختل نمیکند.
۳. وسواس شک و وارسی مداوم
در این نوع وسواس، افراد همواره در مورد اینکه آیا کار خاصی را به درستی انجام دادهاند یا خیر، تردید دارند و همین باعث میشود که به طور مکرر آن را بررسی کنند. برای مثال، فردی که دچار این وسواس است، ممکن است چندین بار بررسی کند که آیا در منزل را به درستی بسته است یا خیر؛ طوری که حتی ممکن است برای کسب اطمینان خاطر، دوباره به خانه برگردد.
۴. وسواس اقدامهای نامتعارف و ممنوعه
در این شکل از وسواس، فرد افکار ناپسند، ناخواسته و همیشگی ترسناکی دارد که از به وقوع پیوستن آنها میترسد. این افکار معمولا شامل محتوای غیرمتعارف جنسی یا خشونتآمیز است و فرد وحشت دارد که مبادا مدیریت خود را از دست بدهد و چنین رفتاری انجام بدهد. برای مثال، فردی ممکن است از ترس اینکه نکند ناخواسته به کسی آسیب برساند، از دست زدن به چاقو یا اشیای تیز به کلی خودداری کند.
۵. وسواس احتکار
وسواس احتکار که به نام «اختلال احتکار» (Hoarding Disorder) نیز شناخته میشود؛ به تمایل غیرعادی به نگهداری وسایل غیرضروری مربوط است. افراد مبتلا به این اختلال معمولا نمیتوانند چیزی را دور بریزند و همه چیز را انبار میکنند. آنها اغلب احساس میکنند که هر چیز کوچکی ممکن است در آینده به کار بیاید. برای مثال، فردی که این نوع وسواس را دارد ممکن است تمام روزنامهها و مجلات قدیمی خود را نگه دارد، حتی اگر فضای زیادی اشغال کنند و از نظر منطقی دیگر به آنها نیازی نباشد.
۶. وسواس در مورد اعداد
در این شکل از وسواس فکری عملی، فرد ممکن است به برخی از اعداد بهصورت غیرمعمول حساسیت داشته باشد و احساس کند که این اعداد به نوعی بر زندگی او تاثیر میگذارند. برای مثال، فردی که به این نوع وسواس دچار است، همیشه سعی میکند تعداد قدمهایش را به عدد خاصی برساند یا از اعدادی در برخی فرهنگها شوم شناخته میشوند، دوری میکند. چنین فردی ممکن است از اقامت در اتاقهای هتل که شامل چنین شمارههایی هستند، خودداری کند یا سوار ماشینهایی با این شماره پلاکها نشود.
۷. وسواسهای آیینی
این نوع وسواس فکری عملی، شامل تکرار آیینها یا رفتارهای خاصی است که فرد معتقد است اگر این کارها را انجام ندهد، اتفاق بدی رخ خواهد داد. برای مثال، فردی ممکن است قبل از ترک خانه چندین بار عبارت خاصی را زیر لب تکرار کند یا به شکل خاصی وارد خانه شود تا مطمئن شود اوضاع امن است.
یادگیری اختلال های روانشناسی با فرادرس
تا این بخش از این مطلب در مجله فرادرس، توضیح دادیم اختلال وسواس فکری عملی چیست، چه علائمی دارد و انواع آن کدامند. همچنین، در مورد چرخه اضطراب در این اختلال صحبت کردیم. پس از این در مورد شیوه درمان اختلال وسواس فکری عملی توضیح میدهیم و راهکارهایی را برای کمک افراد مبتلا به این اختلال بیان میکنیم. با این حال، شناخت عمیق ماهیت اختلالهای روانی نیازمند مطالعه بیشتر است. در صورتی که علاقهمند به مطالعه اصولی و آنلاین در مورد این اختلال و اختلالهای روانشناسی دیگر هستید، میتوانید از مجموعه فیلم آموزشی آنلاین روانشناسی در فرادرس بهره بگیرید.
درمان اختلال وسواس فکری عملی
درمان اختلال وسواس فکری عملی به شیوههای گوناگونی انجام میشود. موثر بودن هر کدام از این شیوهها از فردی به فرد دیگر تفاوت میکند و بستگی به شرایط فرد دارد. نکته مهم در این زمینه این است که بسیاری از افراد فکر میکنند درمان وسواس فکری عملی به معنی حذف کامل افکار وسواسی است اما چنین فکری کاملا اشتباه است. درمان وسواس فکری عملی زمانی اتفاق میافتد که فرد یاد بگیرد اضطراب ناشی از افکار وسواسی خود را مدیریت کند. در نتیجه، فرد رفتار اجباری را انجام نمیدهد و زمان خود را صرف وسواس افکاری نمیکند. تقریبا تمام شیوههای درمانی بر همین موضوع تمرکز دارند. در ادامه طیفی از درمانهای موثر در درمان OCD را معرفی میکنیم و در مورد هر کدام مختصر توضیح میدهیم.
درمان شناختی رفتاری برای وسواس
«درمان شناختی رفتاری» (Cognitive Behavioral Therapy | CBT) نوعی از رواندرمانی است که در آن، درمانگر به شناسایی و بررسی الگوهای فکری و رفتاری ناکارآمد در مراجعهکننده میپردازد. در گام بعدی، درمانگر به مراجعهکننده کمک میکند تا باورهای آسیبرسان خود را با باورهای سازگارتری جایگزین کند. همچنین، مراجعهکننده را راهنمایی میکند تا گام به گام، رفتارهای ناسازگار خود را تغییر دهد.
این شکل از درمان، میتواند در درمان OCD نیز موثر باشد. برای مثال، در این شیوه درمانی، افراد وسواسی یاد میگیرند که نمیتوانند افکار خودکار خود را مدیریت کنند اما میتوانند به جای آن، واکنش خود نسبت به این افکار را تغییر دهند. آنها به کمک درمانگر، آموزش میبینند که اضطراب ناشی از افکار وسواسی خود را مدیریت کنند و به تدریج، رفتار اجباری را در خود کاهش دهند.
درمان پیشگیری از مواجهه و پاسخ برای وسواس
درمان «پیشگیری از مواجهه و پاسخ» (Exposure and Response Prevention | ERP) یکی از راهکارهای درمانی است که معمولا توسط درمانگرهای «رفتارگرا» یا «شناختی رفتاری» به کار گرفته میشود. پیش از این در مورد چرخه اضطراب در وسواس فکری عملی صحبت کردیم. درمان پیشگیری از مواجهه و پاسخ بر شکستن این چرخه ناکارآمد تمرکز میکند.
فرض کنید فردی مبتلا به وسواس تقارن است. او با ورود به آشپزخانه خود و دیدن لیوانی که کمی کج شده و دیگر کاملا متقارن نیست، مضطرب میشود. سپس، برای کاهش اضطراب خود، لیوان را مجدد متقارن میکند و کمی آرام میشود. با این کار، ذهن او یاد میگیرد که هر بار که با متقارن نبودن چیزی مضطرب شد، بهترین کار عمل کردن به رفتار اجباری و صاف کردن آن است. به این ترتیب، نیاز او به متقارن کردن اشیا، بیشتر و بیشتر میشود.
در درمان «پیشگیری از مواجهه و پاسخ»، درمانگر مرحله به مرحله مراجعهکننده را به منبع اضطراب و ترس خود نزدیک میکند. در مثال فوق، او ابتدا از فرد وسواسی میخواهد به دو شی نامتقارن فکر کند بدون اینکه با انجام رفتار اجباری به دنبال کسب آرامش باشد. به عنوان جایگزینی برای کاهش اضطراب، درمانگر به مراجعهکننده یاد میدهد با روشهایی مثل ذهنآگاهی، تنفس عمیق، آرامسازی عضلات و… بر اضطراب خود غلبه کند. در گام بعدی، او تصویر دو شی نامتقارن را به فرد وسواسی نشان میدهد و همین شیوه برای کاهش اضطراب مجدد اجرا میشود. در نهایت، فرد یاد میگیرد که با خود اشیا نامتقارن روبهرو شود، اضطراب خود را مدیریت کند و رفتار اجباری نداشته باشد.
درمان روانتحلیلی برای وسواس
درمان «روانکاوی» (Psychoanalysis) یا «روانتحلیلی» (Analytical psychology) نوعی از رواندرمانی است که بر ریشهیابی تعارضهای ناخودآگاه و سرکوبشده افراد تمرکز میکند. از دیدگاه روانکاوی، علائم وسواس ممکن است از ترسها یا باورهای ناخودآگاه سرچشمه بگیرند. این محتوای ناخودآگاه بهصورت تغییرشکلیافته به خودآگاه راه پیدا میکنند و افکار وسواسی را شکل میدهند. برای مثال، باور به آلودگی مداوم محیط اطراف و میل همیشگی به نظافت، ممکن است از احساس گناه شکل بگیرد. احساس گناه در ضمیر ناخودآگاه به شکل «من آلوده هستم، محیط اطراف من آلوده است» به خودآگاه راه پیدا میکند. بنابراین، رفتارهای اجباری نظافتی در وسواس در اصل نوعی راهکار ناخودآگاه برای کاهش حس گناه هستند.
در جلسات درمان، درمانگر به کمک روشهایی مانند تداعی آزاد، به فرد وسواسی کمک میکند هیجانها و افکار سرکوبشده خود را شناسایی کند. سپس، فرد به مرور متوجه میشود که چگونه احساسات سرکوبشدهاش بر علائم وسواس او تاثیر میگذارند. از این طریق، فرد علت اصلی افکار و رفتارهای خود را میفهمد و میتواند به شکل ریشهای مشکل خود را برطرف کند. همچنین، او با حمایتهای درمانگر به روشهای سالمتری برای مدیریت احساسات خود دست مییابد.
در مطلب زیر از مجله فرادرس توضیح دادیم ضمیر ناخودآگاه چیست، چطور بر انسان اثر میگذارد و چگونه میتوان به محتویات آن دست پیدا کرد. در صورتی که علاقهمند به این بخش از روانشناسی هستید، پیشنهاد میکنیم مطلب زیر را مطالعه کنید.
درمان نوروفیدبک برای وسواس
«نوروفیدبک» یا «بازخورد عصبی» (Neurofeedback) یکی از روشهای نوین و موثر در درمان وسواس فکری عملی است. در این روش، حسگرهایی روی سر فرد نصب میشوند که فعالیت امواج مغزی او را اندازهگیری میکنند. این امواج روی صفحه نمایش، نشان داده میشوند. به این ترتیب، فرد میتواند ارتباط بین حالتهای ذهنی و فعالیت مغزی خود را شناسایی کند. برای مثال، متوجه میشود هر گاه که اضطراب او شدت میگیرد، فعالیت یکی از موجهای مغزیاش افزایش مییابد.
در نوروفیدبک، به مراجعهکننده آموزش داده میشود که از روشهایی مثل تنفس عمیق و آرامسازی برای کاهش اضطراب خود استفاده کند. در همین حین، به کمک تکنیکهای شرطیسازی، مغز فرد را به حفظ آرامش و کاهش اضطراب تشویق میکنند. گاهی اوقات نیز، ممکن است به عنوان کمک، از تحریک الکتریکی مغز برای تنظیم امواج آن به سمت الگوی مطلوب استفاده شود. در نهایت، مراجعهکننده یاد میگیرد که چگونه با مدیریت اضطراب و هیجانهای خود، میتواند بر بهبود فعالیت امواج مغزیاش تاثیر بگذارد. او میآموزد که در برابر افکار وسواسی خود مقاومت کند و به جای انجام رفتارهای اجباری، از طریق روشهای دیگری اضطراب خود را کاهش دهد.
درمان پذیرش و تعهد برای وسواس
«درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش» (Acceptance And Commitment Therapy | ACT) نوعی درمان مبتنی بر ذهنآگاهی است. این درمان به افراد مبتلا به وسواس فکری عملی کمک میکند تا به جای تلاش برای حذف افکار مزاحم، با آنها به شیوهای متفاوت برخورد کنند. یعنی افکار و احساسهای خود را به عنوان تجربههایی طبیعی بپذیرند و به جای اینکه انرژی خود را صرف جنگیدن با آنها کنند، تمرکز خود را بر ارزشها و اهداف زندگیشان بگذارند.
فردی مبتلا به وسواس نظم را تصور کنید که نمیتواند کتابهای خود را از روی میز کار جابهجا کند زیرا فکر میکند این کار باعث اتفاق بدی میشود. او در درمان ACT یاد میگیرد این فکر را به عنوان یک فکر و نه یک حقیقت در نظر بگیرد. همچنین، ممکن است تمرین کند که کتابها را به عمد در مکان دیگری قرار دهد و به جای درگیر شدن با اضطراب ناشی از این کار، روی انجام فعالیتهای سازنده، مانند ورزش کردن تمرکز کند. این تمرینها به او کمک میکند که از چرخه وسواس و اجبار رها شود. برای آشنایی بیشتر با اصول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتوانید از آموزش تراپی پذیرش و تعهد ACT برای مدیریت افکار منفی در فرادرس که در کادر زیر آورده شده است، استفاده کنید.
درمان دارویی برای وسواس
درمان دارویی وسواس فکری عملی، میتواند در کنار رواندرمانی موثر واقع شود. اغلب داروهایی که برای وسواس استفاده میشوند، «مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین» (Selective serotonin reuptake inhibitors | SSRI) هستند. این داروها از بازجذب سروتونین توسط سلولهای مغزی جلوگیری میکنند. در نتیجه، با مصرف این داروها، سروتونین برای مدت بیشتری در فضای سیناپسی وجود دارد. سروتونین یک انتقالدهنده عصبی است که خلق فرد را بالا میبرد. به همین دلیل، SSRI-ها در درمان افسردگی و اضطراب همراه با OCD مفید واقع میشوند. البته ممکن است روانپزشک بنا به تشخیص خود و شرایط فرد، داروهای دیگری نیز تجویز کند.
توجه کنید که کلیه داروهای روانپزشکی باید حتما با مشورت روانپزشک مصرف شوند. مصرف خودسرانه این داروها میتواند شرایط روانی فرد را به خطر بیندازد. همچنین، بر خلاف باور عموم، داروهای روانپزشکی برای اثر کردن به مدت زمان طولانی نیاز دارند. در صورتی که از این داروها استفاده میکنید صبور باشید و بدون نظر روانپزشک، داروها را قطع نکنید.
راهکارهایی برای افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی
اگر مبتلا به اختلال OCD هستید، بهترین کاری که میتوانید انجام بدهید، مراجعه به درمانگر متخصص است. در کنار این موضوع، روشهایی وجود دارد که به شما کمک میکند اضطراب و وسواس خود را بهتر مدیریت کند. در ادامه به برخی از این راهکارها اشاره میکنیم.
۱. تغذیهای غنی از «ویتامین ب» و «منیزیوم» داشته باشید
مصرف غذاهای غنی از «ویتامین ب» و مواد معدنی مانند منیزیم میتواند به کاهش اضطراب و بهبود سلامت روان کمک کند. در نتیجه، این مواد مغذی در کاهش شدت علائم OCD موثر هستند. همچنین، از مصرف قند زیاد و کافئین که علائم اضطرابی را تشدید میکنند، دوری کنید.
۲. انجام رفتار اجباری را به تعویق بیندازید یا کاهش دهید
در نظر بگیرید که درمان وسواسی زمانی میسر نمیشود که افکار مزاحم بهطور کامل از بین بروند، بلکه درمان هنگامی اتفاق میافتد که در پی افکار وسواسی، رفتار اجباری وجود نداشته باشد. برای فرد مبتلا به OCD امکانپذیر نیست که به یکباره رفتار اجباری خود را کاملا کنار بگذارند اما میتوانید انجام این رفتار را به تعویق بیندازید یا دفعات آن را کاهش دهید.
برای مثال، اگر هر بار بعد از به زبان آوردن کلمهای خاص، مجبور هستید بلافاصله آیین خاصی را انجام بدهید، سعی کنید انجام دادن این آیین را پنج دقیقه به تاخیر بیندازید. هنگامی که با اضطراب ناشی از این تاخیر کنار آمدید، در دفعات بعدی این فاصله زمانی را بیشتر کنید. همچنین، اگر رفتاری اجباری را چندین بار در روز انجام میدهید، تلاش کنید یک بار در روز این کار را نکنید. بعد از یک ماه، تعداد دفعات صرف نظر کردن از این رفتار را بیشتر کنید.
۳. از مدیتیشن، یوگا و ذهنآگاهی استفاده کنید
تمرینهای مبتنی بر ذهنآگاهی میتوانند ابزار موثری برای مدیریت افکار مزاحم و کاهش اضطراب باشند. افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی، معمولا سعی میکنند بهطور کلی از افکار مزاحم خود رها شوند اما هر چه که بیشتر تلاش میکنند، این افکار با شدت بیشتری بر میگردند. بهترین راهکار برای این موضوع، نجنگیدن با این افکار، بلکه پذیرفتن آنها است. پذیرفتن به این معنا نیست که به رفتار اجباری ناشی از آنها تن بدهید بلکه یعنی بپذیرید که این افکار وجود دارند اما قرار نیست روی شما تاثیر بگذارند. آنها فقط یک فکر گذرا هستند و لزوما معنی خاصی نمیدهند.
مدیتیشن، یوگا و ذهنآگاهی، راهی برای رسیدن به این شکل از پذیرش هستند. تمرینهای ذهنآگاهی شما را به تمرکز بر لحظه حال و نظاره افکار خود بدون قضاوت کردن آنها، تشویق میکنند. در نتیجه، به مرور از شدت استرس و قدرت افکار وسواسی شما کاسته میشود چراکه یاد میگیرید بدون احساس پریشانی، با این افکار روبهرو شوید. در مطلب زیر از مجله فرادرس توضیح دادهایم ذهنآگاهی به چه شکل است و ۱۰ روش برای تمرین آن معرفی کردهایم.
۴. برنامه روزانه برای ورزش کردن داشته باشید
ورزشهای هوازی میتوانند سطح استرس و اضطراب ناشی از وسواس فکری عملی را کاهش دهند. این ورزشها با آزاد کردن مواد شیمیایی مرتبط با خلق مثبت در مغز، به بهبود شرایط روانی و کاهش استرس کمک میکند. همچنین، باعث میشوند شفافتر فکر کنید و تصمیمگیری بهتری داشته باشید. از سوی دیگر، هنگامی که وقت و انرژی خود را به ورزش اختصاص دهید، زمان کمتری برای فکر کردن به علائم وسواسی دارید.
چطور به افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی کمک کنیم؟
هنگامی که یکی از اطرافیان شما مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی است، بسیار مهم است که بدانید چطور با او رفتار کنید تا به اضطراب و وسواس او شدت نبخشید. در ادامه به چند راهکار موثر در این زمینه اشاره میکنیم.
۱. وسواس فکری عملی را بیشتر بشناسید
سعی کنید در مورد این اختلال بیشتر و بیشتر مطالعه کنید تا فضای ذهنی فرد وسواسی را بشناسید. همچنین، در فضایی آرامشبخش، با همدلی و بدون قضاوت کردن، با او صحبت کنید و از او بخواهید تجربههای خود را بیان کند چراکه تجربه ذهنی هر شخص با دیگری متفاوت است. توجه کنید که در حین این صحبت، احساس فرد مقابل را درک کرده و محترم بشمارید. هرگز احساس او را کوچک یا بیاهمیت جلوه ندهید اما درستی افکار او را تایید نکنید.
۲. فرد وسواسی را تشویق کنید خود را به چالش بکشد
فرد وسواسی را تشویق کنید تا رفتار اجباری خود را به چالش بکشند. در نظر بگیرید که ناگهان دست کشیدن از انجام این رفتارها غیرممکن است اما میتوانید آنها را همراهی کنید تا رفتار اجباری را به تعویق بیندازند. برای مثال، از یک تاخیر پنج دقیقه برای انجام رفتار اجباری شروع کنید و در روزهای بعدی این زمان را افزایش دهید.
۳. پیشرفتهای کوچک را تشویق کنید
امتناع از انجام رفتار اجباری برای فرد مبتلا به OCD بسیار اضطرابآور است. در نتیجه، هنگامی که پیشرفتی حتی کوچک میسر میشود، او را تشویق کنید و این پیشرفت را به رسمیت بشناسید. حتی میتوانید با مراسم کوچکی مثل یک شام خودمانی یا یک هدیه کوچک، این پیشرفت را جشن بگیرید.
۴. به فرد وسواسی اطمینان خاطر ندهید
افراد وسواسی به دنبال دریافت اطمینان خاطر مداوم از دیگران هستند. آنها ممکن است بپرسند «مطمئنی در خانه را بستم؟» یا «مطمئنی هیچ کار اشتباهی انجام ندادم؟». سوالاتی از این قبیل در افراد مبتلا به اختلال OCD بسیار رایج است. در صورتی که میدانید این سوالها به افکار وسواسی فرد ارتباط دارد، از دادن اطمینان خاطر به او امتناع کنید. سعی نکنید با منطق به او اثبات کنید که در خانه را بسته یا اشتباهی انجام نداده است. به جای این کار، به آرامی توضیح دهید که این کار به اختلال او شدت میبخشد و به همین دلیل شما به او اطمینان خاطر نمیدهید.
۵. افکار مزاحم خود را با فرد وسواسی به اشتراک بگذارید
افراد مبتلا به OCD معمولا احساس تنهایی و انزوا میکنند. آنها اغلب فکر میکنند که این افکار مزاحم تنها برای آنها وجود دارند. در صورتی که اغلب انسانها این افکار را تجربه میکنند، تنها شیوه واکنش دادن افراد وسواسی به این افکار متفاوت است. با به اشتراک گذاشتن افکار مزاحم خود با فرد وسواسی، به او نشان میدهید که تنها نیست. همچنین، ممکن است این کار به او کمک کند که درک کند چگونه این افکار را بدون پاسخ بگذارد.
تشخیص اختلال وسواس فکری عملی
امروزه در علم آسیبشناسی روانی، اختلالهای روانشناسی، همگی بر اساس کتاب مرجع «راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی» (Diagnostic and Statistical Manual Of Mental Disorders | DSM) تشخیصگذاری میشوند. در این کتاب برای هر اختلال، ملاکهای روشن و مشخصی ذکر شده است. در ادامه ملاکهای اختلال وسواس فکری عملی را بررسی میکنیم.
ملاک A: حضور افکار وسواسی، رفتارهای اجباری یا هر دو
افکار وسواسی با دو مشخصه زیر شناسایی میشوند:
- افکار، امیال یا تکانههای عودکننده و مداوم که در دورهای از اختلال به شکل مزاحم و ناخواسته تجربه شده و باعث اضطراب و پریشانی میشوند.
- فرد تلاش میکند تا این افکار، امیال یا تصاویر را نادیده بگیرد یا سرکوب کند یا با افکار و رفتار دیگری (برای مثال با انجام رفتار اجباری) اضطراب ناشی از آنها را خنثی کند.
رفتارهای اجباری با دو مشخصه زیر شناسایی میشوند:
رفتارهای تکراری (مثل شستن دست، مرتب کردن، وارسی کردن) یا اعمال ذهنی (مثل شمردن، زمزمه کردن کلماتی خاص) که فرد احساس میکند در پاسخ به افکار وسواسی یا قوانینی سختگیرانه (قوانین ذهنی)، مجبور به انجام آنها است. این رفتارها یا اعمال ذهنی به هدف کاهش اضطراب و پریشانی یا جلوگیری از اتفاقهای ناگوار انجام میشوند اما به شکل واقعبینانه ارتباطی با موضوعاتی که قرار است از آنها جلوگیری کنند، ندارند یا به وضوح افراطی هستند.
- ملاک B: افکار وسواسی یا رفتارهای اجباری زمانبر هستند (مثلا روزانه یک ساعت از وقت فرد را میگیرد) یا باعث پریشانی بالینی قابل توجه میشوند یا عملکرد اجتماعی، شغلی و… فرد را مختل میکنند.
- ملاک C: علائم وسواسی-اجباری ناشی از اثرات فیزیولوژیکی یک ماده (مثل مواد مخدر یا دارو) نیستند. همچنین، در اثر شرایط جسمانی دیگری به وجود نیامدند.
- ملاک D: پریشانی و علائم فرد توسط اختلال روانی دیگری (مثل اختلال اضطراب فراگیر، اختلال بدشکلی بدن، اختلال خوردن، اختلال افسردگی، اختلال سایکوتیک، اختلال طیف اوتیسم و…) بهتر توجیه نمیشود.
دستهبندی اختلال OCD براساس شدت
کتاب DSM اختلال وسواس فکری عملی را براساس شدت به سه گروه تقسیم میکند. شدت این اختلال با «بینش» (Insight) فرد نسبت به شرایط خود مشخص میشود. بینش به این معنا است که یک فرد چقدر از وجود و شرایط اختلال خود آگاه است. برای مثال، در اختلال وسواس، هر چقدر که بینش بالاتر باشد، فرد بیشتر واقف است که افکار او واقعی نیستند.
افراد با بینش خوب یا کافی
این گروه از افراد آگاه هستند که افکار وسواسی آنها اگرچه که باعث اضطراب میشوند اما احتمالا واقعبینانه نیستند. برای مثال، آنها میدانند که اگر دستهای خود را هر ده دقیقه یکبار نشورند، واقعا مریض نمیشوند یا در معرض مرگ قرار نمیگیرند اما نمیتوانند با فکر وسواسی خود مقابله کنند.
افراد با بینش ضعیف
افراد درون این دسته باور دارند که افکار وسواسی آنها ممکن است به حقیقت تبدیل شوند. برای مثال، معتقدند اگر دستهای خود را بهشکل مرتب نشورند، مریض میشوند.
افراد بدون بینش یا دارای توهم
این دسته از افراد مطمئن هستند که افکار وسواسیشان واقعی است و حتی با وجود مدارکی که بر ضد این موضوع دارند، عقیده خود را تغییر نمیدهند. برای مثال، حتی با وجود اینکه زمانی که دستهایشان را نمیشورند، مریض نمیشوند؛ به شکل عمیقی معتقدند اگر این کار را نکنند بیمار خواهند شد.
علت اختلال وسواس فکری عملی چیست؟
علت اختلال وسواس فکری عملی بهطور دقیق مشخص نیست. با این حال، چندین عامل از جمله ژنتیک، تغییرات مغزی، تروماهای کودکی و «سندروم پانداز» (PANDAS Syndrom) در شکلگیری آن موثر هستند. در ادامه در مورد هر یک از این موارد توضیح میدهیم.
نقش ژنتیک در اختلال وسواس فکری عملی
اگر یکی از اقوام درجه یک فرد، مانند والدین یا خواهر برادرهایش، به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند، احتمال ظهور OCD در این فرد بیشتر از دیگران است. این موضوع نشان میدهد OCD ریشه ژنتیکی نیز دارد.
نقش تغییرات مغزی در اختلال وسواس فکری عملی
ساختار مغز افرادی که مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی هستند، در قسمت «قشری و زیرقشری جلویی» (Frontal Cortex And Subcortical) متفاوت از دیگران است. همچنین، در صورتی که بیماریهایی مثل پارکینسون یا دیگر آسیبهای مغزی، این قسمت از مغز را تحت تاثیر قرار دهند، ممکن است علائم OCD در فرد نمایان شود.
تروماهای کودکی در اختلال وسواس فکری عملی
تروماهای کودکی میتوانند نقش مهمی در بروز و تشدید علائم اختلال وسواس فکری عملی داشته باشند. تجربههای ناگواری مانند «سوءاستفاده جنسی، فیزیکی و روانی» (Sexual, Physical And Emotional Abuse)، از دست دادن عزیزان، حضور در جنگ یا بلاهای طبیعی و… میتوانند موجب شکلگیری افکار و رفتارهای وسواسی در کودک شوند، زیرا ذهن تلاش میکند با وسواسها و اجبارها به نوعی از خود محافظت کند.
برای مثال، ذهن کودکی که مادر خود را یک حادثه رانندگی از دست داده است، از تکرار دوباره این اتفاق در مورد دیگر عزیزان خود وحشت دارد. در نتیجه، برای خود قوانینی وضع میکند تا بتواند با رعایت آن قوانین، جلوی حوادث ناگوار را بگیرد. او با خود فکر میکند اگر هر بار پیش از سوار ماشین شدن سه بار تا ده بشمارم و با پای راست وارد شوم، دیگر اتفاق بدی نخواهد افتاد. گرچه که این قبیل عقاید واقعا در مدیریت اتفاقهای ناخوشایند موثر نیستند اما این افکار ممکن است تا بزرگسالی همراه فرد باقی بمانند یا به انواع دیگر وسواس تبدیل شود.
نقش سندروم PANDAS در اختلال وسواس فکری عملی
سندروم PANDAS در واقع مخفف «اختلالهای عصبی-روانی خودایمنی کودکان مرتبط با عفونتهای استرپتوکوک» (Pediatric Autoimmune Neuropsychiatric Disorders Associated With Streptococcal Infections) است. این سندروم شامل بیماریهایی مثل «گلودرد استرپتوکوکوسی» (Strep Throat) و «مخملک» (Scarlet Fever) میشود. گاهی اوقات کودکانی که مبتلا به این سندروم میشوند، پس از بیماری علائم مرتبط با OCD را از خود نشان میدهند. همچنین، اگر این کودکان از قبل علائم OCD داشته باشند، پس از ابتلا به این سندروم علائم شدت میگیرند.
سوالات رایج در مورد وسواس فکری عملی
تا این بخش از این مطلب در مجله فرادرس، روشهای درمان اختلال وسواس فکری عملی را معرفی کردیم و راهکارهایی برای کمک به افراد مبتلا به OCD ارائه دادیم. با این حال، شناخت عمیق اختلال وسواس فکری عملی، نیازمند مطالعه بیشتر است. سوالهای جانبی بسیاری در این زمینه وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها پاسخ میدهیم. همچنین، برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این اختلال میتوانید از فیلم آموزش اختلال وسواس فکری و عملی: نظریهها، طبقهبندی و سببشناسی در مجموعه فیلمهای آموزشی روانشناسی فرادرس بهره بگیرید.
تفاوت اختلال وسواس فکری عملی با اختلال شخصیت وسواس فکری عملی چیست؟
«اختلال شخصیت وسواس فکری عملی» (Obsessive Compulsive Personality Disorder | OCPD) یک نوع اختلال شخصیت است که از چندین نظر با اختلال وسواس فکری عملی تفاوت دارد. برخی از این تفاوتها عبارتند از:
- OCPD یک اختلال شخصیت است. اختلالهای شخصیت معمولا از سنین جوانی وجود دارند و دیرپا هستند. در صورتی که اختلال وسواس فکری عملی مدت زمان کوتاهتری طول میکشد.
- رفتار فرد در OCD و OCPD متفاوت است. در OCD چرخههایی از افکار وسواسی و رفتار اجباری وجود دارد. یعنی یک فکر وسواسی باعث اضطراب فرد میشود و او برای کاهش اضطراب خود، دست به انجام رفتاری خاص میزند. مثلا برای مقابله با فکر «من به علت آلودگی مریض میشوم و فوت میکنم»، بارها و بارها دستهای خود را میشورد. رفتار وسواسی آنها معمولا محدود به حوزهای خاص است. در حالی که در اختلال OCPD، فرد بهخاطر کمالگرایی بسیار بالایی که دارد، به شکلی افراطی تلاش میکند همه چیز را سازماندهی و مدیریت کند.
- اغلب افرادی که به OCD مبتلا هستند میدانند که رفتار آنها مشکلساز است و افکارشان منطقی نیست. در حالی که، افراد مبتلا به OCPD معمولا نسبت به شرایط خود بینشی ندارند و باور دارند که رفتارشان هیچ مشکلی ندارد.
تفاوت اختلال وسواس فکری عملی با کمالگرایی چیست؟
وسواس فکری عملی و کمالگرایی تفاوتهای اساسی دارند. افراد مبتلا به کمالگرایی تمایل به دستیابی به استانداردهای بالا دارند و در صورت ناکامی در رسیدن به اهدافشان، دچار اضطراب میشود اما این اضطراب به حدی نیست که زندگی روزمره آنها را مختل کند. در مقابل، در OCD، افکار مزاحم و اضطرابآور بهشدت ذهن فرد را درگیر میکنند و منجر به رفتارهای اجباری میشوند که فرد نمیتواند از انجام آنها دست بردارد. این رفتارها زمانبر هستند و عملکرد روزانه فرد را تحت تاثیر قرار میدهند.
به بیان دیگر، OCD اغلب با اضطراب شدید ناشی از افکار غیرارادی و تلاش برای مدیریت این افکار از طریق انجام رفتارهایی خاص تعریف میشود، در حالی که کمالگرایی بیشتر ناشی از میل به دستیابی به اهداف بالا است و الزاما با رفتارهای وسواسی همراه نیست.
شیوع اختلال وسواس فکری عملی چقدر است؟
اختلال وسواس فکری عملی، اختلالی به نسبت شایع است. این اختلال حدود ۱.۸ درصد جمعیت ایران را تحت تاثیر قرار میدهد.
زمان شروع اختلال وسواس فکری عملی چه سنی است؟
متوسط زمان شروع اختلال وسواس فکری عملی در حدود ۲۰ سالگی است. حدود نیمی از افراد مبتلا به این اختلال علائم مربوطه را از دوران کودکی و نوجوانی نشان میدهند.
آیا اختلال وسواس فکری عملی منجر به از دست دادن کنترل میشود؟
بسیاری از افراد مبتلا به OCD میترسند کنترل خود را از دست بدهند. این باور درست نیست و OCD منجر به از دست دادن کنترل نمیشود. با این حال، تلاش افراطی افراد مبتلا به این اختلال برای حفظ کنترل خود منجر به تشدید علائم OCD میشود.
درمان اختلال وسواس فکری عملی چقدر طول میکشد؟
در شیوههای درمانی متفاوت، مدت زمان درمان اختلال وسواس فکری عملی متفاوت است. همچنین، شدت علائم در فردی به فرد دیگر فرق میکند. با این حال، درمان اختلال وسواس فکری عملی برای اغلب افراد به یک سال جلسات درمانی منظم نیاز دارد.
آیا افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی نسبت به اختلال خود آگاه هستند؟
اغلب افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی، نسبت به اختلال خود بینش دارند. یعنی آنها میدانند که افکارشان غیرمنطقی است اما نمیتوانند این افکار را نادیده بگیرند.
برای آشنایی بیشتر با اختلال وسواس فکری عملی چه فیلمهایی ببینیم؟
فیلمها و سریالهای بسیاری در مورد اختلالهای روانشناختی ساخته میشود. اختلال وسواس فکری عملی نیز از این قاعده مستثنا نیست. برخی از فیلمهایی که این اختلالها نمایش میدهند عبارتند از:
- فیلم «هوانورد» (The Aviator): این فیلم در مورد یک فیلمساز مبتلا به وسواس آلودگی است و نشان میدهد که چطور وسواس او بر زندگیاش تاثیر میگذارد.
- فیلم «بهتر از این نمیشه» (As Good As It Gets): این فیلم در سبک کمدی و رمانتیک جای دارد و تلاشهای یک فرد وسواسی برای مدیریت زندگی خود را به تصویر میکشد.
- فیلم (Blue Jasmine): این فیلم داستان زنی است که تلاش میکند زندگی خود را از نو بسازد. این زن درگیر مشکلهای روانی متعددی است که یکی از آنها وسواس تمیزی است.
- سریال «یک جای خوب» (The Good Place): سریال کمدی «یک جای خوب»، در مورد فردی است که به علت گذشته خود، بهشدت در مورد دوراهیهای اخلاقی زندگی وسواسی عمل میکند.
اختلال وسواس فکری عملی در کودکان به چه شکل است؟
اگرچه که بسیاری از افراد فکر میکنند اختلال وسواس فکری عملی تنها در بزرگسالان رخ میدهد، این اختلال در کودکان نیز دیده میشود. بسیاری از علائم OCD زودهنگام در کودکان، مشابه بزرگسالان است اما برخی از نشانههای آن تفاوت دارند. برای مثال، چرخه افکار وسواسی و رفتار اجباری در کودکان نیز دیده میشود. با این حال، بینش کودکان نسبت به رفتارهای مشکلساز خود کمتر است. یعنی آنها کمتر از بزرگسالان متوجه میشوند که افکارشان منطقی نیست و رفتارشان ناکارآمد است. به همین دلیل، درمان کودکان مبتلا به این اختلال سختتر است و باید توسط رواندرمانگر متخصص کودک صورت بگیرد.
source